تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 7 اولاول 1234567 آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 69

نام تاپيک: سلام.سوال فلسفی

  1. #21
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    با سلام بر شما دوست عزیز!
    من عمیقا مخالفم.
    شما از یک طرف میفرمائید که خدا قادر مطلقه و از طرف دیگه یک ناتوانی براش تعریف میکنید!
    اگر قادر مطلق هست، پس این ناتوانی چیه؟!
    شما فرمودید که بتونه کارهای ممکن الوجود رو جواب بده، ولی به نظر من این عبارت فقط یک مفر هست! هر جا که نتونستیم توجیح کنیم، میتونیم بگیم که ممتنع الوجوده! اما باز در آخر این فرار می رسیم به این که خدا نمیتونه این کارو انجام بده چون ممتنع الوجوده، چون ممتنع الوجوده نمیتونه انجام بده، نمیتونه انجام بده چون ممتنع الوجوده!!!
    ببینید! این پاسخ یک سیکل معیوب داره! هیچ وقت از این چرخه بیرون نمیایم!!
    من هنوز معتقدم سوال غلطه!
    شاد و تندرست باشید!
    دوست نازنین سوال غلط نیست

    این سوال در مورد قادر مطلق بودن خداست

    توانستن و (نعوذ بالله نتوانستن)

  2. #22
    اگه نباشه جاش خالی می مونه rouhallah's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    478

    پيش فرض

    این که جاش این جا نیست ولی: کلا تا حالابه این سوال به دو شکل جواب داده شده:

    1) خدا قادر مطلقه ولی این مساله که گفتین به قدرت مطلق احتیاج داره در حالیکه سنگ نا توانه یعنی نا توانی از سنگه که نمی تونه به این درجه از قدرت برسه ولی اگه سنگی به این قدرت برسه یعنی قادر مطلقه و معنی اش اینه که اون سنگ خدا ست پس دیگه سنگ نیست. بنابراین ناتوانی از سنگه که ظرفیت این قدرت رو نداره.

    2) این مساله که گفتین ممتنعه الوجوده. در واقع ما باید تعریف قادر مطلق رو بدونیم قادر مطلق یعنی کسی که تمامی کارهای ممکن الوجود رو بتونه انجام بده ولی کارهای ممتنعه الوجود رو انجام نمی ده. در واقع بله خدا نمی تونه این کارر رو بکنه ولی این مساله تناقضی باقادر مطلق بودن خدا نداره.
    حالا من در همین حد بلدم ولی کاملا محتمله شما هیچ کدوم از این جوابهارو نپذیرید. باتشکر.
    با سلام
    جواب شما علمی تر از جواب بقیه بود
    من هم جوابم رو میگم که به بیان دیگر همین جواب شماست
    ما دو نوع فعل محال داریم
    1 محال عادی که ما نمیتونیم انجام بدیم ولی عقلمون انجامش رو ممکن میدونه مثل بیشتر این فیلمهای تخیلی
    2 محال ذاتی که نه ما میتونیم انجامش بدیم و نه عقلمون اونو ممکن میدونه مثل اجتماع نقیضین مثلاً یک چراغ در یک لحظه هم خاموش باشه هم روشن (البته تعریف لحظه محدود نیست و میتونه کوچکترین بازه زمانی باشه)
    یا تمام جهان رو بدون فشرده کردن و با همین عظمت بخواهیم درون تخم مرغی جای دهیم
    این هم که آیا خدا میتواند سنگی بیافریند که نتواند ان را نابود کند یا خدای دیگری بیافریند اجتماع نقیضین است
    در اصل باید این طور بگوییم که این افعال نشدنی است . اگر فعلی قابلیت شدن و بودن پیدا کرد آن وقت میتوان در مورد توانایی انجامش صحبت کرد ولی این افعال هنوز از این مرحله گذر نکرده و وارد مرحله افعال شدنی نشده اند پس نمیتوان در مورد توانستن بر انجام آن صحبت کرد

    فکر کنم با این جمله اخر دیگه قانع بشین
    اگر بشود خدا سنگی بیافریند که نتواند آن را نابود کند پس دیگر خدا نیست. پس چون خدا نیست وجود ما هم نقض میشود پس ما هم نخوایم بود . اما چون ما هستیم پس خدا هست در نتیجه نمیشود (نمیشود درست است نه نمی تواند)خدا سنگی بیافریند که نتواند آن را نابود کند
    این یه جوری همون استفاده برهان خلف تو ریاضی میشه

  3. #23
    حـــــرفـه ای Moh3en_DDD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    محل سكونت
    1391
    پست ها
    3,761

    پيش فرض

    خدا شریک نمی پزیرد پس خدا مثل خودش را نمی آفریند
    اونم من جواب می دم :

    تو آفرینش های خدا هدف هایی هست ! خدا سنگی را که نتونه بلندش کنه اصلا برای چی آفریده ؟

  4. #24
    حـــــرفـه ای Moh3en_DDD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    محل سكونت
    1391
    پست ها
    3,761

    پيش فرض

    یه جواب دیگه هم می شه داد :

    مثل اینکه بگیم : کسی که یک نرم افزار قول پیکر را می سازه درسته کسی نمی تونه باهاش کار کنه ولی خودشم بلد نیست باهاش کار کنه ؟

  5. #25
    حـــــرفـه ای Moh3en_DDD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    محل سكونت
    1391
    پست ها
    3,761

    پيش فرض

    یکی دیگه هم می شه گفت :

    کسی که حکومت می سازه خودش نمی تونه خرابش کنه ؟

  6. #26
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    دوست عزیز جنابmoh3en-DDDشما بحث رو خیلی جذاب کردید

    متشکرم

  7. #27
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    یکی دیگه هم می شه گفت :

    کسی که حکومت می سازه خودش نمی تونه خرابش کنه ؟
    البته در این مورد باید گفت که بله کسی که حکومت رو میسازه با ساده انگاری و نفهمیدن پیشبرد نظام و جامعه حکومت رو به فرو پاشی میکشونه

  8. #28
    حـــــرفـه ای Moh3en_DDD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    محل سكونت
    1391
    پست ها
    3,761

    پيش فرض

    البته در این مورد باید گفت که بله کسی که حکومت رو میسازه با ساده انگاری و نفهمیدن پیشبرد نظام و جامعه حکومت رو به فرو پاشی میکشونه
    نه ! این یه مثال برای سنگ بود که منظورم این بود که کسی که قدرت ساختن داره قدرت تخریب هم داره !

    کسی که چیزی را خلق می کنه ! جوری خلق می کنه که بشه مخلوق را کنترل کرد !!!

    مثل بازی های کامپیوتری می مونه ! کسی که یک کاراکتر می سازه می تونه براش دست نذاره ولی 3 تا پابذاره !!! یعنی کنترل کامل بر مخلوق !!!

    اگر غیر از این بود اصلا چرا مخلوق را به می آوریم !!! ؟؟

    به وجود بیاریم که وقتی از بازی خارج می شویم مخلوق تمام شه ؟

  9. #29
    حـــــرفـه ای Moh3en_DDD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    محل سكونت
    1391
    پست ها
    3,761

    پيش فرض

    البته در این مورد باید گفت که بله کسی که حکومت رو میسازه با ساده انگاری و نفهمیدن پیشبرد نظام و جامعه حکومت رو به فرو پاشی میکشونه
    این را به هیچ وجه نمی شه گفت !! چون ممکنه جامعه به خرابی کشیده بشه ولی در نهایت که خودش نمی گه من می خوام حکومتم را بر کنار کنم ! مردم قیام می کنند ...

    یعنی خودش قدرت تخریب نداره ... اطرافیان دارند

  10. #30
    پروفشنال c0dest0rm's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    697

    پيش فرض

    با سلام
    جواب شما علمی تر از جواب بقیه بود
    من هم جوابم رو میگم که به بیان دیگر همین جواب شماست
    ما دو نوع فعل محال داریم
    1 محال عادی که ما نمیتونیم انجام بدیم ولی عقلمون انجامش رو ممکن میدونه مثل بیشتر این فیلمهای تخیلی
    2 محال ذاتی که نه ما میتونیم انجامش بدیم و نه عقلمون اونو ممکن میدونه مثل اجتماع نقیضین مثلاً یک چراغ در یک لحظه هم خاموش باشه هم روشن (البته تعریف لحظه محدود نیست و میتونه کوچکترین بازه زمانی باشه)
    یا تمام جهان رو بدون فشرده کردن و با همین عظمت بخواهیم درون تخم مرغی جای دهیم
    این هم که آیا خدا میتواند سنگی بیافریند که نتواند ان را نابود کند یا خدای دیگری بیافریند اجتماع نقیضین است
    در اصل باید این طور بگوییم که این افعال نشدنی است . اگر فعلی قابلیت شدن و بودن پیدا کرد آن وقت میتوان در مورد توانایی انجامش صحبت کرد ولی این افعال هنوز از این مرحله گذر نکرده و وارد مرحله افعال شدنی نشده اند پس نمیتوان در مورد توانستن بر انجام آن صحبت کرد

    فکر کنم با این جمله اخر دیگه قانع بشین
    اگر بشود خدا سنگی بیافریند که نتواند آن را نابود کند پس دیگر خدا نیست. پس چون خدا نیست وجود ما هم نقض میشود پس ما هم نخوایم بود . اما چون ما هستیم پس خدا هست در نتیجه نمیشود (نمیشود درست است نه نمی تواند)خدا سنگی بیافریند که نتواند آن را نابود کند
    این یه جوری همون استفاده برهان خلف تو ریاضی میشه
    خب منم همینو میگم دیگه! جمع ازداد ( ازداد همینطوری درسته با ض نیست!) یا همون اجتماع نقیضین!
    همون مثالی که زدم هم به همین اشاره داره!
    میتونی این متنو بخونی بدون اینکه خونده باشیش؟!
    سیتی جان! هی میگی سوال درسته! خب چرا حرف منو با دلیل رد نمیکنی؟!
    محسن جان! ترکوندی ها!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •