من دارم آمار دقیق و مستند ارائه می کنم، اسمش میشه پروپگاندا
نکنه آمارهای FBI هم که من در پست قبلی گذاشتم پروپگاندا بود؟
مشکل شما اینه که هر دلیلی برای محدودیت های منطقی رو یکدفعه یکی می کنید با سوپردولتی که قراره همه چیز زندگی همه شهروندان رو کنترل کنه. در این بین حد وسطی وجود داره. شما بدون نسخه پزشک نمی تونید دارو بخرید. این دولت هست که داره کنترل می کنه شما چکار می تونید بکنید یا نکنید. آیا منطقی است؟ بله. شما نمی تونید خیلی کارها رو انجام بدید چون ریسکشون برای سایرین زیاد است. مثلا نمی تونید در خیابان کورس مسابقه بکذارید، یا مست رانندگی کنید، یا خیلی چیزهای دیگه. خیلی از این کارها ممکنه تفریحات باشه برای یک عده ولی وقتی خطرشون از حد قابل تحملی بیشتر میشه طبیعتا لازمه براش محدودیت بوجود بیاد.
بطور مثال در ایران در سال حدود 20 هزار نفر در جاده های کشور کشته میشن و بیشتر از 300 هزار نفر جراحت پیدا می کنند. بله شکی نیست رانندگی برای یک عده یک تفریح لذت بخش است ولی اگه شیوه ای باشه (مثل راننده های اتوماتیک خود کار) که می تونند این تلفات و مصدومیت ها رو به نزدیک صفر برسونند، پرسشی که مطرح میشه اینه که آیا لذتی که نصیب اون عده از رانندگی میشه ارزش این همه تلفات جانی و مصدومیت ها رو داره یا خیر (تلفات مالی به کنار)، و آیا برای این مسئله میشه راه حلی پیدا کرد (مثلا افرادی که قصد رانندگی تفریحی رو دارند میتونند براشون پیست های خاص در نظر گرفته بشه). در خیلی از مواقع پاسخ صحیح اینه که اون لذت برای اون افراد ارزش این همه تلفات رو نداره.
اگه تصور می کنید حتی بحث درباره این مسائل مساوی است با سوپردولت به سبک 1984 واقعا دیدگاه کاملا سیاه و سفید به جهان دارید. در خیلی از این مسائل یک دیدگاه همه پاسخ ها رو نداره، باید برای مسائل مختلف دیدگاه های مختلف بررسی بشه و در بعضی مواقع آزادی مطلق یا بسیار زیاد صحیح است (مثلا غذا خوردن، لباس پوشیدن، مواد مخدر و اکثریت چیزها)، در بعضی مواقع محدودیت زیاد صحیح است (اسلحه، داروهای پزشکی و ...)، در خیلی مواقع هم حد متعادلی وجود داره که می تونه اکثر مزیت های آزادی رو به همراه اکثر مزیت های محدودیت در کنار هم داشته باشه فقط با اندکی از مزایای هر دو.