تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 10 اولاول 1234567 ... آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 93

نام تاپيک: شکست عشقی

  1. #21
    آخر فروم باز kases's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,012

    پيش فرض

    به نظرتون من باید چیکار کنم؟
    من احساس شما رو درک میکنم

    من احساس میکنم شما اومدین اینجا یه نفر بهتون امید واهی بده تاشما دلتون به اشتباهاتتون خوش باشه دوباره مسایل گذشته رو تکرار کنید .هیچ وقت به خودتون امید واهی ندید چون اثر تخریبی بالایی داره

    قرار نیست به همه اون چیزایی که تو زندگی دوست داری برسی

    شما پیش خودت فکر میکنی بزار یه بار دیگه پیام بدم شاید ایندفعه قبول کرد دوبار پیام میدید میبینید نه هیچ پاسخی دریافت نمیکنید
    ممکنه هر روز که از خواب پا میشید به خودتون بگید یه بار دیگه پیام میدم شاید ایندفعه قبول کرد و این روند تکرار میشه و هر دفعه که شما پیام میدید و پاسخی نمیبنید بیشتر تخریب میشید تا جایی که هیچی ازتون باقی نمیمونه حالا هی اصرار از شما هی بلاک از اون
    دقیقا مثل اینه که یه بچه ای با پدرش میره تو بازار جلو ویترین مغازه یه اسباب بازی قشنگ میبینه و اصرار میکنه که براش بخرن اما در مقابل پدر جواب مثبت نمیده و هی بچه اصرار میکنه تا جایی که بچه با گریه کردن پا کوبیدن به زمین سعی میکنه پدر راضی کنه تا به اسباب بازی برسه مشکل شما هم همینه کودک درونتون برای به دست اوردن اون اصرار میکنه گریه میکنه زجر میکشه اما ........... هیچی وجود نداره

    یک راه حل من دارم:
    ممکنه معشوقه شما دوست نداشته باشه به روشی که شما میپسندی با شما رابطه داشته باشه
    چرا نمیری خواستگاری؟

    با خانوادت برو خواستگاری اگر واقعا شما رو می خواد که بهتون جواب مثبت میده اگه از شما خوشش نیومد شما خیلی راحتتر میتونید با این مساله کنار بیاید

    زمانی میتونی با این مساله کنار بیای که برای به دست اوردنش مغزت احساس ناتوانی کنه مغزت بفهمه که دیگه معشوقه قابل دستیابی نیست در این صورت میتونی راحتر با این مساله کنار بیای
    اگر مغزت احساس کنه حتی یک روزنه کوچیک برای بدست اوردنش وجود داره باز هم به تلاش خودش برای بدست اوردنش ادامه میده .

  2. 2 کاربر از kases بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #22
    اگه نباشه جاش خالی می مونه behnamcp's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    محل سكونت
    همدان
    پست ها
    305

    پيش فرض

    من احساس شما رو درک میکنم

    من احساس میکنم شما اومدین اینجا یه نفر بهتون امید واهی بده تاشما دلتون به اشتباهاتتون خوش باشه دوباره مسایل گذشته رو تکرار کنید .هیچ وقت به خودتون امید واهی ندید چون اثر تخریبی بالایی داره

    قرار نیست به همه اون چیزایی که تو زندگی دوست داری برسی

    شما پیش خودت فکر میکنی بزار یه بار دیگه پیام بدم شاید ایندفعه قبول کرد دوبار پیام میدید میبینید نه هیچ پاسخی دریافت نمیکنید
    ممکنه هر روز که از خواب پا میشید به خودتون بگید یه بار دیگه پیام میدم شاید ایندفعه قبول کرد و این روند تکرار میشه و هر دفعه که شما پیام میدید و پاسخی نمیبنید بیشتر تخریب میشید تا جایی که هیچی ازتون باقی نمیمونه حالا هی اصرار از شما هی بلاک از اون
    دقیقا مثل اینه که یه بچه ای با پدرش میره تو بازار جلو ویترین مغازه یه اسباب بازی قشنگ میبینه و اصرار میکنه که براش بخرن اما در مقابل پدر جواب مثبت نمیده و هی بچه اصرار میکنه تا جایی که بچه با گریه کردن پا کوبیدن به زمین سعی میکنه پدر راضی کنه تا به اسباب بازی برسه مشکل شما هم همینه کودک درونتون برای به دست اوردن اون اصرار میکنه گریه میکنه زجر میکشه اما ........... هیچی وجود نداره

    یک راه حل من دارم:
    ممکنه معشوقه شما دوست نداشته باشه به روشی که شما میپسندی با شما رابطه داشته باشه
    چرا نمیری خواستگاری؟

