تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 102 از 934 اولاول ... 252929899100101102103104105106112152202602 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,011 به 1,020 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #1011
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    به راستي كه دلم عاشق و ديوانه ي توست
    هر صبح و سحر نيز، به در خانه ي توست
    اين قلب من است، سنگ نيست اي دلنواز
    عاشقم من، اين دستها هستند دستان نياز
    دلم را با نگاه اولت بردي، نمي دانم چرا؟
    دلم را با نگاه اولت بردي، نمي دانم كجا؟
    شبي نيست كه به ياد تو چشمم نباشد گريان
    روزي نيست كه با چشمت نباشم خندان
    اي زيباترين زيبا، ناز كم كن
    به دل عاشق من، يك كم رحم كن

  2. 2 کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #1012
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    ای دوست مدد، خادم دربار تو باشم
    با دست تهی در صف انصار تو باشم
    یک برکت جانانه به عمر و نفسم ده
    تا بانفسم مجری افکار تو باشم
    آخر چه شده روزی من اینهمه کم شد
    محروم ز یک لحظه ی دیدار تو باشم
    ترسم بود این بار به منزل نرسانم
    در وقت سفر در صف اغیار تو باشم
    از آمدن و رفتن خود حاجتم این است
    حتی به میان کفنم یار تو باشم
    شاید که دگر میکده را درک نکردم
    ساقی بده جامی که گرفتار تو باشم

  4. #1013
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    هر چي آرزوي خوبه مال تو
    هر چي كه خاطره داري مال من
    اون روزاي عاشقونه مال تو
    اين شباي بيقراري مال من
    منم و حسرت با تو ما شدن
    توئي و بدون من رها شدن
    آخر غربت دنياس مگه نه؟
    اول دوراهي آشنا شدن
    تو نگاه آخر تو
    آسمون خونه نشين بود
    دلتو شكسته بودن
    همه ي قصه همين بود
    مي تونستم با تو باشم
    مثل سايه مثل رؤيا
    اما بيدارم و بي تو
    مثل تو تنهاي تنها
    هر چي آرزوي خوبه مال تو
    هر چي كه خاطره داري مال من
    اون روزاي عاشقونه مال تو
    اين شباي بيقراري مال من

  5. #1014
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    من از تو می مردم
    اما تو زندگانی من بودی
    تو با من می رفتی
    تو در من می خواندی
    وقتی که من خیابان ها را
    بی هیچ مقصدی می پیمودم
    تو با من می رفتی
    تو در من می خواندی
    *
    تو از میان نارون ها گنجشک های عاشق را
    به صبح پنجره دعوت می کردی
    وقتی که شب مکرر می شد
    وقتی که شب تمام نمی شد
    تو از میان نارون ها گنجشک های عاشق را
    به صبح پنجره دعوت می کردی
    *
    تو با چراغ هایت می امدی به کوچه ما
    تو با چراغهایت می امدی
    وقتی که بچه ها می رفتند
    و خوشه های اقاقی می خوابیدند
    و من در اینه تنها می ماندم
    تو با چراغ هایت می امدی
    *
    تو دستهایت را می بخشیدی
    تو چشمهایت را می بخشیدی
    تو مهربانیت را می بخشیدی
    وقتی که من گرسنه بودم
    تو زندگانیت را می بخشیدی
    تو مثل نور سخی بودی
    *
    تو لاله ها را می چیدی
    و گیسوانم را می پوشاندی
    وقتی که گیسوان من از عریانی می لرزیدند
    تو لاله ها را می چیدی

    فروغ فرخزاد

  6. #1015
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    من فکر می کنم

    هرگز نبوده قلب من
    این گونه
    گرم و سرخ.
    احساس می کنم
    در بدترین دقایق این شام مرگ زای
    چندین هزار چشمه خورشید
    در دل ام
    می جوشد از یقین.
    احساس می کنم
    در هر کنارو گوشه ی این شوره زار یاءس
    چندین هزار جنگل شاداب
    ناگهان
    می روید از زمین.

  7. #1016
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    عاشقم عاشق به رویت گر نمی دانی بدان.

    سوختم در آرزویت گر نمی دانی بدان.

    با همه زنجیر و بند و حیله و مکر رقیب
    خواهم آمد من به کویت گر نمی دانی بدان.

    مشنو از بدگو سخن من سست پیمان نیستم
    هستم اندر جستجویت گر نمی دانی بدان.

    اینکه دل جای دگر غیر از سر کویت نرفت
    بسته ان را تار مویت گر نمی دانی بدان.

    گر رقیب از غم بمیرد یا حسد کورش کند
    بوسه خواهم زد به رویت گر نمی دانی بدان.

    هیچ می دانی که این لاهوتی آواره کیست؟
    بنده ی روی نکویت گر نمی دانی بدان.

  8. #1017
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    پنج دقيقه مهلت برای عاشق شدن
    پنج دقيقه مهلت برای تصميم گرفتن
    پنج دقيقه مهلت که می تواند طعم زندگی تو را دگر گون کند
    پنج دقيقه مهلت برای اينکه بگويی آری يا نه ...
    پنج دقيقه بيشتر نيست زود باش
    دنيا را معطل نکن !
    چيزی بگو !...
    تا جهان دوباره از نو به دنيا بيايد !

  9. #1018
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    مرا چشميست خون افشان ز دست آن كمان ابرو
    جهان بس فتنه خواهد ديد از آن چشم و از آن ابرو
    غلام چشم آن ماهم كه در خواب خوش مستي
    نگارين گلشنش روي است و مشكين سايبان ابرو
    هلالي شد تنم زين غم كه طغراي ابرويش
    كه باشد مه كه بنمايد ز طاق آسمان ابرو
    رقيبان غافل و ما را از آن چشم و جبين هر دم
    هزاران گونه پيغام است وحاجب در ميان ابرو
    روان گوشه گيران را جبينش طرفه گلزاريست
    كه بر طرف سمن زارش همي گردد کمان ابرو
    دگر حور و پري را كس نگويد با چنين حسني
    كه اين را آنچنان چشم است و آن را آنچنان ابرو
    تو كافردل نميبندي نقاب زلف و ميترسم
    كه محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو
    اگر چه مرغ زيرك بود حافظ در هواداري
    به تير غمزه صيدش كرد چشم آن كمان ابرو

  10. #1019
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض


    يه عاشق بي قايق تو درياها
    چشماشو مي بنده تو روياها
    من عاشق بي قايق تو درياها مي ميرم
    چشمامو مي بندم بي روياها مي ميرم
    ميرم و مي ميرم آسوده ميشم از عشق
    ميرم و مي ميرم
    جشن تولد مرگمو براي تو زير آب ميگيرم
    يه زيبا نگاهش به موجا
    يه عاشق بي ساحل تو دريا
    پرياي دريا من امشب مي ميرم
    از عشق يه زيبا من امشب مي ميرم
    ميرم و مي ميرم آسوده ميشم از عشق
    ميرم و مي ميرم
    جشن تولد مرگمو براي تو زير آب ميگيرم
    من عاشق بي قايق تو دريا
    چشمامو مي بندم بي رويا
    يه زيبا نگاشو چه آروم به موجا مي دوزه
    يه عاشق بي ساحل چه تنها تو دريا مي سوزه
    ميرم و مي ميرم آسوده ميشم از عشق
    ميرم و مي ميرم
    جشن تولد مرگمو براي تو زير آب ميگيرم


  11. #1020
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    چه شبی بود و چه فرخنده شبی

    آن شب دور که چون خواب خوش از دیده پرید

    کودک قلب من این قصه ی شاد

    از لبان تو شنید :


    زندگی رویا نیست

    زندگی زیبایی ست

    می توان

    بر درختی تهی از بار ، زدن پیوندی

    می توان در دل این مزرعه ی خشک و تهی بذری ریخت

    می توان


    از میان فاصله ها را برداشت

    دل من با دل تو


    هر دو بیزار از این فاصله هاست

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •