تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 5 اولاول 12345 آخرآخر
نمايش نتايج 31 به 40 از 41

نام تاپيک: مزدور کوروش هخامنشی که دم از حقوق بشر میزد در تاریخ کجاست !؟

  1. #31
    کاربر فعال انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Captain_America's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2014
    پست ها
    1,405

    پيش فرض

    در زمان هخامنشیان بود که کانال سوئز احداث شد که به نظر شما اصلن به حساب نمیاد .
    راه شاهی که اولین شاهراه بین المللی جهان بود هم احداث شد که به نوعی همون کاری رو انجام میداد که اداره های پست امروزی مشغول به انجامش هستن .

    قوانین منصفانه ای که برای دریافت مالیات در نظر گرفته شده بود بعلاوه حقوق اجتماعی مناسب برای شهروندان و مبارزه با برده داری که در اون زمان کل مناطق دیگه مشغول برده داری و برده فروشی بودن . به عنوان نمونه در ساخت تخت جمشید از هیچ برده و کارگری بدون مزد استفاده نشد در صورتی که در بیشتر نقاط جهان از برده ها برای بیشتر کارهای سنگین استفاده میشد.
    اولین سیستم بانک و بانکداری و پرداخت وام هم در زمان هخامنشیان بوجود اومد .

    شاید این نمونه ها و نمونه های دیگه به نظر شما چیز مهمی نیاد یا به قول شما ایران در زمان هخامنشیان هیچ دستاوردی نداشته ! که مشکلی نیست و کسی این صحبت ها رو جدی نمیگیره .

    هیچ ایرانی قبل از پهلوی اسمش کوروش نبوده !؟ از اون جایی که بنده از شجرنامه خانوادگیمون اطلاع کافی دارم تونستم که به دو شخص با نام کوروش برسم . شما هم لطف کنید برای این ادعای بیش از انداره بزرگتون مدرکی بس بزرگ و معتبر ارائه کنید .
    پروژه ساخت کانال سوئز از آوریل سال 1859 شروع و در نوامبر سال 1869 به اتمام رسید، پروژه تعریض کانال و یا "قناة السويس الجديدة" هم از آگوست 2014 شروع و در جولای 2015 به اتمام رسید و طی مراسمی با حضور رئیس جمهور السیسی در آگوست امسال افتتاح شد.
    راه شاهی از آنجایی که نه کوتاه ترین فاصله و نه سهل الطریق راه بین شهرهای مهم هخامنشیان در اون رعایت نشده باور مورخین این هست که در اصل متعلق به شاهان آشوری بوده به دلیل اینکه دقیقا از قلب امپراطوری و شهرهای مهم آنها عبور میکرده.
    اولین قانون ضد برده داری در ایران مصوب 1307 مجلس شورای ملی هستش. در زمان هخامنشیان سیستم برده داری وجود داشته خود هخامنشیان هم به برده برداری میپرداختند. البته در نظر داشته باشید سیستم برده داری در همه جا به یک شکل نبوده همچنین مفهوم برده چون حتی عامه مردم و اشراف و نجبا هم بندگان پادشاه شمرده میشدند.
    بانکداری هم در کتیبه حمورابی نمونه اولیه ای از سیستمی شبیه بانکداری بیشتر در مورد قرض میبینیم پیش از اون هم در کتیبه ای سفالی از تمدن اور جزئیاتی از یک حساب (اکانت) کشف شده. ولی باز اولین بانک به معنی مدرن و امروزی اون بانک سنت جرج در جمهوری جنوآ تاسیس شده در 1407 بوده.
    دوست گرامی شما یک پاراگراف نوشتید همش تحریف تاریخی حتی یک مورد تاریخی صحیح درش نبوده، بجز پیچ های نژادپرستانه شبکه های اجتماعی جای معتبری نیست که مطالب مورد ادعای شما رو اثبات کنه.

  2. این کاربر از Captain_America بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #32
    کاربر فعال انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Captain_America's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2014
    پست ها
    1,405

    پيش فرض

    قسمتی کوچک از جنایات کوروش هخامنشی

    کوروش هخامنشی،موسس سلسه ی هخامنشیان یکی از شاهان تاریخ بود و به مانند اکثر شاهان تاریخ همچون چنگیز و تیمور و هلاکوخان مغول از خوی وحشیگری و تجاوز برخوردار بود و مانند تمام ظالمان تاریخ از سه عنصر زور،زر و تزویر بهره می گرفت اما حدود یک قرن پیش با وجود ناشناخته بودن شخصی به نام کوروش برای ایرانیان آن دوران ، تبلیغات گسترده ای روی کوروش هخامنشی صورت گرفت و با دروغ ها و جعلیات فراوان کوروش و دیگر شاهان هخامنشی را تا حد پیامبری(و حتی فراتر از آن) بالا بردند و داستان ها و افسانه های بسیار از راست و دروغ مخلوط کرده و به خورد جامعه دادند تا به این وسیله کوروش را به عرش رسانده و پس از آن دم رضا شاه و محمدرضا شاه پهلوی را هم به دم این دودمان کهن پیوند بزنند.
    این تبلیغات به جایی رسید که ادعای ذوالقرنین بودن کوروش با دلایلی سراسر جعل دروغ توسط ابوالکلام آزاد،وزیر فرهنگ هندوستان مطرح شد(به لطف خدا در فرصت مقتضی به بررسی ادعای ذوالقرنین بودن کوروش خواهیم پرداخت) و پس از آن،علامه طباطبایی مفسر گرانقدر قرآن و نویسنده ی تفسیر المیزان تحت تاثیر تبلیغات گسترده در رابطه با یکتاپرستی و عدالت کوروش هخامنشی و به دلیل عدم دسترسی به کتب مرجع تاریخی،نظریه ی ابوالکلام آزاد را به عنوان یک احتمال قوی در رابطه به «کیستی ذوالقرنین» مطرح کردند.
    تا کنون نیز موج باستان گرایی در ایران با تلاش بیگانگان در حال پیشرفت و حرکت به جلو است و در این میان بزرگ نشان دادن کوروش هخامنشی یکی از حربه های این جریان است و متاسفانه به دلیل عدم پرداختن دقیق و علمی به این موضوع در میان جوانان، تقریباً اکثریت مردم ایران کوروش را به عنوان یک پیامبر الهی(و یا حداقل یک بنده ی صالح خدا) و اسطوره ی عشق و عدالت و آزادی و حقوق بشر و نماد ایران می پندارند به نحوی که کوچکترین نقد به رفتار کوروش برابر با وطن فروشی قلمداد می شود.
    همانطور که قبلاً در مطلبی به بیان ترجمه ی منشور کوروش و بت پرستی کوروش هخامنشی کردیم اینک قصد داریم قسمتی بسیار کوچک از جنایات و وحشی گری های این شاه هخامنشی را بازگو کنیم.
    البته واضح است کوروش نیز مانند اکثر شاهان تاریخ از عنصر تزویر بهره می برده و در کنار خشونت های بی حد و حصرش گاهی لطوفت ها و بخشش های بینظیری از خود نشان می داده است که باعث جلب توجه مردم آن روز شده بود و حتی آوازه ی برخی از کارهای او به دیگر کشور ها هم رفته بود،چنانکه اکبر مغول پادشاه هند ضمن کشت و کشتارهای خود در خلال جنگ های گسترش طلبانه اش با اسیران جنگی به مهربانی رفتار می کرد و عدالت میان ادیان و مذاهب هند را رعایت می کرد(شاید اکنون معنی تزویر را بهتر درک کرده باشید).
    ۱- مصادره خانه های مردم به نفع سرداران توسط کوروش
    گزنفون مورخ یونانی که در کتاب خود،کوروشنامه به تجلیل از شخصیت و اخلاق کوروش هخامنشی پرداخته است(والبته کتاب او به گواهی همه ی استادان تاریخ چندان معتبر نیست)از مصادره خانه‌های مردم توسط کورش به نفع سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند، یاد کرده است.و برخی از ایران شناسان غربی نیز به این موضوع اشاره کرده اند.
    برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: کورت، آملی، هخامنشیان، ترجمه مرتضی ثاقب‌فر، تهران، ۱۳۷۸، صفحه ۱۱۹ تا ۱۲۲؛
    بریان، پی‌یر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۹۲ تا ۱۹۵؛
    گزنفون، کورش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۶
    ۲- نابودی تمدن ماد توسط کوروش
    یکی از جنگ‌های کورش که منجر به نابودی تمدنی کهن شد، غلبه او بر مادها و تسخیر شهر هگمتانه (همدان/ اکباتان) بود. غلبه‌ای که با مساعدت اشراف و فئودال‌ها صورت پذیرفت و منجر به غارت هگمتانه و به بردگی کشیدن گروهی از مردم آن شد.
    او توانست ا به اسارت گرفتن آمیتیس (دختر آخرین پادشاه ماد) و تهدید مبنی بر شکنجه او و فرزندانش، شاه را وادار به تسلیم کند و سپس با کشتن شوهر آمیتیس، او را به همسری خود در آورد. در نهایت نیز شاه نگون‌بخت و شکست خورده در بیابانی دورافتاده رها شد تا از گرسنگی و تشنگی جان بسپارد.
    در تاریخ ایران کمبریج به سرپرستی ایلیا گرشویچ آمده است که «گرایش مردم ماد نسبت به کورش خصمانه بود» (ص ۲۴۱). او هگمتانه را غارت کرد و برخی از مادها را به بردگی گرفت» (ص ۲۴۰).
    با اینکه مادها دستکم دو بار در زمان داریوش بزرگ کوشیدند تا استقلال خود را از سلطه هخامنشیان باز یابند، اما در هر دوبار با سرکوب خشونت‌بار داریوش مواجه شدند و۳۸۰۰۰ نفر از آنان قتل‌عام گردیدند. .
    بنگرید به: گرشویچ، ایلیا، تاریخ ایران دوره ماد- از مجموعه تاریخ کمبریج، ترجمه بهرام شالگونی، تهران، انتشارات جامی، ۱۳۸۷، صفحه ۲۳۸ تا ۲۴۱

    ۳- کوروش و قتل عام مردم نینوا
    یکی از منابعی که برای وصف سجایای کورش به فراوانی بدان استناد می‌شود، کورش‌نامه (سیروپدی) نوشته گزنفون است. اما در این استنادها معمولاً به بازگویی بخش‌های دلپسند آن اکتفا می‌شود و بقیه متن را نادیده می‌انگارند.
    گزنفون آورده است که کورش برای حمله و تسخیر شهر نینوا، روز عید را انتخاب کرد که مردم سرگرم جشن و شادی هستند. او به سپاهیان خود می‌گوید که خانه‌های مردم قابل احتراق است و ما می‌توانیم با پشتیبانی خدا و با مشعل‌های فراوانی که داریم، آنها را به آتش بکشیم تا ساکنان شهر در میان شعله‌های آتش بسوزند.
    آنان در حالیکه بانگ جشن و شادی در شهر پیچیده بود، وارد شهر شدند و هر آنکس را که می‌دیدند به ضرب تیغ از پای در می‌آوردند. گزنفون نقل کرده که: «کورش به سواره نظام و سربازان خود فرمان داد هر کس را که در کوچه‌ها یافتند، بکشند».
    پس از این پیروزی، اولین اقدام کورش و سپاهیانش این بود که در برابر خدایان به میمنت این پیروزی شکرگزاری کنند و سهمی از غنائم ناشی از غارت شهر را به معابد خدایان اختصاص داد.
    کورش همچنین فرمان داد تا خانه‌های بزرگان شهر را مصادره کنند و به سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند، واگذار شوند. او به مردان تحت امر خود اختیار داد تا اسیران جنگی را تحت مالکیت خود نگه دارند.
    کورش به مردم نینوا فرمان داد که از حاکمی که او معین می‌کند، فرمانبرداری کنند و به کشت و کار مشغول شوند تا بتوانند خراج و غنائم لازم را پرداخت کنند.
    برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: گزنفون، کورش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۴ تا ۲۱۶
    ۴- کوروش و نابودی تمدن لیدی
    یکی دیگر از تمدن‌هایی که به دست کورش بر افتاد و از بین رفت، تمدن کهن و درخشان لیدی بود. با اینکه اهالی لیدی در همان زمان کوشیدند تا از سلطه هخامنشیان رهایی یابند، اما این قیام که به رهبری پاکتیاس بر پا شد، به فرمان کورش بزرگ و به خشن‌ترین شکل ممکن سرکوب شد.
    کورش با اعزام سپاهی به فرماندهی مازارس دستور داد که تمامی قیام‌کنندگان را به بردگی بکشند و رهبر آنان را زنده به نزد او بفرستند. او همچنین دستور داد لیدیایی‌ها را چنان خرد و منکوب سازند که راه هرگونه شورشی علیه سلطه پارسیان هخامنشی بسته شود.
    سپاه کورش به سرعت دست به منکوب کردن لیدیایی‌ها می‌زند و رهبر آنان را به اسارت می‌گیرد. شهرهای پری‌ین و مگنزی غارت می‌شوند و مردم شهرهای فوسه و تئوس خانه‌های خود را رها کرده و راه فرار در پیش می‌گیرند. ساکنان کاریه به بردگی کشیده می‌شوند و گروهی از اهالی کزانتوس و کونوس در لیکیه دست به انتحار می‌زنند و مرگ را بر تعبد و بندگی ترجیح می‌دهند. شهرها یکی پس از دیگری تسخیر می‌شوند و پس از اینکه تاراج می‌گردند، پادگان‌های نظامی پارسی و نیروهای ضد شورش هخامنشی در آنها مستقر می‌شوند.
    برای آگاهی بیشتر و تفصیل منابع بنگرید به: بریان، پی‌یر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، انتشارات زریاب، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۱۴ تا ۱۱۷
    ۵- نابودی تمدن عیلامی خوزیان به دست کوروش
    یکی دیگر از تمدن‌های کهن ایران‌زمین که به دست کورش بزرگ بر افتاد و از میان رفت، فرهنگ و تمدن کهن و درخشان عیلامیان/ خوزیان بود. تمدنی که به مدت زمانی بس طولانی یعنی متجاوز از دو هزار سال در جنوب‌غربی فلات ایران تداوم داشت و آثار هنری و معماری فراوانی از آن برجای مانده است. این در حالی بود که پس از سلطه هخامنشیان بر این سرزمین چیزی جز کاخ سلطنتی آنان در شوش ساخته نشد. کاخی که بنا به اظهارات داریوش در کتیبه ششم او در شوش پارسیان کمترین نقشی در ساخت آن نداشتند.
    با اینکه خوزیان دستکم یکبار کوشیدند تا در زمان داریوش یکم از سلطه هخامنشیان رهایی یابند و تا حد زیادی نیز در اینکار موفق شدند، اما به گفته داریوش در کتیبه بیستون با سرکوب شدید او مواجه شدند و برای همیشه منکوب گردیدند و از صفحه تاریخ محو شدند.
    در این زمینه پی‌یر بریان آورده است: «قتل‌عام‌هایی که پس از جنگ به وسیله سپاهیان کورش انجام گرفته است، از شدت و خشونت ارتش نوبابلی حکایت می‌کند. احتمالاً در همین زمان (یا شاید اندکی پیش یا بعد از آن) است که شوش نیز مسخر کورش گشته و آخرین پادشاهی نوعیلامی برای همیشه نابود شده است».
    بنگرید به: بریان، پی‌یر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، انتشارات زریاب، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۲۵
    ۶- کوروش و تامین هزینه های دربار از محل نذورات مردمی
    یکی دیگر از اعمالی که پس از تجاوز کورش به بابل و تصرف آن کشور متداول شد، موظف کردن معابد و نیایشگاه‌ها به تأمین مخارج دربار از قبل نذورات مردمی بود. معابد موظف بوده‌اند که مرتباً و بنا به نیاز، بخشی از مایحتاج و هزینه‌های کمرشکن خاندان سلطنتی و تشریفات دربار را که همواره بر دوش مردم سنگینی می‌کرده است، تأمین کنند. در یک سند بازمانده از سال ۵۲۸ پیش از میلاد، معبد اِئانا موظف شده است تا برای یکی از مهمانی‌های شاهانه در اسرع وقت ۲۰۰ بره شیرخوار و ۸۰ گاو چاق فراهم کند و تحویل رئیس تشریفات بدهد. چنین درخواست‌هایی معمولاً با کمبود منابع مالی معبد مواجه می‌شده و آنان ناچار بوده‌اند تا برای تأمین آن به راه‌های دیگری همچون وام گرفتن از رباخواران زیر نظر حکومت یا اجحاف به مردم روی بیاورند. علاوه بر این، معابد موظف بودند در هر زمان که دربار تقاضا کند، برده و کارگر و نیروی انسانی لازم را به خدمت گسیل کنند و حتی گله‌های احشام سلطنتی را به خرج خود پرورش دهند و نگهداری کنند.
    برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: بریان، پی‌یر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۹۲ تا ۱۹۳،
    ۷- چگونگی بخشندگی های کوروش کبیر
    زنان یکی از مظلوم‌ترین و ستم‌کشیده‌ترین اعضای جوامع انسانی بوده‌اند که قربانی جنگ‌ها و تجاوزهای متجاوزان و جهان‌گشایان می‌شدند. زنانی که شوهران یا پدران خود را از دست می‌دادند و به اسارت و بردگی گرفته می‌شدند. رفتار کورش با زنان نیز از این قاعده همیشگی تاریخ جنگ‌ها و تجاوزات بشری مستثنا نبوده است.
    یکی از منابعی که برای وصف سجایای کورش و بخصوص بخشندگی‌های او بدان استناد می‌شود، کورش‌نامه گزنفون است. اما در این استنادها جزئیات این «بخشندگی» دقیقاً مشخص نمی‌شود.
    به موجب این متن، کورش پس از آنکه دختر زیبایی را که مادها همراه با خیمه و خوابگاه به او تقدیم کرده بودند، به حضور پذیرفت، به سراغ تقسیم زنان اسیر و غنائم جنگی ناشی از غارت ماد و سرزمین‌های غربی ایران رفت. او یکی از زنان «تحت تملک» خود را که نوازنده‌ای خوش ‌الحان بود، به یکی از همدستان خود بخشید تا «اقامتگاه جنگی‌اش دلکش‌تر و روح‌پرورتر از خانه‌اش شود».
    برای آگاهی بیشتر بنگرید به: گزنفون، کوروش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۸۶، صفحه ۱۲۳ تا ۱۲۸
    ۸- کوروش و تصرف خاله اش
    کتزیاس مورخ و زشک رسمی دربار اردشیر دوم هخامنشی آورده است که کورش پس از غلبه بر ماد اسپیتاماس را کشت و زن او را که آمیتیس نام داشت، تصرف کرد. آمیتیس دختر آستیاگ و خواهر ماندانا و خاله کورش بود.
    برای آگاهی بیشتر بنگرید به: تاریخ کتزیاس (خلاصه فوتیوس)، ترجمه کامیاب خلیلی، تهران، ۱۳۸۰، ص ۱۹،
    ۹- کوروش در تورات
    کورش در متن عهد عتیق تورات گرامی داشته شده و نجات دهنده یهودیان از اسارت هفتاد ساله در بابل معرفی شده است . اما در همان کتاب او مجری خواست و اراده و این سخن خدای یهودیان برای نابودی بابل نیز بوده است:
    من خود بر ضد بابل بر خواهم خواست و آنرا نابود خواهم کرد . نسل بابلیان را ریشه کن خواهم کرد تا دیگر کسی از آنان زنده نماند .
    بابل را به باتلاق تبدیل خواهم کرد تا جغدها در آن منزل کنند،با جاروی هلاکت بابل را جارو خواهم کرد تا هرچه دارد از بین برود)کتاب
    ) اشعیا،باب ۱۴ ،بند ۲۲ و ۲۳
    پس از هفتاد سال پادشاه بابل وقوم او را به خاطر گناهانشان مجازات خواهم کرد وسرزمین ایشان را به ویرانه ای ابدی تبدیل خواهم کرد.)کتاب ارمیا،باب ۲۵ ،بند ۱۲)
    شواهد تاریخی و اکتشافات باستان شناسان نشان از نابودی تمدن بابل پس از کورش می دهد.
    ۱۰- کوروش راهزن بود؟
    کتزیاس میگوید :کورش پسر چوپانی بود از ایل مرد ها، که از شدت احتیاج مجبور گردید راهزنی پیش گیرد .
    کورش در ایام جوانی به کارهای پست اشتغال می ورزید و از این جهت مکرر تازیانه خورد. او با آستیاکس، آخرین پادشاه ماد، هیچ گونه قرابتی نداشت و از راه حیله و تزویر به مقام سلطنت رسید
    حسن پیرنیا، ایران باستان، جلد اول، ص ۲۴۰
    ۱۱-فریبکاری کوروش
    هرودوت در کتاب اول خود ضمن گزارش نبرد کوروش با کرزوس(شاه لیدی)، ضمن اینکه گزارش میدهد کوروش ابتدا تصمیم به اعدام کرزوس میگیرد ولی بعدا پشیمان میشود، در بند ۸۷-۹۵ میگوید:
    کرزوس … چون دید که پارسیها خانه های مردم را غارت میکنند، رو به کوروش کرده گفت:«شاها آیا اجازه دارم بگویم در چه باب فکر میکنم یا باید خاموش بنشینم؟» کوروش جواب داد:«هر چه خواهی بگو»کرزوس پرسید این جمعیت با این جد چه میکنند؟ کوروش:«شهر تو را غارت میکنند و خزانۀ تو را میربایند» کرزوس:«نه شهر مرا غارت نمیکنند و نه خزاین مرا میربایند، من دارای چیزی نیستم، آنچه میکنند با مال و منال توست» کوروش از این جواب متنبه شد و اطرافیان خود را دور کرده به کرزوس گفت:«عقیده تو در باب این اوضاع چیست؟»… در ادامه کرزوس پیشنهاد میکند که عشر اموال غارت شده را به بهانه نیاز خدا بگیرند وجالب اینکه کوروش نیز این فریبکاری را میپذیرد!!
    (اصل متن در کتاب ایران باستان مرحوم پیرنیا صفحه ۲۵۰)
    می بینید که کوروش بیشتر به فکر حکومت و ثروت خود است نه مردم
    ۱۲-کوروش و کشتن پادشاهان
    معمولاً ادعا می شود که کوروش پادشاهان دشمن را نمی کشت اما آیا واقعاً این مطلب صحت دارد؟برای مثال در مورد کرزوس شاه لیدیه،مورخین یونانی ادعا میکنند که کوروش او را نکشت، ولی در اسناد بابلی سال نهم سلطنت نبونید بابلی نوشته شده است:
    «در ماه نیسان، کوروش شاه در نزدیکی آربل از دجله عبور کرده در ماه ایار به طرف مملکت لودی رفت و پادشاه آن را کشت، ثروت او را ربود و ساخلوی در آنجا گذاشت»
    مرحوم پیرنیا در مورد این بخش میفرمایند که وقایع نگاران بابلی اشتباه کرده اند زیرا یونانیها خلاف این را میگویند ولی معلوم نیست که چرا ایشان نظر مورخین یونانی که سالها با زمان کوروش فاصله داشته اند را بر اسناد معاصر کوروش برتری میدهد، حال آنکه روش مورخین این است که معمولا سند کهنتر و معاصر واقعه بیشترین اعتبار را دارد.
    با قبول سخن این کهنترین سند در مورد جنگ لیدی، باید بپذیریم که حداقل این قانون همیشگی نبوده است و گاهی هم کوروش پادشاهان عصر خود را میکشته است.
    ۱۳-کوروش حمله می کرد یا دفاع؟
    در اسناد تاریخی هیچ جا نمیبینیم که از سوی شاه بابل به کوروش حمله شده باشد. بلکه این کوروش است که به بابل حمله میکند. به نظر مرحوم پیرنیا «شاهی مانند کوروش نمیتوانست در همسایگی خود دولت مستقلی را مانند بابل تحمل کند»(ایران باستان،مرحوم پیرنیا، ص۳۳۳)
    جالب این است که پیرنیا از نخستین نویسندگانی بود که به دستور دربار پهلوی به تعریف و تمجید از ایران باستان می پردازد.
    طبق این نظر و با توجه به عدم اعلان جنگ از طرف بابل به کوروش میتوان به این نتیجه رسید که کوروش صرفاً جهت افزایش قلمرو حکومتش به یک کشور مستقل هجوم برد و جالب این است که پس از فتح این کشور در منشورش ادعا می کند که بدون جنگ و خونریزی وارد بابل شده و مردم را از دست پادشاه بابل نجات داده است.
    همچنین در مورد حمله به ماد، به غیر از کزنفون که معتقد به وراثتی بودن پادشاهی کوروش است کتزیاس، هرودوت و کتیبه های بابلی همگی تأکید دارند که این کوروش بود که به ماد حمله کرد و آغازگر جنگ بود.

    همانطور که دیدید علاوه بر بخشش ها و مهربانی هایی که در بعضی کتب تاریخی به کوروش نسبت داده شده موارد زیادی نیز از وحشیگری و تجاوز در مورد او آمده است که اگر بخواهیم همه ی آن ها را رد کنیم ناگزیر خواهیم بود بخش های دلپسند آن که در مورد عدالت و مهربانی کوروش است را نیز نا دیده بگیریم.
    بنابراین کوروش هخامنشی نیز شاهی مانند تمام شاهان خونخوار و ظالم تاریخ است و این در حالی است که نخواهیم او را یکی از خونخوارترین و ستمگرترین شاهان جهان به حساب بیاوریم.

  4. این کاربر از Captain_America بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #33
    پروفشنال vxp's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    پست ها
    865

    پيش فرض

    اگه کپی پیست نبود شما محققان (؟) چه می کردید؟ واقعا خنده داره که به کوروش بزرگ چنین اتهاماتی می زنید برای درز گیری اسلام نیازی به این کثافت کاری ها نیست.

  6. #34
    پروفشنال vxp's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    پست ها
    865

    پيش فرض

    دارا جهان ندارد سارا زبان نداردبابا ستاره ای در هفت آسمان نداردکارون زچشمه خشکید البرز لب فروبستحتی دل دماوند آتشفشان ندارددیو سیاه دربند آسان رهیدو بگریخترستم دراین هیاهو گرز گران نداردروز وداع خورشید زاینده رود خشکیدزیرا دل سپاهان نقش جهان نداردبرنام پارس دریا نامی دگر نهادندگویی که آرش ما تیرو کمان ندارددریای مازنی ها برکام دیگران شدنادر زخاک برخیز میهن جوان ندارددارا کجای کاری دزدان سرزمینتبربیستون نویسند دارا جهان نداردآئیم به دادخواهی فریادمان بلنداستاما چه سود اینجا نوشیروان نداردسرخ و سپید وسبز است این بیرق کیانیاما صدآه و افسوس شیر ژیان نداردکو آن حکیم توسی شهنامه ای سرایدشاید که شاعر ما دیگر بیان نداردهرگز نخواب کوروش ای مهر آریاییبی نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد

  7. #35
    پروفشنال vxp's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    پست ها
    865

    پيش فرض

    خدا رو شکر همه ی ایران بر خلاف شما نظر دارند کوروش آنقدر درخشان است که شما طلایه داران تاریکی نمی توانید با چنین شخصیتی کاری کنید.

  8. این کاربر از vxp بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #36
    کاربر فعال انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Captain_America's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2014
    پست ها
    1,405

    پيش فرض

    اگه کپی پیست نبود شما محققان (؟) چه می کردید؟ واقعا خنده داره که به کوروش بزرگ چنین اتهاماتی می زنید برای درز گیری اسلام نیازی به این کثافت کاری ها نیست.
    دارا جهان ندارد سارا زبان نداردبابا ستاره ای در هفت آسمان نداردکارون زچشمه خشکید البرز لب فروبستحتی دل دماوند آتشفشان ندارددیو سیاه دربند آسان رهیدو بگریخترستم دراین هیاهو گرز گران نداردروز وداع خورشید زاینده رود خشکیدزیرا دل سپاهان نقش جهان نداردبرنام پارس دریا نامی دگر نهادندگویی که آرش ما تیرو کمان ندارددریای مازنی ها برکام دیگران شدنادر زخاک برخیز میهن جوان ندارددارا کجای کاری دزدان سرزمینتبربیستون نویسند دارا جهان نداردآئیم به دادخواهی فریادمان بلنداستاما چه سود اینجا نوشیروان نداردسرخ و سپید وسبز است این بیرق کیانیاما صدآه و افسوس شیر ژیان نداردکو آن حکیم توسی شهنامه ای سرایدشاید که شاعر ما دیگر بیان نداردهرگز نخواب کوروش ای مهر آریاییبی نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد
    خدا رو شکر همه ی ایران بر خلاف شما نظر دارند کوروش آنقدر درخشان است که شما طلایه داران تاریکی نمی توانید با چنین شخصیتی کاری کنید.
    توهین ، عدم پاسخ علمی به مسائل مطرح شده، استفاده از متون هیجان انگیز ، جهل ، پروپاگاندا ، پوپولیسم ، تعصب و توهم خود اکثریت پنداری از نشانه های بارز فاشیست ها و نژاد پرست هاست که همه موارد ذکر شده در همین سه نقل قول خود نمایی میکنه.

  10. #37
    آخر فروم باز danielo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    1,021

    پيش فرض

    مرگ بر پان ترک حیوون

  11. #38
    آخر فروم باز danielo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    1,021

    پيش فرض

    مرگ بر پان ترک حیوون حاصل تجاوز مغول .

    تقصیر ما چیه شما پانترکا حاصل تجاوزید .جد و اباد شما تا مغولا امدند سریع لخت شدند .تقصیر ما نیست که روی ما عقده ای بشید

  12. #39
    پروفشنال alex_love's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    URMIA
    پست ها
    749

    پيش فرض

    این تبلیغات به جایی رسید که ادعای ذوالقرنین بودن کوروش با دلایلی سراسر جعل دروغ توسط ابوالکلام آزاد،وزیر فرهنگ هندوستان مطرح شد(به لطف خدا در فرصت مقتضی به بررسی ادعای ذوالقرنین بودن کوروش خواهیم پرداخت) و پس از آن،علامه طباطبایی مفسر گرانقدر قرآن و نویسنده ی تفسیر المیزان تحت تاثیر تبلیغات گسترده در رابطه با یکتاپرستی و عدالت کوروش هخامنشی و به دلیل عدم دسترسی به کتب مرجع تاریخی،نظریه ی ابوالکلام آزاد را به عنوان یک احتمال قوی در رابطه به «کیستی ذوالقرنین» مطرح کردند.
    سلام

    این حرف عجیبی هست چون در زمان علامه طباطبایی هم قسمت بسیار اعظمی از اسناد کنونی موجود بودن ! هم کتابای هرودوت موجود بوده و هم کتاب مشیرالدوله و هم کتابهای خیلی زیادی ! از طرفی چه قبل از نوشتن و چه بعدش تحقیقهای گریشمن و ... هم موجود بوده و ایشون هم میتونسته از اونها هم استفاده کنه ! بعد از این مرگ ایشون تحقیقات زیاد و شگفت اوری حاصل نشده که ایشون از مطالعش فیض نبرن ! این توهم هست که ایشون در تفسیر المیزان تحت تاثیر نوشته ای قرار بگیره و احتمال قوی رو بر اساس تبلیغات فلانی بده ! این کل کتاب تفسیرالمیزان رو زیر سوال میبره !!!
    بحث ذوالقرنین به حد کافی مفصل هست و هر کسی نمیتونه در موردش بحث کنه و نظر بده ! مگر اینکه همه ی رفرنس ها رو خونده باشه و صفحه به صفحه منبع بده نه اینکه نظریه ی خودش رو بیان کنه !

    تا کنون نیز موج باستان گرایی در ایران با تلاش بیگانگان در حال پیشرفت و حرکت به جلو است و در این میان بزرگ نشان دادن کوروش هخامنشی یکی از حربه های این جریان است و متاسفانه به دلیل عدم پرداختن دقیق و علمی به این موضوع در میان جوانان، تقریباً اکثریت مردم ایران کوروش را به عنوان یک پیامبر الهی(و یا حداقل یک بنده ی صالح خدا) و اسطوره ی عشق و عدالت و آزادی و حقوق بشر و نماد ایران می پندارند به نحوی که کوچکترین نقد به رفتار کوروش برابر با وطن فروشی قلمداد می شود.
    خوب مشخصه ! ادم همیشه در صدد برتری جویی هست و هم خون خودش رو والاتر از بقیه میدونه ! نمیشه که ما بریم بگیم فلان عرب غیر ایرانی یا فلان هر چی برتر از ما بوده ! این یک مساله ی ملی و قومی هست ! پرداخت علمی هم صورت گرفته ! هم محقق های داخلی هم خارجی ! اما درسته که زیاده روی هم به حد اعلا رسیده گاها ! داستان سرایی ها و احادیث !!! و روایات زیادی در مورد کوروش و هخامنشی و کلا گذشته ی اینها هست که مشخصا بی اساس هستن ! در مورد 50 سال پیش ایران که هم رسانه بوده و هم ابزار نوشتن کلی اختلاف و داستان سرایی و ... هست دیگه نباید انتظاری از هزاران سال پیش داشت !!!

    گزنفون مورخ یونانی که در کتاب خود،کوروشنامه به تجلیل از شخصیت و اخلاق کوروش هخامنشی پرداخته است(والبته کتاب او به گواهی همه ی استادان تاریخ چندان معتبر نیست)از مصادره خانه‌های مردم توسط کورش به نفع سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند، یاد کرده است.و برخی از ایران شناسان غربی نیز به این موضوع اشاره کرده اند.
    این تو همه ی پادشاهی ها بوده ! از صغیر تا کبیر ! از بهترین تا بدترین ! غنیمت گرفتن گوشه ای انکار ناپذیر از جنگ هست ! از دوران کهن تا همین امروز ! دیروز ! سی سال پیش !!! و امثالهم !

    یکی از جنگ‌های کورش که منجر به نابودی تمدنی کهن شد، غلبه او بر مادها و تسخیر شهر هگمتانه (همدان/ اکباتان) بود. غلبه‌ای که با مساعدت اشراف و فئودال‌ها صورت پذیرفت و منجر به غارت هگمتانه و به بردگی کشیدن گروهی از مردم آن شد.
    او توانست ا به اسارت گرفتن آمیتیس (دختر آخرین پادشاه ماد) و تهدید مبنی بر شکنجه او و فرزندانش، شاه را وادار به تسلیم کند و سپس با کشتن شوهر آمیتیس، او را به همسری خود در آورد. در نهایت نیز شاه نگون‌بخت و شکست خورده در بیابانی دورافتاده رها شد تا از گرسنگی و تشنگی جان بسپارد.
    در تاریخ ایران کمبریج به سرپرستی ایلیا گرشویچ آمده است که «گرایش مردم ماد نسبت به کورش خصمانه بود» (ص ۲۴۱). او هگمتانه را غارت کرد و برخی از مادها را به بردگی گرفت» (ص ۲۴۰).
    با اینکه مادها دستکم دو بار در زمان داریوش بزرگ کوشیدند تا استقلال خود را از سلطه هخامنشیان باز یابند، اما در هر دوبار با سرکوب خشونت‌بار داریوش مواجه شدند و۳۸۰۰۰ نفر از آنان قتل‌عام گردیدند. .
    خوب یکی از مواردی که تا ساسانیان دیده میشه (بعدش رو مطالعه نکردم ولی قبلش رو تفیریبا در همه یکسانه ، تا اونجایی که من خوندم ! ) اینه که بعد از جنگ دختران پادشاه سرنگون شده یا شکست خورده به عنوان هدیه و اینجوری چیزی به جهت جلوگیری از خونریزی بیشتر یا حالا هر دلیلی (به جهت جلوگیری از کشته شدن خود پاشاه شاید ) به پادشاه پیروز داده میشه ! در تمام جنگ ها چه جنگهای اشکانیان با رومیان چه ساسانیان چه جنگ ها با ارمنستان و ... این مورد وجود داشته ! رسم بوده . از طرفی دختر آستیاگ که اخرین پادشاه ماد بوده و از کوروش شکست خورده (اقدام به حمله هم از طرف ماد بوده ) ماندانا بوده نه امیتیس ! امیتیس معروف دختر هوخشتره هست که ماسس و در اصل قدرتمند کننده ی مادها بوده ! در مورد ماندانا هم باید گفت که در اصل ماندانا رو مادر کوروش میدونن ! و در نتیجه کوروش رو نوه ی استیاگ ! تحقیق بیشتری کنید در این مورد لطفا !!!
    خوب معلومه خسمانه بوده دیگه ! وقتی یه خارجی بیاد برا شما شاهی خارجی بزاره مردم نظرش چطور میشه !؟
    این اعداد و ارقام هم همه تصورات خیالی هردوت و رفقاشه یه جایی میخوندم نوشته بود شمار سربازان ایرانی در فلان جنگ 100 میلیون نفر بوده !! نویسنده ی کتاب هم این جمله رو به تمسخر گرفته بود ! خخخ !

    یکی از منابعی که برای وصف سجایای کورش به فراوانی بدان استناد می‌شود، کورش‌نامه (سیروپدی) نوشته گزنفون است. اما در این استنادها معمولاً به بازگویی بخش‌های دلپسند آن اکتفا می‌شود و بقیه متن را نادیده می‌انگارند.
    گزنفون آورده است که کورش برای حمله و تسخیر شهر نینوا، روز عید را انتخاب کرد که مردم سرگرم جشن و شادی هستند. او به سپاهیان خود می‌گوید که خانه‌های مردم قابل احتراق است و ما می‌توانیم با پشتیبانی خدا و با مشعل‌های فراوانی که داریم، آنها را به آتش بکشیم تا ساکنان شهر در میان شعله‌های آتش بسوزند.
    آنان در حالیکه بانگ جشن و شادی در شهر پیچیده بود، وارد شهر شدند و هر آنکس را که می‌دیدند به ضرب تیغ از پای در می‌آوردند. گزنفون نقل کرده که: «کورش به سواره نظام و سربازان خود فرمان داد هر کس را که در کوچه‌ها یافتند، بکشند».
    پس از این پیروزی، اولین اقدام کورش و سپاهیانش این بود که در برابر خدایان به میمنت این پیروزی شکرگزاری کنند و سهمی از غنائم ناشی از غارت شهر را به معابد خدایان اختصاص داد.
    کورش همچنین فرمان داد تا خانه‌های بزرگان شهر را مصادره کنند و به سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند، واگذار شوند. او به مردان تحت امر خود اختیار داد تا اسیران جنگی را تحت مالکیت خود نگه دارند.
    کورش به مردم نینوا فرمان داد که از حاکمی که او معین می‌کند، فرمانبرداری کنند و به کشت و کار مشغول شوند تا بتوانند خراج و غنائم لازم را پرداخت کنند.
    برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: گزنفون، کورش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۴ تا ۲۱۶
    یه جا خودتون میگید که : والبته کتاب او به گواهی همه ی استادان تاریخ چندان معتبر نیست ، بعد اومدید از این کتاب متن میزارید برای اثبات بدی ! چطوره برا خوبی ها اشتباه نوشته ولی برا بدی ها درسته !! نبود سند های دیگر مبنی بر این اعمال خودش خط بطلانی هست بر این نوشته ها !

    یه کتابی هست به اسم :هخامنشیان ، نوشته ی آملی کورت و ترجمه ی مرتضی ثاقب فر نشر ققنوس که بسیار کم حجم و مختصر هم هست . تو این کتاب دکتر کورت اشاره میکنه که به هیچ وجهی جز لوحه ای که منصوب به کورش هست نوشته ی دیگری در مورد کورش وجود نداره ! حتی یه سنگ نوشته هم وجود نداره ! داریوش و بعد از اون حداقل کلی سنگ نوشته دارن ولی کوروش هیچ نوشته ای نداره ! از روی نوشته های گزنوفون و هردوت و چند تای دیگه هم نمیشه زیاد استناد کرد ! چون اینها در خیلی موارد حتی با هم تناقض هم دارن ! پس این داستان سرایی ها اساسا رد میشه ! و بیشتر بهتره به عنوان یه داستان بهش توجه کرد ! مثل همین نقالهایی که در مورد حادثه ی کربلا صحبت میکنن طوری که گویا فرد اونجا بوده !!! بارها هم گفته شده که از این گفته ها استفاده نکنید و داستان سرایی نکنید !
    یکی دیگر از تمدن‌های کهن ایران‌زمین که به دست کورش بزرگ بر افتاد و از میان رفت، فرهنگ و تمدن کهن و درخشان عیلامیان/ خوزیان بود. تمدنی که به مدت زمانی بس طولانی یعنی متجاوز از دو هزار سال در جنوب‌غربی فلات ایران تداوم داشت و آثار هنری و معماری فراوانی از آن برجای مانده است. این در حالی بود که پس از سلطه هخامنشیان بر این سرزمین چیزی جز کاخ سلطنتی آنان در شوش ساخته نشد. کاخی که بنا به اظهارات داریوش در کتیبه ششم او در شوش پارسیان کمترین نقشی در ساخت آن نداشتند.
    با اینکه خوزیان دستکم یکبار کوشیدند تا در زمان داریوش یکم از سلطه هخامنشیان رهایی یابند و تا حد زیادی نیز در اینکار موفق شدند، اما به گفته داریوش در کتیبه بیستون با سرکوب شدید او مواجه شدند و برای همیشه منکوب گردیدند و از صفحه تاریخ محو شدند.
    در این زمینه پی‌یر بریان آورده است: «قتل‌عام‌هایی که پس از جنگ به وسیله سپاهیان کورش انجام گرفته است، از شدت و خشونت ارتش نوبابلی حکایت می‌کند. احتمالاً در همین زمان (یا شاید اندکی پیش یا بعد از آن) است که شوش نیز مسخر کورش گشته و آخرین پادشاهی نوعیلامی برای همیشه نابود شده است».
    خوب معلومه دیگه ! وقتی شما در سرزمینی پادشاهی بقیه باید زیر دستت باشن ! مگه میشه هم شما پادشاه باشی هم آقای اوکس ! عجیبه گفتن این موراد ! کوروش یا داریوش که با :سلام علیکم عزیزم، خوبی ، سرزمینت ماله من ! لطفا بیا بشو نوکر من ! " یا امثالهم که نمیتونستن همچون پادشاهی عزیمی ایجاد کنن ! کشورگشایی که به همین راحتی ها صورت نگرفته ! جنگ بوده ! کشت و کشتار هم بوده حتما !

    یکی دیگر از اعمالی که پس از تجاوز کورش به بابل و تصرف آن کشور متداول شد، موظف کردن معابد و نیایشگاه‌ها به تأمین مخارج دربار از قبل نذورات مردمی بود. معابد موظف بوده‌اند که مرتباً و بنا به نیاز، بخشی از مایحتاج و هزینه‌های کمرشکن خاندان سلطنتی و تشریفات دربار را که همواره بر دوش مردم سنگینی می‌کرده است، تأمین کنند. در یک سند بازمانده از سال ۵۲۸ پیش از میلاد، معبد اِئانا موظف شده است تا برای یکی از مهمانی‌های شاهانه در اسرع وقت ۲۰۰ بره شیرخوار و ۸۰ گاو چاق فراهم کند و تحویل رئیس تشریفات بدهد. چنین درخواست‌هایی معمولاً با کمبود منابع مالی معبد مواجه می‌شده و آنان ناچار بوده‌اند تا برای تأمین آن به راه‌های دیگری همچون وام گرفتن از رباخواران زیر نظر حکومت یا اجحاف به مردم روی بیاورند. علاوه بر این، معابد موظف بودند در هر زمان که دربار تقاضا کند، برده و کارگر و نیروی انسانی لازم را به خدمت گسیل کنند و حتی گله‌های احشام سلطنتی را به خرج خود پرورش دهند و نگهداری کنند.
    خراج و مالیات یکی از مهمترین راههای کسب درامد دولت هست ! حالا مالیات رو یا دولت باید به زور بگیره یا به جاهایی بگه که مردم بیشتر از دولت باهاش سروکار دارن ! نه چیز عجیبی هست و نه نوآوری درش صورت گرفته ! 528 پیش از میلاد هم ارتباطی با کوروش نداره ! کوروش 530 پیش از میلاد درگذشته ! وام گرفتن از ربا خواران ؟! هیچی نگم بهتره ! میتونی فکر کنید چیزی ندارم بگم ! باید کتاب این پیر بریان رو بخونم و ببینم این مطالب رو بر اساس چه منابعی نوشته ! از گزنوفنی که خودش داستان سرا معرفیش کرده یا جای دیگه ! این سند کجا و چطور خونده شده ! احیانا اریک فون دنیکن که نخوندتش حتما این کتاب رو مطالعه میکنم . مفید خواهد بود !

    به موجب این متن، کورش پس از آنکه دختر زیبایی را که مادها همراه با خیمه و خوابگاه به او تقدیم کرده بودند، به حضور پذیرفت، به سراغ تقسیم زنان اسیر و غنائم جنگی ناشی از غارت ماد و سرزمین‌های غربی ایران رفت. او یکی از زنان «تحت تملک» خود را که نوازنده‌ای خوش ‌الحان بود، به یکی از همدستان خود بخشید تا «اقامتگاه جنگی‌اش دلکش‌تر و روح‌پرورتر از خانه‌اش شود».
    چطوره قبلا نوشته که به زور زن مادی رو گرفته الان نوشته که تقدیم کردن ؟! این نوشته های سراسر خزعبل رو معلوم نیست کی جمع اوری کرده ! منبع هم فقط گزنوفن !

    کتزیاس مورخ و زشک رسمی دربار اردشیر دوم هخامنشی آورده است که کورش پس از غلبه بر ماد اسپیتاماس را کشت و زن او را که آمیتیس نام داشت، تصرف کرد. آمیتیس دختر آستیاگ و خواهر ماندانا و خاله کورش بود.
    شاید ! ممکن است ! هر چند به امکان زیاد همین کتزیاس هم از رو دست گزنوفن نوشته ! خخخخ

    شواهد تاریخی و اکتشافات باستان شناسان نشان از نابودی تمدن بابل پس از کورش می دهد.
    اگر بحث نابودی تمدن بابل بوده ، که مشخصا زمان کوروش نبوده و زمان خشایار شاه بوده ! چون کوروش به مردوخ اسیبی نرسونده و محترم شمردتش !

    ۱۰- کوروش راهزن بود؟
    کتزیاس میگوید :کورش پسر چوپانی بود از ایل مرد ها، که از شدت احتیاج مجبور گردید راهزنی پیش گیرد .
    کورش در ایام جوانی به کارهای پست اشتغال می ورزید و از این جهت مکرر تازیانه خورد. او با آستیاکس، آخرین پادشاه ماد، هیچ گونه قرابتی نداشت و از راه حیله و تزویر به مقام سلطنت رسید
    کل متنی که نوشتید باهم تناقض داره ! یه جا گفته که کوروش خاله ی خودش که دختر استیاگ بوده رو گرفته ! بعد اینجا گفته کوروش هیچ ربطی به استیاگ نداره ! جالبش اینه که هر دو هم از کتزیاس نقل شده ! برادر من متن رو بخون حداقل خودت ! تکلیف معلوم نیست والا ! همینها بر بطلان بودن این متون تاکید داره !

    هرودوت در کتاب اول خود ضمن گزارش نبرد کوروش با کرزوس(شاه لیدی)، ضمن اینکه گزارش میدهد کوروش ابتدا تصمیم به اعدام کرزوس میگیرد ولی بعدا پشیمان میشود، در بند ۸۷-۹۵ میگوید:
    کرزوس … چون دید که پارسیها خانه های مردم را غارت میکنند، رو به کوروش کرده گفت:«شاها آیا اجازه دارم بگویم در چه باب فکر میکنم یا باید خاموش بنشینم؟» کوروش جواب داد:«هر چه خواهی بگو»کرزوس پرسید این جمعیت با این جد چه میکنند؟ کوروش:«شهر تو را غارت میکنند و خزانۀ تو را میربایند» کرزوس:«نه شهر مرا غارت نمیکنند و نه خزاین مرا میربایند، من دارای چیزی نیستم، آنچه میکنند با مال و منال توست» کوروش از این جواب متنبه شد و اطرافیان خود را دور کرده به کرزوس گفت:«عقیده تو در باب این اوضاع چیست؟»… در ادامه کرزوس پیشنهاد میکند که عشر اموال غارت شده را به بهانه نیاز خدا بگیرند وجالب اینکه کوروش نیز این فریبکاری را میپذیرد!!
    چقدر دقیق ! والا سنگ نوشته هم اینقدر دقیق نمیشه ! حالا خوبه نگفته مثلا فلان جا کوروش لبخند ملیحی میزند ! فلانی سرفه میکند ! مثل نمایشنامه ها ! اینا همه داستانه و داستان سرایی ! البته من نمیگم فریبکار بوده یا نبوده ! چون مورد محکمی در این مورد وجود نداره !

    ۱۲-کوروش و کشتن پادشاهان
    معمولاً ادعا می شود که کوروش پادشاهان دشمن را نمی کشت اما آیا واقعاً این مطلب صحت دارد؟برای مثال در مورد کرزوس شاه لیدیه،مورخین یونانی ادعا میکنند که کوروش او را نکشت، ولی در اسناد بابلی سال نهم سلطنت نبونید بابلی نوشته شده است:
    «در ماه نیسان، کوروش شاه در نزدیکی آربل از دجله عبور کرده در ماه ایار به طرف مملکت لودی رفت و پادشاه آن را کشت، ثروت او را ربود و ساخلوی در آنجا گذاشت»
    مرحوم پیرنیا در مورد این بخش میفرمایند که وقایع نگاران بابلی اشتباه کرده اند زیرا یونانیها خلاف این را میگویند ولی معلوم نیست که چرا ایشان نظر مورخین یونانی که سالها با زمان کوروش فاصله داشته اند را بر اسناد معاصر کوروش برتری میدهد، حال آنکه روش مورخین این است که معمولا سند کهنتر و معاصر واقعه بیشترین اعتبار را دارد.
    با قبول سخن این کهنترین سند در مورد جنگ لیدی، باید بپذیریم که حداقل این قانون همیشگی نبوده است و گاهی هم کوروش پادشاهان عصر خود را میکشته است.
    مرحوم پیرنیا کاملا صحیح فرمودند ! این اصلا عقلانی نیست که با همه ی پادشاههای مغلوب به یک روش رفتار بشه ! این ها بت سازی های نادرست هست که به موازات همین تخریب گران در حال تحریف تاریخ هستن .

    جالب این است که پیرنیا از نخستین نویسندگانی بود که به دستور دربار پهلوی به تعریف و تمجید از ایران باستان می پردازد.
    پیرنیا و طبعیت از دستور پهلوی ؟! عجیبه ها ! حداقل یکبار هم شده تاریخ قاجاریه رو بخونید ! سالهای اخرش کفاف میده ! پیرنیا کسی نبود که عنان خود به دست رضا شاه بده !

    طبق این نظر و با توجه به عدم اعلان جنگ از طرف بابل به کوروش میتوان به این نتیجه رسید که کوروش صرفاً جهت افزایش قلمرو حکومتش به یک کشور مستقل هجوم برد و جالب این است که پس از فتح این کشور در منشورش ادعا می کند که بدون جنگ و خونریزی وارد بابل شده و مردم را از دست پادشاه بابل نجات داده است.
    خوب معلومه برا کشور گشایی بوده ! کسی هم نگفته همینجوری رفته ! بدون جنگ هم یعنی بدون دفاع وارد شهر شده ! نیروهاش اینقدر زیاد بودن که مدافعان بابل قرخیدن و دفاع نکردن (شاید ! ) اینکه دروغ نیست !

    همچنین در مورد حمله به ماد، به غیر از کزنفون که معتقد به وراثتی بودن پادشاهی کوروش است کتزیاس، هرودوت و کتیبه های بابلی همگی تأکید دارند که این کوروش بود که به ماد حمله کرد و آغازگر جنگ بود.
    این مورد نیاز به منابع دقیق هست ! لطفا منبع رو بنویسید !

    همانطور که دیدید علاوه بر بخشش ها و مهربانی هایی که در بعضی کتب تاریخی به کوروش نسبت داده شده موارد زیادی نیز از وحشیگری و تجاوز در مورد او آمده است که اگر بخواهیم همه ی آن ها را رد کنیم ناگزیر خواهیم بود بخش های دلپسند آن که در مورد عدالت و مهربانی کوروش است را نیز نا دیده بگیریم.
    بنابراین کوروش هخامنشی نیز شاهی مانند تمام شاهان خونخوار و ظالم تاریخ است و این در حالی است که نخواهیم او را یکی از خونخوارترین و ستمگرترین شاهان جهان به حساب بیاوریم.
    [/QUOTE]
    یه جوری از ته دل میگه خونخوار که به نظر نویسندش از اعراب ساکن سعودی بودن ! خون اشام که نبوده ! پادشاه بوده ! هم خوبی داشته هم بدی !

    هم اونایی که کوروش رو خدا میپندارن در اشتباها هم اونایی که خونخوار ! تاریخ تا اونجایی که مشخصه از این شخص چهره ای مثبت نشون داده همونطور که از نادرشاه چهره ای خشن ! کتاب های زیادی هست که هر ایرانی باید اونهارو بخونه و اطلاعاتش در مورد تاریخ مملکتش رو بالا ببره ! با وبلاگ های ابکی و تلگرام اطلاعات تاریخی بالا نمیره ! فقط توهمات بالا میره ! چه در این جهت چه در اون جهت !

    پیشنهاد میکنم این کتابها رو در برنامه ی مطالعه ای خودتون قرار بدید :
    هخامنشیان ، املی کورت ، ترجمه مرتضی ثاقبی فر ، نشر ققنوس
    ایران از آغاز تا اسلام ، گریشمن ، ترجمه دکتر معین ، نشر نگاه
    ایران باستان، ویسهوفر ، ترحمه ی ثاقبی فر، نشر ققنوس
    کتاب بسیار ارزشمند تاریخ ایران باستان ، حسن پیرنیا ، ناشرهای مختلف

    و کتاب جدید شناخت کوروش جهانگشای ایرانی ، نوشته ی رضا ضرغامی، ترجمه ی عباس مخبر ، نشر مرکز . این کتاب تازه چاپ شده و من به توصیه ی دوستان تهیش کردم اما هنوز فرصت نشده مطالعش کنم . اما منابع مورد استقاده در این کتاب بسیار گسترده هست و میشه گفت جدیدترین و پرمنبع ترین کتاب چاپ شده در مورد کوروش هست ! محتوا و درست و غلطیش رو بعد از مطالعش میشه نظر داد !!

    خسته شدم ! خیلی زیاد شد گویا
    Last edited by alex_love; 13-06-2016 at 00:39.

  13. #40
    پروفشنال alex_love's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    URMIA
    پست ها
    749

    پيش فرض

    یه چیزی هم در مورد ناصر پورپیرار بگم که از اولین نفراتی بود که در عصر جدید ! شروع به انکار کوروش و هخامنشی و اینجور چیزا زد (کلی گفتم وارد جزئیات نشدم ) ، ایشون صاحب انتشاراتی بودن به اسم کارنگ (مدتی پیش گویا فوت کردن )، در این انتشارات کتابی از نویسنده ای معروف به اسم ماری کخ با نام "از زبان داریوش" چاپ شده که کتاب فوق العاده ارزشمند و خواندنی در مورد داریوش و هخامنشیان هست . در ابتدای این کتاب جناب پورپیرار متنی چنین نوشتن :

    به ایران بی اندیشیم , که سه هزاره است تا به همت فرزندان نخبه ی خویش به جهان سربلند زیسته است.
    به این سرزمین بیاندیشیم , که مردم اش , چنان که جغرافیا و آداب و رسوم اش گونه گونه اند ؛ ولی از تاریکی ها , پرتگاه ها و دشواری های فراوان تاریخ , در همه ی دوران ها , آن سان به شیوه ای یکسان گذر کرده که گویی به روشنای چراغ خردی یگانه راه سپرده است.
    به مردم ایران بیاندیشیم که اتحادی نانوشته و حتی ناگفته را , که مایه بقای هویت و استقلال شان بوده , به زمان نیاز چندان محترم داشته , جدی گرفته اند که در حیات خود , بارها ناظر از هم گسیختن اتحاد مکتوب و مقدس ملتهای متعددی بوده که تمدن خود را ابدی می انگاشتند.

    به خواست اهورا مزدا , من چنینم که راستی را دوست دارم و از دروغ روی گردانم. دوست ندارم که ناتوانی از حق کشی در رنج باشد. همچنین دوست ندارم که به حقوق توانا به سبب کارهای ناتوان آسیب برسد. آنچه را که درست است من آن را دوست دارم. من دوست برده ی دروغ نیستم. من بد خشم نیستم. حتی وقتی خشم مرا می انگیزاند, آن را فرو می نشانم. من سخت بر هوس خود فرمانروا هستم.

    این است بخشی از معتقدات داریوش که خود در سنگ نبشته اش اعلام میکند. چنین بیانه ای از زبان یک شاه, در سده ی ششم پ.م. به معجزه میماند. از بررسی دقیق لوح های دیوانیتخت جمشید نتیجه میگیریم که داریوش واقعا هم با مسائل مردم ناتوان همراه بوده است. این لوح ها میگوید که در نظم او حتی کودکان خردسال از پوشش خدمات حمایت اجتماعی بهره میگرفته اند , دستمزد کارگران در اساس نظم منضبط مهارت و سن طبقه بندی می شده , مادران از مرخصی و حقوق زایمان و نیز «حق اولاد» استفاده میکرده اند , دستمزد کارگرانی که دریافت اندکی داشتند با جیزه های ویژه ترمیم میشد تا گذران زندگی شان آسوده تر شود. فوق العاده «سختی کار» و «بیماری» پرداخت میشد , حقوق زن و مرد برابر بوده و زنان میتوانستند کار نیمه وقت انتخاب کنند , تا از عهده وظایفی که در خانه به خاطر خانواده داشتند , بر آیند.
    این همه «تامین اجتماعی», که لوح های دیوانی هخامنشی گواه آن است , برای سده ی ششم پ.م. دور از انتظار است. چنین رفتاری,‌ که فقط میتوان آن را مترقی خواند , نیازمند ادراک و دورنگری بی پایانی بوده است و مختص شاه مقتدر و بزرگی است که میگوید: «من راستی را دوست دارم» و حتی به نزدیکان خود آموخته بود که با تمام توان این راستی و عدالت را مواظبت کنند. آنها هم درست مثل هر مستخدم و کارمند دولت هخامنشی ناگزیر از پذیرش دقیق حساب رسی کلیه در آمدها و مخارج خود بودند و همان نظم و سخت گیری عمومی را شامل میشدند. شاه بر کلیه مخارج دربار خویش از جمله مخارج سفر خود و همراهان اش نظارت داشت.

    بیان فوق از کتاب حاضر (از زبان داریوش) گواهی میدهد که ایران از همان آغاز اعلام حضور خود در تاریخ تمدن بشری , پیوسته مبشر راستی بوده , برابری , آزادی و عدالت را ندا داده است و به راستی که بر این سخن ,‌که نتیجه گیری نهایی مولف از تحلیل بنیان تاریخ ایران است , نمیتوان چیزی افزود که احساس غرور ایرانی بودن را در خواننده بیشتر دامن زند.

    در عین حال تامل در مطالب کتاب , همان حکایت مکرر فاصله ی بلند طبقاتی بین مردمی است که برای حکومت با حداقل جیره ی روزانه زحمت میکشند تا کاخ ها و پردیس ها برقرار بماند و هزینه لشگر کشی های بیهوده ی متوالی معطل نماند. نویسنده کتاب در بخش دستمزدها و بخش تغذیه اشاره دارد که حقوق و پاداش «حتی کفاف یک شکم سیر را نمیداده است» و همانجا از پرورپ گوساله و گوسفند و ماکیان فراوان به روشی که گوشت آن مناسب ذائقه سلطنتی باشد» , سخن میگوید.

    اما کتاب هدف نقد اجتماعی-طبقاتی آن دوران را ندارد و بیشتر به هویت آغازین و شیوه های مدیریت ویژه ی این قوم نظر داشته است. به یقین ارزش کتاب در بیان تمامی حقایق مربوطبه آن دوران است و از خلال آن پذیرفته میشود که قدرت مدیریت و سازماندهی بنیان یک امپراتوری و نیز روابط ملی , به کمک خرد جمعی , چنان مستحکم شد , که هنوز ایرانیان به جهان با همان ویژگی های دیرین و نخستین خود , یعنی پندار و کردار و گفتار نیک شناخته میشوند که از پس اسلام تبلور واقعی آن آشکار تر شده است.

    به ایران بیاندیشیم...
    حالا این نوشته رو با نظریاتی که ایشون بعدا از خودشون یا هرچی ، علم کردن منتشر کنید ! کتاب منتشر شده توسط این انتشارات اول کار، جندان مورد توجه قرار نگرفت چون چندان شناخته شده برای عوام نبود (نه دانشگاهیان و محققان) اما با علم کردن بیانات جدید جناب پورپیرار این کتاب سریعا مورد توجه مردم قرار گرفت و چاپ عالی و از طرفی روان بودن ترجمه هم به این امر کمک کرد تا کتاب پرفروشی بشه و مشخصا نفع مالی هم برای ایشون داشته باشه ! خوب خودتون مقایسه کنید که چطور چنین فردی برای منافع شخصی، نزدیکی به یکسری عوامل حکومتی و امثالهم دروغ پردازی میکنه ! کمی در مطالعه ی کوشا باشیم و نوشته های یک نویسنده رو ملاک خودمون قرار ندیم ! ما دانای کل نیستیم که نوشته ی یک نویسنده که به نظرمون درست اومد رو قبول کنیم ! باید تمام نوشته ها رو بخونیم و بر جمع نوشته ها نتیجه گیری کنیم .

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •