ایستگاه تصمیم آخر تو، همان جایی که سالهاست نشسته ای و راکد مانده ای ، نیلوفر مردابی برایت نمیسازد!
فکر، پرنده ای است در حال پرواز!
قفس سزاوار اندیشه های عاشق نیست!
قطار بعدی شروع دیگر توست.
نیلوفرانه بر مرداب زندگی باش.
نه گندآبی در مرداب زندگی!
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
[ + افزودن آگهی متنی جدید ]
ایستگاه تصمیم آخر تو، همان جایی که سالهاست نشسته ای و راکد مانده ای ، نیلوفر مردابی برایت نمیسازد!
فکر، پرنده ای است در حال پرواز!
قفس سزاوار اندیشه های عاشق نیست!
قطار بعدی شروع دیگر توست.
نیلوفرانه بر مرداب زندگی باش.
نه گندآبی در مرداب زندگی!
خطـــــــــــی ممتــــــــــد از کناره ی لبهایم
گذشت ....
چند ثانیه جای بغض
مکث کردم
لبخندی زدم
دوباره قطرات سرازیر شدند!
باران هم می آورد.... هم می برد ... هم می گیرد!
باران اما وفا دارد.
وقتی..... آورد و برد و گرفت..... باز هم برگشت تا .... بیاورد و ببرد و بگیرد.... تا بگوید .... می آیم ، میبرم و میگیرم..تمام و مطلق به نام خودم تمامش میکنم...
اما برای من تو را تقدیر آورد ....او برد.... تو خودت را از این من گرفتی و هر کسی برای خودش برید و دوخت .... این پیراهن گشاد را!
دیشب ساکت و آرام نشستم کنار تو...
نه اینکه باز عاشقت شده باشم یا....نه!
سر نیزه های امانم نمیدهند!
دل آورده ام که باز بسپارم به دست تو...
که خنجر کنار عزیزان خوردن بهتر از آماج نیزه هاست!
حرف های نخوانده بسیار است.....
اما همیشه خوانده ها خواندنی نیست!
کلمات نیز وقت تنهایی فقیرن برای ابراز وجود!
چرا که با ارزش ترین حرف های یک انسان تنها در نانوشته هایش جا می ماند!
صبر کن تا ..... نمیدانم تاکی!
فرصت یک دیداری را میخواهم که تا چشمانم سو دارند سیرم کند!
راستی یادم رفت بگویم عمر من کوتاه شد!
صبر کن تا پایان عمرم.
تمام تنم آعشته به عطری است که گمان میکردم عطر تن توست.نمیدانستم عطر هم آغوشی با او تمام هوای من است!
دلــــ نوشت و عقلـــــ آنرا خط زد............
این بار چندم است نمیدانم.اما هر روز یک نفر یک خاطره یک عکساز گذشته ام خط میخورد!
تا به امروز برسم
به این ساعت ...
به این دم ای که فرو رفت.....به امید یک بازدم بیهوده تر!
شانه هایم قرص میشود وقتی پا به پایم می آید....خسته که نمیشود هیچ مرا تا آنجا که نفســــــ در سینه باقیست همراهی میکند.
دلمــــــــ دیگر نمیلرزد ....از رفتن بی خبر او....از حرف هایی که بویی از صداقتـــــ نبرده اند....او برای همیشــــــــــه های من است......برای لحظات ناب عاشقیمــــــــ ....لبریز از صداقتـــــــ و شـــــــور و امیــــــــد.....
خـــــلوتـــــ کـــــرده ام با خـــــودم خـــــلوتـــــی پُـــــر از سکونـــــ.....
ایـــــن بار میخـــــوام پای خـــــودم بایستـــــم پای تمـــــام خوبیهـــــایم تمـــــام مهربانـــــی هایمـــــ!این انسانهـــــا تا یـــــادم هستـــــ مـــــرا گَـــــزیده اند!
میخواهم در خـــــلوتمـــــ بوســـــه بـــــاران کنمـــــ جـــــای زخـــــم های دوستـــــ را........
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)
قوانين ايجاد تاپيک در انجمن
جواب بصورت نقل قول