من در پاسخ به کسی کپی پیست انجام ندادم ، البته از یک مصدقی هم بیش از این انتظار نمیشه داشت کسی که مسلمات تاریخ را انکار می کند.
گفتم منبع رو. شما ظاهرا تعصب چشمانتون رو کور کرده درباره یک مسئله تاریخی اینقدر فرافه کنی و تعصب احتیاج نیست. کمی به خودتون مسلت باشید و نفس عمیق بکشید. خشم و بغض و کینه در سخنانتون مشهوده.
اسمشو می زارم دمکراسی مصدقی
چه ربطی داره ؟ امضاش کجا بود؟ ادم از این همه خود رو به احمقی زدن حالش بهم می خوره.
یک نمونه نشون بدید. نتونستید نه؟
چرا متوجه نمی شید قابل اعتماد جایی مطرح است که شما تناقض در بین منابع ببینید مثلا هرودوت چیزی بگه که با منابع دیگر در تناقض باشه این جاست که می گیم قابل اعتماد نیست اما این ربطی به سخنان قبلی ام ندارد.
مگه هرودوت چیزی گفته که بقیه نقزض کردن؟ این رو ده ها بار گفتم دیگه حوصله ام از نوشتن این مطلب سر رفت.
این جا بحث رو مانند بقیه مصدقی ها شخصی کردید که بیانگر شخصیت شماست و من پاسخی نمی دهم. چ.ون این جا جای بحث شخصی نیست.
بله بزرگ ترین دیکتاتور قرن چون به خائنان اجازه فعالیت نمی داد.
باز هم توهمات شخصی که وقت یاستدلال ندارن نیاضی به پاسخ ندارد.
کار مصدق در همون دو سال موجب مقروض شدن دولت و فلاکت مردم شد فقط در یک نمونه حدود 100 هزار کارمند شرکت نفت 2 سال از دولت حقوق گرفتن بدون اینکه کار کنن و یا دولت عایدی داشته باشد. همین قرار داد موجب شد که ایران مجبور شد کنسرسیوم نفت را امضا کند. خیانت دانسته یا ندانسته مدق باعث این شد.
مغلطه. چه ربطی دارن این دو تا بهم؟ (با فرض درست بودن هر دو)
پس این انگلیس انقدر احمق بود که نمی دونست. و این که بالاخره این قرداد اجرا نشد دیگ درسته؟ پس چه سودی برد انگلیس از به قول شما روی کار اوردن رضا شاه بزرگ؟ ادعا عای خودتونو نقض نکنید.
اگر استدلال در کار نباشد ادعاست من دلایل خودم رو مطرح کردم شاهنشاه مصدق رو برکنار کرده بود پس کودتایی رخ نداده. یک جمله است استدلال من و شما خط ها می نویسید و پاسخ این یک جمله را نمی دهید.
این هم ادعاست خیلی کار هایی که رضا شاه بزرگ مخالف منافع انگلیس بود یا سودی برای اون ها نداشت. مثلا 1- رضاشاه در دوران وزارت جنگ تمام مستشاران انگلیسی را از ایران اخراج کرد. آرمیتاژ اسمیت مشاور امور مالی انگلیسی در دولت ایران آخرین مستشاری بود که در شهریور ماه 1300 خورشیدی با دریافت حکم اخراج، رهسپار زادگاه خویش گردید!
2- یکی از مهمترین اقدامات رضاشاه در راستای قطع ید استعمار بریتانیا از منافع ملت ایران، برکناری شیخ خزعل بود. شیخ خزعل با استفاده از کمک های مالی و نظامی انگلیس و بسیج نیروهای محلی و جلب حمایت خان های لر و بختیاری، آشکارا حکومتی خودخوانده در خوزستان به راه انداخته بود که به هیچ وجه تبعیتی از دولت مرکزی نداشت. سردار سپه با مشاهده تهدیدات و تحرکات روزافزون شیخ خزعل که به اشاره انگلیسی ها صورت میگرفت، خود را آماده کارزاري جدی با مهمترین مهره استعمار بریتانیا در ایران کرد. وی با ارسال تلگرافی به سفارت خانه های روس و انگلیس هشدار داد که:
"من هرگز مداخله قدرت بیگانه را بر نتافته ام. اگر نه چنین بود، نمی توانستم از استقلال کشورم پاسداری کنم... شیخ خزعل یک تبعه ایران است و تنها زمامداران ایرانی می توانند او را ببخشند یا مجازات کنند."
حتی تهدیدات آشکار مقامات بریتانیا هم نتوانست خللی در عزم راسخ سردار سپه براي حفظ استقلال و یکپارچگی ایران ایجاد کند. رضاخان با بی اعتنایی به اولتیماتوم تند وزير خارجه انگلیس که گفته بود: "اگر دولت ایران بر حمله به شیخ اصرار ورزد، دولت اعلیحضرت بریتانیا این حق را برای خویش محفوظ می دارد که در پیروی از ضمانت هایی که به شیخ داده شده، هر اقدامی را كه مقتضي بداند [ولو نظامي] اتخاذ نمايد..." نيروهاي نظامي خود را در خوزستان پياده كرد و شيخ خزعل را از حكمراني اين منطقه ساقط نمود.
منبع دارد. و استدلال است. و ترجیح دادم عینا کپی کنم چون با سطح سواد شما حوصله ای برای نوشتن نمی ماند.
ملت ناسپاس لیاقتش همین است.
خیلی ساده به مدارک منتشر شده از وزارت امور خارجه امریکا مراجعه کنید.
اسدلال موجود در اون کتاب ها رو بیان کنید از کجا معلوم او چه ادعا می کنید در این کتاب ها باشد؟
مدرک رو در پست پیشین اپلود کردم.