تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 2 اولاول 12
نمايش نتايج 11 به 20 از 20

نام تاپيک: چرخش قهرمانانه

  1. #11
    آخر فروم باز XENON24's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,646

    پيش فرض

    دختری دیدم خجالت لت لت می‌کشید!

    اکنون چند ماهی‌ هست که چرخش ناگهانی الهام چرخنده از یک «بازیگر سینما و تلویزیون» به «ملکه وجاهت امت اسلامی» خبرساز شده ولی نیم‌نگاهی به سابقه‌اش نشان می‌دهد که او از همان اول هم با رسم عاشق‌کشی و شیوه شهرآشوبی چندان بیگانه نبوده است.
    این آرشیتکت و والیبالیست سابق با فیلم سینمایی «شب یلدا» ساخته کیومرث پوراحمد به جامعه هنری ایران معرفی شد. او در صحنه‌ای از این فیلم، آهنگ «با تو رفتم، بی تو باز آمدم» ویگن را می‌خواند تا برای اولین بار در جمهوری اسلامی صدای تک‌خوان زن در سالن سینماها بپیچد.



    او بعد از بازی در چند فیلم در حالی‌که انتظار می‌رفت حضور بازیگری‌اش بیشتر شود در یک چرخش ناگهانی به همراه همسر سابق‌ دوم‌اش فرشید نوابی به مالزی رفت تا در شبکه ماهواره‌ای MITV برنامه‌ای تحت عنوان مسابقه آواز ستاره مهاجر تولید کنند. این برنامه که به اقتباس از «آمریکن آیدل» ساخته شده بود کیفیت بسیار نازلی داشت ولی چون اولین مسابقه آواز از این نوع در رسانه‌های ایرانی بود مورد توجه بینندگان قرار گرفت و مجری آن یعنی الهام چرخنده این‌بار در سطح عمومی‌تری شناخته شد.

    بعدا اعلام شد که مجوز موقت شبکه مهاجر به دلیل کلاهبرداری میلیونی از بینندگان لغو شده است و به این ترتیب این شبکه هم به رسانه‌های غیرقانونی خارج از کشور پیوست.
    شاید به همین دلیل الهام چرخنده و فرشید نوابی به ایران بازگشتند تا این‌بار برنامه «آکادمی موسیقی ایرانی» را با الگوگیری از «آکادمی موسیقی گوگوش» روانه‌ی شبکه خانگی کنند. او درباره ویژگی‌های این برنامه به وبسایت روزگار نو گفته است: «بخش‌های کلاسیک و سنتی هم در کنار موسیقی پاپ خواهیم داشت. به این ترتیب علاقمندان موسیقی سنتی هم می‌توانند برای اولین بار در این برنامه به رقابت با یکدیگر پرداخته و قابلیت‌های خود را نشان دهند. هیات داوران‌مان کاملا جدا و تفکیک شده هستند؛ فریدون شهبازیان، ناصر چشم آذر و حمید حامی هیات داوران بخش پاپ هستند، شهرام ناظری و حمیدرضا نوربخش داوران بخش موسیقی سنتی هستند، و نسرین ناصحی و هوشنگ پروازی هم داوران بخش کلاسیک.»
    اکنون می‌دانیم که این برنامه هرگز ساخته نشد و الهام چرخنده در یک چرخش به عقب، دوباره به عرصه بازی روی آورد. «آوای باران» نام آخرین سریالی بود که پیش از عید بازی کرد و بازی‌اش در یک نقش منفی مورد توجه واقع شد.

    در برنامه ویژه عید نوروز ۱۳۹۳ بود که با ابراز ارادت بی‌سابقه و ناگهانی به رهبر جمهوری اسلامی چرخش ویژه‌‌اش را اعلام کرد. بعدا اعلام شد که چرخنده در اسفندماه گذشته از همسرش جدا شده است. او برای این‌که از زندگی قبلی کاملا مجزا شود صفحه‌ی فیس‌بوک‌اش را بدون فعالیت رها کرد و با چهره جدید در اینستاگرام صفحه‌ای با این یادداشت باز کرد: «صفحه اصلي الهام چرخنده، من همه جانم امیرالمومنین؛ رهبرم ؛ خاکم ؛ تموم مسلمین. اینجا دلا زهراییه* مراقب نوع نوشته هاتون باشید!!»

    خانم چرخنده در یکی از اولین پست‌های اینستاگرام با انتشار فیلمی ادعا کرد که به ماشین‌اش حمله شده و خودش را هم با چوب زده‌اند. احتمالا این هم نشان از محبوبیت بالای رهبر دارد که هر کسی به او ابراز ارادت می‌کند بلافاصله از چشم مردم می‌افتد و مورد حمله‌ی فیزیکی و مجازی قرار می‌گیرد.



    او در این صفحه خودش را Iranian Actress معرفی کرده ولی اخیرا اعلام شده که درحال ساخت یک مجموعه مستند «پنجاه» قسمتی درباره شهدای اقلیت‌های مذهبی است. خیلی‌ها دلیل چرخش ۱۸۰ درجه‌ای او را برخورداری از رانت‌های این‌چنینی ارزیابی می‌کنند، در حالی‌که عده دیگری حتی بر سلامت روان او شک دارند. گروهی از تعقیب‌کنندگان او در صفحه اینستاگرام -خیلی مشفقانه و با نظر موافق- ازش خواسته‌اند که دلیل تغییر و تحول‌اش را توضیح بدهد، که البته به هیچ‌کدام جوابی نداده است.
    عده‌ای دیگر همه این اتفاقات را در چهارچوب سناریویی امنیتی تحلیل می‌کنند. آن‌ها به اتفاقات مشابه استناد می‌کنند. مثلا بازداشت «امیر تتلو» خواننده‌ای که بعد از آزادی از زندان، ناگهان توبه کرد و به شیوه‌ای مشابه در سلک ارادتمندان رهبر درآمد. و یا «حبیب محبیان» که بعد از سال‌ها زندگی در لوس‌انجلس با بازگشت به میهن «ناگهان» حس ارادت‌اش به شهدا و رزمندگان گل کرد و برای آن‌ها آواز خواند. و یا بقیه کسانی که در امنیت‌خانه جمهوری اسلامی «خیلی خودجوش» دچار چرخش ۱۸۰ درجه‌ای شدند و همه گذشته خود را «به اختیار» زیر سوال بردند.

    این گروه حتی ماجرای استعفای چرخنده از پروژه یار دوزادهم تیم ملی را سوال برانگیز می‌دانند. اعلام شد که «برخی از هنرمندان نسبت به حضور الهام چرخنده به عنوان مجری طرح اعتراض داشتند و گفتند اگر او باشد ما در این پروژه حضور نخواهیم یافت.» سوال این‌جاست که چطور این هنرمندان می توانستند سیدجواد هاشمی (همیشه شهید سینمای ایران) و محمدرضا شریفی‌نیا (با سابقه اظهر من الشمس) را تحمل کنند ولی الهام چرخنده را نه! بعدا سیدجواد هاشمی در پاسخ به این ادعا عنوان کرد: «حکایت خانمی هم که فرموده‌اند مرا بخاطر همراهی با ولایت طرد کردند، نه تنها عجیب نیست که مسبوق به سابقه نیز هست … ضمنا ایشان مطرح کرده اند از مجری طرحی استعفاء داده‌اند و من نمی دانم کی به این سمت رسیده بودند که استعفاء بدهند! مجری طرح توسط تهیه کننده انتخاب می‌شود و بنده هرگز ایشان را انتخاب نکرده‌ام.»

    ولی آیا دلیل واقعی استعفای الهام چرخنده ترس از به خارج فرستادن و از کنترل خارج شدن‌اش نبود؟ تا نکند یک‌وقت با چرخشی دیگر همه رشته‌های سناریوی امنیتی را پنبه کند؟ آن عده که معتقد به سناریوی امنیتی هستند رفتار الهام چرخنده را دیکته شده و شبیه کسی که تحت نظارت شدید است تحلیل می‌کنند.



    این سوال برای خیلی‌ها -حتی بسیاری از معتقدین به جمهوری اسلامی و همفکران فعلی الهام چرخنده- پیش آمده که چطور همیشه یک گروه رسانه‌ای اعم از عکاس و تصویربردار ایشان را همراهی می‌کنند تا تحولات مکرر روحی‌اش را که طبعا باید در زمان‌های خلوت و خصوصی اتفاق بیافتد، بلافاصله در بوق سیما کنند، یا در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارند.

    سال‌هاست که ترجیع‌بند سخنان همه مسئولین جمهوری اسلامی این‌ است که دنیای غرب از زنان استفاده ابزاری می‌کند تا بی‌اخلاقی را ترویج دهد. اکنون این‌جا آن‌چه دارد اتفاق می‌افتد سوءاستفاده ابزاری آشکاری‌ست که احتمالا به قصد اشاعه مفاهیم ارزشی نظیر حجاب، چادر، شهدا و رزمندگان، رهبر مسلمانان جهان و از این قبیل انجام می‌شود. در اوج این تلاش‌ها الهام چرخنده در یک برنامه تلویزیونی در قم ظاهر شد تا تغییر حجابش را به چادر اعلام عمومی کند، آن‌هم در حضور بی‌سابقه حاج‌آقاهای روحانی و غیر روحانی به عنوان تماشاگر، و مجلس‌گردانی مجری‌ای که با ادا و اطوار پااندازهای ِفیلم‌فارسی‌ سعی می‌کرد انگشتر و دست‌بند و تسبیح و دیگر وسائل شخصی او را به مبالغ ناقابل چند ده میلیون تومانی به حراج بگذارد. این نمایش گروتسک آن‌جا تکمیل می‌شد که مهمان با عشوه از تسبیح‌اش گفت که «خیلی باهاش لذت بردم» و مجری از حضار درخواست کرد که «بزن دست قشنگه رو»!!! (یک‌نوع منحصر به فرد از شوی مبتذل اسلامی که به استریپ‌تیز پهلو می‌زد و با وجود نگاه‌های حریص و خریدار حضار شاید بشود اصلا اسم‌ این نوع برنامه ابداعی را استریپ‌هیز گذاشت.)

    در میخانه ببستند خدایا مپسند / که در خانه تزویر و ریا بگشایند

    به نظر می‌آید که در پشت صحنه‌ی شمایل جدیدی که به نام «الهام چرخنده» ساخته شده است، چه شخص شخیص خودش باشد و چه یک تیم امنیتی-رسانه‌ای آن‌را بگرداند، به بازخورد اجتماعی این‌گونه رفتار و گفتار توجهی نمی‌شود. و اگر می‌شود احتمالا باید توجیهی برای موج تنفر عمومی از این خودنمایی‌های گل‌درشت مذهبی هم ساخته شده باشد. بدیهی‌است که اعتقاد هر شخص به خودش مربوط است ولی روح جمعی ایرانی که نمود عالیه‌اش را می‌توان در گنجینه ادبیات پرسابقه‌اش سراغ کرد آشکارا از هرگونه تظاهر و ریاکاری بیزاری می‌جوید. بی‌جهت نیست که وقتی الهام چرخنده آن‌طور با حرارت مصنوعی سعی می‌کند حتی از خلیج فارس هم تعریف کند مردم بدشان می‌آید و پس می‌زنند. چرخش اگر در جهت مثبت هم باشد وقتی با سرعت مناسب انجام نشود به سرگیجه و نهایتا سقوط می‌رسد. خیلی‌ها با نگرانی به پرده پایانی این نمایش می‌اندیشند.
    Last edited by XENON24; 17-09-2014 at 03:30.

  2. 2 کاربر از XENON24 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #12
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    الهام چرخنده در بخشی از سخنانش در بین دانشجویان دانشگاه آزاد ارومیه گفت:

    امروز من میتوانم الگو باشم و بگویم با همین وضعیتم میتوانم فیلم بسازم، نگذارید هوای مسموم فرهنگی وارد کشور شود.
    با توجه به آنکه همواره در فیسبوک و اینستاگرام انلاین هستید، نگذارین وضعیت فضای مجازی اینطوری باشه.
    وگرنه آقا داعشه سر و کله اش این نزدیکا پیدا میشه !!

    و ...
    در پایان سخنرانی نیز خانم چرخنده یکی از دانشجویان علاقمند به چادر رو به این پوشش مزین کردن.

    بقیه سخنان تامل برانگیز ایشون رو میتوانید در لینک زیر مشاهده کنید :



    اما تفسیری که میشه از چنین سخنانی پس از چرخش های قهرمانانه داشت:

    یک باوری در بین بسیاری از انسان ها وجود دارد که اگر من حرفی زدم و عده زیادی خشمگین شدن و اون عده مخالف اندیشه های من بودن، پس حتما حرف من درست است.
    در واقع سنجش حقانیت کلام ما بشه خشم دشمنان ما، هرچقدر آنی که میپنداریم دشمن است بیشتر خشمگین شود، باید بیشتر به باورهای خودمان ببالیم !!

    در حالیکه به نظر من چنین دیدگاهی به زندگی و سایر انسان ها بیش از پیش به گسترش دُگماتیسم کمک میکنه.
    ما با خشمگین کردن انسان هایی با تفکرات بدوی، اونارو بیشتر تشویق میکنیم که اونا دارن راه حق رو میرن.
    چون ملاک حق و باطل برای اونا خشمگین شدن مخالفینشون هست نه منطق و علم.


    جمع بندی:

    سکوت که راه حل نیست و انسان رو عذاب میده، خشم در برابر تفکرات بدوی هم که کارساز نیست، فرصت مناظره سالم هم که داده نمیشه، پس دنبال نخود سیاهی بگردین که در این موارد چه میشه کرد !!

  4. 7 کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #13
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    این چرخش ها خیلی جالب هستند، به خصوص برای افرادی که در همون زمان بطور کم و بیش یکدفعه چرخشی در سایر ابعاد زندگیشون هم رخ می ده، مثل الهام چرخنده که یکدفعه بطور کاملا اتفاقی (!!!!)، ایشون بدون هیچ سابقه در کارگردانی بهشون وظیفه کارگردانی یک مستند 50 قسمتی واگذار میشه، هنوز اولی منتشر نشده فراخان مستند دوم ایشون هم ارائه شده و ایشون که تحصیلات خودش در دانشگاه رو ناتمام گذاشته و کنار کشیده یکدفعه تبدیل میشه به شخصی که برای سخنرانی به دانشگاه ها فرستاده میشه. عجب الگوی جالبی برای دانشجوها.


    اما تفسیری که میشه از چنین سخنانی پس از چرخش های قهرمانانه داشت:

    یک باوری در بین بسیاری از انسان ها وجود دارد که اگر من حرفی زدم و عده زیادی خشمگین شدن و اون عده مخالف اندیشه های من بودن، پس حتما حرف من درست است.
    در واقع سنجش حقانیت کلام ما بشه خشم دشمنان ما، هرچقدر آنی که میپنداریم دشمن است بیشتر خشمگین شود، باید بیشتر به باورهای خودمان ببالیم !!

    در حالیکه به نظر من چنین دیدگاهی به زندگی و سایر انسان ها بیش از پیش به گسترش دُگماتیسم کمک میکنه.
    ما با خشمگین کردن انسان هایی با تفکرات بدوی، اونارو بیشتر تشویق میکنیم که اونا دارن راه حق رو میرن.
    چون ملاک حق و باطل برای اونا خشمگین شدن مخالفینشون هست نه منطق و علم.


    جمع بندی:

    سکوت که راه حل نیست و انسان رو عذاب میده، خشم در برابر تفکرات بدوی هم که کارساز نیست، فرصت مناظره سالم هم که داده نمیشه، پس دنبال نخود سیاهی بگردین که در این موارد چه میشه کرد !!
    راه حل صحیح به نظر من بی اهمیتی است. این نوع رفتارها تفاوت خاصی با ترولینگ نداره در دید من چون صرفا به جهت خشمگین کردن مخالفان (و راضی کردن موافقان بنیادگرا) صورت می گیره و تاثیر خاصی در محیط عمومی و بین افراد متعادل نداره، و بهتره بهشون غذا داده نشه.

    پ.ن. این رو می تونیم به شکل یک مغلطه هم در بیاریم. مغلطه خشم مخالفان.

  6. 6 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #14
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    الهام چرخنده در بخشی از سخنانش در بین دانشجویان دانشگاه آزاد ارومیه گفت:

    امروز من میتوانم الگو باشم و بگویم با همین وضعیتم میتوانم فیلم بسازم، نگذارید هوای مسموم فرهنگی وارد کشور شود.
    با توجه به آنکه همواره در فیسبوک و اینستاگرام انلاین هستید، نگذارین وضعیت فضای مجازی اینطوری باشه.
    وگرنه آقا داعشه سر و کله اش این نزدیکا پیدا میشه !!

    و ...
    در پایان سخنرانی نیز خانم چرخنده یکی از دانشجویان علاقمند به چادر رو به این پوشش مزین کردن.

    بقیه سخنان تامل برانگیز ایشون رو میتوانید در لینک زیر مشاهده کنید :



    اما تفسیری که میشه از چنین سخنانی پس از چرخش های قهرمانانه داشت:

    یک باوری در بین بسیاری از انسان ها وجود دارد که اگر من حرفی زدم و عده زیادی خشمگین شدن و اون عده مخالف اندیشه های من بودن، پس حتما حرف من درست است.
    در واقع سنجش حقانیت کلام ما بشه خشم دشمنان ما، هرچقدر آنی که میپنداریم دشمن است بیشتر خشمگین شود، باید بیشتر به باورهای خودمان ببالیم !!

    در حالیکه به نظر من چنین دیدگاهی به زندگی و سایر انسان ها بیش از پیش به گسترش دُگماتیسم کمک میکنه.
    ما با خشمگین کردن انسان هایی با تفکرات بدوی، اونارو بیشتر تشویق میکنیم که اونا دارن راه حق رو میرن.
    چون ملاک حق و باطل برای اونا خشمگین شدن مخالفینشون هست نه منطق و علم.


    جمع بندی:

    سکوت که راه حل نیست و انسان رو عذاب میده، خشم در برابر تفکرات بدوی هم که کارساز نیست، فرصت مناظره سالم هم که داده نمیشه، پس دنبال نخود سیاهی بگردین که در این موارد چه میشه کرد !!
    این خانوم رو نمیدونم چرا یهو اینقدر بزرگ و مهم جلوه دادن!
    اصلا در حدی نیست و نبوده که بخواد اینقدر ریز شد در رفتار و اخلاق و چرخش و پشتک و باروش!
    حتی در بین بازیگرهای زن ایرانی هم عددی به حساب نمیاد!!!
    علت اینکه یهو سوژه میشه به این دلیله که مردم بیکار ایران دنبال اینن که به طور مداوم یک موضوع و سوژه ای برای مانور دادن داشته باشن
    اگه کسی محل به همچین ادمایی نزاره ایشون چه فرقی با میلیون میلیون تا خانومای دیگه ی ایران داره؟

  8. 4 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #15
    کاربر فعال فلسفه A.M.D.D.E.V.I.L's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    Void
    پست ها
    2,053

    پيش فرض

    قضاوت آسان نیست ، لابد ایشون هم دلایل خودشون رو برای "چرخش" داشتن ... اما چیزی که مطلقه ، قدرت پول هست که انسان هارو به هر چیزی وا میداره .

  10. 5 کاربر از A.M.D.D.E.V.I.L بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #16
    کـاربـر بـاسـابـقـه mohsen_gh1991's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    در جای خشک و خنک، دور از دسترس اطفال
    پست ها
    2,405

    پيش فرض

    به نظر من کار بدی نبود که اول کار به رهبری تبریک گفت عیدو. دوس داشته خب حتما هومن سیدی هم فک کنم به روحانی تبریک گفت تویه جمع عمومی.
    ولی خب برای این چرخنده هه مردم چه تو فضای مجازی چه واقعی کاری کردن که بنده خدا دیگه نه راه پس داشت نه راه پیش. اگه تبریکشو پس میگرفت ضایع بود دیگه.مجبور شد برای اثبات اینکه رو حرفش هست موضع گیری های شدیدتری داشته باشه. البته حق هم داشت. حالا هم که دیگه به قول عادل فردوسی پور تصویر کاملا گویاست(تصویر سخنرانی تو ارومیه) به نظر من با این کارها و این سخنرانی ها فقط داره اعاده حیثیت میکنه.

  12. این کاربر از mohsen_gh1991 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #17
    در آغاز فعالیت اندیشمند's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2014
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    9

    پيش فرض

    این خانوم رو نمیدونم چرا یهو اینقدر بزرگ و مهم جلوه دادن!
    اصلا در حدی نیست و نبوده که بخواد اینقدر ریز شد در رفتار و اخلاق و چرخش و پشتک و باروش!
    حتی در بین بازیگرهای زن ایرانی هم عددی به حساب نمیاد!!!
    علت اینکه یهو سوژه میشه به این دلیله که مردم بیکار ایران دنبال اینن که به طور مداوم یک موضوع و سوژه ای برای مانور دادن داشته باشن
    اگه کسی محل به همچین ادمایی نزاره ایشون چه فرقی با میلیون میلیون تا خانومای دیگه ی ایران داره؟
    انتقاد شما بهتر است به مسئولینی وارد شود که از ایشان به گونه های مختلف حمایت می کنند و قصد دارند ایشان را نوعی قهرمان زنان کشور نشان دهند.

  14. #18
    كاربر فعال اتومبیل، متفرقه، سبک زندگی MOHAMMAD_ASEMOONI's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زمین پهناور خدا (أرضُ اللّٰه الواسعة)
    پست ها
    9,755

    پيش فرض

    سلام
    حتماً این دعا رو شنیدین حتی اگر اصلاً هم بهش اعتقاد نداشته باشین :
    ای دگرگون کننده ی دلها و دیده ها , حال و روز ما را متحول کن به بهترین حال و روز
    یا مُقُلِّبَ القُلوبِ وَالأبصار ......

    در زندگی همه ی انسانها نقطه هائی هست به نام نقطه ی تحول .
    نقطه ی تحول یعنی لحظه ی تغییر کردنِ عقیده ( پندار ) و سپس گفتار و کردار به سمت بهتر شدن یا به سمتِ بدتر شدن .
    تحول اگر اجباری باشه دیگه تحول نیست اصلاً
    مثل اون 200 دختر دبیرستانی که جماعت بوکوحرام در نیجریه 6 ماه پیش دزدیدنشون از مدرسه و تهدید شدند که یا مسلمان میشند یا کشته میشند .
    اون ببچاره ها هم فقط برای حفظ جانِ شیرین از مرگِ حتمی به ظاهر مسلمان شدند و به عقد مردان بوکوحرام در اومدند ( به گفته ی رهبر بوکوحرام ) .
    این تحول نیست چون نه دل متحول شد و نه دیده . این ریا , نفاق , ظاهرسازی , نقش بازی کردن هست یا هر اسم دیگه ای که روش بذارین .
    نتیجه ی تحولِ واقعی , تغییر افکار و تغییر گفتار و تغییر رفتار و تصمیمها و سیاستها و برنامه ها هست .
    در تحول اجباری یا ساختگی افکار تغییر نمیکنه و رفتار و گفتار هم فقط بعضی وقتها مختلف هست تا دروغین بودنِ دگرگونی برمَلا نشه .
    بعضیها به دلائل مختلف این دگرگونیِ ظاهری یا واقعی رو پنهان میکنند یا براش اسمهای مختلف میذارند
    خوردن جام زهر , نرمش قهرمانانه , عقب نشینی تاکتیکی , اصلاحات و غیره .
    علتِ اول و اصلیِ بیشتر این چرخشها و نرمشها و اصلاحات فقط حفظ بقا و جلوگیری از نابودی و فروپاشی و سقوط و حفظ منافع هست .
    این قسمت رو هم اگر دوست داشتین بخونین که در مورد یکی از عجیب ترین و جاودانه ترین دگرگونیهای انسان در تاریخ بشریت هست
      محتوای مخفی: ! 
    در یکی از کتابهائی که گفته میشه سخنان خالق جهان هستی هست آمده که :
    وقتی فرعون قدرت پسر خوانده اش موسی رو در تبدیل کردن عصا به مار دید , گفت که این جادوست و من با جادوئی قویتر اون را خنثی میکنم
    پس دستور داد به کارگزاران که بهترین جادوگران رو بیارند برای رویاروئی با موسی .
    کارگزاران رفتند و بهترین شاه جادوگران رو آوردند که بقیه ی جادوگرها در برابرشون چیزی برای گفتن نداشتند .
    شاه جادوگرها به فرعون گفتند اگر موسی رو شکست بدیم چی میدی به ما ؟ ( مزد ما چی هست ؟ )
    فرعون گفت : از مُقَرّبینِ درگاهِ من میشید .
    این پاداش و اجرِ بسیار بسیار زیادی بود و معنیش خوردن و خوابیدن و کیف کردن در درگاه فرعون تا آخر عمر بود .
    رویاروئی شروع شد و شاه جادروگرها وقتی کار موسی رو دیدند متوجه شدند که این جادو نیست بلکه واقعی هست و در یک لحظه دلها و دیده هاشون دگرگون شد و متحول شدند و به خاک افتادند و باخشوع ( ترس و احترام ) سجده کردند و گفتند ایمان آوردیم به پروردگار موسی
    فرعون نه تنها به سمتِ بهتر شدن متحول نشد , بلکه کفر و انکارش هم بیشتر شد و همه ی جادوگرها رو تهدید به شکنجه و مرگی فجیع و هولناک کرد ( بریدنِ دست و پا برعکس هم و آویزان کردنشون به تنه ی نخل تا مرگ ) .
    فقط به دگرگونی و چرخش اعتقادیِ جادوگرها فکر کنین که چقدر قدرتمند بود این چرخش و دگرگونی که دست از نعمتهای درگاه فرعون کشیدند و مرگ فجیع به دست یکی از ظالمترین حاکمانِ تاریخ بشریت رو ترجیح دادند اما از عقیدشون دست بر نداشتند !!!
    دگرگونی در یک لحظه از قله ی کفر به قله ی ایمان .
    اینه دگرگون شدنِ واقعیِ دلها و دیده ها .
    به فرعون گفتند :
    هر حکمی میخوای صادر کنی در مورد ما صادر کن . ما به پروردگارمون ایمان آوردیم و دیگه هم برنمیگردیم و ازش تقاضا داریم که خطاهای گذشته ی ما رو ببخشه .
    گمان نکنم در تاریخ بشریت دگرگونی و تحول و چرخشی واقعی تا این حد بزرگ و سریع و قدرتمند بوده باشه .
    حداقل تا جائی که بنده خبر دارم .
    در یک لحظه , رها کردنِ اوج ناز و نعمت و آسایش و لذتهای دنیوی و پذیرفتن سخت ترین شکنجه ها و مرگ فجیع اما برنگشتن از تصمیم و دگرگونی .
    اگر دگرگونی مثل این سراغ دارین یا پیدا کردین حتماً خبر بدین .
    مراقب لحظاتِ دگرگونیِ خودتون باشید چون یا بسیار خطرناک هست ( تغییر به سمت بد شدن یا بدتر شدن ) یا بسیار گرانبها و ارزشمند هست ( تغییر و چرخش به سمت خوب شدن یا خوبتر شدن ) .

  15. 4 کاربر از MOHAMMAD_ASEMOONI بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #19
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    در زندگی همه ی انسانها نقطه هائی هست به نام نقطه ی تحول .
    نقطه ی تحول یعنی لحظه ی تغییر کردنِ عقیده ( پندار ) و سپس گفتار و کردار به سمت بهتر شدن یا به سمتِ بدتر شدن .

    نتیجه ی تحولِ واقعی , تغییر افکار و تغییر گفتار و تغییر رفتار و تصمیمها و سیاستها و برنامه ها هست .
    در تحول اجباری یا ساختگی افکار تغییر نمیکنه و رفتار و گفتار هم فقط بعضی وقتها مختلف هست تا دروغین بودنِ دگرگونی برمَلا نشه .
    بعضیها به دلائل مختلف این دگرگونیِ ظاهری یا واقعی رو پنهان میکنند یا براش اسمهای مختلف میذارند
    خوردن جام زهر , نرمش قهرمانانه , عقب نشینی تاکتیکی , اصلاحات و غیره .
    علتِ اول و اصلیِ بیشتر این چرخشها و نرمشها و اصلاحات فقط حفظ بقا و جلوگیری از نابودی و فروپاشی و سقوط و حفظ منافع هست
    شخصیت انسان چگونه شکل میگیرد؟
    از کودکی تا نوجوانی تا جوانی یک پروسه بسیار زمان بر و تحت تاثیر خانواده، محیط، جامعه، تاریخ اجدادش و ....

    فردی میتواند ادعا کند دچار تحول شده است، که در پروسه ای نسبتا زمان بر به دنبال چالش های زندگیش بگرده و مرحله به مرحله پیشرفت کنه.

    مرحله به مرحله دلایل بیزاریش از گذشته رو واکاوی کنه و جلو بره، در اینصورت شیپورهای انقلابی را هم از او نخواهید شنید.



    انقلاب های کوتاه مدت شخصیتی، ضعیف ترین و بدترین نوع تغییر شخصیت هستند و حتی میتوانیم اسم جوگیری رو روی آنها بگذاریم تا تحول !!

    افرادی که به صورت انقلابی همه گذشته شون رو دور میریزن، به صورت انقلابی به مکتبی جدید روی میارن و در اون مکتب هم افراط میکنند.
    Last edited by Sara; 08-11-2014 at 02:17. دليل: ارسال شد

  17. 6 کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #20
    آخر فروم باز hamed29's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    محل سكونت
    سیاره زمین
    پست ها
    1,567

    پيش فرض

    سلام
    صرف نظر از مصادیقی که مطرح کردید و افرادی که نام برده شدند، میخوام از یه زاویه دیگه به چنین مسئله ای نگاه کنم.

    شنیدید میگن در درون هر فردی یک کودک درون وجود داره؟! علاوه بر این یه فرشته و یه شیطون درون هم تو وجود همه هست که بسته به شرایط مختلف درونی و بیرونی، یکی از این موجودات از خواب بیدار میشه و عرض اندام میکنه!


    نمیخوام بدبینانه نگاه کنم و بگم کسانی که نام بردید و یا دیگران از روی فرصت طلبی و ... این کار رو میکنن؛ نه، منظور من این نیست.
    اجازه بدید مثالی بزنم؛ وضعیت خیلی از ما مثل کسی هست که یه پاش رو خشکی و پای دیگه ش روی قایق هست، دیدگاهش نسبت به برخی مسائل دقیقاً مشخص نیست.
    تکلیفش معلوم نیست که چطور میخواد به زندگی و ... نگاه کنه. در واقع شاید فرصت یا شرایط مناسبی برای تصمیم گیری نداشته و نیاز به زمان بیشتری داره تا جایگاه خودش رو مشخص کنه.

    این وسط ، درست در شرایطی که آدم بین زمین و هوا معلق هست ممکنه ضمیر بدشانس درون هم فعال بشه و یه ماجرایی پیش بیاد. آنچه اتفاق خواهد افتاد اینه:
    چنین فردی برای دفاع از خودش ناچاره در جایی امن مستقر بشه؛ یعنی اگه حمله از دریا باشه، میره رو خشکی و اگه از خشکی حمله کنن، میره تو قایق
    معناش این نیست که لزوماً در درون خودش تصمیم نهایی رو گرفته و یا کاری که انجام داده نتیجه ی یک جمع بندی بین تفکراتش هست
    نوع رفتارها و ... تا حدی مشخص میکنه که تحول چنین فردی آیا پشتوانه درونی داشته یا اینکه صرفاً ظاهری بوده.
    نمیخوام بگم این افراد یا همه ظاهرسازی میکنن؛ نه


    در واقع وقتی ما تحولی رو مشاهده میکنیم، از نظر تغییر درونی ، 4 حالت ممکنه وجود داشته باشه:
    1 ) فرد پس از جمع بندی و با اطمینان اقدام میــکنه
    2 ) فرد به جمع بندی نهایی نرسیده ولی به هر دلیل در ظاهر تغییر میکنه
    3 ) فرد در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته و ناچار به چنین کاری شده
    4 ) چنین رفتاری صرفاً فرصت طلبی بوده و فاقد پشتوانه فکریــست


    دسته ی 1 و 4 که تکلیفشون مشخصه ولی در حالت 2 نمیشه گفت فرصت طلبیه
    در واقع رفتارهایی که ما از فرد شماره 2 شاهد هستیم اشاره به یک نیمه از تفکرات درونـش داره
    حالا اگه فرد نتونه تکلیفش رو با خودش مشخص کنه، قطعاً در آینده دچار مشکل میشه و نمیتونه به راحتی تصمیم بگیره
    از یک طرف نیمه پنهانی که مدام از درون فرد رو تحت فشار قرار میده و از طرف دیگه ذهنیت مردمی که رفتارهای واضحی رو ازش شاهد بودن

    وضعیت دسته ی 3 هم به طور کلی خیلی سخت تره، چون مجبورن مدام نقش بازی کنن.
    البته به طور خاص برخی با چنین رفتارهایی به خوبی از شرایط بهره کشی میکنن. با اینحال این دسته هم به دلیل نداشتن پشتوانه یه جا خودشون رو لو میدن.


    در اینجا توجه شما رو به این شعر جالب - که بی ربط به عرایض بنده هم نیست - جلب می کنم.
    فکر میکنم اگه حرفــهام واضح نبوده، این شعر بتونه منظورم رو بهتر برسونه

      محتوای مخفی: نه فرشته ام نه شیطان 

    نـہ فرشتــہ ام نـہ شیــطاטּ ڪـیــم و چیــم هَمینــم!
    نـہ زبــاذم و نـہ آتـش ڪـہ نــواده ی زمینــم

    منــم و چــراغِ خردی ڪـہ بمیـرد از نسیمـے
    نـہ سپیــده دم بـہ دستــم، نـہ ستــاره بر جَبینــم

    منــم و ردای تنــگـے ڪـہ بـہ جــز «مـن» اش نگنجــد
    نـہ فلــڪ بر آستــانم نـہ خــدا در آستینــم

    نـہ حــقِ حقــم نـہ ناحــق، نـہ بــدم نـہ خــوبِ مطــلق
    سیـــہ و سپیــدم: ابلــق ٬ ڪـہ بـہ نیــڪ و بـد عَجیــنم

    نـہ بـرانــمش نـہ در بر، کــِشَـمش غــم است دیـگر!
    چـہ بگویــم از حریـفے ڪـہ مَنــش نمے گزینــم؟

    نزنــم نمــڪــ بـہ زخــمے ڪـہ همیـشگے سـت بـاری
    ڪـہ نـہ خستـــہ ی نخستیــטּ نـہ خــرابِ آخرینــم

    تــب بوســـہ ایم از آטּ لــب بـہ غنیــمت است امشــب
    ڪـہ نـہ آگهــم ڪـہ فــردا چـہ نشستـــہ در ڪمینــم

    حسین منزوی زنجانی ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )







    این شگردی هم که یکی گفت دشمن رو عصبانی میکنن تا بفهمن دارن درست عمل میکنن یا نه، من می پذیرم که چنین ترفندی وجود داره
    یعنی طرف اینقدر از درستی تصمیمش مطمئن نیست که ناچار میشه از چنین حقه ای استفاده کنه
    در مواجهه با داخلی ها این کار رو گاهی برای این انجام میدن که جایگاه خودشون به طور واضح مشخص بشه، تا همه بدونن که ماجرا چه هست! (نوع عجیبی از موضع گیری)
    گاهی البته این روش بیشتر به یک حقه شبیه هست؛ برای یارکشی و یا جلب حمایت افراد یا اقشار خاص
    اما اصل ماجرا چه هست؟ خدا داند!
    من خودم زیاد ذهنم رو درگیر چنین ماجراهایی نمیکنم، البته چاره ای نیست و آدم باید بدونه دور و برش چه اتفاقی میفته تا غافلگیر نشه


    و اما موضع نهایی من:

      محتوای مخفی: ما رو باش 


    ما رو باش رو چه درختي اسمـمون رو جا ميزاريم؛ ما رو باش

    قسمي جز اون دو چشم نا مسلمون که نداريم؛ ما روباش

    به هواداري تو شيشه ميخونه رو با سنگ شکستيم نا رفيق

    سنگ و شيشه اگه دشمن من و تو که موندگاريم؛ ما رو باش

    چشم خشکيده داره به ناودون کوچه حسادت ميکنه

    ما به اين بغض سمج گفته بوديم ابر بهاريم؛ ما روباش

    غزل کوچه ما قلندر هاي پير و عاشق که اينه

    فکر تازه عاشق پياده باش

    ما که سواريم؛ ما رو باش، اينا رو باش

    شهريار قنبري


  19. این کاربر از hamed29 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


صفحه 2 از 2 اولاول 12

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •