تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 2 اولاول 12
نمايش نتايج 11 به 15 از 15

نام تاپيک: سریال مدینه

  1. #11
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Mar 2013
    پست ها
    417

    پيش فرض

    مقدم که همه کاراش شده تبلیغ!
    تبلیغ موسسه عسکریه
    تبلیغ اطلس مال
    هر سال هم حداقل دو تا از سریال های شبکه یک سرقفلی سیروس مقدم هست.
    یکی سریال ویژه نوروز که فعلا شده پایتخت 1 تا n
    یه سریال دیگه هم وسط سال که امسال سریال ماه رمضان رو هم به فاصله فقط 3 ماه بعد از پخش پایتخت 3 دادن به مقدم
    منم سریالای قبلیشو دوست داشتم ولی تازگی ها خیلی افت کرده
    Last edited by L.utus; 20-07-2014 at 00:30.

  2. این کاربر از L.utus بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #12
    آخر فروم باز وین رونی's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    خونمون
    پست ها
    2,586

    پيش فرض

    مشکلی که من با سریال های مقدم دارم اینه که دیالوگی که بین بازیگران استفاده میشه تو سطح جامعه دیده نمیشه
    بیشتر از کلمات و جملات گنده و قلمبه سلمبه استفاده می کنن

  4. #13
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Mar 2013
    پست ها
    417

    پيش فرض

    مشکلی که من با سریال های مقدم دارم اینه که دیالوگی که بین بازیگران استفاده میشه تو سطح جامعه دیده نمیشه
    بیشتر از کلمات و جملات گنده و قلمبه سلمبه استفاده می کنن
    البته این دیالوگ ها بیشتر مخصوص فیلمنامه های سعید نعمت اله هست مثل سریال زیر هشت
    سریال جراحت هم اگر یادت باشه نویسندش سعید نعمت اله بود و کارگردانش مقدم نبود ولی پر بود از دیالوگ های پرطمطراق و قلمبه سلمبه
    اتفاقا به نظرم مقدم دیالوگ های فیلمنامه رو تا حدودی تعدیل کرده و به زبان عامیانه نزدیکترش کرده و دیگه اونقدر ادبی حرف نمیزنن که مثل سریال جراحت تو ذوق بزنه

  5. این کاربر از L.utus بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #14
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    شخصیت‌پردازی‌های ضعیف در «مدینه»/ اغراقی که آسیب‌زننده است



    مجموعه تلویزیونی «مدینه» که در شب‌های ماه مبارک رمضان از شبکه یک سیما پخش می‌شود، جدیدترین اثر سیروس مقدم است که به لحاظ شخصیت پردازی و پرداختن به موضوع مدنظر خود ضعف‌های متعددی دارد.

    خبرگزاری مهر - فرهنگ و مهر: «مدینه»، نام مجموعه تلویزیونی‌ است که از ابتدای ماه مبارک رمضان مهمان خانه‌های مان بوده است. سریالی که عواقب داد و ستد نزول و ربا به گواهی آیه شریفه ابتدایی تیتراژ آن، دست‌مایه اصلی قصه پیچ و خم داره غیر واقع بینانه آن است. فارغ از داستان و ساختار این مجموعه و گره‌های کور نا موزون و اغراق‌آمیز و همچنین کاراکترها و فیلمنامه بلاتکلیف آن که واکاوی‌اش بماند برای اهل فن، برخی رویدادهای این کار که اتفاقا با توجه به بهانه اصلی ساخت این مجموعه که نزول و ربا باشد، رخ می دهد، به جد آزار دهنده، نا ملموس و دور از باورپذیری به نظر می‌رسد تا آن‌جا که حتی تا کمدی ناخواسته هم پیش می‌رود.

    پیش از اینکه بیش از این به بهانه اصلی نگارش این چند بند بپردازیم، گریزی بر برخی اتفاقات و رویدادهای سریال یاد شده که به ضعف شخصیت پردازی و افراط و تفریط در مورد کاراکترها مربوط می‌شود، خالی از لطف نیست.

    یکه‌بزن و مصلح شدن دایی عزیز بعد از ترک اعتیاد گرچه جدا از نون نزولی که سر سفره بهمن صبور گذاشت، درون مایه‌هایی از صفات اخلاقی مثبت را داشت اما با این همه تا جایی غیر قابل باور به نظر می‌رسید که مخاطب را تا پای فیلم‌فارسی‌ های دهه 50 - 40 هم می‌برد. البته به ناباور بودن آن باید ترک اعتیاد به آن سرعت و مطلقا کنار گذاشتن آن را هم اضافه کرد. از سوی دیگر تصمیمات آنی و زودباوری شخصیت‌های اغراق شده این سریال نظیر روحی یا هانیه و نبود ظرافت ها و مهم‌تر از آن دقت‌های ساختاری را نیز می‌توان از جمله دیگر ضعف‌های کلی این سریال خواند.

    حذف مدینه درست در حساس‌ترین لحظات، اتفاقی‌ است که نویسنده و کارگردان مجموعه از آن برای دامن زدن به قصه ناباورانه خود استفاده کرده‌اند. مدینه آن هم با توجه به شخصیت کاملا مثبت و موجهی که اتفاقا کارگردان نیز سعی در القای آن به مخاطب را دارد، درست در حساس‌ترین لحظات، قافیه را می‌بازد تا اتفاقات ناخوشایند یکی پس از دیگری رخ دهد و او در ادامه کار برای حل بحران به وجود آمده پا در میان بگذارد. به عنوان نمونه، در ابتدای سریال، مدینه به یک حرف و اشاره بهمن، کارخانه را به او واگذار می‌کند، به بهمن ناپخته‌ای که این همه ادعای مادرانه در مورد شناخت از او را دارد. یا در ادامه به محض ورود روحی به کارخانه و به بهانه اخراج نامشخص چند کارگر که تنها سعی در بد جلوه دادن روحی دارد، مدینه ترک کارخانه می کند تا هم ضمن ناتوانی بهمن و روحی در مدیریت کارخانه و کاهش فروش، اقساط نزول اخذ شده هم روی هم تلنبار شود.

    در جای دیگر هم درست هنگام اوج درگیری‌های بهمن و همسرش در حالی که بهمن با تمسک به هر قسم و رفتاری سعی در جلب رضایت همسرش مبنی بر علاقه مندی به او را دارد، مدینه مومنه، همه تن حریف، متوکل و قوی در اتاقی، تنها از برای تشخیص پزشک درمانگاه بین راهی مبنی بر احتمال کور شدنش، بعد از خراب کردن بیمارستان روی سر خود و دیگران، کنج عزلت گزیده تا گره بی‌جهت کور زندگی بهمن و هانیه، کورتر و کورتر شود. نکته دیگر این که، نا امیدی و خود باختگی از جانب شخصی که این همه صفات اخلاقی و دینی را با خود یدک می کشد، کمی دور از ذهن به نظر می‌آید.

    به هر حال گویا در این مجموعه کسی جز خود مدینه توان گره‌گشایی و پایان دادن به اتفاقات تلخ و ناگواری که در آن رخ می‌دهد، ندارد و این خود گرچه به کارگردان برای القای قهرمان قصه کمک می‌کند اما از سوی دیگر ذهن مخاطب را کاملا به سمت قصه‌ای غیر قابل درک و باور سوق می‌دهد. حال می‌رویم به سراغ بهانه اصلی تحریر این چند بند که نزول و ربا و توسل به هنری با عنوان فیلم‌سازی برای القای عواقب ناخوشایند و خانه‌مان سوز داد و ستد نزول باشد.

    هر چند اغراق، یکی از صنایع ادبی‌ است که هنرهای دیگر از جمله فیلم و سریال هم خالی از آن نبوده‌اند اما سوال اینجا است که برای تفهیم عواقب انجام یک فعل خلاف عرفی و شرعی و القای وخامت پردازش به آن تا کجا می توان دست به دامن این صنعت ادبی شد؟ آیا با اغراق بیش از اندازه، وقوع اتفاقات غیر قابل درک و نا ملموس، می توانیم توقع در تاثیر گذاری فردی و اجتماعی آن داشته باشیم؟ آیا با این همه اغراق و قصه‌های بی‌منطق و سطحی می‌توانیم افراد و جامعه را از ارتکا به فعل خلاف و گناهی چون داد و ستد نزول که جنگ با خدا خوانده می‌شود، بر حذر داریم؟

    به عنوان نمونه ما اگر بخواهیم در قالب یک کار هنری، مخاطب بزرگسال را از دروغ‌گویی و عواقب آن بر حذر داریم با نمایش شاخ درآوردن یک دروغ‌گو یا کشیده شدن بینی او به سان پینوکیو، می‌توانیم مخاطب را متوجه عواقب دروغ‌گویی کنیم؟ آیا اینگونه، دروغ گویان از دروغ گفتن دست می‌کشند؟ اصلا یک فیلم یا سریال اجتماعی یا دینی - اخلاقی برای اشاعه اخلاق حسنه و آموزه‌های دینی در بین مردم و بر حذر داشتن جامعه و افراد آن از ارتکا به فعل حرام تا کجا می‌تواند پا در ورطه اغراق بگذارد و تا چه اندازه باید ضمن فاصله از برخی عناصر هنری و فیلم‌سازی دیگر، باور پذیر، رئال و به دور از اغراق و هیجانات کاذب خلق شود؟

    به هر حال در این میان آن چه بدیهی و مسلم به نظر می‌رسد، این است که اغراق بیش از اندازه در این دست فیلم‌ها و سریال‌ها و نبود شناخت از جامعه سبب می‌شود تا نه تنها آموزه‌های دینی و اخلاقی مورد نظر یک مجموعه نتواند آن چنان که باید و شاید عامل باز دارنده‌ای در زمینه ارتکا به خطا و گناهی باشد، بلکه به علت وجود هیجانات کاذب، گره‌های کور بی‌پایه و اساس و ناملموس و غیر قابل باوربودن آن ها، بی‌تفاوتی خاطیان و گناه‌کاران نسبت به عواقب خطا و گناه‌شان را همراه داشته باشد.

    سید محمدحسین لواسانی

  7. #15
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    طنز/ مدینه 2 و 3 در دست ساخت


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    سهند پولبرداری با اعلام این مطلب افزود: صندوق اعتباری حمایت، از سری اول این مجموعه خیلی راضی بوده و درخواست داده سری های جدید نیز ساخته شود که بر همین اساس در حال نگارش طرح سری دوم و سوم هستیم.
    مدیر کل امور آب و سفره رسانه ملی با تاکید بر اینکه 6 سال است دنبال این پروژه بوده و اصلا بحث مالی در ساخت این مجموعه مطرح نبوده، به داستان قسمت های دوم و سوم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نیز اشاره کرده و گفت: در قسمت اول نشد که «مدینه» کور بشه اما در سری دوم بهمن معتاد می شود و [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] کلا کور می شود. وی افزود: کل مجموعه دوم مدینه در پی خوب شدن بهمن است و اینکه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] با چشم کور هم می تواند جامعه را نجات بدهد.
    وی درباره سری سوم مدینه نیز توضیح داد: در سری سوم بهمن خوب شده اما دنبال غلط اضافه رفته و در پی هوس زن دوم است اما مدینه به خاطر دعای خیر مردم، بینایی خودش را به دست می آورد. در همین اثنا، بهمن دچار ایدز می شود و مدینه از فرط ناراحتی دوباره کور می شود. وی تاکید کرد: پایان سری سوم را نمی گویم چون خودمان هم نمی دانیم با یک زن کور و یک جوان ایدزی چه کنیم اما مطمئنا با حمایت صندوق اعتباری حمایت، همه چیز درست می شود.
    چند سکانس از سری دوم و سوم مدینه
    روز- داخلی - منزل مدینه
    دوربین از توی قندون مدینه را نشان می دهد که یک قند بر می‌دارد. دوربین به همراه قند به داخل حلق مدینه می رود و نزدیک قلب او می ایستد. قلب مدینه تند می زند و مدینه ناگهان از جایش بر می‌خیزد. او خوب شده است. مدینه سراغ همسایه ها می رود و در 20 تا خانه را می زند و به همه می گوید که خوب شده است. تماشاگر در زدن هر 20 خانه را می بیند و این قسمت تمام می شود.
    روز - خارجی - خیابان
    مدینه سرگردان بهمن دارد در خیابان راه می رود که ناگهان جلوی صندوق قرض الحسنه حمایت می ایستد. دوربین از داخل دماغ مدیر صندوق به مدینه نگاه می کند. او وارد صندوق اعتباری می شود. به مدیر صندوق می گوید: وام می‌خواستم. مدیر صندوق می گوید: وام چی خواهرم و چقدر؟
    مدینه: وام عشق دوباره به زندگی و زیاد.
    مدیر صندوق در حالی که لبخند می زند: داریم. الان ترتیب شو می دم.
    مدینه: خدا به شما خیر بده که به مردم امید می دین.
    مدیر صندوق: این وظیفه ماست. بفرمایید برین صندوق. آماده س.
    دوربین از لای اسکناس ها به مدینه نزدیک می شود و بعد از توی دماغ مدیر صندوق خیلی نرم، آرم صندوق را به مدت 7 دقیقه در چشم مخاطب فرو می کند.
    شب - خارجی - نزدیک یک خرابه
    دوربین از توی سرنگ خون آلودی بیرون می آید و خرابه ای تاریک و پر دود را نشان می دهد. بهمن در حال کلنجار رفتن با خودش است. دوربین از توی پاچه شلوار او به لای دندون های زرد یک معتاد می رسد و مدینه که بر بالای تپه ای در حال اهتزاز است!
    بهمن: مامان مدینه! منو ببخش این آخرین راهه!
    مدینه: نه پسرم! بیا! اینم وام...صبح از صندوق حمایت گرفتم. ما می تونیم زندگی رو دوباره شروع کنیم.
    دوربین با زیرکی تمام آرم صندوق را از پشت چادر مدینه به مدت 4 دقیقه و 37 ثانیه به مخاطب هدیه می دهد!
    بهمن: نه دروغه! زندگی اینجاست، توی این سرنگ...
    دوربین از سوراخ دماغ ساغی خرابه که دارد به بهمن سرنگ تعارف می‌کند بیرون می آید و در دود گم می شود. مدینه جیغ می کشد و آرم صندوق حمایت نوری می زند و بهمن ناگهان به خودش می آید و تا بالای خرابه می دود. او چون ضعیف و ناتوان است، تا به مدینه برسد 8 دقیقه طول می کشد و ما این 8 دقیقه را کامل تماشا می کنیم و این قسمت تمام می شود.
    روز - داخلی - خانه بهمن
    مدینه به بهمن می گوید پاشو برای مهمان ها چای بریز. بهمن بلند می شود. دوربین از توی قوری در می آید و به بهمن خیره می شود. دفترچه حساب صندوق حمایت در جیب بهمن به دوربین چشمک می زند و بهمن شروع می کند به چای ریختن. استکان اول را چای می ریزد. استکان دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم و هفتم را هم. بعد آب جوش بر می دارد. استکان اول و دوم و سوم تا هفتم را آب جوش می ریزد. دوربین هر بار از هر استکان سر در می آورد تا مخاطب نفهمد 8دقیقه گذشت تا او چای بریزد. بهمن در حال بیرون آمدن از آشپرخانه موبایلش زنگ میزند. عکس دختری است زیبا و هوس آلود...سینی از دستش می افتد و مدینه می گوید ایرادی نداره و برو دوباره بریز...
    بهمن به داخل آشپرخانه می رد و دوباره چای می‌ریزد. دوربین از توی سماور بیرون می آید و همه چیز را دوباره نشان می دهد. بهمن شروع می کند به چای ریختن. استکان اول را چای می ریزد. استکان دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم و هفتم را هم. بعد آب جوش بر می دارد. استکان اول و دوم و سوم تا هفتم را آب جوش می ریزد...چای هفتم را که می ریزد دست می زند به جیبش و قوت قلب می گیرد و گوشی موبایل را پرت می کند توی سطل آشغال...او از آشپزخانه بیرون می رود اما آرم صندوق حمایت روی میز ناهار خوری و روی دفترچه اقساط وام عشق و زندگی دیده می شود.

    محسن حدادی

  8. 2 کاربر از nar nia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 2 از 2 اولاول 12

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •