چه بيخيال...
رفتى ...
ونديدى...
آنچه زير پايت ميگذارى وميروى...
دلِ شكسته ى من است...
Printable View
چه بيخيال...
رفتى ...
ونديدى...
آنچه زير پايت ميگذارى وميروى...
دلِ شكسته ى من است...
اگر به جاى اينهمه انتظار...
برايت نقاشى كشيده بودم...
كمال الملكى ميشدم براى خودم...
اين روزها٠٠٠
چه تلخ ميگذرد٠٠٠
مثل شكلات تلخ نود و شش درصدي كه، گوشه دهانت ، جاخوش كرده٠٠٠
و تو ، نميداني چطور تلخى اش را قورت دهى٠٠٠
هرچند فنجان چايى داغ ، با حبه اى قند، همراهش كنى٠٠٠
تلخى اش تمام تنت را ميلرزاند٠٠٠
علاجش فقط و فقط بيرون انداختنش است٠٠٠
تلخى را بايد تف كرد٠٠٠
تو٠٠٠
فقط٠٠٠
باش٠٠٠
هرباركه چشمم ٠٠٠
به جاى خالى موهايت مي افتد٠٠٠
نميدانى چقدر از تارتار موهايم خجالت مى كشم٠٠٠