جغرافیا و زمین شناسی ایران
جغرافیای ایران
کشور ایران با وسعتی معادل 195، 648 ،1 کیلومتر متر مربع، شانزدهمین کشور بزرگ جهان است. ایران در نیمکره شمالی، نیمکره شرقی در قاره آسیا و در قسمت غربی فلات ایران واقع شده و جزو کشورهای خاور میانه است.
نصف النهار 5 44 شرقی از غربی ترین نقطه ایران و نصف النهار 18 63 شرقی از شرقی ترین نقطه ایران عبور می کند. همچنین مدار 3 25 شمالی از جنوبی ترین نقطه ایران و مدار 47 39 شمالی از شمالی ترین نقطه این کشور می گذرد.
همسایگان ایران عبارتاند از: جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، عراق، افغانستان، پاکستان و ترکمنستان. طول سواحل ایران در امتداد دریای خزر 657 کیلومتر، در خلیج فارس از بندر عباس تا دهانه اروند رود 259، 1 کیلومتر و امتداد دریای عمان از خلیج گواتر تا بندر عباس 784 کیلومتر است که در مجموع بالغ بر 731، 8 کیلومتر را تشکیل میدهد. حدود 90 درصد از خاک ایران در محدوده فلات ایران واقع شده است.
ایران کشوری کوهستانی محسوب میشود. بیش از نیمی از مساحت کشور را کوهها و ارتفاعات، و کمتر از 4/1 آن را نیز اراضی قابل کشت تشکیل داده است. ارتفاعات ایران را به طور کلی می توان به چهار رشته کوه شمالی، غربی، جنوبی و کوههای مرکزی و شرقی تقسیم کرد
از رشته کوههای مهم میتوان به البرز و زاگرس اشاره کرد. بلندترین قله ایران دماوند نام دارد با ارتفاع 5671 متر که از این جهت در مرتبه بیست و سوم کوههای جهان قرار دارد.
اکثر رودهای جاری در ایران کم آباند و تنها رود قابل کشتیرانی آن، رود کارون است. مهمترین رودهای حوضه خلیح فارس و دریای عمان عبارتاند از: کارون، جراحی، کرخه، در، زهره، دالکی، اروند رود، مهران، میناب، سرباز، با هوکلات، تیاپ، نای بند، شور و مند. رود کارون با 950 کیلومتر طول، چهل و هشتمین رود جهان است.
حدود 200، 180 کیلومتر مربع از خاک ایران را جنگلها پوشانده که حدود 5/55 % آن مربوط به جنگ های غرب کشور است. جنگلهای شمال کشور در حاشیه جنوبی دریایی خزر 19%، جنگلهای پسته پراکنده در جنوب و شرق 3/13%، جنگلهای کوهستانی ارس 6/6% و جنگلهای گرمسیر و کویری نیز 6/5% آن را تشکیل میدهد. کشور ایران دارای آب وهوای متنوعی است که با مقایسه نقاط مختلف کشور، این تنوع را به خوبی میتوان مشاهده کرد.
پایتخت ایران شهر تهران و 98% مردم ایران مسلمان هستند.
در سال 1316 ه. ش. ایران را به ده استان و بعداً آنرا به 14 استان تقسیم کرده اند شهرهای مهم ایران عبارتند از: تبریز رشت ارومیه ساری گرگان مشهد اصفهان یزد کاشان اراک همدان شیراز کرمان اهواز سنندج کرمانشاه ، بستک، بندر لنگه ، بندر عباس و غیره.
زمین شناسی :
زمینهای کشور ایران که قسمتی از نجد ایران است از لحاظ زمین شناسی به طور کلی به ترتیب زیر است:
در قسمت مرکز و مشرق و جنوب شرقی زمینهای کویری که بیشتر از ماسه و شن و گاهی تشکیلات کولابی و دریاچه یی دارد و بیشتر از بقایای دریاچه یی عهد سوم است.
جنوب ایران بیشتر تشکیلات دوران سوم را دارد و تشکیلات نفتی بیشتر در همین قسمتها است.
در شمال شرقی ایران (اطراف مشهد) غالبا تشکیلات دوران دوم بانضمام تشکیلات آتشفشانی و نیز قسمتی از تشکیلات دوران سوم دیده می شود.
شمال ایران در قسمتهای سواحل بحر خزر بیشتر تشکیلات دوران سوم و در قسمتهای جنوبی تر (رشته البرز) تشکیلات دوران دوم و اول بانضمام تشکیلات آتشفشانی مشاهده می گردد.
در آذربایجان شمالی غالبا زمینهای دوران دوم و ابتدای دوران سوم و تشکیلات آتشفشانی وجود دارد.
در آذر بایجان شرقی اکثر تشکیلات دوران اول و تشکیلات آتشفشانی است. در آذربایجان غربی و سواحل دریاچه رضائیه تشکیلات دوران اول و ابتدای دوران سوم و تشکیلات آتشفشانی محسوس است.
در مغرب ایران (کرمانشاهان و کردستان) بیشتر تشکیلات مربوط به ابتدای دوران سوم و اواخر دوران دوم است.
در جنوب شرقی ایران (بلوچستان) بیشتر تشکیلات دوران سوم دیده می شود.
نگاهی به گذشته زمين شناسي ايران
" با یاد خدا "
سلام.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این تاپیک با هدف آشنایی با تاریخ وگذشته ی کشورمون باز شده.
خوشحال میشم اگه مقاله یا مطلبی راجب تاریخ ایران داشتین اینجا بذارین.
. . .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
. . .
ايران در دوره پارينه سنگي
به استناد دست افزارهاي سنگي ساده اي كه از انسان در مناطق شرقي و جنوب شرقي قاره آفريقا به دست آمده است، از پيدايش انسان بر روي اين كره خاكي حدود چهار ميليون سال مي گذرد. اين دوره را انسان شناسان دوران " پارينه سنگي " ناميده اند و بر حسب تغييراتي كه به مرور زمان در كاراكتر شدن اين دست افزارها پديد آمده، دوران پارينه سنگي به سه دوره قديم، مياني و جديد تقسيم شده است.
ايران در دوره پارينه سنگي ( Lower Palaeolithic )
بررسيهاي باستان شناسي – انسان شناسي در ايران امروزي براي شناسايي دوره پارينه سنگي، هم جديد و هم محدود است. به دليل همين دو امر، اطلاعات به دست آمده نيز بسيار ناچيز و در محدوده ظن و گمان است. ولي به نظر مي رسد كه با توجه به جغرافياي طبيعي و وضعيت اقليمي ايران، در اين سرزمين دستهاي كوچكي از انسان به صورت پراكنده قادر به زيست و تامين نيازهاي غذايي خود بوده اند. اين گروهها با جمع آوري فرآورده هاي نباتي كه در ايران به صورت خود رو قابل گرد آوري و استفاده بوده اند و همچنين با شكار حيوانات و صيد آبزيان و شايد پرندگان، غذاي مورد نياز خود را تامين مي كردند و در امر تامين غذا از ابزارهاي بسيار ساده و متناسب با تهيه نوع غذا از سنگ، چوب و استخوان حيوانات سود مي جستند. به دليل قدمت اين دوره، وسايل و ابزارهاي ساخته شده از چوب و استخوان به كلي از بين رفته است و فقط ابزارهاي سنگي را انسان شناسان با بررسيهاي باستان شناسي از قسمتهاي مختلف ايران جمع آوري كرده اند.
چون آثار دوره پارينه سنگي قديم را كه در چند منطقه از ايران گزارش كرده اند، بر اساس يك فصل بررسي ارائه شده است، در صحت آنها هنوز نكات ابهام آميزي وجود دارد. ولي، از آنجا كه اين گزارشها در حال حاضر در نوشته هاي مربوط به اين دوره از حيات انسان در ايران، تا به دست آمدن مدارك دقيقتر، راه يافته است، ناچار به ارائه آنها به عنوان اسناد و مدارك دوره پارينه سنگي در ايران، مخصوصا" دوره قديم آن، هستيم. اين مدارك از سه منطقه ايران شناسايي شده اند كه عبارتند از:
1.منطقه اي در نزديكي " بقبقو " در حدود يكصدو چهل كيلومتري مشهد در اطراف بستر خشك " كشف رود" خراسان.
2.آثاري شامل چند افزار سنگي از منطقه اي واقع در آذربايجان، در مثلث بين مراغه، تبريز و ميانه، نيز به دست آمده است كه بنا به گزارش متعلق به دوره پارينه سنگي قديم است.
3.ابزار سنگي به دست آمده از منطقه " لديز " سيستان كه قدمتي برابر با يكصد هزار سال قبل دارند و از نظر فن ابزار سازي، آنها را جزو نوع آشولين ( Acheulean ) يعني جديدترين ابزارهاي سنگي دوره پارينه سنگي قديم طبقه بندي كرده اند.
با توجه به چگونگي پراكندگي و توزيع مناطق معرف دوره پارينه سنگي قديم در ايران، جاي هيچ گونه ترديدي نيست كه بررسي و تحقيق درباره پارينه سنگي قديم در ايران به تنهايي و بدون در نظر گرفتن و ضعيت مناطق همجوار امكان پذير نيست. از طرفي، مطالعات مربوط به دوره پارينه سنگي قديم در مناطق همجوار، يا انجام نشده است و يا چنان مغشوش و غير قابل قبول است كه قابل استناد نيستند. مثلا"، در تركمنستان مطالعاتي كه در اين دوره انجام شده به هيچ صورت با واقعيت علمي مطابقت ندارد. زيرا تمامي آثار سنگي قبل از استقرار در آن نواحي، به دوره ميان سنگي و نوسنگي منسوب شده اند.
علاوه بر موارد فوق، بايد افزود كه تعيين قدمت آثار از طريق استفاده از روشهاي علمي مانند آزمايشات موسوم به پتاسيم آرگون (Potassium Argon ) و تعيين جهت قطب مغناطيسي
( Magnetic Polarity Chronology ) و يا مقدار اورانيوم توريوم ( Uranium Thorium ) كه در ديگر نقاط جهان با موفقيت براي تعيين تاريخ دوره هاي پارينه سنگي به كار رفته است، هنوز بر روي آثار به دست آمده از ايران انجام نشده. به علاوه، وضعيت مربوط به دورانهاي زمين شناسي از جمله دوره پله ايستوسين ( Pleistocene ) يعني دوره ای كه در آن انسان بر كره زمين پديدار شده است، در ايران تاريك و مبهم مي باشد.
ويژگيهاى پوسته ايران زمين از نظر نوع،ضخامت و ايزوستازى
نوع پوسته(Crust) : پـوسـتـه ايــــران پوسته اي است اقيانوسي قارهاي كه بصورت پراكنده ديده ميشود . سنگهاي اقيانوسي نشانگر محل برخورد ليتوسفرهاي قارهاي و بالارانش(upduction) پوسته اقيانوسي هستند . از ديدگاه زمين ساختي پوسته ايران پوستهاي است قارهاي كه بر روي گوشتهاي ناپايدار قرار گرفته است . در واقع حاصل تجمع قطعات پوستههاي قارهاي متفاوت است كه حدفاصل اين قطعات ليتوسفري قارهاي پوسته اقيانوسي شكل گرفته است . از نظر سني قديميترين سنگهاي يافت شده در پوسته ايران 1.4 ميليارد سال سن دارد . كه مربوط به سنگهاي دگرگوني است . سنگهاي سازند كهر ، چاپدوني ، سنگهاي دگرگوني ناحيه شورم سنگهاي ناحيه كلمرد ، قديميترين سنگهاي ايران را تشكيل ميدهند . در ناحيه شمال سبزوار ، شمال تربت حيدريه ، بخشهاي شمالي و شمال غربي گناباد ، جنوب بيرجند ، شمال بندرعباس ، ناحيه صحنه و كنگاور ، بخشهاي نزديك دهشير ، بصورت پراكنده در حاشيه ارتفاعات زاگرس ، ناحيه ميناب ، جازموريان ، بشاگرد و در جنوب شرق ايران ، همچنين قرهداغ در شمال غرب ايران ، مناطقي هستند كه آثار پوسته اقيانوسي ديده ميشود كه اصطلاحا به آن افيوليت ملانژ گفته ميشود . وجود پوسته اقيانوسي بصورت پراكنده در بخشهاي مختلف ايران نشانگر آن است كه در يك دوره زماني خاص پوسته ايران تحت تاثير كشش بوده، به شكلي كه باعث شده قطعات ليتوسفري قارهاي از هم فاصله بگيرند و پوسته اقيانوسي در بين آنها شكل گيرند .تغيير رژيم تكتونيكي منجر به از بين رفتن نيروهاي كششي شده و عملكرد ورقههاي ليتوسفري حاشيه فلات ايران از جمله ورقه عربستان ، شبه قاره هند ، فلات توران ، منجر به شكل گيري رژيم فشاري گرديده است كه منجر به بالارانش (upduction) و در بخشهايي فرورانش (subduction) ورقه اقيانوسي شده كه افيوليت ملانژها را بوجود ميآورد . بررسي نقشه عمقي موهو در ايران نشانگر ضخيم بودن پوسته در ناحيه زاگرس با ضخامت تقريبي 55 كيلومتر و نازك بودن پوسته در ناحيه سيرجان با عمق 20 كيلومتر ميباشد (ساحل مكران 28 كيلومتر ، ناحيه البرز 30-35 كيلومتر ، شرق ايران 45 كيلومتر ، كوير لوت 35 كيلومتر ، دشت خوزستان 30-35 كيلومتر ، شمال تنگه هرمز 32 كيلومتر ) . مطالعه نقشه آنومالي گراني در بخشهاي مختلف ايران نشانگر اختلاف زياد از نظر جرم در پوسته است . در كوير لوت آنومالي 50+ ميليگال و در حاشيه درياي عمان كاهش آنومالي تا حد 45- ميليگال وجود دارد ، كه نشانگر فرورانش يك بخش سنگين به درون زمين است .
نوع پوسته بستگى کامل به سرشت فيزيکوشيميايى آن دارد. در ايران، پوسته از دو نوع قارهاى((Continental و اقيانوسى((Oceanic است که به صورت نوار و يا قطعات نامتجانس در کنار يکديگر قرار گرفتهاند. از همينرو نوروزى (1972)، ديويى و همکاران (1973)، پوسته ايران را مجموعهاى از خردقارههاى ((Micro – Plates به هم پيوسته ميدانند. از ميان دو نوع پوسته گفته شده، پوسته قارهاى سهم بيشترى دارد، به گونهاى که بخش اعظم پوسته از نوع قارهاى است و از حدود 20 ميليون سال پيش تاکنون، در يک رژيم زمينساختى فشارى، ستبرشدگى و کوتاه شدگى بر آن تحميل شده است. با اين وجود، بستر درياى عمان از نوع پوسته اقيانوسى است که با سرعت 8/4 سانتيمتر در سال به زير مکران کشيده ميشود (لوپيشون، 1968) و يا، در بستر درياى خزر، يک پوسته قديمى اقيانوسى وجود دارد که به طور شيبدار به زير بخش شمالى (البرز) کشيده شده است (گالپرين و همکاران، 1962 – بربريان و کينگ، 1981 )جدا از پوستههاى اقيانوسى در جا (Authochton) بستر عمان و خزر، مجموعههاى افيوليتى موجود در امتداد پارهاى از گسلهاى عمده ايران نيز نوعى پوسته اقيانوسى نابرجا((Allochton هستند که به دليل بسته شدن اشتقاقهاى درون قارهاى، به روى پوسته قارهاى رانده شدهاند و رخنمون آنها، محل تقريبى مرز قارههاى کهن را ترسيم ميکند.
» ضخامت پوسته : از نقشه گرانيسنجى موهو، تهيه شده توسط دهقانى و ماکريس (1983)، قابل تفسير است. بر اساس اين نقشه، در زيرراندگى اصلى زاگرس (زاگرس مرتفع)، بيهنجاريهاى ثقلى به حداقل (230 ± ميليگال) ميرسد و در اين ناحيه، پوسته ايران با 50 تا 55 کيلومتر ضخامت، بيشترين ستبرا را دارد. ولى، به سوى جنوب باختر، ناپيوستگى موهو (Moho) در ژرفاى 40 کيلومتر است، از اين رو به نظر ميرسد که در زاگرس، پوسته از شمال خاور به جنوب باختر نازک ميشود. اشنايدر و برزنجى (1986) نيز نشان دادند که در کمربند چينخورده زاگرس، ناپيوستگى موهو، به سمت شمال خاورى، حدود يک درجه شيب دارد و در ژرفاى 40 کيلومتر است. ولى، در نزديکى راندگى اصلى زاگرس ناپيوستگى موهو 5 درجه شيب دارد و در ژرفاى 65-58 کيلومتر است. در خاور ايران هم پوسته به نسبت ستبرى به ضخامت 40 تا 48 کيلومتر، قابل شناسايى است. در امتداد ساحل درياى عمان پوسته با ستبراى 25 کيلومتر نازکترين بخش از پوسته ايران است. در مرز شمالى ايران به سمت درياى خزر، رشته کوههاى البرز ريشهاى نشان نميدهد و ضخامتى کمتر از 35 کيلومتر دارد. از سوى ديگر، در فرونشستهاى لوت و کوير، پوسته قارهاى با ضخامت کمتر از 40 کيلومتر، در تعادل ايزوستازى (Isostatic equilibrium) است. در کمان ماگمايى اروميه – بزمان، ضخامت پوسته 45 تا 50 کيلومتر است و در جنوب باخترى زون سنندج – سيرجان ضخامت پوسته به حدود 60 کيلومتر ميرسد.
دادههاى گوناگون نشان ميدهند که ميانگين ستبراى پوسته قارهاى در ايران، حدود 40 کيلومتر است . اگرچه افزايش ضخامت پوسته در سنندج – سيرجان و زاگرس مرتفع به رانده شدن ورق ايران مرکزى به روى ورق عربستان و تکرار موهو نسبت داده شده است، ولى با توجه به الگوى ساختارى ايران، ديده ميشود که افزايش ضخامت پوسته به طور عمده در محل تقريبى برخورد ورقها است. از همينرو دهقانى و ماکريس، ضخيم شدگى پوسته زاگرس مرتفع و سنندج – سيرجان را حاصل فرآيند فشارشى وابسته به بازشدن درياى سرخ ميدانند و بر اين باورند که در اين منطقه، دگرشکلى بيشتر در اثر راندگى و جابجايى سفرههاى رانده است و برخورد بين ورق ايران و زاگرس از نوع قاره – قاره است و در حال حاضر هيچگونه فرورانشى در زير منطقه راندگى زاگرس وجود ندارد. در کمان ماگمايى اروميه – بزمان نيز علوى (1994) افزايش حدود 5 تا 10 کيلومتر ضخامت پوسته را به فعاليت ماگمايى و گسلش راندگى نسبت ميدهد. در کوههاى خاور ايران هم، برخورد ورقهاى لوت و افغان ميتواند در ستبر شدگى پوسته نقش داشته باشد.
» ايزوستازى پوسته : نقشه بيهنجارى همايستايى ايران که بر پايه انگاره تعديل شده آيرى Airy hypothesis تهيه شده است نشان ميدهد که چگالى بلنديها 67/2، چگالى ميانگين پوسته 75/2، چگالى ريشه کوهها 85/2، چگالى گوشته بالايى 35/3 گرم بر سانتيمتر مکعب و ضخامت عادى پوسته 30 کيلومتر است (دهقانى و ماکريس، 1983).
در نواحى بزرگى از ايران همچون لوت، فرونشستهاى کوير و همچنين رشته کوههاى خـاور ايران و بخش وسيعـى از کوه زاگرس، بيهنجاريهـاى همايستايى بين صفــر تا 10± ميليگال و حاکى از تعادل همايستايى کامل اين مناطق است.
در نواحى بزرگى از ايران همچون لوت، فرونشستهاى کوير و همچنين رشته کوههاى خـاور ايران و بخش وسيعـى از کوه زاگرس، بيهنجاريهـاى همايستايى بين صفــر تا 10± ميليگال و حاکى از تعادل همايستايى کامل اين مناطق است.
آشفتگيهاى همايستايى، بيشتر در منطقه خوزستان، ساحل درياى مازندران و مرز ميان رشته کوه زاگرس و پهنه مکران ديده ميشود. در راندگى اصلى زاگرس، هر چند که مقادير ايزوستازى بسيار کم است، ولى هنوز به حالت جبــران نرسيده است. رشته کوههاي البـرز، فراتر از حالت جبران است و هيچ ريشهاى در زير آن وجود ندارد که به نظر دهقانى و ماکريس، به احتمال زياد حاصل سفرههاى رورانده نابرجاست. حوضه خزر جنوبى، آنومال ثقلى شديد (100- تا 250- ميليگال) دارد که نشانه نبود تعادل ايزوستازى است.محاسبات زون شاين و لوپيشون (1986) نشان داده است که در حال حاضر، در حدود يک تا دو کيلومتر از فرونشينى زمينساختى در آن جبران نشده و اين امر ممکن است ناشى از نيروهاى فشارشى باشد که در 6 ميليون سال گذشته اين ناحيه را تحت تأثير ميداشته است
geoaria