آسمان چون گره از خشکی ایام گشود / باز این خلق چرا در پی ناشکری رفت
همه لب ها شکر بود و ذکر یارزاق بود/ رزق آمـــد لیکن ، شکــــر از یــــاد برفت
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
آسمان چون گره از خشکی ایام گشود / باز این خلق چرا در پی ناشکری رفت
همه لب ها شکر بود ، ذکریارزاق بود/ رزق آمـــد لیکن رزاق از یــــاد برفت
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
آسمان چون گره از خشکی ایام گشود / باز این خلق چرا در پی ناشکری رفت
هوش از کف برود هما که در دوش نشست/ رزق آمـــد لیکن شکــــر از یــــاد برفت
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
آسمان چون گره از خشکی ایام گشود / باز این خلق چرا در پی ناشکری رفت
سفره ها آباد شد یادخدا بربادشد/ رزق آمـــد لیکن شکــــر از یــــاد برفت
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
آسمان چون گره از خشکی ایام گشود / باز این خلق چرا در پی ناشکری رفت
عمری در طلب روزی رازق بودند/ رزق آمـــد لیکن شکــــر از یــــاد برفت ( مصراع اول بودند رو بدند بخونید بهتر میشه وزنش )
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سعی کردم با گذاشتن "لیکن" به جای"و باز" یکم آهنگ شعر رو روانتر کنم ولی بهتر بود اولا یه قافیه ی راحت تر برای شعرت پیدا میکردی البته اگه میخوای تعداد بیتها رو بالا ببری چون قافیه واسه رفت خیلی کمه ولی اگه بخوای ردیف قرارش بدی ردیف خیلی خوبیه ، دوما استفاده ی دوباره از کلمه ی شکر به نظر خودم خوب نبود به خاطر همین برای این که مفهوم رو هم برسونم ، مصراع هم بهتر بشه بجای اون از کلمه ی رزاق استفاده کردم !
البته باید بگم در زمینه ی شعر من هم تخصصی کار نکردم ، فقط در حدی که بعضی موقع ها یه چیزی سرهم میکنم !
در رابطه با این موضوع باید بگم که خب همونطور که میدونید شعر به دو گونه ی کوششی و جوششی سروده میشه ، شعر کوششی مثل انشایی میمونه با موضوع معین که شما فقط توی اون موضوع باید شعر بگی ولی شعر جوششی مثل انشاهای موضوع آزادی میمونه که همه براش آماده اند . شکل جوششی خیلی زیباتره چون احساس بیشتری همراهش هست ، اما کسی که واقعا شعر بخواد بگه باید توی هر موقعیتی بتونه بگه ، به نظر من شاعر باید طوری باشه که چشمه ی احساساتش هیچ وقت کم نیاره و در هر موضوعی حرفی برای گفتن داشته باشه ، سخندان بودن یکی از ویژگی های یه شاعر خوبه !نوشته شده توسط part gah [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]