خوب بچه ها یه پست آماده کردم امیدوارم خوشتون بیاد . توی این پست به بررسی اسطوره ها و کاپیتان های استقلال پرداختم . البته استقلال بازیکن با تعصب زیاد داره اما این چند تا گزیده هایی هستن که همه جا تایید شدن و واقعا استقلال به گردن اینها حق داره . البته نه همشون اسطوره بودن نه ممکنه همشون کاپیتان بوده باشن . یهو نیاید بگید آقا فلانی که اسطوره نبود چرا لقب اسطوره بهش دادی
زیاد ترتیب این اسم ها و سالهاشون شاید درست نباشه به ترتیبی که من گذاشتم دقت نکنید به سال بازیگریشون توی استقلال دقت کنید :
حسن روشن
حسن روشن (زاده ۱۰ دی ۱۳۳۳ - تهران) بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران و نیز عضو باشگاههای تاج تهران و الاهلی امارات بودهاست. او در جام جهانی ۱۹۷۸ عضو تیم ملی فوتبال ایران بود و توانست در دیدار برابر پرو گل ایران را به ثمر برساند؛ نتیجه پایانی بازی ۴ - ۱ به سود تیم پرو گردید .
بیوگرافی کامل حسن روشن رو میتونید توی اسپویل زیر بخونید :
بــیوگرافی حسین روشن از زبان خودش :
حرفه ، سطح بـاشگاهی :
حسن روشن را باید یکی از بهترین مهاجمان تاریخ فوتبال ایران دانست. او در المپیک مونترال یکی از بازیکنان تیم ملی بود که اتفاقا در این مسابقات در بازی مقابل لهستان برای ایران گلزنی کرد.
روشن در پاسخ به این سؤال که آیا قبل یا بعد از المپیک با پیشنهادهای اروپایی مواجه شدید خاطرنشان میکند: «قبل از المپیک، باشگاه پاری سن ژرمن فرانسه بهصورت رسمی خواهان جذب من و ناصر حجازی شد. آنها بهصورت رسمی به باشگاه استقلال و فدراسیون فوتبال دعوتنامه فرستادند ولی ما ایران را دوست داشتیم و نرفتیم.
آنها برای یک سال مبلغ یک میلیون و 500هزار تومان به ما پول میدادند ولی آن زمان ما برای یک فصل 10هزار تومان از استقلال میگرفتیم و حقوقمان ماهی 800تومان بود. یادم میآید اکثر روزنامهها و مجلات پیشنهاد پاریسنژرمن را تیتر کرده بودند».
روشن در قسمتی از حرفهایش میگوید: «باشگاه چلسی هم خواهان جذب من بود. وقتی در باشگاه الاهلی امارات بازی میکردم پایم شکست و برای مداوا به کلینیک چلسی رفتم. آنها مرا شناختند و البته با تیم تاج یک بازی دوستانه با چلسی انجام داده بودیم که بازی مرا پسندیدند».
روشن تأکید میکند:« من میتوانستم آن زمان به چلسی بروم ولی برای کاری دوستم پول لازم داشت به همین دلیل باید خیلی زود با الاهلی قرارداد میبستم که این کار را کردم. البته من هیچ وقت افسوس گذشته را نمیخورم».
روشن : پدر من یکی از هم نسلان عارف قلی زاده بود که در دوچرخه سواران بازی می کرد ، به خاطر او بود که من هم فوتبالیست شدم.
سال 1352 بد که من از طریق رایکوف و اوفارل توانستم به سطح اول فوتبال ایران بیایم. بعد هم تا سال 1359 بازی هایم را ادامه دادم.
به من می گفتند پسر شیرین رایکوف او مرا خیلی دوست داشت حتی خیلی وقت ها می آمد دنبالم تا ببردم سر تمرین.»
حرفه ، سطح ملی :
حسن روشن را باید یکی از بهترین مهاجمان تاریخ فوتبال ایران دانست. او در المپیک مونترال یکی از بازیکنان تیم ملی بود که اتفاقا در این مسابقات در بازی مقابل لهستان برای ایران گلزنی کرد.
روشن در مورد عملکرد تیم ملی در المپیک1976حرفهایش را اینگونه آغاز میکند: «من فکر میکنم بهترین عملکرد را داشتیم.
ما کوبا را بردیم ولی دو باخت به شوروی و لهستان دادیم که تیمهای کوچکی نبودند.
لهستان تیم سوم جام جهانی و تیم اول المپیک بود و شوروی برای خودش اعتباری داشت.
نکته مهم این بود که ما به آنها آبرومندانه باختیم و مقابل این دو تیم دست وپا بسته نبودیم».
روشن در پاسخ به این سؤال که آیا ایران شایستگی برد مقابل لهستان و شوروی را داشت، خاطرنشان میکند: «نباید خودخواهانه حرف بزنیم و بگویم که مستحق برد بودیم. ما خوب بازی کردیم ولی نمیتوانستیم برنده باشیم.
در فوتبال قرار نیست همیشه نتایج شگفتانگیز رخ دهد و بهعنوان مثال شکست ایتالیا مقابل کرهشمالی در جامجهانی 1966یک شگفتی است که هر چند سال یکبار تکرار میشود».
روشن در قسمت دیگری از حرفهایش میگوید: «ما تیم خوبی داشتیم و در المپیک مونترال نزدیک چهار سال بود که در کنار هم بودیم. این زمان در جام جهانی1978به شش سال رسید و آن تیمی که داشتیم واقعا پرقدرت بود».
روشن در پاسخ به این سؤال که چرا فوتبال ایران 36سال در حسرت صعود به المپیک به سر میبرد میگوید: «دلیلش این است که فوتبال ما پایه و اساس ندارد و هیچ توجهی به سازندگی و پرورش بازیکنان نمیشود.
ناپاکی و آلودگی در این فوتبال موج میزند و نمیتوان با این شرایط امیدوار بود. رفتن به جام جهانی و المپیک نماد رشد فوتبال یک کشور است ولی وقتی کمترین سابقه حضور در این دو تورنمنت مهم را داریم خیلی چیزها ثابت میشود».
حاشیه :
روشن در ادامه درباره شادی گل هایش گفت:« من از بچگی همیشه عادت داشتم زبانم بیرون از دهانم باشد.
سر همین کار یکبار زبانم لای دندانم ماند و 37بخیه خورد.»
روشن درباره یکی از بازی هایش برابر کره که مصدوم بود ،
گفت:« من با مصدومیت و مینیسک پاره بازی کردم و با درد شدید توانستم 2 گل بزنم و بازی را ببریم.»
روشن می گوید:« آن سال ها ، سال های طلایی فوتبال ایران بود که به همه افتخارات آن سال ها رسیدیم.»
سال های حضور در باشگاه های حرفه ای :
1350-1357 باشگاه تاج
1357-1361 باشگاه الاهلی
1361-1362 باشگاه استقلال
1362-1363 باشگاه الاهلی
1363------ باشگاه استقلال
================================================== ===================================
ناصر حجازی
ناصر حِجازی (۲۳ آذر ۱۳۲۸ در تهران-۲ خرداد ۱۳۹۰ در تهران) مربی و بازیکن فوتبال ایرانی بود. او دروازهبان اول تیم ملی فوتبال ایران در دهه ۱۳۵۰ بود و ۲ قهرمانی در جام ملتهای آسیا، ۱ قهرمانی در بازیهای آسیایی و شرکت در المپیک و جام جهانی فوتبال را در کارنامه دارد. او همچنین به همراه تیم تاج قهرمانی در جام تخت جمشید و جام باشگاههای آسیا را تجربه کردهاست.
فدراسیون بینالمللی تاریخ و آمار فوتبال حجازی را دومین دروازهبان برتر قرن بیستم قاره آسیا پس از محمد الدعایه عربستانی معرفی کردهاست.
حجازی در دوران مربیگری هم تیم استقلال تهران را به نایبقهرمانی جام باشگاههای آسیا و قهرمانی لیگ آزادگان رساند.
وی در روز ۲ خرداد ۱۳۹۰ پس از تحمل مدتها رنج ناشی از بیماری سرطان ریه در بیمارستان کسری تهران درگذشت و در تاریخ ۴ خرداد ۱۳۹۰ خورشیدی در «قطعه نامآوران» بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
ناصر حجازی و غلامرضا تختی تنها چهرههای ورزشی هستند که نام آنها در مجموعه مفاخر و نام آوران ایران زمین در کنار نامهایی چون ابوعلی سینا، سعدی شیرازی، حکیم ابوالقاسم فردوسی، عطار نیشابوری، امیر کبیر، کمال الملک، جلال آل احمد، پروین اعتصامی، پروفسور محمود حسابی، دکتر علی شریعتی و دکتر جعفر شهیدی قرار گرفته است.
بچه ها بقیه مشخصات ناصر خان هم توی اسپویل قرار میدم که جا زیاد نگیره . البته یه بار مشخصات ناصر خان حجازی رو کامل براتون گذاشتم این برای بار دومه . مرحوم ناصر حجازی از اون جمله پیشسوت های استقلال بود که واقعا اسم اسطوره برازندشه . ابر اسطوره ی استقلالیا روحت شاد یادت گرامی
زندگی شخصی
ناصر حجازی در خیابان آریانا (مالک اشتر) تهران به دنیا آمد. او همراه پدر و مادر و ۴ خواهر و یک برادر در تهران زندگی میکرد. پدرش متولد منطقه لاله تبریز بود و در تهران آژانس املاک داشت و مادرش متولد یکی از روستاهای اطراف خرمدره و ابهر بود. ناصر حجازی خود زبان ترکی را نمیدانست. وی دوره دبستان را در دبستان هخامنش و دوره دبیرستان را در دبیرستانهای ابومسلم، سعادت، سینا، سهند و شرق طی کرد. وی در تیم فوتبال دبیرستان ابومسلم در پست گوش راست و دروازه بانی بازی میکرد. همچنین در تیم بسکتبال این دبیرستان حضور مستمر داشت. دبیرستان ابومسلم در خیابان ابوسعید در نزدیکی میدان منیریه تهران، حوالی منزل سابق وی واقع شده بود. در سال ۱۳۵۰ وارد مدرسه عالی ترجمه شد و در سال ۱۳۵۶ لیسانس خود را دریافت کرد. در دوره مربیگری تیم ماشینسازی تبریز منطقه لاله تبریز (زادگاه پدرش) پاتوق تفریحی ناصر حجازی بود.
خود حجازی گرایشش به فوتبال را این گونه تعریف میکند:
من فوتبال را فقط به صورت تفریحی دنبال میکردم و رشته اصلی من بسکتبال بود و حتی برای تیم جوانان بسکتبال ایران هم انتخاب شدم و ماجرا از اینجا شروع شد که روزی با دوستان به تماشای بازی آموزشگاهی که تیم مدرسه ما هم در آن شرکت داشت رفتیم.
در همان روز دروازهبان تیم مدرسه ما آسیب دید مربی تیم مرا صدا زد و گفت ناصر بیا درون دروازه بایست من هم گفتم آقا اصلاً من نمیتوانم من فقط گاهی فوتبال بازی میکنم اون هم هافبک تیم نه دروازهبانی!! مربی دست بردار نبود و میگفت تو قد بلند داری و بسکتبالیست هم بودی حتماً میتوانی چند توپ هوایی رو بگیری.
خلاصه با اصرار مربی و با ترس و لرز و دلهره رفتم درون دروازه. آن روز برای من یک روز بیاد ماندنی و خاطرهانگیز است. خودم هم باورم نمیشد که چرا با وجود آنکه برای اولین بار درون دروازه ایستاده بودم اینقدر خوب توپ میگرفتم. بازی که تمام شد همه تماشاگرانی که برای دیدن مسابقه آماده بودن تشویقم کردند.
همسر حجازی بهناز شفیعی نام دارد و حجازی از او دارای دو فرزند به نامهای آتوسا و آتیلا است که هرد و فوتبالیست بودهاند. آتیلا چند سال در تیم استقلال تهران بازی میکرد و آتوسا هم اولین کاپیتان تیم ملی فوتسال زنان ایران بود. داماد او (همسر آتوسا) سعید رمضانی هم بازیکن حرفهای فوتبال است و فرزند آنها نیز امیرارسلان نام دارد.
دوران بازی
باشگاهی
ناصر حجازی در سال ۱۳۵۷
تیم فوتبال نادر در دسته دوم باشگاههای تهران اولین باشگاه حجازی بود و از همان تیم به تیم ملی جوانان و تیم ملی بزرگسالان رسید. در سال ۱۳۴۸ به تاج پیوست و در همان سال اول، قهرمانی جام باشگاههای آسیا و جام تخت جمشید را با این تیم به دستآورد. وی تا پایان دوران بازیکنی خود بهجز یک سال و نیم در بین سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۸ که برای تیم شهباز بازی کرد و مدت کوتاهی پس از جام جهانی ۱۹۷۸ که با تیم منچستر یونایتد تمرین میکرد (عدم صدور کارت «آی. تی. سی» برای این دروازه بان ارزنده به دلیل نبود فدراسیون منسجم در ایران مانع از حضور حجازی در لیگ انگلیس شد)، در بقیه این مدت توپچی تاج و استقلال تهران بود و با این تیم چندین دوره قهرمانی در لیگ کشور، جام باشگاههای تهران، جام حذفی ایران و جام باشگاههای آسیا را جشن گرفت.
حجازی در پایان دوران بازیکنی خود به بنگلادش رفته و پس از مدت کوتاهی دروازهبانی در تیم محمدان، سرمربی این تیم شد و در سال ۱۳۶۹ بازی خداحافظی خود را در همین تیم انجام داد.
ملی
حجازی اولین بازی ملی خود را در ۲۲ شهریور ۱۳۴۸ در آنکارا در مقابل تیم ملی پاکستان انجام داد که با نتیجه ۴ بر ۲ به نفع ایران پایان یافت. آخرین بازی او هم در سال ۱۳۵۹ و در بازی ایران- کویت انجام گرفت و بعد از آن به دلیل قانون عجیبی معروف به «قانون ۲۹ سالهها» که حضور دروازهبانان بالای ۲۹ سال در تیم ملی را ممنوع میکرد از تیم ملی کنار گذاشته شد.این قانون آن زمان تنها به ناصرحجازی ابلاغ شد.
ناصر حجازی در دهه ۱۳۵۰ دروازهبان اصلی تیم ملی ایران بود و با این تیم دو بار قهرمان جام ملتهای آسیا (۱۹۷۲ و ۱۹۷۶) و یک بار قهرمان بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ تهران شد و در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین و المپیک ۱۹۷۲ مونیخ هم شرکت کرد و سهمیه حضور در المپیک ۱۹۷۶ مونترآل و مقام سومی جام ملتهای آسیا ۱۹۸۰ را هم بهدست آورد.
دوران مربیگری
اولین تجربه مربیگری حجازی در محمدان بنگلادش بود، نقطه اوج این باشگاه در سال ۱۳۶۷ با پیروزی بر پرسپولیس و صعود به یکچهارمنهایی جام باشگاهای آسیا رقم خورد. حجازی در مورد آن مسابقه میگوید: «رئیس باشگاه گفت میخواهم بیایم رختکن بگویم کمتر گل بخورید آبرویمان نرود! گفتم میخواهی بیایی روحیه بچهها را تضعیف کنی؟ لازم نکرده! خودم به رختکن رفتم و گفتم بچهها من پرسپولیس را میشناسم اصلاً تیم نیست! خلاصه به داخل زمین رفتیم.
ناصر حجازی در حال تماشای تمرین بازیکنان آکادمی فوتبال حجازی در ورزشگاه کشوری
در نیمه اول با گل کرمانی از ما جلو افتادند. در بین دو نیمه حسابی به بچهها توپیدم. چشمتان روز بد نبیند با گل بیژن طاهری بازی را مساوی کردیم. بعد از آن گل خیلی فشار آوردیم چون برای صعود نیاز به برد داشتیم. بازی طوری شده بود که فنونیزاده کاپیتان پرسپولیس میگفت بچهها بزنید زیرش ۱-۱ هم میریم بالا! در دقیقه ۸۸ سانتری شد و مهاجم خارجی و سرعتی ما توپ را از زیر دستان سلطانی وارد دروازه کرد ۲-۱ بردیم! این برد در تاریخ محمدان بنگلادش بیسابقه بود. بعد از بازی جشنی گرفتند که باورنکردنی بود. تمام مردم شهر بیرون آمده بودند. در جشن شهردار و وزیر امور خارجه هم حضور داشتند.» او هر وقت از روزهای حضور در هند و بنگلادش حرف میزد بغض میکرد و همیشه میگفت: هیچ کسی نمیتواند یک ساعت آن زندگی را تحمل کند. او در مصاحبهای گفته بود:«روزهای اولی که در هند و سپس بنگلادش بودم فقط میتوانستم روزی یک وعده شکمم را سیر کنم آنهم نه با غذای خوب و مقوی بلکه با نان یا موز که ارزان بود. این سختیها را به جان خریدم تا از اصولم برنگردم، تا جلوی کسی تعظیم نکنم، تا دست کسی را نبوسم، تا مردانگیام را به حراج نگذارم، تا خداوند را ناراحت نکنم که آدم با شرافت و با عزتی باشم.»
او در دوران سرمربیگری موفق شد استقلال را به مقام نایب قهرمانی باشگاههای آسیا و قهرمانی در لیگ آزادگان برساند. در تیمهای سپاهان اصفهان، ذوب آهن اصفهان، استقلال رشت، ماشینسازی تبریز، استقلال اهواز، ابومسلم خراسان، نساجی قائمشهر نیز به مربیگری پرداخت که موفقیت چندانی نصیب وی نشد، هر چند تیم ماشین سازی در فصل 74-75 بازی های خوبی در لیگ ایران ارائه کرد و به همین خاطر بحث هایی در مورد انتخاب حجازی به عنوان سرمربی تیم ملی در مطبوعات مطرح شد. از قول پسر وی نقل شده که در همین دوره که مصطفوی رییس فدارسون فوتبال بود، قرار بود حجازی به عنوان مربی تیم ملی انتخاب شود، اما در نهایت نام مایلی کهن به عنوان مربی تیم ملی اعلام شد.
در سال ۱۳۸۶ پس از انتخاب مجدد علی فتحاللهزاده به سمت مدیرعاملی، مجدداً سرمربی باشگاه استقلال تهران گردید که در هفته چهاردهم فیروز کریمی جایگزین او شد.
وی در زمان مربی گری اش بازیکنان بزرگی همچون علی دایی، رحمان رضایی، علی رضا اکبرپور و علی اکبر استاد اسدی را به فوتبال ایران معرفی کرد.
درگذشت
ناصر حجازی در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ در حین تماشای دیدار تیم فوتبال استقلال مقابل پاس همدان در روز آخر لیگ برتر بهدلیل وخامت حالش به کما رفت و در حالی که از بیماری سرطان ریه رنج میبرد، در تاریخ ۲ خرداد ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۵۵ صبح، در بیمارستان کسری در تهران درگذشت.
ناصر حجازی در طول ۱۸ ماه بیماری هیچ گونه کمک دولتی را قبول نکرد. او دربارهٔ بیماریش و حضور مسئولان دولتی در کنار خود در بیمارستان گفته بود: «خیلی از مسئولان آمدند. من احتیاجی به کمک آنها نداشتم. آنها عددی نیستند که بخواهند به من کمک کنند، در اندازهٔ این حرفها نیستند که بخواهند به ناصر حجازی کمک کنند.»
مراسم تشییع
مراسم تشییع جنازه ناصر حجازی ابتدا قرار بود در سهشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۰ برگزار شود که با درخواستهای اهالی ورزش و فوتبال و هواداران او به دلیل اینکه عدهٔ بیشتری بتوانند در این مراسم شرکت کنند به چهارشنبه ۴ خرداد موکول شد. همچنین قرار براین بود که ناصر حجازی در ورزشگاه شیرودی تشییع شود که با مخالفت شورای تامین روبرو شد و مراسم تشییع به ورزشگاه آزادی انتقال یافت
واکنشها و پیامهای تسلیت
عدهٔ زیادی از شخصیتهای ورزشی، سیاسی، و هنری به مناسبت در گذشت او پیام تسلیت فرستادند.
کنگره فیفا، سپ بلاتر در نشست ژوئن ۲۰۱۱ نام کسانی را برد که در سال گذشته از خانواده فوتبال درگذشتهاند و در این میان نام ناصر حجازی هم از ایران مطرح شد و بلاتر با صحبت درباره ناصر حجازی به احترامش یک دقیقه سکوت در کنگره اعلام کرد.
سایت فیفا در گزارش اختصاصی: هفته اخیر، هفتهای بود که در آن مردی که با واکنشهای ماورای صوت خود ایران را به دو قهرمانی جام ملتهای آسیا در روزهای اوج آن تیم در دهه ۱۹۷۰ رسانده بود، مردی که منچستریونایتد برای به خدمت گرفتن او تمایل داشت، مردی که دومین دروازهبان برتر آسیا در قرن بیستم شناخته شد و مهمتر از همه مردی که در طول ۶۱ سال زندگیاش متواضع، صادق و فروتن ماند، از میان دوستدارانش رفت. و دست آخر این آخرین حضور او در فوتبال بود و ورزش تا آخرین لحظهها در کنار او ماند. در واقع هنگامی که او روز جمعه به کما رفت، در حال تماشای بازی استقلال و پاس همدان از تلویزیون بود.
سپ بلاتر رئیس فیفا با ارسال نامهای به علی کفاشیان ابراز تاسف نموده و به طرفداران ناصر حجازی تسلیت گفتهاست.
در برنامه نود (۲ خرداد ۱۳۹۰) یک مسابقه پیامک پس از درگذشت حجازی برگزار شد و بر اساس آن شرکت کنندگان در مسابقه با فرستادن عدد ۱ یاد حجازی را گرامی داشتند. به این برنامه بیش از چهار و نیم میلیون پیامک رسید. این تعداد پیامک یک رکورد جدید از لحاظ ارسال اساماس در یک برنامه تلویزیونی در ایران میباشد.همچنین در تاریخ ۱۵ فرودین ۱۳۹۱ درگذشت ناصر حجازی مهمترین اتفاق فوتبالی سال ۹۰ از سوی بینندگان اعلام شد...
حاشیه ها
انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴
حجازی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۸۴ ثبت نام کرد و گفته بود که اگر تأیید صلاحیت شود ۳۰ میلیون رأی میآورد. و اعلام کرده بود که در صورت پیروزی در انتخابات احمد نیککار را به معاون اولی برمیگزیند ولی شورای نگهبان صلاحیت او را برای شرکت در انتخابات رد کرد. حجازی پس از رد صلاحیت در اطلاعیهای از نامزدی هاشمی رفسنجانی حمایت کرد. او پس از ثبت نام به روزنامه خبرورزشی گفت:
چه ایرادی دارد ورزشیها هم کار سیاسی انجام بدهند؟ الان که در ورزش ما سیاستمداران فعالیت دارند حالا چه ایرادی دارد مثلاً حجازی کار سیاسی کند؟! من شرایط اولیه را که برای ثبت نام دارم. اگر صلاحیتمان را تایید کردند که شرکت میکنیم و فکر نمیکنم ایرادی داشته باشد.
موضعگیری در مورد هدفمندسازی یارانهها
در ۳۱ فروردین سال ۱۳۹۰، ناصر حجازی در مصاحبهای که با پرتال شخصی خود انجام داد ضمن اعتراض به وضعیت اقتصادی موجود در ایران، نسبت به سیاستهای اقتصادی دولت از جمله هدفمندی یارانهها، شدیداً اعتراض خود را اعلام کرد و شرایط بیماری اش را ناشی از آن دانست همچنین وی در بخشی از این مصاحبه در مورد پرداخت ماهیانه یارانهها به مردم توسط دولت گفت:
دولت میگوید چهل هزار تومان در ماه به مردم کمک میکنیم، مگر مردم گدا هستند؟ مردم ایران روی گنج خوابیدهاند، نفت، گاز و... دولت حق ندارد به مردم کمک کند، دولت باید کار کند، خدمت کند و زحمت و دسترنج مردم را دودستی تقدیم آنها نماید. چهل هزار تومان در ماه به مردم میدهند و بعد چند برابر آن را از جیب مردم برداشت میکنند و سپس ادعای خدمت به مردم دارند. از دید مسئولین خدمت دولت به مردم یعنی کار کردن مردم برای دولت و اینکه مردم کار کنند و پولشان را تقدیم دولت نمایند! برای من گاز میآمد چهل هزار تومان و حالا میآید یک میلیون تومان. گاز به کشور همسایه با مبلغی بهمراتب کمتر از آنچه از جیب مردم برداشت میکنند، صادر میشود. با دیدن این شرایط نباید عصبانی شوم؟ نباید حرص بخورم و شرایط جسمانیام مثل امروز شود.
حجازی در پایان صحبتهایش بدون نام بردن از مقام مسئول خاصی در حکومت جمهوری اسلامی ایران گفته بود: یا رب روا مدار که گدا معتبر شود، گر معتبر شود ز خدا بی خبر شود.
================================================== ==================
شاهین بیانی
شاهین بیانی از سن 16 سالگی به تیم جوانان استقلال پیوست و به مدت 17 سال تا پایان دوران بازیگری با آبی ها بود.
در این 17 سال چندین بار بار استقلال قهرمان باشگاه های ایران و تهران شد.در سال 70 جام باشگاه های آسیا در بنگلادش را بالای سر برد و سال بعد نائب قهرمان آسیا شد.
شاهین در رده ملی هم بازیکن موفقی بود.12 سال 70 بازی و قهرمانی در بازی ها آسیایی 1990 پکن.
در دیدار دوستانه استقلال و تیم ملی سنگاپور در سال 74 ، شاهین از فوتبال خداحافظی کرد.خداحافظی شاهین با اشک های او همراه بود و حتی در آن روز طرفداران پرسپولیس که در آن سال ها به خاطر دیدن باخت استقلال به استادیوم میرفتند به خاطر تعصب و وفاداری شاهین او را تشویق کرده و مورد لطف قرار دادند.
شاهین بیانی می گوید :
* از افتخاراتم این است که فوتبالم را با استقلال شروع و به پایان رساندم .
* در ایران و آسیا به تمامی افتخارات ممکن رسیدم و تنها جام جهانی را تجربه نکردم .
* تمامی مراحل مربیگری را رفته ام و حالا این مسئولین هستند که باید از من استفاده کنند . ( مدارک مربیگری آ ، بی و سی را دارم )
* منصور پور حیدری ، هنگام شروع و پایان فوتبال من مربی من بود و به نوعی پدر فوتبالی من است .
از منصور خان گله دارم که او هم سراغ منو نگرفت .
از او خبری دارید ؟!
نه خبری نداریم.
ما فراموشکار تر از این حرفها هستیم.
سوژه اول رسانه های دهه 60 که برای گفت و گو با او مسابقه می گذاشتند و یک سوپر محبوب بین هواداران آبی ...
آری ، شاهین بیانییست ، کاپیتان سابق استقلال !
حیف که زمان می گذرد و آدم ها عوض می شوند .
حیف که شاهین بیانی می رود و امروز قهرمانان ما آدمهای دیگری هستند.
شاهین را فراموش کردیم.مثل خیلی های دیگر...
«« جام قهرمانی آسیـــا بر دستان کاپیتان شاهین بیانی »»
================================================== ==========
امیر قلعه نوعی
اردشیر قلعهنویی معروف به امیر قلعهنویی (زاده ۱۳۴۲ در تهران) سرمربی پیشین تیم ملی فوتبال ایران و سرمربی کنونی استقلال تهران است. او تیم استقلال تهران را در مسابقات لیگ برتر فوتبال ایران در سالهای ۱۳۸۵، ۱۳۸۸ و ١٣٩٢، و تیم سپاهان اصفهان را هم سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ به مقام قهرمانی رساند. وی هماکنون با ۵ بار قهرمانی به همراه تیم های استقلال و سپاهان، دو نایب قهرمانی به همراه تیم های استقلال و تراکتورسازی تبریز، و یک مقام سومی به همراه تیم استقلال، پرافتخارترین مربی لیگ برتر فوتبال ایران میباشد. ضمن اینکه توانسته دو قهرمانی در سال های ۱۳۸۱ و ۱۳۸۷ و یک نایب قهرمانی در سال ۱۳۸۳ در جام حذفی ایران به همراه تیم استقلال تهران به دست آورد.
افتخارات
دوران بازی
قهرمانی در اولین دوره لیگ قدس (۱۳۶۴) همراه با تیم تهران الف
قهرمانی در لیگ فوتبال قطر (۱۹۸۸/۱۳۶۷) همراه با السد قطر
قهرمانی در جام حذفی فوتبال قطر (۱۹۸۸/۱۳۶۷) همراه با السد قطر
قهرمانی در لیگ باشگاههای ایران (لیگ قدس) (۱۳۶۹) همراه با استقلال تهران
قهرمانی در جام باشگاههای آسیا (١٣٧٠) (٩١-١٩٩٠) همراه با استقلال تهران
قهرمانی در جام باشگاههای تهران (۱۳۷۰) همراه با استقلال تهران
قهرمانی در سوپر جام تهران (۱۳۷۳) همراه با استقلال تهران
قهرمانی در جام حذفی فوتبال ایران (۱۳۷۵) همراه با استقلال تهران
نایب قهرمانی در جام حذفی تهران ۱۳۵۹ همراه با راه آهن تهران
نایب قهرمانی در جام باشگاههای تهران ۱۳۶۴ و ۱۳۶۵ همراه با شاهین تهران
نایب قهرمانی در جام باشگاههای تهران ۱۳۶۸ و ۱۳۶۹ همراه با استقلال تهران
نایب قهرمانی در جام حذفی فوتبال ایران ۱۳۶۹ همراه با استقلال تهران
نایب قهرمانی در جام باشگاههای آسیا (١٣٧٠) (٩٢-١٩٩١) همراه با استقلال تهران
نایب قهرمانی در جام باشگاههای ایران (لیگ آزادگان) ۱۳۷١ و ۱۳۷۳ همراه با استقلال تهران
دوران سرمربیگری
قهرمانی در جام حذفی ۸۱-۱۳۸۰ به همراه تیم استقلال تهران
قهرمانی در لیگ برتر فوتبال ایران ۸۵-۸۴ به همراه تیم استقلال تهران
قهرمانی در بازیهای قهرمانی غرب آسیا ۲۰۰۷ به همراه تیم ملی فوتبال ایران
قهرمانی در جام حذفی ۸۷-۱۳۸۶ به همراه تیم استقلال تهران
قهرمانی در لیگ برتر فوتبال ایران ۸۸-۸۷ به همراه تیم استقلال تهران
قهرمانی در لیگ برتر فوتبال ایران ۸۹-۸۸ به همراه تیم سپاهان اصفهان
قهرمانی در لیگ برتر فوتبال ایران ۹۰-۸۹ به همراه تیم سپاهان اصفهان
قهرمانی در لیگ برتر فوتبال ایران ۹۲-۹۱ به همراه تیم استقلال تهران
نایب قهرمانی در لیگ برتر فوتبال ایران ۸۳-۸۲ به همراه تیم استقلال تهران
نایب قهرمانی در جام حذفی ۸۳-۱۳۸۲ به همراه تیم استقلال تهران
مقام سومی در لیگ برتر فوتبال ایران ۸۴-۸۳ به همراه تیم استقلال تهران
نایب قهرمانی در لیگ برتر فوتبال ایران ۹۱-۹۰ به همراه تیم تراکتورسازی تبریز
امیر قلعه نوعی هم از بزرگترین بازیکنان و مربیان استقلاله و جز پیشکسوت های باشگاه محسوب میشه اما بهش نمیشه لقب اسطوره رو داد چونکه از لحاظ فنی واقعا اسطورس اما از لحاظ اخلاقی خیلی با اسطوره فاصله داره . تمام بیوگرافی و زندگینامش رو از ابتدا تا انتها توی اسپویل قرار میدم
دوران بازی
رده باشگاهی
راه آهن تهران
فوتبال را از اواخر دهه ٥٠ با تیم جوانان راه آهن آغاز کرد. اردشیر لارودی و پرویز ابوطالب اولین کسانی بودند که او را برای تیمهای پایه ای راه آهن انتخاب کردند و بعد ناصر ابراهیمی او را به تیم بزرگسالان راه آهن برد که توانست در سن ١٧ سالگی ٣ گل در جام حذفی تهران در سال ١٣٥٩ بزند. در این فصل راه آهن هر دو تیم استقلال و پرسپولیس را در جام حذفی تهران شکست داد و تا فینال پیش رفت، اما با شکست در مقابل نیروی هوایی نایب قهرمان شد. او در سال ۱۳۶۰ به تیم ملی جوانان دعوت شد که نمایش قابل قبولی هم از خود ارائه کرد. چند ماه بعد ناصر ابراهیمی در اسفند ۱۳۶۰ از راه آهن به شاهین رفت.
شاهین تهران
ابراهیمی از میان تمام بازیکنان نخبه راه آهن مثل فرشاد پیوس، مرتضی یکه، و بیژن طاهری، تنها قلعه نویی ١٨ ساله را با خود به شاهین برد. شاهین ملی پوشان زیادی در آن روزها داشت که نادر فریادشیران، دینورزاده، نصرالله عبداللهی، محمد صادقی و حمید مجدتیموری از این جمع بودند. ابراهیمی در سال ۶۳ از شاهین جدا شد و جای خود را به محراب شاهرخی و سپس به نصرالله عبداللهی داد. در سال ١٣٦٤ و پس از خداحافظی صادقی از فوتبال و جدا شدن دینورزاده از شاهین، قلعه نویی ۲۲ ساله به عنوان کاپیتان تیم انتخاب شد، در حالی که در ترکیب اصلی شاهین تقریبا تمام بازیکنان از نظر سنی از او بزرگتر بودند.
در این دوره قلعه نویی علاوه بر تیم شاهین در تیم «تهران الف» هم بازی می کرد. در دوران جنگ، لیگ کشوری بین باشگاه ها برگزار نمی شد. فدراسیون فوتبال در سال ۱۳۶۴ اقدام به آغاز برگزاری اولین دوره لیگ بعد از انقلاب، تحت عنوان لیگ قدس، بین تیم های استان ها کرد. ۱۴ تیم در مسابقات شرکت کردند و مسابقات در دو گروه هفت تیمی برگزار شد.علاوه بر تیم های استان های چون اصفهان، گیلان، آذربایچان شرقی، خوزستان، خراسان و ...، دو تیم از تهران هم در این مسابقات شرکت می کرد. تیم «تهران الف» متشکل از منتخب یاران شاهین،استقلال و بانک ملی بود که با مربیگری امیر حاج رضایی در مسابقات شرکت کردند. محرمی، شکورزاده، شاهین بیانی، حاجیلو، بهتاش فریبا، قلعه نویی، ضیایی، باوی، مرتضی یکه، پازوکی، چنگیز، رضا احدی، مختاری فر، رحیم یوسفی و... یاران این تیم بودند. «تهران ب» اما منتخبی بازیکنانی از تیم های پرسپولیس، هما، تکاور و جند تیم دیگر تشکیل می شد و شامل بازیکنانی چون بهروز سلطانی، پنجعلی، مایلی کهن، درخشان، ناصر محمدخانی، انصاری فرد، حمید علیدوستی، مجتبی خیراندیش، محمود نقوی بود. در پایان اولین لیگ قدس در سال ۱۳۶۴، قلعه نویی همراه با تیم «تهران الف» قهرمان اولین لیگ کشوری پس از انقلاب شد. در دیدار فینال در مقابل «تهران ب» پس از اینکه با گل قلعه نویی بازی ١-١ مساوی شد، نهایتاً «تهران الف» در ضربات پنالتی «تهران ب» را شکست داد.
در دوران حضور در شاهین دو بار در سال های ۱۳۶۴ و ۱۳۶۵ نایب قهرمان باشگاه های تهران شد و یک بار آن در نتیجه ی دیدار فینال به یادماندنی سال ۱۳۶۴ بین استقلال و شاهین بود. در این بازی که استقلال در ضربات پنالتی شاهین را شکست داد، ناصر حجازی، پرویز مظلومی، امیر قلعه نویی و محمود پازوکی از بازیکنان موفق زمین بودند. در طول ١١ هفته لیگ باشگاه های تهران در سال ١٣٦٤ قلعه نویی و حمید درخشان هر کدام سه بار از طرف کیهان ورزشی به عنوان بازیکن هفته انتخاب شدند و از موفقترین بازیکنان فصل بودند، اما قلعه نویی تنها به پیراهن "تیم ملی ب" رسید تا همراه این تیم در جام بین المللی دهه فجر شرکت کند.
در اواسط لیگ سال ۶۶، پس از پیروزی ۲ بر صفر شاهین در برابر پرسپولیس که با دو گل کریم باوی روی پاس های امیر قلعه نویی به ثمر رسید، شاهین را ترک کرد و به السد قطر رفت.
السد قطر
برای مدت حدود یک سال در قطر بازی کرد و همراه با السد قهرمان لیگ و جام حذفی قطر شد. در فصل بعدی (٨٩-١٩٨٨) السد قهرمان مسابقات جام باشگاه های آسیا شد. طبق تقویم مسابقات آن سال دیدارهای ماقبل نهایی باشگاه های آسیا در تابستان و پاییز ۱۳۶۷ و دیدارهای رفت و برگشت فینال در بهار ۱۳۶۸ برگزار می شد. قلعه نویی پیش از بازی های نهایی از السد جدا شده بود و در اسفند ۱۳۶۷ به استقلال پیوست. به همین دلیل قهرمانی باشگاه های آسیا همراه با السد در کارنامهاش ثبت نشد.
استقلال تهران
قلعه نویی در زمستان ۱۳۶۷ به تهران بازگشت و به باشگاه استقلال تهران پیوست و تا پایان دوران بازی اش در این تیم ماند. اولین بازی او به عنوان بازیکن استقلال در تاریخ ۱۳۶۷/۱۲/۱۹ مقابل پرسپولیس رقم خورد. این بازی که در انتهای فصل ٦٧-٦٨ و در مرحله یک چهارم نهایی جام حذفی ایران برگزار میشد به ضربات پنالتی کشیده شد و او پنالتیاش را از دست داد.
نخستین قهرمانی قلعه نویی با استقلال در اولین فصل کامل حضورش در استقلال (فصل ٦٩-٦٨) و در اولین لیگ باشگاههای ایران پس از انقلاب (لیگ قدس) روی داد. استقلال که پس از پرسپولیس نایب قهرمان باشگاه های تهران در این فصل شده بود، در لیگ باشگاه های ایران پس از صدر نشینی در گروه دوم و شکست دادن ٤-٠ ملوان انزلی در مجموع دو بازی رفت و برگشت نیمه نهایی، در بهار سال ۱۳۶۹ در مسابقه فینال پرسپولیس را ۲-۱ شکست داد که هر دو گل استقلال روی پاسهای قلعه نویی به ثمر رسید.
در دومین فصل (فصل ۷۰-٦٩) قلعه نویی با استقلال در زمستان ۱۳۶۹ مجددا نایب قهرمان لیگ باشگاه های تهران شد. پس از آن استقلال با شکست از ملوان انزلی در ضربات پنالتی نایب قهرمان جام حذفی ایران در زمستان ۱۳۶۹ گردید. در این فصل لیگ سراسری برگزار نشد و تیم های باشگاهی در مسابقات استانی شرکت می کردند تا ١٢ تیم برای شرکت در اولین دوره لیگ آزادگان انتخاب شوند. ضمن اینکه چند ماه از سال ١٣٦٩ را تیم ملی ایران در اردوی آمادگی برای شرکت در بازی های آسیایی ١٩٩٠ پکن بود که در نهایت با قهرمانی تیم فوتبال ایران خاتمه پیدا کرد. قلعه نویی به همراه استقلال توانست در ابتدای تابستان ۱۳۷۰ پس از بیست سال عنوان قهرمانی جام باشگاههای آسیا را در فصل ٩١-١٩٩٠ را به دست آورد. مرحله مقدماتی مسابقات این دوره جام باشگاه های آسیا در تابستان ۱۳۶۹ برگزار شده بود، اما به دلیل اشغال کویت توسط عراق و وقوع جنگ اول خلیج فارس، مرحله نهایی چند ماه به تعویق افتاده بود.
در فصل بعدی (فصل ۷١-۷۰) استقلال پس از ۵ سال عنوان قهرمانی لیگ باشگاه های تهران را در زمستان ۱۳۷۰ به دست آورد. این آخرین فصلی بود که استقلال و پرسپولیس در لیگ باشگاه های تهران شرکت کردند. در این فصل به دلیل تغییر تقویم مسابقات آسیایی، جام باشگاه های آسیا در زمانی فشرده تر از دوره های قبلی برگزار شد. در مرحله نهایی مسابقات که در آذر و دی ١٣٧٠ در قطر برگزار شد، استقلال با بازی هایی شکننده تا دیدار فینال جام باشگاه های آسیا پیش رفت، اما با شکست از الهلال عربستان در ضربات پنالتی نایب قهرمان جام باشگاه های آسیا در فصل ٩٢-١٩٩١ شد. از این دوران (سالهای ٦٩ و ٧٠) به عنوان سال های طلایی استقلال با مربیگری منصور پورحیدری یاد می کنند، چرا که استقلال عناوین قهرمانی تهران، ایران، و آسیا را به دست آورد و سه بار رقیب سنتی اش پرسپولیس را شکست داد بدون اینکه از این تیم شکست بخورد. در لیگ آزادگان این فصل استقلال شروع خوبی داشت و صدرنشین نیم فصل اول شد، اما در نیم فصل دوم که عمدتا پس از تعطیلی موقت مسابقات و در بهار ١٣٧١ برگزار شد، افت کرد و در پی شکست از پاس تهران، نهایتا قهرمانی را به این تیم واگذار کرد. استقلال در این فصل نایب قهرمانی لیگ ایران (لیگ آزادگان) شد، هرچند در دو بازی رفت و برگشت پرسپولیس را شکست داد.
در فصل بعدی یعنی لیگ دوم آزادگان (فصل ۷٢-۷١) قلعه نویی بخش عمده فصل را به دلیل مصدومیت از دست داد. پیش از شروع فصل پورحیدری به دلیل مشغله خانوادگی از استقلال جدا شد و بیژن ذوالفقارنسب جانشین او شد. ضمن اینکه. قبل از شروع این فصل بازیکنان نامدار و پرسابقه ای مثل شاهرخ بیانی، مجید نامجو مطلق، جعفر مختاری فر، و رضا احدی از استقلال جدا شدند. استقلال در لیگ آزادگان در رتبه سوم گروهش قرار گرفت و نتوانست به مرحله نیمه نهایی جام آزادگان صعود کند. ضمن اینکه در مسابقات سوپر جام تهران که در زمستان ٧١ و برای تعیین چهار سهمیه تهران در لیگ آزادگان فصل بعد برگزار شد هم نتوانست سهمیه حضور در سومین دوره لیگ آزادگان را به دست آورد. در پی این نتایج و به دنبال چند تصمیم غیر منتظره در فدراسیون، قرار شد تا استقلال به جای بازی در لیگ باشگاه های تهران، به همراه چند تیم تهرانی دیگر در مسابقات کشوری دیگری تحت عنوان لیگ دسته سوم آزادگان - که ارتباطی با لیگ های دسته اول و دوم آزادگان از لحاظ صعود و سقوط تیم ها نداشت - شرکت کند. در این زمان بازیکنان ملی پوش و نامداری مثل شاهین بیانی، عابدزاده، مرفاوی، و هاشمی مقدم، از استقلال جدا شدند. با جدایی شاهین بیانی در پایان این فصل، قلعه نویی کاپیتان استقلال شد.
پس از یک سال دوری استقلال از سطح اول فوتبال کشور، قلعه نویی با استقلال قهرمان سوپر جام تهران در بهار ۱۳۷۳ شد تا استقلال مجددا برای فصل ٧٣-٧٤ به لیگ دسته اول کشور بازگردد. استقلال این فصل را با سرمربیگری لئونید بیلفسکی مربی روس شروع کرد و نتایج خوبی در نیم فصل اول نگرفت، اما در پایان نیم فصل نصرالله عبداللهی جانشین بیلفسکی شد و با متحول کردن استقلال این تیم را تا فینال پیش برد. در مسابقه فینال - که امیر قلعه نویی، صادق ورمزیار، و محمود فکری آن را به دلیل محرومیت از دست دادند - استقلال در پایان وقت اضافه با نتیجه ١-٠ از سایپا شکست خورد و نایب قهرمان چهارمین دوره لیگ آزادگان شد.
در پنجمین دوره لیگ آزادگان در فصل ٧٤-٧٥ استقلال با مربیگری پورحیدری در رتبه سوم لیگ قرار گرفت، اما قهرمان جام حذفی فوتبال ایران شد. قلعه نویی هر دو گل استقلال در بازی برگشت فینال جام حذفی ۷۵-۱۳۷۴ در مقابل برق شیراز را به ثمر رساند. در این دو قهرمانی آخر در سالهای ٧٣ (سوپر جام تهران) و ٧٥ (جام حذفی ایران) قلعه نویی کاپیتان استقلال بود.
آخرین فصل حضور قلعه نویی در استقلال فصل ٧٥-٧٦ بود که استقلال شروع خوبی در لیگ و جام در جام باشگاه های آسیا داشت و حتی برای مدت کوتاهی صدرنشین لیگ آزادگان شد، اما در اواسط نیم فصل اول تیم دچار افت شدیدی شد. در این فصل منصور پورحیدری در پایان نیم فصل اول و پس از بازیهای یک چهارم نهایی جام در جام آسیا از استقلال جدا شد و ناصر حجازی جانشین او شد. استقلال در پاییز ١٣٧٥ جام در جام آسیا را با رتبه چهارم و در بهار ١٣٧٦ لیگ را با رتبه ششم به پایان برد. قلعه نویی هم که فصل را آماده شروع کرده بود، بخش زیادی از مسابقات و به ویژه عمده نیم فصل دوم لیگ را به دلیل مصدومیت مزمن زانو از دست داد و در انتهای فصل از دنیای بازی کناره گیری کرد.
امیر قلعه نویی در ٤ سال آخر حضورش در استقلال بازوبند کاپیتانی این تیم را بر بازو می بست. او به خاطر توانایی اش در رهبری میانه میدان استقلال در دوران کاپیتانی در این تیم، در میان گروهی از هواداران استقلال و مطبوعات ایران به ژنرال معروف شد که هنوز در بعضی رسانه ها با این لقب از او یاد می کنند.
رده ملی
تا پایان دوره بازیگری اش ۲۰ بازی ملی را در کارنامه ثبت کرد که اتفاقاً ۱٩ بازی آن از سن ٢٩ سالگی به بعد رخ داد. وی اولین بار توسط ناصر ابراهیمی در سال ۱۳۶۴ به تیم ملی «ب» ایران دعوت شد. یک سال بعد از سوی پرویز دهداری به تیم ملی دعوت شد و اولین بازی ملی خود را در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵ در مقابل چین انجام داد.
اما پس از آن تا ٢٩ سالگی (سال ١٣٧٢) در ترکیب تیم ملی قرار نگرفت، هر چند در سال ١٣٦٨ توسط علی پروین به اردوی تیم ملی دعوت شد. در طی این مدت چند تورنمنت مهم بین المللی را به دلایل مختلف از دست داد. نخست، در زمان برگزاری جام ملتهای آسیای ١٩٨٨ در تیم السد قطر بازی می کرد و چون در آن زمان بازیکنان شاغل در تیمهای خارجی به تیم ملی دعوت نمی شدند، امکان بازی در آن مسابقات را پیدا نکرد. در زمان بازیهای آسیایی ١٩٩٠ پکن عضو تیم استقلال بود، اما به دلیل ترافیک هافبک های برجسته و تکنیکی (مثل نامجو مطلق، بیانی، ابطحی، قایقران، و افتخاری) در تیم ملی آن زمان در جمع ٢٠ نفر اعزامی تیم فوتبال به بازیهای آسیایی ١٩٩٠ قرار نگرفت. در زمان جام ملتهای آسیای ١٩٩٢ ژاپن هم دچار مصدومیت شدید بود و ١١ ماه دور از میادین ماند.
پس از این دوره در سال ۱۳۷۲ بار دیگر به تیم ملی فراخوانده شد و در دیدار ایران - بوسنی هرزگوین در شهریور ١٣٧٢ که با سرمربیگری علی پروین انجام شد در ترکیب تیم ملی قرار گرفت. در مسابقات انتخابی جام جهانی ۱۹۹۴ که در پاییز ١٣٧٢ در کشور قطر برگزار شد، از بازی دوم در ترکیب اصلی ایران قرار گرفت و عملکرد موفقی به ویژه در بازیهای ایران در مقابل ژاپن و کره شمالی داشت. ضمن اینکه در بازهای آسیایی ١٩٩٤ هیروشیما هم در ترکیب تیم ملی قرار گرفت. آخرین حضور او در تیم ملی به بازیهای انتخابی جام ملتهای آسیا ١٩٩٦ در تهران و عمان بر می گردد. در کارنامه ملی قلعه نویی یک گل زده به کویت دیده میشود. ضمن اینکه یک بار بازوبند کاپیتانی تیم ملی را هم به بازو بست.
قلعه نویی جندین بار در دوران بازیگری مصدوم شد و دو مرتبه مصدومیت جدی را تجربه کرد. بار اول در سال ۱۳۷١ و بار دوم آن در سال ۱۳۷٥ دچار مصدومیت شدید و طولانی شد که نهایتا به خداحافظی او از فوتبال انجامید. تبعات مصدومیت شدید زانو در دوران پس از بازی هم همراه وی بود و چندین بار ناچار به جراحی زانو شد.
دوران مربیگری
در طول دوران مربیگری اش کارنامه موفقی از خود به جا گذاشته است. او به عنوان سرمربی همراه با تیم های مختلف توانسته ٧ عنوان قهرمانی در مسابقات رسمی (۵ لیگ برتر و ٢ جام حذفی ایران) به دست آورد، ضمن اینکه در هیج یک از تیم های باشگاهی که در لیگ برتر هدایت کرده در میانه ی فصل برکنار نشده یا استعفا نداده است.
پیش از اینکه نخستین تجربه سرمربیگری اش را در تیم کشاورز تهران به دست آورد، یک سال دستیار ناصر حجازی در استقلال و چند ماه دستیار ابراهیم قاسم پور در تیم ملی امید بود و همراه تیم امید قهرمان بازیهای غرب آسیا در تهران شد.
رده باشگاهی
کشاورز
بعد از حضور کوتاه مدت در تمرینات تیم بایر لورکوزن اولین باشگاهی که امیر قلعه نویی هدایت آن را بر عهده گرفت کشاورز بود، اما نتوانست نتایج مطلوبی در این تیم بدست آود.
برق تهران
در فصل ٨٠-٨١ لیگ دسته اول آزادگان سرمربیگری تیم برق تهران را به عهده گرفت که طی ٢٠ بازی ٩ برد و ٤ تساوی و ٧ باخت بدست آورد و با ٣١ امتیاز نتوانست به مرحله نهایی لیگ دسته یک صعود کند. چهره او در بازی جام حذفی مقابل پرسپولیس به عنوان سرمربی بیشتر دیده شد که بازی در وقت قانونی ١ـ١ شد و نهایتاً در پایان وقت اضافه پرسپولیس تیم دسته اولی برق تهران را ٢-١ شکست داد.
استقلال اهواز
او در آبان ١٣٨١، در یعنی در اواسط نیم فصل اول، برای اولین بار در لیگ برتر به عنوان سرمربی منصوب شد تا هدایت تیم ته جدولی استقلال اهواز را بر عهده بگیرد. استقلال اهواز این فصل را با سرمربیگیری جلال چراغپور آغاز کرده بود، اما پس از اینکه از ۴ بازی اول ۳ باخت و ۱ مساوی به دست آورد، چراغپور استعفا داد و مدتی بعد قلعه نویی به عنوان سرمربی جدید اعلام شد. بعد از پیوستن به استقلال اهواز، قلعه نویی طی ٢١ بازی ٢٤ امتیاز کسب کرد و در آخرین هفته لیگ توانست با کسب مساوی مقابل ملوان در انزلی تیمش را در لیگ حفظ کند. استقلال اهواز این فصل را با رتبه یازدهم به پایان برد.
استقلال تهران
قلعهنویی ۵ فصل کامل سرمربیگری تیم استقلال تهران را بر عهده داشته و در ۲ مقطع دیگر (۱۳۸۱ و ۱۳۸۷) نیز تیم استقلال را در انتهای فصل در بازیهای جامحذفی هدایت نمودهاست. او در حال حاضر پس از منصور پورحیدری که ٨ قهرمانی در مسابقات رسمی (٣ بار لیگ تهران، ٢ بار لیگ ایران، ٢ بار جام حذفی ایران، و ١ بار جام باشگاه های آسیا) بدست آورد، با ۵ قهرمانی در مسابقات رسمی در کنار زدراکو رایکوف که او هم ۵ قهرمانی در مسابقات رسمی (٢ بار لیگ تهران، ٢ بار لیگ ایران، و ١ بار جام باشگاه های آسیا) بدست آورد، دومین مربی پر افتخار تاریخ باشگاه استقلال است.
اولین حضور در استقلال
وی در اولین حضور کوتاه مدت خود به عنوان سرمربی موقت در تیم استقلال این تیم را قهرمان جام حذفی ۸۱-۱۳۸۰ کرد. پس از اینکه استقلال در هفته آخر اولین دوره لیگ برتر در فصل ۸۱-۸۰ با شکست مقابل ملوان قهرمانی را از دست داد، پورحیدری سرمربی استقلال استعفا داد. امیر قلعه نویی برای اولین بار هدایت تیم را در بازی برگشت مرحله یک چهارم نهایی جام حذفی در مقابل ذوب آهن اصفهان به عهده گرفت که به پیروزی ٣ـ١ دست یافت. نخستین آزمون سخت سرمربیگری برای او در استقلال در دیدار نیمه نهایی با سپاهان در اصفهان روی داد؛ جایی که استقلال بی روحیه در ابتدای نیمه دوم ده نفره شد و در پی اشتباهات دروازه بانش (هادی طباطبایی) تا دقیقه ۵۵، ۴-٠ از سپاهان عقب افتاد تا استقلال در آستانه یک نتیجه فاجعه آمیز قرار بگیرد. قلعه نویی با تعویض دروازه بان و تغییر روش بازی، توانست نتیجه را ۴-٢ کند و در شرایطی که با اخراج بختیاری زاده استقلال در ١٠ دقیقه پایانی ٩ نفره شده بود، بازی رفت با همین نتیجه ۴-٢ به پایان رسید. چهار روز بعد در بازی برگشت در تهران استقلال ٣ـ١ سپاهان را شکست داد و راهی فینال شد. نهایتاً استقلال با شکست دادن تیم فجر سپاسی در مجموع دو بازی رفت و برگشت فینال، قهرمان جام حذفی شد تا سهمیه حضور در نخستین دوره لیگ قهرمانان آسیا را بگیرد.
برای فصل بعد، یعنی در لیگ برتر فصل ۸۲-۸۱ به عنوان کمک مربی استقلال و دستیار رولند کخ منصوب شد، اما به دلیل اختلاف نظر با وی قبل از شروع فصل از سمتش استعفا داد و در اواسط نیم فصل اول به عنوان سرمربی به استقلال اهواز پیوست.
دومین حضور در استقلال
برای فصل بعد، یعنی در لیگ برتر فصل ۸۳-۸۲ امیر قلعه نویی توسط مدیر عامل جدید استقلال، محمد قریب، به عنوان سرمربی تیم استقلال انتخاب گردید. پیش از شروع فصل ۷ بازیکن ترکیب اصلی استقلال، یعنی طباطبایی، پاشازاده، بختیاری زاده، هاشمی نسب، دین محمدی، مؤمن زاده، و علی موسوی از استقلال جدا شدند تا قلعه نویی در طول فصل بازیکنانی مثل وحید طالب لو، امیرحسین صادقی، و پیروز قربانی را به تدریج از تیم امید استقلال به ترکیب اصلی تیم بزرگسالان استقلال اضافه کند. خرید مهم استقلال در این فصل رضا عنایتی از تیم ابومسلم مشهد بود. خرید و بازی کردن او در ترکیب اصلی استقلال در ابتدا اعتراض های زیادی را از سوی هواداران تیم به دنبال داشت، اما پس از مدتی عنایتی در استقلال جا افتاد و در طول سه فصل حضورش با زدن ۶٠ گل بهترین گلزن ایران گردید. قلعه نویی در این فصل، یعنی سومین دوره لیگ برتر، تیم استقلال را در آستانهٔ قهرمانی قرار داد، اما در هفتهی ماقبل پایانی با شکست در مقابل استقلال اهواز صدر جدول را از دست داد و نایب قهرمان شد. استقلال در این فصل نایب قهرمان جام حذفی نیز شد.
در دومین فصل حضورش به عنوان سرمربی استقلال در لیگ برتر یعنی در لیگ برتر فوتبال ایران ۸۴-۸۳ باز هم تیم استقلال را در کورس قهرمانی قرار داد، اما با دو شکست پیاپی از ذوب آهن و و فولاد در هفته های پایانی، استقلال با تفاضل گل کمتر نسبت به ذوب آهن در رتبه سوم قرار گرفت. پیروزی ۳-۲ استقلال در مقابل پرسپولیس با گل دقیقه ۹۴ پیروز قربانی از رویدادهای مهم آن سال برای استقلال بود. در این فصل رضا عنایتی آقای گل شد و استقلال صاحب بهترین خط حمله لیگ گردید.
در فصل بعد و در لیگ برتر فوتبال ایران ۸۵-۸۴ توانست تیم استقلال را برای اولین بار در لیگ برتر قهرمان کند. در این فصل رضا عنایتی با ۲۱ گل مجدداً آقای گل شد و رکورد بهترین گلزن تاریخ لیگ را شکست. استقلال نیز صاحب بهترین خط دفاع لیگ گردید. پس از قهرمانی استقلال در لیگ برتر، به دستور هیات مدیره باشگاه استقلال، این تیم از ادامه ی مسابقات جام حذفی کنار کشید (در مرحله ۱/۴ نهایی) که این مساله مورد اعتراض شدید قلعه نویی واقع شد.
پس از قهرمانی با استقلال در لیگ برتر، قلعه نویی در تابستان ۱۳۸۵ به عنوان مربی تیم ملی منصوب شد.
سومین حضور در استقلال
بعد از حذف تیم ملی در مرحله یک چهارم نهایی جام ملت های آسیا و جدایی قلعه نویی از تیم ملی، در زمستان ۱۳۸۶ به تیم انتهای جدولی مس کرمان پیوست و یک نیم فصل موفق (نیم فصل دوم) را در این تیم سپری کرد. او در انتهای فصل ۸۷-۸۶، یعنی در بهار ۱۳۸۷ مجدداً به استقلال پیوست. استقلال که در این فصل با مربیگری ناصر حجازی و فیروز کریمی با رتبه ۱۳ ام لیگ برتر را به پایان برده بود، قهرمان جام حذفی ایران در این سال شد که امیر قلعه نویی در ۳ بازی نیمه نهایی و فینال (رفت و برگشت) این جام سرمربی استقلال بود.
در فصل بعد، یعنی لیگ برتر فوتبال ایران ۸۸-۸۷ استقلال در کورس قهرمانی رقابت تنگاتنگی با ذوب آهن اصفهان داشت. سراتجام در آخرین بازی با پیروزی استقلال در مشهد و شکست ذوب آهن در اهواز، تیم استقلال با تفاضل گل بهتر قهرمان لیگ برتر شد و به این شکل دومین قهرمانی استقلال و امیرقلعه نویی در لیگ برتر به دست آمد. در این فصل آرش برهانی آقای گل لیگ برتر فوتبال ایران ۸۸-۸۷ شد و استقلال عنوان بهترین خط حمله و دفاع و همچنین بیشترین برد و بهترین تفاضل گل را از آن خود کرد، اما در لیگ قهرمانان آسیا نتوانست از گروهش صعود کند.
پس از قهرمانی استقلال در لیگ برتر ۸۸-۸۷، اختلافات قلعه نویی با واعظ آشتیانی مدیرعامل استقلال، شدت گرفت که به جدایی قلعه نویی انجامید. قلعه نویی دلیل جدا شدنش از استقلال را دخالت های واعظ و مشاورانش در حیطه کار سرمربی و مصاحبه های واعظ علیه وی پس از قهرمانی استقلال ذکر کرد.
چهارمین حضور در استقلال
قلعه نویی پس از ۳ فصل دوری از استقلال، سرانجام در بهار ۱۳۹۱ به استقلال بازگشت و یک فصل موفق را با استقلال پشت سر گذاشت. نقل شده که پیش از آغاز فصل اعضای هیات مدیره استقلال به منزل وی رفتند و او را دعوت به سرمربیگری استقلال کردند. در این فصل استقلال به فاصله یک هفته به پایان لیگ قهرمانی خود را مسجل کرد تا پنجمین قهرمانی قلعه نویی در لیگ برتر، و چهارمین قهرمانی او در لیگ ظرف پنج سال رقم بخورد. ضمن اینکه در مسابقات لیگ قهرمانان آسیا هم استقلال به عنوان تیم اول گروهش به مرحله یک هشتم نهایی صعود کرد. اما در جام حذفی ایران استقلال در مرحله نیمه نهایی در ضربات پنالتی از سپاهان شکست خورد.
در طول این ۵ فصل سرمربیگری قلعه نویی در استقلال، بازیکنانی چون وحید طالب لو، پیروز قربانی، امیر حسین صادقی، مجتبی جباری، خسرو حیدری، سیاوش اکبرپور، رضا عنایتی، حسین کاظمی، پژمان منتظری، و هاشم بیکزاده به دوران اوج خود رسیدند. ضمن اینکه امیر قلعه نویی در لیگ هشتم نقش بسزایی در بازگشت آرش برهانی به روزهای اوج خود داشت.
مس کرمان
قلعه نویی بعد از یک دوره استراحت چند ماهه و دوری از مربیگری، در دی ماه ۱۳۸۶ هدایت تیم فوتبال مس کرمان را برای یک نیم فصل بر عهده گرفت. وی توانست تیم مس کرمان را که با مربیگری فرهاد کاظمی در منطقه سقوط قرار داشت، تا رتبه دهم جدول و بالاتر از استقلال تهران بالا ببرد و کارنامه موفقی را از خود در این تیم به نمایش بگذارد. مس کرمان در این نیم فصل از ۱۷ بازی ۲۸ امتیاز کسب کرد که پس از ذوب آهن و پرسپولیس که ۲۹ امتیاز در مسابقات نیم فصل دوم به دست آوردند، این بالانرین امتیاز کسب شده در این نیم فصل بود. البته در میانه ی نیم فصل دوم، فیفا ٦ امتیاز از تیم پرسپولیس به عنوان جریمه کسر کرد که با لحاظ کردن آن در محاسبه امتیازات، پرسپولیس ٢٣ امتیاز در نیم فصل دوم بدست آورد. پس از پایان لیگ او به استقلال تهران پیوست تا هدایت این تیم را در سه بازی آخر جام حذفی به عهده بگیرد.
سپاهان اصفهان
امیر قلعه نویی بعد از جدایی از استقلال در ۳ خرداد ۱۳۸۸ برای یک سال به صورت رسمی با تیم سپاهان قرارداد بست و هدایت این تیم را در لیگ برتر فوتبال ایران ۸۹-۸۸ بر عهده گرفت و توانست در پایان این تیم را قهرمان لیگ کند. در این فصل عماد رضا مهاجم سپاهان آقای گل مسابقات و سپاهان صاحب بهترین خط حمله شد. ضمن اینکه سپاهان رکورد بیشترین امتیاز (۶۷) و بهترین تفاضل گل در تاریخ لیگ برتر فوتبال ایران (۳۷+) را به دست آورد. وی در خرداد ۱۳۸۹ قرارداد خود با تیم فوتبال سپاهان را برای دو سال دیگر تمدید کرد.
او توانست تیم فوتبال سپاهان را در دو دورهٔ متوالی لیگ برتر ایران در فصلهای ۸۹-۸۸ و ۹۰-۸۹ قهرمان کند. در این دو فصل، قهرمانی سپاهان در لیگ به ترتیب به فاصله دو هفته (۱۳۸۹) و یک هفته (۱۳۹۰) به پایان مسابقات محرز شد. این برای اولین بار بود که یک تیم میتوانست برای دو فصل متوالی قهرمان لیگ برتر شود. ضمن اینکه پیروزی ٤-١ در مقابل پرسپولیس در ورزشگاه آزادی (در زمان مربیگری علی دایی) از نتایج جالب توجه سپاهان در این فصل بود.
پس از پایان فصل دوم، امیر قلعه نویی به دلیل اختلاف با غلامحسین حسینی، رییس جدید هیأت مدیره سپاهان، از این تیم جدا شد. حسینی اصرار بر رعایت سقف قراردادها و جدا شدن بازیکنانی که حاضر به رعایت سقف قرارداد نبودند داشت. پس از جدا شدن قلعه نویی و چند نفر از بازیکنان اصلی (مهدی رحمتی، هادی عقیلی، و خسرو حیدری)از سپاهان، حسینی موضع خود را تغییر داد. محرم نویدکیا کاپیتان سپاهان در برنامه نود در این باره گفت: "غلامحسین حسینی اول گفت که میخواهیم سقف قرارداد را رعایت کنیم و بیشتر از ٣٥٠ میلیون تومان به بازیکنی نمیدهیم. همانجا گفتم در اینصورت همه بازیکنان میروند و سپاهان به یک تیم معمولی تبدیل میشود. آنها تاکید داشتند که این اتفاق نمیافتد. اما در نهایت وقتی دیدند با این وضعیت همه بازیکنان دارند از سپاهان میروند از موضع خود کوتاه آمدند."
تراکتورسازی تبریز
امیر قلعه نویی در لیگ یازدهم ( فصل ۹۱-۹۰) به تیم تراکتورسازی تبریز پیوست و در بدو ورود به این شهر در فرودگاه مورد استقبال بیست هزار نفری طرفداران تراکتور سازی قرار گرفت. پس از شروع قوی تراکتورسازی در ابتدای فصل و کسب از ۱۵ امتیاز از ۶ بازی اول این لیگ، تراکتورسازی در ادامه ی نیم فصل اول دچار افت شد و در حالی که از ۱۱ بازی دیگر نیم فصل اول تنها ۳ برد به دست آورد، نیم فصل را با رتبه چهارم به پایان برد؛ هرچند که توانست هر دو تیم استقلال و پرسپولیس را در ورزشگاه آزادی شکست دهد. در پایان فصل تراکتورسازی با ۶۶ امتیاز نایب قهرمان لیگ برتر شد و توانست برای اولین بار سهمیه انتخابی جام باشگاه های آسیا را بدست آورد.
لیگ قهرمانان آسیا
امیر قلعه نویی ٤ دوره به عنوان سرمربی در لیگ قهرمانان آسیا هدایت تیمهای استقلال و سپاهان را به عهده داشته که حاصل عملکرد او یک دوره ی ناموفق و یک دوره ی موفق با هر یک از این دو تیم بوده است. او در طی این ٤ دوره در مجموع ٢٧ بازی در ادوار این جام ١٢ برد ٩ مساوی و ۶ باخت را در کارنامه خود دارد.
در نخستین دوره ای که قلعه نویی مربیگری استقلال در مسابقات آسیایی را داشت، یعنی در سال ٢٠٠٩، موفق به گرفتن نتایج خوبی نشد. او در ۳ بازی خانگی که روی نیمکت استقلال نشست، تنها ۳ تساوی به دست آورد. تیم او در شرایطی در آسیا نهایتاً با ۴ امتیاز حذف شد که مانند سال اول حضور پرویز مظلومی و سال اول حضور رولند کخ در استقلال ، تیمش از مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا صعود نکرد.
در فصل اول حضورش در سپاهان در سال ٢٠١٠ با کسب ٨ امتیاز در مرحله گروهی، موفق به صعود از گروهش نشد. در این سال سپاهان در آخرین هفته شکست غیر منتظره ای را در مقابل تیم حذف شده العین متقبل شد و با پیروزی الشباب در برابر پاختاکور دقایق پایانی دیگر بازی آخر گروه رتبه دوم گروهش را از دست داد و از دور مسابقات حذف شد.
اما در سال دوم حضور در سپاهان، نتایج خوبی در لیگ قهرمانان آسیای ٢٠١١ گرفت و تا قبل از جدا شدن از سپاهان با ۵ پیروزی در ٧ مسابقه، این تیم را تا مرحله یک چهارم نهایی مسابقات پیش برد. تا این زمان (پیش از مرحله ١/٤ نهایی)، سپاهان بهترین تیم منطقه غرب آسیا از نظر نتیجه بود و عنوان بهترین خط حمله را نیز در بین ٣٢ تیم مسابقات بدست آورد. پس از خاتمه ی فصل ۹۰-۸۹ فوتبال ایران و جدایی قلعه نویی سپاهان، این تیم با کادر فنی جدید در مرحله یک چهارم نهایی حاضر شد که به دلیل اشتباه کادر فنی جدید (با سرمربیگری لوکا بوناچیج) در استفاده از یک بازیکن دو اخطاره، از دور مسابقات حذف شد.
چهارمین دوره شرکت قلعه نویی در لیگ قهرمانان آسیا مصادف با دومین دوره حضور او در این مسابقات با استقلال در سال ٢٠١٣ بود. در این دوره استقلال در گروه موسوم به گروه مرگ مسابقات با ٤ پیروزی در ٦ مسابقه و کسب ١٣ امتیاز به عنوان تیم نخست گروه به مرحله دوم صعود کرد و با پیروزی در این مرحله به دور یک چهارم نهایی رسید. این مسابقات در شهریور ١٣٩٢ پیگیری خواهد شد.
در طی دوران سرمربیگری اش در لیگ برتر ایران، ١٩ بار به عنوان سرمربی در مقابل تیم پرسپولیس قرار گرفته که حاصل آن ٧ برد، ١١ تساوی، و یک باخت بوده است. تنها شکست وی به لیگ ۸۲-۱۳۸۱ و زمانی که در نخستین فصل مربیگری اش در لیگ برتر به عنوان سرمربی استقلال اهواز به مصاف پرسپولیس رفت باز می گردد. قلعه نویی تنها سرمربی مطرحی است که تاکنون در شهرآورد تهران شکست نخورده است. او در ١٠ باری که سرمربیگری استقلال در شهرآورد را به عهده داشته است، تا کنون ٣ برد و ٧ مساوی بدست آورده است. ضمن اینکه تاکنون ٩ بار به عنوان سرمربی تیم های استقلال اهواز، مس کرمان، سپاهان، یا تراکتورسازی در مقابل استقلال تهران قرار گرفته که ٤ برد، ٢ تساوی، و ٣ باخت برای او حاصل شده است.
تیم ملی فوتبال ایران
با رفتن برانکو ایوانکوویچ کروات در ۱۷ مرداد ۸۵ قلعهنویی به عنوان سرمربی تیمملی شد تا تیم را آماده حضور در جام ملتهای آسیا در سال ۲۰۰۷ کند. وی برای هدایت تیم ملی از همکاری ناصر ابراهیمی، ابراهیم زاده، پیروانی، آقاجانیان، کریم بوستانی و مظلومی در کادر فنی تیم ملی استفاده کرد.
تیم ملی در مسابقات انتخابی جام ملتهای آسیای ۲۰۰۷ با کسب ٤ پیروزی و ٢ تساوی مقام نخست گروهش را با ٣ امتیاز بالاتر از کره جنوبی کسب کرد. در رقابتهای مرحله نهایی جام ملتهای آسیا (۲۰۰۷)، تیم ملی ایران پس از صدر نشینی در گروه با ٧ امتیاز و بالاتر ایستادن از ازبکستان و چین در مرحله گروهی، در یک چهارم نهایی با ضربات پنالتی در مقابل کره جنوبی حذف شد. او مسئولیت ناکامی را برعهده گرفت و گفت:«در این ناکامی تمام تقصیرها متوجه من است و نباید از بازیکنان انتقاد کرد.»
پیروزی ۸ بر یک مقابل جاماییکا بهترین نتیجه و شکست ۴ بر صفر مقابل مکزیک در بازی دوستانه بدترین نتیجه قلعهنویی با تیمملی ایران بود. او در طی دوران مربیگریش در تیم ملی، در ۱۷ بازی ۱۰ برد، ۶ مساوی و ۱ باخت داشت و رکورد ۲٫۱ امتیاز در هر بازی را ثبت کرد.
پس از جدایی از تیم ملی و در انتهای سال ۲۰۰۷، در جمع سه نامزد عنوان بهترین مربی سال آسیا معرفی شد که نهایتاً موفق به کسب این عنوان نشد.
حاشیهها
اظهارات ورزشی
اعتراض به سقف قراردادها: از شروع فصل ٨٩-٩٠ لیگ ایران، برای مربیان و بازیکنان قانونی به عنوان سقف قرارداد وضع شد که بر اساس آن مبلغ قرار داد نباید از سقف مورد نظر سازمان لیگ ایران بیشتر شود. مبلغ قراردادهای او در چند سال اخیر مبهم بوده و در یک نوبت در زمان مربیگری تراکتورسازی به همین دلیل به سازمان لیگ فراخوانده شد.
قلعه نویی در طول فصل های ٨٩-٩٠ و ٩٠-٩١ بارها به این قانون اعتراض کرد و آن را غیر حرفه ای خواند. از جمله اظهار کرد که فدراسیون با اعمال این قانون باعث ازهم پاشیدگی سپاهانِ او شدهاست.. او این قانون را شبیه قوانین کمونیستی دانست و اضافه کرد امروزه حتی کمونیست ها به این نتیجه رسیدند که باید در فوتبال هزینه کرد، اما مادر فوتبال ایران یک تیم را تضعیف می کنیم تا سایر تیم ها قدرت پیدا کنند. در موردی دیگر در انتفاد از اعمال این قانون تنها برای مربیان داخلی (و نه مربیان خارجی)، گفت: "همه جای دنیا دنبال این هستند برای نیروهای خودشان بستر را فراهم کنند تا پیشرفت کنند اما ما قوانین را طوری میگذاریم که نیروهای داخلی و استعدادهایمان از بین میرود. نگاه داخلی به نیروهای خودی باید قشنگتر باشد. اصل این قانون غلط است. همان زمانی که سقف قرارداد را رعایت نکردم، علناً گفتم که سقف را رعایت نکردم. پای حرفم هم ایستادم. حتی در تلویزیون هم این حرف را زدم. مثل بعضیها نبودم که بگویم سقف را رعایت کردم و این کار را انجام نداده باشم. من دروغ نگفتم.
پس از پایان فصل ٨٩-٩٠، در بهار ۱۳۹۰ به دلیل اصرار رییس جدید هیات مدیره سپاهان (غلامحسین حسینی) روی قانون سقف قراردادها، قلعه نویی از سپاهان جدا شد. قلعه نویی در این باره نقل کرده است: "حسینی گفت میخواهیم سقف قرارداد را رعایت کنیم و اگر میتوانید با این شرایط کار کنید بسمالله. به حسینی گفتم شما میدانید چه میگویید؟ او گفت نامه از بیت رهبری آمده است و نهادهای مختلف نامه زدند که سقف را رعایت کنید. البته که من می دانستم نامه از این جاها هم نیامده است، در جواب حسینی پاسخ دادم ما که ۲٠ درصد از بودجه را هم کم کرده ایم ... گول این بازیها را نخورید که میگویند سقف، هیچکس این سقف قرارداد را رعایت نمیکند. فقط چند یا علی دیگر تا کسب جام قهرمانان آسیا باقی مانده بود. به او گفتم میدانید ما در حال حاضر در آسیا کجا هستیم و سپاهان چه وجههای پیدا کرده است؟ فوتبال ما در حال حاضر در بدترین شرایط خودش به سر میبرد. شما اجازه بده ما قهرمان آسیا شویم و باشگاه سپاهان نقطه عطف فوتبال ما باشد. حتی به او گفتم این افتخار را پای من ننویسید و حتی من را کنار بگذارید، اما مجموعه را به هم نریزید. به حسینی گفتم من میروم اما این فکر، فکر غلطی است. بعد از اینکه من از آنجا بیرون آمدم با رقمهای خیلی بیشتر بازیکنانشان را نگه داشتند. حتی محرم نویدکیا در برنامه ٩٠ وقتی تیمش قهرمان شد صراحتاً گفت نسبت به سال گذشته بیشتر هزینه کردیم. وقتی ما از آنجا رفتیم محسن بنگر را از داماش آوردند. حتی جانواریو را اضافه کردند و جلال حسینی هم به تیم سپاهان اضافه شد."
مبارزه با بازیکن سالاری: در برههای به خاطر اختلافی که با مهدی کیانی هافبک تراکتورسازی داشت او را از تیم اخراج کرد و دلیل آنرا مخالفت با بازیکن سالاری و باج ندادن به بازیکن اعلام کرد:«متأسفانه بازیکنان ما هنوز نمیدانند که باید تفکر حرفه ای داشته باشند و در هر شرایطی به تصمیمات مربیان خود احترام بگذارم و من هم نمیتوانم با چنین بازیکنانی کنار بیایم. از همین رو کیانی را به باشگاه واگذار کردم و او حق حضور در تمرینات ما را ندارد چون بی انضباطی کرده است». او به مدت ١٦ هفته به کیانی اجازه تمرین نداد و از مدیریت تیمهایی که سعی در جذب کیانی در دوران محرومیتش داشتند، انتقاد کرد. در جریان اعتراض مجتبی جباری به تعویضش در بازی استقلال در عربستان نیز او را - در زمانی که استقلال در کورس قهرمانی بود - یک ماه از حضور در تمرینات تیم استفلال محروم کرد. در دی ماه ١٣٩١ هم در دیدار استقلال و آلومینیوم در بندرعباس در چارچوب لیگ برتر، جواد نکونام کاپیتان تیم ملی را که در دو جلسه از تمرینات استقلال غیبت غیرموجه داشت، به مدت ٩٠ دقیقه روی نیکمکت نشاند و به او اجازه بازی نداد.
دستهای پشت پرده: یکی از موضوعاتیست که چند بار از آن یاد کرده است.او در مهر ۹۰ در مصاحبهای گفت:«در مملکت ما اگر سالم کار کنی ریشهات را میزنند.» پس از شکست تیمش در مقابل استقلال در بهمن ۹۰ که در پی اشتباه محسن ترکی در اعلام پنالتی و اخراج احسان حاج صفی روی داد، در اعتراض به اشتباهات داوری وی گفت:«اشتباهات داوری جزی از فوتبال است، آیا غرض ورزی هم جزو فوتبال است؟»
اختلاف با ناصر حجازی و واکنش های پس از مرگ وی: قبل از مرگ ناصر حجازی و هنگامی که وی در بیمارستان کسری بستری بود، به عیادت وی رفت که در ابتدا گروهی از هواداران ناصر حجازی مانع ورود او به بیمارستان شدند، اما با دخالت نیروی انتظامی خود را برای عیادت به اتاق ناصر حجازی رساند. به دلیل تنش پیش آمده در بیمارستان و اعتراض گروهی از هواداران حجازی به قلعه نویی، او در مراسم تشییع و ترحیم حجازی شرکت نکرد تا مانع تکرار تنش های احتمالی در آن مراسم شود. همسر ناصر حجازی در تایید این حرکت قلعه نویی (عدم شرکت در مراسم) گفت: "او کار بسیار خوبی کرد که به مراسم ناصر نیامد، زیرا اگر می آمد چه بسا اتفاقاتی رخ می داد که ناراحت کننده بود." همسر حجازی همچنین گقت: "بنده هم بر خلاف برخی شایعات رواج یافته هرگز علیه امیر صحبت نکردم. تنها ناراحتی ما از قلعه نویی به این دلیل بود که انتظار داشتیم پس از فوت ناصر حداقل یک تماس با ما می گرفت و ابراز همدردی می کرد... فکر می کنم دلیل اصلی ناراحتی ناصر از امیر این بود که انتظار داشت زمانی که قلعه نویی بعد از او سرمربی استقلال شد از وی اجازه یا رخصتی می گرفت که امیر این کار را نکرد. اختلافات این دو آنقدرها هم که مردم فکر می کردند ریشه ای نبود... روزهای آخر عمرش و زمانی که همه می گفتند با قلعه نویی اختلاف دارد به خوبی از او استقبال کرد." فردای روز این مصاحبه، قلعه نویی این نظر همسر حجازی را تایید کرد و گفت: " بنده شماره تلفنی از همسر آقای حجازی نداشتم و در همان مقطع در رسانه ها تسلیت گفتم. با این حال حق با ایشان است."
پس از مرگ حجازی، پسر وی از قلعه نویی به خاطر سیاه نپوشیدن در دیدار تیم های سپاهان و پرسپولیس که ٦ روز پس از مرگ حجازی برگزار شد (و در آن علی دایی سرمربی پرسپولیس با پیراهن سیاه ظاهر شده بود) انتقاد کرد. این انتقاد در حالی مطرح شد که قلعه نویی در دیدار تیم های سپاهان و بنیادکار که فردای مرگ حجازی و در تاریخ ۳ خرداد در ورزشگاه فولادشهر اصفهان برگزار شد، به خاطر درگذشت حجازی با لباس تمام مشکی سیاه هدایت سپاهان را به عهده داشت.
اظهارات سیاسی-ورزشی
انتقاد از مدیریت محمود احمدی نژاد در امور ورزشی: در تیرماه ١٣٨٨ در انتقاد از انتصاب افراد سیاسی و فاقد تخصص ورزشی برای سمت های ورزشی در دولت محمود احمدی نژاد گفت: "آقای احمدینژاد! چرا هر کس در فوتبال ایران مردم را خوشحال میکند، جابجا میشود. بزرگترین علتی که باعث شد تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی صعود پیدا نکند سیاسی شدن فوتبال ما بود. متأسفانه ورود مسئولان دولتی و غیرورزشی به وزرش و فوتبال ما باعث شد که این بار هم به جام جهانی صعود پیدا نکنیم. یکسری از مدیران با استفاده از قدرتهای دولتی وارد ورزش شده و به آن ضربه میزنند. این آدمها به دلیل آن که تخصصی در کار ندارند پس از اینکه در مناصبشان قرار میگیرند تحت تاثیر دوربینهای تلویزیونی و مطبوعات قرار گرفته و در آن غرق میشوند و نمیتوانند به درستی در ورزش مدیریت کنند و این به ورزش و فوتبال ما ضربه میزند."
انتقاد از بزرگنمایی ماجرای نصرتی و رضایی در رسانه ها: در پاییز ۱۳۹۰ و در جریان ماجرای حاشیه ای پرسپولیس - داماش (آبان ۹۰) به همراه گروهی از پیشکسوتان بیانهای را در حمایت از محمد نصرتی امضا کرد که در آن با اشاره به گل مهم نصرتی به بحرین که باعث صعود ایران به جام جهانی ٢٠٠٦ شده یود، خواستار بخشش وی شد. علاوه بر این بیانیه جمعی، قلعه نویی در اظهار نظر شخصی دیگری در ارتباط با ماجرای محمد نصرتی و شیث رضایی گفت: "بنده کار نصرتی و شیث را محکوم می کنم و می گویم با این مسایل باید برخورد شود. اما حرفم این است که در صدا و سیما و برنامه نود با پرداختن به این مسایل مشکلات دیگر جامعه مثل اشتغال و ... را مخفی نگه می دارند. درست در روزهایی که بحث اختلاس و استیضاح وزیر مطرح بود این داستان راه افتاد."
انتقاد از ریای مذهبی در ورزش ایران: در پاییز ۱۳۹۰ در برنامه زنده ورزش و مردم، در انتقاد از ریای مذهبی حاکم بر ورزش ایران گفت: "در هفته ی دفاع مقدس هستیم ، اما پیام آن عزیزان (شهدای جنگ) گم شده است. در مملکت ما یک سری آقایان ریش می گذارند و فقط دروغ می گویند." او در واکنش به مداخله مجری برنامه که خواست حرف او را قطع کند گفت: "اجازه بفرمایید صحبتم را بکنم. مسؤولیت صحبتم با خودم است." در اسفند ١٣٩١ هم در کنفرانس خبری پیش از بازی نفت و استقلال گفت: " عدهای دم از مسلمانی میزنند و "ض" والضالین شان تا قدس میرود ولی حق آدمها را نمیدهند.... مدیر ورزشی نبودند و تا توانستند از تریبونها برای شهرت استفاده کردند."
انتقاد از تبعیض دولت در تخصیص بودجه به باشگاه استقلال: در خرداد ۱۳۹۱ از رویکرد تبعیض آمیز وزارت ورزش در تخصیص بودجه به تیمهای استقلال و پرسپولیس انتقاد کرد و گفت: "از وزیر ورزش تعجب میکنم که دو نگاه متفاوت به دو باشگاه دارد. مگر میشود دو فرزند را به این شکل نگاه کرد و یکی را خودی دید؟ من کاری به تیم پرسپولیس ندارم، هر چقدر میخواهند خرج کنند اما باید نگاه عدالت محور باشد. مگر هر دو تیم متعلق به وزارت ورزش نیستند؟ استقلال مظلوم واقع شده است. البته این تیم 32 سال است که مظلوم است، شاید به خاطر اسم قبلیاش این گونه است."
اعتراض به برگزاری میتینگ سیاسی دولت در ورزشگاه آزادی: در اعتراض به برگزاری میتینگ سیاسی دولت احمدی نژاد (تحت عنوان جشن خادمان نوروز) که در فروردین ١٣٩٢ در ورزشگاه صدهزاری نفری آزادی و با شرکت حدود بیست هزار نفر برگزار شد و سبب تخریب بخش هایی از چمن ورزشگاه گردید، گفت: "واقعا جای تاسف دارد که یک جای آباد را نابود کردند. این جشن را در خیلی جاهای دیگر میشد برگزار کرد، نمیدانم چرا در ورزشگاه آزادی برگزار شد... زمین ورزشگاه آزادی را خراب کردند و میخواهند کل ایران را یکدست کنند که این اتفاق میافتد. حتی من با چشمان خودم دیدم که قسمتی از چمن این زمین به خاطر نصب پروژکتورها سوخته بود. واقعا نمیدانم چه عقل سلیمی اجازه چنین کاری را داده است."
زندگی شخصی
او اهل محله نازی آباد تهران است. پدرش نام های اردشیر و بابک را برای او و برادرش انتخاب کرد، اما از همان کودکی بیشتر با نام امیر صدایش می کردند. در هفت سالگی پدرش را از دست داد و از آن به بعد مجبور به کارگری شد. در نوجوانی شاگرد قنادی بود و پس از آن تا قبل از پیوستن به استقلال به مدت حدود ١٠ سال مزرعه کشاورزی خودش را اداره می کرد. او پسری به نام محمد هوتن و یک دختر به نام ثمر دارد.
================================================== ====================
جواد زرینچه
جواد زرینچه، زاده ۱۳۴۵ در محله خزانه قلعهمرغی تهران، بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران و باشگاه استقلال تهران است و مربی کنونی باشگاه فوتبال شهرداری یاسوج
جواد زرینچه مدافع - هافبک دههٔ هفتاد ایران بود.
او تاکنون در تیمهای لکوموتیوبوتان، ژاندرمری، کشاورز، استقلال، صباباتری بازی کرده و در تیم صنعت نفت آبادان مربی بودهاست. زرینچه ۱۴ سال برای باشگاه فوتبال استقلال بازی کرد.
جواد زرینچه دارای سه فرزند به نامهای محمدرضا، کوروش و افسون است .
جواد زرینچه هم از جمله بازیکنایی بود که میشه لقب اسطوره رو بهش داد
بخشی از مصاحبه و بیوگرافیش رو در اسپویل میذارم
بیوگرافی کامل:
? جواد زرینچه هستم متولد 1345 تهران، محله خزانه قلعه مرغی
چند فرزند دارید؟
? سه فرزند محمدرضا، کوروش و افسون
تیمهای متوالی تاکنون؟
? لکوموتیو، بوتان، ژاندرمری، کشاورز، استقلال، صباباتری و اینک به عنوان مربی در خدمت صنعت نفت آبادان هستم.
از بازیکنانی هستید که توسط مرحوم پرویز دهداری در فوتبال کشور کشف شدید. نظر خودتان در این زمینه چه میباشد؟
? خدا رحمت کند مرحوم دهداری. درست است که در تیم بزرگسالان، دهداری مرا به تیم ملی دعوت کرد ولی قبل از دعوت به عنوان بازیکن فیکس در تیم منتخب جوانان تهران در سال 62 بازی میکردم . آن سالها رضا وطنخواه مربی ما بود و در تیم ملی هم دستیار دهداری بودند که از من پیش دهداری تعریف کردند و اینگونه بود که به تیم ملی دعوت شدم.
ظاهراً موقعی که قصد پیوستن به ژاندارمری را داشتید چند تیم مطرح همانند پرسپولیس و استقلال خواهانت بودند؟
? بله، درست میگویید قبل از اینکه به ژاندارمری بروم بوتان بودم، آنجا استقلالیها خواهانم بودند و چندین مرحله هم مذاکره کردند ولی چون میخواستم به خدمت سربازی بروم و ژاندرمری در مسابقات باشگاهی تهران حضور داشت یک فصل در این تیم بازی کردم ولی به علت منحل شدن این باشگاه دعوت استقلالیها را پذیرفتم.
از فوتبال بوشهر چه خاطرهای دارید و چند بازیکن بوشهری را به یاد میآورید؟
? فوتبالبوشهر درسطحکشور با تیم منتخب و سه باشگاه شاهین، پاس و ایرانجوان میشناسند، خاطرهکه زیاد دارم، ولی شکست استقلال مقابل ایرانجوان و حذف استقلال مقابل شاهین را فراموش نمیکنم. بازیکنان بوشهری که واقعاً میتوان به عنوان بهترینهای فوتبال خطهی جنوب از آنها یاد کرد آقایان علیاصغر کامیاب، ولید صفری، عبدالرضا ملاحزاده و مرحوم ماشاءا... ماهینی که مرحوم ماهینی بهترین بازیکن و دریبلزن دوران لیگ قدس و در ضمن بازیخوان خوبی هم بودند. یادش گرامی باد.
چرا با این همه زحمت که برای استقلال کشیدید از این تیم کنار گذاشته شدید؟
? هر چه در زندگی عقب ماندم مقصر خودم بودم وقتی تیم دارایی تهران 100 هزار تومان به من داد پول را نگرفتم ولی با 25هزار تومان پیراهن استقلال را پوشیدم، حتی پرسپولیس آن موقع خواهان من بود. با مهندس امیرعابدینی ارتباط خوبی داشتم و هنوز هم دارم. من با عشق و علاقه پیراهن استقلال را انتخاب کردم ولی در حق من کملطفی کردند و زحمات مرا به باد دادند سال 74 هم قصد پیوستن به ذوبآهن اصفهان را داشتم ولی به خاطر پورحیدری از حق خانوادهی خود گذشتم و 10 میلیون ذوبآهن را با یک میلیون استقلال عوض کردم واقعاً گناه کردم. اینقدر گذشت را چه کسی حاضر است در حق خود و خانوادهاش بکند. من چنین کاری را کردم ولی آنها اینگونه از خانهی خودم بیرونم کردند. دوست داشتم برای همیشه با پیراهن آبی خداحافظی کنم و بعد در کنار کادر مربیگری تجربیاتم را به جوانان این باشگاه انتقال دهم ولی اینگونه نشد تا حالا فرسنگها با باشگاه خود فاصله داشته باشم.
یک در میان با زرینچه
مرحوم دهداری: معلم اخلاق
استقلال: محبوب قلبها
پایتخت: دود و آلودگی
جام جهانی: شکست آمریکا
بهترین آرزوی ورزشی: حضور در جام جهانی
آبادان: برزیل ایران
صنعت نفت: نام و نشان فوتبال آبادان
================================================== ================
مهدی پاشازاده
مهدی پاشازاده بازیکن ایرانی سابق فوتبال و نیز مربی است. پاشازاده برای تیمهایی از جمله استقلال تهران، بایر لورکوزن و آدمیرا واکر بازی کرده بود.
مهدی پاشازاده سرمربی تیم تازه تاسیس فوتبال گسترش فولاد سهند میباشد که در رقابتهای لیگ دسته دوم کشور حاضر میباشد. وی موفق شد با این تیم به لیگ دسته اول کشور صعود کند.
مهدی پاشازاده هم از بازیکنان خوش استیل و خوش قیافه و متعصب و با وقار فوتبال استقلاله . بیوگرافیش رو میتونید توی اسپویل بخونید :
با مهدي پاشازاده بازيكني كه از 20 هزار تومان تا يك ميليارد تومان در يك فصل گرفت
مصدوم آلمان
مهدي پاشازاده يكي از چهرههاي به ياد ماندني فوتبال ايران است. او در استقلال تهران بازي كرده، با تيم ملي به جام جهاني صعود كرده و در جام جهاني هم بازيكن ثابت تيم ملي بوده، در يكي از معتبرترين تيمهاي اروپايي يعني بايرلوركوزن بازي كرده و در يك باشگاه اروپايي يعني آدميراواكر اتريش هم سرمربي بوده است. چنين بازيكني قطعا قابليتهاي خاصي داشته كه توانسته به چنين افتخاراتي در فوتبال ايران و دنيا برسد.
او اين روزها در ايران به سر ميبرد و ممكن است در فصل جديد فوتبال مربي يكي از تيمهاي داخلي شود تا شايد بتواند تواناييهاي خودش را در لباس مربيگري هم به اثبات برساند، همان طور كه فصل قبل در ليگ اتريش با آدميرا واكر مقام ششمي مسابقات را به دست آورد.
بهترين خاطره
حضور در جام جهاني براي هر فوتباليستي افتخار بسيار بزرگي است. پاشازاده هم بهترين خاطرهاش را بازي تيم ملي مقابل استراليا در 8 آذر سال 76 ميداند كه پس از تساوي 2 بر 2 در ملبورن توانستيم به جام جهاني 1998 فرانسه صعود كنيم. البته آن بازي براي تمام ايرانيها يك خاطره شيرين و به ياد ماندني است كه همواره با غرور از آن ياد ميكنند.
بدترين خاطره
بدترين خاطره مهدي پاشازاده مربوط به حضور او در لوركوزن آلمان است. او هيچ وقت نتوانست براي اين تيم بازي كند. در تمرينات پيش از شروع بوندسليگا، امرسون هافبك برزيلي لوركوزن او را بشدت مصدوم كرد تا پاشازاده تا مدتها نتواند در ميادين حاضر شود. جالب اين كه چون قرارداد او كاملا حرفهاي بود، پاشازاده از بيمه ورزشي خود استفاده كرد و 2 ميليون مارك آلمان در آن زمان دريافت كرد. حضور در لوركوزن فقط پول خوبي براي پاشازاده داشت، اما همين مصدوميت پايهگذار فصل جديدي در زندگي شخصي او شد.
پرستاري كه همسر شد
پاشازاده در طول درمان مصدوميت خود در لوركوزن با ملينا كه در حال حاضر همسرش است، آشنا شد. ملينا در بيمارستاني كه پاشازاده بستري بود، پرستار اين بازيكن بود. همين مدت باب آشنايي او با مليناي رومانيايي شد و در نهايت با هم ازدواج كردند.
هم آره، هم نه
وقتي از پاشازاده ميپرسيم كه در فوتبال به حق خودش رسيده يا نه؟ جواب ميدهد: «هم آره، هم نه. آره از اين نظر كه افتخارات بسيار زيادي در فوتبال به دست آوردم كه خيلي از جوانان و نوجوانان آرزويشان است كه در چنين سطحي بازي كنند و به چنين جايگاهي برسند و نه از اين نظر كه اگر در لوركوزن آن مصدوميت شديد گريبان مرا نميگرفت، شايد هيچ گاه به تيمي مثل راپيدوين اتريش نميرفتم و در ليگهاي معتبرتر اروپايي بازي ميكردم.
بالاترين مدرك مربيگري فوتبال
مهدي پاشازاده تنها كسي است كه در ايران مدرك مربيگريA بوندسليگا را دارد. اين مدرك بالاترين مدرك مربيگري در فوتبال است كه پاشازاده موفق به كسب آن شده و به واسطه داشتن همين مدرك توانسته در ليگ اتريش مربيگري كند.
جاهطلب هستم
مهدي پاشازاده در كار مربيگرياش اعتقادات خاصي دارد. او در اين رابطه ميگويد: «هيچ گاه در تيمي كه تفكرات مديرانش براي بقا در ليگ است، كار نميكنم. هميشه به تيمي خواهم رفت و مربيگري ميكنم كه مديرانش قصد صعود به ليگ بالاتر يا قهرماني داشته باشند. در آدميراواكر هم براي فصل جديد كار نكردم چون مديرانش حاضر نبودند هزينه كنند تا تيم قهرمان شود. من آدم جاهطلبي هستم و به همين دليل نميخواهم در هر تيمي و با هر شرايطي كار كنم.»
مشكلات با مايلي كهن
وقتي محمد مايليكهن سرمربي تيم ملي ايران بود، پاشازاده را كه يكي از بهترين و آمادهترين مدافعان ايران بود به اردوي تيم ملي دعوت نميكرد. در آن زمان مطبوعات انتقادات زيادي را در اين رابطه مطرح كردند و از مايليكهن خواستند دليل عدم دعوت پاشازاده را بگويد حتي اگر اين دليل شخصي و سليقهاي باشد. مايليكهن در جواب مطبوعات اعلام كرد پاشازاده سرزدن بلد نيست و به همين دليل او را به اردوي تيم ملي دعوت نميكند. اما جالب است بدانيد كه بزرگترين حسن پاشازاده سرزني او بود به طوري كه تمام ضربات اول سر را روي سر مهاجمان حريف ميزد.
شايعهاي بياساس
اتفاقي كه در اردوي تيم ملي افتاد، براي مدتها سوژه خبرنگاران بود. مهدي پاشازاده و مهدي هاشمينسب همزمان در اردوي تيم ملي حضور داشتند كه پاشازاده با زدن يك تكل خشن باعث مصدوميت شديد هاشمينسب شد به طوري كه هاشمي نسب مجبور شد اردوي تيم ملي را ترك كرده و مدتي از ميادين دور باشد. بعد از اين اتفاق هواداران و خبرنگاران پرسپوليسي به اين شايعه دامن زدند كه پاشازاده به عمد چنين كاري كرده تا جاي خودش در تركيب اصلي تيم ملي تضمين شود اما با شناختي كه از پاشازاده داريم او هيچگاه با توسل به چنين كارهايي نخواسته كه در فوتبال پيشرفت كند. اين شايعه كاملا بياساس بود و بيشتر به خاطر تعصبات رنگي رواج يافت.
خاطره از دوران بچگي
پاشازاده ميگويد: «مادرم روي خواب ظهر خيلي حساس بود و هميشه اصرار داشت كه ما سر ظهر بخوابيم. مادرم هميشه مرا سر ظهر در خانه نگه ميداشت كه بخوابم اما هميشه منتظر ميشدم كه خودش بخوابد. مادرم عادت داشت كه در خانه را قفل ميكرد و ميخوابيد اما چون خانه ما طبقه همكف بود، تا مادرم خوابش ميبرد، از پنجره فرار ميكردم و دنبال توپ پلاستيكي تو كوچه و خيابان بوديم.»
درسخوان نبودم
وضعيت تحصيلي پاشازاده هم در نوع خودش جالب است. او ميگويد: «بچه درسخوان نبودم اما مشكلي هم در درسهايم نداشتم. گاهي اوقات يكي دو تا تجديد ميآوردم اما به هر حال ديپلم را گرفتم. از اين راهي كه رفتم، پشيمان نيستم كه چرا درس نخواندم. در كل راضي هستم و خدا را شكر ميكنم كه موقعيت اجتماعي خوب و زندگي راحتي دارم.»
بهترين دوست فوتبالي
بهترين دوست فوتبالي مهدي پاشازاده كه اتفاقا خاطرات جالبي هم با يكديگر دارند، محمد خرمگاه مدافع سابق استقلال است. پاشازاده خاطره جالبي تعريف ميكند و ميگويد: «من و محمد خرمگاه خاطرات زيادي با هم داريم. محمد خيلي حواس پرت است. در آلمان كه بودم با برادرم تماس گرفتم تا گواهينامهام را بفرستد تا آن را ترجمه كنند و بتوانم در آنجا رانندگي كنم.
استقلال قرار بود به آلمان بيايد و برادرم گواهينامهام را به خرمگاه داده بود تا برايم بياورد. به برادرم گفتم كه چرا گواهينامه را به خرمگاه داده چون او حواس پرت است و آن را گم ميكند، اما برادرم گفت چون محمد دوست نزديك تو است، گواهينامه را به او دادهام. وقتي استقلال به آلمان آمد، سراغ خرمگاه رفتم تا گواهينامهام را بگيرم اما محمد يك ساعت و نيم دنبال آن گشت و گفت كه گواهينامه مرا گم كرده است. او گواهينامه مرا در فرودگاه تهران گم كرده بود اما بچههاي فرودگاه پيدا كرده بودند و در اولين سفري كه به تهران داشتم، آن را به من دادند.»
آمريكا استرس داشت
پاشازاده خاطرهاش از جامجهاني را اينگونه تعريف ميكند: «بهترين خاطرهام از جامجهاني بازي با آمريكا بود. بعضي از بازيها استرس زيادي دارد اما خصوصيت ذاتي من اين است كه هيچ وقت نميترسم و اسير جو بازي نميشوم اما بازي با آمريكا حكايت ديگري داشت. اين بازي به لحاظ فني برايم مهم نبود اما ترس و استرس داشتم چون ميگفتم اين بازي حيثيتي است و تمام ايرانيها در سراسر دنيا اين بازي را نگاه ميكنند و اگر ببازيم، باعث سرخوردگي و شرمساري مردم ايران ميشويم به همين دليل شب قبل از بازي استرس بسيار زيادي داشتم. در طول بازي هم تمام تلاش خودم را كردم تا تيم موفق شود و سربلند از زمين بيرون بياييم. وقتي بازي را برديم، انگار يك كوه را از روي دوش من برداشته بودند.
بعد از بازي با آمريكا، حتي بيشتر از بازي با استراليا خوشحال بودم، چون ميدانستم كه تمام مردم خوشحال هستند.»
هيچ فرقي نكردهام
اولين پولي كه پاشازاده در فوتبال گرفت، مبلغ 20 هزار تومان بود كه سرآغاز ورود او به دنياي حرفهاي فوتبال بود، اما جالب است بدانيد همين شخص بيشترين پولي كه در فوتبال گرفته براي يك فصل يك ميليارد تومان بود كه از حضورش در تيم لوركوزن آلمان بود. اين پول در زمان خودش رقم بسيار قابل توجهي بود و سود بسيار خوبي هم از اين انتقال به باشگاه استقلال رسيد.
مهدي پاشازاده در محله عباسي تهران به دنيا آمده و بزرگ شده و در حال حاضر منزل او در وين پايتخت اتريش است. وقتي از او ميپرسيم از محله عباسي تا وين چقدر فرق كرده، جواب ميدهد: «هيچ فرقي نكردهام. در يك سري كارهاي بخصوص تغيير كردهام اما همان شخصيت سابق را دارم. با هر كسي كه مواجه ميشوم، مطابق با شخصيت او رفتار ميكنم. در كل طوري هستم كه خيلي زود خودم را با اطرافيانم وفق ميدهم، اما ذات خودم را از ياد نبردهام و فراموش نكردهام كه چه كسي بودهام و از كجا به اينجايي كه هستم، رسيدهام.»
================================================== ==================
محمود فکری
محمود فکری جویباری (زاده ۴ مرداد سال ۱۳۴۸ در جویبار) بازیکن فوتبال ایرانی است.فکری فوتبالش را در سال٦٥ از تیم ساحل جویبار آغاز کردو در سال ۱۳۶۹ به تیم نساجی پیوست .پس از این تیم پیراهن استقلال تهران را تن کرد،خدمت سربازی باعث شد تا او فوتبالش را در تیم فجر سپاسی شیراز ادامه دهد و پس از پایان خدمت سربازی به استقلال تهران بازگشت . بیشتر دوران بازیگری فکری در باشگاه استقلال تهران گذشت. او از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۶ کاپیتان استقلال بود و در این مدت دو گل به یاد مادندنی به پرسپولیس زد. فکری همراه با استقلال ۳ بار قهرمان لیگ ایران ( ۱۳۷۷، ۱۳۸۰، ۱۳۸۵) ، ۳ بار قهرمان جام حذفی ایران (۱۳۷۵، ۱۳۷۹، ۱۳۸۱) شد. ضمن اینکه ۵ نایب قهرمانی لیگ ایران (۱۳۷۳، ۱۳۷۸، ۱۳۷۹، ۱۳۸۱، ۱۳۸۳) و ۲ نایب قهرمانی جام حذفی (۱۳۷۸، ۱۳۸۳)، و یک نایب قهرمانی(۱۳۷۸) و یک مقام سومی (۱۳۸۱) در جام باشگاههای آسیا را در کارنامه خود دارد.
او در فصل ۸۶-۸۷ عضو تیم باشگاه شیرینفراز کرمانشاه بود. او یکی از مربیان باشگاه استقلال است.
فکری در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۹۱ پس از انتخاب صمد مرفاوی به عنوان سرمربی صبای قم، به عنوان دستیار به این تیم پیوست و حمید مطهری و سید مجتبی حسینی دستیاران مربی سابق از این تیم جدا گشتند.
محمود فکری از بازیکنانی بود که خودم بازیاش رو به یاد دارم . واقعا متعصب و جنگنده بود و واقعا از جون برای تیم مایع میذاشت . لقب اسطوره کاملا برازندشه ...
================================================== =========================
علیرضا منصوریان
علیرضا منصوریان بازیکن سابق تیم فوتبال باشگاه استقلال و تیم ملی فوتبال ایران و سرمربی کنونی تیم ملی زیر ۲۲ سال و آنالیزور تیم ملی فوتبال است.
وی برای باشگاههای مختلفی از جمله پارس خودرو، استقلال، آپولون اسمیرنیس و سن پائولی بازی کرده است.
وی سرانجام در ۲۷ خرداد ۱۳۸۷ پس از بازی پایانی و قهرمانی در جام حذفی به همراه تیم استقلال، از دنیای بازی در فوتبال کناره گیری کرد. لقب او در میان هواداران استقلال «علی منصور» است.
آکادمی فوتبال استقلال
منصوریان پس از کنارهگیری از بازی، از سوی علی فتحاللهزاده مدیر عامل باشگاه، بهعنوان رییس آکادمی فوتبال باشگاه استقلال منصوب شد.در بهمن ماه ۱۳۸۷ پس از بازی تیم فوتبال زنان استقلال با تیم نوجوانان این باشگاه که زیر نظر آکادمی اداره میشود، از سوی کمیته انضباطی باشگاه استقلال به پنج میلیون تومان جریمه نقدی و توبیخ کتبی محکوم شد. در پی این ماجرا تیم فوتبال زنان استقلال منحل شد.
مربی گری در تیم ملی
منصوریان در سال ۲۰۱۱ همراه با تیم ملی فوتبال ایران به جام ملتهای آسیا ۲۰۱۱ اعزام شد که در انجا وی به عنوان دستیار افشین قطبی اجرای مسئولیت مینمود. همچنین، پس از جدایی افشین قطبی از تیم ملی فوتبال ایران او به عنوان سرمربی تیم ملی در مقابل تیم ملی فوتبال روسیه حاضر شد که در ان دیدار تیم ملی فوتبال ایران توانست با نتیجه ۱-۰ تیم ملی فوتبال روسیه را شکست دهد.
علیرضا منصوریان هم که دیگه یکی از محبوب ترین و با تعصب ترین بازیکنای استقلاله که بازم خودم بازیاش رو به یاد دارم و لقب اسطوره برای منصوریان کاملا درست و کامله .
================================================== ===================
منصور پورحیدری
منصور پورحیدری (زاده ۶ بهمن ۱۳۲۴) بازیکن و مربی سابق فوتبال و پر افتخارترین مربی تاریخ باشگاه استقلال تهران است. وی هم اکنون مدیر فنی و سرپرست باشگاه فوتبال استقلال تهران است. وی همسر فریده شجاعی ، نایب رئیس سوم فدراسیون فوتبال است.
افتخارات
دوران بازیکنی
سه عنوان قهرمانی جام باشگاههای تهران
قهرمانی جام باشگاههای ایران
قهرمان جام دوستی و اتحاد
سه دوره قهرمان جام میلز هند
قهرمان جام تخت جمشید
مقام سومی جام باشگاههای آسیا
دوران مربیگری
سه دوره قهرمانی باشگاههای تهران با استقلال: ١٣٦٢، ١٣٦٤، ١٣٧٠
دو دوره قهرمانی در رقابتهای لیگ ایران ( لیگ قدس و لیگ آزادگان) با استقلال: ١٣٦٩، ١٣٨٠
قهرمانی در جام باشگاههای آسیا با استقلال: ١٩٩١
دو دوره قهرمانی جام حذفی ایران با استقلال: ١٣٧٥، ١٣٧٩
نایب قهرمانی و مقام سومی جام باشگاههای آسیا با استقلال: ١٩٩٢، ٢٠٠٢
قهرمانی در بازیهای آسیایی ۱۹۹۸ به همراه تیم ملی فوتبال ایران
منصور پروحیدری هم از کارکشته های باشگاه استقلال و فوتبال آبیهاست که به پای این تیم جونش رو هم میده و واقعا اسطوره ی ما آبیهاست . بیوگرافی کامل تر توی اسپویل
زندگی ورزشی
وی ابتدا در سن ۱۷ سالگی در باشگاه فوتبال دارایی بازی میکرد اما سپس به باشگاه تاج (استقلال) رفت و به مدت ۹ سال در تیم تاج به عنوان دفاع راست بازی میکرد و در سال ۱۳۴۹ عنوان قهرمانی جام باشگاههای آسیا را به همراه تیم تاج کسب کرد.
آغاز مربیگری
بعدازاتمام دوره ی بازیگری ، رایکوف مربی وقت تاج که تیم جوانان تاج را هم در دست داشت، بدلیل پشتکار و پیگیری های فراوان منصور،او را به جوانان برد.رایکوف که از سال 48 تا 53 مربی تاج بود، بدلیل خستگی قادر به ادامه کار در تاج نشد و پس از باخت به تیم نفت آبادان در سال 53 کنار گذاشته شد و تیم به علی دانایی فرد رسید که وی هم منصور پورحیدری را به عنوان کمک خود برگزید و علی دانایی فرد تنها 8 بازی در سال 54 سرمربی تیم بود و سپس جکیچ به عنوان سرمربی تاج در سال 55 انتخاب شد و جکیچ هم منصور پورحیدری را به عنوان کمک خود انتخاب کرد.و نتایج مطلوبی را با وی کسب کرد.
مربیگری پس از انقلاب
پس از انقلاب بدلایل نا آرامی ها ،قرارداد جکیچ با تاج فسخ گردید و منصور پورحیدری رسما سرمربی تاج شد.البته لیگ در سال 58 انسجام لازم را نداشت. او با پنج دوره حضور در ادوار رقابتهای آسیایی به عنوان سرمربی رکورددار تاریخ باشگاه استقلال است که ۳۲ مرتبه مربیگری یک باشگاه در جام باشگاههای آسیا را به عهده داشتهاست.
او در پنج دوره حضور خود؛ یک مقام قهرمانی، یک مقام نایب قهرمانی و یک مقام سوم جام باشگاههای آسیا و همچنین دو مقام چهارم جام برندگان جام آسیا را برای استقلال به ارمغان آوردهاست.
پورحیدری در ۳۰۹ مسابقه مربیگری تیم فوتبال استقلال تهران را بر عهده داشتهاست و ۸۱ بار به عنوان مربی در خدمت آبیپوشان بود که از این لحاظ در تاریخ باشگاه استقلال رکورددار میباشد. پورحیدری همچنین رکورددار مربیگری در شهرآورد تهران است.منصور پورحیدری همچنین دارای یک رکورد دیگری هم هست او تنهاکسی هست که هم به عنوان بازیکن هم به عنوان مربی توانسته قهرمان آسیا بشود وی درسال 1349 در حالی که یک بازیکن 25 ساله بود توانست به عنوان قهرمانی آسیا برسد ویک بار هم به عنوان مربی در سال 1370 توانست قهرمان آسیا شود .
زندگی شخصی
منصور پورحیدری حتی در زندگی شخصی و خارج از میادین ورزشی هم،همواره تعصب خود را به تیم تاج نشان می داد به گونه ای که حتی از تیم بسکتبال تاج ، همسرش ( فریده شجاعی و عضو فعلی فدراسیون فوتبال ) را انتخاب کرد. ضمن اینکه خواهر خانمش ( الهه شجاعی ) هم عضو تیم بسکتبال تاج بود. از تعصب پورحیدری علاوه بر اینها می توان به این موضوع اشاره کرد که در کنار خانم و خواهر خانومش در مسابقات والیبال برای تشویق تیم تاج در مقابل تیم پرسپولیس -که از چندبازیکن سابق تاج مانند امیر حیدری ، خسرو نیاکیان و هوشنگ ملک لو تشکیل شده بود- به سالن هفت تیر فعلی می آمد و به تشویق تیم تاج می پرداخت و در طول مسابقه یک لحظه ارام ننشستند.
حاصل ازدواج منصور پورحیدری با فریده شجاعی یک فرزند دختر به نام عسل و یک فرزند پسربه نام علی است که متولد سالهای 1371 و 1362 میباشند. پورحیدری در مجموع ۳۹۰ مرتبه برروی نیمکت استقلال نشستهاست.
================================================== ========================
اصغر حاجیلو
اصغر حاجیلو زاده ۱۳۳۵ هـ. ش، بازیکن سابق فوتبال تیم ملی ایران که تمامی دوران حرفهای فوتبال خود را در استقلال تهران گذراندهاست. وی در جام ملتهای آسیا ۱۹۸۴ که به چهارمی ایران منجرشد، عضو تیم ملی فوتبال ایران بود. حاجیلو از اسفند ۱۳۹۰ با حکم علی فتحاللهزاده، رئیس آکادمی باشگاه فوتبال استقلال میباشد.
بازیکن سابق فوتبال تیم ملی ایران که تمامی دوران حرفهای فوتبال خود را در استقلال تهران گذرانده است. و به همین دلیل نانم وی با نام باشگاه استقلال عجین شده است. وی در جام ملت های آسیا 1984 که به چهارمی ایران منجر شد عضو تیم ملی فوتبال ایران بود.وی در مجموع 18 بازی با پیراهن تیم ملی انجام داده است.
اصغر حاجیلو هم اینجور که دوستان میگن از باغیرتا و با تعصبای تیم بوده و اسم اسطوره شایستشه .
================================================== ==============
علی جباری
علی جباری (زادهی ۲۹ تیر ۱۳۲۵ در تهران) بازیکن پیشین استقلال تهران و تیم ملی فوتبال ایران، کارشناس فوتبال و دارنده نشان طلای فوتبال آسیا است. جباری در سال ۱۳۴۹ با استقلال قهرمان آسیا شدهاست و در دو قهرمانی نخست تیم ملی فوتبال ایران در جام ملتهای آسیا در سالهای ۱۹۶۸ و ۱۹۷۲ و قهرمانی بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ عضو تیم ملی ایران بودهاست. علی جباری از اواخر دهه چهل تا اواسط دهه پنجاه کاپیتان تاج بود.
افتخارها
باشگاهی
قهرمان مسابقات فوتبال باشگاههای تهران در فصل ۱۳۴۸ با تیم تاج
قهرمان جام باشگاههای آسیا ۱۳۴۹ با تیم تاج
قهرمان مسابقات فوتبال باشگاههای ایران جام منطقهای ۱۳۴۹ با تیم تاج
قهرمان مسابقات فوتبال باشگاههای تهران در فصل ۱۳۵۰-۱۳۴۹ با تیم تاج
سه بار قهرمانی در جام میلز هند در سالهای ۱۳۴۸، ۱۳۴۹، ۱۳۵۰ با تیم تاج
قهرمان مسابقات فوتبال باشگاههای تهران در فصل ۱۳۵۱ با تیم تاج
قهرمانی در لیگ فوتبال ایران جام تخت جمشید ۱۳۵۳ با تیم تاج
ملی
نایب قهرمانی رقابتهای فوتبال بازیهای آسیایی ۱۹۶۶ بانکوک با تیم ملی فوتبال ایران
قهرمانی در جام ملتهای آسیا ۱۹۶۸ ایران با تیم ملی فوتبال ایران
نایب قهرمانی مسابقات فوتبال جام دوستی ۱۳۴۷
عنوان سوم مسابقات فوتبال ارتشهای جهان ۱۳۴۸ آتن
قهرمان مسابقات فوتبال جام عمران منطقهای ۱۳۴۹ با تیم ملی فوتبال ایران
قهرمانی در جام ملتهای آسیا ۱۹۷۲ تایلند با تیم ملی فوتبال ایران
قهرمانی مسابقات فوتبال بازیهای آسیایی تهران ۱۳۵۳ با تیم ملی فوتبال ایران
علی جباری هم که دیگه سلطان بود دیگه . سلطان واقعی نه سلطان تقلیدی !!!! لقب اصلی سلطان ابتدا به علی جباری داده شده بود نه کس دیگه . بعد ها یه سری هوادارای یه تیم تقلید کردن و این لقب رو چسبوندن به بازیکن خودشون . ایشون هم جز اسطوره های ماست . بیوگرافی کامل در اسپویل :
زندگینامه
علی جباری ۲۹ تیرماه ۱۳۲۵ در تهران به دنیا آمد. کارمند صنایع نظامی (وزارت دفاع) بود و در حال حاضر نیز بازنشسته این سازمان است. در سال ۱۳۴۶ ازدواج کرد. علاقه جباری به فوتبال از زمان تحصیل آغاز شد. او برای تحصیل به آموزشگاه حرفه صنایع نظامی واقع در خیابان ژاله میرفت و از همان زمان در مدرسه با توپ پلاستیکی فوتبال میکرد. کمکم پا را از مدرسه فراتر گذاشت و خرابههای یخچال و جالیزهای شهباز وعدهگاه او و دوستانش برای دنبال توپ دویدن شد. در همین حین پایش به زمین شماره ۴ اکبرآباد باز شد. علی هنگام بازی بزرگترها پشت دروازه میایستاد و بازی آنها را تماشا میکرد. وقتی توپ به پشت دروازه میآمد آن را برمیداشت و به سمت بازیکنان داخل میدان شوت میکرد.
زندگی ورزشی
پیشینه باشگاهی
جباری نوجوان خیلی زود مورد توجه باشگاه پهلوانپور قرار گرفت و از آنجا به راهآهن رفت. راه او از بچهمحلها جدا شد و به باشگاهی رفت که سکوی پرتاب او شد. جباری که در مسابقات محلی در خط دفاع بازی میکرد در تیم جدیدش یکباره سر از خط هافبک درآورد. مربی او در راهآهن رسول مددنوعی بود. جباری سه سال در راهآهن ماند و سپس در سال ۱۳۴۴راهی تاج شد و تا پایان دوره بازیکنی خود به مدت ۱۰ سال پیراهن این تیم را به تن کرد.
در آن زمان رقابتهای فوتبال درون استانها برگزار میشد و جباری همراه با تیم تاج سه عنوان قهرمانی در مسابقات فوتبال باشگاههای تهران در سالهای ۱۳۴۸، ۱۳۵۰ و ۱۳۵۱ بهدست آورد. در سال ۱۳۴۹ بازیهای فوتبال در ایران از شکل استانی خارج شد و به صورت سراسری برگزار شد. قهرمانی دوره نخست لیگ سراسری فوتبال که با نام جام منطقهای برگزار شد نیز به تاج رسید. نخستین جام قهرمانی باشگاه استقلال در سطح قاره آسیا در سال ۱۳۴۹ به موزه این باشگاه افزوده شد و علی جباری عضوی از آن تیم بود. سال ۱۳۵۳ علی جباری جام تخت جمشید را برای باشگاه تاج بالای سر برد.
جباری از سال ۱۳۴۹ و در حالی که ۲۴ سال سن داشت در حضور بازیکنان بزرگ و ملیپوش تاج کاپیتان آبیپوشان شد. خداحافظی زودهنگام او از فوتبال در ۲۹ سالگی پایان حضور او در این تیم بود.
تاثیر رایکوف
رایکوف علاوه بر نقش بزرگی که در موفقیتهای تیمی باشگاه تاج داشت، در موفقیتهای فردی بازیکنان آن تیم نیز سهیم بودهاست. استقلال در آن سالها مهرههایی بزرگ داشت و از طرفی بازیکنان جوان و جویای نام نیز بهطور مرتب از سوی رایکوف کشف میشدند و به تیم اضافه میشدند. علی جباری معتقد است که رایکوف میتوانست این شرایط را مدیریت کند و این بازیکنان را روی نیمکت حفظ کند. وظیفه کاپیتان تیم نیز در حضور این ستارگان در تیم سنگینتر میشد و باید تلاشی مضاعف میکرد.
سعی میکردم بیشتر از همه تلاش کنم. رایکوف همیشه به من میگفت اگر کاپیتانی را از تو بگیرم که دیگر لازم نباشد با بازیکنان حرف بزنی و فقط کار خودت را انجام بدهی، خیلی بهتر بازی خواهی کرد. رایکوف مرا کشف نکرد، اما یک تولد تازه به من داد. رایکوف مسیر مرا عوض کرد. جای مرا تغییر داد.
شماره ۸
پیراهن شماره ۸ تیم فوتبال باشگاه استقلال که در حال حاضر از ارزش ویژهای برخوردار است، پیراهن علی جباری در این تیم بودهاست. پیش از او پرویز کوزهکنانی شماره ۸ تاج را میپوشید. جباری با پیراهن شماره ۸ سالها کاپیتان استقلال بود. معروف است که او بازوبند نداشته و برایاش پیراهنی میدوختند که رنگ بازوی آن متفاوت بوده تا لازم نباشد بازوبند ببندد.
جباری پس از مدتی در تیم ملی ایران هم شماره ۸ را بر تن کرد. این شماره پیش از آن بر تن حمید شیرزادگان بود و بعد هم به فریبرز اسماعیلی رسیده بود. تا اینکه حسین مبشر رییس فدراسیون وقت به علی جباری اعلام کرد که حسین فکری تصمیم گرفتهاست از این پس او با پیراهن شماره ۸ ایران به زمین برود.
لقب
لقب سلطان در فوتبال ایران در دهه ۱۳۵۰ از سوی طرفداران تیم تاج به علی جباری داده شد.
رکورد گلزنی در استقلال
علی جباری ۸۹ گل با پیراهن تاج به ثمر رسانده است. این رکورد بیش از سه دهه دستنخورده باقی مانده بود. آرش برهانی در روز ۲۵ دی ۱۳۹۱ از این حد نصاب عبور کرد.
عملکرد در دربیها
علی جباری ۱۷ دربی با پیراهن تاج به میدان رفته است. او با ۱۱ بار کاپیتانی تیماش در دربیها در میان بازیکنان هر دو تیم رکورددار است. وی ۱۲ شهرآورد پیدرپی در ترکیب تیم استقلال بودهاست و از این منظر در میان بازیکنان استقلال در رده چهارم قرار دارد. جباری در دربیها ۵ گل برای استقلال به ثمر رسانده است و از این نظر همراه با غلامحسین مظلومی در میان آبیپوشان رکورددار است.
پیشینه ملی
نخستین بازی ملی جباری در یکم امردادماه ۱۳۴۴ در نخستین جام عمران منطقهای در تهران مقابل تیم ملی پاکستان به ثبت رسیده است. نخستین گل ملی جباری نیز در همین دیدار به ثمر رسید. علی جباری با اینکه در پست هافبک بازی میکرد، همواره از گلزنان برتر تیم ملی فوتبال ایران بهشمار میرفت. اوج درخشش علی جباری در تیم ملی ایران در دیدار با میزبان جام ملتهای آسیا ۱۹۷۲ در مرحله گروهی این رقابتها و در جدال برای صدرنشینی این گروه رخ داد. این بازی در شرایطی برگزار شد که مقامات فدراسیون فوتبال پیش از مسابقه از بازیکنان خواسته بودند بازی را واگذار کنند تا تایلند نیز از گروه صعود کند. اما در زمین مسابقه پس از اینکه تیم تایلند با دو گل از ایران پیش افتاد، علی جباری در ۱۰ دقیقه پایانی مسابقه هت تریک کرد و بازی به سود ایران پایان یافت. جباری در بازی فینال نیز زننده یکی از دو گل ایران به تیم کره جنوبی بود. این دومین قهرمانی پیاپی تیم ملی ایران و علی جباری در جام ملتهای آسیا بود.جباری در تاریخ ۲۴ شهریورماه ۱۳۵۳ پس از پیروزی در فینال هفتمین دوره بازیهای آسیایی در تهران از فوتبال ملی کنار رفت.
عملکرد در تیم ملی ایران
علی جباری از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۳ عضو تیم ملی ایران بودهاست که در این ۱۰ سال ۳۷ بازی برای تیم ملی ایران انجام داده و ۱۳ گل به ثمر رساندهاست.
علی جباری در سن ۲۹ سالگی از فوتبال خداحافظی کرد. او در سال ۱۳۵۳ از بازیهای ملی و در سال ۱۳۵۴ از بازیهای باشگاهی کنارهگیری کرد. جباری در مجموع ۱۰ سال برای باشگاه تاج و تیم ملی ایران بازی کرد.
نقش جباری در حفظ باشگاه استقلال پس از انقلاب
محل باشگاه تاج یکی از مکانهایی بود که در اوضاع نابهسامان و شلوغیهای پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ مورد هجوم و دستبرد قرار گرفت. آن هنگام فردی به نام میرزایی با دار و دستهاش به باشگاه آمدند، وارد موزه باشگاه شدند و تمام جامها و نشانهای باشگاه را که طی سالیان در رشتههای گوناگون بهدست آمده بود با خود بردند. جباری پس از باخبرشدن از این اتفاق به سوی باشگاه میرود اما روی دیوار باشگاه افرادی با تفنگ نشسته بودند که نمیگذاشتند کسی به ساختمان باشگاه نزدیک شود. پس از اینکه حسین شاهحسینی رییس سازمان تربیت بدنی در دولت موقت روی کار آمد علی جباری و منصور پورحیدری به همراه عنایت آتشی که از بازیکنان و مربیان تیم بسکتبال تاج بود دوباره دست به کار شدند و رایزنی کردند تا باشگاه را نجات دهند. در نهایت با تغییر نام باشگاه از تاج به استقلال مجوز ادامه فعالیت باشگاه صادر شد، هرچند که اموال، اماکن ورزشی و ساختمانهای باشگاه مصادره گردید. محل سابق باشگاه تاج در حال حاضر تربیت بدنی تهران است.
بازگشت به استقلال در بحران سال ۱۳۷۲
پس از تثبیت باشگاه استقلال علی جباری از مجموعه استقلال جدا شد. او که از فوتبال خداحافظی کرده بود، مسئولیتی را در باشگاه نپذیرفت. تا پانزده سال بعد که دوباره باشگاه با بحران روبهرو شد. آن هنگام استقلال نایب قهرمانی آسیا بود و سال پیش از آن نیز برای دومین بار در تاریخ خود قهرمان آسیا شدهبود اما شرایط در درون کشور برای این باشگاه به گونهای دیگر رقم میخورد.
در فصل ۱۳۷۲-۱۳۷۱ دسته اول لیگ فوتبال ایران جام آزادگان در دو گروه برگزار میشد. دو تیم بالای جدول از هر گروه به نیمه نهایی لیگ میرسیدند و ضربدری به هم میخوردند و در نهایت تکلیف قهرمان لیگ در فینال رقم میخورد. استقلال در این فصل در گروه خود سوم شد و به نیمه نهایی راه پیدا نکرد. اما بر اساس طرحی نوین از سوی فدراسیون فوتبال وقت، برای حمایت از تیمهای شهرستانی مسابقاتی هشتجانبه میان هشت باشگاه برتر تهران برگزار گردید تا چهار تیم اول در لیگ دسته اول باقی بمانند و چهار تیم دیگر راهی دسته دوم شوند. استقلال با ناکامی در تورنمنت هشتجانبه راهی دسته پایینتر شد و از آنجا که تهران در طراحیهای فدراسیون فوتبال در دسته دوم سهمیهای نداشت، یکباره به دسته سوم فرستاده شد. رییس فدراسیون در این زمان ناصر نوآموز بود.
مشکلاتی که باشگاه دچار آن شده بود به حدی بود که کاظم اولیایی مدیر باشگاه مجموعه تحت مدیریت خود را به کاخی ویرانه تشبیه میکرد. در چنین شرایطی بود که علی جباری بعد از سالها به استقلال بازگشت. او سرپرستی باشگاه را پذیرفت و یوگنی سکوموروخوف روس به سمت سرمربیگری باشگاه منصوب شد. مشکلات مالی نیز گریبانگیر باشگاه و مزید برعلت شده بود. به گفته جباری باشگاه برای پرداخت ۱۵ هزار تومان در ازای ۳۰ پرس غذا برای بازیکنان ناتوان بود و به رستورانهای دیگر میرفتند تا بهای ارزانتری را بپردازند. قرارداد بازیکنان استقلال در آن فصل ۳ میلیون تومان پیشپرداخت و ماهیانه ۱۸ هزار تومان بود که البته تنها شامل بازیکنان ملیپوش میشد و سایرین دستمزد کمتری میگرفتند. با وجود این شرایط استقلال نتایج لازم را کسب کرد و بحران را از سر گذراند.
علی جباری تا سال ۱۳۷۳ در استقلال سرپرست بود اما در دیدار با صنعت نفت در آبادان اتفاقاتی رخ داد که باعث جدایی او از استقلال شد.
نشان طلای آسیا
علی جباری به همراه علی پروین و همایون بهزادی بهخاطر فعالیت در حوزه ورزشی از جانب کنفدراسیون فوتبال آسیا به نشان طلای آسیا نائل آمد.
فرهاد مجیدی
فرهاد مجیدی قادیکلایی (زاده ۱۳ خرداد ۱۳۵۵) بازیکن فوتبال اهل ایران است که در حال حاضر در باشگاه استقلال تهران بازی میکند .
وی سابقه بازی در باشگاههای بهمن کرج، راپیدوین اتریش، الوصل امارات، العین امارات ، الاهلی امارات،النصر امارات و الغرافه قطر را دارد .
افتخارات
باشگاهی
قهرمانی در جام آزادگان ۷۷–۷۶ به همراه تیم استقلال تهران
قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا ۰۳-۲۰۰۲ به همراه تیم العین امارات متحده عربی
قهرمانی در لیگ امارات ۲۰۰۷–۲۰۰۶ به همراه تیم الاهلی
قهرمانی در جام حذفی ۸۷–۸۶ به همراه تیم استقلال تهران
قهرمانی در لیگ برتر فوتبال ایران ۸۸–۸۷ به همراه تیم استقلال تهران
قهرمانی در جام حذفی قطر ۲۰۱۲–۲۰۱۱ به همراه تیم الغرافه قطر
قهرمانی در لیگ برتر فوتبال ایران ۹۲–۹۱ به همراه تیم استقلال تهران
فردی
بهترين بازيکن ليگ دهم ایران:
در نظرسنجی برنامه ۹۰ که در پایان لیگ دهم ایران انجام شد فرهاد مجیدی با رای اکثریت مخاطبین این برنامه به عنوان بهترین بازیکن لیگ دهم ایران انتخاب شد.
مرد سال ۸۹ فوتبال ایران:
وی همچنین در نظرسنجی دیگر برنامه نود با رأی بینندگان به عنوان مرد سال ۸۹ فوتبال ایران انتخاب شد.
برترین گلزن تاریخ لیگ آسیا در جمع بازیکنان ایرانی:
فرهاد مجیدی با به ثمر رساند ۲۳ گل در ادوار مختلف مسابقات جام باشگاههای آسیا هم اکنون رکورد دار بهترین گلزن ایرانی در این مسابقات است.
نامزد دریافت جایزه بهترین بازیکن آسیا در سال ۲۰۱۰:
کنفدراسیون فوتبال آسیا نام وی را به عنوان یکی از نامزدهای بهترین بازیکن سال ۲۰۱۰ در لیست اولیه خود قرار داد.
تنها فوتبالیست ایرانی دارای عنوان قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا ۰۳-۲۰۰۲ به همراه العین
محبوب ترین بازیکن جهان در سال ۲۰۱۱:
وی در نظرسنجی سایت فدراسیون بینالمللی تاریخ و آمار فوتبال (IFFHS) به عنوان محبوب ترین بازیکن جهان در سال ۲۰۱۱ انتخاب شد. همچنین فدراسیون بین المللی آمار تاریخ فوتبال با ارسال نامه از فرهاد مجیدی برای حضور در مراسم گلا ۲۰۱۰ و دریافت جایزه این فدراسیون دعوت به عمل آورد.
سومین گلزن برتر تاریخ باشگاه استقلال تهران:
فرهاد مجیدی با ۸۵ گلی که برای استقلال به ثمر رسانده است سومین گلزن برتر تاریخ این باشگاه به شمار می رود.
خوب دیگه فرهاد مجیدی ; هفت مقدس ; نیازی به توصیف و تعریف من نداره . محبوب ترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران و آسیا . لقب اسطوره و ستاره برای این بازیکن کمه ... کاپیتان همیشه با تعصب باشگاه استقلال فرهاد مجیدی ... بیوگرافی فرهادو توی اسپویل کامل گذاشتم
زندگی شخصی
وی یک برادر و ۲ خواهر دارد. به غیر از فرهاد، برادرش فرزاد نیز به فوتبال روی آورد.
زندگی ورزشی
دوران باشگاهی
نخستین تیم رسمی که فرهاد مجیدی در آن بازی کرد، تیم جوانان کشاورز بود. او بعد از مدتی بازی در این تیم به جوانان بهمن پیوست. پس از گذشت مدت زمان کوتاهی به طور قرضی برای بازی در مسابقات استانی به تیم پارچین پیوست. بعد ۸ ماه حضور قرضی در در تیم پارچین تیم بهمن بار دیگر خواستار او شود و دوباره به این تیم بازگشت.
بهمن کرج
مجیدی در ۲ فصل حضور خود در بهمن کرج ۷ گل برای این تیم به ثمر رساند. در تیر ماه سال ۷۶ مجیدی که تنها ۲۰ سال داشت مورد توجه تیم استقلال تهران قرار گرفت و از تیم بهمن به استقلال تهران پیوست.
استقلال تهران
مجیدی در اولین فصل حضور خود در استقلال تهران همراه با این تیم قهرمان لیگ آزادگان در فصل ٧٧-٧٦ شد.در فصل بعد حضور خود در این تیم به نایب قهرمانی جام باشگاههای آسیا، نایب قهرمانی جام حذفی، و همچنین نایب قهرمانی لیگ آزادگان دست یافت .بعد از بازی جنجالی استقلال تهران و فجر سپاسی در شیراز و محرومیت چند جلسه ای که نصیب وی شد، مجیدی راهی اتریش شد و به تیم راپید وین پیوست.
راپید وین
او در نیم فصل دوم در ۱۲ بازی برای تیم راپید وین به میدان رفت و ۲ گل هم به ثمر رساند.مجیدی با پایان فصل ۲۰۰۰-۱۹۹۹ لیگ اتریش بار دیگر به استقلال برگشت.
استقلال تهران
در سال ۱۳۷۹ و پس از بازگشت از اتریش مجیدی در ۶ بازی برای استقلال به میدان رفت و پس از مدت کوتاهی با پیشنهاد باشگاه فوتبال الوصل امارات راهی کشور امارات شد.
الوصل امارات
پس از پيوستن این بازیکن ایرانی به الوصل ، تلوزيون دبی اسپرت در گزارشی ، حضور مجیدی در این تیم را یکی از عوامل افزایش طرفداران الوصل دانست.او در ۵/۵ فصلی که الوصل را همراهی کرد ۶۸ گل در لیگ امارات و ۴۰ گل در جام حذفی، جام اتحادیه و جام خلیج فارس به ثمر رساند و به یکی از برترین گلزنان تاریخ باشگاه فوتبال الوصل امارات تبدیل شد. در آوریل سال ۲۰۰۳ مجیدی به صورت قرضی از الوصل به تیم العین امارات پیوست تا این تیم را در لیگ قهرمانان آسیا همراهی کند.
العین امارات
او در بازی برگشت نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا ۰۳-۲۰۰۲ در مقابل دالیان چین در حالی که العین ۴-۲ از حریف خود عقب بود و با این نتیجه بازی به وقت اضافی کشیده می شد، در دقیقه ۸۳ گلزنی کرد تا العین فینالیست شود و با پیروزی در مقابل تروساسانا تايلند در فینال این مسابقات ، همراه با العین قهرمان لیگ قهرمانان آسیا ۰۳-۲۰۰۲ شود.پس از حضور قرضی در العین امارات ، مجیدی به الوصل امارات بازگشت و در نیم فصل دوم از فصل ۲۰۰۶-۲۰۰۵ امارات این بار به صورت قرضی با قرادادی چهار ماهه از الوصل به الاهلی امارات پیوست.
الاهلی امارات
مجیدی در الاهلی موفق به زدن ۶ گل شد. او در تک مسابقه ای که برای تعیین قهرمان لیگ امارات بین الاهلی و الوحده انجام می شد و در پایان منجر به پیروزی چهار بر یک الاهلی شد ، گل دوم این تیم را به ثمر رساند تا همراه با الاهلی قهرمان لیگ امارات شود.بعد از قهرمانی با الاهلی در خرداد سال ۸۵ با قردادی ۲ ساله به تیم النصر امارات پیوست.
النصر امارات
مجیدی که با قردادی دو میلیون دلاری به این تیم پیوسته بود بعد از یک نیم فصل حضور در النصر به صورت قرضی بار دیگر راهی الاهلی امارات شد. پس از اتمام قرداد قرضی وی با الاهلی در حالی که یک سال دیگر با النصر قرارداد داشت ، قرار داد مجیدی فسخ شد و او در تابستان سال ۸۶ برای سومین بار به استقلال بازگشت.
استقلال تهران
مجیدی در بازگشت مجدد خود به استقلال موفق شد به همراه این تیم قهرمانی در جام حذفی ۸۷–۸۶ و قهرمانی لیگ برتر فوتبال ایران ۸۸–۸۷ را بدست آورد. او در پایان نیم فصل ۹۱-۹۰ لیگ ایران با قردادی چهار ماهه به تیم الغرافه قطر پیوست [۱۷]پرویز مظلومی که در آن زمان مربی استقلال بود معتقد بود جدایی فرهاد مجیدی در نیم فصل باعث ناکامی استقلال در کسب مقام قهرمانی لیگ برتر ایران در پایان فصل ۹۱-۹۰ بوده است.
الغرافه قطر
وی در ۴ ماه حضور خود در این تیم در ۲۲ بازی که انجام داد ۷ بار موفق به گلزنی شد و به همراه الغرافه به قهرمانی جام حذفی باشگاههای قطر دست یافت. مجیدی در پایان این دیدار با پرچم ایران در جشن قهرمانی الغرافه شرکت کرد.
خداحافظی با فوتبال و بازگشت دوباره
مجیدی پس از جدایی از الغرافه قطر و به رقم پیشنهادهایی که از باشگاه راه آهن، مس کرمان، ذوب آهن، پرسپولیس، ملوان و تراکتورسازی داشت ، در۷ مهر ۱۳۹۱ با انتشار نامهای، خداحافظی خود با دنیای فوتبال را اعلام کرد. اما ۸۱ روز پس از خداحافظی از فوتبال٬ در بامداد ۲۸ آذر ۱۳۹۱ با قراردادی ۱/۵ ساله بار دیگر به استقلال پیوست.
بازیهای ملی
مجیدی اولین بار در سن ۲۰ سالگی برای بازیهای جام ملتهای آسیا ۱۹۹۶ در امارات توسط محمد مایلیکهن به تیم ملی دعوت شد و نخستین بازی ملی خود را در برابر کویت و در سال ۱۳۷۵ انجام داد.او همراه ایران به جام جهانی سال ۱۹۹۸ نیز به فرانسه رفت و در ۲۶ شهریور ۱۳۸۹ در دوره مربیگری افشین قطبی از بازی در تیم ملی خداحافظی کرد. فرهاد مجیدی، در ۱ شهریور ۱۳۹۰ و در سن ۳۵ سالگی در لیست کارلوس کیروش قرار گرفت و به تیم ملّی بازگشت.با این حال، او در تاریخ ۵ مهر ۱۳۹۰ با ارسال نامهای به علی کفاشیان رییس فدراسیون فوتبال ایران، خداحافظیاش را از بازیهای ملی اعلام کرد.او در این نامه، دلیل خداحافطی خود را برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال در سال ۲۰۱۴ و عدم حضور احتمالی او در آن مسابقات به دلیل وضعیت سنیاش و میداندادن به جوانان عنوان کرد. جوانانی که به گفتهٔ او شاید با حضور امثال او به سرنوشت وی در گذشته دچار شده و در عین جوانی و آمادگی فنی از حضور و خدمت در تیم ملی فوتبال محروم شوند.
جنجالها
در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۳۹۱ مجیدی که یکی از بازیکنان سابق استقلال به شمار میرفت و در الغرافه قطر توپ میزد در بازی جام باشگاههای آسیا بین تیمهای پرسپولیس تهران و الغرافه قطر و در حضور بیش از ۹۰ هزار تماشاگر سرخ پوش بعد از این که با دریافت کارت زرد دوم از زمین مسابقه اخراج شد، پیراهن زرد رنگ الغرافه قطر را از تن خود خارج کرد و لباس آبی (همرنگ پیراهن استقلال تهران) را نمایان کرد وپس از بوسیدن آن٬ به تماشاگران پرسپولیس عدد۴ را به خاطر ۴گل زده در شهرآورد تهران را نشان داد٬این حرکت مورد اعتراض هواداران پرسپولیس قرار گرفت.
خوب دوستان در همین حد در توانم بود دیگه . گفتم عکس و اینا نذارم اینبار زیاد . اگه اسم پیشکسوتی رو یادم رفته شرمنده تا اونجا که یادم بود نوشتم تا اونجا که یادم نبود از امیر کمک گرفتم ...
منبع تمام پستا ویکی پدیا و خبر آنلاین و سایت گل و مصاحبه های رسمی بازیکنا با مجلات بود .
تهیه و گردآوری و فیکس کردن فونتو منظم و مرتب کردن و ویرایش و بعضی جاها هم نویسندگیش با بنده ی حقیر
کپی از مطلب بالا بدون قید منبع و نام نویسنده Mohammad.F.M یا همون MohammadT15 غیر مجاز میباشد و پیگرد قانونی دارد نه آقا شوخی کردم
اسطوره هاتون رو بیشتر بشناسید