    با خانوادت برو خواستگاری اگر واقعا شما رو می خواد که بهتون جواب مثبت میده اگه از شما خوشش نیومد شما خیلی راحتتر میتونید با این مساله کنار بیاید

    زمانی میتونی با این مساله کنار بیای که برای به دست اوردنش مغزت احساس ناتوانی کنه مغزت بفهمه که دیگه معشوقه قابل دستیابی نیست در این صورت میتونی راحتر با این مساله کنار بیای
    اگر مغزت احساس کنه حتی یک روزنه کوچیک برای بدست اوردنش وجود داره باز هم به تلاش خودش برای بدست اوردنش ادامه میده .
    ممنونم تحلیل های شما خیلی جالب و منطقی هست فقط یه سئوال من تا حالا دو بار تونستم با پروفایلی که ایشون می دونستند منم با ایشون فرند بشم به نظر شما چرا ایشون حاضر نیست با من فرند بشه (در حال حاضر این تنها خواسته منه)

  4. این کاربر از behnamcp بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #23
    داره خودمونی میشه alittlequestion11's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2013
    پست ها
    157

    پيش فرض

    سلام مجدد

    اگه به حرف های هر کدوم از دوستان واقعا عمل کنید مشکلتون حل میشه. هر چند قبول دارم که وقتی آدم توی این موقعیت قرار میگیره، این حرف ها تو گوشش نمی ره!
    من و سایر دوستان فقط راهی که به نظرمون درسته رو نشونتون دادیم، طی کردنش به عهده ی خودتون هست.
    به هر حال من پیشنهاد می کنم مقالاتی از "هلن فیشر" در اینترنت هست رو بخونید تا دید منطقی تری نسبت به عشق پیدا کنید و بتونید راحت تر با این قضیه کنار بیایید.
    کتاب "عشق هرگز کافی نیست" هم بهتون می گه که با اینجور به اصطلاح عشق ها نمی شه زندگی مشترک خوبی داشت لزوما.

    همچنین تعریف عشق بالغانه چیز دیگه ای هست. این تمایلات شدید به خاطر "نیاز" است و به خاطر شرایط روانی و ... خاصی ایجاد شده. در واقع با عرض معذرت باید بگم که تمام این حالت ها به خاطر کمبود هایی در درون خودتون هست و نه دوست داشتن بالغانه. چون فاعلانه تصمیم به دوست داشتن نگرفته اید؛ مثل نیاز به غذا یا ... .
    به نظرم مطالعه ی کتاب هنر عشق ورزیدن از اریک فروم، معنای دوست داشتن بالغانه رو بهتون میگه... و بعد آدم می فهمه که اون "نیاز" ها خیلی گذرا و مقطعی هستند و به محض بر طرف شدن، دیگر به اصطلاح عشق هم تموم میشه و این عشق ها راه حل اساسی ای برای مشکلات درونی تون نبوده.

    شاید خوندن نظرات دوستان در [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] هم بد نباشه!

  6. 3 کاربر از alittlequestion11 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #24
    آخر فروم باز kases's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,012

    پيش فرض

    ممنونم تحلیل های شما خیلی جالب و منطقی هست فقط یه سئوال من تا حالا دو بار تونستم با پروفایلی که ایشون می دونستند منم با ایشون فرند بشم به نظر شما چرا ایشون حاضر نیست با من فرند بشه (در حال حاضر این تنها خواسته منه)
    احتمالا در جریان ارتباطی که با هم داشتین بهش پیشنهاد *&*&*%^* دادین و یا احساس کرده قصد بدی در مورد ایشون دارید اونم بی اعتماد شده و فرار کرده

    ایا تا به حال بهش پیشنهاد ازدواج دادی؟ اگه پیشنهاد دادی و جواب منفی بوده که بی خیال شو
    اگه می خواستی دوست دخترت باشه با هم خوش بگذرونید و اونم قبول نکرده دیگه......
    Last edited by kases; 02-04-2014 at 06:16.

