هم داستان! هم بازیگرها! واقعا بازیگر های فیلم خیلی به نقششون میان و هرکدوم جذابیت خاص خودشون رو دارن. حتی سیما تیرانداز هم در نوع خودش فوق العادس...نوشته شده توسط legolas 224 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هم داستان! هم بازیگرها! واقعا بازیگر های فیلم خیلی به نقششون میان و هرکدوم جذابیت خاص خودشون رو دارن. حتی سیما تیرانداز هم در نوع خودش فوق العادس...نوشته شده توسط legolas 224 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حامد بهداد ماهها قبل، در ابتدای تولید مجموعه تلویزیونی «ستایش» در مقابل پیشنهاد بازی در نقش «طاهر» برای هر ماه مبلغ چهل میلیون تومان را تقاضا کرده بود.
شبکه ایران: حامد بهداد برای بازی نکردن در یک سریال تلویزیونی درخواست دریافت دستمزد بالایی را مطرح کرد تا ماجرا خود به خود منتفی شود!
شنیده میشود بهداد ماهها قبل، در ابتدای تولید مجموعه تلویزیونی «ستایش» در مقابل پیشنهاد بازی در نقش «طاهر» برای هر ماه مبلغ چهل میلیون تومان خواسته است. سازندگان سریال نیز که حاضر به پرداخت چنین دستمزدی نبودهاند، پس از آنکه از چانه زدن برای تجدید نظر بهداد نتیجهای نگرفتند، مهدی پاکدل را جایگزین او کردند.
جالب آنکه گویا بهداد در جمعی خصوصی با اشاره به این اتفاق، گفته بوده که اصلاً قصد بازی در چنین سریالی را نداشته و به عمد رقم مذکور را پیش کشیده تا قضیه بدون ایجاد کدورت، رفع و رجوع شود.
بهداد سال گذشته نیز پیشنهاد بازی در سریال «به کجا چنین شتابان» را با بی جواب گذاشتن گروه تولید، از سر باز کرد تا نقش موردنظر به بابک حمیدیان برسد.
هر چند بازی بهداد در سریال «سایه آفتاب» طی اوایل دهه حاضر به شدت با استقبال بینندگان تلویزیون رو به رو شده بود، اما سریال بعدیاش که در همکاری با حسین سهیلیزاده (مجموعه «آخرین دعوت») شکل گرفت، چنگی به دل نزد. اتفاقی که احتمالاً این بازیگر جوان را از تلویزیون دلزده کرده است. هر چند حذف بخشهایی از بازی او در سریال «یک مشت پر عقاب» را نیز میتوان عامل دیگری برای دوری خود خواستهاش از عرصه سریال یا تلهفیلم ارزیابی کرد.
دکتر «محمود عزیزی» ازجمله بازیگرانی است که به راحتی نقشی را نمیپذیرد و علاوه بر بازیگری، سالیان درازی است که در دانشگاه تهران تدریس میکند. «عزیزی» که متولد ۱۳۲۳ است تاکنون در فیلمهایی همچون «جنگ نفت کشها»، «لیلی با من است» و «دختری با کفشهای کتانی» نقش آفرینی کرده است. «عزیزی» برای بازی در نقش «محمود نادری» به انتخاب «اصغر هاشمی» قرارداد بست و بعد از تغییر کارگردان، دوباره از سوی «سعید سلطانی» دعوت به کار شد. وی هم اکنون با سریال «ستایش» میهمان قاب شیشه ای است. وی که با «داریوش ارجمند» بازی خوبی در این مجموعه ارائه داده است میگوید: متاسفانه نوع تولید در سینما و تلویزیون فرصت زیادی برای تمرین نمیگذارد. ولی با شناختی که از نوع کار «ارجمند» و متقابل ایشان از نوع بازی ام داشت، بده و بستانهایمان خوب درآمد. در فرصتی که دست داد، با وی گفت وگویی داشتیم.
شما یکی از بازیگران موفق، باتجربه و خاک صحنه خورده تئاتر هستید. تجربه تئاتری تان چقدر در ارائه نقشهایتان موثر است؟
ما در تئاتر تحلیل نقش، تحلیل موقعیت، محتوا و ارزیابی بین شخصیتها داریم. این تجربه به من کمک میکند تا بتوانم در نوع دکوپاژ، نگاه و زاویه تصویری که کارگردان میبیند، متمرکز شوم. با او همکاری کنم تا قصه جلو برود. بازی در تئاتر و مقابل دوربین، تفاوتهایی با هم دارند که بازیگر آنها را درک میکند و از این تفاوتها در کارش بهره میگیرد.
به انتخاب اصغر هاشمی مقابل دوربین رفتید یا سعید سلطانی؟
هنگامیکه اصغر هاشمی مسئولیت کارگردانی را برعهده داشت من را برای نقش «محمود نادری» انتخاب کرد. قرارداد بستم، اما متاسفانه مسائلی برایش پیش آمد و قرارداد فسخ شد، تا این که آقای «سلطانی» کارگردانی را برعهده گرفت. پیشنهاد بازی در مجموعه دوباره از سوی ایشان به من مطرح شد و جلوی دوربین رفتم. البته در گذشته هم با ایشان کار کرده بودم و ایشان با خلق و خو و نوع نگاه من و شخصیتهایی که برایش ایفا کرده بودم آشنا بود.
به عنوان بازیگر نقش «محمود نادری» چه قدر با خود کلنجار رفتید، تا این نقش را درآوردید؟
وقتی بازیگر قصه را میخواند، یک سری نشانهها درباره شخصیت به او میدهد. در کنار آن کارگردان هم دخیل است و بخشی هم به بازیگر برمیگردد. این مجموعه دست به دست هم میدهد و قصه شکل میگیرد. البته بازیگر در بعضی از کارها، باید زحمت بیشتری بکشد و نگاه وسیع تری داشته باشد.
نقشهای منفی که ابعاد مختلف شخصیتی دارند بیشتر دیده میشود، علاقه نداشتید نقش «حشمت فردوس» را بازی کنید؟
داریوش ارجمند این نقش را به خوبی ایفا کرده و هم قد و قواره اش است. در جامعه ما نقش منفیها خوش شانس تر هستند و بیشتر دیده میشوند. در خیلی موارد دزد و آدم بد، قهرمان داستان هستند.
معضلی که در اغلب مجموعههای تلویزیونی وجود دارد، آماده نبودن فیلم نامه است. گویا مجموعه «ستایش» هم با این مشکل روبه رو بوده است. این مسئله در شکل گیری شخصیتها لطمه ای نمیزند؟ زیرا بازیگر بلاتکلیف است و نمیداند چه اتفاقی در قسمت بعد برای نقش خواهد افتاد؟
مجموعه «ستایش» این مشکل را داشت. ولی ما این شانس را داشتیم که با مجموع نویسندگان، درباره نقش صحبت میکردیم. آنها نیز سیر تحولات، افت و خیز شخصیتها را برایمان توضیح میدادند. از این بابت امتیاز بود ولی به هر حال همیشه این خطر وجود دارد.
بازیگر نمیداند چه اتفاقی برای شخصیت میافتد و معلوم نیست که در قسمت بعدی حضور دارد یا خیر. درگیر کردن ذهن بازیگر، مشکلاتی را برایش فراهم میکند. البته کارگردان هم به فیلم نامه اشراف داشت و لطمه زیادی به نقشم وارد نشد. آماده نبودن فیلم نامه مشکلی است که همیشه وجود دارد. وقتی بازیگر، قصه ای از یک شخصیت میخواند یک سری نشانه به او میدهد. اگر به آن نشانهها نزدیک شود و آنها را خوب بشناسد، به طور قطع شخصیت صدمه نمیبیند. من نیز همیشه سعی میکنم این کاررا در ارائه نقش انجام دهم.
در این مجموعه بازیگرکم تجربه ای هم چون نرگس محمدی (ستایش)، در کنار پیشکسوتی چون شما بازی میکند. چه قدر برای رسیدن به نقش با شما مشورت و هم فکری میکرد؟
علاقه دارم در جمعی که کار میکنم، عمر مفیدی داشته باشم. خیلی خوشحال میشوم و لذت میبرم وقتی تلاش جوانان را میبینم. آنها با ارائه درست نقش، میتوانند آینده درخشانی داشته باشند در مجموعه «ستایش» چند جوان علاقه مند بودند که خیلی تلاش کردند و خوب پیش رفتند. علاقه مند بودم که با آنها کار کنم ازجمله «مهدی سلوکی» و «مهدی پاکدل». به خصوص خانم نرگس محمدی هم خیلی زحمت کشید که البته سهم کارگردان را در کار نباید فراموش کرد.
بازی شما و داریوش ارجمند بسیار درخشان است و بده بستانهای خوبی با هم دارید. برای رسیدن به این لحظههای موفق چه قدر تمرین کردید؟
متاسفانه نحوه تولید در سینما و تلویزیون فرصت زیادی، برای تمرین نمیگذارد. ولی با شناختی که از نوع بازی یکدیگر داشتیم، بده و بستانها خوب از کار درآمد. داریوش ارجمند به عنوان یک بازیگر صاحب نام، نشانهها را به خوبی میشناسد. بازیگری که در مقابلش ایفای نقش میکند در سکانسهای مختلف به وجد میآید و در مقابل او بازی خوبی ارائه میدهد. رابطه خوبی میان تمام اعضای گروه پشت صحنه و جلوی دوربین همیشه وجود داشت که نتیجه خلق و خوبی لطیف و ظریف هنرمندانه کارگردان بود. بازی در مجموعه «ستایش» یک موقعیت استثنایی بود که هرگز در مجموعه ای دیگر ندیده بودم. فکر میکنم مجموع این عوامل است که یک اتفاق جذاب و خوب را رقم میزند.
«سعید سلطانی» کارگردانی است که در کارنامه خود مجموعه پرمخاطب و به یادماندنی «پس از باران» را دارد. تصور میکنید «ستایش» هم مانند این مجموعه بعد از گذشت سالها قابل دفاع باشد؟
یک نویسنده ممکن است دهها رمان نوشته باشد اما چند رمان او به یاد ماندنی شده اند. در مجموعه آثار یک نقاش چند اثر او به یادماندنی است. یا از قطعاتی که یک موسیقیدان یا رهبر ارکستر کار میکند برخی آثارشان قابل دفاع است. بعضی اوقات هم اتفاق میافتد سالها باید طول بکشد که تابلوی یک نقاش مطرح شود و جایگاهی را برای خودش رقم بزند. کار یک کارگردان هم این گونه است. باید دید اثر در چه مقطعی و چگونه کار ارائه شده و هم زمان با آن چه کارهایی با چه قوت و توان و تبلیغاتی پخش شده است. بعید است کاری از محبوبیت خاصی برخوردار باشد و کمتر دیده شود. کار هر کارگردان، بازیگر و هر فردی که کار فرهنگی و هنری میکند، نیز این گونه است.
ماندگاری یک اثر به نوع نگاه جامعه و کسانی که مسئولیت درج وقایع تاریخی و هنری جامعه را برعهده دارند برمیگردد. این که چه قدر مسئولانه برخورد کرده و دقت داشته اند و چه قدر سهل انگاری کرده اند.
بازتاب مجموعه «ستایش» را درباره نقش خود چگونه دیده اید؟
از مردم شنیده ام که چرا بعضی مواقع این همه خشونت به خرج داده ام. شاید فرصت نباشد که برایشان توضیح بدهم این فقط نمایش است و این خشونت لازمه منطق و مناسبات داستان و شخصیت است. ولی در هر صورت دید مردم دقیق است. دوست دارند این شخصیتها را دنبال کنند که چه سرنوشتی خواهند داشت.
یکی از مشکلات بازی در مجموعههای طولانی، مدت درگیر شدن با نقش و تعهدی است که بازیگر به گروه میدهد. تصور میکنید دستمزدی که به بازیگر میدهند کفاف این را میدهد که در اثر دیگری بازی نکند؟
نوع تولید مملکت ما مشکل دارد. قاعدتا وقتی بازیگر قرار است چند سال در یک پروژه حضور داشته باشد، آن کار باید پاسخ گوی نیاز بازیگر باشد. البته به طور معمول این گونه نیست. به خصوص وقتی بازیگر قرارداد میبندد و دو ماه در آن بازی میکند. ناگهان قراردادش فسخ میشود و سپس دوباره دعوت به کار میشود، این ازجمله مشکلات اساسی است.
طاهر این هفته در «ستایش» دستگیر میشود
به گزارش خبرنگار تلویزیون برنا، در این قسمت از سریال «ستایش» که به کارگردانی سعید سلطانی جمعه شب از شبکه سوم به روی آنتن خواهد رفت، شاهد شک ماموران پلیس به شخصیت طاهر با بازی مهدی پاکدل و دستگیر شدن او خواهیم بود.
از طرفی حشمت فردوس پدر وی نیز به این که چه کسی این پاپوش را برای طاهر درست کرده مظنون شده و عروس خانواده را دچار ترس از آشکار شدن نیرنگهایش میکند.
سریال «ستایش» درباره دو پدر، حشمت فردوس و محمود نادری است که تمام امیدهایشان را به آینده پسرانشان بسته اند ، تا شاید آرزوهای دیرینه شان به بار بنشیند. حشمت فردوس بقای نظامی را که ریخته است می خواهد و محمود نادری ادامه اعتقاداتش را.
داریوش ارجمند، محمود عزیزی، نرگس محمدی، مهدی پاکدل، سیما تیرانداز، محمد مهدی سلوکی، زهرا سعیدی، رامسین کبریتی و شیوا خنیانگر بازیگران این مجموعه تلویزیونی هستند.
عوامل «ستایش» عبارتند از تهیهکننده: آرمان زرینکوب، ناظر کیفی: حمیدرضا شیروانیان، مدیر تصویربرداری: ناصر محمودکلایه، طراح صحنه و لباس: فرامرز بادرام پور، مدیر چهره پردازی: مسعود ولدبیگی، صدابردار: محمد علیزاده، تدوین: ژیلا ایپکچی،عکاس :نادر پیرزاده.
اين فردوس حشمت بالاخره ته و توي قضيه رو در مياره ...خدا به داد انيس جون برسه...
تا هفته ي آينده دوحالت پيش مياد...اول اينكه واقعا" طبق گفته ي پزشكان محترم ،طاهر دچار مرگ مغزي ميشه وميرن براي اهداء عضو ...ودومي با معجزه ي دعا خوندنِ ستايش بطور ناگهاني ،طاهر،بيدار ميشه و ميذارن تا حالش خوب بشه ببرنش اعدامش كنن سر مواد مخدر ي كه تو ماشينش پيدا شده...كه در هر دو صورت ديگه خدا رحمت كنه طاهر رو...
ولي چيزي كه عجيب بود اينكه آدمي مثل حشمت فردوس كه اينقد تيز و بزه يهو دم درِخونه ي غلومي آي كيوش در حد اورانگوتان بشه ونفهمه اوني كه داره با اين وضع ضايع فرار ميكنه همين غلوميه...ايندفه نيفتاد!!!
خدا کنه این جوری نشه چون غیر طبیعی میشه سریال !دومي با معجزه ي دعا خوندنِ ستايش بطور ناگهاني ،طاهر،بيدار ميشه
این طاهر از کما در میاد.
بگین خو.
بعد فراریش میدن.
بگین خو.
از همون مرزی که رفیقش رو فراری داد میره فرار کنه دخلش رو میارن.
حالا ببینین.
طاهر شفا پیدا میکنه
غلومی دستگیر میشه و همه چی رو لو میده
بعد طاهر و حشمت اشتی و.....ولی سریال قشنگی بود
همه چی آرومه
خو...نوشته شده توسط shir_farhad [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نکنه منظورت این بود که با برانکارد و امبولانس میخوان از مرز ردش کنن...
اخه دستش که خراش بر نخورده که تا هوش اومد در ره.
به نظر من همون بمیره بهتره چون اگه زنده هم بمونه احتمالا ناقص هست و وبال ستایش جون میشه.
ها ای ارونگولایی که وگفتی یعنی چه؟نوشته شده توسط nil2008 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-------------------------
اما میرسیم به یکی از بزرگترین سوتی هایی که در تمام عمرم مشاهده کردم البته خواستم یه تاپیک جدا بزنم دیگه منحرف شدم گفتم همینجا بگم خیلی هم ریا نشه.
تو ماشین همین پسره 3کیلو تریاک پیدا کردند ،درسته؟
اخه یکی نبود به کارگردان بگه تو اون تاریخی که فیلم توش جریان داره شما نوار ویدئو هم بزور میشد پیدا کرد اخه چطور 3 کیلو تریاک پیدا کردید؟
اخه اگه بزرگترین باند مافیایی کشور هم قصد توطئه علیه طاهر داشت نمیتونست این همه تریاک یه جا پیدا کنه؟
چطور یه کاراکتر اون هم یه دختر که کسانی هم که اطرافشن(برادرش و غلومی)هم خودشون تو هفت و هشت زندگیشون موندن 3 کیلو تریاک اینطور راحت بدست اوردن؟
فک کنم اینا با این کارشون دیگه برای واژه گاف و سوتی ابرویی نذاشتن
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)