تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 27 از 28 اولاول ... 17232425262728 آخرآخر
نمايش نتايج 261 به 270 از 276

نام تاپيک: همه چیز در مورد انیمه‌های Studio Ghibli (‌ هایائو ميازاكی + ایسائو تاكاهاتا )

  1. #261
    کاربر فعال انجمن انیمیشن / کارتون E.N.A.Y.A.T's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    محل سكونت
    Otaku Roadway
    پست ها
    1,129

    پيش فرض

    درود

    ^_^

    عـالی بود مرتضی . واقعا متاسفم واسه افرادی که انیمیشن رو مخصوص یه رنج خاصِ سنی میدوننُ مانع اهدا جوایز مختلف به این اثر هنری شدند .
    به هرحال نه تنها این ساخته استاد بلکه تمامی آثارش ... سالیانه واسم یه اسکار به همراه داشته (:

    و من الله توفیق /

  2. 3 کاربر از E.N.A.Y.A.T بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #262
    کـاربـر بـاسـابـقـه M . Sayid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    2,651

    پيش فرض

    Graves of the Fireflies

    این روزها شبکه‌ی IRIB HD (که واقعاً انتخاب‌های خوبی داره؛ از مستندهایی مثل Home گرفته تا فیلم‌های خوبی که هر هفته انتخاب می‌کنه) داره انیمیشن مدفن کرم‌های شب‌تاب، شاهکار تاکاهاتا رو نشون میده

    دوبله‌ی فوق‌العاده خوبی داره و کیفیت هم که HD

    واقعاً انیمیشن تأثیرگذار و زیباییه

    راجر ایبرت حق داشته اونو بذاره تو لیست برترین‌های فیلم عمر، و یکی از بهترین آثار جنگ تاریخ سینما ...

    جز معدود آثاری بود که تونست اشک من رو در بیاره

    این غربت و در این حال صمیمیت سیتا و ستسوکو به شدت آدمو تحت تأثیر قرار میده

    سبک انیمیشن کار به سبک انیمیشن کاپیتان سوباساست و طراحی کاراکترا هم به همون شکله تقریباً

    کار از تولیدات استودیوی معروف Ghibli است و به شدت ارزش دیدن رو داره ...

    این طور که گفته میشه، ترجیحاً باید به زبان اصلی (ژاپنی) دیده بشه، اما خب دوبله‌های انگلیسی و فارسیش هم بسیار تأثیرگذار هستند

    اگه به IRIB HD دسترسی دارید، زیاد بازپخشش می‌کنه تو این هفته ... حتماً ببینید

    داستان در مورد خواهر و برادریه که بعد از مرگ مادرشون و در نبود پدر باید جنگ رو بی آب و غذا و سرپناه سر کنن ...

    ااینکه از imdb نمره‌ی 8/5 گرفته، یا از روتن تومیتوز 97 از 100 گرفته اصلاً‌ چیز مهمی نیست برای این فیلم؛ کافیه خودتون ببینید تا به نمره‌ی واقعی فیلم برسید

    مطمئنم از این کار لذت می‌برید

    پ.ن: ممنون میشم دوستان سایر انیمیشن‌های خوب استودیو Ghibli رو بهم معرفی کنن ... کارایی که واقعاً ارزش دیدن رو داشته باشن
    بستگی به این داره تا چه حد به حال و هوای انیمه های ژاپنی علاقه داشته باشید ، از کارهای این استودیو من تمام آثار استاد میازاکی رو شگفت انگیز ، خاطره انگیز ، چشم نواز و در یک کلام خارق العاده می دونم !

    متاسفانه میازاکی امثال بازنشسته شد چندتا از کارهای ایشون از جمله همین آخریش The Wind Rises رو دارم و به این زودی ها قرار نیست ببینم ! حس خوبیه که بدونی هنوز چندتا از کارهای استاد رو ندیدی و فعلا لازم نیست جوابی برای سوال (( حالا که میازاکی بازنشسته شده ، کی قراره اون لذت وصف ناشدنیه آثار استاد رو دوباره تجربه کنیم ؟ )) پیدا کنی !

  4. 6 کاربر از M . Sayid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #263
    کاربر فعال انجمن انیمیشن / کارتون E.N.A.Y.A.T's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    محل سكونت
    Otaku Roadway
    پست ها
    1,129

    پيش فرض

    درود

    پ.ن: ممنون میشم دوستان سایر انیمیشن‌های خوب استودیو Ghibli رو بهم معرفی کنن ... کارایی که واقعاً ارزش دیدن رو داشته باشن
    تقریبا همه آثار این استدیو خوبن

    خیلی ها Princess Mononoke - Spirited Away - Howl'Moving Castle رو بهترین های میازاکی (استدیو) هستن . البته قبول دارم که این سه تا فیلم ، فیلمای بیشتر دیده شده ی میازاکی هستن ولی نمیشه گفت بهترین ها هستن . اتفاقا خیلی ها فکر میکنن Spirited Away شروع اُفت میازاکی بود که تو Howl'Moving Castle نشون داده میشه و تو Ponyo دیگه تابلو میشه ! به همین دلیله که خود میازاکی هم تو فیلم بعدیش ، Kaze Tachinu ، اومده یه فیلم متفاوت ساخته . یه فیلم نسبتا رئال و بزرگسالانه . در صورتی که فیلمای قبلیش همگی کم و بیش رگه های فانتزی داشتن و بیشتر مناسب بچه ها و جوونا بودن . قضیه ی اینکه این 3 تا فیلم بیشتر دیده شدن اینه که پخش کننده های غربی Spirited Away خیلی خوب کار کردن و اون فیلم تونست سال 2002 اسکار بهترین انیمیشن رو ببره . Howl's Moving Castle و Princess Mononoke هم یه فیلم بعد و یه فیلم قبل از فیلمی هستن که واسه میازاکی اسکار آورد . به همین خاطر بیشتر دیده شدن . البته نظر شخصی بود و همه ی فیلمای میازاکی ، حتی بدتریناش ، خوب و قابل دیدن هستن و دنیاهای متفاوتی دارن و هر کسی ممکنه یه فیلم خاص رو بهتر بدونه . در ضمن فقط از بین فیلمای میازاکی گفتم وگرنه Whisper of the Heart (که کارگردانش میازاکی نیست) و بعضی فیلمای تاکاهاتا مثل همون Grave of the Fireflies از بعضی از فیلمای میازاکی هم بهترن . بگذریم ...

    من اینارو پیشنهاد میدم . همشون واقعا ارزش دیدن رو دارن فقط باید یه نگاهی به استوری بندازی اوکی شد بگیری

      محتوای مخفی: .. 
    The Castle of Cagliostro - میازاکی - اثری قبل از تاسیس استودیو جیبلی
    Nausicaa of the Valley of the Wind - میازاکی - اثری قبل از تاسیس استودیو جیبلی
    Castle in the Sky - میازاکی
    Grave of the Fireflies - تاکاهاتا
    My Neighbor Totoro - میازاکی
    Kiki's Delivery Service - میازاکی
    Only Yesterday - تاکاهاتا
    Porco Rosso - میازاکی
    Pom Poko - تاکاهاتا
    Whisper of the Heart - کوندو
    Princess Mononoke - میازاکی
    Spirited Away - میازاکی
    Howl'Moving Castle - میازاکی
    Arrietty - هیروماسا


    شما اگه انیمه های ورزشی و مبارزه ای و اکشن خوب هم ببینی ، متوجه میشی که با اونا هم مشکلی نداری به عنوان مثال ، به من اعتماد کن و فیلم Sword of the Stranger رو ببین .
    اگه بدت اومد ، من تا سه ماه اینجا پست نمیدم !
    یا مثلـا Night on the Galactic Railroad ... بی نهایت خوشم اومد ازش . خیلی خیلی کار جالب و یونیکی بود ولی قطعاً مطابق سلیقه ی خیلی ها نیست . به غیر از نمادگرایی خیلی عمیق ، خیلی خیلی هم کُنده ! ولی اگه باهاش کنار بیای ، بی نظیره . یعنی واقعاً بی نظیره ، چیز دیگه ای مثلش نیست .

  6. 5 کاربر از E.N.A.Y.A.T بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #264
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض


    کورش واااای منو یاد این انیمیشن انداختی.

      محتوای مخفی: .... 
    من که حاضر نیستم دوباره این رو ببینم.
    همون یکبار کافیست.
    همراه با پخش این انیمیشن من هم مثل اون دختر کوچک داشتم می‌مردم یعنی قشنگ مثل او گویی داشتم یواش یواش از گرسنگی می‌مردم.
    خیلی خیلی دردناکه این انیمیشن و الان هم به یادش میفتم ...


    اما اینگونه هم نیست که اصلا دیده نشه. برای یکبار هم شده باید دید.

    انیمیشن خاصی است



    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  8. 3 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #265
    عضو تیم زیرنویس فارسی taghi_ramzi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    پست ها
    3,975

    پيش فرض

    منم کلیه کارهای میازاکی - جیبلی - تاکاهاتا رو از "لوپن:قصر گاگلیستورو" تا "پاپی هیل" دیدم. باد میوزد رو هم دانلود کردم ولی هنوز دلم نیومده ببینم.
    به ندرت بینشون اثر ضعیف هست ، ولی از کارهایی که زیاد نپسندیدم، آریتی و پاپی هیل رو میتونم اسم ببرم
    بقیه کارها رو میتونم دهها دفعه ببینم ولی این دو تا به نظرم اون قدرت کافی رو نداشتن.

  10. 2 کاربر از taghi_ramzi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #266
    عضو تیم زیرنویس فارسی taghi_ramzi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    پست ها
    3,975

    پيش فرض

    خب استاد بالاخره از خر شیطون پیاده شده و کار روی پروژه جدیدی رو شروع کرده.
    گفته که میخوام تا مردنم کار کنم

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  12. 4 کاربر از taghi_ramzi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #267
    Animation Deliberation Morteza4SN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    Violet Orient
    پست ها
    2,689

    پيش فرض

    مجله‌ی 24 همشهری در شماره‌ی 55 (شهریور 93) پرونده‌ای درباره‌ی آثار میازاکی کار کرده بود که یک بخش از مطالبش که با نقل‌قول‌های جالب میازاکی همراه بود برای این تاپیک انتخاب و آماده کردم (نقل قول‌ها کامل و بقیه خلاصه).





    لوپین 3: قلعه‌ی کاگلیوسترو (1979)
    ساخت اولین فیلم و تمجید از سوی استیون اسپیلبرگ



    میازاکی برای ساخت این فیلم صد دقیقه‌ای کمتر از شش ماه فرصت داشت و زمانی که یک‌چهارم استوری‌بوردها کامل شده بود، مجبور شد ساخت انیمیشن را آغاز کند. این عجله باعث تغییر داستان در مرحله‌ی پس از تولید شد؛ میازاکی هیچ وقت تغییرات فیلمنامه را افشا نکرد، اما بعدها گفت که از نتیجه‌ی نهایی کارش راضی نیست. او در این فیلم تعدادی سکانس اکشن هیجان‌آور ساخت که در سال‌های بعد در تعدادی از انیمیشن‌های امریکایی (نظیر کارآگاه موش بزرگ محصول 1984، کمپانی والت دیزنی) به آنها ارجاع داده شد. استیون اسپیلبرگ این فیلم را «یکی از بهترین فیلم‌های ماجرایی تاریخ» خواند و سکانس تعقیب و گریز اوایل فیلم را هم یکی از بهترین سکانس‌های تعقیب و گریز فیلم‌های سینمایی نامید.



    نویسیکا از دره‌ی باد (1984)
    تم‌های مطلوب میازاکی کم کم آشکار می‌شوند



    میازاکی: «مانگای اصلی را زمانی نوشته بودم که مشغول کار انیمیشن نبودم؛ وقت زیادی هم داشتم و درنتیجه سعی کردم مانگایی بنویسم که نشود به انیمیشن تبدیلش کرد. اما بعد خودم مجبور شدم بر اساسش فیلم بسازم و توی دردسر افتادم!»

    «چرا شخصیت اصلی باید زن می‌بود؟‌ چون اینکه مردی چنین قابلیت‌هایی داشته باشد صادقانه نبود! در قدیمی‌ترین روایت‌های سیندرلا، او می‌توانست آزادانه از توی کوره به آن یکی دنیا سفر کند و این چیزی بود که به او نیرو می‌بخشید. مسئله مهارت نویسیکا در شمشیربازی نیست، بلکه موضوع این است که او، هم دنیای انسان‌ها و هم دنیای حشرات را درک می‌کند. هیچ حیوانی در نزدیک شدن به او احساس خطر نمی‌کند؛ او می‌تواند کاملاً حضور و وجودش را پاک کند. مردها... آنها تهاجمی‌اند، فقط در قلمرو انسانی حضور دارند... خیلی سطحی‌اند! درنتیجه این شخصیت باید زن می‌بود».

    در سال 1985 پخش‌کننده آمریکایی این فیلم، نام آن را به جنگجوی باد تغییر داد و فیلم را با تدوین مجدد روانه‌ی بازار کرد که با عصبانیت شدید میازاکی روبه‌رو شد. از آن پس میازاکی از همه‌ی پخش کننده‌های خارجی آثارش تعهد گرفت که هیچ دستی در فیلم نبرند و فقط فیلم را دوبله یا زیرنویس کنند. کمپانی دیزنی که حق پخش همه‌ی آثار او (به جز لوپین 3) را خریده، این قرارداد را پذیرفته است.



    لاپوتا: قلعه‌ای در آسمان (1986)
    آغاز به کار استودیو جیبلی با فیلمی نه‌چندان موفق



    «می‌خواستم داستانی ماجراجویانه بسازم که قهرمانش پسری است که شروع به نبرد می‌کند و آرزوهای زیادی دارد؛ و توانستم ثابت کنم مردم به دیدن این نوع فیلم‌ها نمی‌روند! در طول سال‌ها خیلی‌ها گفتند که لاپوتا را خیلی دوست دارند، اما در اکران سینمایی خیلی استقبالی از آن نشد. مردها وقتی شغلی دارند، بزرگسال شناخته می‌شوند، اما زن‌ها فقط با حضورشان تبدیل به شخصیت می‌شوند. مردها باید وضعیت اجتماعی مشخصی داشته باشند و درنتیجه کشاندن مخاطب‌ها به سینما با پسری کارگر مثل پازو، خیلی سخت بود».

    میازاکی در سال 1984 در ولز شاهد اعتصاب کارگران معدن بود و از این تجربه در فیلم لاپوتا استفاده کرد و همین جنبه‌ی سیاسی به این فیلم داد. لاپوتا در سال 2013 از تلویزیون ژاپن پخش شد و با استقبال چشم‌گیر مخاطب‌ها مواجه شد.



    همسایه‌ام توتورو (1988)
    حضوری محسوس که به چشم دیده نمی‌شود



    «من نمی‌توانم فیلم‌هایی بسازم که خشن‌اند یا درباره‌ی آدم‌های بدذات‌اند یا در آن همه خوشحال‌اند. نمی‌توانم این نوع فیلم‌ها را بسازم. فکر می‌کنم وقتی بچه‌ها سه-چهارساله می‌شوند، باید توتورو را ببینند؛ فیلمِ خیلی معصومانه‌ای است. می‌خواستم فیلمی بسازم که در آن هیولایی وجود داشته باشد که همان بغل زندگی می کند اما نمی‌توان دیدش. مثل وقتی که آدم وارد جنگل می‌شود و چیزی حس می‌کند؛ نمی‌فهمد چیست، اما یک حضور خاص را حس می‌کند. این را من بارها حس کرده‌ام. اخیراً به مدت دو ماه در خانه‌ی بزرگ قدیمی‌ای بالای یک صخره کنار دریا به تنهایی زندگی کردم؛ خودم در یک اتاق بودم اما حسی وجود داشت که انگار آدم‌های دیگری در اتاق‌های دیگر زندگی می‌کنند. وقتی می‌خواستم برای پیاده‌روی بیرون بروم، فکر می‌کردم آنها تنها می‌شوند و درنتیجه، رادیویم را روشن می‌کردم تا سرشان گرم شود! می‌گفتم: "خواهش می‌کنم راحت باشید و از موسیقی من لذت ببرید!" قطعاً می‌توانید بگویید که این حس به خاطر ترس و احساس عدم امنیت بوده، اما من واقعاً حس می‌کردم که چیزی آنجا وجود دارد».

    این فیلم وجهه‌ای زندگینامه‌ای هم دارد و در آن می‌توان رد تجربه‌ی تلخ میازاکی را از بستری شدن مادرش در بیمارستان دید.
    از فیلم‌های مورد علاقه‌ی جان لستر و راجر ایبرت است. توتورو زمان اکران نتوانست در گیشه به موفقیت برسد و دو سال بعد با پخش عروسک‌های کاراکتر توتورو تازه توانست خرج خود را دربیاورد.



    سرویس پستی کی کی (1989)
    سفری عجیب برای به دست آوردن اعتمادبه‌نفس



    پیش تولید فیلم سرویس پستی کی کی در سال 1987 و همزمان با کارهای همسایه‌ام توتورو آغاز شد و میازاکی در ابتدا قصد نداشت کارگردانی این فیلم را عهده دار شود اما به خاطر عدم رضایت از نسخه‌های اولیه‌ی فیلمنامه پس از پایان مرحله‌ی پس از تولید توتورو، خودش فیلمنامه‌ی اقتباسی را نوشت که نسبت به کتاب‌های ایکو کادونو تغییرات عمده‌ای داشته است.

    میازاکی برای طراحی شهر خیالی داستانش، به همراه تعدادی از همکارانش به استکهلم سفر کرد و شهر داستانش را با المان‌هایی از استکهلم، پاریس، لیسبون، سان‌فرانسیسکو و میلان طراحی کرد. سرویس پستی کی کی از پرفروش‌ترین فیلم‌های کمپانی جیبلی است.



    پورکو روسو (1992)
    وقتی جنگ خودش را به فیلم میازاکی تحمیل کرد



    «شرکت‌های هواپیمایی ژاپنی فیلمی کوتاه می‌خواستند تا در طول پرواز آن‌را پخش کنند. ابتدا ما نپذیرفتیم... وقتی گفتیم که دوست داریم در این فیلم نبرد بین هواپیماها را هم نشان دهیم، فکر می‌کردیم که آنها نمی‌پذیرند؛ اما قبول کردند! من می‌خواستم فیلمی سبک بسازم، اما با سقوط یوگسلاوی و درگیری‌هایی که در شهر دوبرونیک در کرواسی درگرفت، محل اتفاقات داستان من در دنیای واقعی تبدیل به جایی شد که جنگ در آن در جریان بود. درنتیجه پورکو روسو فیلم پیچیده‌ای شد. فیلم سختی بود و من به خاطر اینکه فیلمی برای مردان میانسال ساخته‌ام، خیلی ناراحت شدم؛ چون همیشه به کارمندانم می‌گفتم برای بچه‌ها فیلم بسازید و بعد... خودم چه‌کار کرده بودم؟ اما بچه‌ها هم این فیلم را دیدند و به من فرصت دادند تا فیلم بعدی‌ام را برای آنها بسازم و در نهایت توانستم خودمم را از نفرین پورکو روسو خلاص کنم!»

    شرکت سفارش‌دهنده، پیش از اکران سینمایی فیلم را در پروازهایش نمایش داد. پرفروش‌ترین فیلم سال 1992 ژاپن یکی از مهم‌ترین آثار میازاکی در نمایش علاقه‌ی او به موضوع پرواز از معدود فیلم‌های اوست که زمان و مکان تاریخی و مشخصی دارد. در سال 2011 میازاکی پیشنهاد ساخت قسمت دوم این فیلم را مطرح کرد؛ نام این فیلم در حال حاضر پورکوروسو:‌ آخرین یورش است و داستانش در دوران جنگ‌های داخلی اسپانیا می‌گذرد.


    ادامه دارد...

  14. 8 کاربر از Morteza4SN بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #268
    پروفشنال ramshad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    931

    پيش فرض

    باد می وزد (برمی خیزد) رو من دیدم. یعنی خدا بهم صبر ایوب داد تا تونستم تا آخرش ببینم!
    Last edited by ramshad; 27-12-2014 at 21:23.

  16. #269
    Animation Deliberation Morteza4SN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    Violet Orient
    پست ها
    2,689

    پيش فرض

    شاهزاده خانم مونونوکه (1997)
    فیلمی که بزرگترها درک نمی‌کنند و بچه‌ها باید ببینندش



    در اواخر دهه ۷۰ میلادی، هایائو میازاکی طرح‌هایی کشیده بود برای یک فیلم در مورد شاهزاده خانمی که با یک جانور در جنگل زندگی می‌کند. او در سال 1994 نوشتن طرح داستانی و کشیدن استوری بورد شاهزاده خانم مونونوکه را شروع کرد. او در تصویری کردن ایده‌های اولیه‌اش با مشکلاتی مواجه شد چراکه بسیاری از المان‌های تصویری این داستان را پیش از این در انیمیشن همسایه‌ام توتورو استفاده کرده بود. در سال ۱۹۹۵ ماساشی آندو، از همکاران انیماتور میازاکی، در طراحی استوری‌بوردها به کمک او آمد. آنها به همراه گروهی از مدیران هنری و انیماتورها، برای الهام گرفتن و طراحی فضای داستان، سه روز را در جنگل‌هایی قدیمی و کوه‌هایی در جزیره‌ی «هنشو» گذراندند.

    در نیمه‌های سال 1995 تولید این انیمیشن شروع شد؛ هایائو میازاکی شخصاً بر تک تک 144 هزار سولوئید طراحی شده برای این اثر نظارت کرد و بخش‌هایی از هشتادهزارتای آنها را خودش نقاشی کرد: «فکر کنم انیماتورها را با این فیلم حسابی خسته کردم. می‌دانستم که این اتفاق می‌افتد، اما احساس می‌کردم که باید این کار را بکنیم. اما وقتی ساخت فیلم تمام شد، دیدم آن‌را درک نمی‌کنم؛ با خودم گفتم که این چه فیلمی است که من ساخته‌ام! ابتدا به این نتیجه رسیدم که این فیلم را بچه‌ها نباید تماشا کنند، اما در نهایت فکر کردم که این فیلمی است که بچه‌ها حتماً باید تماشا کنند؛ بزرگترها آن‌را درک نمی‌کنند، اما بچه‌ها می‌فهمندش. پس باز هم بچه‌ها به کمکم آمدند. دوباره توانستم بروم سراغ فیلم بعدی!»

    شاهزاده خانم مونونوکه پرخرج‌ترین فیلم استودیو جیبلی است. این فیلم در اکران خود در ژاپن، گیشه‌ی خیلی خوبی داشت و در صدر پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای این کشور، جایگزین ای.تی شد؛ رکوردی که چند وقت بعد فیلم تایتانیک از آن خود کرد. میراماکس حق پخش فیلم در امریکای شمالی را خرید؛ هاروی وینسین، رئیس میراماکس در ملاقات با میازاکی خواست اجازه‌ی تدوین مجدد فیلم را بگیرد که در جوابش، تهیه‌کننده‌ی فیلم برایش یک شمشیر سامورایی فرستاد به همراه کاغذی که روی آن نوشته شده بود:«No Cuts». راجر ایبرت این فیلم را به عنوان ششمین فیلم برتر سال 1999 انتخاب کرد. میازاکی قصد داشت با این فیلم خود را بازنشسته کند، اما موفقیت عالی فیلم او را ترغیب به ساخت انیمیشن بعدی‌اش، شهر ارواح کرد.



    شهر ارواح (2001)
    هدیه‌ای ماندگار به دخترهایی که در پایان کودکی قرار داشتند



    شانزده سال پس از برپایی استودیو جیبلی، هایائو میازاکی بالاخره در غرب به موفقیت دست پیدا کرد: شهر ارواح را ساخت که اسکار بهترین فیلم انیمیشن سال 2001 را گرفت، خرس طلای جشنواره‌ی برلین را دریافت کرد، منتقدهای جهانی آن‌را ستایش کردند، با استقبال تماشاگران بین‌المللی مواجه شد و در نهایت تبدیل به پرفروش‌ترین فیلم او شد. میازاکی در دورانی که از حجم کارش کم کرده بود، اوقات زیادی را با دخترهای کوچک دوستش گذراند و این دخترها منبع الهام این فیلم شدند:

    «من این دخترها را از زمانی که نوزاد بودند دیده بودم. بچه‌های دوستم بودند. وقتی یکی‌شان دوازده ساله و آن‌یکی ده‌ساله شد، با خودم گفتم که حالا می‌توانم از اینها فاصله بگیرم؛ آنها دیگر دارند بزرگ می‌شوند و دیگر لازم نیست نقش عموی‌شان را بازی کنم. این‌ها باعث شد به این موضوع فکر کنم که زندگی آنها از این به بعد چطور خواهد بود و شهر اشباح را به عنوان هدیه‌ای به آنها ساختم».

    میازاکی این فیلم را هم مانند شاهزاده خانم مونونوکه با کمک نرم‌افزارهای کامپیوتری ساخت؛ کارمندان او کار با برخی نرم‌افزارها را یاد گرفتند اما اجازه ندادند تکنولوژی کنترل امور را در دست بگیرد. بزرگترین مشکل میازاکی در ساخت این فیلم، کم کردن مدت زمان آن بوده؛ اگر او می‌خواست فیلم را مطابق طرح اولیه‌اش بسازد، زمانش بیش از سه ساعت می‌شد. جان لستر برای پخش این فیلم در آمریکا، شخصاً بر پروسه‌ی دوبله نظارت کرد و به شکلی با دوبلرها تمرین کرد که جملاتشان با حرکت لب کاراکترها مطابقت پیدا کند. میازاکی بعدها درباره‌ی این فیلم گفت که ساخت آن «رنج و مراقبت و زحمت خیلی زیادی داشت؛ نمی‌دانم برای چه این فیلم‌ها را می‌سازم!»



    قلعه‌ی متحرک هاول (2004)
    تجربه‌ی هولناکی که نامزدی اسکار را به همراه داشت



    علی‌رغم سختی کار ساخت دو انیمیشن آخر و اشاره‌های پراکنده‌ی میازاکی به بازنشستگی، اودر سال 2003 ساخت فیلم جدیدش را شروع کرد: قلعه‌ی متحرک هاول، دومین کار اقتباسی میازاکی، این‌بار از روی داستانی با همین نام نوشته‌ی دایانا وین جونز: «دایانا وین جونر... در تله‌اش افتادم. داستانش برای خوانندگان زن، خیلی واقعی است... و همه‌ی مردهای رمان‌هایش شبیه به شوهرش هستند: غمگین، آرام گوشه‌ای ایستاده. و جادو در داستان‌هایش هیچ قاعده‌ای ندارد؛ به نوعی افسار گسیخته است. اما من هم نمی‌خواستم فیلمی بسازم که قواعد را توضیح می‌دهد؛ این کار شبیه به ساخت بازی‌های کامپیوتری بود. درنتیجه، من فیلمی ساختم که منطق جادو را توضیح نمی‌دهد و همه گیج شدند!»

    میازاکی که صلح‌طلب است، اعلام کرد این فیلم را تحت تأثیر و در واکنش به جنگ عراق ساخته است. مارکومولر، رئیس جشنواره فیلم ونیز در افتتاحیه این فیلم گفت که «این قوی ترین بیانیه‌ی ضدجنگی است که ما در کل فستیوال داریم.» دایانا وین جونز اگرچه با نماینده‌های کمپانی جیبلی ملاقات کرد، اما هیچ دخالتی در ساخت این اقتباس نداشت؛ وقتی در نهایت میازاکی به انگلستان سفر کرد و فیلم را به طور خصوصی نشانش داد، او در واکنش به تغییرات مهم فیلم نسبت به اثر ادبی‌اش گفت که: «فیلم فوق‌العاده‌ای است... من کتاب می‌نویسم، فیلم نمی‌سازم. بله، فیلم متفاوت است از کتاب؛ در واقع خیلی فرق دارد با آن، اما همانطور است که باید باشد. فیلم فوق‌العاده‌ای است».

    میازاکی درباره‌ی واکنش تماشاگران گفت که «نمی‌دانم چرا، اما واکنش‌های خیلی متفاوتی داشتیم؛ بعضی واقعاً فیلم را دوست داشتند و بعضی آن‌را نفهمیدند. تجربه‌ی هولناکی بود». راجر ایبرت یکی از کسانی بود که این فیلم را نسبت به دیگر آثار میازاکی، اثری ضعیف می‌دانست؛ نقطه‌ی مقابل او کنت توران و جاناتان رزنبام بودند که هر دو، آن‌را جزو لیست بهترین فیلم‌های سال 2005 ذکر کردند. قلعه‌ی متحرک هاول در اسکار سال 2006 در بخش بهترین انیمیشن سال نامزد شد.



    پونیو (2008)
    وقتی دریا چشم باز می‌کند



    طبق گفته‌ی خود میازاکی، فیلم بعدی او پونیو اقتباسی بود از داستان پری دریایی کوچک نوشته‌ی هانس کریستین اندرسون. میازاکی برای این فیلم سال 2008‌اش، با وسواس تمام روی نقاشی تمام جزئیات فیلم نظارت داشت که این میزان از دقت به طراحی 170 هزار تصویر مجزا منجر شد؛ رقمی که در سطح کار میازاکی هم رکوردی محسوب می‌شود. او ترجیح داد دریا و موج‌ها را خودش شخصاً نقاشی کند و حاصل کار از نظر تصویری آن‌قدر چشم‌گیر شد که منتقدان یک‌صدا آن‌را ستودند و جان لستر هم گفت که پیش از آن ندیده است که آب این‌قدر زیبا در انیمیشن تصویر شود. پونیو برای کارگردانی که موتیف تکرارشونده‌ی تقریباً تمام آثارش پرواز بوده است، فیلمی نامتعارف محسوب می‌شود....

    «همیشه دوست داشتم فیلمی با موتیف آب بسازم، اما ساخت امواج در انیمیشن واقعاً سخت است. تصمیم گرفتم نحوه‌ی انیمیشن‌سازی را تغییر بدهم؛ به این فکر کردم که آب واقعاً زنده است. چشم کشیدن برای آن واقعاً شجاعت می‌خواست! خیلی از عوامل فیلم فکر می‌کردند که این کار بامزه‌ای است، درنتیجه من هم همین کار را کردم. همچنین به این فکر کردم که شاید خیلی از بچه‌ها دور شده‌ایم و باید برگردیم پیش پنج‌ساله‌ها. اما نمی‌توانستم دوباره فیلمی با معصومیت توتورو بسازم؛ درنتیجه چیزهای پیچیده‌تری وارد داستان کردم. اگر آدم بخواهد چیزی را معصوم نشان دهد، فیلم کوتاه مناسب‌تر است. ساخت فیلمی طولانی برای بچه‌های کوچک کار خوبی نیست».

    میازاکی در تیتراژ پایانی این فیلم، عنوان شغلی افراد را حذف کرد و فقط اسم آنها را طبق حروف الفبای ژاپنی نوشت؛ درنتیجه با هر کس با هر میزان نقشی که در ساخت فیلم داشت، به طور یکسان برخورد شد. او حتی نام سه گربه‌ای را که اطراف استودیو زندگی می‌کردند در تیتراژ ذکر کرد! هایائو میازاکی دوست داشت دنباله ای برای این فیلم بسازد، اما تهیه‌کننده‌اش توشیو سوزوکی پیشنهاد داد که به جای آن باد برمی‌خیزد را بسازد.



    باد برمی‌خیزد (2013)
    برخاستن باد و بازنشستگی پیرمرد سپیدمو



    باد برمی‌خیزد در ابتدا مانگایی بود که میازاکی در سال 2009 به طور سریالی و ماهانه برای یکی از مجلات ژاپنی می‌نوشت و طراحی می‌کرد. داستان آن روایتی تخیلی از زندگی حرفه‌ای جیرو هوریکوشی است؛ کسی که در جنگ جهانی دوم به طراحی هواپیماهای جنگی اشتغال داشت. میازاکی پس از خواندن نقل قولی از هوریکوشی مشتاق پرداختن به این داستان شد: «تنها کاری که می‌خواستم انجام دهم ساختن چیزی زیبا بود».

    «اوایل مانگای آن‌را کشیده بودم، همین طوری برای سرگرمی. تهیه‌کننده‌ام آقای سوزوکی آن‌را دید و گفت که چرا بر اساس این فیلم نمی‌سازی؟ این حرف او نقطه‌ی شروع ماجراها بود. اما من بارها این پشنهادش را رد کردم و گفتم که بر اساس آن نمی‌شود فیلم خوبی ساخت چون چنین فیلمی بیشتر روی بزرگسالان تمرکز دارد و باید بچه‌ها را کنار بگذاریم. همچنین کارمندان ما در استودیو جیبلی اطلاعات چندانی درباره‌ی تاریخ ندارند. فکر می‌کردم آموزش تاریخ به آنها سخت است و وقت زیادی می‌گیرد؛ مثلاً نقاشی هواپیماهای قدیمی کار سختی است. اما درنهایت تصمیم گرفتیم آن‌را بسازیم».

    «من آخرین سال‌های جنگ جهانی دوم را کمی به یاد می‌آورم. پیش از آن‌که ژاپن وارد جنگ بشود، دوران پدر و مادر من است؛ همه‌اش برای من رنگ خاکستری دارد. درست نمی‌فهمم چه اتفاقی افتاد. خیلی به جیرو هوریکوشی و هوری تاتسو [نویسنده و شاعر ژاپنی که میازاکی فیلم آخرش را از داستان کوتاه او اقتباس کرده است] علاقه داشتم، هر دو چیزهای خیلی ناراحت‌کننده‌ای را در آن دوران در زندگی‌شان تجربه کرده بودند. بر اساس تجربه‌های تراژیک این دو نفر، قهرمان فیلم من شکل گرفت».

    اما انتخاب این داستان عواقبی هم برای او داشت؛ افرادی از هر دو طیف سیاسی چپ‌ها و راست‌ها به او حمله‌ور شدند و بسیاری هم معترض شدند که این فیلم کاری می‌کند که آدم با یک جنگ‌طلب همذات‌پنداری کند.

    «از یک طرف پیش‌بینی کرده بودم، اما از طرف دیگر فکر می‌کردم که این بحث‌ها و مناقشه‌ها خیلی عمیق‌تر از این مطرح شود. فکر می‌کردم درباره‌ی این‌که چطور باید در این اوضاع سخت و در وضعیت پرهرج‌ومرج امروز زندگی کرد، بحث‌های عمیقی دربگیرد. من مخالف استفاده از انرژی اتمی‌ام. اما وقتی کنفرانس مطبوعاتی مهندس‌هایی را تماشا می‌کنم که در نیروگاه‌های فوکوشیما کار می‌کنند، و جواب‌های آنها را می‌شنوم، همان نوع خلوص را در روحشان می‌بینم که در شخصیت جیرو هوریکوشی در این فیلم تصویر کرده‌ام. مشکلات تمدن ما آن‌قدر بزرگ است که نمی‌توانیم به سادگی به‌شان آره یا نه بگوییم».

    «هیچ وقت نخواسته‌ام فیلمی بسازم که مخاطب‌ها بتوانند راحت بگویند که این مثبت است و آن منفی است. مسائل خیلی خیلی پیچیده‌تر از اینهاست. تاریخ هم همین‌طور است؛ نمی‌توان به راحتی در موردش قضاوت کرد. ما در جنگ جهانی دوم جنگیدیم و فیلم از نگاه ژاپن در مورد جنگ ساخته شده است؛ به همین دلیل قدردان مردم آمریکا هستم که این فیلم را تماشا کردند».

    برای ساخت افکت‌های فیلم، مانند صدای زمین‌لرزه یا غرش موتور، میازاکی از صدای انسان‌ها استفاده کرد. نهایتاً هایائو میازاکی 72 ساله اواخر سال 2013، برای چندمین مرتبه اعلام کرد که قصد بازنشستگی دارد و تأکید کرد که این‌بار کاملاً بر تصمیم خود مصر است.

    «نباید در آن کنفرانس خبری اعلام عمومی می‌کردم که دارم خودم را بازنشسته می‌کنم. آنها که از همه به من نزدیک‌ترند، حرفم را باور نمی‌کنند. وقتی کار باد برمی‌خیزد را شروع کردم، فکر نمی‌کردم که فیلم آخرم خواهد بود؛ وقتی کار به پایان رسید فکر کردم که خب این آخرین فیلم من خواهد بود!».


    چند ماه پیش توشیو سوزوکی، تهیه‌کننده و مدیرعامل کمپانی جیبلی اعلام کرد که با بازنشسته شدن میازاکی، استودیو جیبلی توقفی کوتاه خواهد داشت و پس از مدتی، با سازمان‌دهی مجدد به کار خود ادامه خواهد داد. شاید از صحبت‌های میازاکی درباره‌ی ریسک بزرگ شدن استودیوهای فیلم‌سازی کمی درک این موضوع ساده‌تر شود:

    «بر اساس تجربه‌ام، معتقدم که نباید استودیوها را زیادی بزرگ کرد. باید فیلم‌های کمتری ساخت. ساختن فیلم‌های زیاد آدم را در وضعیت گیج‌کننده ای قرار می‌دهد. باید ساده باقی ماند. در واقع فکر می‌کنم استودیو جیبلی زیادی برزگ شده است. به نظرم صد نفر کارمند عالی می‌بود. وقتی لازم شد که از کامپیوتر استفاده کنیم، تعداد کارمندهایمان افزایش پیدا کرد؛ چاره‌ای جز بزرگ شدن نداشتیم. وقتی کارمند بیشتری استخدام کنید، به پول بیشتری احتیاج خواهید داشت و طبیعتاً مجبور می‌شوید فیلم‌های بیشتری بسازید. وقتی دوستانم در استودیو آردمن در انگلستان را می‌بینم، همیشه می‌گویند چقدر دوست داشتند برگردند به همان گاراژی که در آن با دو نفر ساخت انیمیشن را شروع کردند»./

    ... و بازگشت دوباره‌ی میازاکی این بار تا آخر عمر.



  17. 5 کاربر از Morteza4SN بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #270
    Animation Deliberation Morteza4SN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    Violet Orient
    پست ها
    2,689

    12 Running in Studio Ghibli

    پنجمین فیلم ایسائو تاکاهاتا در مقام کارگردانی با فاصله‌ای 14 ساله از اثر قبلی او جزو بهترین آثار استودیو جیبلی است. افسانه شاهزاده کاگویا با کمی تأمل بهترین اثر کارگردان و از مینیمال‌ترین فیلم‌های جیبلی از فرم بصری به شمار می‌رود. تاکاهاتا به گفته‌ی خودش طرح این فیلم را از 50 سال پیش در ذهن داشته اما محدودیت‌های مالی و فنی و پروژه‌های دیگر باعث شد تا ساختش این قدر به تأخیر بیفتد. در نهایت هم به دلیل همزمان بودن با ساخت فیلم میازاکی (باد برمی‌خیزد) کارکنان اصلی جیبلی این پروژه را همراهی نکرده‌اند، از مشخصه‌های تاثیرگذار اثر همکاری تاکاهاتا با Osamu Tanabe و Kazuo Oga ست (که قبلاً در Only Yesterday و Pom Poko با تاکاهاتا همکاری داشته‌اند) ؛ «من خیلی خوش‌شانس بودم که به یکی از اسطوره‌های این روش یعنی اوسامو تانابه رسیدم که از استادان انیمیشن پایه است و همین‌طور کازوئو اوگا که از استادان هنری در زمینه طراحی پس‌زمینه است. بدون حضور و حمایت آن‌ها قادر به انجام این کار نبودم.»



    «شاهزاده کاگویا» بر اساس یک افسانه ژاپنی متعلق به قرن دهم، داستان بامبوشکن پیری است که روزی از میان شاخه‌های بامبو دختری مینیاتوری پیدا می‌کند که سرعت رشد سریعی دارد. او و همسرش تصمیم به نگهداری از این معجزه می‌گیرند و شرایط زندگی با همان سرعت برایشان تغییر می‌کند. کم کم فضای داستان از سادگی و سرخوشی ابتدایی فاصله می‌گیرد و با آرامشی کم‌نظیر مخاطب را به سفری طولانی در دنیایی از نقاشی‌های آبرنگ می‌برد. رویایی دل‌نشین از دنیای سرزنده‌ی کاگویا که حاصل از نگاه زیباشناسانه و خیال‌انگیز اوست، چیزی که در آشفتگی زندگی سایر انسان‌ها به فراموشی سپرده شده.

    تاکاهاتا ضمن حفظ ارکان داستان یک حس تازگی و نوگرایی به فیلمنامه تزریق کرده و تم اصلی را به دنیای مدرن نزدیک ساخته؛ «در اصل قصه وقتی پنج خواستگار برای شاهزاده کاگویا می‌آیند، او برای هر کدام‌شان شرطی می‌گذارد و اینکه بروند چیزهایی را که گفته است برای او بیاورند... با این حال من در فیلم خودم تغییراتی در این قسمت دادم تا برای نسل جوان بیشتر قابل فهم و در عین حال یک تنوع و نگرشی تازه برای مسن‌ترها باشد که با اصل قضیه آشناتر هستند. در نسخه‌ی هنری من به جای اینکه پرنسس برای هر کدام از خواستگارانش یک شرط ویژه و متفاوت بگذارد، به تمامی آنها می‌گوید: «محبت شما بر من پوشیده نیست اما بروید و هر کدام چیزی بیاورید که آن چیز نشانگر ارزش‌گذاری‌تان روی من و دید و عقیده‌ای که نسبت به من دارید، باشد.» بنابراین ما نسل امروز را در مسیرهای مدرن‌تر و چیزهایی که در زندگی حقیقی‌شان هم با آن روبرو هستند، به پیش راندیم.»

    اما تمام این مقدمه‌ گفته شد تا به سکانسی خیره‌کننده برسیم؛ جایی که کاگویا سعی می‌کند از دنیای تاریکی که او را احاطه کرده با سرعت هر چه تمام‌تر فرار کند، در حالی که وابستگی‌های مادی را در شکل رخت‌های رنگی رها می‌کند و در ادامه مناظر پیرامون او به شکلی مبهم و زمخت درمی‌آید. کمی تلخ اما نمایشی فوق‌العاده و تاثیرگذار را شاهد هستیم.





    + + +

    از دیگر سکانس‌های شگفت‌انگیز با ویژگی دویدن در آثار استودیو در تکمیل سه‌گانه‌ای ماندگار در دنیای انیمیشن:


    دویدن پونیو روی موج‌های دریای طوفانی در تعقیب ساسکه و مادرش


    دویدن چیهیرو و هاکو از میان مکان‌های عجیب شهر اشباح


  19. 2 کاربر از Morteza4SN بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •