نقل قول:
کلی جواب میدم:
1. ژاپن دهه ها 1960 و 1970 پیشرفت اقتصادی و صنعتی (نه پیشرفت کلی) بسیار سریعی داشت که دلیلش سیاست های راست افراطی مبنی بر حرف های مشابه چیزهایی که شما می زنید (وطن "دوستی" افراطی، خدمت به کشور، فداکاری در راه کشور، بی اهمیتی به خود و ...)Peace out
بعد از جنگ هم همین صفات در مردم ژاپن وجود داره میتونید به انگلیسی مقالات فراوانی در این باره پیدا کنید و این که اون صفات تنها در زمان امپراتوری ژاپن وجود داشت از نظر علمی درست نیست.
نقل قول:
که باعث شد با اینکه مردمشون یکی از پایین ترین کیفیت های زندگی در بین کشورهای توسعه یافته رو داشته باشند، کشور تبدیل بشه به یک ابرقدرت صنعتی و اقتصادی. همه ثروتی که تولید میشد به جای اینکه صرف بهبود زندگی مردم بشه صرف سرمایه گذاری مجدد میشد و در نهایت کشور تبدیل شد به کشوری که رضایت از زندگی بسیار پایینی داشت، ساعت های کار بسیار بالا، کار سنگین در سنین بالا، آزادی های مدنی پایین، حقوق زنان ضعیف و بعد از دو دهه Austerity که کم کم در اواخر دهه 1990 به این سمت مردم کشور گفتند کافی است و خواهان حقوق منصفانه، ساعات کار منصفانه و ... شدند که باعث شد
من ژاپن بعد جنگ رو گفتم.
نقل قول:
این رشد اقتصادی کند بشه و الان تقریبا صفر است. این تغییر شاید به نظر شما منفی باشه و انتقاد کنید مردمشون دیگه وطن دوست نیستند ولی این تغییر به نفع مردم کشورشون بوده. کشور بدون مردمش هیچ چیزی به جز یک اسم و چند خط روی نقشه نیست.
این تغییر فرهنگ مردم نیست تغییر شرایط اقتصاد جهانی است که متوجه چین و امریکا هم شده و این که اقتصاد مبتنی بر نظرم ژاپن به دلیل تورم منفی و نرخ باروری در سال های اخیر ضرب دیده است.
2
نقل قول:
. Humanism به معنی این نیست که انسان اشرف مخقولات است (اون تفکر ایدئولوژی های دیگری است)،
هر کس برداشت خود را از این نظریه دارد اما من کتاب یک کشیشی در این باره را می خواندم بر این بخش از این نظریه تکیه داشت.
نقل قول:
اما Humanism صد درصد تفکر شما که یک کشور مهمتر از مردم درونش هست رو رد می کنه.
یک کشور مهم تر از افراد درونش نیست به پایندگی مردم اون کشور وجود دارد.
نقل قول:
شما بهش میگید خرافی چون طبیعیه تفکرات متفاوتی دارید. در دید من هر ایدئولوژی که معتقد باشه خود ایدئولوژی مهتر است از مردمی که است که تحت تاثیرش هستند و نسبت به اونها اولویت پیدا می کنه، باطل است.
این جملاتتان نافی حرف من نیست. و من ناقضش نیستم.
نقل قول:
ارزش هر ایدئولوژی رو در تاثیرش بر کیفیت زندگی موجودات زنده ای که تحت تاثیرش هستند باید سنجید
قبلا همین حرف را به گونه ای دیگر در پست پیشین گفته ام.
بعضی از افراد معتقد هستند مذهب متفاوت است،
نقل قول:
شما احتمالا وطن "دوستی" رو متفاوت می دونید، هر کس برای چیزی که بهش متعصب است استثنا قائل میشه.
متفاوت از؟ در خرد گرایی استسنا وجود ندارد همه چیز تابع منطق و اندیشه است.
نقل قول:
3. خیلی جالبه اینقدر تمرکز دارید روی پراکندن کردن مهر و زیبا کردن "کشور". خوش بحال هم میهنان شما. ای کاش همه جهان هم میهن شما بودند،
می توانند باشند میهندوستی ایرانی بر خلاف وطن پرستی اروپایی بر اساس مذهب یا نژاد یا رنگ پوست و حتی اصالت تعریف نمیشه بر اساس پایبندی به ایران نه به صرف یک کشور به عنوان یک فرهنگ که در پی گسترش و یا حتی ایجاد سه اموزه اهورایی پندار نیک گفتار نیک و کردار نیک است که نمود این فرهنگ در شاهنامه هم هست شما اگر شاهنامه بخوانید می گوید که اگر به تو ظلم شد یا به کشورت تجاوز شد تا اخرین قطره خود از خودت و کشورت دفاع کن اما ازارت حتی به یک مورچه بی گناه هم نرسه.
نقل قول:
یا شاید شما بتونید این تلاشتون رو بکنید برای همه مردم جهان نه صرفا اونهایی که پاسپورت مشابه شما دارند.
البته با نیک کردن کشور ما هدف والاتر که خوشبختی همه ی جهانین هست رو دنبال می کنیم نام کشورم برای من مثل فامیلی من است برایم بسیار مهم و ارزشمند است اما این باعث کبر و یا باعث این نمی شه که به مردمان دیگر کشور ها توجه و التفات نداشته باشم چون فرهنگ من دستور می دهد که چنین کنم حتما این شعر معروف را شنیده اید که می فرماید:
بنی ادم اعضای یک دیگرند / که در افرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد اورد روزگار / دگر عضو ها را ندارد قرار
توکز مهنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند ادمی
یا نمونه های فراوانی در شاهنامه و غیره.
نقل قول:
برای من یک ایرانی و یک عراقی و یک افغانی یکسان هستند، چون همه انسان هستیم.
از این حیث که همه ی یکسانیم که انسانیم اما تفاوت هایی داریم که این ها موجب برتری یا ضعف نمی شود موجب تفاوت می شود.
نقل قول:
انسانیت ابتدا، هم میهن و هم دین و هم نژاد و هم عقیده و ... بودن همگی اهمیتشون بسیار ناچیز است.
اهدافی که شما می گویید با تفکرتون اجرا می شود از نظر روان شناسی غیر قابل اجراست. حالا اگر در کرات دیگر هم موجودات دیگری بودن در این صورت حرف شما می شد نژاد پرستانه من می گویم همهی انواع موجودات. این حرفتون هم نافی حرف من نیست اما انسان نیاز به احساس تعلق داره چه بهتر که خودت رو وامدار یک فرهنگ غنی و تمدنی کهن بدونه و سعی در اجرای اموزه های نیک اون فرهنگ ابتدا در جامعه ی کوچک خودش و بعد در جامعه ی جهانی بکنه.
نقل قول:
4. شما مفهوم "کشور برای خدمت به مردمش" که من اشاره کردم رو قاطی کردید با "استفاده شخصی از کشور". صحبت من این نیست و نبوده.
این گونه خودتون بیان کردید و من بر پایه نوشته شما گفتگو کردم.
نقل قول:
بحث نحوه تفکر و پاسخگویی است که کشور نسبت به مردمش مسئول است و نه مردم نسبت به کشور.
شما اول تکلیف خودون رو مشخص کنید جایی می گویید که کشور ها با انسان ها تعرف می شن و جایی می گید که کشور مسئوله. به نظر من همه در قبال هم مسئولا هر کس که تاثیر روسی دیگری بگزاره در قبال تاثیرش مسئوله چه مفاهیم مانند کشور و چه انسان ها.
نقل قول:
اینکه می فرمایید باید پولی ذخیره کنیم هم صحیح است، برای همینه که مالیات می پردازیم. حالا وظیفه کشور است که به ما خدمت کنه.
کشور نمی تونه پولی ذخیره کنه و غیره کشور تنها یک میراث فرهنگی و معنویه اون دولت (و در مورد کشور ما "فعلا" حکومت) است که می تونه این کار رو بکنه.
نقل قول:
5. بحث جنگ هم بسیار واضح است. بعضی ها (شاید شما، نمی دانم) معتقد هستند در هر جنگی باید رفت و در جبهه کشور جنگید مستقل از اینکه حق با کیست و شرایط چگونه است
البته که نه.
نقل قول:
چون خون مردم کشور ما رنگی تر از سایر کشورهاست و به نوعی ذهنیت "همیشه حق با ماست" رو دارند.
البته که نه.
نقل قول:
من اینطور فکر نمی کنم. اگه من آمریکایی بودم به هیچ وجه نمی رفتم با ویتنام یا عراق بجنگم، اگر ژاپنی بودم به هیچ وجه نمی رفتم با چین یا آمریکا بجنگم،
:n41:
نقل قول:
حالا هم که ایرانی هستم به هیچ وجه نمی رفتم همراه نادرشاه افشار یا خشایارشاه کشورگشایی کنم،
این بحث بسیار بلند تاریخی است لطفا این بحث ها را باز نکنید مثال معاصر پایینی رو پاسخ می گم.
نقل قول:
ولی زمان حمله اعراب به ایران حتما می جنگیدم.
چه سودی داشت برای شما و چه نفعی برای شما داشت دفاع از کشور؟
نقل قول:
در جنگ با عراق تا 3 خرداد 61 می جنگیدم، بعد از اون نه.
شروع کنند جنگ رو که همه می شناسیم اگر نمی شناسید بفرمایید تا در pv معرفی کنم. اما در مورد جنگ کشور داره از دست میره اون مرحله مرحله ای نیست که ما حق و باطل رو مشخص کنیم. حتی اگر بخواهیم مشخص هم کنیم با رفتن از جبهه ها هم فقط کشور نابود می شه. حال که صحبت که از 8 ساله شد باید بگم این تقاصی بود که مردم به خاطر ناسپاسی هایشان پرداخت کردن.
نقل قول:
مسئله به این سادگی نیست که شما می فرمایید.
بله ساده نیست.
نقل قول:
6. شما می فرمایید ایمان رو قبول ندارید، ولی فقط وقتی این ایمان به چیزی باشه که شما خوشتون نمیاد.
نه به همه چیز همین صورته این بسیار احمقانه است که بگم همه اشتباه می کنن و من بدون بحث درست می گم.
نقل قول:
شما به کشورتون ایمان دارید و این از صحبت هاتون مشخصه.
برداشت شماست که اگر از نوشته های من متوجه چنین چیزی شدید لطفا بگویید کجای نوشته من چنین معنی می دهد؟ لطفا ادل خودتون رو فرمایید.
نقل قول:
ایمان مذهبی تنها نوع ایمان نیست.
ایمان به صورت عام رو گفتم.
نقل قول:
فردی که کشورش رو بصورت اتوماتیک لایق می دونه
من کی همچین ادایی کردمم؟:n13: (نمونه ای بند های ذهنی شما)
نقل قول:
و فکر می کنه این کشور اولویت داره نسبت به مردمش
کشور برای مردم و مردم برای انسانیت
نقل قول:
(شما هم گفتید جمع اولویت داره به فرد که منظورتون واضحه همین بود)
جمع یعنی منافع جمعی چرا سعی در تعریف گفته های من دارید؟ جمع بزرگ ما کشور ماست این که مشخصه.
نقل قول:
در اصل بحث همین ایمان است.
ارتباطی به ایمان ندارد.
نقل قول:
به قول نوآم چامسکی این کار معادل یک مذهب بنیادگرایانه است که افراد در اون مذهب "کشویت" رو می پرستند. جناح راست افراطی در آمریکا هم همین اتهامی که شما به من می زنید رو به امثال چامسکی می زنند.
با نقل قول از سخنی که ربطی ندارد خود را با سواد جلوه نمی دهید. من گفتم که مفهوم های وطن پرستانه و ایمانی و غیره رو قبول ندارم بر پایه علم و منطق کشورم را دوست دارم و به اون عشق می ورزم و فرهنگ اون به من ضد بنیاد گرایی رو یاد می دهد. در باره این در خط های گذشته صحبت کرده ام.
نقل قول:
7. در نهایت، این تفکرات راست افراطی که کشور مهم است و نه مردمش
من ربا راست و چپ و بالا و پایین کاری ندارم درباره نوشته های من صحبت کنید نه طبقه بندی ذهنی خودتون لطفا.
،
نقل قول:
مردم نسبت به کشور مسئولیت دارند نه کشور نسبت به مردم،
برای بار چندم عرض می کنم کشور برای مردم و مردم برای انسانیت. رایطه مردم و کشور یک رابطه دوطرفه و معنوی است و روانی البته.
ک
نقل قول:
شور هست که نسبت به زحمت و استعداد مردمش حق مالکیت داره و نه مردم نسبت به توانایی های کشور و چیزهایی از این قبیل هیچ وقت برای طولانی مدت در جایی پاسخگو نبوده.
من هم مدعی این جمله اشتباه نبودم. شما با فیلتر های ذهنی خودتون دارید پاسخ می دهید نه بر طبق گفته های من. کشور مالک هیچ کس نیست این مردم هستند که مالک کشورشون هستن و کشور برای مردم است.
نقل قول:
در کوتاه مدت بله مردم زیر فشار قانونی یا فرهنگی از همه چیز خودشون می گذرند تا کشورشون به اصطلاح آباد بشه ولی در بلند مدت این مردم کشور هستند که افت می کنند، حالا با جاده و ساختمان مدرن و نو ساز.
اون افرادی که از کشورداری فقط همین رو می بینند چنین ذهنیت هایی دارند.
ابادی کشور بدون ابادی افکار و اندیشه ها و تقویت نیروی انسانی هیچ گونه ارزشی که نداره هیچ حتی ضرر های بسیاری هم داره. باز هم به متن من پاسخ ندادید این ها با کجای متن ما تضاد داشت؟
فنجان ذهنتان را خالی کنید و دوباره برای خودتون چای دم کنید.