تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 3 اولاول 123
نمايش نتايج 21 به 28 از 28

نام تاپيک: از تـهـران تا لـس‌آنـجـلـس ، از مـجـوز تا بـي‌خـيـالـش

  1. #21
    Animation Deliberation Morteza4SN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    Violet Orient
    پست ها
    2,689

    پيش فرض قسمت سيزدهم

    قيصر



    مصداق واقعي «اگه لاتي، واسه ما شکولاتي»! اين طفلک وقتي ابتداي راه بوده و هنوز آلبوم نداده بود، از سوئد بلند شد و آمد ايران که مجوز بگيرد و مثل بچه خوب در کشورش کار کند. اما خدا بگوييم چه کار کند اين «بعضي ها» را که زير پايش نشستند و ما را از داشتن يک خواننده باحال و نجات بخش موزيک پاپ داخلي، محروم کردند!

    قيصر وقتي براي گرفتن عکس هاي تبليغاتي اش به يکي از استوديوهاي معروف (که معمولاً همه خواننده هاي تازه کار براي اينکه بگويند حرفه اي اند، آنجا عکس مي اندازند) رفت، دوستان براي خنده به او گفتند: « تو موزيک ات در حد اينجا نيست، بايد جهاني بشوي!»

    اين شد که قيصر به فکر فرو رفت و با سوداي جهانگشايي، به سوي لس آنجلس بادبان کشيد. بقيه اش را خودتان مي دانيد ديگر... حالا هم باز اينطرف ها مي آيد، اما شرايط کاملاً عوض شده و ديگر همه به چشم خواننده غيرمجاز نگاهش مي کنند. گرفتن مجوز اينجور هنرمندان سخت است؛ لاتي است و هزار دردسر، که از قديم گفته اند: «هرچه مي کشيم از رفيق بد است!»

  2. #22
    Animation Deliberation Morteza4SN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    Violet Orient
    پست ها
    2,689

    پيش فرض قسمت چهاردهم

    مهرداد آسماني



    فاميل «فرزين» خواننده خدابيامرز. او هم وقتي ايران بود، فقط دوست داشت مجوز بگيرد و خواننده بشود. رفت سراغ يکي از هنرمندان قديمي که بيشتر با کارهاي تلويزيوني و سينمايي مي شناسيم اش، اما ترانه سراي قديمي و معروفي هم هست. آلبوم اول مهرداد آماده شد و حتي نام هنري او «آسماني»، توسط آقاي ترانه سرا انتخاب و ترانه اي با همين مضمون براي او گفته شد: «آسموني، آسموني...»

    ولي نمي دانيم که چه شد، يک دفعه آقاي آسماني پرواز کرد و از آسمان لس آنجلس سر درآورد. بعضي ها مي گويند ارتباط هاي قوي ترانه سراي موردنظر، در مهاجرت مهرداد نقش اول را داشته است. به هرحال او رفت و ديگر کمتر خبري از حضورش در ايران شنيده شد. بعدها هم سر خواندن ترانه اي که از نظر ترانه سراي قصه ما «اشائه بي حجابي» به حساب مي آمد، با پدر معنوي اش دعوا کرد و ارتباط اين زوج موفق به هم خورد. شما را به خير، ما را به سلامت ...

  3. #23
    Animation Deliberation Morteza4SN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    Violet Orient
    پست ها
    2,689

    12 جالب در مورد مهرداد آسماني


    مهرداد آسماني درشهر تهران بدنيا آمده است. مهرداد بزرگ شده خيـابـان آفـريـقا است. دوران تحصيل مهرداد در دبستان فيروزكوهي و سپس بـه مـدرسـه راهنمايي هدف و بالاخـره بـا اخــذ ديپلم از دبيـرستـان هـدف شماره 2 تهران پا به كنكور سراسري ميگذارد و بـا وجـود موفقيت در كنكور در زمان جنگ ايران و عراق بـراي دفــاع از وطن به جبهه هاي جنگ ميرود و مدت 27 مــاه وظيفه خود را نسبت بـوطن به انجام ميرساند.

    مهرداد در تمام سالهاي تــحصيل در مدرسه در نزد استادان فن بيادگيري موسيقي و همچنين تعليم صدا نزد اسـاتـيـد بـرجـستـه كـشـورمــان پرداخته است. او چندين آهنگ زيبا براي راديو و تلويزيون ايران ميخواند و مي سـازد و زماني كه عرصه را براي كار هنري آزاد تنگ مي بـيـنـد، در سـال 1992 به لـوس آنجلس كوچ مي كـنـد. در شـهر فـرشتـگـان بـا اولـيـن آلـبـوم خـود "صداي خورشيد" خوش ميدرخشد و بزودي بـه شهرت مي رسـد. تـرانـه هـاي "شمـا كـه سـواد داري، ليسـانــــس داري و خـانـمـي" از مـعـروف تـريـن كارهاي مهرداد است.


    آلبومها:
    پوست شب
    صدار خورشيد
    آنتيك
    عروسك
    غزال
    جادوي عشق
    عكس فوري


    پ.ن : مهرداد آسماني بعد از رفتن به لس آنجلس ديدگاههاي تند و صريح سياسي از خود نشان داده و اين موضوع در آهنگهايي با مضمون سياسي نيز از او ديده مي شود.
    مهرداد چند سالي است كه با گوگوش گرم گرفته و آخرين همكاري اين دو نيز آلبوم « شب سپيد » مي باشد . به نظر مي رسد آهنگ « جنگل شش و هشت » نيز تاثير گرفته از همان ديدگاه سياسي باشد. در كل مهرداد آدم جالبي به نظر مي رسد.
    يك مصاحبه غير رسمي هم ديدم كه خواندنش خالي از لطف نيست :
    http://jomhoriat.blogfa.com/8409.aspx


  4. #24
    Animation Deliberation Morteza4SN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    Violet Orient
    پست ها
    2,689

    11 حسن ختام !

    طي اين مرحله بي‌همرهي خضر مکن !

    آرش نصيري- آن ها فقط چند نفر بودند وقتي پي بردند آن طرف اين آب‌ها خيلي خبرها هست که مي‌تواند زندگي آدم را زير و رو کند، اين فرصتي بود که نصيب همگان نمي‌شد. سلسله مراتب بايد رعايت مي‌شد و بعد از آن بايد هفت شهر عشق را گشته مي‌بوديد و شهر هفتم که همه چيزش خوب بود و آسمانش آبي بود و زمين‌اش پر از نعمت‌هاي فراوان بود و درختان ميوه‌هاي آبدار مي‌دادند و خلاصه آنکه همه چيزش «رديف» بود؛ همان بود که همه نمي‌توانستند به آن مرحله برسند. طي اين مرحله بي‌همرهي خضر ممکن نبود.

    يک عده از بزرگان رفته بودند به آن طرف آب‌هاي نيلگون. خيلي آنطرف‌تر از اين آب‌هاي نيلگون و اين مرزهاي پرگهر. امکانات نبود براي ادامه فعاليت در حوزه موسيقي. امکان نبود براي ادامه کار. آن قديمي‌ها که ترس از پيشينه شب‌هاي نامربوطشان در مکان‌هاي نامربوطي چون کاباره‌ها داشتند که هيچ، از اين ها که شهر ما را پر از زمزمه آهنگ‌هاي انقلابي کرده بودند «محمدرضا لطفي» بزرگ، از اولين کساني بود که رفت. نتوانسته بود که امکان ادامه فعاليت داشته باشد و چاووش‌شان مهر و موم شده بود و سازهايشان محدود و بنابراين رفت و چه خوب گفت يار ديرين همنوازش «ناصر فرهنگ‌فر»: «کم‌لطفي لطفي نه از آن بود که در رفت/ او حوصله اهل هنر بود که سر رفت!»

    کسي نمي‌داند که کشف سرزمين‌هاي دور، نتيجه اين سر رفتن حوصله اهل هنر بود يا نه؛ اما به هر حال آنچه مشخص است آن است که کنسرت‌هاي اين چند نفر قبل از آن آغاز شده بود. آن ها زمزمه‌گر ملودي‌ها و آهنگ‌هاي ماندگاري بودند که بيشتر مايه‌هاي ملي و انقلابي داشت و بنابراين براي ما که مي‌خواستيم انقلابمان را صادر کنيم، غنيمتي بود حضور گروه‌هايي که کارشان همه چيز باشد: فال و تماشا و صدور هنر و همه چيز. انصافاً هم آن ها همه چيز بودند و کارهاي آن زمان‌شان غيرقابل تکرار است.

    خلاصه آنکه لطفي رفت، بعد از آن «حسين عليزاده» رفت و ديگران که البته بعضي‌ها رفتند و ماندند و بعضي‌ها رفتند و برگشتند و هنوز هم مي‌آيند و مي‌روند. اما کشف اينکه سرزمين‌هاي دور جاي خوبي است براي برگزاري کنسرت، معلوم نيست دقيقاً از کي و کجا شروع شد. مي‌شود پيدا کرد که اولين نفرات و گروه‌هايي که امکان اين مساله را پيدا کردند چه کساني بودند. اما معلوم بود که طي آن مرحله بي‌همرهي و تاييد و حمايت خضر ممکن نبود.

    آن ها همان چند نفر بودند که اين فرصت برايشان مهيا شده بود که بارشان را ببندند و دغدغه خاصي براي برگزاري کنسرت در داخل کشور نداشته باشند. يعني اينکه مجبور نبودند در داخل کشور کنسرت داشته باشند. مي‌آمدند و مي‌رفتند. اينجا زندگي مي‌کردند و آنجا هم زندگي و کار. اينجا موسيقي مشکل داشت و بعداً هم که مشکل برطرف شد (برطرفِ برطرف که نه، راحت‌تر شد) برگزاري کنسرت آن قدر دردسرهاي جورواجور داشت که راحت مي‌شد عطايش را به لقايش بخشيد! مخصوصاً که مي‌شد به عنوان نمايندگان هنر متعالي کشوري ديگر، در کشورهاي ديگر برنامه داشت و با دلار پاسخ گرفت. اما رسيدن به اين مرحله که در اين حد از صلاحيت و مقبوليت قرار داشته و اجازه برگزاري کنسرت در خارج از مرزها را داشته باشيد، خودش ماجراي ديگري داشت. طبيعتاً فستيوال‌هاي معتبر و غيرمعتبري که اين گروه‌ها و بزرگان در آن ها شرکت مي‌کردند و همچنين مکان‌هايي که در آنجاها کنسرت برگزار مي‌کردند نيز حق داشتند از کساني دعوت کنند که مي‌شناختندشان. اما اينطور هم نبود که فقط آن ها تصميم گيرنده باشند. انتخاب گروه‌ها و اجازه دادن به آن ها براي آنکه کنسرتي در کشوري ديگر برگزار کنند، مثل انتخاب فيلم‌ براي جشنواره‌ها بود و به خصوص انتخاب فيلم براي اسکار و کن. بعداً البته افراد هويت مجزايي پيدا کردند و خودشان و گروهشان دعوت مي‌شدند و البته به هر حال بايد پله‌هايي را براي گرفتن مجوز بالا و پايين مي‌کردند.

    آن ها دنبال مجوز بودند چون مي‌خواستند بروند و برگردند. نمي‌خواستند بروند و بمانند که نگران مجوز و قبول کردن فلاني باشند يا نباشند. اين روال البته هنوز هم ادامه دارد و مثلاً شجريان، ناظري، کلهر، عليزاده، سيما بينا، پريسا، داوود آزاد و خيلي‌هاي ديگر براي برگزاري کنسرت مي‌روند و براي زندگي برمي‌گردند. اين ليست البته حالا کامل شده است و آن موقع اينقدر نبود. گروه «دستان» هم هست که حالا هر کدام در گوشه‌اي از اين دنياي پهناور هستند؛ پژمان حدادي در آمريکا، بهروزي‌نيا در کانادا، حميد متبسم در هلند و بهنام ساماني در آلمان و البته سعيد فرج‌پوري هم در ايران. خواننده هم که به اين جمع اضافه مي‌شود و ناظري و بعد شجريان و ديگراني چون سالار عقيلي و لابد خوانندگان ديگر البته.

    چيزي که آن ها را گرد هم مي‌آورد، برگزاري کنسرت است که اين البته کافي نيست. چيزي که آن ها را گرد هم آورد و گرد هم نگه داشت و همچنان گرد هم مانده‌اند، به خاطر برگزاري کنسرت است و اينکه آن طرف آب‌ها حقوق برگزاري کنسرت را به دلار مي‌دهند. دقيق مي‌شمارند و سر موقع مي‌دهند به دست‌تان و آن وقت شما مجبور نيستيد به خاطر مسائل مالي از هم بپاشيد.


    مي‌شد دسته‌بندي کرد، رفتگان و ماندگان حوزه موسيقي سنتي را اما نمي‌شود. آنچه باعث مي‌شود که بروي و برنگردي آن است که پل‌هاي پشت سرت را خراب کرده باشي. آنچه باعث مي‌شود که اصلاً فکر آمدن را از سرت بيرون کني اين است که کسي پلي برايت در نظر نگرفته باشد و اين ها هم در حوزه موسيقي گيتار است. وقتي تار و کمانچه مي‌زني و ماهور و همايون زمزمه مي‌کني، هميشه پلي هستي که از آن برگردي. پل‌ها پابرجا هستند تا تو هر وقت خواستي بروي و هر وقت خواستي برگردي. الان اقلاً اين چنين است و حتماً فرق دارد با زماني که به قول مرحوم فرهنگ‌فر حوصله اهل هنر سر رفته بود.

    حالا آن هايي که رفته بودند تا بمانند هم برگشته‌اند. عليزاده زودتر از همه برگشت. آلمان سرزمين موسيقي است اما مي‌شود به آنجا رفت، تجربه اندوخت، درس خواند، درس داد و برگشت. لطفي بعد از آن برگشت؛ سال‌ها بعد البته و آمد اينجا کنسرت بزرگي هم برگزار کرد با حرف و حديث‌هايي که بماند اما به هر حال او محمدرضا لطفي بوده و هست. درخشاني هم که آمد و کنسرتش را برگزار کرد و اينکه مي‌ماند يا مي‌رود هم معلوم نيست، اما مي‌گويند که مي‌ماند. پريسا و سيما بينا هم که قبلاً امکان برگزاري کنسرت براي بانوان را داشتند هم که الان اين امکان را ندارند؛ اما کنسرت‌هايشان در خارج که سر جايش هست و اينجا هم همسرداري مي‌کنند و بي‌سروصدا زندگي.

    عده‌اي هم هستند که براي تحصيل رفته‌اند. اين در که هميشه باز است و انشاءالله «حافظ ناظري» بعد از اتمام تحصيل‌اش بر مي‌گردد و مي‌ماند. پل‌هايش هم که سر جاي خودش هست. دستان هم که هر کدام در يک گوشه از اين دنياي پهناور سکني گزيده‌اند، دو هفته قبل از اجرايشان گرد هم مي‌آيند و کنسرت برگزار مي‌کنند و بعد هر کدام چمدان‌هايشان را پر از دلار مي‌کنند و مي‌روند در سرزمين‌هايي که سرزمين خودشان نيست.

    خدا را شکر اين در همچنان باز است براي آنکه بروي و بيايي؛ اما کنسرت برگزار کردن در خارج از کشور، حتي در جايي که نه مشکلات هماهنگي با فلان نهاد را داري و نه بليط فروش‌هاي دم تالار وزارت کشورش خود را محق مي‌دانند در حق‌ات، آسان نيست. بايد دم فلاني را ديده باشي و او تو را و دلارهايت را در اين طي طريق همراهي کند. بايد خضر راه داشته باشي و او تو را تاييد کرده باشد. بايد فلاني از تو خوشش بيايد و تو هم قبول کني که نمي‌تواني تنها بروي و برگردي و...


    منبع: ماهنامه نسيم هراز

  5. این کاربر از Morteza4SN بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #25
    Animation Deliberation Morteza4SN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    Violet Orient
    پست ها
    2,689

    پيش فرض

    پس از انقلاب، در ابتدا روح پيروزمندانه مردم در کالبد موسيقي حلول کرد و نغمه‌هايي از نوعي ديگر را بر زبان‌ها ‏جاري ساخت. سپس شرايط خاص اجتماعي محدوديت شديد موسيقي و کوچ جمعي اهل موسيقي را سبب شد. آغاز جنگ ‏عراق و ايران، تسلط مارش و حماسه را با خود به همراه آورد، تا اينکه در سال هاي پاياني رياست جمهوري‌ [ه.ر] 1375 خوانندگاني چون: عباس بهادري، مهرداد کاظمي، حسن همايونفال، بيژن خاوري و پرويز ‏طاهري به نخستين چهره‌هاي موسيقي پاپ در ايران پس از انقلاب تبديل شدند. اين روند با روي کار آمدن [م.خ] رشد چشمگيري يافت. اما بعدها، رفته‌رفته معادلات کمي ‌تغيير کرد و فضاي موسيقي پاپ ايراني تقريباً در ‏شرايط انجماد قرار گرفت و ميدان را به خالتوريسم واگذار کرد...

    چه شد که در موزيک به خالتوريسم رسيديم؟ ‏





    غم خال اگر بگذارد!‏‎

    واژه‌هايي مثل «فناوري»، «فراواني» و «انتخاب» را در دنياي کنوني نمي‌توان ناديده گرفت؛ خواه در کسب و کار و ‏شيوه زندگي و خواه کمي‌فرهنگي و هنري‌تر: در معماري، سينما، ادبيات يا موسيقي.‏

    موسيقي امروز در سراسر دنيا، سبک‌ها و گروه‌ها و افراد مختلفي را شامل مي‌شود که آثار بسياري توليد و عرضه ‏مي‌کنند و به مدد فناوري‌هاي ارتباطي، در کمترين زمان ممکن در تمام کره خاکي قابل دسترسي است.‏
    موسيقي امروز ايران هم از بعضي مولفه‌ها بهره مي‌برد؛ فقط از بعضي و آن هم به صورت «ايرانيزه» شده. به طور ‏کلي، مهم ترين مشخصه‌اي که مي‌توان در موسيقي امروز ايران يافت، «فراواني» است و آنچه آن را خاص ايران ‏مي‌کند، اين است که فراواني در موسيقي کشور ما تنها به «کميت آثار» باز مي‌گردد و «تنوع» که کيفيت مورد

    انتظار ‏‏«فراواني» است و به «انتخاب» منجر مي‌شود، به کم ترين مقدار ديده مي‌شود.‏
    از سوي ديگر، در جريان حاکم بر موسيقي روزگار حاضر ايران، استفاده از «فناوري» نيز در بخش‌هاي مختلف به ‏وضوح ديده مي‌شود؛ از تولد و توليد يک اثر تا توزيع و بهره‌گيري از آن.‏

    ‏«فناوري» و استفاده از آن هم از مولفه‌هاي موسيقي روز دنياست و در واقع کاربري «فناوري» و همچنين «فراواني» ‏موجود در دنياي فعلي را بايد زاييده تفکرات ضد مدرنيستي دهه‌هاي 60-70 (ميلادي) دانست و در نهايت «پست ‏مدرنيسم» پديد آمده از آن.‏

    ‏«چارلز جنکز» معمار در کتاب «پست‌مدرن چيست؟» مي‌نويسد: «عصر پست‌مدرن، عصر انتخاب‌هاي بي‌شمار و ‏فزاينده است؛ عصري است که هيچ مخالفت يا جريان مخالفي را نمي‌توان بدون خودآگاهي و طنز پذيرفت، زيرا تمام ‏سنت‌ها براي خود واجد ارزش و اعتبارند. اين امر تا حدودي نتيجه چيزي است که انفجار اطلاعات، ظهور دانش ‏سازمان يافته، ارتباطات جهاني و سايبرنتيک خوانده مي‌شود.»‏

    با اين اوصاف بايد بپذيريم که موسيقي امروز ايران، سوار بر موج پست‌مدرنيسم پيش مي‌تازد و هر روز با آثار جديد ‏پست مدرنيستي رو به روييم؟
    پاسخ به اين سوال آشکارا «منفي» است و در وصف اين «منفي» قاطعانه هم بايد گفت که: اصولاً هر گردي گردو ‏نمي‌شود!‏

    مراد از اين نوشتار بررسي مولفه‌هاي پست‌مدرنيسم در موسيقي امروز ايران نيست و تنها ارايه تصويري از موسيقي ‏امروز، بار از دوش اين نوشتار برمي‌دارد؛ اينکه چه شده است که ما با «فراواني» رو به رو هستيم، ولي قدرت چنداني ‏براي انتخاب نداريم.‏

    براي کنکاش در ماجرا هم کمي‌به عقب‌تر بر مي‌گرديم: پس از پيروزي انقلاب، در ابتدا روح پيروزمندانه مردم ايران ‏زمين در کالبد موسيقي نيز حلول کرد و نغمه‌هايي جاودانه همچون «خميني اي امام»، «ايران ايران» و «لاله در خون ‏خفته» را بر زبان‌ها جاري ساخت و پس از آن، شرايط خاص اجتماعي و دلزدگي از موسيقي پاپ قبل از انقلاب، ‏محدوديت شديد موسيقي را سبب شد و در همين دوران بود که اغلب فعالان و چهره‌هاي موسيقي قبل از انقلاب در ‏کوچي جمعي، راهي خارج از کشور - و به طور خاص به «لس‌آنجلس»- شدند.

    چندي نگذشت که ايران درگير جنگ با عراق شد و اين جنگ بر روند همه جريانات داخلي از جمله موسيقي تاثيري ‏شگرف داشت؛ روحيه حماسي مردم ايران و شرايط خاص جنگ، موسيقي حماسي مي‌طلبيد و اين چنين شد که ريتم ‏‏«مارش» بر موسيقي ايراني سايه گسترانيد و در سال هاي پاياني جنگ، آخرين بازماندگان موسيقي پيش از انقلاب نيز ‏از ايران خارج شدند و به جمع رقيبان و رفيقان خود در لس‌آنجلس پيوستند تا شايد بتوانند با استفاده از خلاء وجود ‏موسيقي پاپ در ايران، بخشي هرچند اندک از محبوبيت خود را بازيابند.

    در سال 1367 جنگ ايران و عراق به پايان رسيد ولي تا مدت‌ها بعد، موسيقي جنگ تاثير خود را بر موسيقي ايران ‏حفظ کرد و مردم ايران تنها شاهد سرودهايي با تم حماسي و بعضاً قطعاتي سنتي بودند.‏
    تا سال ها بعد، موسيقي سنتي در بازار نه چندان رسمي‌ موسيقي ايران، خود را بي‌رقيب و يکه‌تاز مي‌ديد و اين روند تا ‏سال هاي پاياني رياست جمهوري‌ [ه.ر] ادامه داشت. تا اينکه در سال 1375 خوانندگاني چون: عباس ‏بهادري، مهرداد کاظمي، حسن همايونفال، بيژن خاوري و پرويز طاهري به نخستين چهره‌هاي موسيقي پاپ در ايران ‏پس از انقلاب تبديل شدند.‏


    اين روزگار در حالي سپري مي‌شد که موسيقي سنتي ايران همچنان بدون نوزايي و تغييرات خاصي پي‌گيري مي‌شد و ‏اساتيدي چون «محمدرضا شجريان» و «شهرام ناظري» طرفداران خود را داشتند و بعضاً آلبوم‌هاي جديدي نيز روانه ‏بازار مي‌کردند و در کنار آن‌ها چهره‌هايي همچون: عبدالحسين مختاباد، حسام‌الدين سراج و عليرضا افتخاري هم وارد ‏گود شده بودند و سهمي ‌از طرفداران موسيقي سنتي را به آثارشان جذب مي‌کردند.

    درست يک سال بعد و پس از روي کار آمدن [م.خ] ‌در سال 1376، موسيقي ايران - چه در بخش سنتي و ‏چه در بخش پاپ- رشد چشمگيري داشت. در همان سال بازار رسمي ‌موسيقي در ايران به راه افتاد و به موازات آن ‏پخش ترانه‌هاي «ناز انگشتاي بارون» (با صداي «خشايار اعتمادي»، شعر «احمد شاملو» و آهنگ «شادمهر عقيلي»)، ‏‏«وقف پرنده‌ها» (با صداي «قاسم افشار» و ترانه و موزيک «اکبر آزاد») از صداوسيماي ايران، ولوله‌اي در بين مردم ‏به پا کرد.‏

    از سوي ديگر، در همان سال و در وزارت نوپاي «سيدعطاالله مهاجراني»، براي نخستين بار پس از پيروزي انقلاب، ‏مجوز آلبوم‌هاي پاپ صادر شد و «دلشوره» با صداي خشايار اعتمادي، «مسافر» با صداي شادمهر عقيلي و «حسرت» ‏با صداي «محمد اصفهاني» به بازار آمد و در رقابتي تنگاتنگ با آثار سنتي پرفروش همچون آلبوم «نيلوفرانه» ‏‏(عليرضا افتخاري) قرار گرفت.‏

    پس از گذشت مدت زمان کوتاهي آلبوم‌هايي از: امير کريمي، حميد غلامعلي، حسين زمان، ناصر عبداللهي و عليرضا ‏عصار نيز روانه بازار شد تا موج نوي موسيقي پاپ ايران وجود خود را به اثبات برساند.‏

    و اما با وجود اعتراضات گاه و بي گاه اساتيد موسيقي سنتي ايران، موسيقي پاپ به رشد خود ادامه داد و توانست جايگاه ‏خود را در ميان ايرانيان به دست آورد و آرام‌آرام موسيقي لس‌آنجلسي را کنار بزند.

    در سال 1379، نخستين گروه منسجم ايراني در عرصه پاپ پا به ميدان گذاشت: گروه «آريان» با اينکه به زعم برخي ‏از کارشناسان از موسيقي عميقي بهره نمي‌برد، خيلي زود توانست به موفقيت برسد؛ چنانکه پس از گذشت مدتي کوتاه، ‏گروه‌هاي بسياري با الگوبرداري از آن آغاز به کار کردند.‏

    ار سويي در کنار موسيقي پاپ، گروه «اوهام» آغازگر موسيقي راک ايراني با اشعار فارسي بود؛ البته به صورت ‏زيرزميني. اما بدون شک «جشنواره موسيقي راک زيرزميني» (‏UMC‏) در سال 1381 را بايد مهم ترين اتفاق در ‏زمينه موسيقي راک پس از انقلاب در ايران دانست تا موسيقي ايراني به سنتي و پاپ ختم نشود.

    آن روزها جوانان بسياري به دنبال ستاره شدن بودند و توانستند در جريان ضدستاره کشور، نامي‌ براي خود دست و پا ‏کنند؛ نام‌هايي چون شادمهر عقيلي، عليرضا عصار و محمدرضا اصفهاني و گروهي چون آريان. در عين حال ‏لس‌آنجلسي‌ها هم که خود را از سختي‌هاي ابتداي مهاجرت رها شده مي‌ديدند، بيشتر و بيشتر تلاش کردند و چهره‌هاي ‏جديدتري رو کردند تا باقيمانده رسوبات فکري خود را در قالب آلبوم‌هايي روانه بازار غيررسمي ‌موسيقي ايران کنند. ‏در همان سال ها بود که موسيقي ايراني، برخلاف رسوم بازارهاي دنيا، نه براساس ژانر دسته‌بندي مي‌شد و نه... ‏موسيقي ايراني در يک دسته‌بندي کاملاً بومي‌ به دو بخش تقسيم مي‌شد: مجاز و غيرمجاز!

    اين پايان داستان نبود و آن روزها کمتر کسي فکر مي‌کرد موسيقي ايران به مختصات سال 1386 برسد: رفته‌رفته ‏معادلات کمي ‌تغيير کرد و جريان ضدستاره کار خودش را کرد و فضاي موسيقي پاپ ايراني تقريباً در شرايط انجماد ‏قرار گرفت؛ گروه آريان با مشکلات عديده‌اي رو به رو شد، شادمهر از ايران رفت و با اينکه به آمريکا هجرت نکرده ‏بود، همانطور که حدس زده مي‌شد، در کوتاه ترين زمان به خيل لس‌آنجلسي‌ها پيوست و سايرين هم چندان آثار قابل ‏توجهي ارايه نمي‌دادند که هيبت ستاره‌اي‌شان حفظ شود.‏

    ميدان خالي هم که جان مي‌دهد براي جولان؛ اما نکته کليدي اين است که اين ميدان جولانگاه چه کساني شود؟‏
    جوانان جوياي نام بسياري وارد کار شدند که بيش از هر چيز از «فناوري» بهره مي‌بردند. به مرور زمان هرچه اين ‏دايره گسترده‌تر مي‌شد، مشکلات سيستمي ‌کار هم بيشتر مي‌شد تا جايي که مسئولان وزارت ارشاد ديگر تاب نياوردند و ‏کارهاي رد مجوز شده روز به روز بيشتر و بيشتر شد و گروه‌هاي زيرزميني و روزميني(!)، قارچ‌گونه رشد کردند و ‏خيلي زود تقسيم‌بندي دوگانهء سال هاي نه چندان دور، تبديل شد به مجاز و غيرمجاز داخلي و لس‌آنجلسي و به اين دليل ‏که شيوه توزيع بسياري از اين آثار مشابه بود، مرز بين بازار رسمي ‌و غيررسمي به کلي شکسته شد.‏

    در ميدان بي‌ستاره آن دوران (که تاکنون نيز ادامه دارد) نام‌هاي جديدي مانند: فريدون آسرايي، بنيامين، فرزاد فرزين، ‏مهدي مقدم، احسان خواجه‌اميري و... خيلي زود به ستاره‌هايي تبديل شدند که چون قدمت حضور ندارند، نمي‌توان ‏درباره ماندگاري عنوان ستاره روي آن‌ها اظهار نظر قاطعي کرد.

    يواش‌يواش موج هيپ‌هاپ و رپ هم وارد موسيقي فارسي شد و برخلاف ورود آهسته‌اش، رشدي سريع داشت.‏
    همزمان با اين اتفاقات يک شبکه تلويزيوني ماهواره‌ا‌ي هم راه‌اندازي شد که اختصاصاً کليپ‌هاي خوانندگان داخلي را ‏پخش مي‌کرد و نقش بسزايي در شناساندن چهره‌هاي جوان داشت. اين شبکه در اندک زماني تبديل شد به کارت ويزيت ‏تصويري براي همه آن‌ها که موزيک به اصطلاح «خال توري» کار مي‌کردند و حرفه‌شان مجلس‌گرداني و شاد کردن ‏عروسي‌ها بود؛ آنان شبکه تلويزيوني را محملي مي‌دانند براي بالاتر بردن قيمت دست‌مزدشان در جشن‌ها و در نهايت با ‏موج جديدي رو به رو شديم که «فراوان» بود و «فناورانه» و فراگيري‌اش روز به روز افزون‌تر و در بسياري از ‏موارد نهايت با آثاري رو به رو شديم که نه همخواني فرم و محتوا داشت و نه معنايي خاص.

    به هر حال، اگر بر اين باور اعتقاد داشته باشيم که: موسيقي «پاپ» خودش سبک نيست و بسته به زمان، هر سبکي که ‏بيشتر طرفدار داشته باشد و «مردمي» باشد، «موسيقي مردمي» خوانده مي‌شود؛ پس بايد بپذيريم که «سطحي بودن» و ‏‏«به روز بودن» مولفه‌هاي اصلي آن است و اين گونه مي‌شود که درباره موسيقي مردمي ‌امروز ما تنها يک عبارت ‏مي‌توان گفت: غم خال، اگر بگذارد

    منبع: سالنامه مجله «نسيم هراز»

  7. این کاربر از Morteza4SN بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #26
    ناظر انجمن دانلود و آپلود NET DOCTOR's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2011
    پست ها
    10,686

    پيش فرض

    با اجازه مرتضی خان یه تکونی به این تاپیک جالب بدم

    از اون مواقع که مرتضی خان این مطالب رو نوشته 4 سالی میگذره و اتفاقات خوب و بد زیادی در مورد تهرانجلسی ها رخ داده

    جهان فوت کرد و در غرب دفن شد.

    Jahan passed away at the age of 54 which came as a surprise to all on April 10, 2010. of the most legendary and powerful singers of our time Jahan Ghashghaei’s Tombstone was placed at his burial site and next to his wife Minoo

    Location : Pierce Brothers Valley Oaks Memorial Park ~ Westlake Village
    He left us April 10 – 2010 for a better place


    حبیب برگشت به ایران و در پی سی ورلد براش تاپیک زدیم!

    یه خبرم مال چند مدت قبله اما شاید دوستان مطلع نباشن اینم مفصل تر بهش بپردازم

    اگه تو از پیشم بری شمعدونیا دق میکنن


    اولین خواننده‌ای که حضورش در ایران سر و صدای زیادی در رسانه‌ها به راه انداخت حبیب بود که سال ۱۳۸۸ به همراه خانواده به ایران مهاجرت کرد و به دنبال گرفتن مجوز آلبوم در ایران بود و مدت‌ها شایعاتی در مورد انتشار قریب الوقوع آلبومش و حتی اجرای کنسرت در ورزشگاه آزادی شنیده می‌شد (!!!) که هیچکدام به واقعیت تبدیل نشد و هنوز که هنوز است بعد از گذشت 5 سال موفق به دریافت مجوز آلبوم نشده و مشخص نیست که بعد از این نیز بتواند مجوز بگیرد یا نه؟



    امیر کاظمی معروف به سامان جزو خوانندگان ایرانی غربت نشین می‌باشد که بعد از حبیب محبیان دومین خواننده ای است که طی سالهای اخیر به ایران مهاجرت کرد و به دنبال مجوز انتشار آلبوم است. سامان در مورد دلایل حضورش در ایران به خبرنگار آریا گفت: «من یک ایرانی وطن پرست هستم و دوست دارم در وطن خودم به فعالیت بپردازم. نه اهل کار سیاسی هستم نه مسائل دیگرحدود دو سال است در ایران زندگی می‌کنم و آلبوم جدیدم را نیز که شامل ۱۶ تراک می‌باشد در ایران ضبط کرده‌ام و امیدوارم این آلبوم مورد تایید وزارت ارشاد اسلامی قرار بگیرد. سال‌ها فعالیت هنری‌ام را در خارج از ایران کمرنگ کردم به امید روزی که بتوانم در کشور خودم به اجرای برنامه بپردازم و امیدوارم مسئولین عزیز و محترم مجوز فعالیتم در ایران را صادر نمایند تا بتوانم با آثارم در خدمت مردم عزیزمان باشم.»

    سامان متولد ۱۳۴۶ شهر تبریز است که حدود شش سال پیش نیز مدتی در ایران به دنبال مجوز فعالیت بود ولی پس از آنکه موفق به دریافت مجوز نشد ایران را ترک کرد. ولی فعالیتش در خارج از ایران را نیز کمرنگ‌تر کرد چون امید داشت شاید مدتی بعد بتواند مجوز فعالیت در داخل کشور را به دست بیاورد.

    گفته می شود سامان ۳۰ اسفند ماه ۱۳۹۱ ساعت ۲۳ در جزیره قشم کنسرتی را برگزار کرده است، در این برنامه وقتی حاضرین از سامان درخواست اجرای برخی از ترانه‌های قدیمی‌اش را داشتند با عذرخواهی از حاضرین خط مشی تعیین شده توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را برای این کنسرت یادآور شد، البته پس از آن هیچ مسئولی در مورد این برنامه اظهار نظری نکرد و مشخص نشد مجوز اجرای این کنسرت توسط چه نهاد یا شخصی صادر شده است.
    Last edited by NET DOCTOR; 19-10-2014 at 18:24.

  9. 3 کاربر از NET DOCTOR بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #27
    ناظر انجمن دانلود و آپلود NET DOCTOR's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2011
    پست ها
    10,686

    پيش فرض

    سلطان قلب ها

    «عارف»: عاشق حرم امام رضا (ع) هستم


    عارف در بخشی از گفت وگویش با شبکه بی بی سی فارسی درباره علت کم کاری خود گفت: «من در یک دوره ای خیلی از لس آنجلس سرخورده شدم و به دوبی آمدم. تمام کارهایی را که آماده کرده بودم در لس آنجلس ماند و متأسفانه هیچگاه به من داده نشد.»
    عارف همچنین درباره این که چند بار ازدواج کرده و چند فرزند دارد، جواب داد: «من چهار بار ازدواج کردم و هر چهار دخترم در آمریکا زندگی می کنند.»
    عارف همچنین در گفت و گویی با شبکه من و تو اعلام کرد که من هیچ گاه از مشروبات الکلی استفاده نکرده ام و انسان با خدایی هستم. ین وی تاکید کرد که عاشق حرم امام رضا (ع) هست.
    گفتنی است ، عارف عارف کیا ، خواننده پیشکسوت پاپ 74 سال سن دارد و طی ده سال اخیر در شهر دبی زندگی می کند.

  11. این کاربر از NET DOCTOR بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #28
    ناظر انجمن دانلود و آپلود NET DOCTOR's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2011
    پست ها
    10,686

    پيش فرض

    «قیصـــــــر» خواننــــــده لس آنجلسی ممنــــوع الخروج شد!



    «قیصر» خواننده لس آنجلسی که به ایران بازگشته، برای خروج از کشور به مشکل برخورده است.

    خبری که چندی قبل خبرگزاری ها از حضورش در تهران نوشته بودند.



    او چندی قبل برای سفری به خارج از کشور به فرودگاه امام مراجعه کرده اما آنجا بود که متوجه شد اجازه خروج از کشور را ندارد و باید به دادسرای عمومی تهران مراجعه کند. این خواننده که بعد از خواندن ترانه های شیش و هشت شاد در خارج از کشور، تصمیم گرفته به تهران بیاید و شاید بتواند اینجا مجوز فعالیت بگیرد، حالا باید مراحل اداری برای حل مشکل را سپری کند.






    او چند روز قبل همراه با پدرش در دادسرا حاضر شده بود تا شاید بتواند مشکل خروجی اش را حل کند.

    البته این خواننده می گفت بزودی مشکلش حل می شود و به کشور برگشته، چون دوست دارد اگر فعالیت هنری می کند در ایران انجام بدهد.




    پیش تر حبیب محبیان خواننده سرشناس لس آنجلسی به ایران آمد و حالا ۳ سالی می شود که در تهران و رامسر روزگار می گذارند و تلاش می کند تا بتواند برای اولین آلبومش در ایران مجوز وزارت ارشاد را بگیرد.

    البته شایعاتی درباره احتمال بازگشت خواننده های دیگر هم شنیده می شد و پیروز ارجمند مسئول دفتر موسیقی وزارت ارشاد پیشتر گفته بود خوانندگان غیرمجاز داخل یا خارج از ایران اگر بتوانند ضوابط و عرف معمول را رعایت کنند، می توانند درخواست دریافت مجوز رسمی برای فعالیت در ایران بدهند.

  13. این کاربر از NET DOCTOR بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


صفحه 3 از 3 اولاول 123

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •