من بی می ناب زیستن نتوانم *** بی باده کشید بار تن نتوانم
من بی می ناب زیستن نتوانم *** بی باده کشید بار تن نتوانم
من دوش دعا كردم و باد آميناتا به شود آن دو چشم بادامينا
از ديده بدخواه ترا چشم رسيد در ديده بدخواه تو بادامينا
ابوسعید ابوالخیر
آن عاشق دیوانه کـه این خمار مستـــی را سـاخت
معشــــوق و شـــراب و مــــی پرستـــی را سـاخت
بـــی شـــک قـــــدحــی شــــراب نوشیـــــد و از آن
سـر مـست شــد ایــن جهــان هستــی را سـاخت
نمی دونم از کیه
تا کی غم آن خورم که دارم یا نـــه *** وین عمر به خوش دلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست *** کین دم که فرو بــــــرم برارم یا نـه
هم از الطاف همايون تو خواهم يارب ************ در بلاياي تو توفيقه رضا و تسليم
نقص در معرفت ماست نگارا، *****************ور نه نيست بي مصلحتي حکم خداوند حکيم
استاد شهریار
مي پرسیدي كه چیست این نقش مجاز
گر بر گویم حقیقتش ھست دراز
نقشي است پدید آمده از دریایی
وآنگاه شده بقعر آن دریا باز
خیام
Last edited by alireza fatemi; 10-08-2009 at 23:25.
دوستان عزیز پست های خودرو ویرایش نکنید همه چیز بهم میریزه
ز علت مدار، اي خردمند، بيم ***چو داروي تلخت فرستد حکيم
بخور هرچه آيد ز دست حبيب*****نه بيمار داناترست از طبيب
سعدی
Last edited by eblis_boy1386; 10-08-2009 at 23:29.
بسیار بگشتیم بگرد در و دشت
اندر ھمه آفاق بگشتیم بگشت
كس را نشنیدیم كه آمد زین راه
راھي كه برفت، راھرو باز نگشت
خیام
ت علي ان يعلم الناس سحرا***عاذلي کف عن ملامي فيهن
لقد جت بالنصيحة نکرا****عاذلي کف عن ملامي فيهن
گلستان سعدی
نونو دلم از درد کهن ایمن نیـــست***و آن درد دلم که دیدهای ساکن نیست
میجویم بوی عافیت لیکن نیست***آسایشم آرزوست این ممــکن نیست
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)