تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 7 اولاول 1234567 آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 70

نام تاپيک: مجموعه مقالات زيست شناسي

  1. #21
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    سرنخ هایی از گذشته


    آیا ممکن است تکامل خود «داس مرگ» را پدید آورده باشد؟ در واقع بله. موجودات همواره در اثر وقایعی چون گرسنگی یا جراحت می میرند اما در گونه دیگری از مرگ، سلول ها- یا جنجالی تر بگوییم کلیه ارگانیسم ها- با انتخاب نابودی خویش، مجموعه ای بزرگ تر را از منافع آن بهره مند می سازند. به عبارت دیگر مرگ نوعی تدبیر تکاملی است. ساز و کاری خودویرانگر در هر ارگانیسم چندسلولی یافت شده و این خود روشن ترین نمونه در میان بسیاری از نمونه های دیگر مرگ برنامه ریزی شده سلولی است. دست شما پنج انگشت دارد چون سلول هایی که در اصل بین آنها می زیسته اند در زمان جنینی از میان رفتند. جنین ۸ یا ۱۶ سلولی- که تنها از ۳ یا ۴ تقسیم سلولی ایجاد شده- به مرگ سلولی وابسته است چون در غیر این صورت رشد آن نیز مختل می شود. اگر مرگی نبود ما حتی متولد نمی شدیم. حتی به عنوان افراد بالغ هم بدون مرگ زنده نمی مانیم، بدون آن همه در معرض سرطان قرار داریم. سلول های شما دچار جهش هایی می شوند که ممکن است تهدیدی برای افسارگسیختگی «تقسیم به شدت کنترل شده» سلولی باشد. اما سیستم های نظارت- مشابه آنچه با نام «محافظ ژنوم» با پروتئین p۵۳ در رابطه است- اغلب چنین لغزش هایی را کشف و سلول های بیمار را وادار به خودکشی می کنند. «مرگ برنامه ریزی شده سلولی» نقش مهمی را در زندگی روزمره ایفا می کند. برای نمونه گردش پیوسته سلول ها را در ایجاد بافت تضمین کرده و لایه بیرونی حفاظتی پوست را از سلول های مرده پدید می آورد. وقتی که سیستم ایمنی آلودگی را از بین برد، گلبول های سفید مازاد حاصل طبق روالی معمول خودکشی می کنند تا التهاب فرو بخوابد. گیاهان هم با استفاده از سلول های مرده و محصور کردن ناحیه آلوده و سپس کشتن تمام سلول های درون آن،سپری در برابر عوامل بیماری زا تشکیل می دهند. مشاهده اینکه چگونه یک ارگانیسم از قربانی کردن تعدادی سلول نفع می برد چندان مشکل نیست اما شاید تکامل هم در شکل گیری این مرگ دست داشته است. سلول های ارگانیسم های برتر مرتب بر سن شان افزوده می شود و با پیر شدن و پس از چند دو جین تقسیم سلولی، در نهایت منجر به مرگ خود ارگانیسم می شوند. در اصل مانعی دیگر در برابر رشد غیرقابل کنترل قرار گرفته ولی طبق نظریه جنجالی دیگری، این بخشی از برنامه ذاتی ژنتیکی سالخوردگی است که حدی نهایی برای طول عمر در نظر گرفته است.اکثر زیست شناسان تکاملی ایده «برنامه مرگ» ذاتی را نمی پذیرند، در عوض پیری را یک جور انبار خرت و پرت تکاملی می دانند. علاوه بر اینکه حیوانات در کهنسالی به شیوه های مختلفی می میرند و نه فقط به شیوه منحصر به سلول ها. انتخاب طبیعی دلیلی نمی یابد تا از شر نقص هایی که دیرهنگام ظاهر می شوند خلاص شود، چون تعداد منحصر به فرد اندکی آن قدر شانس می آورند تا به دوران پیری برسند. اما حالا که به طور معمول همه با سلامتی کامل از دوران تناسلی گذر می کنند، پیامدهای دستاوردی را تحمل می کنیم که تکامل هرگز نمی خواست برای ما رخ دهد، مرگ در اثر سالخوردگی.
    ●جنسیت
    پرندگان جفت گیری می کنند، زنبورها هم همین طور. برای اکثر گونه ها تولیدمثل جنسی تنها گزینه پیش رو است و خاستگاه بسیاری از تماشایی ترین جلوه های زیست شناختی سیاره مادر، از تولید توده ای مرجان (به گونه ای که از فضا هم قابل مشاهده است) گرفته تا نمایش های پرشاخ و برگ جنسی مانند نزاع گوزن های نر- و به اعتقاد برخی زیست شناسان- شعر، موسیقی و هنر. حتی شاید جنسیت عهده دار حفظ حیات هم باشد، گونه هایی که آمیزش جنسی ندارند اغلب ظرف چند صد نسل منقرض می شوند. علاوه بر اهمیت جنسیت زیست شناسان هنوز هم بر سر چگونگی تکامل آن و اینکه اصلاً چرا باید تکامل می یافت، توافق ندارند. چون جنسیت در ظاهر تدبیری زیانده است تکامل باید به دو دلیل از تولیدمثل غیرجنسی حمایت کند. نخست اینکه در نبرد بر سر منابع، گونه های غیرجنسی توانایی از دور خارج کردن گونه های جنسی ای را دارند که می خواهند این منابع را به نسل بعدی منتقل کنند. دوم اینکه چون اسپرم و تخمک هرکدام تنها نیمی از مجموعه ژن های والدین را حمل می کنند، هر ارگانیسمی که از تولیدمثل جنسی بهره می برد تنها ۵۰ درصد از ژن هایش را به نسل بعدی منتقل می کند، درحالی که در گونه های غیرجنسی انتقال ۱۰۰ درصد ژن ها تضمین شده است. آشکارا این سلسله دلایل اشکالی دارد. درست است که بسیاری از گونه ها از جمله حشرات، گیاهان و مارمولک ها بدون آمیزش جنسی به خوبی به پیش می روند (حداقل برای مدت کوتاهی) اما به سرعت هم تعدادشان نسبت به گونه های جنسی کمتر می شود. موفقیت همچنان پایدار جنسیت به اصلی برمی گردد که طبق آن با به هم ریختن ذخیره ژنی و ایجاد دگرگونی های جدید، جهش های زیانبار فرصت محو شدن می یابند (جهش ها سرانجام پرتو حیات بسیاری از گونه های غیرجنسی را خاموش می کند). اهمیت دگرگونی در این است که فرصت می دهد حیات در محیط های متغیر مانند کنش با شکارچی، طعمه و به ویژه انگل ها واکنش نشان دهد. تولیدمثل غیرجنسی مشابه خریدن ۱۰۰ بلیت بخت آزمایی با شماره های یکسان است، پس چه بهتر که تنها ۵۰ بلیت با شماره های متفاوت داشته باشید. به هر حال شاید جنسیت سودمند همین چیزی باشد که از آن برخورداریم اما هیچ سرنخی از چگونگی آغاز آن در دست نیست. ممکن است به پیش پاافتادگی ترمیم DNA باشد. شاید ارگانیسم های تک سلولی و غیرجنسی خصلت مضاعف سازی گهگاهی ماده ژنتیکی خود را گسترش داده و در همین حین آن را دوباره به دو نیم تقسیم کرده اند. این کار به آنها امکان می دهد با روشن کردن مجموعه پنهان هرگونه آسیب DNA را ترمیم کنند. چنین پدیده ای هنوز هم در حین تشکیل تخمک و اسپرم دیده می شود.

    منبع:باب هلمز، کلیر ویلسون
    ترجمه: الهیار امیری
    روزنامه شرق

  2. #22
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    ژنتیک بر بلندای سده بیست و یکم


    اهمیت روزافزون دانش شیرین، پند آموز و هیجان انگیز زیست شناسی به عنوان یک علم زیربنایی و به ویژه برخی از زمینه های نظری، کاربردی و توسعه ای آن مانند دانش و فن مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی مولکولی در بهبود اقتصاد ملی، بهداشت، درمان، سلامتی و رفاه جوامع بشری بر صاحب نظران پوشیده نیست.
    زیست شناسی و به ویژه ژنتیک _ به عنوان قلب تپنده علوم زیستی - سرگذشتی شیرین، جذاب و پندآموز دارد و تاریخ علوم زیستی در مسیر تحول خود، از نقاط عطف متعدد عبور کرده است که در اینجا بدون آنکه فرصت پرداختن به جزئیات آن باشد، اشاره ای گذرا خالی از فایده نیست.تنها تا چند دهه پیش، عمده آگاهی های ما از ژنتیک به آزمون های آمیزشی و تلاش برای یافتن جهش های متفاوت از برخی از صفات ژنتیکی محدود بود. به تدریج ساختار، عملکرد و چگونگی تغییر و جهش در کروموزوم ها و ژن ها تا حد زیادی آشکار شد. و انسان توانست ایده سنتز مصنوعی ژن و کروموزوم را به طور جدی مطرح کند.
    ژنتیک موضوع پرسش های بسیار کلیدی به ویژه سه پرسش زیر است:
    الف) چه چیز موروثی است؟ به بیان دیگر ماهیت فیزیکوشیمیایی ماده وراثتی چیست؟
    ب) ماده وراثتی چه می کند؟ چگونه ماده وراثتی انتقال می یابد و مکانیسم های موجب مداومت نسل ها کدامند؟
    ج) ماده وراثتی چگونه دستخوش تغییر (Change) یا جهش(Mutation) می شود؟
    صرفنظر از اینکه در ژنتیک روی چه موجودی کار می شود، تلاش عمده آن است که پیرامون سازمان، تشکیلات و همانند سازی، نحوه بیان و تغییر و تکامل زیستی ماده ژنتیکی اطلاعات درست به دست آید. و از آنجا که ژنتیک علمی تجربی است فراگرفتن نظرات و قوانین آن بدون توجه همه جانبه به مشاهدات و کاربرد آنها در طبیعت، ارزش چندانی ندارد.
    دانش جاری انسان در مقایسه با دوران گریگور مندل که حاصل تجربیات و مشاهدات ارزشمند خود را در سال ۱۸۶۶ میلادی ارائه کرد، به طرزی حیرت آور تغییر، تحول و افزایش یافته است. هرچند که هنوز هم بسیاری از دستاوردهای ژنتیک را مرهون یافته های برجسته مندل می دانیم، زیرا در واقع پایه های علم وراثت در شکل منسجم و علمی خود با آزمایش های دقیق مندل و نیز دستاوردهایی که بعدها از رهگذر مطالعه روی موجوداتی مانند مگس سرکه، موش، خوکچه هندی و خرگوش به دست آمد کاربردهای قابل توجهی برای انسان دارد.
    یافته های عالمانه و منطقی مندل که با عنوان «تجاربی در دورگ سازی گیاهی» انتشار یافت، به رغم آنکه در مجموع تا اوایل ۱۹۰۰ ناشناخته ماند اما بدون شک نخستین دوره حیات و تاریخ منسجم و پویای علوم زیستی و به ویژه ژنتیک به حساب می آید.
    با عنایت به خصلت پویایی و ابطال پذیری یافته های علوم تجربی و معرفت های مختلف طبیعت، طبیعتاً، در تحولات حاصل شده در مسیر زمان، یافته های علمی جدیدتر توانسته اند پایه های بسیاری از تصورات و نظریات علمی گذشته را در سطح وسیعی باطل یا دگرگون کنند یا دست کم مورد تردید قرار دهند.تولدژنتیک مولکولی در اوایل دهه۱۹۵۰با ارائه الگوی مارپیچ دورشته ای DNA توسط واتسون و کریک سرآغاز تحولی بسیار اساسی در زیست شناسی و ژنتیک شد(دومین دوره از حیات ژنتیک).
    الگوی مارپیچ دو رشته ای DNA، از کارایی و اثرات بسیار قوی و فراگیر علمی برخوردار است. زیرا خصوصیات ناشی از این الگو به روشنی پاسخگوی مسائل فراوان و مهم وراثتی است. به طور مثال، فرآیند همانند سازی که از ویژگی های اساسی و ضروری ماده وراثتی و یکی از عملکرد های تعیین کننده در فرآیند انتقال صفات وراثتی به حساب می آید، الگوی مارپیچ دورشته ای DNA به نحوی مستدل انجام آن را توضیح داده و تبیین می کند.
    ظهور دانش و فن مهندسی ژنتیک در نیمه نخست دهه ،۱۹۷۰ که سومین دوره یا سرفصل از حیات ژنتیک را شامل می شود، رخدادی است که در علوم تجربی و از جنبه های مختلف، مانندی ندارد. انقلاب های دوم و سوم در زیست شناسی در دهه های ۱۹۵۰ و ،۱۹۷۰ منشاء تغییرات و تحولات بسیار عمیقی در این قلمرو از دانش و عموم شئونات زندگی انسان شد.
    تأکید می نماید که ژنتیک دانشی است که به سرعت در حال گسترش است. دانش پیرامون ساختار، عملکرد و تغییر و جهش در ژن ها به طور شتابان و با رشدی شگفت آور- در تمام سطوح از مولکول ها تا جمعیت ها- به پیش می رود. ژن های جدید در انسان، موش، مگس سرکه، مخمر، گیاهان، کرم ها وباکتری ها تقریباً به طور روزانه کشف می شود. شمار کثیری از بیماری های ژنتیکی، هم اینک توسط تجزیه و تحلیل های دقیق شناسایی شده اند. این یافته ها، روش های دقیق تشخیصی و پیش آگهی را در سطح وسیعی بهبود بخشیده است. و از جهت انجام مشاوره های صحیح و ارائه اطلاعات و راهنمایی های ارزشمند به مبتلایان و خانواده های آنها، نقش بسیار مهمی دارد. ژنوم، در موجودات متعددی به ویژه انسان، به طور عمیق مطالعه شده و همچنان ادامه دارد. دستاوردهای گرانسنگ طرح بین المللی (ژنوم) انسان به ویژه مورد تاکید است این دستاوردها آینده ای با آزمایش ها، روش های تشخیصی، پیشگیری و درمان های جدید را نوید می دهد.
    همچنین ابداع روش های ژن درمانی با کاربردهای گسترده از اهمیت حیاتی برخوردار است. ژن درمانی انتقال مواد ژنتیکی به درون سلول های یک موجود برای مقاصد درمانی است که به روش های متفاوت و متنوع صورت می گیرد. ژن درمانی البته امروزه روشی پرهزینه بوده و به فنون پیشرفته و تخصصی و مهارت های علمی و پزشکی بسیاری وابسته است و از این رو، اینک استفاده از آن در سطح بالینی به مراکز پژوهشی و پزشکی معتبر جهانی محدود است اما مجموعه ای از شواهد وسیع بیانگر آن است که به زودی در پزشکی مولکولی و در مورد طیف وسیعی از بیماری ها (وسرطان ) به طور گسترده به کار خواهد رفت و بدون تردید تحولی اساسی را در پزشکی سده حاضر نوید می دهد و بر توانایی فوق العاده انسان در پیشگیری و درمان هزاران بیماری خطرناک ژنتیکی و سرطان که در برابر درمان های رایج مقاومت نشان می دهند، مهر تائید خواهد گذاشت. براساس گزارش نشریه پزشکی ژن ( سال ۲۰۰۵) در خلال حدود ۱۵سال که از عمر ژن درمانی می گذرد، از مجموعه ۱۰۶۵مورد ژن درمانی انجام گرفته در انسان در سطح جهان، ۶۷ درصد آن در آمریکا، ۲۸ درصد در اروپا، ۲ درصد در آسیا، ۶/۱ درصد در استرالیا و حدود ۱/۰ درصد (یک مورد) در آفریقا صورت گرفته است. براساس همین گزارش، بیشترین ژن درمانی روی سرطان ها بوده است (۶۶درصد موارد)، پس از آن بیماری های تک ژنی ۸/۸ درصد و دیگر بیماری ها در ردیف های بعدی قرار داشته اند.
    دستاوردهای خیره کننده در مکانیسم های مولکولی پیری و امکان جدی افزایش عمر آدمی، پرده برداری از بسیاری از رمز و رازهای ژنوم میتوکندریایی و مبارزه بنیادی با بیماری های آن؛ درک به مراتب عمیق تر مکانیسم های مولکولی تغییر(و یا جهش) در ماده وراثتی؛ و نیز مکانیسم های بسیار عمیق، ظریف و پیچیده تنظیم عملکرد ژن ها، تنها نمونه هایی از انبوه دستاوردهای ژنتیک مولکولی در سه دهه اخیر است. که ژنتیکی را وارد عموم شئونات زندگی انسان- از آزمایشگاه تا بالین، و نیز از آزمایشگاه تا آشپزخانه- کرده است.
    پژوهش های ژنتیکی همچنین به سهم خود موجب شده است که آدمی به جهان و دنیای پیرامون خود، بصیرت به مراتب بیشتری پیدا کرده و نگاهی نو بر خویش بیندازد. به ویژه که _ از ویروس های DNA دار که بگذریم _ تمام نشان ویژگی های فیزیکی ما و تمام موجودات زنده ای که روی زمین زیست می کنند تحت نفوذ و متأثر از DNA موجود در سلول یا سلول های آنها است.

    تحقیقاً برای هیچکس _ حتی در دهه ۱۹۶۰- قابل پیش بینی نبود که در اوایل دهه ۱۹۷۰ دانش و فنی به نام مهندسی ژنتیک ظهوری انقلابی یابد و با استفاده از آن بتوان در کمتر از سی سال به بسیاری از سئوال های بسیار مهم مربوط به سلول پاسخ داد و نیز بستر مناسب برای طرح صدها پرسش کلیدی و نو را فراهم آورد.
    چه شد که زیست شناسی با این سرعت تغییر و تحول پیدا کرد و نسبت به زیست شناسی سه دهه پیش دستخوش تفاوت های چشمگیری شد؟ به نحوی که بسیاری از دانشمندان برجسته و شاخص جهانی در دیگر رشته های علوم تجربی مانند مرحوم پروفسور عبدالسلام بر نقش بی بدیل آن در نیاز امروز و فردا تاکید دارند و از جمله Columbias Hendrickson در چند دهه پیش می نویسد: «همچنانکه سده بیستم سده فیزیک و شیمی بوده است، سده ۲۱ سده زیست شناسی و زیست شناسی مولکولی( ژنتیک) خواهد بود.»
    نگارنده در حدود ۳۷ سال پیش که دانشجوی زیست شناسی بود، به یاد دارد که سلول به طور غیر قابل ادراک و نامفهوم، و فوق العاده پیچیده به نظر می آمد. مهمتر اینکه تصور می شد که نتوان راهی برای کشف رمزورازها و پیچیدگی آن یافت. اکثریت ده ها هزار مولکول پروتئینی مختلف موجود در سلول های موجودات پیشرفته، از نظر مقدار آنچنان ناچیز بوده اند که تشخیص ساختار آنها برای همیشه غیرممکن می نمود! نوشتار کلی حاضر به نوبه خود، به روشنی نشان می دهد که _ درخلال سه دهه اخیر- وضعیت کاملاً تغییر کرده است. و به طور نمونه، با استفاده از روش های کلون سازی ژن و قابلیت بالای دستکاری ژن های کلون شده جهت ایجاد فرآورده های ژنی، دستیابی به هر پروتئینی در درون سلول و در مقادیر نامحدود، دور از دسترس نیست. به تعبیر پروفسور بروس.ام آلبرتز استاد مرکز پژوهشی سرطان آمریکا (و دانشگاه سانفرانسیسکو در کالیفرنیا) «امروزه چهره زیست شناسی مانند نخستین مهاجرانی است که در سال ۱۸۴۹ برای رسیدن به طلا وارد سرزمین کالیفرنیا شدند و بدین سان امروزه درو کردن خوشه های ثروت توسط زیست شناسان کار ساده ای است.» به تحقیق می توان گفت در میان تمام علوم تجربی، امروزه پژوهش های پایه ای، کاربردی و توسعه ای روی مولکول DNA از عمق و وسعتی بی مانند برخوردار است.
    ژنتیک که برای سالیان طولانی به عنوان شاخه ای معمولی از درخت تنومند دانش زیست شناسی به حساب می آمد، بیش از سه دهه است که در صدر اخبار علمی و پژوهشی قرار گرفته است، و انقلاب ژنتیک به تمام شئونات زندگی آدمی راه یافته است و نتایج آن از آزمایشگاه ها به منازل وارد شده است. و به عنوان مثالی شاخص، دانش و فن مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی مولکولی و توانایی پژوهشگران در دستکاری مولکول به طرزی حیرت آور دستاوردهایی را در میدان های پزشکی، صنایع دارویی و غذایی، کشاورزی و مانند آن ارائه کرده است و همه روزه صدها گزارش از آخرین تجربیات و یافته ها، روانه رسانه های جمعی و عمومی، جراید و روزنامه ها نیز می شود. هزاران پژوهشگر برجسته در این قلمرو از علم و فن هر روز و گاهی در چند نوبت، با طرح این پرسش که هم اینک چه خبر؟ به جست وجوی یافتن پاسخ برای سلول هایی تلاش می کنند، که از ارزش های ملی و جهانی برخوردار است. دور ماندن از بستر چنین شرایطی، وکنار کشیدن یا کنار ماندن از این قافله شتابان علمی موجب می شود که گردونه کشفیات که با سرعتی شگفت آور اسرار نهفته در طبیعت و دنیای زیست شناسی را عریان می کند، فرد را با این مسائل بیگانه کند. کشفیات علمی در این میدان به طور بی سابقه ای در جریان است و فهم انسان را از مکانیسم های مولکولی پدیده توارث بسیار قوت بخشیده است. برای مدت ها، تصور ما از ژن یعنی واحدهای فعال وراثتی، تصوری موهوم و خیالی بود و کسی را یارای تشخیص ماهیت واقعی آن نبود. اینک بیش از هر زمانی بازار دنیای DNA به طرز باشکوهی رونق گرفته است و امکان تفکیک و شناسایی ساختار دقیق شیمیایی ژن های موجودات و تعیین هویت مولکولی آنها فراهم آمده است. نیز تفاوت های ساختار و عملکرد بسیاری از ژن ها معلوم شده است و رمز و راز مکانیسم های مولکولی جهش زایی و پیامدهای آن از همیشه عریان تر شده است. ژن ها، در خلاء کار نمی کنند بلکه (در سطوح بسیاری) با محیط در جهت ایجاد فنوتیپ مربوط فعالیت می کنند. در هر حال، واقعیت های جدید که ذره ذره اما به طور مستمر آشکار می شود، اغلب دیدگاه ها و بصیرت های ژرف تری را در مورد طبیعت، عملکرد موجود زنده و به ویژه زیست شناسی مولکولی انسان ارائه می کند.دانش ژنتیک با نشان دادن این موضوع که اکثریت بسیار بالایی از موجودات روی زمین براساس ذخیره اطلاعاتی مشابه- به مرکزیت مولکول DNA - کار می کنند، انقلابی را در زیست شناسی ایجاد کرده است.
    فرآیندهای ذخیره اطلاعات، همانند سازی، نسخه برداری و ترجمه به لحاظ پایه ای در تمام موجودات شباهت دارند. این شباهت، ژنتیک مولکولی را به مثابه نیروی قدرتمند و وحدت بخشی در زیست شناسی در آورده است.برای تأکید بر عظمت تحولات حاصله در دانش زیست شناسی، به طور اعم و ژنتیک مولکولی و کاربرد های آن به طور اخص، اشاره به برخی از دیدگاه های مهم پروفسور جیمز واتسون (از استادان نگارنده) خالی از فایده نیست. می دانیم که واتسون همراه با مرحوم فرانسیس کریک الگوی مارپیچ دورشته ای DNA را در سال ۱۹۵۳ کشف کرد. این کشف عظیم برندگان جایزه نوبل، در واقع انقلابی بزرگ در علوم زیستی بود. واتسون در مقاله ای می نویسد: «هنگامی که کریک و من الگوی مارپیچ دو رشته ای مولکول DNA را کشف کردیم، مجموع پژوهشگرانی که در سراسر جهان روی این مولکول کار می کردند از چند صد نفر تجاوز نمی کرد.» در حالی اینک این تعداد، متجاوز از چند صد هزار نفر است. واتسون می افزاید: «تا ظهور مهندسی ژنتیک در نیمه نخست دهه ،۱۹۷۰ هرگز شواهدی که نشانگر اهمیت کار وتوسعه پژوهش روی مولکول زرین (DNA ) باشد، وجود نداشت. اما تولد این دانش و فن، همه چیز را عوض کرد، امروز پژوهش در قلمروهایی از حیات دنبال می شود که هیچکس پیش از آن در آن گام ننهاده است.» به کمک این روش ها، و با جدی شدن پزشکی مولکولی نبرد علیه بیماری های خطرناک ژنتیکی، سرطان و ایدز قوت گرفت و احتمال کاربرد دستکاری های ژنتیکی برای مقاصد پزشکی، صنعتی و کشاورزی به طور جدی مطرح شد. یورش به سوی طلای بالقوه _ DNA - آغاز شد و در سال ۱۹۸۱ نخستین ژن سرطان زای انسانی کلون شد. البته در سال ،۱۹۷۳ اولین ژن و چهارسال بعد نخستین ژن انسانی کلون شده بود. پیشرفت های بعدی به طرزی حیرت آور و با رشدی تصاعدی ادامه یافت و اینک نقش طلایی مولکول DNA بیش از همیشه چنان آشکار شده است که چشم اندازی برای آن متصور نیست. با تولد مهندسی ژنتیک برای نخستین بار انسان توانست نوترکیبی هایی را رقم بزند که در پیشینه تاریخ، کمترین سابقه را نداشت وانجام آن حتی در تصور هوشمند ترین دانشمندان نمی گنجید. اینک ژنتیک در حوزه های مختلف اجتماعی مانند سیاست، اقتصاد و فرهنگ نیز تأثیر گذار است و استفاده درست از آن، در رونق اقتصادی، اشتغال مولد و خوداتکایی، نقش برجسته ای دارد. واتسون همچنین تاکید می کند: «در جهان امروز، هیچکدام از ما به عنوان دانشمندانی که روی DNA کار می کنیم، هرگز نمی توانیم در همه حوزه ها و حتی تعدادی از قلمروهای آن آگاهی های روز را کسب کنیم، حجم مقاله های پژوهشی در مجلات بی شمار علمی جهان که به طور فزاینده افزایش می یابد به هیچ کس چنین امکانی را نمی دهد و اگر می خواهیم در این میدان زنده بمانیم، حداکثر کاری که می توانیم بکنیم آن است که با مطالعه و پژوهش مستمر و پویا- در زمینه بسیار باریک تخصصی خود - تلاش کنیم تا از جاده کشفیات و دستاوردهای پژوهشی خارج نشویم. کوچکترین غفلت و بی توجهی ما را از ادامه راه محروم می کند و هرگز نمی توان حتی با تکیه بر یافته های چند سال پیش دانشمندان، به آموزش و پژوهش به روز، و هدفدار پرداخت.» سرعت تحولات و دگرگونی ها بیش از حد تصور است و اگر به طور مستمر تلاش نکنیم، با زبان ژنتیک بیگانه خواهیم شد. چه، کسانی در این مسابقه برنده می شوند که با نگرشی سیستمی آخرین یافته ها را دریافته و مورد استفاده بهینه قرار دهند. واتسون می افزاید: «امروزه بیش از هر زمانی، پژوهش به فعالیت های جمعی، هماهنگ و منسجم پژوهشگران کاردان و روزآمد محتاج است. و این تلاش های هدفدار گروهی است که امکان می دهد راه را به سلامتی طی کنیم. اگر ما از فرصت و موقعیت کنونی درست استفاده نکنیم و دانشی را که می توانیم امروز بنیان ننهیم، دیگر ملت ها این خلاء را پر خواهند کرد.» به قول جان دان از عرفای سده ۱۷«هیچکس جزیره نیست که در خود تمام شده باشد، هر کس پاره ای از قاره ای است که به سرزمین های دیگر پیوسته است.» واتسون در پایان مقاله خود تأکید می کند: «ما به عنوان دانشمندان اگر برای حفظ ملاک های خود به درستی و شایستگی مبارزه نکنیم، به احترامی که همه بدان نیاز داریم، دست نخواهیم یافت.»

    منبع:دکتر محمدرضا نوری دلوئی
    *استاد گروه ژنتیک پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران و موسس مرکز ملی تحقیقات مهندسی ژنتیک و تکنولوژیستی
    روزنامه شرق

  3. #23
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    دستاوردهای رمزگشایی ژنوم شمپانزه







    دانشمندان یك قدم دیگر به فهم زیستی آنچه كه ما را انسان می كند، نزدیك تر شدند. لازم به ذكر است كه این موفقیت در سایه رمزگشایی ژنوم شمپانزه ها صورت گرفته است.تحقیقات صورت گرفته توسط دانشمندان لیست بلندبالایی از اختلافات میان DNA انسان با شمپانزه ها و سرنخ هایی از هر آنچه كه در این زمینه حیاتی و بسیار مهم است را فراهم كرده است. دكتر «رابرت واترستون» از دانشگاه واشینگتن معتقد است كه دانشمندان توانسته اند كاتالوگ DNA شمپانزه ها را آماده كنند و در حال حاضر تنها كاری كه باید بكنند این است كه اختلافات و شباهت های موجود را محاسبه كنند. وی می گوید: «منظور من این نیست كه به سراغ یك ژن مشخص برویم. بلكه باید مجموعه ای از تغییرات را مورد بررسی قرار دهیم.» پس از مقایسه دقیق و موبه موی DNA انسان و شمپانزه ها مشخص شد كه ممكن است تعدادی از ژن های كدكننده تنظیم كننده های نسخه برداری در انسان سریع تر از شمپانزه ها تكامل یافته باشند.


    دكتر واترستون كه به همراه تیمی از دانشمندان سراسر جهان (حدوداً ۶۷ دانشمند از سراسر جهان در این تحقیق شركت داشتند) توانسته است ساختمان ۳ میلیارد از بلوك های DNA شمپانزه ها را كشف كند، نقشه ای از توالی تازه رمزگشایی شده ژنوم شمپانزه ارائه كرد. روش مورد استفاده توسط این دانشمندان استفاده از تكنیك های مقایسه ای قدرتمند برای دسترسی به الگوهای بیان ژن در میان ارگان های مختلف، تست یك تئوری متداول در مورد تكامل كروموزوم Y و یافتن فاكتورهای اصلی و میانجی های دخیل در تغییرات ژنتیكی است.دكتر «فرانسیس كالین» رئیس اجرایی انستیتوی ملی تحقیق بر روی ژنوم انسان كه از پروژه رهبری شده توسط واترستون نیز حمایت می كند، معتقد است كه تحقیق صورت گرفته به دانشمندان در تجزیه و تحلیل DNA انسان برای شناسایی ریشه بسیاری از بیماری ها كمك شایانی خواهد كرد.انسان ها و شمپانزه ها پس از جدایی از یك جد مشترك نزدیك به ۶ میلیون سال قبل به صورت جداگانه تكامل یافته اند. اما DNA آنها بسیار شبیه یكدیگر باقی مانده است- بین ۹۶ تا ۹۹ درصد- و این نیز به چگونگی روش مقایسه دانشمندان بازمی گردد. تعداد اختلافات ژنتیكی میان یك انسان و شمپانزه ۱۰بار بیشتر از اختلافات ژنتیك میان دو انسان با یكدیگر است.واترستون و هم گروهی هایش، به عنوان مثال، ژن هایی كه ظاهراً در انسان نسبت به شمپانزه ها یا جوندگان سریع تر دچار تغییر شده اند را مورد بررسی قرار دادند. آنها حدس می زنند كه ممكن است این ژن ها در تكامل انسان ها مهم بوده باشند. طبق تحقیقات صورت گرفته كاتالوگ اختلافات ژنتیكی انسان و شمپانزه مشتمل بر ۳۵ میلیون تغییرات تك نوكلئوتیدی، ۵ میلیون اضافه شدن و حذف شدن ژن ها و تعدادی بازآرایی های كروموزومی است.


    تیم تحت سرپرستی واترستون به كمك DNA شمپانزه ها موفق شد تغییرات ژنتیكی سودمندی را كشف كند كه به سرعت در میان انسان ها گسترش یافته اند. یكی از این موارد شناسایی ژنی است كه FOXP۲ نامگذاری شده است. بررسی های پیشین مشخص كرده بود كه این ژن در آموختن زبان نقش عمده ای دارد. به اعتقاد این دانشمندان قریب به ۲۵۰ هزار سال قبل در جایگاه ژن FOXP۲ ژنوم انسان یك سری جابه جایی های انتخابی صورت گرفته است.علاوه بر این، این پژوهشگران دریافتند كه تعدادی از ژن ها، به ویژه تنظیم كننده های نسخه برداری در انسان نسبت به شمپانزه ها سریع تر تكامل یافته اند. (این ژن ها به ژن های دیگر دستور می دهند چه موقع و در چه بافتی فعالیت خود را شروع كنند.) علاوه براین هم شمپانزه ها و هم انسان ها در مقایسه با موش ها، رات ها و دیگر جوندگان جهش های منجر به حذف بیشتری داشته اند و این جهش ها باعث شده اند كه انسان ها و شمپانزه ها بتوانند نسبت به جوندگان با تغییرات زیست محیطی سازگاری بیشتری داشته باشند.
    در تحقیق دیگری كه توسط «وولفگانگ انارد» و هم دانشگاهی های او در مركز انسان شناسی انستیتوی ماكس پلانك صورت گرفت توالی پروتئین ها و الگوهای بیان ژن در بافت های مختلف شمپانزه ها و انسان مورد بررسی قرار گرفت. پس از بررسی های بسیار معلوم شد درحالی كه مغز دو گونه اختلافات ظاهری ناچیزی را با یكدیگر نشان می دهند اما فعالیت ژن های انباشته شده در مغز انسان تغییرات بیشتری را نسبت به مغز شمپانزه ها متحمل شده اند.گروه دیگری از انستیتوی وایتهد كه پیشتر كروموزوم Y انسان را تعیین توالی كرده بودند این توالی را با توالی كروموزوم Y شمپانزه مقایسه كردند. در گذشته چنین فرض می شد كه بر روی كروموزوم Y انسان ۱۶ ژن منحصربه فرد وجود دارد كه معادل آنها در كروموزوم Y شمپانزه ها دیده نمی شود. طبق این فرضیه این ژن ها بقایی نداشته و احتمالاً طی ۱۰ هزار سال آینده كاملاً ناپدید خواهند شد.

    اما پژوهشگران انستیتوی وایتهد دریافتند برخلاف این فرضیه تمامی این ژن ها پس از جدایی انسان از شمپانزه هم در ژنوم انسان و هم در ژنوم شمپانزه محفوظ مانده و تنها ۵ ژن از این ۱۶ ژن در كروموزوم Y شمپانزه ها غیرفعال شده اند.
    در دو تحقیق دیگر كه بر روی تغییرات ژنومی و توسط «ایوان ایشلر» از دانشگاه واشینگتن صورت گرفت معلوم شده است كه مضاعف شدگی های صورت گرفته در بعضی از قسمت های ژنوم یك گونه می تواند نقش موثرتری را در اختلافات ژنومیك میان گونه ها بازی كند. آنها دریافتند كه «تغییرات ژنتیكی در مقیاس بزرگ» می تواند حدود ۷/۲ درصد از ژنوم یك گونه را دستخوش تغییر كند درحالی كه پیشتر معلوم شده بود كه تغییرات ژنتیكی در مقیاس كوچك و در حد جفت باز حدود ۲/۱ درصد از ژنوم یك گونه را تحت تاثیر خود قرار می دهد.

    این دانشمندان دریافتند چندین ژن مضاعف شده كه باعث ناهنجاری هایی در انسان می شوند تنها دارای یك كپی در ژنوم شمپانزه ها هستند و این مسئله نیز دلالت بر این دارد كه شمپانزه ها به این ناهنجاری ها مبتلا نمی شوند.این تحقیقات به همراه تحقیقات صورت گرفته دیگر و تحقیقاتی كه در حال حاضر در حال انجام است ما را به شناخت و درك آنچه كه ما را انسان می سازد، نزدیك تر می كند. به نظر شما آیا اختلافات ژنتیكی میان انسان و شمپانزه ها می تواند در احساسات رمزآلود انسانیت كه درك آنها نیز بسیار مشكل است شركت داشته باشد؟

  4. #24
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    فناوری ژنتیك و چالش اخلاقی

    مترجم: مرتضی گودرزی
    نویسنده: ماها ف - مونایر




    فناوری ژنتیك، یك پرسش اخلاقی و جنجالی را درباره حق جامعه نسبت به نقش خدا، موجب شده است. نهادهای اجتماعی - مانند كارفرمایان، بیمه گران و مدارس - ممكن است از آزمایش ژنتیك در مقیاس وسیعی استفاده نمایند تا افراد مستعد را برای شرایط خاص انتخاب نمایند. پیشرفت تحقیقات ژنتیك كه به نحو مهیجی در خلال پانزده سال گذشته، تسریع یافته است، اخیرا با پروژه ژنتیك انسان - كه تلاش برای مستند كردن و تهیه نقشه منابع ژنتیك بشریت می‏باشد - برجسته شده است. توانایی بالقوه فناوری ژنتیك، برای تسكین جسمی، روحی و مالی اثرات امراض، آن را بی نهایت جذاب كرده است. به هر حال، ممكن است این فناوری، كنترل اجتماعی را بر وضعیت انسان افزایش دهد؛ بگونه ای كه موجب مناقشه های شدید در حقوق بشر گردد.
    فناوری ژنتیك

    دانشمندان هم اكنون در حال تمركز بر توسعه آزمایش‏های ژنتیك و ژندرمانی هستند. آزمایش‏های ژنتیك تلاش می‏كنند، تا تشخیص دهند و یا پیش‏گویی كنند كه آیا یك بیمار بهبود خواهد یافت، یا این كه ناقل یك صفت موروثی خواهد بود؟ ژندرمانی می‏كوشد تا با دادن نمونه های طبیعی از ژن های ناقص یا مفقود به بیماران مستعد، صفات ژنتیك را معالجه كند. ژندرمانی می‏تواند برای جلوگیری از بیماری‏ها، تاثیرگذاردن بر ویژگی‏های جسمی موروثی، نظیر رنگ مو، رنگ چشم، قامت، توانایی ورزشی، مورد استفاده قرار گیرد و همچنین جنبه های رفتاری مربوط به ژن از قبیل: شخصیت، استعداد، هوش و حتی تعیین جنسیت را اصلاح كند. بسیاری از متخصصان ژنتیك، متقاعد شده اند كه دو گونه ژندرمانی، شامل ساختن سلول‏های بدن ( SCM ) و ساختن مدل جنین ( GLM ) در دهه های آینده، قابل دستیابی خواهد بود و با قادر ساختن بیماران بر خنثی كردن بیماری‏ها، پزشكی را دچار انقلاب خواهند ساخت.
    متخصصان علم ژنتیك، بیشترین پیشرفت را در زمینه ساختن سلول بدن تحصیل كرده اند SCM در ارتباط با قرار دادن ژن های طبیعی در سلول‏های بافت های بدن، مانند قرار دادن سلول‏های «ریه » در بیماران دچار رشد «نسوج مثانه » می‏باشد. ژن جدید، سلول‏های بیمار را قادر می‏سازد تا به طور كامل فعالیت نماید. به هر حال SCM بیماری را كاملا نابود نمی‏كند، بلكه تاثیرات ژن طبیعی همراه با بیمار از بین خواهد رفت. ژن ناقص، گرچه در بدن بیمار بی حس می‏شود، اما به فرزندان بیمار سرایت می‏كند. در مقابل، ساختن مدل جنین ( GLM ) ، مولد تغییرات دائمی ژنتیك می‏شود GLM متكفل قرار دادن ژن های طبیعی در سلول‏های جنسی در یك بیمار، یا به صورت عملی‏تر، در سلول‏های رشد نیافته یك جنین نورس است كه به صورت مصنوعی لقاح یافته است. تاثیرات تغییرات ژنتیك، چه سودمند و چه مضر، به نسل‏های آینده منتقل می‏شود كه به صورت مداوم یك ذخیره ژن خانوادگی را اصلاح می‏كند.
    نتایج اجتماعی فناوری ژنتیك

    فناوری ژنتیك، یك پرسش اخلاقی و جنجالی را درباره حق جامعه نسبت به نقش خدا، موجب شده است.نهادهای اجتماعی - مانند كارفرمایان، بیمه گران و مدارس - ممكن است از آزمایش ژنتیك در مقیاس وسیعی استفاده نمایند تا افراد مستعد را برای شرایط خاص انتخاب نمایند. به كارگیری گسترده ژندرمانی، می‏تواند منجر به فرو نشاندن خصیصه های اجتماعی، مانند خصیصه های رفتاری یا فیزیكی نامطبوع و تجدید فعالیت اصلاح نژاد و استفاده از آن، به منظور ارتقای نژاد انسانی گردد. با ایجاد شرایطی كه غیر قابل اجتناب به نظر می‏رسد، فناوری ژنتیك ممكن است در تاثیر عوامل موثر بر ارتقای شخصیت انسانی، مبالغه كند و به تشویق تعیین استانداردهای اجتماعی دقیق در خصوص تندرستی و تعادل انسان بینجامد. این دیدگاه ممكن است قضاوت های موجود پیرامون افراد ناتوان، یا مشخصه های مطلوب فرهنگی، تقویت كند. توانایی بر جداسازی ژنتیك، تعارضات بی‏سابقه ای را پیرامون مفهوم سنتی از مقررات حقوق بشر به همراه می‏آورد. آیا نسل‏های آینده باید به تعریف «فردیت » ( Personhood ) كه در اكثر موافقت نامه های حقوق بشر به كار رفته است، بپردازند؟
    آیا نسل‏های آینده حق دارند كه یك ژن ساخته نشده در «پایگاه ژنی‏» را به ارث بگذارند؟ آیا برخورداری از حق حیات، ربطی به این كه آن حیات چگونه به صورت ژنتیك عرضه شده است، دارد؟ آیا شایسته است مردمی كه مایل به برخورداری از شرایط ژنتیك خاصی می‏باشند، حمایت همگانی جامعه را دریافت كنند؛ همان طور كه گروه های مذهبی، قومی و نژادی چنین حمایت هایی را دریافت می‏كنند؟ چگونه یك دولت به رسمیت شناخته می‏شود، اگر متقاضی، ایجاد كننده و به كار برنده فناوری ناقض حقوق بشر می‏شود؟ تعاریف سنتی از نقض حقوق بشر، شامل موضوعات اخلاقی كه توسط فناوری تولید نسل به وجود آمده است، نمی‏شود. بنابراین فناوری ژنتیك، تعارض شگفت آوری در حقوق بشر پدید می‏آورد؛ زیرا یك پارادكس ادراكی است كه نیازمند محافظت دولت ها از حقوق بشر در قبال تهدید والدین، پزشكان، دانشمندان، كارفرمایان و شركت های بیمه است.
    مفاهیم سنتی

    سناریوهای حقوق بشری، نقش تكراری‏ای را به دولت، به عنوان ناقض حقوق بشر می‏دهند. آنها حكومت ها را به عنوان هیولاهای تمركز یافته ای ترسیم می‏كنند كه به طور جدی با مردمشان بد رفتاری می‏كنند. به خاطر نقش رهبری دولت ها، سناریوهای سنتی، موضوعات حقوق بشری را در سطح عمومی محدود می‏كنند؛ یعنی در جایی كه افراد با ماموران دولتی مواجه می‏شوند. در نتیجه، ادعاهای بدرفتاری از طرف اشخاص خصوصی (نه عمومی و دولتی) خارج از چارچوب حقوق بشر بین المللی قرار می‏گیرد. تحلیل‏های متداول نیز «قربانی حقوق بشر» را به عنوان یك عضو زنده از گروه معین كه توسط مرزهای فكری احاطه شده است، توصیف می‏كند. در بیشتر موارد، اعضای این گروه، توسط نژاد، یا جنس یا انتساب به یك قومیت، ملت، به همه یا گروه مذهبی به صورت فیزیكی قابل تفكیك هستند. مضافا این كه، چارچوب سنتی، سازمان های حقوق بشری را در یك وضعیت واكنشی گرفتار می‏سازد؛ زیرا موارد نقض به طور طبیعی غیر قابل پیش بینی هستند و سازمان ها، تنها بعد از وقوع آنها می‏توانند این موارد نقض را مورد خطاب قرار دهند. در نتیجه، نقش سازمان های بین المللی حقوق بشر، بیشتر متوجه پی‏گیری است تا ممانعت از موارد نقض.
    تعاریف جدید

    با اضافه كردن بازیگران و موضوعات جدید به چارچوب حقوق بشر، فناوری ژنتیك با بی‏اعتنایی به مفاهیم جوشیده از الگوی موجود (سنتی) نیاز به زبان اصلاح شده ای را آشكار می‏سازد. فناوری ژنتیك، موضوعات حقوق بشری را خصوصی می‏سازد. این امر با قراردادن قدرت نقض حقوق در دستان عوامل خصوصی در جامعه - مانند شركت های بیوتك (تكنولوژی حیات) كه این فناوری را توسعه می‏دهند صورت می‏گیرد. با تخصصی شدن متمركز آنها، شركت های بیوتكنولوژی، گونه ای از قدرت را توسعه می‏دهند كه شبیه قدرت دولت است. بدین ترتیب، عملكرد آنها سزاوار بررسی دقیق، طبق استانداردهای حقوق بشر بین المللی است.
    نقش رو به افزایش عوامل خصوصی نیز گویای انتشار قدرت از دولت تمركزگرا به افراد متفرق در جامعه است. تقاضای عمومی گسترده و سرمایه های تجاری هجوم آورنده در ارتباط با فناوری ژنتیك، می‏تواند ماهیت اصلاح نژادی را از یك برنامه با مدیریت دولتی (مانند حكومت نازی در آلمان) به یك حركت همگانی تغییر دهد؛ مضافا این كه، فناوری ژنتیك در نهایت، بخش‏های گسترده جامعه را فراتر از گروه های خاص تعریف شده، متاثر خواهد كرد. بنابراین با نیاز آزمایش‏های ژنتیك به ایجاد یك «ذخیره از افراد مناسب یا مطلوب‏» كارفرمایان، بیمه گران و سایر عوامل اساسی، می‏توانند مدل‏های جدیدی از اصلاح نژاد را در شكل‏های كاربردی و پرونده های كلینیكی تغییر دهند. پزشكان می‏توانند با اجرای تغییر بر روی «جنین ها» ، اصلاحات ژنتیكی مهمی را ایجاد نمایند كه ممكن است تمام خانواده ها را دست خوش تغییرات مضر یا خسارت های اجتماعی سازد. خصوصی‏سازی قدرت استفاده از این فناوری، می‏تواند طبیعت «قربانی حقوق بشری‏» را كاملا تغییر دهد.
    هنگامی كه قدرت نقض حقوق بشر از طریق آزمایش‏ها و ابزارهای درمان در جامعه منتشر شود، تاثیرات سوء استفاده در مقیاس بزرگ صورت می‏گیرد. تبعیض می‏تواند به صورت نژادی، یا سایر دسته بندی‏های متداول، ارتقاء یابد؛ به گونه ای كه بخش‏های وسیعی از جامعه را تحت تاثیر قرار دهد. مضافا این كه، با گسترش این تبعیض به نسل‏های آینده، فناوری ژنتیك یك بعد مادی را در تجاوز به حقوق بشر می‏افزید. به این صورت كه نوسازی‏های فناوری كه محدوده های اجتماعی و تولید نسل را به یكدیگر ربط می‏دهد، محدوده قربانی را از «گروه های خاص انسانی‏» به «تمام بشریت » می‏گسترداند. رژیم جاری حقوق بشر، نیاز به گسترش زبان خود دارد تا نه تنها قلمرو فردی، بلكه وضعیت مستمری را شامل شود. نسل كشی ( Genocide ) تاثیرات «بین نسلی‏» و «میان بخشی‏» فناوری ژنتیكی با تعاریف متداول از موارد نقض حقوق بشری، مخالفت می‏كند كه از جمله آنها نسل‏كشی ( Genocide ) است كه به صورت مفهومی متكی بر عناصری مانند «تجاوز دولتی‏» ، «نقض واضح‏» و «گروه قربانی مشخص‏» می‏باشد.
    مفهوم جدیدی كه از یك «قربانی‏» توسط بیوتكنولوژی اقامه شده است، به جست وجو در مرزهای قابل تعریف از نسل‏كشی دعوت می‏كند. كاربرد گسترده فناوری ژنتیكی، منطقا با «نسل‏كشی‏» ای كه توسط «كنوانسیون نسل‏كشی‏» تعریف شده، قابل مقایسه است. این تعریف مربوط به «تخریب عمدی تمامیت یك گروه ژنتیكی و تكمیل آزمایش‏هایی برای جلوگیری از تولید مثل در آن گروه است » ، این مشابهت ها، این سؤال را برمی‏انگیزد كه آیا تعریف نسل‏كشی، باید شامل منع اجتماعی از فعالیت های ژنتیكی نیز بشود؟ آیا نسل‏كشی برای «مظاهر حیات » به مانند «خود حیات » نیز به كار می‏رود؟ آیا بیوتكنولوژی، گسترش‏دهنده جرم متمایزی از نسل‏كشی است؟
    رهایی از تجلی ژنتیكی

    دستاوردهای متداول از فناوری ژنتیك، سازمان های حقوق بشر را مجبور می‏كند كه آنها ابراز دارند كه آیا نسل‏های آینده، حق «توارث ژنتیك‏» آزاد از تحریف انسان را دارند؟ مباحث علمی اخیر، بر حق «جنین فردی‏» در «آزادی از دستكاری ژنتیكی‏» با اتكا بر «فقدان رضایت آگاهانه » یا «خطرات غیرقابل پیش‏بینی ناشی از تغییرات ژنتیك‏» متمركز شده اند. از این رو، این سؤال پاسخ نمی‏دهد كه آیا انسان های كنونی و آینده، یك حق دسته جمعی (همگانی) را برای زندگی در جهانی كه از لحاظ ژنتیكی متنوع است، دارند یا خیر؟
    این پرسش جدید، به معنای دریافتی، جدا از «حقوق محیط زیست بین المللی‏» مربوط به «تنوع حیاتی‏» است و آنها را در مسیر «ژنتیك انسانی‏» به كار می‏برد. این فناوری ژنتیكی است كه می‏تواند ویژگی‏های ژنتیكی انسان را به خطر اندازد و سازمان های بین المللی حقوق بشر، باید با درك این كه ژنتیك انسانی، هم به صورت ذاتی ارزشمند است، و هم برای توسعه اجتماعی، علمی و فرهنگی نژاد بشر سودمند است، به این پرسش پاسخ دهند. بر این اساس، استدلال «تنوع حیاتی‏» ، حق حیات را در شرایط تنوع ژنتیكی كه در گونه های انسانی تجلی می‏یابد، مجددا به خاطر می‏آورد.
    نتیجه گیری

    پیشرفت فناوری ژنتیك، امری غیرقابل اجتناب است. حكومت ها نظام‏مندی آن را با این تصور كه واقعیت دور از دسترس است، دایما به تعویق می‏اندازند. در هر حال، پیشرفت های اخیر، در خصوص تولید یك گوسفند و گونه ای از میمون ها، این واقعیت را نزدیك‏تر می‏سازد. هرچه دانشمندان، مشكلات را برطرف می‏كنند، آینده نزدیكتر به نظر می‏رسد و حكومت ها فرصت خواهند یافت كه به گرفتاری‏های اخلاقی در خصوص فناوری ژنتیكی، دوباره بیندیشند و قوانین موجود را بر طبق آن بازنویسی نمایند. نظام بخشیدن، نیازمند «زبان » و «زبان » نیازمند «تعاریف‏» است و تعاریف با ظرفیت های فناوری تغییر می‏یابد. فناوری ژنتیك از نظر ذهنی، موارد نقض حقوق بشر را بزرگ‏تر می‏نماید؛ زیرا «قدرت » را از تعداد محدود (دولت ها) به عده ای فراوان (دانشمندان، سرمایه داران و)... منتقل می‏كند، و محدوده ها را از یك فرد، به یك سطح جمعی ارتقا می‏دهد و بر سلامت خانواده ها برای قرن های آینده اثر می‏گذارد.
    از آنجا كه حكومت ها اصول حقوق بشر را برای محدود كردن، یا گسترده تر كردن دستیابی به فناوری ژنتیكی به كار می‏گیرند، نیازمند یك «زبان حقوق بشری‏» هستند تا ابعاد ویژه و غیرمتداول پیشرفت های فناوری را تطبیق دهد. از اینجاست كه حكومت ها نیاز به زبانی می‏یابند كه مانند «فناوری‏» ، هنر دولت به شمار آید. فناوری ژنتیك به سازمان حقوق بشری اجازه می‏دهد كه نقش فعالی در جلوگیری از نقض حقوق بشر ایفا كند. از آنجا كه دانشمندان، اغلب می‏توانند توسعه فنون در سال‏های بعد را پیش‏بینی كنند، سازمان های حقوق بشر، فرصت كافی برای ارزیابی مجدد و ارتقای زبان خود، سازمان دهی و ارتقای مواد مورد بحث‏خود را، قبل از آنكه منجر به نقض حقوق بشر شود، دارا می‏باشند.
    افزون بر پاسخ‏گویی به موارد نقض، آنها می‏توانند از كند كردن زمان، برای كمك كردن به دولت ها در تنظیم سیاست هایی كه از نقض حقوق بشر جلوگیری می‏نماید، بهره گیرند. توانایی جامعه علمی در پیش‏بینی بالقوه سوءاستفاده از فناوری ژنتیكی، می‏تواند تولد دوباره سازمان های حقوق بشر را از طریق تغییر خود به صورت عوامل مؤثر در عرصه سیاست گذاری، فراهم نماید. سازمان های حقوق بشر، می‏توانند با بهره گیری از «علم‏» ، برخی داروهای پیشگیرانه را كشف كنند. دانشمندان، غالبا متخصصان ژنتیك را با فضانوردان مقایسه می‏كنند كه شجاعانه مرزهای ناشناخته فرافضایی را كشف می‏كنند.
    باید اذعان كرد كه به طور معناداری، نژاد ژنتیكی خطرناك‏تر از جست وجوی كهكشان است؛ زیرا در عرصه محدودتری نمود می‏یابد. پیشرفت های آینده و كاربرد فناوری ژنتیك حداكثر تاثیر را بر ارزیابی انسان ها از یك‏دیگر و اینكه افراد با یك‏دیگر چگونه تعامل نمایند، خواهد گذاشت. ورای تمام تلاش‏ها برای «رمزگشایی‏» یا «تغییر ژن انسانی‏» یك تلاش و عزم جهانی برای تعیین هویت انسان در جریان است. با جلوداری این تحقیق، جامعه علمی می‏تواند حیات را آن گونه كه انسان می‏شناسد، دوباره تعریف كند. با فراهم آوردن یك زبان پویا، سازمان های حقوق بشر می‏توانند تعریفی دوباره از حیات - آن گونه كه انسان می‏خواهد بشناسد - ارایه دهند.

  5. #25
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    موجودات زیراكسی


    شبیه سازی یا همان كلونینگ، بزرگ ترین اتفاق علمی دهه ۹۰ میلادی به شمار می رود كه به لطف فیلم ژوراسیك پارك با اقبال عمومی هم مواجه شد. پس از آن، انتظارات مردم از این شاخه علم ژنتیك بی هیچ پشتوانه ای بدون دلیل بالا رفت. مردم دیدند كه در فیلم ژوراسیك پارك، دانشمندان با استفاده از DNA مگس هایی كه میلیون ها سال پیش دایناسورها را نیش زده بودند، دوباره دایناسورها را شبیه سازی كردند. این سوژه سینمایی باوری را برای مردم به وجود آورد كه حالا كه دایناسورهای میلیون ها سال پیش، از طریق DNA حشرات بازسازی شده اند، بازسازی حیوانات و سازه های زیستی كه مثلا ۳۰ سال پیش منقرض شده اند، مثل آب خوردن است. دالی گوسفنده ، گوسفند شبیه سازی هم مزید بر علت شد تا مردم یكباره از دانشمندان ژنتیك بخواهند یك انسان شبیه سازی شده از كلاه جادوگری شان بیرون آورند، اما اكران ژوراسیك پارك، آغاز تاریخ شبیه سازی به شمار نمی رود. آغاز داستان شبیه سازی به اوایل قرن بیستم بازمی گردد؛ جایی كه آدولف ادوارد دریش، تخم یك جانور دریایی را به دو تكه جداگانه تقسیم كرد و آنها را جداگانه رشد داد. در آن زمان خود آدولف هم نمی دانست كه این عمل او پایه گذار علم شبیه سازی است. پس از او اتفاقات بسیار زیاد و مهمی در این زمینه اتفاق افتاد كه مهمترین آنها كه باعث ایجاد جهش بزرگی در شبیه سازی شد، شبیه سازی دالی گوسفنده در اسكاتلند بود.
    شبیه سازی چیست؟
    شبیه سازی به بیان مختصر، خلق یك ارگان زیستی است كه دقیقا كپی ژنتیك ارگان دیگری باشد. این بدان معناست كه كوچكترین ساختارهای ژنتیك دو ارگان باید دقیقا مشابه هم باشند. برای این منظور در حال حاضر دو روش درجهان وجود دارد:


    چرا شبیه سازی می كنیم؟
    از چند سال پیش دانشمندان با پشتوانه محكم علمی اعلام می كنند ما در آینده هرچیز را كه بخواهیم شبیه سازی می كنیم، از قورباغه گرفته تا میمون و از میمون گرفته احتمالا انسان در آینده ای نه چندان نزدیك، اما سئوال مهم آن است كه اصلا چرا باید انسان شبیه سازی كند؟ جواب های غیرعلمی در این مورد بسیار زیاد است، اما دانشمندان چند دلیل برای آن اعلام می كنند كه در اینجا مختصرا به آنها اشاره می كنیم.




    خطرات شبیه سازی
    خطرات شبیه سازی بسیار زیاد هستند. اولین مورد، تهدید ساختار اخلاقی جوامع بشری است كه در جوامع مختلف مخالفت های اخلاقی بسیار زیادی را در پی داشته است، علاوه بر آنكه بیشتر به علوم انسانی مربوط می شود تا علوم ژنتیك، از منظر علمی هم ایرادات زیادی برای این مسئله وارد است. درصد پایین موفقیت یكی از آنهاست، به گونه ای كه تا به حال در تمامی موارد شبیه سازی، درصد موفقیت بین یك دهم تا ۳ درصد بوده است؛ یعنی از هر یكهزار شبیه سازی، یك تا ۳۰ مورد موفقیت آمیز بوده اند. از ایرادات وارده دیگر، عواقب بعدی آن است. حیوانات شبیه سازی شده غالبا غیرطبیعی هستند (مثلا ارگان های بزرگتری نسبت به نمونه های طبیعی دارند) و سریعا می میرند. مشكل دیگر الگوی پخش غیرمعمول ژنتیك است كه باعث تغییر رفتار ژنتیك حیوان یا گونه شبیه سازی شده و عملا كارایی آن را به صفر می رساند.باید توجه كرد همه چیزهایی كه در مورد شبیه سازی گفته شد، در مورد علمی است كه به رغم تاریخ نسبتا طولانی، هنوز از ظرفیت های بالای خود استفاده خاصی نبرده است و شاید در آینده جامعه ای بدوی و رشد نیافته باشد كه در آن شبیه سازی به صورت روزمره انجام نمی شود.
    ۱ جفت سازی مصنوعی جنینی: این روش از لحاظ فنی در سطح پایینی قرار دارد. همان طور كه از اسم آن برمی آید، این فن آوری در واقع تقلیدی از روش طبیعی تولید جفت های شناسایی است. این كار در طبیعت در سلول تخم اتفاق می افتد و در نهایت دو ساختار زیستی كه از لحاظ ساختار ژنتیك كاملا مشابه هستند، پدید می آید. جفت سازی مصنوعی جنینی هم درواقع انجام همین كار در بیرون از بدن مادر و در آزمایشگاه است. ۲ - انتقال هسته سلول: انتقال هسته سلول، شیوه متفاوتی نسبت به جفت سازی مصنوعی جنینی است، اما با این حال نتیجه هم در این روش یكی است؛ كلون یا كپی ژنتیك دقیق از یك سلول. این روش همان روشی است كه با آن دالی گوسفنده خلق شد. روش خلق دالی به این صورت بود: دانشمندان ابتدا یك سلول از یك گوسفند ماده را ایزوله كردند. سپس هسته آن را به سلولی كه هسته آن قبلا از آن جدا شده بود، منتقل كردند. پس از انجام یكسری واكنش شیمیایی، این هسته توسط سلول پذیرفته شد و بعدا مراحل طبیعی تولید جنین در آن آغاز شد. خلق دالی در علم ژنتیك نقطه عطفی به شمار می رود، چون دالی اولین پستانداری به شمار می رود كه بیرون از شكم مادر مراحل رشد جنینی را سپری كرده است. ۱ شبیه سازی مدل های حیوانی برای مطالعه بیماری ها: بیشتر چیزهایی كه دانشمندان در مورد بیماری های انسانی می دانند حاصل نتایج تحقیقات آنها روی حیوانات آزمایشگاهی مثل موش هاست. در حیوانات آزمایشگاهی پیشرفته، ساختار ژنتیك حیوان موردنظر به گونه ای دستكاری می شود كه بیماری خاص موردنظر دانشمندان در هر مرحله ای كه آنها بخواهند، در بدن حیوان ایجاد شود تا محققان به راحتی روی آنها تحقیق كنند. ۲ - شبیه سازی سلول های بنیادی: سلول های بنیادی، اجزایی هستند كه مسئولیت رشد و نمو انسان در طول زندگی برعهده آنهاست؛ به همین خاطر به صورت گسترده در درمان بیماری های پیشرفته مورد استفاده قرار می گیرند. دانشمندان ژنتیك هم با دستكاری آنها، گام بلندی در درمان بیماری های خاص برداشته اند. ۳ شبیه سازی دارویی غذایی: در حال حاضر بسیاری از مواد كشاورزی و حیوانات مزرعه ای به كمك شبیه سازی ژنتیك طوری رشد می یابند كه پروتئین ها، ویتامین ها و دیگر نیازهای غذایی انسان را در خود داشته باشند و همچنین مواد مضر برای بدن انسان از آنها حذف شود. ۴ كمك به گونه های در حال انقراض: در تئوری، نه تنها می توان این گونه ها را از خطر انقراض نجات داد كه حتی می توان گونه هایی را كه اخیرا منقرض شده اند، بازآفرینی كرد، اما در عمل این امر بسیار غیرممكن به نظر می رسد. برای این منظور دانشمندان باید به یك منبع بدون نقص از DNA گونه موردنظر دسترسی داشته باشند كه اولا این میزان DNA به نظر دست نیافتنی می رسد و تازه اگر هم در دسترس باشد، امید قطعی به حصول نتیجه از آن نمی رود.۵ شبیه سازی انسان: شبیه سازی انسان بیشتر توسط مورد بحث واقع می شود، اما دانشمندان هم چندان آن را غیرمنطقی و دست نیافتنی نمی دانند. از منظر علمی دو دلیل عمده برای این كار عنوان می شود؛ كمك به رفع ناباروری زوجین و بازآفرینی فرزندانی كه به هر دلیل از دست رفته اند. البته هنوز برای قضاوت در مورد حصول نتیجه از شبیه سازی انسانی بسیار زود است.
    علم یا جادو
    شبیه سازی پیش از آنكه توسط دانشمندان ژنتیك مورد بحث قرار گیرد، در رسانه به صورت مقطعی تبدیل به سوژه می شود. اینكه چرا این شاخه پیچیده دانش بشری با چنین اقبالی مواجه شده است جای بحث زیادی دارد. مسئله مهم در اینجا این است كه دانش بسیار پیشرفته تر از باور عمومی رشد كرده است، اما دانشمندان جادوگر نیستند كه هرآنچه كه مردم می خواهند با یك تردستی انجام دهند. به بیان ساده تر علم پیشرفته است، اما نه تا آن حد كه فیلم های تخیلی نشان می دهند.

    منبع:جوادنصرتی
    روزنامه همشهری

  6. #26
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    ده توصیه مهم برای پوست




    همه ما بطریهای رنگارنگ محصولات بهداشتی و آرایشی اتظار معجزه داریم و تبلیغات متعدد نیز ما را به سوی این باور سوق میدهند که با استفاده از این محصولات، پوستی صاف و محکم، بدون جوش و به نرمی حریر داشته باشیم.


    اما این وسواس برای بینقص بودن به حدی نامعقول رسیده است. چین و چروکها بالاخره می آیند و به چهره شخصیت و عمق میدهند. تغییرات دیگر هم به دنبال آن از راه میرسند، طرح صورت مشخصتر شده و استخوانها در طول زمان زاویه دارتر میشوند. چهره زخمی میشود، کک و مک در می آورد و خلاصه از گذشت زمان تاثیر میگیرد.

    آیا این آثار فاجعه هستند؟ یا تنها نقشی از زندگی به شمار میروند؟ محصولات خاصی برای پوشاندن تمام اینها وجود دارند، اما پا به سن گذاشتن روندی طبیعی و زیباست برای همه رخ میدهد و ما با پذیرفتن آن به چشم همه زیباتر خواهیم بود.

    تعداد بسیاری از محصولات ماجرا را بیش از حد پیچیده کرده اند و علاوه بر گران بودن، وقت گیر هم هستند. شما میتوانید از روشهایی بسیار ساده تر و به همان اندازه موثر استفاده کنید. از افراط بپرهیزید، اگر پوستی خشک دارید آنرا بیش از حد مرطوب نکنید و اگر پوستتان چرب است، تمام چربی آن را نگیرید. در اینجا به ده توصیه برای داشتن پوستی سالم و زیبا اشاره میکنیم:



    2. سیگار نکشید. پوست اندامی بزرگ است و به مقدار زیادی خون نیاز دارد. سیگار به شدت به این جریان خون آسیب میرساند. به همین دلیل پوست افراد سیگاری کدر و خاکستری است. زیرا خونی که باید اکسیژن را به پوست برساند سرشار از سموم و مواد اکسید کننده است.



    4. تا حد امکان در شرایط تنش زا-چه احساسی و چه محیطی- قرار نگیرید. ممکن است مشکل به نظر برسد اما کافی است صفحه حوادث روزنامه را مطالعه نکنید!

    1. پوست را در برابر خورشید محافظت کنید. از کرمهای ضد آفتاب استفاده کرده و از تابش مستقیم آفتاب در ساعات 10 تا 2 بپرهیزید. 3. استراحت و تغذیه کافی و صحیح داشته باشید.
    اگر پوستی خشک دارید آنرا بیش از حد مرطوب نکنید و اگر پوستتان چرب است، تمام چربی آن را نگیرید.

    5. دو مرتبه در روز صورت خود را بشویید و سپس از یک محصول مناسب استفاده کنید. عده ای به تصور تمیزی چهره، صبح صورت خود را نمیشویند و این بسیار عجیب است. پوست صورت در طول شب پر از گرد و غبار رختخواب و سلولهای مرده میشود. حتما صبح صورت خود را با آب و صابون بشویید.


    6. گاهی بخشهایی از پوست فراموش میشوند. آرنج، پاشنه پا، گردن و سینه نیز به کرم مرطوب کننده نیاز دارند. اگر در تابستان صندل میپوشید، روی پا را هم کرم ضد آفتاب بزنید.

    7. تا حد امکان از دستکاری پوست صورت خودداری کنید و دستهای خود را بیشتر بشویید. گاهی نمیتوان از خراشاندن، فشردن و کندن دانه های پوست خودداری کرد. اما هرچه بیشتر به پوست خود آسیب برسانید، آثار باقی مانده روی صورت بیشتر و عمیق تر میشوند.

    8. لوازم آرایش خود را تمیز نگهدارید. اسفنجها و برسهای پودر و سایه چشم را در داخل قوطی دربسته و تمیز نگهدارید. درب لوازم آراش را محکم ببندید و هر از گاهی لوازم کهنه را دور ریخته و برسها را بشویید. عمر مفید لوازم آرایش بین 6 تا 12 ماه است. از خریدن لوازم بسیار گران خودداری کنید تا در زمان مشخص بتوانید با دل راحت آن را دور بیاندازید.

    9. اعتدال را رعایت کنید. دلیل نمیشود که چون محصولی خوب است ان را بیش از حد مصرف کنید. برای مثال، مرطوب کننده ها از جمله محصولات بسیار پرطرفدار هستند و معمولا بیش از حد مصرف میشوند. ما تحت تاثیر تبلیغات تصور میکنیم که هر سانتی متر از پوست بدنمان باید با یک نوع کرم پوشانده شود. یک محصول دیگر که مورد استفاده افراطی قرار میگیرد مواد لایه بردار هستند که استفاده بیش از حد آنها میتوان پوست را به شدت تحریک پذیر و آسیب دیده کند.

    10. مراقب فروشندگان محصولات آرایشی باشید. اگر بخواهید به نصایح تبلیغاتی آنها توجه کنید باید روزی دو ساعت و نیم جلوی آینه باشید و 80 لایه مختلف روی پوست خود قرار دهید. تعداد و تنوع محصولات بهداشتی و آرایشی خود را مختصر و مفید نگهدارید و هنگام به کار بردن یک محصول جدید، عجله نکنید، ابتدا آنرا روی پوست بازو یا مچ امتحان کنید. هر محصول آرایشی حاوی 20 تا 40 ماده مختلف است و شما با بکار بردن یک محصول جدید، بدن خود را در معرض 20 تا 40 ماده جدید که ممکن است آلرژی زا باشند قرار میدهید.

  7. #27
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    تاثیر طب سوزنی در درمان کمر درد



    يك بررسي وسيع نشان داده ‌است كه طب سوزني براي تسكين كمردرد، موثر و مقرون به صرفه است.به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبرگزاري رويترز، دكتر كلوديا ويت از مركز پزشكي دانشگاه چاريت در برلين و همكارانش كه اين تحقيق را انجام داده‌اند، در گزارشي مي نويسند: طب سوزني بايد به عنوان يك گزينه ي موثر در تدابير درماني براي بيماران مبتلا به كمردرد مزمن در نظر گرفته شود.
    ويت و همكارانش مي‌نويسند كه بيماران براي درمان كمردرد مداوم به طور چشمگيري به شيوه‌هاي طب مكمل، به خصوص طب سوزني روي آورده‌اند، اما بررسي‌ها در مورد تاثير بخش بودن طب سوزني نتايج متناقضي به دست داده است.
    اين محققان براي بررسي اثربخشي و مقرون به صرفه بودن استفاده طب سوزني همراه با مراقبت‌هاي معمول كمردرد، بيش از يازده هزار فرد مبتلا به كمردرد مداوم را وارد تحقيق خود كردند.
    در گروه درماني، بيماران در طول يك دوره ي سه ماهه تا ۱۵ جلسه درمان با طب سوزني را دريافت مي‌كردند و سه ماه پس از آن مورد پيگيري قرار مي‌گرفتند.
    پس از اين دوره، در بيماراني كه در گروه درمان قرار داشتند، به طور قابل توجهي نسبت به گروه شاهد(گروهي كه تحت درمان با طب سوزني قرار نگرفته بودند)، عملكرد كمر به حال عادي بازگشته بود و درد تسكين پيدا كرده بود.
    طب سوزني نسبت به مراقبت‌هاي معمول براي درمان كمردرد هزينه بيشتري در بر داشت، اما با توجه به افزايش ميزان بهبودي در بيماران، شيوه‌اي مقرون به صرفه به نظر مي‌رسيد.

  8. #28
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    فیزیک پزشکی


    فیزیك پزشكی به معنی كاربرد فیزیك در حرفه پزشكی است، مانند رادیوگرافی ، سونوگرافی ، بینایی‌سنجی و غیره. چون بیوفیزیك به معنی فیزیك حیات است، فیزیك پزشكی درباره فیزیك حیات بشر بحث می‌كند. مانند گردش خون ، آناتومی گوش ، آناتومی چشم و غیره. از طرفی بكارگیری اصول و قوانین این گروههای علمی در طرح‌ریزی و یا ساختن یك سیستم ، به ترتیب مهندسی پزشكی و بیومهندسی نامیده می‌شود.
    تاسیس دوره‌های آموزشی مهندسی پزشكی و بیومهندسی از ضروریات یك جامعه پشرفته است. از طرف دیگر ، آموزش فیزیك و بیوفیزیك پزشكی ، مقدم بر آموزش تكنولوژی و یا مهندسی پزشكی است. به عبارت دیگر ، می‌توان چنین بیان كرد كه فیزیك پزشكی ، ابزاری بسیار قوی و قدرتمند است كه می‌تواند در اختیار پزشكان و مهندسان پزشكی قرار گیرد. در واقع در سایر رشته‌های مهندسی نیز تقریبا همین شرایط حاكم است. به‌عنوان مثال ، در فیزیك الكترونیك ساختار قطعات الكترونیكی به ‌دقت مورد بررسی قرار می‌گیرد. حال آنكه در مهندسی الكترونیك بیشتر كاربرد این قطعات مورد تاكید قرار می‌گیرد.
    ضرورت آشنایی با فیزیك پزشكی
    امروزه به ‌واسطه پیشرفت سریع تكنولوژی و افزایش روزافزون دستگاهها در بیمارستانها و كلینیكها نه تنها وجود هزاران مهندس پزشكی در جامعه ما مورد نیاز است، بلكه پزشكان و پیراپزشكان باید در زمینه نگهداری از دستگاهها نیز توانا باشند و لازمه این امر نیز آشنایی با فیزیك پزشكی است.
    عواقب بی‌‌توجهی به فیزیك پزشكی
    بی‌توجهی به اصول فیزیكی حاكم بر كار تشخیص و درمان ، باعث تشدید بیماری ، اتلاف وقت و سرمایه ملی و بالاخره اتلاف جان بیماران خواهدشد. به ‌عنوان مثال ، می‌توان از بی‌دقتی در اندازه‌گیری مواد رادیواكتیو مصرفی در بخش پزشكی هسته‌ای یاد كرد كه گاهی باعث نمایش نادرست تصویر ارگان مورد آزمایش می‌شود. اگر بخواهیم تمام ناهماهنگیها و گرفتاری‌های حاصل از ناآگاهی از فیزیك پزشكی را بیان كنیم، شاید چندین مقاله نیز كفایت نكند.
    فواید آشنایی پزشكان و پیراپزشكان با فیزیك پزشكی
    برای انجام صحیح كارهای تشخیصی و درمانی و جلوگیری از آسیبهای وارده به بیماران و حفظ و حراست دستگاهها ، باید به فیزیك مربوطه تسلط داشته‌ باشیم. بدین معنی كه همه فارغ‌التحصیلان رشته‌های پزشكی و پیراپزشكی باید به اصول فیزیك پزشكی آشنایی كافی پیدا كنند، تا به نگهداری از دستگاهها و انجام صحیح كار با آنها توانایی داشته ‌باشند. در این صورت نه‌ تنها احتیاج ما به مهندسی پزشكی بصورت روزافزون احساس نمی‌شود، بلكه از آسیب‌دیدن دستگاهها و خرید دستگاههای ناخواسته جلوگیری خواهد شد.
    چگونه فیزیك پزشكی بخوانیم؟
    فیزیك پزشكی یكی از گرایشهای فیزیك در مقطع كارشناسی ارشد می‌باشد. به ‌بیان دیگر ، دانشجویان رشته فیزیك بعد از اخذ مدرك كارشناسی در این رشته ، می‌توانند بعد از امتحان ورودی وارد رشته فیزیك پزشكی شده و مدرك فوق لیسانس خود را در این رشته اخذ نمایند. البته لازم به ذكر است كه در كشور ما ، در مقایسه با سایر گرایش‌های رشته فیزیك كه در بیشتر دانشگاهها ارائه می‌گردد، گرایش فیزیك پزشكی در تعداد كمی از دانشگاهها وجود دارد.
    ارتباط فیزیك پزشكی با سایر علوم
    می‌توان گفت كه رشته فیزیك تقریبا با بیشتر شاخه‌های علوم ارتباط دارد. رابطه فیزیك با پزشكی نیز از طریق فیزیك پزشكی برقرار می‌شود. به ‌بیان دیگر ، فیزیك پزشكی مانند پلی است كه بین شاخه‌های مختلف فیزیك و پزشكی وجود دارد. به ‌عنوان مثال ، فیزیك پزشكی با گرایش‌های لیزر و فیزیك هسته‌ای ارتباط تنگاتنگ دارد.
    آینده فیزیك پزشكی
    با توجه به كاربردی كه علوم در بهینه‌سازی زندگی بشر دارد، توجه اندیشمندان و نخبگان دنیا به پیشرفت و ترقی شاخه‌های مختلف علمی معطوف شده است. لذا در حال حاضر شاهد پیشرفت وسیع تكنولوژی هستیم. هر روز وسایل جدید و پیشرفته‌تری ساخته می‌شوند كه نسبت به وسایل قبلی از كارایی بیشتری برخوردار هستند. بوجود آمدن وسایل پیشرفته و استفاده از آنها نیازمند تربیت افراد متخصص در این زمینه است.
    به بیان دیگر ، هر روز وسایل مختلف پیشرفته‌ای در علم پزشكی بوجود می‌آیند. مثلا چاقوی لیزری ، چاقوی پلاسمایی و … چند نمونه از این موارد فوق‌العاده زیاد هستند. اما برای استفاده بهینه از این وسایل و جلوگیری از صدمات جانبی آنها كه جان بیمارانی را كه بوسیله این ابزار مورد درمان قرار می‌گیرند، وجود متخصصین فیزیك پزشكی ، امری اجتناب ناپذیر است. بنابراین باید در این زمینه سرمایه‌گذاری بیشتری انجام شده و نسبت به تربیت چنین افرادی اقدام شود، تا ما نیز در آینده بتوانیم از این حیث به خودكفایی برسیم و شاهد هیچگونه آسیبی ناشی از استفاده نادرست این ابزارها نباشیم.

  9. #29
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    نگهداری ازماهی قرمز کوچک


    از معمول ترین ماهی هایی است که در منزل می توان از آنها نگهداری کرد. این حیوان کوچک خانگی که بسیار جذاب و دوست داشتنی می باشد در صورت مراقب مناسب می تواند تا چند سال در کنار ما در منزل زندگی کند.اما متاسفانه بخاطر قیمت ارزان آن اغلب بهای لازم به آن داده نمی شود و در شرایط نامناسب نگهداری می شود و بیش از چند ماه عمر نمی کند. باید دانست که قیمت ارزان این ماهی های زیبا نباید با ارزان بودن جان این موجودات زیبا اشتباه گرفته شود. لذا لازم است برای فراهم آوردن شرایط مناسب زندگی آنها مواردی را رعایت کنیم.
    ظرف نگهداری:
    اولین موضوعی که می تواند بعنوان یک عامل مهم در عمر بیشتر ماهی موثر باشد محل زندگی آن است. ظروفی که در آنها ماهی فروخته میشود اغلب کوچک می باشد و نباید اشتباه کرد و ماهی ها را در همان ظروف کوچک نگاه داشت. ماهی ها به اکسیژن موجود در آب احتیاج دارند و این اکسیژن از طریق سطح هوایی که با آب در تماس است وارد آب می شود. هرچه سطح مقطع بالای تنگ کوچکتر باشد اکسیژن کمتری می تواند وارد آب شود. پس سعی کنید تا آنجا که ممکن است از ظروف کوچک برای نگهداری ماهی ها استفاده نکنید.
    آب :
    از آنجایی که ماهی در تمام طول عمر خود در آب می باشد لذا لازم است آبی که برای زندگی آن انتخاب می کنیم دارای شرایط مناسب زندگی باشد. معمولا” استفاده از آب شهری مشکل خاصی برای ماهی های قرمز ایجاد نمی کند. اما قبل از کنار گذاشتن آب برای ظرف ماهی، بگذارید یک دقیقه آب از شیر بیرون برود این باعث می شود برخی مواد شیمایی که احتمالا” در لوله رسوب کرده اند بیرون روند. برای اطمینان از خارج شدن موادی مانند کلر باید قبل از عوض کردن آب ماهی ها، بگذارید که آب بمدت یک شبانه روز در ظرف بماند. همچنین این عمل باعث می شود که آب دمای محیط را گرفته و تغییر آن برای ماهی ها خطری در بر نداشته باشد.هرگز نباید اجازه دهید که آب ظرف ماهی ها کثیف شود، اینکار می تواند باعث بیماری، کوتاهی عمر و در نهایت مرگ آنها شود. برای تعویض آب هرگز آب را یک دفعه عوض نکنید، با آرامش کامل نیمی از آب ظرف را خالی کرده و سپس کم کم آب برداشته شده از ظرف را با آبی که از روز قبل نگه داشته اید جایگزین کنید. در هر صورت باید سعی کنید که کمترین استرس را به ماهی های کوچک منتقل کنید. شما باید در طول هفته یک یا دو بار آب ظرف ماهی ها را به اینصورت عوض کنید.
    غذا :
    ماهی های قرمز کوچک حیوانات بسیار سخت جانی هستند و هر چیزی را می خورند. لذا به راحتی می توانید در شرایطی که غذای مناسب در دسترس ندارید از خرده های نان، شیرینی و … به مقدار کم بعنوان غذا به آنها بدهید. اما اگر در نگهداری آنها مبتدی هستید به شما پیشنهاد می شود از غذاهای آماده آنها که ارزان قیمت هم می باشد تهیه کنید. فقط مطمئن باشید که غذایی را که می خرید مربوط به Goldfish می باشد. ماهی های نیز مانند انسان به پروتئین، ویتامین و … برای رشد و زندگی نیاز دارند.در ارتباط با غذا دادن باید دقت کنید که دادن زیاد غذا به آنها و ماندن آنها در ظرف باعث آلودگی آب شده و برای ماهی ها خطراتی به همراه خواهد داشت. سعی کنید به مقدار بسیار بسیار کم در سه نوبت غذایی همانند خودتان به آنها غذا دهید، مقدار آن باید بگونه ای باشد که اضافه غذا در آب نماند.
    دمای محیط:
    بهترین دما برای زندگی این ماهی ها از حدود ۱۰ تا ۲۵ درجه سانتیگراد می باشد. دمای محیط هرگز نباید دفعتا” تغییر کند، تغییر تدریجی و ملایم دمای محیط یا آب برای آنها قابل تحمل می باشد.
    نور:
    ماهی های قرمز کوچک نیز همانند سایر حیوانات یا گیاهان احتیاج به نور خورشید دارند. محل نگهداری آنها باید به گونه ای باشد که تغییر روز و شب در آن احساس شود. هرگز آنها در زیر نور آفتاب مستقیم و شدید قرار ندهید.
    سایر شرایط :
    ریختن شن یا ماسه کف ظرف می تواند حس بودن در منزل را برای این ماهی ها بیشتر کند. دقت کنید که بیش از دو یا سه سانتیمر ارتفاع ماسه کف ظرف نباشد چرا که در غیر اینصورت می تواند محیط خوبی برای رشد خزه و باکتری ها باشد. همچنین باید از ماسه ایی استفاده کنید که لبه های تیز نداشته باشد تا باعث زخمی شدن ماهی ها نشود. در این رابطه هرگز از ماسه های رنگ شده استفاده نکنید.
    بررسی رفتار:
    حداقل روزی دو نوبت یک دقیقه ای به رفتار ماهی های خود توجه کنید. به این ترتیب می توانید حرکت های غیر معمول آنها تشخیص دهید، در صورت بروز مشکل در رفتار آنها اگر علاقمند باشید می توانید از متخصصین نگهداری ماهی برای درمان آنها مشورت بگیرید. اما مطمئن باشید اگر موارد بالا را رعایت کنید مشکل خاصی برای آنها پیش نخواهد آمد.

  10. #30
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    دهان


    دهان در بسیاری از جانداران اولین قسمت دستگاه گوارش است دهان همچنین به نامهای buccal cavity و oral cavity نیز نامگذاری میشود. دهان از لب ها شروع و به حلق منتهی می گردد. حفره دهان شامل زبان کوچک و بزرگ، دندانها، مجاری غدد بزاقی ماژور و مینور، لثه ها و قسمتی از استخوانهای فک میباشد. فك بالا (ماگزیلا maxilla) ثابت بوده و فاقد حركت میباشد. ولی فك پائین حركت داشته و عمل باز و بسته شدن دهان را انجام می دهد. عضلات مختلفی به فک پایین متصل بوده و در حرکات مختلف فک پایین نقش دارند.
    در داخل استخوان هر فك حفراتی وجود دارد كه ریشه دندانها در آن قرار می گیرد (حفره آلوئول). در این حفرات دندانها بوسیله الیاف دور دندان (لیگامانهای پریودنتال) به استخوان فك متصل می شوند. روی قسمتی از استخوان فک که در دهان است و نیز اطراف قسمتی از هر دندان را لثه (gingiva) می پوشاند. به آن قسمت از استخوان فک که زوائد آلوئولار دارد (زوائد آلوئولار یعنی قسمتی از فک که ریشه دندانها را در بر گرفته است)، الیاف پریودونتال، سمنتوم و لثه، بافتهای پریودنتال میگویند. دهان انسان در اعمال زیادی نظیر حرف زدن، خندیدن، چشیدن طعم غذا، گاز گرفتن (like a dog!)، جویدن و بلعیدن غذا شركت دارد.
    از جمله اعمال بسیار مهم دهان، اولین مرحله در مسیر گوارش غذا، یعنی خرد كردن و جویدن مواد غذایی و آغشته کردن آنها با بزاق است. همانطور که قبلا خواندیم، هركدام از دندانها با شكل منحصر بفردی که دارند، وظیفه مخصوص بخود را در عمل جویدن ایفا میکنند. بطور خلاصه دندانهای پیشین برای بریدن، دندانهای نیش برای پاره كردن و دندانهای آسیا برای خرد كردن لقمه شكل گرفته اند. جالب است که بدانید در انسان هنگام جویدن یک لقمه معمولی، حدودا ۶۰ کیلوگرم فشار توسط دندانهای خلفی به غذای در حال جویده شدن وارد میشود.
    بطور خلاصه:
    لبها و گونه (lips & cheeks):
    لب ها و گونه ها (لپ!) در نگهداری غذا داخل حفره دهان و محل جویدن آن نقش دارند. آنها همچنین در فرم دادن صحیح حروف برای ادای درست کلمات و در نتیجه تلفظ نقش دارند. لبها مقدار بسیار زیادی گیرنده های حسی دارند (sensory receptors) که در تشخیص دما و حالت سطحی لقمه غذایی نقش دارند.
    کام (palate):
    کام سقف دهان را تشکیل داده و حفره دهان را از حفره بینی جدا میکند. کام از دو قسمت کام نرم و کام سخت تشکیل شده است. قسمت قدامی (دو سوم ابتدایی) کام استخوانی بوده و از استخوانهای ماگزیلا و استخوان کام تشکیل شده است. یک سوم خلفی کام، از بافت همبندی و عضلات تشکیل شده و کام نرم نامیده میشود. در خلف کام، اوولا (uvula) یا زبان کوچک قرار دارد. در هنگام قورت دادن (بلع)، اوولا و کام نرم به بالا حرکت کرده تا غذا را از حفره بینی دور کرده و به سمت حلق هدایت کنند.
    زبان (tongue)
    نقش مهم زبان (فعالترین عضله در بدن) برای همه مشخص است. چرخش غذا در دهان و کمک در ایجاد حروف و کلمات (حرف زدن) از وظایف مهم زبان بشمار میرود. در سطح زبان پرز های بسیاری وجود دارند (۴ نوع) که به واسطه این پرزها اولا اصطکاک /بین غذا و زبان ایجاد میشود و ثانیا مزه و طعم غذا برای تجزیه و تحلیل به مغز فرستاده میشود(پرزهای چشایی taste buds).
    دندانها (teeth)
    دندانهای شیری به تعداد ۲۰ عدد میباشند. در یک فرد بالغ نرمال ۳۲ دندان مختلف در دهان وجود دارند. شکل هر دندان در عمل آن دندان بسیار مهم است.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •