شاهین جان سلام
من نمیخواستم ناراحتت کنم فقط میخواستم به شما نشون بدم که دست گذاشتن روی علاقه مردم و توهین به اون چقدر میتونه حال ادمو بگیره که خودت هم متوجه شدی
من ترجیه میدم همه کسانی که نوشته های منو میخونند با شک روی اون ها فکر کنند نه اینکه اون هارو زود باور کنند شک کردنی که برای پیدا کردن حقیقت و تشخیص درست از غلط باشه ولی شما میخواستید از همون اول اونو رد کنید بدون هیچ فکر ودلیل ومنطقی
به هرصورت اگر ناراحتت کردم منو ببخش چون همون طور که گفتم هدفم اموزش بود
تازه من خودمم باشگاه بدنسازی میرم
خیلی هم دلم میخاد همیشه به این تاپیک سربزنی و اگر سوالی داشتی بپرسی ولی به این شرط که اول بلد باشی ببخشی چون اگر کسی بخشیدن و رها کردنو بلد نباشه هیچ تغییر مثبتی نمیتونه بکنه
یادت باشه اگر تو کسیو نبخشی تاثیری برای بقیه نداره ولی برای خودت خیلی تاثیر داره چون هربار که از دست کسی ناراحت بشی یک زخم در روح و روانت به وجود میاد این زخم از بین نمیره مگر با رهاکردن اون واگر یاد بگیری که چطوری به طور کامل مشکلاتتو رها کنی خود به خود کسانی که اون زخمو در روح تو به وجود اوردن بخشیده میشن چون علت و معلول با هم از بین میرن
وقتی زخم های ایجاد شده در روح و روان ما انباشته بشن میتونن باعث بیماری فیزیکی در جسم ما بشن یک بیماری غیر قابل درمان که حتی اگر هم درمان بشه به صورتی دیگه در جای دیگه ای از بدن پیدامیشه
امکان داره از به وجوداومدن این زخم ها سالها بگذره و ما حتی عامل به وجود اورنده اون زخم هارو از یاد ببریم ولی زخم ها با ما هستند حتی شاید اینقدر به این زخم ها عادت بکنیم که حتی متوجه اونها نشیم اما اگر یاد بگیریم که رها کنیم همه احساساتمونو شفاو ارامش به سراغ ما میاد
یکی از سریع ترین نشانه هایی که به ما نشون میده ما موفق شدیم که رها کنیم اینکه احساس شادی و ارامش و سبکی میکنیم احساس میکنیم همه مردمو بیشتر دوست داریم و دلمون میخاد به اونا کمک کنیم حتی ادمای توی خیابونو و حتی اون کسایی که دوست نداشتیمو دوست داریم
بذارید یک خاطره از خودمو براتون بگم من یک بیماری جسمی داشتم که سال ها با من بود من نه کسیو مقصر میدونستم و نه فکر میکردم که عامل اون میتونه ناراحتی های من باشه یک روز نشستم و همه احساساتمو رها کردم خیلی احساس خوبی داشتم وقتی شب خوابیدم خواب دیدم که شفا پیدا کردم و وقتی از خواب بیدار شدم دیدم که واقعا شفا پیدا کردم بیماری که سال ها در جسم من بود یک شبه از بین رفت
من نمیتونم به طور کامل به شما بگم که چکار باید بکنید ولی اگر خواستید رها کردنو یاد بگیرید کتاب های زیرو بخونید میتونه به شما کمک کنه این سه کتاب نوشته عارفی به نام ( اشو )هستند
شهامت- عشق رقص زندگی-عشق پرنده ای ازاد و رها
فقط همینو بگم که نه برای رها کردن ونه برای هیچ تغییر دیگه در خودتون نباید سعی کنید مثلا اگر سعی کنید به چیزی فکر نکنید مطمئن باشید بیشتر به اون فکر میکنید اگر سعی کنید احساستونو رها کنید بیشتر به شما میچسبه شما فقط کافیه که اجازه بدید که خوبی جریان داشته باشه احساساتتون جریان داشته باشه اون هارو به خدا بسپارید و فقط نظاره گر باشید اجازه بدید احساساتتون از عمق به سطح بیان برای این کار باید تمرین کنید
به خدا اعتماد کنید
----------------------------------------------------------------------
میل کوچولو جان چشم روی چشمم بیشتر مینویسم اگر مشکلی پیش نیاد از شنبه عصر مینویسم
----------------------------------------------------------------------
mehdi87 ای شیطون
مچتو گرفتم مگه قرار نبود من تاپیک بزنم شما هم کمکم کنی
خوب در رفتی منو تنها گذاشتی
در مورد فعال سازیشم بیشتر میگم چشم
-----------------------------------------------------------------------
Alireza_Shafaei_PCworld جون من اخر نفهمیدم مانی کی بود
-----------------------------------------------------------------------
ارشی کجاست ناپیداست :mrgreen: