با درود بر تمامی بازديدكنندگان اين جستار... سعی بر آن است كه از انديشهها و سخنهای خود در اينجا بگويم.
باشد كه مورد قبول دوستان واقع گردد.
با درود بر تمامی بازديدكنندگان اين جستار... سعی بر آن است كه از انديشهها و سخنهای خود در اينجا بگويم.
باشد كه مورد قبول دوستان واقع گردد.
ذهن
دهنم، آشفته از افكار پريشان است... هر چه بگويم مانند آن است كه تكرار میشود... شعاری كه هميشه ديگران میگويند: خستهام از اين و آن... نمیتوانم ادامه بدهم و از اين حرفها... اما در واقع اين طور نيست.
مطلب چيز ديگری است... برخورد با نا ملايمات زندگی و آسيبهای بسيار در طول زمان، ناخوشیها، روزهای بد و غيره و غيره... اما ديگر تاب را در توان نيست و بايد فكری كرد... كمك جستن از ديگران خوب است... اما آيا... آنها میدانند كه موضوع اصلی از چه قرار است و میتوانند به من كمك كنند يا خير، آن را ديگر نمیدانم.
هر كسی خوب میداند كه در وهله اول خود به خود كمك كند... يعنی آنكه با انديشه درست كار را به پيش ببرند و حركت را آغاز كنند... نه اينكه بگويند بادوباد و هر چه را كه پيش آيد خوش آيد! بايستی با برنامه كار كنند و به جلو روند... قدم به قدم.
پس بهتر آن است كه در ابتدا ذهن خود را از افكار پريشان آزاد كنم و به ياد آن كه زيبايی را آفريد آغاز كنم...
مطلب كلام اين بود... آغاز با نام پروردگار يكتا و بلند مرتبه... به راستی كه سحن در اينباره بسيار است... اما... نه ديگر "اما"يی نيست... نبايد باشد كه اين طور است!
عذخواهی مرا از برای گفتن اين ياوهگويی ها پذيرا باشيد، از اينكه زمانی هر چند كوتاه با من همراه هستيد، سپاسگزارم...
با درود دوباره...
نمیدانم كه اينبار چگونه آغاز كنم... اما میدانم كه يك آغاز، يك پايان را به همراه خود میآورد... زمانش، را نمیدانيم... اما همواره اين ما هستيم كه در نهايت به پايان ماجرا میرسيم، بیآنكه از چگونگی، كم و كيف آن به خوبی اطلاع داشته باشيم... نگاه همه ما نسبت به اين پايان متفاوت است... اما من فكر میكنم كه نگاه همه ما نسبت به آغاز میتواند يكی باشد... البته برداشتها متفاوت است...
من اين ديد را دارم: تمامی ما به يك جور آغاز میشويم... اما جور ديگری پايان میيابيم... يعنی برای درك آسانتر از اين قضيه برای شما كمی توضيح میدهم...
همه ما به يك صورت مشابهای به دنيا میآييم، ولی به يك صورت متفاوتی از دنيا میرويم... و به آنچه در اين مابين اتفاق میافتد، زندگی میگويند...!!!
اين مسئله تولد، زندگی و مرگ ما، به نظر شما جالب نيست؟!
و چه چيزی است كه آن را جالب میكند؟! تصورش سخت است... اما بيشتر از زندگی اين خود ما هستيم كه آنرا "جالب" میكنيم...
حرف آخر من:
ماجرای من آغازی ساده دارد، ولی اميدوارم كه پايانی حالب داشته باشد!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)