  8. این کاربر از kases بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #25
    کاربر فعال آفيس soroosh_cz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    روناش
    پست ها
    3,229

    پيش فرض

    داداش حالا چه اصراریه که حتما این باشه؟ این همه دختر عاقل و بالغ که میشه باشون مث آدم رابطه داشت. من نمیدونم حتی ارتباط اولیه با شخصی که اینقدر بد شما رو رد میکنه، به چه دردی میخوره؟ قبل از ارتباط اینجوره، وای بحال اینکه ارتباط برقرار بشه و قضیه جدی تر هم بشه...
    نمیدونم خوبه بگم یا نه ولی کمی اگر برای عزت نفس خودتون ارزش قائل باشید اصلا سمت چنین شخصی نمیرید.
    یاد یکی از دوستام افتادم که لقمه ی بزرگ تر از دهنش برداشته بود، به طرفش هم پیشنهاد دوستی داد بالاخره بعد از هزار تا نهی ما، دختره پسش زد و چنان شرفش رو برد که این دوست ما کلا انتقالی گرفت برگشت شهر خودشون...
    داداش هنوز اول جوونیته، زندگی خودتو با این چیزا خراب نکن. یکی دو سال دیگه یاد این قضیه میفتی، خودت خنده ات میگیره ;-)

    Sent from my ST15i using Tapatalk

  10. 2 کاربر از soroosh_cz بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #26
    آخر فروم باز kases's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,012

    پيش فرض

    سؤال: آیا می توان در یک نگاه عاشق شد؟


    پاسخ: بله، انسانها می توانند در 2 تا 3 ثانیه عاشق شوند!! اما اگر نخواهیم استثناها را در نظر بگیریم، چنین عشقی، بیمارگونه و ناسالم است و ماندگار هم نخواهد بود.






    عشق در یک نگاه چیست؟


    وقتی فردی در یک نگاه عاشق می شود یا به عبارتی دچار تب و جنون عشق می گردد همه چیزش برهم می ریزد و به نوعی خودش را گم کرده و دیگری را پیدا می کند، بدنش ارتباطات عادی خود را از دست داده و حالی پیدا می کند که قبلا نداشته است، به یکباره فرد 40 ساله، تبدیل به فردی 4 ساله و 4 ماهه می شود و به طور کلی زندگیش جهت و معنی دیگری می یابد.


    ذهن این افراد تماما درگیر معشوقشان می شود تا آنجایی که در ذهن خود درگیر آنند، که معشوق درباره ی افکارشان چه فکری می کند؟!! .... فکر معشوق همه وجودش را اشغال می کند به طوری که دیگر متعلق به خود نیست بلکه جزئی از او و مِلک او خواهد بود، یعنی وجود خود را کاملا تسلیم معشوق کرده و مات و مبهوت او می شود.


    می توان گفت در تب عشق، نوعی دوستی همراه با گرایش جنسی به وجود می آید اما نکته جالب توجه اینکه در این نوع عشق رابطه جنسی آنقدرها اهمیتی ندارد (هم در این عشق و هم عشق رومانتیک) تا جایی که بر اساس مطالعات انجام گرفته 95 درصد زنان و 91 درصد مردان گفته اند که ما به هیچ وجه به فکر رابطه جنسی با معشوق نیستیم.


    برخلاف تصور، این افراد از معشوق بت نمی سازند ( idealize ) و نه تنها او را همانگونه که هست می بینند، بلکه حتی اشکالات او بیشتر به نظرشان می آید.
    یعنی مادامی که ما فکر می کنیم که آن فرد بدیهای معشوقش را نمی بیند برعکس، بیشتر از ما آن بدیها را می بیند ولی برایش اهمیتی ندارند بنابراین کوشش اطرافیان برای نشان دادن بدیهای آن شخص بی فایده خواهد بود چون اتفاقا او به دنبال همان اشکالات کشیده شده و این ریشه در بیماری و گرفتاریش دارد.


    منبع: fb

    عشق در يك نگاه (قسمت دوم )


    1- به نظر می رسد بزرگترین عامل تب عشق از یک میکروب نشأت می گیرد که نام آن "بو" هست ( Smell ) یعنی بوی طرف مقابل بزرگترین عاملی است که موجب گرفتاری آدم به این نوع عشق بیمار می شود و بسیاری از اوقات عامل اولیه چنین جذبی می باشد که به نوعی سیستم را به حرکت در می آورد.




    بو، هم می تواند موجب ترس، خشم و درد و نفرت باشد و هم موجب آرامش، مهربانی، عشق، لذت و رضایت، بنابراین عامل اولیه ای که موجب بهم گره خودن مردمان می شود، بو هست




    2- کودک انسانی بین 6 - 7 و مخصوصا 7 - 8 سالگی، پیش نویس زندگیش را نوشته و نمایشنامه ای برای خود طرح می کند، نمایشنامه ای که غالبا ً از حس و احساس او برگرفته شده و از مشاهداتش از پدر و مادر، خواهر و برادر و اطرافیانش ناشی می شود و در آنجا مشخص می سازد که چگونه فردی را به عنوان جفت زندگی خود می خواهد


    ((( از نظر علمی غالب انسانها بیش از 80 درصد کارهایی را که تا 80 سالگی انجام می دهند، بر اساس همان نقشی است که در 6 - 8 سالگی به خودشان نسبت داده اند و در ذهنشان طرح ریزی کرده و نوشته اند، مثلا نقش قهرمان... نجات دهنده ... وابسته ... مظلوم و ... افراد کمی هم هستند که درحدود 18 تا 22 سالگی تجدید نظری در این نمایشنامه می کنند )))


    بنابراین مشکل دیگری که می تواند ما را گرفتار تب عشق کند همین معیارهای کودکی هستند.


    یعنی ممکن است من و شما در ذهنمان یک تصویر از شخصی را داشته باشیم که قرار است عاشقش شویم و همواره آن تصویر را با خود حمل کرده و به طور مرتب در حال مطابقت کردنش با افراد دور و برمان باشیم.
    اما چون هیچ کسی آن تصویر ایده آلی نیست که ما در ذهن داریم ، به گونه ای کوشش خواهیم کرد فردی که نزدیک به آن طرح و تصویر هست را پیدا کرده و در آن قالب بگنجانیم ( که با کمی انعطاف پذیر بودن آن فرد و مقداری هم چشم پوشی از جانب ما این کار ممکن می شود ) و نهایتا ٌبه سمت کسی کشیده می شویم اما پس از دو سه ماه که از رابطه گذشت اختلافها بیرون زده و مشکل می آفرینند.

    منبع fb

    عشق در يك نگاه (قسمت سوم)




    ...مورد بعد كساني هستند كه از زندگي حوصله شان سر رفته٬ دنبال هيجاناتي مي گردند و اين هيجان را با خطر درست مي كنند.


    بنابراين حالا سراغ كسي ميرم كه مي دونم حتما آسيب مي خورم٬ سراغ كسي مي روم كه مي دونم امكان دسترسي و نزديكي به او نيست٬ سراغ كسي مي روم كه مي دونم من رو به هم مي ريزه.




    «««بنابراين هر زمان كه در زندگيتان حوصله تان سر رفته خطر اين نوع عشقها و تب عشق وجود دارد.»»»


    مورد دیگر کسانی هستند که تنهان. میدونید که تنهایی، یعنی بی کسی٬ جدایی یعنی بی اونی.


    تنهایی یعنی رسیدن من به این نقطه است که هیچکس در جهان نیست. همه، اشیا و کالا هستند٬ همه به دنبال استفاده و سوء استفاده از من هستند.


    پس بنابراین کسی در جهان نیست. آدم تنها برخی از اوقات به این شک می افته که شاید کسی برای من باشه و اینجاست، که به یکباره در یک مهمانی... در یک محل... در یک محیط کار... برای اولین بار یا بعد از یه مدتی به یکباره کسی را، یا دقیقا آن فردی رو می بینه که تنهاییش را میتونه از بین ببره.

    عشق در يك نگاه (قسمت چهارم )




    مورد دیگر افرادی هستند که خالیند. اینها کسانی هستند که به دنبال دیگری می گردند که با اون وجود خودشون رو پر کنند. بنابراین من دیگری را که تا حدودی اندازه است در وجود خودم می گذارم و حالا از یک چیزی که همیشه به دنبالش بودم احساسی خوبی می کنم برای اینکه من آنها را دارم.


    اما اشکال کار این است که درست مانند بدن که به راحتی هر شئ خارجی را انکار می کنه و پس می زنه، هر کسی را که به دلیل خالی بودن، شما به وجود خودتان می برید حتما او را بیرون خواهد انداخت.


    یعنی اجتناب ناپذیر است و در اینجاست که بنده همیشه گفتم که ازدواج بین دو تا آدم برابر هست و دو تا آدم شبیه و مانند.


    به خاطر این است که روزی که شما سراغ کسی می روید که تمام چیزهایی که شما ندارید٬ او دارد خطری که شما را تهدید می کند این است که در چاه عشق او بیافتید و متاسفانه در آن چاه خفه بشوید.


    منی که شهرتی ندارم به دنبال آدمی هستم که شهرت دارد و ........معلوم است که سراغ آن آدم میرم نه به خاطر اینکه او را دوست دارم٬ برای اینکه او را می خواهم در خودم٬ با خودم و برای خودم داشته باشم.
    اما متاسفانه این شئ خارجی من را گرفتار می کند به طوریکه من خجالتی شرمگین که حتی جرات بیان نظر عادی خودم را ندارم آن زمان که در یک مهمانی با کسی روبرو می شوم که به راحتی می تواند جلب توجه کند و حرف ها را بزند معلوم است عاشق او می شوم و می خواهم او را داشته باشم.


    اما دو یا سه ماه بعد از ازدواج در مهمانی وقتی که او شروع می کند به حرف زدن من حالا از شدت خجالت می خواهم زیر میز و صندلی قایم بشوم. علت این است که حالا من را رنجم می دهد و به همین جهت است که او را دیگر نمی توانم تحمل کنم. بنابراین به میزانی که من خالی ترم خطر این تب و جنون عشق در من بیشتر است و می تواند من و شما را گرفتار کند.


    مورد بعد کسانی هستند که احساس عدم امنیت می کنند. شما می دانید دو نیاز واقعی انسان٬ نیازهای فیزیکی و بعدا امنیت است.


    هر کس که امنیت ندارد همیشه به دنبال پناهگاه می گردد و بنابراین من و شما می توانیم به دنبال پناهگاهی بگردیم فقط و فقط به خاطر اینکه بتوانیم امنیت و آرامشی پیدا کنیم و در آنجا برای مدتی قرار بگیریم.


    زیرا وجود نگران ما به یک چنین محلی احتیاج دارد
    Last edited by Atghia; 02-04-2014 at 09:53. دليل: پست های متوالی در زمان کوتاه

  12. 3 کاربر از kases بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #27
    اگه نباشه جاش خالی می مونه behnamcp's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    محل سكونت
    همدان
    پست ها
    305

    پيش فرض

    به نام خدایی که زیباست و زیبایی را دوست دارد
    با تقدیم سلام و احترام
    مراتب سپاس و امتنان قلبی خود را نسبت به کسانی که در بحث این تاپیک شرکت کرده اند اعلام میدارم

  14. این کاربر از behnamcp بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #28
    اگه نباشه جاش خالی می مونه behnamcp's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    محل سكونت
    همدان
    پست ها
    305

    پيش فرض

    داداش حالا چه اصراریه که حتما این باشه؟ این همه دختر عاقل و بالغ که میشه باشون مث آدم رابطه داشت. من نمیدونم حتی ارتباط اولیه با شخصی که اینقدر بد شما رو رد میکنه، به چه دردی میخوره؟ قبل از ارتباط اینجوره، وای بحال اینکه ارتباط برقرار بشه و قضیه جدی تر هم بشه...
    نمیدونم خوبه بگم یا نه ولی کمی اگر برای عزت نفس خودتون ارزش قائل باشید اصلا سمت چنین شخصی نمیرید.
    یاد یکی از دوستام افتادم که لقمه ی بزرگ تر از دهنش برداشته بود، به طرفش هم پیشنهاد دوستی داد بالاخره بعد از هزار تا نهی ما، دختره پسش زد و چنان شرفش رو برد که این دوست ما کلا انتقالی گرفت برگشت شهر خودشون...
    داداش هنوز اول جوونیته، زندگی خودتو با این چیزا خراب نکن. یکی دو سال دیگه یاد این قضیه میفتی، خودت خنده ات میگیره ;-)

    Sent from my ST15i using Tapatalk
    حرفهای شما و بقیه دوستان کاملا درسته اما مشکل اینه که عشق و دوست داشتن دست خود آدم نیست دکتر علی شریعتی در کتاب کویر در این زمینه می نویسد:" عشق جنون است و جنون چیزی جر خرابی و پریشانی فهمیدن و اندیشیدن نیست."

  16. #29
    کاربر فعال آفيس soroosh_cz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    روناش
    پست ها
    3,229

    پيش فرض

    حرفهای شما و بقیه دوستان کاملا درسته اما مشکل اینه که عشق و دوست داشتن دست خود آدم نیست دکتر علی شریعتی در کتاب کویر در این زمینه می نویسد:" عشق جنون است و جنون چیزی جر خرابی و پریشانی فهمیدن و اندیشیدن نیست."
    خوب داداش شما که خودت خوندی دکتر علی چی گفته، نتیجه ی جنون رو هم که خودت بعدش نوشتی، پس ولش کن... اگر حرف دکتر علی شریعتی رو قبول داری...

    الان قصد قطعی شما ازدواج هست یا دوستی؟

  17. #30
    اگه نباشه جاش خالی می مونه behnamcp's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    محل سكونت
    همدان
    پست ها
    305

    پيش فرض

    خوب داداش شما که خودت خوندی دکتر علی چی گفته، نتیجه ی جنون رو هم که خودت بعدش نوشتی، پس ولش کن... اگر حرف دکتر علی شریعتی رو قبول داری...

    الان قصد قطعی شما ازدواج هست یا دوستی؟
    من فقط می خوام باهش در فیس بوک مثل خیلی های دیگه با هش فرند هستند فرند باشم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •