تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




نمايش نتايج 1 به 10 از 10

نام تاپيک: خلاصه سلسله‌های ايرانی

  1. #1
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2004
    پست ها
    1,448

    پيش فرض خلاصه سلسله‌های ايرانی

    سلسله مادها:
    مادها اولين حكومت و دولت مستقل ايراني را رسما تشكيل دادند. هنوز معلوم نيست دولت ماد در چه زماني تشكيل شد ولي گفته مي‌شود دولت ماد در سال ٥٥٠ قبل از ميلاد مسيح تشكيل شد. در ابتدا دولت ماد داراي ٦ قبيله بود كه پاركتن‌ها جنگجوترين و مغ‌ها صلح جو ترين بودند. ٦ قبيله ماد همواره در جنگ بودند به همين دليل آشوري‌ها به راحتي روي انان تسلط داشتند.
    مادها كشاورز و دامپرور بودند بعد از اين كه ديااكو پابه عرصه گذاشت مادها را متحد ساخت و حكومت ماد را بر عهده گرفت.
    ديگر پادشاهان ماد به اين ترتيب هستند:
    فرورتيش (٢٥ سال)، هووخ شتر (٤٨ سال) و ايخ توويگو (٣٥ سال)

    سلسله هخامنشيان:
    در اصل هرودت، هخامنش بنيانگذار اين سلسله است. اما چون كورورش پارس‌ها را متحد كرده است اورا بنيانگذار اين سلسله مي‌دانند. سلسله هخامنشي در حدود ٢٢٠ سال در ايران حكومت كرد.
    پارس‌ها طايفه‌اي از هندي‌ها و اروپائيان بودند كه به ايران كوچ كردند. پارس‌ها نيز از ٦ قبيله تشكيل مي‌شدند كه هخامنش آنان را متحد كرد.
    مذهب پادشاهان هخامنشي زرتشتي بود ولي مذهب خود را به كسي تحميل نمي كردند. خط آنان ميخي بود كه ٤٢ علامت داشت و جزو با اقتدارترين دولت‌هاي طول تاريخ جهان بود.
    تعداد پادشاهان هخامنشي ١٣ نفر بود كه به اين شرح است:
    كوروش كبير (٢١ سال)، كمبوجيه (٦ سال)، داريوش اول(٣٧ سال)، خشايارشاه (٢٠ سال)، اردشير اول (٤٠ سال)، داريوش دوم (١٩ سال)، اردشير دوم (٤٣ سال)، اردشير سوم (٣٧ سال)، ارشك (٢ سال) و داريوش سوم (٦ سال).

    سلسله سلوکیان:
    سلوکیان در حدود 70 سال حکومت کردند. موسس اين سلسله سلوکوس اول است. سلوکیان، یونانیان جانشین اسکندر بودند که مردم باختر را وادار به قبول فرهنگ یونانی و استفاده از زبان یونانی می‌کردند.
    سلوکیان شهر انطاکیه در نزدیکی شام را بنیادنهادند و آن را پایتخت خویش گرداندند.
    عاقبت همان دلايلى که باعث انقراض هخامنشيان شده بود چون جنگ و کشورگشائي، توطئه‌هاى درباري، آشوب‌‌هاى داخلى و... باعث انقراض سلوکيان نيز شد.
    پادشاهان سلوکی عبارتند از:
    سلوکوس اول، دوم و...، آنتیوخوس اول، دوم و...

    سلسله اشكانيان:
    اشكانيان در حدود ٤٧٥ سال حكومت كردند. اولين پايتخت آنان شهر هكاتم يا صد دروازه بود و بعد به تيسفون و ري منتقل شد.
    قوم اشكان را به خاطر نام جد آنها اشك يا ارشك، اشكانيان مي‌نامند.
    اشكانيان از ابتداي حكومت خود تا آخرحكومت با قبايل شرق كشور و امپراطوري روم در جنگ بودند.
    مذهب آنان در ابتدا مظاهر طبيعي بود ولي بعدها پيرو مذهب زرتشت شدند و در برخي نواحي خدايان يونان را مي‌پرستيدند. اين سلسله داراي ٢٨ پادشاه بود كه از اشك اول شروع و تا اشك بيست و هشتم پايان يافت.

    سلسله ساسانيان:
    ساسانيان ٤٢٨ سال بر ايران سلطنت كردند كه اوج تمدن ايراني در جهان باستان به شمار مي‌آيد در آن زمان شهرسازي، صنايع، پل سازي، ابنيه‌ها و توسعه تجارت داخلي و خارجي به اوج ترقي خود رسيد.
    طاق كسري و كاخ خسرو از مهم‌ترين بناهاي آن زمان است.
    از اعياد بزرگ ساساني مي‌توان به جشن نوروز، جشن مهرگان (كه علت آن پيروزي فريدون بر ضحاك است كه در ١٦ مهر هر سال برگزار ميشد)، جشن صده (كه پس از گذشت صد روز از زمستان كه جشن پيدايش آتش است) اشاره كرد.
    نام مهمترين پادشاهان ساساني به اين شرح است:
    اردشير بابكان (١٧ سال)، شاپور اول (٣٠ سال)، شاپور دوم (٣٠ سال)‌، يزدگرد اول (٢١ سال)، بهرام گور (١٨ سال)، فيروز اول (٢٤ سال)، قباد اول (٥٦ سال)، انوشيروان (٤٩ سال)، خسرو پرويز (٣٨ سال) و يزدگرد سوم (٣ سال).

    سلسله طاهريان:
    طاهر بنيانگذار سلسله طاهريان بود او با شكست سپاه علي بن ماهان سردار امين توانست بغداد را تصرف كند و مامون را به خلافت برساند. او در خراسان به عنوان امير ٢ سال براي مامون خدمت كرد و بعد اعلام استقلال كرد.
    طاهريان هر چند نتوانستند خود حكومت بزرگي را تشكيل دهند اما ايران را از زير دستان اعراب بعد از ٢٠٠ سال رها كردند و موجب به وجود آمدن ديگر سلسله‌هاي ايراني شدند.
    از حاكمان ديگر طاهريان افراد زير را مي‌توان نام برد:
    علي بن طاهر (چند ماه)، طلحه بن طاهر (٦ سال)، عبدالله طاهر (٧ سال)، طاهربن عبدالله (١٨ سال) و محمد بن طاهر (١١ سال).

    سلسله صفاريان:
    سلسله صفاري ٣٢ سال در ايران حكومت كرد و موسس آن يعقوب ليث صفاري بود.
    پس از پيروزي امام علي در مقابل خوارج عده‌اي از آنان به سيستان فرار كردند و حكومت‌هايي را به وجود آوردند. در ميان آنان صالح بن نصر قدرت و شهرت زيادي داشت يعقوب در سپاه صالح بود. آنان افرادي بودند كه در حملات خود ثروت كسب كرده و بين بي‌بضاعتان تقسيم مي‌كردند. يعقوب در ابتدا شغل پدر را كه رويگري بود دنبال كرد ولي بعد به عياري پرداخت.
    عمرو ليث حاكم بعدي صفاريان بود كه بعد از برادر خود به حكومت رسيد و ١٤ سال در ايران حكومت كرد و آخرين حكمران قدرتمند صفاري بود.
    ديگر شاهان اين سلسله عبارتند از:
    يعقوب بن ليث (١٨ سال)، عمرو بن ليث (١٤ سال) و طاهر بن محمد بن عمرو (١ سال).

    سلسله سامانيان:
    سامانيان اولين خاندان ايراني بودند كه پس از ٣٠٠ سال دوباره رسم و رسوم ايرانيان را احياء نمودند. آنها از روستايي به نام سامان در شهر سمرقند برخاستند و حدود ١٠٨ سال در ايران حكومت كردند. وزراي آنان اغلب از شعرا ادبا و مورخان مشهور عصر خود بودند.
    ديگر پادشاهان ساماني عبارتند از:
    امير اسماعيل ساماني (١٦ سال)، ابو نصر احمدبن اسماعيل (٦ سال)، نصر بن احمد (٣٠ سال)، نوح بن نصر (١٣ سال)، ابو الفوراس عبدالملك نوح (٧ سال)، ابو صالح منصور بن نوح (١٦ سال) و ابوالقاسم نوح بن منصور (٩ سال).

    سلسله آل بويه:
    پسران بويه كه ماهيگير بود بسيار جاه طلب بودند آنها علي، حسن و احمد نام داشتند و شغل پدر را كنار گذاشتند و از افسران ماكان كاكي شدند و در هنگامي كه او از مردآويز شكست خورد به مردآويز پيوستند. مردآويز علي را به حكومت كرج انتخاب كرد و به كمك بعضي از سرداران مردآويز اصفهان را فتح و خليفه بغداد را شكست داد و سلسله آل بويه را پايه گذاري كرد.
    از زمان سلسله آل بويه بود كه مذهب شيعه يا تشيع در ايران رسميت پيدا كرد.
    ديگر پادشاهان آل بويه عبارتند از:
    ابوالحسن علي بويه با عمادالدوله‌ (١٨ سال)، ابوشجاع عضد الدوله (٣٤ سال)، شرف الدوله (٧ سال)، بهاء الدوله (٤ سال)، سلطان الدوله (١٢ سال)، ابو كاليجار مرزبان (٢٥ سال) و ملك رحيم (٧ سال).

    سلسله آل زيار:
    اين سلسله پس از سلسله علويان طبرستان روي كار آمد. ناصر كبير كسي بود كه با تلاش بسيار باعث استتقلال آن منطقه شد. ياران وي بعد از مرگ او توسط اسفار شيرويه و مردآويز بعد از يك نبرد خونين طبرستان را تصرف كردند ولي اسفار با مسلمانان رفتار ناشايستي انجام مي‌داد. مردآويز از اين مسئله استفاده كرد و نظر مردم را جلب كرد و حكومت آل زياري را تأسيس كرد.
    ديگر پادشاهان اين سلسله عبارتند از:
    وشمگير پسر زيار (٣٤ سال)، بهتون وشمگير ظهير الدوله (٣٩ سال)، فلك المعالي منوچهر پسر قابوس شاه (٢٠ سال)، نوشيروان پسر فلك المعالي (١٢ سال)، اسكندر پسر قابوس وشمگير (٦ سال)، كيكاووس پسر اسكندر پسر (٢١ سال)، گيلانشاه پسر كيكاووس عنصر المعالي (٨ سال).

    سلسله غزنويان:
    سلسله غزنويان با تلاش غلامي به نام آلبتكين در غزنين تاسيس شد. اوج قدرت غزنويان سلطنت سلطان محمود غزنوي بود غزنويان حدود ٢٣١ سال بر سرزمين پهناور ايران حكومت كردند.
    سلطان محمود بارها به هندوستان لشكر كشيد و غنايم زيادي را به ايران آورد. اما به وضعيت نابسامان ايران كمكي نكرد زيرا اغلب آنان صرف جنگ‌هاي بيهوده و يا عياشي‌هاي خود و خانواده‌اش ميشد.
    نام ديگر سلاطين غزنوي به اين شرح است:
    سلطان محمود غزنوي (٣٤ سال)، جلال الدوله ابو احمد محمدبن محمود (١ سال)، شهاب الدوله ابوسعيد مسعود بن محمود (١١ سال)، شهاب الدوله ابوالفتح مودودبن مسعود غزنوي (٩ سال)، بعد از شهاب الدوله ١٠ نفر ديگر نيز روي كار آمدند.

    سلسله سلجوقيان:
    اين سلسله حدود ١٢٣ سال در ايران حكومت كرد. مركز سلجوقيان در ابتدا در ماوراءالنهر و در شهر جند بود.
    سلجوق كه رياست قوم را بر عهده داشت مسلمان شد و ديگر افراد قبيله نيز مسلمان شدند. پس از مرگ طغرل پسرش ميكائيل جانشين او شد و پس ازمرگ وي سه پسرش رياست طغرل پسر بزرگ‌تر را پذيرفتند. آنان از سلطان محمود درخواست كردند كه در شمال خراسان زندگي كنند. سلطان محمود نيز قبول كرد. به اين ترتيب روز به روز بر قدرت آنان اضافه شد. سلطان محمود غزنوي كه احساس خطر مي‌كرد به آنان دستور داد به سرزمين قبلي خود بازگردند ولي سلجوقيان نپذيرفتند و ميان آنان جنگ رخ داد. پس از مرگ سلطان محمود پسرش سلطان مسعود با آنان جنگ كرد ولي شكست سختي خورد و باعث انقراض غزنويان شد. سرانجام در ٢٠ شوال سال ٤٢٩ هجري پس از تصرف نيشابور خود را شاه خواند.
    ديگر شاهان سلجوقي يه اين شرح هستند:
    طغرل (٣٦ سال)، عضدالدوله الب ارسلان بن جعفري بيك (١٠ سال)، جلال الدين ابوالفتح حسن ملكشاه (٢٠ سال)، ركن الدين ابو المظفر بكياق (١٣ سال)، غياث الدين ابو شجاع محمد (١٣ سال) و معزالدين ابوالحارث سلطان احم سنجر (٤١ سال).

    سلسله خوارزمشاهيان:
    اين سلسله حدود ١٣٨ سال هم زمان با سلسله سلجوقيان در بخش‌هايي از ايران حكومت كردند و با حمله مغولان منقرض شد.
    نام ديگر سلاطين اين سلسله به اين شرح است:
    قطب الدين محمدبن انوشتكين (٣٢ سال)، علاءالدوله ابوالمظفر اتسز بن قطب الدين محمد (٢٩ سال)، تاج الدين ابوالفاتح ايل ارسلان بن اتسز (١٦ سال)، علاءالدين تكش بن ايل ارسلان (٢٩ سال)، علاءالدين محمد بن علاءالدين بن تكش (٢٢ سال) و سلطان جلال الدين منكبرني (١٠ سال).
    نکته: اين سه سلسله حکومت بعدی از نژاد ترك هستند نه نژاد آذري ايراني اين سه دولت از تركاني هستند كه از شمال چين به شمال ايران مهاجرت كردند و با آمدن اسلام به ايران با پذيرفتن اين دين به ايران آمدند و به عنوان غلام در ايران شروع به كاركردند.

    سلسله ايلخانان:
    مغول‌ها اقوامي بودند زردپوست كه در سرزمين‌هاي چين، هندوستان، منچوري سيبريه و مغولستان به طور پراكنده زندگي مي‌كردند آنان زير نظر دولت چين باج مي‌دادند. تا اين كه تموچين معروف به چنگيز خان به دنيا آمد. نام پدر او يسوكاي بود. چنگيز خان بعد از مدتي توانست اقوام مغول را متحد سازد و به اين ترتيب حكومت مغول يا ايلخانان را راه اندازي كرد و حملاتي به تمامي آسيا و اروپا انجام داد.اين سلسله در حدود ٢٠٠ سال حكومت كرده است.
    ديگر پادشاهان مغول به اين شرح هستند:
    چنگيزخان (٥٩ سال)، اكتاي قاآن (١٣ سال)، گيوك خان (٨ سال)، منگوقاآن (١٠ سال)، قوبيلاي قاآن (٣٦ سال)، هولاكوخان (١٢ سال)، آباقاآن (١٧ سال)، احمد تگودار (٣ سال)، ارغون شاه (٧ سال)، گيخاتو (٤ سال)، بايدو شاه (١ سال)، محمود غازان (٧ سال)، محمد خدابنده (١٣ سال)، ابوسعيد بهادر (٢٠ سال)، ارپاوگان (٦ ماه)، موسي خان (٢ ماه)، محمدخان (٢ سال)، ساتي بيك (١ سال)، جهان تيمور خان (١ سال)، سليمان خان (٥ سال) و انوشيروان (٢٠ سال).

    سلسله گوركانيان:
    موسس اين سلسله تيمور گوركاني بود كه در سال ٧٣٦ هجري قمري در ماورالنهر بدنيا آمد.
    تيمور پس از مرگ همسرش ماورالنهر را تسخير كرد و بعد خوارزم خراسان و نيشابور راتصرف كرد. تيمور در سال ٧٨٨ هجري به آذربايجان، ارمنستان، گرجستان و شيروان حمله كرد و اصفهان و شيراز را تصرف كرد. او به چين هم لشكر كشيد اما قلمرو خود را تا هند بيشتر جلو نبرد. او بعد به تركيه و مصر و شام و بغداد حمله كرد و در هفتاد و يك سالگي درگذشت.
    نام ديگر حاكمان گوركاني به اين شرح است:
    شاهرخ تيموري (٤٣ سال)، علاءالدوله ميرزا (٣ سال)، ركن الدين ميرزا (١ سال)، ميرزا عبدالله (١ سال)، ميرزا بابر (٦ سال)، ابو سعيد تيموري (١٢ سال) و سلطان حسن بايقرا (٣٨ سال).

    سلسله صفويه:
    موسس اين سلسله شاهزاده اسماعيل صفوي اردبيلي بود. اين سلسله در حدود ٢٣٩ سال در ايران حكومت كرد و دومين حكومت ديني در ايران بعد از اسلام بود. در اين زمان ايران دچار رشد اقتصادي سياسي شد ايران به قدرت و اتحادي رسيد كه پس از اسلام بي‌نظير بود. ايران در زمان صفويه به تفنگ و باروت دست پيدا كرد و علم ترويج تشيع بيشتر شد ولي با بي‌لياقتي فرزندان پادشاهان اين سلسله منقرض شد.
    نام پادشاهان اين سلسله به اين شرح است:
    شاه اسماعيل صفوي (٢٤ سال)، شاه طهماسب اول (٥٤ سال)، شاه اسماعيل دوم (١ سال)، سلطان محمد خدابنده (١١ سال)، شاه عباس كبير (٤٢ سال)، شاه صفي (١٤ سال)، شاه عباس دوم (٢٥ سال)، شاه سليمان (٢٨ سال)، شاه سلطان حسين صفوي (٣٤ سال) و شاه طهماسب دوم (١٠ سال).

    سلسله افشاريه:
    نادر در ٢٤ شوال سال ١١٤٨ هجري قمري تحت عنوان نادرشاه به تخت سلطنت نشست و سلسله افشاريه را پايه ريزي كرد. نادر از ايل افشار بود كه شاه اسماعيل اول آنان را از آذربايجان به خراسان كوچ داد.
    ديگر شاهان افشار به اين شرح هستند:
    عليقلي خان، ابراهيم خان، شاهرخ ميرزا، ميرزا سيد محمد و شاهرخ.

    سلسله زنديه:
    اين سلسله ١٤٦ سال در ايران حكومت كرد و توسط كريم خان زند تاسيس شد. پس از كشته شدن نادر شاه ايران دو باره دستخوش آشوب شد. احمدخان ابدال از يك سو و آزادخان افغان از سويي ديگر و ابوالفتح و علي مردان و محمد حسن خان قاجار از سوي ديگري اما از ميان آنان كريم خان زند كه سربازي بيش نبود پيروز شد و سلسله جديدي به وجود آورد.
    نام پادشاهان زنديه به اين شرح است:
    كريم خان زند، ابوالفتح، محمد علي خان، زكي خان، ابوالفتح خان، صادق خان، عليمرادخان، جعفر خان و لطفعلي خان.

    سلسله قاجاريه:
    اين سلسله ١٤٤ سال در ايران حكومت كرد. موسس آن آقا محمد خان قاجار بود كه در نوروز ١٢٠٠ هجري قمري در تهران تاجگذاري كرد.
    اين سلسله باعث شد تا ايران به ضعيف‌ترين حد خود در طول تاريخ رسيد. فتحعلي شاه قجر خود به تنهايي ١٨ شهر ايران را بدون هيچ جنگي به شوروي داد در اين زمان ايران ناگهان از پيشرفت و ترقي ايستاد آخرين شاه قجر احمد شاه قاجار در تبعيد جوانمرگ شد.
    پادشاهان قاجار عبارتند از:
    آقا محمد خان (١١ سال)، فتحعلي شاه (٣٨ سال)، محمد شاه (١٤ سال)، ناصرالدين شاه (٤٩ سال)، مظفرالدين شاه (١١ سال)، محمد علي شاه (٣ سال) و احمد شاه (٦ سال).

    سلسله پهلوي:
    اين سلسله ٥٣ سال در ايران حكومت كرد. رضا شاه موسس اين سلسله بود كه روز ٢٥ آذر ١٣٠٤ در كاخ گلستان تاج گذاري كرد و ١٥ سال بر ايران حكومت كرد.
    پس از رضا شاه به خاطر محمد علي فروغي سلطنت از پدر به پسر رسيد و سرانجام در سال ١٣٥٧ منقرض شد و به اين ترتيب تاريخ شاهنشاهي ٢٥٠٠ ساله ايران برچيده شد.
    Last edited by Alinho; 08-11-2013 at 00:55.

  2. 5 کاربر از Alinho بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2013
    محل سكونت
    ;)
    پست ها
    1,193

    پيش فرض

    دوست عزیز سلوکیان رو نگفتید

    هر چند البته حق با شماست سلسله ایرانی نبودند .

  4. 3 کاربر از بانو . ./ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    پست ها
    3,485

    پيش فرض

    دوست عزیز سلوکیان رو نگفتید
    هر چند البته حق با شماست سلسله ایرانی نبودند .
    البته جای پرسش هست، اگر قراره این موارد حذف بشه ایلخانان و گورکانیان(تیموریان) هم دارای بنیانگذاران ایرانی نبودند و نباید ذکر میشدند
    و اگر قراره ذکر بشه در کنار سلوکیان دو سده استیلای اعراب هم باید اضافه بشه...

    از طرفی:
    به اين ترتيب تاريخ شاهنشاهي ٢٥٠٠ ساله ايران برچيده شد.
    باید ببینیم این تاریخ 2500ساله شاهنشاهی چه هست...ما امثال کریم خان زند رو داشتیم که از لقب شاه پرهیز میکرد، چندین سال استیلا اعراب و قیمومت خلفا و مغولان رو هم داشتیم...
    اگر تاریخ شاهنشاهی رو با برآمدن مادها در نظر بگیریم میشه 2700 سال تا امروز...
    تاریخ 2700 ساله یکه سالاری مفهومتره به نظرم .

  6. 8 کاربر از Arash4484 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    درود.
    من یک سئوال در مورد سلسله اشکانیان داشتم.

    اینجا اشاره شده بود که سلسله اشکانیان حدود 475 سال بر ایران حکومت کرده، اما چرا آثار باستانی به جا مانده از اشکانیان به مراتب کمتر از سلسله های قبلی نظیر هخامنشی و مادها و سلسله بعدی ساسانیان است؟

    همچنین اونقدر که تاریخ قوی در مورد هخامنشی و ساسانی داریم، در مورد اشکانی نداریم، مشکل خاصی داشتن؟

  8. 4 کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    کاربر فعال علوم انسانی فرهنگ دانشجو's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2013
    پست ها
    68

    پيش فرض

    درود،
    یکی از ویژگی های دوره اشکانی تساهل و آزادی دینی در نزد پادشاهان اشکانیست، به طوریکه در این دوره ادیان دیگر در کنار زرتشتیان از آزادی زیادی برخوردارهستند. این امر موجبات نگرانی روحانیان زردشتی را فراهم آورده بود ودر نهایت یکی از فراد وابسته به همین طبقه(اردشیر بابکان ) بایاری ومساعدت سایر روحانیان زردشتی که تلاش فراوانی در شوراندن مردم نسبت به آخرین پادشاه اشکانی یعنی اردوان پنجم،به خرج دادند، این سلسله را از میان برداشتند.لازم به یاد آوریست که انجمن روحانیان از اردشیر بابکان پیمان گرفتند اگر به حکومت رسید دین زردشتی را در سراسر کشور رسمی اعلام کند و کتاب اوستا را گرد آوری نماید.پس از روی کار آمدن ساسانیان، آنان به منظور زدودن آثار و احوال اشکانیان از خاطرهء ایرانیان ،تا آنجا که توانستند به تخریب آثار به جای مانده از آنان پرداختند .
    البته همان گونه که حتما می دانید این رویه تنها منحصر به ساسانیان نیست ودر بسیاری از حکومت هایی که در طول تاریخ ایران تا روزگار کنونی روی کار آمده اند به شیوه های گوناگون تکرار شده ومی شود .

    (این مطالب را براساس آنچه که از مطالعات دورهء تحصیل در ذهن داشتم خدمتتان نوشتم .)

  10. 5 کاربر از فرهنگ دانشجو بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    داره خودمونی میشه Hamid2545's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2013
    محل سكونت
    خوانسار
    پست ها
    133

    پيش فرض دستکاری در تاریخ ایران توسط اردشی بابکان و شاهان ساسانی

    درود،
    یکی از ویژگی های دوره اشکانی تساهل و آزادی دینی در نزد پادشاهان اشکانیست، به طوریکه در این دوره ادیان دیگر در کنار زرتشتیان از آزادی زیادی برخوردارهستند. این امر موجبات نگرانی روحانیان زردشتی را فراهم آورده بود ودر نهایت یکی از فراد وابسته به همین طبقه(اردشیر بابکان ) بایاری ومساعدت سایر روحانیان زردشتی که تلاش فراوانی در شوراندن مردم نسبت به آخرین پادشاه اشکانی یعنی اردوان پنجم،به خرج دادند، این سلسله را از میان برداشتند.لازم به یاد آوریست که انجمن روحانیان از اردشیر بابکان پیمان گرفتند اگر به حکومت رسید دین زردشتی را در سراسر کشور رسمی اعلام کند و کتاب اوستا را گرد آوری نماید.پس از روی کار آمدن ساسانیان، آنان به منظور زدودن آثار و احوال اشکانیان از خاطرهء ایرانیان ،تا آنجا که توانستند به تخریب آثار به جای مانده از آنان پرداختند .
    البته همان گونه که حتما می دانید این رویه تنها منحصر به ساسانیان نیست ودر بسیاری از حکومت هایی که در طول تاریخ ایران تا روزگار کنونی روی کار آمده اند به شیوه های گوناگون تکرار شده ومی شود .

    (این مطالب را براساس آنچه که از مطالعات دورهء تحصیل در ذهن داشتم خدمتتان نوشتم .)
    حرف شما کاملا متین و درست است اتفاقا من هم می خواستم به همین مطلب اشاره کنم که شما اشاره کردید با این حال در تکمیل نظر شما این مطالب را هم اضافه می کنم .
    1- نویسنددگان بزرگی همچون طبری در آن سال های و سده های نزدیک به سقوط ساسانیان از تاریخ ساسانیان اطلاع دقیقی داشتند ولی از تاریخ اشکانیان و هخامنشیان و مادها اطلاع درستی نداشتند .
    2- ایران در کنار تاریخ واقعی خود تاریخی اساطیری هم دارد که باسلطنت کیومرث شروع شده و داستان های جمشید و ضحاک و فریدون و کاوه آهنگر و... که در شاهنامه فردوسی آمده و در آن زمان و سده های بعد مورخان و مردم عادی گمان می کردند که این تاریخ واقعی است ( همچنان که در شاهنامه فردوسی و حتی کتاب تاریخ طبری آمده ) و حتی "پارسه" را به نام "تخت جمشید " یعنی بارگاه جمشید شاه می خواندند و واقعا به این تاریخ اعتقاد داشتند .
    3- در بسیاری از آثار مورخین آن دوره اصل و نسب اردشیر بابکان و شاهان ساسانی را به همین شاهان اساطیری ربط داده اند .
    4- بنابراین نتیجه می گیریم که اردشیر بابکان بعد از غلبه بر اردوان پنجم و انقراض اشکانیان برای این که تاریخ ایران را با نام خود آغاز کند با همدستی روحانیون زردشتی کلیه آثار بجا مانده و کتب تاریخی مربوط به زمان اشکانیان( که مثلما با 500 سال حکومت اشکانیان باید آثار زیادی موجود می بود ) را نابود ساخته و با ساختن تاریخی جعلی و اساطیری (که هرچند در نزد ما ایرانیان جذاب و جالب است ولی عاری از حقیقت است) و نسبت دادن دودمان خود به آن خواستند تاریخ ایران و عظمت ایران را با نام خود آغاز کنند.
    5- با این حال جای این سوآل باقی می ماند که آشنائی کامل ما با تاریخ اشکانیان و هخامنشیان و مادها از کی آغاز شد و کی پی بردند که تاریخ اساطیری افسانه بوده و عاری از حقیقت است ؟ به نظر من در قرون 18 تا 20 میلادی به کوشش ایران شناسان اروپائی و امریکائی حقیقت تاریخ ایران سر انجام مشخص شد .
    Last edited by Hamid2545; 01-07-2014 at 01:44.

  12. 3 کاربر از Hamid2545 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #7
    داره خودمونی میشه Hamid2545's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2013
    محل سكونت
    خوانسار
    پست ها
    133

    پيش فرض

    البته جای پرسش هست، اگر قراره این موارد حذف بشه ایلخانان و گورکانیان(تیموریان) هم دارای بنیانگذاران ایرانی نبودند و نباید ذکر میشدند
    و اگر قراره ذکر بشه در کنار سلوکیان دو سده استیلای اعراب هم باید اضافه بشه...

    از طرفی:
    باید ببینیم این تاریخ 2500ساله شاهنشاهی چه هست...ما امثال کریم خان زند رو داشتیم که از لقب شاه پرهیز میکرد، چندین سال استیلا اعراب و قیمومت خلفا و مغولان رو هم داشتیم...
    اگر تاریخ شاهنشاهی رو با برآمدن مادها در نظر بگیریم میشه 2700 سال تا امروز...
    تاریخ 2700 ساله یکه سالاری مفهومتره به نظرم .
    البته حق با شماست تاریخ ایران را اگر از مادها شروع کنیم همان 2700 سال می شود و اگر قبل از مادها ( که در ان دوران هم ایران تاریخ داشت ) بیشتر هم می شود ولی تاریخ 2500 ساله شاهنشاهی نتیجه تبلیغات سلسله پهلوی بوده که تاریخ اقدار و عظمت ایران را با کورش کبیر اغاز کرده و خود را به کورش می چسباندند و جشن های 2500 ساله برپا می کردند .

  14. این کاربر از Hamid2545 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #8
    داره خودمونی میشه Hamid2545's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2013
    محل سكونت
    خوانسار
    پست ها
    133

    پيش فرض چگونه سلسله های پادشاهی را در ایران مشخص کنیم ؟

    البته جای پرسش هست، اگر قراره این موارد حذف بشه ایلخانان و گورکانیان(تیموریان) هم دارای بنیانگذاران ایرانی نبودند و نباید ذکر میشدند
    و اگر قراره ذکر بشه در کنار سلوکیان دو سده استیلای اعراب هم باید اضافه بشه...

    از طرفی:
    باید ببینیم این تاریخ 2500ساله شاهنشاهی چه هست...ما امثال کریم خان زند رو داشتیم که از لقب شاه پرهیز میکرد، چندین سال استیلا اعراب و قیمومت خلفا و مغولان رو هم داشتیم...
    اگر تاریخ شاهنشاهی رو با برآمدن مادها در نظر بگیریم میشه 2700 سال تا امروز...
    تاریخ 2700 ساله یکه سالاری مفهومتره به نظرم .
    این مسئله به ظاهر ساده پیچیدگی های خودش را دارد و بهتر است به دقت موشکافی شود و تکلیف مسئله روشن شود .
    1- تا قبل از اسلام یک سلسله به تمام ایران آنروز حکومت می کرد و با رفتن آن سلسله , سلسله ای دیگر می آمد مثلا هخامنشیان ماده را از بین بردند و هخامنشیان با اشغال بیگانه از بین رفتند و ساسانیان هم اشکانیان را از بین بردند ولی در تاریخ بعد از اسلام مسئله بسیار متفاوت و پیچیده تر شد به این صورت که :
    1) بعد از اسلام به مدت دویست سال تقریبا هیچ سلسله ایرانی وجود نداشت و ایران یکسره زیر سلطه اعراب بود .
    2) سلسله های ایرانی که بعد بوجود آمدند به صورت موازی در کنار هم بودند یعنی به این صورت نبود که سلسله ای بر تمام ایران خکومت کند و از میان برود و جایش را به سلسله ای دیگر بدهد مثلا : طاهریان و صفاریان و سامانیان هم زمان با هم , هر کدام بر قسمت های ایران آن روز حکومت می کردند و گاه گاهی با هم وارد جنگ نیز می شدند و مرزها مرتب تعغیر می کرد و اگر مرزهای ایران کنونی رادرنظر بگیریم می توان گفت مثلا سامانیان اگرچه ایرانی بودند ولی بیشتر سرزمینشان خارج ازمرزهای ایران کنونی بود 3) بعضی از این امیران و شاهان گرچه به ظاهر مستقل بودند ولی خود را فرمانبردار خلیفه بغداد می دانستند و به ظاهر هم که شده استقلال نداشتند .
    4) دیگر این که آنها بهیچ وجه خود را شاه ایران نمی دانستند مثلا طاهریان خود را پادشاه خراسان و صفاریان پادشاه سیستان و...می دانستندو اصولا نام ایران بعد از حمله اعراب به فراموشی سپرده شد و تنها در زمان شاه اسماعیل اول نام ایران و کشور ایران دوباره زنده شد و صفویان اولین شاهانی بودند که بعد از اسلام خود را شاه ایران و کشور خود را ایران نامیدند .
    2- اگر ایرانی الاصل بودن را ملاک قرار دهیم که خود مشکل دیگری ایجاد می کند که در قسمت بعد توضیح می دهیم اصولا سلسله های غزنویان و خوارزشاهیان و سلجوقیان سلسله های ترک بودند و ایرانی نبودند .
    3- اگر حکومت بر قسمتی از مرزهای ایران کنونی(هرچند در زمان کوتاه و شامل قسمت کوچکی از ایران)را مدنظر قرار دهیم که تعداد این سلسله ها بازهم بیشتر می شود دردوره حمله مغول تا روی کار آمدن صفویه ایران به ده ها کشور مستقل تقسیم شده بود و امیران هر قسمت خود را شاه آنجا می نامیدند(مانند: اتابکان سلغری و قراختاییان در فارس و کرمان, آل اینجو در فارس و اصفهان، اتابکان لر بین اصفهان تا خوزستان همچنین دو سلسله مهم قویونلو و آق قویونلو را باید نام برد) از این منظر سربداران و حتی بابک خرم دین را هم که مدت بیش از 20 سال بر قسمت هائی از ایران حکومت می کرد را باید بحساب آوریم.
    4-
    منظور ما از ایرانی الاصل چیست ؟
    1)اگر مرزهای کنونی ایران را در نظر بگیریم خیلی از این حکومت ها خارج از مرزهای کنونی ایران بودند و اگر اصل و نژاد شاهان را حساب کنیم باز هم از نظر قومی امروزه دیگر ایرانی بحساب نمی آیند.
    2)اگر تنها اقوام پارسی را حساب کنیم پس اقوام دیگری که امروزه در داخل مرزهای کنونی ایران زندگی می کنند نباید ایرانی حساب کنیم : ترک و عرب و ترکمن و... که هیچ کس این را امروزه نمی تواند و نباید قبول کند .
    3) امروزه در ایران(و حتی جهان) نمی توانیم مرز مشخصی بین قومیت ها ایجاد کنیم به دلیل این که ایران محل تاخت و تاز اقوام و کشورهای مختلف بوده و امروزه نمی توانیم دقیقا مشخص کنیم که هر کدام از ما از نظر ژنتیکی دقیقا به کدام قوم و نژاد تعلق داریم در ثانی در جهانی که ارتباطات و رفت و آمدها و ازدواج ها و... براحتی بین افراد مختلف از اقوام و نژادها و ملیت های مختلف انجام می شود این مسئله باز هم کمرنگ تر می شود و این خود دستاویزی علیه نژاد پرستی می شود . امروزه فقط از نظر قانونی ملیت و متعلق بودن به کدام کشور مهم است و مورد توجه قرار می گیرد.
    5- حال سوالی که دارم این است که چگونه تکلیف این مسئله را روشن کنیم و دقیقا کدام سلسله ها را به عنوان سلسله هائی که در ایران حکومت کرده اند در لیست بیاوریم .
    Last edited by Hamid2545; 01-07-2014 at 13:15.

  16. 2 کاربر از Hamid2545 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #9
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Jan 2015
    پست ها
    2

    پيش فرض

    درود.
    من یک سئوال در مورد سلسله اشکانیان داشتم.

    اینجا اشاره شده بود که سلسله اشکانیان حدود 475 سال بر ایران حکومت کرده، اما چرا آثار باستانی به جا مانده از اشکانیان به مراتب کمتر از سلسله های قبلی نظیر هخامنشی و مادها و سلسله بعدی ساسانیان است؟

    همچنین اونقدر که تاریخ قوی در مورد هخامنشی و ساسانی داریم، در مورد اشکانی نداریم، مشکل خاصی داشتن؟
    دوست عزیز سلام
    دقیقا این مطلب تو کتاب تاریخ دوم انسانی گفته شده
    از جمله از اونا که من یادمه میشه گفت
    اونا اصلا تمایلی به ثبت وقایع خود نداشتن و

  18. #10
    کاربر فعال فلسفه A.M.D.D.E.V.I.L's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    Void
    پست ها
    2,053

    پيش فرض

    همه ی سلسله هایی که بر ایران حکومت کرده اند باید آورده شوند .
    اگر بخوایم یک گزارش تاریخی بی طرفانه ارائه بدیم باید همه ی سلسله ها رو در نظر بگیریم حتی اونهایی که موازی حکمرانی می کردن .

    در شهر های اروپایی مثلا وین ، کل سطح شهر همچون موزه ای تمام تاریخ شهر رو بازتاب میکنه ، مثلا ساختمان پارلمان که یک اصل یونانی هست به سبک هلنیستیک هست اما ساختمان اپرا به سبک باروک و ...
    به نظر شما میشه چنین کاری رو با تاریخ ایران کرد؟ یا همیشه عده ای سنگ اسلام رو و عده ای سنگ کوروش رو به سینه خواهند زد؟

  19. این کاربر از A.M.D.D.E.V.I.L بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •