تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 5 اولاول 12345 آخرآخر
نمايش نتايج 31 به 40 از 42

نام تاپيک: تاریخ ایران از ابتدا تا مشروطیت /

  1. #31
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    پست ها
    607

    پيش فرض

    دين


    از مجموعه مدارك موجود مربوط به دين ايرانيان ، چنين مى توان نتيجه گرفت كه اقوام آريايى پيش از استقرار در سرزمين ايران ، براى برخى از مظاهر طبيعت ، مانند ماه و خورشيد و باران ، احترامى ويژه قايل بوده اند. چنين به نظر مى رسد كه اقوام آريايى نيز همانند بسيارى از اقوام قديمى ديگر، مانند مصريان و بابليان ، احترامى خاص نسبت به خورشيد داشته اند. در عين حال ، آرياييان سنت قديمى احترام به آتش و كوشش در جهت نگهدارى آن را كه ناشى از نياز طبيعى اقوام بدوى به آتش بوده است ، براى خود هم چنان حفظ كرده بودند از سوى ديگر، به نظر مى آيد كه در اوايل عهد هخامنشيان ، آئين زرتشت نفوذ زيادى در ايران نداشته است در اين باره ايوانف در كتاب تاريخ ايران باستان مى نويسد:



    با داورى از روى سنگ نبشه هاى داريوش اول و خشايارشا كه تا روزگار ما رسيده است . دين پارسيان وجوه مشتركى با آيين زرتشت دارد. اهورامزدا را چون خداى بزرگ (اما نه يگانه ) مى شناسند و اعتقادات دوگانه گرايى دارند. برخى از دانشمندان در اين تفاوت ها گواهى بر وابستگى نداشتن دين آغازين هخامنشيان به آيين زرتشت مى بينند كه در خطوط كلى ، گرامى داشت فرد را تنها چون بازتاب مرده ريگى يگانه در خود دارد. به نظر مى رسد هخامنشيان ، دين تازه را پيگيرانه نپذيرفتند.

    اين دين در زير تاثير تصورات دينى محلى تغيير شكل داده بود. در مورد دين هاى مغان و كاهنان پارسى و ماد باستان نيز ابراز ترديد مى شود برخى بر اين پندارند كه اينان در آغاز زرتشتى نبوده اند و سپس زرتشتى شدند و شكل آيين زرتشت را تغيير داده يا آن را تحريف كرده اند اما در هر حال در سرتاسر روزگار هخامنشى مغان ، صرف نظر از اين كه بى درنگ پس از پديد آمدن تعليمات نو، زرتشتى شده بودند و يا اين كه ديرى پس از آن ، اين دين را پذيرفته باشند،

    كاهنان دين زرتشت بودند اين نيز احتمال دارد، چون كه در سده هاى ششم تا پنجم ق .م . آيين زرتشت در پارس رو به گسترش بود و پادشاهان هخامنشى با آن كه برترى تعليمات دين زرتشت را چون دين رسمى خويش ارزيابى كرده بودند، با اين همه از نيايش خدايان كهن كه نماد نيروهاى سركش بود و قبيله هاى پارس آنان را مى پرستيدند، دست نكشيدند، اما گرامى داشت اهورامزدا بالاتر از ديگر خدايان بود. (53)







    .

  2. #32
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    پست ها
    607

    پيش فرض

    .



    .ماليات


    در زمان كوروش و كمبوجيه ، هنوز روش منظم مالياتى كه بر مبناى محاسبه شرايط اقتصادى كشورهاى زير سلطه ى هخامنشيان مقرر شده باشد، وجود نداشت .


    اين كشورها هدايا و ماليات هايى به فراخور مى دادند كه به طور مسلم بخشى از آن ها به صورت جنسى بوده است .


    چنان كه ذكر گرديد در سال 518 ق .م . داريوش اول براى ماليات هاى دولتى ، نظام جديدى ايجاد نمود، هر ساتراپ موظف گرديد براى هر منطقه بر حسب وسعت زمين زير كشت و درجه حاصلخيزى آن ، كه از پيش به طور دقيق معين شده بود مبلغ ماليات را نقدا پرداخت نمايد.


    پارسيان خود بعنوان ملت حاكم ، ناگزير به پرداخت ماليات نقدى نبودند، ليكن ظاهرا از دادن ماليات هاى جنسى معاف نمى شدند. (54)


    ملل ديگر از جمله سكنه ى كشورهاى خود مختار (فينيقيه ؟ و غيره ...) ساليانه مجموعا قريب 740،7 تالان (55) بابل ماليات مى پرداختند. در عين حال ، قسمت اعظم اين پرداخت ها از سوى كشورهايى بود كه به لحاظ اقتصادى پيشرفته ترين ممالك آسياى صغير از جمله : بابل ، سوريه ، مصر بودند.


    روش تقديم هدايا حفظ شده و به هيچ وجه داوطلبانه نبوده است . كشورهايى كه خود داراى معادن فلز نبوده اند، مى بايست براى پرداخت ماليات ها، كالاى كشاورزى و صنعتى خود را به فروش رسانده و در ازاى آن ، نقره را به عنوان ماليات پرداخت نمايند.


    به طورى كه اسناد موجود نشان مى دهد ماليات هاى جنسى به صورت آرد، جو، احشام ، آبجو و غيره پرداخت مى شده است .


    به موازات ماليات هايى كه بر دوش ملل تابعه سنگينى مى كرد، مخارج ساتراپ ها و دربار آنان نيز به عهده همين ملت ها بود.


    ميزان ماليات هايى كه در دوره ى داريوش اول معين شده بود، عليرغم تغييرات مهم اقتصادى كه در كشورهاى تحت سلطه ى پارسيان بوجود آمد، تا پايان دوره ى امپراتورى هخامنشى تغييرى نكرد. (56)






    .

  3. #33
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    پست ها
    607

    پيش فرض

    .


    نظام پولى


    در امپراتورى هخامنشى سكه هاى گوناگونى ضرب مى شد، اين سكه ها عبارتند از:


    1 - سكه شاهنشاهى . 2 - سكه ساتراپ ها. 3 - سكه ايالتى با تصوير شاهنشاه . 4 - سكه محلى .


    در سال 517 ق .م . داريوش اول - براى اولين بار - سكه اى كه براى سراسر امپراتورى داراى اعتبار باشد، درست كرد كه بعنوان پايه ى نظام پولى امپراتورى قرار گرفت . اين سكه درايك طلا بود كه 4/8 گرم وزن داشت . ضرب سكه طلا منحصر به شاهنشاه بود و به سبب اين كه فقط 3 آن از آلياژى ديگر بود، در طى چند قرن مهم ترين سكه رايج در دنياى تجارت آن روزگار بود. نوع اصلى سكه هاى رايج از جنس نقره بود كه 6/5 گرم وزن داشته و از نظر ارزش يك بيستم درايك بود و معمولا در ساتراپ هاى آسياى صغير ضرب مى گرديد. (57)


    ارزش طلا و نقره اى كه در گنجينه هاى شوش ، تخت جمشيد و ساير شهرها نگهدارى مى شد، در اواخر دوران هخامنشيان بالغ بر 630،235 تالنت بود. در چنين شرايطى ، پول هايى كه بعنوان ماليات هاى دولتى جمع آورى مى شدند، ده ها سال در گنجينه سلطنتى انباشته شده و عملا از جريان معاملات و داد و ستد خارج مى گرديدند و تنها مقدار اندكى از آن ها به عنوان مزد كارگران و مخارج دربار و دستگاه ادارى خرج مى شد. به اين دليل بود كه در تجارت و داد و ستد كمبود سكه بسيار محسوس گشته و تاثير نامطلوبى در نظام پولى گذارده بود (58) همين امر، روش مبادله كالا را تقويت كرده و جريان اقتصادى را به سوى كامل كالا مى كشانيد.






    .

  4. #34
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    پست ها
    607

    پيش فرض

    .



    خانواده و تعليم و تربيت


    در اين دوران خانواده بر بنيان پدرسالارى استوار بود، در عين حال زنان نيز از حقوق اجتماعى قابل توجهى برخوردار بوده اند. آنان حق رفت و آمد آزاد داشتند و مى توانستند املاك و اموالشان را با اراده و ميل خود واگذار نمايند. ظاهرا با تشكيل حكومت مركزى به ويژه از زمان داريوش اول موقعيت زنان در ايران تنزل نمود و به قصد محدود نمودن قدرت زنان ، براى زنان خانواده هاى ثروتمند، محدوديت هايى قائل شدند. به هر حال در جامعه ايران باستان و در نزد طوايف آريايى هيچ گاه تساوى بين زن و مرد وجود نداشته است . در حالى كه مردان آريايى قادر به انتخاب زنان متعدد بوده و حتى مى توانستند براى خود حرمسرا تشكيل دهند، نسبت به وفادارى زن به شوهر قوانينى سخت وضع گرديده بود. (59)


    يكى از وظايف اساسى زنان به وجود آوردن فرزندان متعدد به خصوص ‍ اولاد ذكور بود. اغلب به خانواده هاى پراولاد جوايز و كمك هايى از طرف پادشاه داده مى شد. سقط جنين از گناهان كبيره محسوب مى گرديد طبيعتا اولاد ذكور عامل عمده توليد اقتصادى و دفاع نظامى محسوب مى گرديد فرزندان 5 سال اول زندگى خود را تحت سرپرستى مادر بوده و از آن پس ، تربيت آنان زير نظر پدر انجام مى گرفته است .


    به منظور تربيت فرماندهان و منشيان دولتى ، تعليم و تربيت فقط در انحصار و ويژه ى خانواده هاى نجبا و اشراف بوده است .


    تعليم و تربيت طبقات خاص معمولا توسط روحانيون در خانه و يا معابد انجام مى گرفته است .


    چنين معمول بود كه مكتب خانه ها دور از بازار و محل كسب كه آلوده به زد و بند و سوگند دروغ و تقلب بوده است ، باشد، مفاد درسى اغلب شامل رونويسى و خواندن اوراد مذهبى از روى اوستا بوده است ، ايرانيان فرزندان خود را از كودكى به فنون نظامى ، تيراندازى و سوارى آشنا مى نمودند.


    از نظر خط و نگارش بايد يادآور گرديد كه در اين دوران چون تعداد كسانى كه با نوشتن خط ميخى پارسى آشنا باشند كم بوده اند، لذا كتيبه ها و نوشته ها به خط پارسى آرامى ، عيلامى و گاهى بابلى نوشته مى شد.











    .

  5. #35
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    پست ها
    607

    پيش فرض

    .


    طبقات اجتماعى



    خانواده سلطنتى ، در راس قدرت و سازمان اجتماعى و با تمام امتيازات ويژه اقتصادى و سياسى قرار داشت . خانواده سلطنتى به اتفاق برخى خاندان هاى بزرگ پارسى ، طبقه ى ممتاز جامعه را تشكيل مى داده اند.


    بيش تر وظايف فرماندهى سپاه و حكومت ايالات با اعضاى اين خانواده ها بود، تنها روساى خانواده هاى بزرگ پارسى ، حق ورود به دربار سلطنتى را داشتند بعد از اشراف و نجبا، مستخدمين دولت و دبيران كه طبقه ادارى مملكت را تشكيل مى دادند، قرار داشته ، كسبه ، تجار و دهقانان در طبقات پايين تر اجتماع قرار مى گرفتند.

    در مورد نظام بردگى در دوران هخامنشى اطلاعات زيادى در دست نيست اما بى گمان نظام كار و بهره بردارى از نيروى انسانى به شيوه روم ، يونان و بين النهرين (ميان رودان ) نبوده است . (60)





    .

  6. #36
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    پست ها
    607

    پيش فرض

    .


    پيشه وران و سازمان هاى صنعتى



    در اين دوران اساس اقتصادى ايران بر نظام كشاورزى و شبانى استوار بوده است . انجام امور بازرگانى و بسيارى از مشاغل و حرف صنعتى ، در دست ملل تابعه نظير مصريان و فينيقيان بود. بنابراين ، اقتصاد شهرى ، شامل كار و پيشه هاى گوناگون در داخل شهرها بوده است . بسيار محتمل است كه صاحبان بعضى از مشاغل ، به منظور تبادل نظر در مورد مسائل و رفع مشكلات شغلى يكديگر، اجتماعى داشته اند كه هسته هاى اوليه ى سازمان هاى صنفى را در قرون بعد تشكيل داده است .
    در عين حال بايد در نظر داشت كه به سبب اقدامات بزرگ ساختمانى و ايجاد راه ها و جاده ها، سازمان منظم و متمركز دولتى براى تهيه كارگران و پيشه وران تقسيم كار و پرداخت مزد وجود داشته است .


    مدارك و الواحى كه از تخت جمشيد به دست آمده نشانگر آن است كه در اين دوره ، يك سلسله مقررات اجتماعى و حقوقى براى تعيين و تثبيت حقوق كارگران وجود داشته است .
    گريشمن مى نويسد:


    در آن جا حقوق وظيفه ى كارگران دقيقا تعيين شده و مزد يك كودك ، يك زن ، يك مزدور و با يك پيشه ور مشخص شده است . حتى مزد روحانيون كه در خدمت دين بودند ثبت شده است .
    - در اين زمان ، سازمان ها و مراكزى براى جمع آورى كارگر ايجاد شده بود كه شعبه هايى در ممالك مختلف شاهنشاهى داشته است . (61)




    .

  7. #37
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    پست ها
    607

    پيش فرض

    برای جلوگیری ازمگا شدن تاپیک برای هر سلسله تاپیک جداگانه تشکیل میشه

  8. #38

  9. #39

  10. #40
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    پست ها
    607

    پيش فرض

    [IMG]file:///E:/note/books/TARIKH/tarikh%20iran%20az%20ebteda%20ta%20mashrotyat/7-4Ta-iran/Images/Next.gif[/IMG]1- ايران و تمدن ايرانى ، ص 4.
    2- فرهنگ معين ، ج 5. - و.
    3- جغرافياى مفصل ايران ، ج 1، ص 46 - 47.
    4- تاريخ سياسى ايران ، ص 43.
    5- ريگ ودا، ص 3
    6- ايران ويچ ، ص 16
    maspiens -phiens mara -pasargades
    germanies -derousieens -panthialeens
    sagartiens -dropique -mardes -daens
    strouchates -pareraceniens -bouses
    .mages -boudiens -arizantes
    7- تاريخ ماد، ص 134 - 137.
    8- تاريخ ايران باستان ، ص 62
    9- همان ماخذ، ص 64
    10- راز بقاياى تمدن ايران ، ص 3

    11- 118.5l.p.iii.vol .history ancient cambridge the .2
    12- تاريخ ماد، ص 319 - 323
    13- pcid.o.history ancient cambridge the.1
    14- گيلان از آغاز تا انقلاب مشروطيت ، ص 22 - 23، همچنين نگاه كنيد به كتاب تاريخ گيلان ، ص 18 - 23.
    15- اوستا نامه مينوى ، آئين زرتشت ، ص 3
    16- ايران در عهد باستان ، ص 64
    17- گات ها، زرتشت - اوستا، ص 28: هم چنين نگاه كنيد به كتاب زرتشت مزديسنا و حكومت ، ص ‍ 80
    18- گات ها: بخشى از يسناهاست كه مهم ترين بخش اوستاست و داراى (72) فصل يا (هات ) مى باشد.
    19- از گات ها تا مشروطيت ، ص 71
    20- تاريخ ماد، ص 87
    21- يشتها، ج 1، ص 2
    22- ايران در عهد باستان ، ص 71 - 72
    23- 1926.newyork.p208.man prehistoric :demorgan.1
    24- .209 p- pcid.d demorgan.2
    25- ايران در عهد باستان ، ص 130
    26- 1941.london.180.p , ancient the in iran :herzreld.1
    27- 1879.paris.127.p.cuneiformes tentes de choix :lonormal.2
    28- زيگورات (ziggurate) معبد هرمى شكل پلكانى و يك ساختمان مذهبى بود كه از مشخصه هاى معمارى شهرهاى اصلى ميان رودان (بين النهرين ) قديم از 200،2 تا 500 ق .م .است .
    زيگورات ها را هميشه از آجر مى ساختند و درون آن اتاق نداشت ، قاعده ى آن معمولا مربع يا مربع مستطيل و تقريبا به ابعاد 50*40 متر بود.
    بالا رفتن از آن به وسيله پلكان يا از يك سطح شيب دار انجام مى شد تقريبا نيمى از زيگورات هاى كشف شده داراى پلكان نبوده اند. در سطح شيب دار آن معمولا درخت و بوته هايى كاشته مى شد باغ هاى معلق بابل بهترين زيگورات هاى باقى مانده در اور است - و.
    29- تاريخ شاهنشاهى هخامنشى ، ص 1 - 5
    30- تاريخ و تمدن عيلام ، ص 50 و مقايسه كنيد با كتاب تاريخ اسلام ، ص 39 و همچنين :
    baby soulhern chaldeansin and arameans noteson a.j .man brinko1977 .e.b theentury seven the in lonia
    31- تاريخ و تمدن عيلام ، ص 5
    32- ايران در عهد باستان ، ص 129
    33- تاريخ ماد، ص 120
    34- تاريخ ايران باستان ، ص 67
    35- ايران از آغاز تا اسلام ، ص 28
    36- هنر ايران ، ص 39
    37- تركستان نامه ص 124
    38- تاريخ هرودوت ، ص 231
    39- تاريخ تمدن ، كتاب اول ، بخش اول ، ص 517
    40- تاريخ ماد، ص 87
    41- جمس درامستتر darmesteter james ايران شناس فرانسوى 1849 - 1894. - و.
    42- 89/1960 empire persian .t.a omstoad .1
    43- تاريخ سياسى و اقتصادى هخامنشيان ، ص 1
    44- ايران از آغاز تا اسلام ، ص 132
    45- آريارمنه جد داريوش بزرگ ، شاه بزرگ ، شاه شاهان ، شاه در پارسى ، پسر چپش پيش شاه نوه هخامنشى . زلف نارمن شارپ فرمان هاى شاهنشاهان هخامنشى شيراز 1343
    46- لوح آريارمنه ، شاه هخامنشى همدان
    47- ايران از آغاز تا اسلام ، ص 136
    48- ايران در عهد باستان ، ص 177
    49- مراد قيام كئوماتاى مغ است . وى مدت هفت ماه در غياب كمبوزيا پادشاهى كرده است كه او نيز توسط داريوش به قتل رسيد. علاوه بر آن قيام هاى ديگرى مانند قيام وهيزداته قيام فرورتيش نيز بوجود آمده كه شرح آن در كتيبه داريوش - در بيستون - آمده است .
    50- ميراث باستانى ايران ، ص 178
    51- ميراث باستانى ، ص 178
    52- تاريخ سياسى و اقتصادى هخامنشيان ، ص 13 - 15
    53- تاريخ ايران باستان ، ج 1، ص 107
    54- تاريخ سياسى و اقتصادى هخامنشيان ، ص 37
    55- تالان (talan). (فرانسوى talent، يونانى talanton) واحد وزن و واحد طلا و نقره در يونان قديم :
    1 - تالان آتيك كه در آتيك معمول بوده وزنى بود در حدود 26 كيلوگرم يا 56 پوند تالان ايرانى .
    واحد وزن ، برابر 60 منه (من ) پارسى و هر منه ، معادل 420 گرم بود، 2 - واحد پول تالان طلا، ده برابر تالان نقره و تقريبا، معادل 000،56 فرانك طلا بوده ، تالان نقره معادل 600،5 فرانك طلا بود.
    3 - تالان بابلى وزنى معادل 20/11 ،314 گرم تالان سنگين بابل ، وزنى برابر 60 ميناى بابلى بود و هر ميناى بابلى ، يك كيلوگرم وزن داشت برگرفته از فرهنگ معين و لغت نامه دهخدا براى آگاهى بيش تر، به لغت نامه دهخدا، مدخل تالان مراجعه فرماييد. - و.
    56- ايران از آغاز تا اسلام ، ص 167، مقايسه كنيد با ميراث باستانى ايران ، ص 186
    57- تاريخ ايران باستان ، ج 1، ص 90
    58- تاريخ سياسى و اقتصادى هخامنشيان ، ص 41
    59- همان ماخذ، ص 48
    60- تاريخ اجتماعى ايران ، ج 2، ص 624
    61- ايران از آغاز تا اسلام ، ص 183
    62- تاريخ ايران ، ص 40 - 41
    63- ايران از آغاز تا اسلام ، ص 255، و ميراث باستانى ايران ، ص 226
    64- در يونان قديم به سرداران سپاه استراتژ مى گفتند (فرهنگ معين ). - و.
    65- تاريخ ايران و كشورهاى همجوار، ص 242.
    66- اشكانيان ، ص 20
    67- اشكانيان ، ص 21
    68- ميراث باستانى ايران ، ص 326 - 327
    69- تاريخ ايران باستان ، ص 78
    70- ايران از آغاز تا اسلام ، ص 286
    71- عنوان اشكانى از ارشك بنيان گذار آن خاندان اخذ گرديده است
    72- تاريخ سياسى پارت (اشكانيان )، ص 89
    73- (الف ) تمدن هلنيستى (hellenisti)، فرهنگى با صيغه ى يونانى كه بر اساس مساعى اسكندر مقدونى در توسعه دادن هلينسم به موازات فتوحاتش در متصرفات او گسترش يافت .
    (ب ) هلنيسم ، فرهنگ آرمان ها و نحوه ى زندگى يونانى آتن و شهرهاى وابسته به آن ، اگرچه هلنيسم با فتوحات اسكندر پايان يافت ، تمدن هلنيستى از آن ناشى شد.
    لفظ هلنيسم به هر نضضتى به منظور احياى آرمان هاى يونانى نيز اطلاق مى شود كوتاه شده از دايره المعارف فارسى مصاحب ، ج 3. - و.
    74- اشكانيان ، ص 56
    75- اشكانيان ، ص 61 و ايران از آغاز تا اسلام ، ص 310 - 313
    76- اشكانيان ، ص 119 همچنين نگاه كنيد به كتاب ميراث باستانى ايران ، ص 220، 318 تا 319
    77- ايران از آغاز تا اسلام ، ص 317، اشكانيان ص 120 - 121
    78- تاريخ ايران باستان ، ص 159
    79- براى اطلاع بيش تر از شرح فتوحات اردشير مراجعه كنيد به كتاب تاريخ ايرانيان و عربها در زمان ساسانيان ، ص 41 - 45
    80- ايران در زمان ساسانيان ، ص 115
    81- تجارت الامم ، ص 114
    82- ايران از آغاز تا اسلام ، ص 372
    83- نامه تنسر، ص 214، همچنين مقايسه كنيد با كتاب تمدن ساسانى ، ج 3، ص 187
    84- درباره سلسله مراتب روحانيت نگاه كنيد به كتاب مفاتيح العلوم ، ص 112
    85- همان ، ص 43
    86- ايران در زمان ساسانيان ، ص 121
    87- ايران در زمان ساسانيان ، ص 122
    88- مروج الذهب ، ج 1، ص 24
    89- ايران از آغاز تا اسلام ، ص 418
    90- تاريخ ايران باستان ، ج 1، ص 158
    91- اين خاندان تشكيل دهنده دولت در سرزمين گل به سركردگى كاوس ، اروپا در قرون وسطى ، نگاه كنيد به كتاب نگارنده .
    92- همان ماخذ، ص 211
    93- در مورد هنر ساسانى رجوع شود به كتاب شاه كارهاى هنر ايران ، ص 56
    94- درآمدى بر سير انديشه در ايران ، ص 37
    95- مروج الذهب ، ص 246
    96- هوبدان و هيربدان ، مانند شتر: ارادوبراف ، مهراسپندان - كرتير - در آئين زرتشت دخل و تصرف بعمل آورد و آنچنان تشريفات زائد و دشوار داخل دين كردند كه مردم براى انجام اعمال دينى تمام وقتشان را به كار مى بردند.
    97- كنز الاحياء (انجيل مانى ) geantes dos liver - در بيدار شدن روح آدم
    98- تاريخ تمدن ساسانيان ، ص 124
    99- ايران در زمان ساسانيان ، ص 215، هم چنين مقايسه كنيد با تمدن ايران ساسانى ، ص 121
    100- مانى و تعليمات او، ص 174
    101- الملل و النحل ، ص 191 - 192
    102- شهرهاى ايران در روزگار پارتيان و ساسانيان ، ص 414 - 415، مقايسه كنيد با كتاب تمدن ساسانى ، و مقايسه كنيد با كتاب تاريخ جنبش مزدكيان ، ص 17 به بعد
    103- تاريخ جنبش مزدكيان ، ص 80
    104- اردغانى ، ص 428
    105- تجارب الامم ، ص 164
    106- تاريخ طبرى ، ج 5، ص 1182
    107- تجارب الامم ، ج 1، ص 156
    108- همان ماخذ، ص 168، مقايسه كنيد با مورج الذهب ، ج 1، ص 246
    109- همان ماخذ، ص 112
    110- عقايد مزدك ، ص 58
    111- ايران در زمان ساسانيان ، ص 346، مقايسه كنيد با كتاب ايران و تمدن ايرانى ، ص 158 - 159
    112- زن در حقوق ساسانى ، ص 17، هم چنين نگاه كنيد به كتاب ارداوير افنامه ، ص 59
    113- زن در حقوق ساسانى ، ص 18 تا 19
    114- ايران و تمدن ساسانى ، ص 160 - 161
    115- مزداپرستى در اين ، ص 29
    116- inistorissher religions in goot dreineimige der nielsen ditlef .268sq .p.i belenchitung
    117- ايران در زمان ساسانيان ، ص 91 و ميراث باستانى ايران ، ص 318
    118- دو قرن سكوت ، ص 82
    119- همان ماخذ، ص 66
    120- امويان يا بنى اميه از نسل اميه بن عبدالشمس بودند، و به همين مناسبت به بنى اميه يا امويان معروف شدند. اينان از دو دسته تشكيل شده بودند. آل سفيان يعنى معاويه و پسرش يزيد و نواده اش ‍ معاويه ثانى كه از 41 تا 64 خلافت كردند آل مروان يعنى مروان بن حكم و فرزندان وى كه از سال 64 تا 132 خلافت داشتند و اكثر خلفاى معتبر، از آل مروان مى باشد. تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 114
    121- تاريخ تمدن اسلام ، ص 62 - 63
    122- تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 117
    123- جهت اطلاع بيش تر رجوع شود به كتاب تاريخ العبر، ج 3، ص 40 به بعد
    124- دو قرن حكومت ، ص 98
    125- الخراج ، ص 61
    126- تجارب السلف ، ص 15
    127- تاريخ طبرستان ، ص 174
    128- عقد الفريب ، ابن عبدويه اندلس ، ص 263 خلفاى بنى اميه و حكام آنان يكسره پشت پاه به دين اسلام و كتاب خدا زدند و جز منافع مادى و حفظ رياست هدفى نداشتند مى گويند موقعى كه مژده خليفه شدن به عبدالملك بن مروان رسيد او در اطاق خود مشغول خواندن قرآن بود تا آن خبر را شنيد قرآن را تا كرده گفت : بعد از اين ديگر با تو كارى ندارم و تا زنده ام از تو جدا هستم و همين خليفه به حجاج دستور داد تا خانه كعبه را كه مطابق قوانين اسلام محل امن و محترمى است با منجنيق ويران كند و ضمن كشتار، پرده كعبه را آتش زدند و سپس روى به مدينه آورده و مردم آنجا را نيز قتل عام نمودند. تاريخ حبيب السير، ج 3، ص 126
    129- دو قرن سكوت ، ص 73 - 74
    130- الكامل فى تاريخ ، ج 5، ص 131
    131- تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 126
    132- جهت اطلاع بيش تر رجوع كنيد به كتاب اخبار الطوال ، ص 360
    133- تاريخ ايران ، از دوران باستان تا پايان سده هيجدهم ميلادى ، ص 170
    134- راز بقاى تمدن و فرهنگ ايران ، ص 10 هم چنين نگاه كنيد به كتاب نهضت شعوبيه ، ص 116 - 120
    135- زمين در فقه اسلامى ، ج 3، ص 83 - 85
    136- زمين در فقه اسلامى ، ص 86 هم چنين مقايسه كنيد با كتاب تاريخ عرب و اسلام ، ص 192
    137- سواد - بخش واقع ميان دجله و فرات . -. و.
    138- بررسى وضع مالى و ماليه مسلمين از آغاز تا پايان دوران اموى ، ص 281، مقايسه شود با كتاب زمين در فقه اسلامى ، ص 20 - 21 - 22 به بعد.
    139- تاريخ تمدن اسلام ، ص 261 - 262 هم چنين نگاه كنيد به تاريخ طبرى ، ج 3، ص 1252
    140- تجارب السلف ، ص 87 مقايسه كنيد با كتاب تاريخ يعقوبى ، ج 3، ص 318
    141- تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامى ، ص 73، همين طور نگاه كنيد به كتاب ابومسلم سردار خراسان ، ص 130
    142- تاريخ طبرى ، ج 4، ص 1350
    143- تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 200 هم چنين نگاه كنيد به تاريخ سيستان ، ص 136 - 139
    144- تاريخ گزيده ، ص 293، مقايسه كنيد با كتاب العبر، تاريخ اين خلدون ، ص 288
    145- تاريخ سياسى و اجتماعى خراسان در زمان حكومت عباسيان ، ص 125
    146- رزام بن سابق ، مى گفت كه پيروزى ابومسلم بر امويان نمودار روح الوهيت در او است .
    هواداران آن به تناسخ معتقد بودند و مى انديشيدند كه روح مقدس ابومسلم پس از مرگ رو به پيكر جانشينان بر حق او درآمده است .
    147- ابومسلميه يا بركوكيه بر آن بودند كه منصور ابومسلم را نكشته است ، بلكه شيطانى را به پيكر همانند او كشته است و ابومسلم هنوز زنده است .
    ملل و نحل ، ج 1، ص 153 - 154 مقايسه كنيد با كتاب الفرق بين الفرق ، ص 356 - 357
    148- نام سفاح ، عبدالله و كنيه اش ابوالعباس و چون بعد از خونريزى بسيار خلافت به او رسيد. سفاح ملقب گرديد. زمان سلطنتش چهار سال و هشت ماه بود.
    149- شهرى واقع در مغرب ، رود فرات -. و.
    150- تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 204، تجارب السلف ، ص 106.
    151- در سال 141 هجرى جمعى موسوم به راونديه ، از مردم راوند كاشان ، با كشته شدن ابومسلم نهضتى را بر ضد منصور خليفه عباسى آغاز نمودند و در مدينه هاشميه بناى شورش و اغتشاش ‍ واگذاردند. چون خليفه از اين امر آگاهى يافت به اقوال مختلف يكصد يا دويست تن از سرداران و بزرگان آنان را دستگير و زندانى نمود بقيه جماعت دست از جان شستند و به زندان ريختند و كسان خويش را آزاد نمودند، سپس جهت قتل منصور عازم دارالعمار شدند خليفه از قصر گريخت ، اما در اين نبرد راونديان از بين رفتند. تجارب السلف ، ص 105 و قيام راونديان در راه تجديد و عظمت ايران ، ص 64
    152- خواندمير مى نويسد: سنباد مجوسى ، نيشابورى الاصل بود و با وجود عبارت دينى با ابومسلم محبت مى ورزيد و ابومسلم نيز ملتفت بحالش مى گرديد و چون خبر قتل ابومسلم و ولايت وى رسيد. سنباد با جمعى از يارانش با ابوعبيدالله كه در آن اوان از قبل ابوجعفر حاكم رى بود نبرد كرد و بر او غالب آمد، قريب صد هزار كس برو جمع گشتند. ابو جعفر بعد از شنيدن اين خبر جمهور بن مراد عجلى را بجنگ سنباد فرستاد در اين نبرد سنباد شكست خورد، نتايج حبيب السير، ج 2، ص 210
    153- شرح ساختن پايتخت جديد را حمدالله مستوفى اين طور مى نويسد: خليفه در سنه ى خمس و اربعين و مابين شهر بغداد بنا كرد و آلات از مداين و عمارات اكاسره بدانجا نقل كرد. به وقت آن كه خواست كه عمارت كسرى بشكافد، با وزير، سليمان بن خالد مزينانى ، مشورت كرد و وزير خليفه را منع كرد و گفت گويند كه پادشاهى خواست كه شهرى سازد تا شهرى ديگر خراب نكرد، شهر خود نتوانست ساخت . خليفه سموع نداشت و در خرابى آن شروع كرد ديد كه آن را خرج بسيار مى رود و آلات آن (يا اجرت مخرب و ناقل ) وفا نمى كند. خواست تا ترك گيرد، وزير گفت الشروع ملزم ، چون در خرابى شروع رفت (تمام كن ) و اگر نه گويند پادشاهى ساخته و پادشاهى محمد مصطفى (ص ) كه در شب ولادت او شكافته شد. تاريخ گزيده ، ص 296
    154- برمكيان بنا به روايت مورخين عرب و ايرانى .
    155- در مورد جاه و جلال برمكيان ، نگاه كنيد به كتاب تاريخ حبيب السير، ج 3، ص 232 هم چنين نگاه كنيد به كتاب تجارب السنن ، ص 100 تا 101
    156- تاريخ گزيده ، ص 305
    157- تجارب السلف ، ص 92
    158- يوسف البرم ، از اعراب مهاجر قبيله بنى
    159- قيام مقنع (سپيدجامگان ) در ماوراالنهر ادعاى پيغمبرى نمود اما بفرمان منصور دستگير و روانه بغداد گرديد، ليكن از آنجا گريخت طلوع ماه نخشب از بن چاه معجزه اوست ، تصويرى كه در ادبيات فارسى بسيار مشهور است ابن اثير، الكامل فى تاريخ
    160- حمزه بن عبدالله الشارى الاتزك در سيستان قيام خود را آغاز نمود و بعدها تا يوشنگ و هرات و متعاقب آن تا نيشابور گسترش يافت حمزه در نبرد با عمال خليفه شكست خورد، قيام او پنج ماه به طول انجاميد.
    161- رافع بن ليث ، وى امير سمرقند بود، چون خليفه از او ماليات و خراج طلب نمود، استنكاف ورزيد و عصيان نمود. هارون هرثمه بن اعين ، را كه امير خراسان بود به جنگ رافع فرستاد، اما شكست خورد، تاريخ گزيده ، ص 166
    162- تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 250 - 251
    163- تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 250 - 251
    164- تاريخ تمدن اسلام ، ص 232
    165- تجارب السلف ، ص 96
    166- تاريخ ايران ، از دوران باستان تا پايان سده هجدهم ميلادى ، ص 182 - 183
    167- تاريخ تمدن اسلام ، ص 239
    168- چون هارون به خلافت نشست ، وزارت به يحيى بن خالد برمكى داد و او را پدر خواند و كار يحيى در دولت هارون الرشيد به مرتبه اى رسيد كه وزارت در چشم او حقير نمودى و هفده سال در دولت و كار برامكه درجه عالى داشت .
    169- تاريخ سيستان ، ص 189
    170- اصناف در عصر عباسى ، ص 136 - 137 - 138
    171- تاريخ يعقوبى ، ج 2، ص 298.
    172- تاريخ ايران از آغاز تا سده هجدهم ميلادى ، ص 180 - 181
    173- همان ماخذ، ص 181
    174- همان ماخذ، ص 187
    175- كر (kor) - واحد وزن ، معادل 200،1 رطل عراقى ، مساوى 000،156 درهم هم وزن 30 تن و 38 سير و 2 كوله سنگ متعارف دكن يا 5/1 درهم و مجموع 900،10 مثقال است . فرهنگ فارسى معين . و.
    176- تاريخ تمدن اسلام ، ص 285 تا 301
    177- همان ماخذ، ص 302
    178- تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامى ، ص 101
    179- تاريخ گرديزى ، ص 302
    180- تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 344
    181- همان ماخذ، ج 2، ص 344
    182- تاريخ ايران ، ص 203
    183- مجمع النساب ، ص 30
    184- تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 346
    185- تاريخ سيستان ، ص 223
    186- تاريخ سيستان از آمدن تازيان تا بر آمدن دولت صفاريان ، ص 246
    187- تاريخ حبيب السير، ج 3، ص 350 هم چنين نگاه كنيد به كتاب تاريخ سيستان از آمدن تازيان تا برآمدن دولت صفاريان .
    188- تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامى ، ص 109، 142
    189- خوارزم - (يا خيوه ) شهرى در آسياى مركزى - جمهورى ازبكستان (فرهنگ معين ، ج 5). - و.
    190- چغانيان ، ناحيه اى است واقع در مسير علياى آمودريا (جيحون ) نام رودخانه اى موسوم به جغان رود از همين كلمه است (فرهنگ معين ، جلد 5). - و.
    191- ختلان - ولايتى بود از بدخشان در ماوراء النهر، نزديك سمرقند. (فرهنگ معين ، جلد 5). - و.
    192- اسفيجاب - نام شهرى است در ماوراء النهر - سيرام فعلى (فرهنگ معين ، ج 5). - و.
    193- تاريخ گزيده ، ص 382
    194- تاريخ بخارا، ص 128 - 129
    195- زين الاخبار، ص 330
    196- تاريخ بخارا، ص 144
    197- سيرالملوك ، ص 141
    198- بخارا، ص 110
    199- كرمينه : شهرى است بين سغد و بخارا
    200- تاريخ اجتماعى ايران ، ج دوم ، ص 228 - 229
    201- بخارا، ص 192
    202- تاريخ ايران ، در قرون نخستين اسلامى ، ج اول ، ص 95
    203- بخارا، ص 316 - 317
    204- تاريخ غزنويان ، ج 1، ص 54
    205- تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامى ، ص 199 - 200
    206- تاريخ ايران از آغاز تا سده هاى هجدهم ، ص 261
    207- تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 378
    208- تاريخ گزيده ، ص 381
    209- تاريخ غزنويان ، ج 1، ص 136 - 137
    210- روند نهضيت هاى ملى و اسلامى در ايران ، ص 478 - 479
    211- تاريخ بيهقى ، ص 200 - 203
    212- مولتان شهرى در جنوب پنجاب در پاكستان غربى ، فرهنگ معين ، ج 6. - و.
    213- تركستان نامه ، ج 1، ص 345
    214- تاريخ گرديزى ، ص 391
    215- سفرنامه ناصرخسرو، ص 68
    216- نگاه كنيد به كتاب تاريخ ايران ، ص 213
    217- تاريخ غزنويان ، ص 62 - 63
    218- مشاهرت : اجير كردن شخص يا پرداخت دستمزد ماهانه ، فرهنگ معين ، ج 3. - و.
    219- همان ماخذ، ص 15 - 16
    220- تاريخ غزنويان ، ج 1، ص 55 - 56
    221- تاريخ بيهقى ، ص 418
    222- تاريخ بيهقى ، ص 486
    223- تاريخ عزنويان ، ص 322
    224- تاريخ گزيده ، ص 408
    225- آثار الباقيه ، ص 132
    226- التنبيه و الاشراف ، ص 399
    227- الوزرا، ص 113، هم چنين مقايسه كنيد با كتاب تجارب الامم ، ج 6، ص 413
    228- در مورد اصل و نسب تركان سلجوق حمدالله مستوفى مى نويسد: سلجوق از قوم تركان فيق است ، از تخم افراسياب سلجوق را چهار پسر بود اسرائيل ، ميكائيل ، موسى بيغو و يونس . ايشان را مال و نعمت ب قياس بود، ميكائيل را دو پسر بود چغربيك و طغرل بيك . آنان پيشواى آن قوم شدند در ادامه مى نويسد:
    اين تركان جهت ننگى چراگاه به ماوراء النهر آمدند و به نوربخارا و سند و سمرقند مقام ساختند، تاريخ گزيده ، ص 426، مجمع الانساب ، ص 96
    229- راحه الصدور و آيه السرور، در تاريخ آل سلجوق ، ص 89
    230- تاريخ گزيده ، ص 435
    231- سلاطين سلجوق به منزله سران قبيله خود به حساب مى آمدند چرا كه آنان امپراتورى را ملك مطلق كل اعضاى خانواده به حساب مى آوردند. اين مفهوم قبيله اى كه در واقع نوعى اتحاديه ى سست به حساب مى آمد و در سرتاسر عهد سلجوقيان به وسيله اعضاى مختلف خاندان سلجوقى زنده نگه داشته شد ايالات به اعضاى كوچك تر خانواده واگذار گرديد او از همان آغاز مشخص شد كه سلسله هاى نسبتا مستقل و متكى به شرايط ويژه محلى رشد و توسعه خواهند يافت به همين خاطر وقتى سلطان دست به انتخاب وليعهد خود از ميان فرزندانش مى زد اين عدول از سنت تركى يا قبيله اى مورد مخالفت قرار مى گرفت خصوصا وقتى كه شاهزاده خردسالى براى تاج و تخت برگزيده مى شد مرگ سلطان معمولا موجب ايجاد نزاع هاى بين بازماندگان او براى كسب قدرت مى گشت ، ديوانسالارى در عهد سلجوقى ، ص 19 - 20
    232- تاريخ حبيب السير، ص 290 - 291
    233- خواندمير درباره ى نحوه گشتن خواجه نظام الملك مى نويسد سرانجام در اثر توطئه تركان خاتون و تاج الدين ابوالغنائم قمى صاحب ديوان ملكشاه او را معزول و آنگاه توسط فداييان اسماعيليه به قتل رسيد. تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 493، مقايسه كنيد با تاريخ گزيده ، ص 438 - 439، هم چنين نگاه كنيد به كتاب تمام الاسمار من الطائم الاخبار، ص 48
    234- نظام هاى بهره بردارى از زمين در ايران (از ساسانيان تا سلجوقيان )، ص 105
    235- نظام هاى بهره بردارى از زمين در ايران ، ص 106
    236- ملك ها، حكمرانان ولايات بودند كه حكومتشان ارثى بود ولى استدلال كامل نداشتند و خراج گذار سلطان بودند لقب ملك را نيز سلطان با ايشان مى داد.
    237- الف ، غير ترك (عموما)، آن كه ترك و مغولى نباشند ب ، ايرانى (خصوصا). ج ، (تاجيك ) يا تازى فرق دارد، فرهنگ معين ، ج اول -.و.
    238- همان ماخذ، ص 109
    239- مالك و زارع در ايران ، ص 135 - 136
    240- نظام بهره بردارى از زمين ، ص 110
    241- همان ماخذ، ص 111
    242- ديوانسالارى در عهد سلجوقى ، ص 51 به بعد.
    243- اسماعيليان در تاريخ ، ص 266
    مذهب اسماعيليه يكى از شعب مذهب شيعه است . منشاء اين مذهب از نام اسماعيل يكى از پسران امام جعفر صادق (ع ) ماخوذ است . اسماعيل چند سال پيش از پدر بزرگوارش و در زمان خلافت منصور عباسى درگذشت و پس از رحلت امام صادق (ع ) در سال 146 ه . 155 م گروهى از پيروان آن حضرت كه مواضع افراطى - انقلابى داشتند از ساير شيعيان جدا شدند. آنان امامت را حق محمد فرزند ارشد اسماعيل دانستند و فرقه مستقل جديدى را به نام مباركيه بنيان نهادند كه بعدا به اسماعيليه معروفيت يافت . محمد بن اسماعيل ، هفتمين و آخرين امام اسماعيليان نخستين بود كه پيروانش مرگش را انكار مى كردند در انتظار رجعت او به عنوان امام قائم و مهدى منتظر و ههم چنين هفتمين و آخرين ناطق (پيغمبر) شارع بودند. در سال 286 ه .ق يكى از رهبران بعدى فرقه اسماعيليه بنام عبيدالله المهدى كه در سال 297 خلافت فاطميان را در آفريقيه تاسيس كرد، بالاخره به عنوان يازدهمين امام مورد پذيرش اكثر اسماعيليان قرار گرفت .
    اسماعيليان فاطمى ، خلفاى فاطمى را به عنوان ائمه خود پذيرفته بودند و دوره (ستر) در دوره ى بين محمد بن اسماعيل و تاسيس خلافت فاطميان ، رهبرى اسماعيليان در دست سه امام مستور از اعقاب امام صادق (ع ) قرار داشته است .
    بعد از مرگ المستنصربالله فاطمى ، متوفى 487 ه 1094 م كه نص پدر ب راو رفته بود به عنوان امام خود را بعد از المستنصر شناختند و امامت المستعلى برادر كوچك تر نزار را كه توسط وزير قدرتمند فاطمى ، افضل بن بدرالحمالى به تخت نشانده شده بود مردود دانستند. دعوت و دولت جديدى در ايران به رهبرى حسن صباح پايه گذارى كردند و به زودى نزاريان ، شام را نيز تحت پوشش رهبرى خود درآوردند.
    نشر دانش ، سال پنجم ، شماره پنج مرداد و شهريور 1364، مقاله دكتر فرهاد دفترى در نقد اسماعيليان ، در تاريخ . هم چنين در شرح و حال حسن صباح و چگونگى به قدرت رسيدن او نگاه كنيد به كتاب تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 460 - 461
    244- فرقه اسماعيليه ، چاپ دوم ، ص 177 - 183
    245- تاريخ اسماعيليه ، ص 89 و اشارات اساطير
    246- جامع التواريخ براى اطلاع بيش تر به كتاب زبده التواريخ ، ص 134 به بعد.
    247- روند نهضت هاى ملى اسلامى در ايران ، ص 509
    248- فرقه اسماعيليه ، ص 211
    249- تاريخ اسماعيليان ، ص 84
    250- روند نهضت هاى ملى و اسلامى در ايران ، ص 511
    251- روند نهضت هاى ملى و اسلامى در ايران ، ص 527
    252- دولت اسماعيليه (نزاريان ايران ) ص 280
    253- معرب ارگان شهرى بزرگ بود كه نخل و زيتون و آب فراوان داشت . بين آن تا شيراز، 60 فرسنگ و تا سوق الاهواز نيز، 60 فرسنگ بوده است . فرهنگ معين ، ج 5. - و.
    254- تاريخ ايران از دوران باستان تا پايان سده هجدهم ميلادى ، ص 273
    255- ساخت دولت در ايران ، ص 664
    256- تاريخ جهانگشاى جوينى ، ص 151
    257- تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 631، شرح پيروزى استز، را رشيد وطواط چنين سروده است تچون ملك اتسز تبخيت مالك بر آمد، دولت سلجوقى و آل او به سر آمد
    258- تاريخ دولت خوارزمشاهيان ، ص 91 152
    259- يكى از نشانه هاى آغازين رويدادها و پيشينه هاى حوادث ، آن بود كه سلطان در ماه هاى سال 614 ه .ق . ميل حركت به دارالسلام (بغداد) هميشه آباد را كرد. در آن زمان لباس خلافت به تن امير المومنين الناصر الدين الله آراسته بود. ميان سلطان و خليفه دلتنگى ها رفته بود از جمله عوامل اين تيرگى يكى آن بود كه خليفه ، قافله حاجيان و علم جلال الدين حسن ، نومسلمان را بر قافله سلطان برتر شمرده و بر ياران سلطان اهانت كرده بود سلطان از پيشوايان دينى كشور فتواها گرفت كه خاندان بنى عباس شايسته خلافت و تقليد نيستند و سادات حسينى بدان لايقند. پس هر كس توان دارد، لازم است حق را بر اصل نهد، به علاوه خليفه پايه هاى اسلام را سست نموده است . تاريخ جهانگشاى جوينى ، ج دوم ، ص 208، هم چنين مقايسه كنيد با كتاب تاريخ حبيب السير، ج 2، ص 645 647
    260- تاريخ ميانه ايران ، ص 147
    261- تاريخ فتوحات مغول ، ص 48 49
    262- سلطان جلال الدين خوارزمشاه ، ص 57 66
    263- سيرت جلال الدين منكبرنى
    264- تاريخ گزيده ، ص 293. در تاريخ جهانگشاى جوينى آمده : قايرخان بر موجب فرمان چهارصد و پنجاه مسلمان را بى جان كردند، ج 2، ص 99
    265- براى شناخت در شرح اين جنگ ها رجوع شود به كتاب چنگيز خان ، ص 153 165
    266- چنگيزخان خود جانشين را معين كرد كه آن انتخاب اكتاى ، سومين پسرش بود و سه پسر ديگر چنگيز، جوحى ، جغتاى ، تولى بودند.
    267- خان مغول در اين قبيل اردوها (ييلاقى - قشلاقى ) غالبا شاهزادگان و اقرباى خود را براى شور در امور مهمه ، مثل انتخاب رييس خاندان و اردوكشى هاى مهم به توسط فرستادگانى كه ايشان را ايچلى مى خواندند، احضار مى نمودند و به اين قبيل شوراها در زبان مغولى ، قوريلتاى مى گفتند.
    تاريخ مغول ، ص 84. - و.
    268- تاريخ گزيده ، ص 589
    269- هلاكوخان ، در سال 663 ه .ق . در 48 سالگى به علت بيمارى صرع درگذشت تاريخ حبيب السير، ج 3، ص 73
    270- خواندمير مى نويسد از آباقاخان دو پسر ماند، ارغون ، از فتمش خاتون و كيخاتو، از توقدان خاتون ، اين دو پسر هر دو به مرتبه سلطنت رسيدند.
    271- تاريخ مغول در ايران ، ص 73
    272- سلاجقه تا صفويه ، ص 193 - 194
    273- نهضت سربداران خراسان ، ص 28
    274- تاريخ حبيب السير، ج 3، ص 191.
    275- آيين كشوردارى در عهد رشيد الدين فضل الله ، ص 196
    276- تاريخ مغول در ايران ، ص 296
    277- آيين كشوردارى در عهد رشيد الدين فضل الله ، ص 196 - 199
    278- آيين كشوردارى در عهد رشيد الدين فضل الله ، ص 136 - 241
    279- تاريخ مغول در ايران ، ص 355 به بعد.
    280- تاريخ گزيده ، ص 607، هم چنين نگاه كنيد به كتاب تاريخ ميانه ايران ، ص 102 و 103
    281- تاريخ ميانه ايران ، ص 98
    282- مجموع فرزندان ، اقربا و كسانى را كه از تيره يك خان يا شاهزاده ى مغولى بود، اروع و طايفه و رعايا و مردم مطيع تحت امر او را، اولوس مى گفتند. تاريخ مغول ، ص 85 -. و.
    283- جامع التواريخ در تاريخ مغول ، ج 2، ص 1041
    284- كشاورزى و مناسبات ارضى در ايران عهد مغول ، ج 1، ص 83 - 85
    285- مفتش واژه ى مغولى است .
    286- كشاورزى و مناسبات ارضى در ايران عهد مغول ، ج 1، ص ، 87 و 92 و 93
    287- تاريخ اجتماعى اقتصادى ايران در دروه مغول ، ج 16
    288- مالك و زارع در ايارن ، ص 164 - 165
    289- نگاه كنيد به كتاب جستجو در تصرف ايران ، ج 1، ص 32
    290- تاريخ جنبش سربداران و ديگر جنبش هاى قرن هفتم هجرى ، ص 78
    291- ارزش ميراث صوفيه ، ص 166
    292- نگاه كنيد به كتاب سرچشمه تصوف در ايران ، ص 45
    293- نهضت سربداران خراسان ، ص 18 - 19
    294- آئين جوانمردى ، ص 128
    295- نهضت سربداران خراسان ، ص 20
    296- نهضت سربداران خراسان ، ص 30
    297- قيام سربداران ، ص 91 - 92
    298- تاريخ حبيب السير، ج 3، ص 78
    299- همان ماخذ، ص 78
    300- تيمور پدرش نزغاى ، پسر ابغاى و مولدش قريه ايست به نام خواجه ايلغار، از اعمال كش ، و آن شهريست به نزديكى سمرقند، زندگى شگفت آور تيمور، ص 4





    برای معرفی کتاب رجوع شد به پست 2 : )

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •