(279-389 ه. ق)
بنيانگذار حقيقي امارت سامانيان نصربن احمد بود. اولين پادشاه مستقل اين خاندان برادر او است، بنام اسماعيل بن احمد که مرکز امارتش بخارا بود. بعد از مرگ نصربن احمد (297 ه. ق) اسماعيل با شکست دادن عمروليث حکومت سامانيان را در ماوراءالنهر مستقر ساخت. و حکومت نوبنياد بنام جد ايشان سامان حکومت ساماني ناميده شد. سامان از تخم بهرام چوبين بود. اسماعيل قبل از وفات برادر و بعد از مرگ او اکثر اوقات خود را با کفار حدود شمالي بلاد ساماني به جهاد و غزا ميگذارند. وقايع دوران امارت امير اسماعيل سه رشته است: 1- جنگ او با عمروليث صفاري و اسارت عمروليث بسال 287 ه. ق 2- جنگ او با محمدبن زيد داعي و لشکرکشي او توسط محمدبن هارون سرخسي به گرگان و طبرستان و فتح و ضميمه آندو استان به قلمرو ساماني در سال 287 ه.ق.
3- لشکرکشي او براي دفع محمد هارون که در سال 288 بر اسماعيل عاصي شده بود. در نتيجه اين لشکرکشي ري و قزوين هم به تصرف اسماعيل درآمد. بعد از مراجعت از ري و قزوين اسماعيل بقيه ايام خود را صرف جهاد در ماوراءالنهر با کفار آن ديار نمود. اسماعيل ساماني گذشته از شجاعت و همت و جوانمردي، مردي بسيار ديندار و خداترس بود. لشکريانش شب و روز به خواندن دعا و نماز و عبادت اشتغال داشتند و هدف اصلي وي در جنگهايش جهاد بود. به همين خاطر بعضي از مؤرخان اسماعيل را سالار غازيان ناميدهاند.
سياست او در لشکريانش بياندازه بود بطوري که سپاهيان وي جرأت هيچ گونه تجاوز و تعدي به مال مردم را نداشتند. در روزهاي برفي و سرد زمستان بر پشت اسبش مينشست و به ميدان شهر بخارا ميرفت تا نماز عصر آنجا ميماند. تا اگر مظلومي براي دادخواهي نزد او برود دچار سرما و برف زياد نگردد. به خاطر عدالت و سيرتهاي نيکو اسماعيل، وي را امير عادل لقب دادهاند. اسماعيل هم چنين علماي دين را احترام ميگذاشت. و در بسط و گسترش مذهب اهل سنت از هيچ کوششي دريغ نميکرد.
ابونصراحمد بن اسماعيل 295-301
اسماعيلبن احمدبن اسدبن سامان بعد از پدر پادشاه شد. عالمپرور و علمدوست بود. با علماء مجالس بحث تشکيل ميداد. به همين سبب غلامان بر او شوريدند. و وي را در سال 301 به شهادت رساندند. از وقايع مهم حکومت احمد يکي از لشکرکشي اوست براي خواباندن شورش ناصر کبير علوي در طبرستان که منجر به شکست علوي مزبور گشت. اين واقعه در سال 301 ه. ق بود. ديگري فتح مجدد سيستان بدست سرداران معروف ساماني حسينبن علي مرورودي و سيمجور دواتي در سال 300 ه. ق وزارت اسماعيل و پسرش احمد با ابوالفضل محمدبن عبيدالله بلعمي دانشمند مشهور بود. اميراحمد بنام امير شهيد ملقب است.
نصربن احمد 301-331 ه. ق ملقب به امير سعيد
بعد از قتل احمد بناسماعيل بزرگان و امراي ساماني پسر هشت سالهاش نصر را به حکومت نشاندند. و ابوعبدالله جيهاني از دانشمندان بزرگ زمانه به وزارت او منصوب شد و امور مملکت را بر قاعده انصاف و احسان آغاز کرد. به علت خردسال بودن نصر در دوران اوليه حکومت وي شورشهايي از سوي عمويش اسحاق بن احمد ساماني و پسر عمويش منصور اسحاق روي داد که به شکست انجاميد. بعد از وفات جيهاني وزارت نصر به عهده ابوالفضل محمدبن عبيدالله بعلمي که در عهد امير اسماعيل و امير احمد نيز وزارت کرده بود گذاشته شد و وي در اين سمت بود که در سال 326 بر اثر دسيسه باطنيه از کار برکنار شد و ابوطيب محمدبن حاتم مصعبي اسماعيلي مذهب به وزارت نصر رسيد. بر اثر نقشه از پيش تعيين شده محمد خشبي رئيس فرقه باطنيه امير نصر نيز بعد از آنکه بيشتر درباريانش به فرقه اسماعيليه (7 امامي) پيوسته بودند وي نيز فريفته شده و بدان مذهب گرويد. باطنيه که خود را ديگر قدرتمند ميپنداشت. دعوت خود را آشکار ميکند. ولي سران لشکري و بزرگان اهل سنت تصميم به براندازي امير نصر و فرقه اسماعيليه ميگيرند که نوح پسر نصر از اين قضيه باخبر شده و با درايت و هوشياري خاصي پدر را از اشتباهش آگاه ميکند آنگاه وي را خانهنشين کرده خود حکومت ساماني را به عهده ميگيرد. امير نصر 30 سال حکومت کرد و در دوران وي حکومت علويان طبرستان بکلي برافتاد. و آل زيار با ياري ساماني در طبرستان و ري به خدمت رسيد. بنيانگذار زياريان شخصي بنام مرداويج بود.