تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 15 اولاول 1234567814 ... آخرآخر
نمايش نتايج 31 به 40 از 141

نام تاپيک: "من" چیست؟

  1. #31
    حـــــرفـه ای A M ! N's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    Under the weeping moon
    پست ها
    7,118

    پيش فرض

    وقتی میپرسیم "من" چیست، راجع به یک درک و احساسی سؤال میکنیم که هر کدوم از ما راجع به خودمون داریم و به تنهایی و بدون کمک یا نظارت کس دیگه ای بهش میرسیم. "من" یک احساس شخصی است و باید شخصاً در درون خودمون اونو جستجو کنیم. نه اینکه کس دیگه ای این کارو برامون انجام بده. پس اینکه در این تاپیک داریم میگیم "من" چیه، یعنی همه ما تونستیم به این درک مشترک برسیم که چنین چیزی وجود داره و داریم سرش بحث میکنیم.
    اما اون کسایی که به هر دلیلی با نوعی اختلال مواجه هستند که نمیتونن این درک رو داشته باشند، که مثلاً در هر زمانی در یک نوع شخصیت قرار بگیرن، مسلماً نمیتونن به این درک مشترک که ما رسیدیم برسند و با هیچ دلیل و برهانی هم نمیشه اونها رو به این درک رسوند. یعنی سؤال "من چیست؟" برای اونها معنی نداره و نمیتونن پاسخی بهش بدن. همونطوری که سؤال "این لباس چه رنگیه؟" و "این آهنگ رو کی خونده؟" برای یه آدم کور یا کر بی معنیه. برای همین میگم که نداشتن درک درست از این واقعیت به خاطر مشکلیه که اون افراد دارن نه اینکه اصل مطلب مورد تردید باشه. همین آدم سه شخصیتی که شما مثال زدید در واقع داره همه این شخصیت ها رو از یک "من" واحد بروز میده. اما چون دچار اختلال شده نمیتونه اون رو درک کنه. اشکال شما اینه که اختلال رو مساوی با حالت طبیعی برای اون فرد میدونید.
    امیدوارم توضیحات کافی بوده باشه.
    برادر چیزی که ما میگیم اینه که مهم نیست فرد X "من" خودش رو درک کنه یا نکنه. چون ما قرار نیست از منظر فرد X به قضایا نگاه کنیم. مهم ما هستیم که داریم از بیرون به فرد X نگاه میکنیم. ما = کسی که میتونه درک کنه و قدرت تفحص داره.

    لپ کلام اینه که چرا چندشخصیتی بودن فرد X ، نشان دهنده ی اختلال اون فرد X هست. شما می فرمایید این فرد X یک "من واحد" داره و تمام این شخصیت ها از اون "من واحد" بروز داده میشه. اینجا دو حالت وجود داره:

    1- "من" اون فرد X خودش دارای سه شخصیته و این فرد هیچ اختلالی نداره!

    2- "من" اون فرد X دارای یک شخصیت "قاتل" هستش و چون این فرد دچار اختلال ذهنی هست، دو شخصیت دیگر هم به نام های "دروغگو" و "صالح" به شخصیتهاش اضافه میشه.


    اگر مورد اول مدنظر شما باشه (که احتمالن اینطور نیست چون شما "من" رو واحد میدونید) که گفته شده این فرد "من" ش کلن پیشفرض سه تا شخصیت داره و هیچ اختلال ذهنی هم نداره!

    اگر مورد دوم مدنظر شما باشه که محتمل تر هم به نظر میرسه با توجه به موضع شما، یک "من" تک شخصیتی رو داریم، و دو شخصیت اضافی وابسته به اختلال ذهنی.


    و کمک شایانی میکنید اگر مشخص کنید که در موضع فعلی شما یک شخصیت (مثلن دروغگو) میتونه فقط از "من" ساطع بشه یا ذهن هم میتونه خودش شخصیت بسازه بدون نیاز به "من". اگر شخصیت فقط از "من" نشئت بگیره، در این حالت شخصیت های اضافی هم شامل "من" میشن. اگر ذهن خودش به تنهایی شخصیت ساخته باشه (به قول شما خللی بهش وارد شده باشه) اینجا ما دلیلی داریم که نشون میده "من" میتونه چیزی غیر از ذهن که بخشی مادی هست نباشه.(چرا که بدون نیاز به "من" غیرمادی شخصیتی ساخته شده، پس کاربرد "من" چیه؟)

    +

    مسائل پایین رو با فرضیات شما مطرح کردم.

    - اولین مسئله ای که میخوام مطرح کنم اینه که به هرحال شما "من" رو غیرمادی میدونید (احتمالن همون روح آدمی؟! ) این "من" غیر مادی چطور با بخش مادی اتصال برقرار میکنه دقیقن؟


    - مسئله ی دیگه اینه، شما میگید "من" همیشه ثابت هستش و فارغ از بُعد جسمانی انسان، و اگر ذهن دچار اختلالی بشه کماکان "من" ادمی ثابت هست. حالا فرض کنید به تکنولوژی ای دست یافتیم که میتونیم بدون مشکلی مغز مادی فرد A رو با مغز مادی فرد B عوض کنیم. شما هنوز فکر میکنید که فرد A "من" ش تغییری نکرده و ثابته؟


    - سوال بعدی اینه که فرد A دارای "من" ِ خوب هست؛ و شخصیت ها طبق فرض شما همچنان در "من" خلاصه میشن. اگر یک ضربه به ذهن فرد A وارد بشه و شخصیت فرد دچار اختلال بشه، مثلن شخصیت تبدیل به بد بشه (دقت کنید "بد" و نه دیوانه). این فرد دست به کارهایی وقیحانه و شرورانه میزنه. اما دقت کنید طبق چیزی که گفتید "من" ِ این فرد A هنوز ثابت هست و همون "من" خوب هست. در اینجا شما به عنوان قاضی باید فرد A را محاکمه کنید. شما نمیدونید این فرد A در اصل "من" خوبی داره، و فقط از روی کارهای شرورانه اش قضاوت میکنید و اورا مثلن مجازات به حبس ابد میکنید. حالا این "من" ِ این فرد A ی بیچاره ، هیچ راهی هم پیدا نمیکنه که ثابت کنه "بابا جان ، آقای قاضی من آدم خوبی هستم! فقط مشکل اینجاست که ذهنم دچار اختلال شده و شخصیت بد گرفته!"
    موضع شما در این وضعیت چه خواهد بود؟ اگه این حالتی که شما میگید درست باشه قطعن وضعیت فوق بارها و بارها و بارها اتفاق افتاده/میفته و انسانهای بیگناه و خوب صرفن به خاطر اختلال مغزی محاکمه و مجازات میشن.

    ./

  2. 6 کاربر از A M ! N بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #32
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    وقتی میپرسیم "من" چیست، راجع به یک درک و احساسی سؤال میکنیم که هر کدوم از ما راجع به خودمون داریم و به تنهایی و بدون کمک یا نظارت کس دیگه ای بهش میرسیم. "من" یک احساس شخصی است و باید شخصاً در درون خودمون اونو جستجو کنیم. نه اینکه کس دیگه ای این کارو برامون انجام بده. پس اینکه در این تاپیک داریم میگیم "من" چیه، یعنی همه ما تونستیم به این درک مشترک برسیم که چنین چیزی وجود داره و داریم سرش بحث میکنیم.
    اما اون کسایی که به هر دلیلی با نوعی اختلال مواجه هستند که نمیتونن این درک رو داشته باشند، که مثلاً در هر زمانی در یک نوع شخصیت قرار بگیرن، مسلماً نمیتونن به این درک مشترک که ما رسیدیم برسند و با هیچ دلیل و برهانی هم نمیشه اونها رو به این درک رسوند. یعنی سؤال "من چیست؟" برای اونها معنی نداره و نمیتونن پاسخی بهش بدن. همونطوری که سؤال "این لباس چه رنگیه؟" و "این آهنگ رو کی خونده؟" برای یه آدم کور یا کر بی معنیه. برای همین میگم که نداشتن درک درست از این واقعیت به خاطر مشکلیه که اون افراد دارن نه اینکه اصل مطلب مورد تردید باشه. همین آدم سه شخصیتی که شما مثال زدید در واقع داره همه این شخصیت ها رو از یک "من" واحد بروز میده. اما چون دچار اختلال شده نمیتونه اون رو درک کنه. اشکال شما اینه که اختلال رو مساوی با حالت طبیعی برای اون فرد میدونید.
    امیدوارم توضیحات کافی بوده باشه.
    دوست عزیز من چند سوال دارم ممنون میشم جداگانه به هر سوال پاسخ بدید

    1-ایا این منی که شما دارید دربارش حرف میزنید یک چیز داخلی در درون ماست یا خیر از خارج به ما داده شده؟
    2-این من چیزی مادی و طبیعی هست یا مابعدالطبیعه یا .... ؟
    3-این من قابل تغییر چه توسط خود فرد و یا توسط دیگران هست یا خیر؟

    اما اون کسایی که به هر دلیلی با نوعی اختلال مواجه هستند که نمیتونن این درک رو داشته باشند، که مثلاً در هر زمانی در یک نوع شخصیت قرار بگیرن، مسلماً نمیتونن به این درک مشترک که ما رسیدیم برسند و با هیچ دلیل و برهانی هم نمیشه اونها رو به این درک رسوند. یعنی سؤال "من چیست؟" برای اونها معنی نداره و نمیتونن پاسخی بهش بدن
    این نظر شما کاملا غلط هست
    افراد چند شخصیتی در زمان ازشون درباره "من" ازشون سوال کنید با قطعیت و به صورت کامل و مبسوط "من" خودشون رو براتون کاملا میتونن شرح بدن
    فقط مشکل اینجاست که در زمانهای مختلف جواب سوال "من" کاملا جوابی مختلف و مخالف جواب زمان قبلی هست ولی باز هم این جواب رو با قطعیت بهتون خواهند داد وحتی بهشون بگید این "من" تو نیست و فلان چیز "من" تو هست باخاون بشدت مخالفت خواهند کرد
    پس این افراد هم مثل من و شما از "من" درک و احساس کاملی دارند ولی فقط این "من" وجودشون متعدد هست
    Last edited by havzhini; 12-08-2014 at 19:16.

  4. 5 کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #33
    حـــــرفـه ای *Ali*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    2,154

    پيش فرض

    اگر مورد اول مدنظر شما باشه (که احتمالن اینطور نیست چون شما "من" رو واحد میدونید) که گفته شده این فرد "من" ش کلن پیشفرض سه تا شخصیت داره و هیچ اختلال ذهنی هم نداره!

    اگر مورد دوم مدنظر شما باشه که محتمل تر هم به نظر میرسه با توجه به موضع شما، یک "من" تک شخصیتی رو داریم، و دو شخصیت اضافی وابسته به اختلال ذهنی.
    هیچ کدوم، این فرد یک "من" بیشتر نداره، مثل همه ما. فقط فرق ما با اون اینه که سالم هستیم و میتونیم اون رو درک کنیم، ولی اون به خاطر اختلالی که بهش دچار شده و در هر لحظه شخصیت متفاوتی از خودش بروز میده قادر به درکش نیست. اون قاتل و دروغگو و... صفات اون "من" هستند.
    و کمک شایانی میکنید اگر مشخص کنید که در موضع فعلی شما یک شخصیت (مثلن دروغگو) میتونه فقط از "من" ساطع بشه یا ذهن هم میتونه خودش شخصیت بسازه بدون نیاز به "من". اگر شخصیت فقط از "من" نشئت بگیره، در این حالت شخصیت های اضافی هم شامل "من" میشن. اگر ذهن خودش به تنهایی شخصیت ساخته باشه (به قول شما خللی بهش وارد شده باشه) اینجا ما دلیلی داریم که نشون میده "من" میتونه چیزی غیر از ذهن که بخشی مادی هست نباشه.(چرا که بدون نیاز به "من" غیرمادی شخصیتی ساخته شده، پس کاربرد "من" چیه؟)
    "من" چیزی ورای جسم ما هست و در حال حاضر با این جسم ما ارتباط داره و جسم از همین طریقه که میتونه شخصیت خودش رو بروز بده. حال اگه جسم سالم باشه شخصیت سالمی هم بروز داده میشه، سالم به این معنی یک "من" واحد در طول زندگی که با وجود تغییرات متوالی در کل جسم، عوض نمیشه. اما اگه جسم دچار اختلال بشه طبیعتاً این "من" قادر نخواهد بود خودش رو به درستی در این جسم مختل جلوه گر کنه. مثل سوارکار فوق ماهری که همیشه قهرمانه، ولی یکبار سوار یک اسب نحیف میشه و در مسابقه هیچ توفیقی به دست نمیاره. تو این شرایط نمیگیم مشکل از سوارکاره.
    - اولین مسئله ای که میخوام مطرح کنم اینه که به هرحال شما "من" رو غیرمادی میدونید (احتمالن همون روح آدمی؟! ) این "من" غیر مادی چطور با بخش مادی اتصال برقرار میکنه دقیقن؟
    وقتی قرار باشه راجع به یک چیز "غیر مادی" صحبت کنیم طبیعتاً نمی تونیم با جملات مادی نحوه ارتباطش رو با عالم ماده توضیح بدیم. که مثلاً فلان طور به جسم متصل میشه! اما از قرائن و شواهدی که میبینیم میتونیم وجودش رو تأیید کنیم و حتی برخی از صفاتش رو هم بشماریم. جسم به کمک روحه که میتونه زنده بمونه و فعالیت کنه. وقتی هم این روح ازش جدا شد چیزی به جز یک جنازه ازش نمیمونه که اثری از حیات در اون دیده نمیشه. یعنی اصل وجود همون حقیقت غیر مادیه و کالبد جسمانی فقط مرکبی برای روح هست.
    - مسئله ی دیگه اینه، شما میگید "من" همیشه ثابت هستش و فارغ از بُعد جسمانی انسان، و اگر ذهن دچار اختلالی بشه کماکان "من" ادمی ثابت هست. حالا فرض کنید به تکنولوژی ای دست یافتیم که میتونیم بدون مشکلی مغز مادی فرد A رو با مغز مادی فرد B عوض کنیم. شما هنوز فکر میکنید که فرد A "من" ش تغییری نکرده و ثابته؟
    همون طور که گفتم روح در اصل وجود خودش وابستگی به جسم ما نداره که با عوض شدن اجزای اون جسم، در اصل اون تغییری به وجود بیاد. اگه همچین کاری هم انجام بشه (به فرض اینکه تمامی موارد موفقیت آمیز باشه و فرد مثل کسی که مثلاً پیوند کلیه انجام داده زنده بمونه) بر اساس تعریف روح، نمیتونیم تغییری رو در "من" اون فرد متصور باشیم.
    - سوال بعدی اینه که فرد A دارای "من" ِ خوب هست؛ و شخصیت ها طبق فرض شما همچنان در "من" خلاصه میشن. اگر یک ضربه به ذهن فرد A وارد بشه و شخصیت فرد دچار اختلال بشه، مثلن شخصیت تبدیل به بد بشه (دقت کنید "بد" و نه دیوانه). این فرد دست به کارهایی وقیحانه و شرورانه میزنه. اما دقت کنید طبق چیزی که گفتید "من" ِ این فرد A هنوز ثابت هست و همون "من" خوب هست. در اینجا شما به عنوان قاضی باید فرد A را محاکمه کنید. شما نمیدونید این فرد A در اصل "من" خوبی داره، و فقط از روی کارهای شرورانه اش قضاوت میکنید و اورا مثلن مجازات به حبس ابد میکنید. حالا این "من" ِ این فرد A ی بیچاره ، هیچ راهی هم پیدا نمیکنه که ثابت کنه "بابا جان ، آقای قاضی من آدم خوبی هستم! فقط مشکل اینجاست که ذهنم دچار اختلال شده و شخصیت بد گرفته!"
    موضع شما در این وضعیت چه خواهد بود؟ اگه این حالتی که شما میگید درست باشه قطعن وضعیت فوق بارها و بارها و بارها اتفاق افتاده/میفته و انسانهای بیگناه و خوب صرفن به خاطر اختلال مغزی محاکمه و مجازات میشن.
    اشتباه شما اینه که "من" اون فرد رو مساوی با "خوب" بودنش در نظر گرفتید. "من" یک اصله و "خوب بودن" یک صفت و یک حالت نفسانی برای اون فرد. اون حکم هم دیگه بستگی به نظر قاضی داره! که تشخیص بده اون آدم در حالت عادی و با اراده و اختیار این کارو انجام داده یا نه. بحثش هم قضائیه و به تاپیک مربوط نمیشه!

  6. 2 کاربر از *Ali* بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #34
    حـــــرفـه ای *Ali*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    2,154

    پيش فرض

    1-ایا این منی که شما دارید دربارش حرف میزنید یک چیز داخلی در درون ماست یا خیر از خارج به ما داده شده؟
    اگه خارج به معنای غیرمادی بودن باشه بله.
    2-این من چیزی مادی و طبیعی هست یا مابعدالطبیعه یا .... ؟
    در حد همین تاپیک میدونیم که غیر مادیه.
    3-این من قابل تغییر چه توسط خود فرد و یا توسط دیگران هست یا خیر؟
    اصلش قابل تغییر نیست. اما به خاطر اینکه سوار بر جسمه طبیعتاً از اون تأثیر میگیره.
    فقط مشکل اینجاست که در زمانهای مختلف جواب سوال "من" کاملا جوابی مختلف و مخالف جواب زمان قبلی هست ولی باز هم این جواب رو با قطعیت بهتون خواهند داد وحتی بهشون بگید این "من" تو نیست و فلان چیز "من" تو هست باخاون بشدت مخالفت خواهند کرد
    پس این افراد هم مثل من و شما از "من" درک و احساس کاملی دارند ولی فقط این "من" وجودشون متعدد هست
    وقتی قرار شد ما "طبیعی" باشیم و اون فرد "مختل"، دیگه مهم نیست که جوابهای اون فرد برای خودش صحت داره یا نه. چون داره از یه انسان ناسالم و دارای اختلال صادر میشه. فرض کنید کسی بیاد ادعا کنه که شما رو دیروز در فلان خیابون دیده. در حالی که شما اونجا نبودید. اما اون آدم روی حرفش بایسته و قاطعانه ازش دفاع کنه. تو این حالت آیا قاطعیت اون آدم و اطمینان توی حرف زدنش میتونه حرف غلطش رو درست کنه؟

  8. 2 کاربر از *Ali* بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #35
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    اگه خارج به معنای غیرمادی بودن باشه بله.

    در حد همین تاپیک میدونیم که غیر مادیه.

    اصلش قابل تغییر نیست. اما به خاطر اینکه سوار بر جسمه طبیعتاً از اون تأثیر میگیره.

    وقتی قرار شد ما "طبیعی" باشیم و اون فرد "مختل"، دیگه مهم نیست که جوابهای اون فرد برای خودش صحت داره یا نه. چون داره از یه انسان ناسالم و دارای اختلال صادر میشه. فرض کنید کسی بیاد ادعا کنه که شما رو دیروز در فلان خیابون دیده. در حالی که شما اونجا نبودید. اما اون آدم روی حرفش بایسته و قاطعانه ازش دفاع کنه. تو این حالت آیا قاطعیت اون آدم و اطمینان توی حرف زدنش میتونه حرف غلطش رو درست کنه؟
    اگر کلیت و اصل و اساس "من" مربوط به ماوراطبیعه هست و چیزی ثابت و مطلق، بدن مادی انسان چطور تونسته 2یا چند شخصیت از خودش بسازه و این"من" مابعدالطبیعه رو دچار اختلال کنه

    شما مطلقا میفرمایید این "من" چیزی هست خارج از بدن و یکتا و برای هرفرد تک
    وقتی چیزی غیرمادی هست بدن یا مغز یا هرچیزی دیگه چطور میتونه برای یک "من" مثلا اقای X بیاد چندین "من" کاملا متظاد Y Z M N و ... بسازه
    نمیتونید منکر این بشید که این شخصیتهای غیر از "من" اصلی مورد نظر شما اینها "من" نیستن چون تمام شرایط و خواص و خصلتهای "من" رو با خودش داره
    مثلا نمیتونید بگید یه اسب یهو بیاد از خودش یه پلنگ متولد کنه
    وقتی فقط برای هم جسم فقط یک "من" بهم داده باقی "من"های اضافی و اختلالگر از کجا اومدن؟

    روی موضوع روح و کلا مابعدالطبیعه و غیرماده بحث نمیکنم چون چندین تاپیک در این موارد با دوستان شما بحث شده و کوچکترین استدلال عقلی و منطقی و مستند ارائه داده نشده که میتونید به تاپیک مربوطه مراجعه کنید اگر روی این موضوع بحث دارید
    وگرنه اینجا فقط تاپیک رو منحرف و فرسایشی خواهد کرد

    در مورد متاثر شدن من بحثم روی غیرمادی بودن از جسم نبود بلکه منظورم بیشتر مربوط به محیط پیرامونی هست
    من رو در کودکی اقای x نام گذاشتن و "من" اقای X هستم و این X یعنی "من" که محیط به "من" داده شده
    حالا اگر این "من" چیزی خارجی و مابعدالطبیعه هست که دیگری(منظور از دیگری فکر کنم متوجه باشید) به ما داده چطور دیگران(انسانهای دیگر) تونستن روی من تاثیر بزارن و کلا این"من" رو به سمتی که خواستن ببرن
    حالا مثالهای فراوانی مثل قومیت و مذهب و تفکر و ... رو میتونید در نظر داشته باشید

    مورد دیگه در مورد این"من" این هست که چرا و چطور این من کالا غیرمادی و خارجی شرایط و خواص بدن رو در "من" خودش تاثیر میده
    مثلا چرا این "من" کاملا غیرمادی و غیر طبیعی خودش رو قدبلند یا چشم مشکی یا سبزه و ... میدونه
    یا مثلا این من با وجود هوش(اگر البته هوش رو هم مربوط به همون مابعدالطبیعه ندونید) خودش رو باهوش یا کم هوش بشناسه
    یا مثلا وقتی چپدست باشی این "من" مطلقا خودش رو چپدست خواهد دونست

    وقتی قرار شد ما "طبیعی" باشیم و اون فرد "مختل"، دیگه مهم نیست که جوابهای اون فرد برای خودش صحت داره یا نه. چون داره از یه انسان ناسالم و دارای اختلال صادر میشه. فرض کنید کسی بیاد ادعا کنه که شما رو دیروز در فلان خیابون دیده. در حالی که شما اونجا نبودید. اما اون آدم روی حرفش بایسته و قاطعانه ازش دفاع کنه. تو این حالت آیا
    قاطعیت اون آدم و اطمینان توی حرف زدنش میتونه حرف غلطش رو درست کنه؟
    دوست عزیز اگر این استدلال رو بشه پذیرفت پس از کجا معلوم این "من" شما طبیعی هست و اونیکی اختلال؟
    وقتی فرد دچار اختلال میگه"من" اینم چه فرفی با گفتن شما درباره "من" اینم داره؟مطلقا هیچ فرقی
    تا وقتی شما جوابهای مختلف به این سوال "من" اینم رو نبینید هرگز نمیتونید این اختلال رو تشخیص بدید

  10. 6 کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #36
    حـــــرفـه ای A M ! N's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    Under the weeping moon
    پست ها
    7,118

    پيش فرض

    هیچ کدوم، این فرد یک "من" بیشتر نداره، مثل همه ما. فقط فرق ما با اون اینه که سالم هستیم و میتونیم اون رو درک کنیم، ولی اون به خاطر اختلالی که بهش دچار شده و در هر لحظه شخصیت متفاوتی از خودش بروز میده قادر به درکش نیست. اون قاتل و دروغگو و... صفات اون "من" هستند.
    برادر.. اول اینکه شما چطور میدونید هر شخص یک "من" داره ؟ ثابت کنید.

    دوم اینکه : قاتل: کسی که دیگری را بکشد. بر وزن فاعل. صفات؟ شما در حال حاشیه رفتن هستید، بله صفات هر فرد هم زیرمجموعه ای از شخصیت اون فرد هستش. چرا بحث رو به بیراهه میبرید ؟ بازی با واژگان جهت کمرنگ کردن خفقان موضوع اصلی؟ اوکی. اینم به خاطر رضایت خاطر شما:

    شخصیت (به [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] : Personality) را می‌توان آن الگوهای معین و مشخصی از [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ٬ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] تعریف کرد که سبک شخصی فرد را در تعامل با [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و مادی‌اش رقم می‌زنند [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] . به عبارت دیگر شخصیت شامل ویژگی‌های نسبتاً با ثبات و پایدار است که در توصیف آن‌ها از صفاتی همچون زودرنج، مضطرب٬ پر حرف٬ درونگرا و برون‌گرا و غیره استفاده می‌شود.
    شما که میدونید فردید من از واژه های مذکور، شخصیت فرد است. کسی که شخصیت های مختلف داره قادر به درک "من" نیست؟ اگر کسی از "من" درکی نداشته باشه هیچ (= صفر) شخصیت منظمی از خودش بروز نمیده! زمانی که ارتباط شما با Self-Conscious خودتون قطع بشه، شما هیچ شخصیت سازماندهی شده ای مثل قاتل نخواهید داشت، چه برسه به اینکه شخصیتهای متفاوت ( >1 ) رو بروز بدید. پس این شخص به درستی "من" رو درک میکنه.




    وقتی قرار باشه راجع به یک چیز "غیر مادی" صحبت کنیم طبیعتاً نمی تونیم با جملات مادی نحوه ارتباطش رو با عالم ماده توضیح بدیم. که مثلاً فلان طور به جسم متصل میشه! اما از قرائن و شواهدی که میبینیم میتونیم وجودش رو تأیید کنیم و حتی برخی از صفاتش رو هم بشماریم. جسم به کمک روحه که میتونه زنده بمونه و فعالیت کنه. وقتی هم این روح ازش جدا شد چیزی به جز یک جنازه ازش نمیمونه که اثری از حیات در اون دیده نمیشه. یعنی اصل وجود همون حقیقت غیر مادیه و کالبد جسمانی فقط مرکبی برای روح هست.
    "من" چیزی ورای جسم ما هست و در حال حاضر با این جسم ما ارتباط داره و جسم از همین طریقه که میتونه شخصیت خودش رو بروز بده. حال اگه جسم سالم باشه شخصیت سالمی هم بروز داده میشه، سالم به این معنی یک "من" واحد در طول زندگی که با وجود تغییرات متوالی در کل جسم، عوض نمیشه. اما اگه جسم دچار اختلال بشه طبیعتاً این "من" قادر نخواهد بود خودش رو به درستی در این جسم مختل جلوه گر کنه. مثل سوارکار فوق ماهری که همیشه قهرمانه، ولی یکبار سوار یک اسب نحیف میشه و در مسابقه هیچ توفیقی به دست نمیاره. تو این شرایط نمیگیم مشکل از سوارکاره.
    خیر، احتمالن چیزی که میخاید بگید اینه که با جملات میتونید این ادعا رو مطرح کنید و مادامی که ازتون پرسشی نشه میتونید مطرح کردن این ادعا رو تا دلتون بخاد ادامه و ادامه بدید، ولی وقتی کسی ازتون میخاد اثباتش کنید، اون وقت با جملات مادی نمیتونید به اثبات برسونیدش. یعنی اونجایی که به نقطه ی بحرانی میرسید از محدودیت واژگان به سود خودتون استفاده میکنید

    کدوم شواهد بصری برادر؟ خب زودتر بگید این شواهد رو قال قضیه رو بکنید دیگه

    جسم به کمک روح میتونه زنده بمونه و فعالیت کنه؟ اثر حیات بدون روح در جسم دیده نمیشه ؟ برادر سوای اینکه روح یک مدعای صرف و اثبات نشده است، حتا در منابع و کتب مطلوب خودتون هم میتونید بخونید که هنگام خوابیدن ، روح از بدن جدا میشه، ولی شما در حین خواب هم اگر کسی رو تحت معاینه قرار بدید، علائم حیاتی در بدن اون شخص وجود داره. انسان بدون علائم حیاتی در حین خواب؟

    همون طور که گفتم روح در اصل وجود خودش وابستگی به جسم ما نداره که با عوض شدن اجزای اون جسم، در اصل اون تغییری به وجود بیاد. اگه همچین کاری هم انجام بشه (به فرض اینکه تمامی موارد موفقیت آمیز باشه و فرد مثل کسی که مثلاً پیوند کلیه انجام داده زنده بمونه) بر اساس تعریف روح، نمیتونیم تغییری رو در "من" اون فرد متصور باشیم.
    با این حساب شما باور دارید که حافظه ی آدمی در بخش "من" یا حالا همون روحش قرار داره؟ اگه هم فکر میکنید حافظه در مغز انسان (به شکل مادی) قرار داره، یعنی الان یک "من" رو داریم با حافظه ی شخص دیگه ؟



    اشتباه شما اینه که "من" اون فرد رو مساوی با "خوب" بودنش در نظر گرفتید. "من" یک اصله و "خوب بودن" یک صفت و یک حالت نفسانی برای اون فرد. اون حکم هم دیگه بستگی به نظر قاضی داره! که تشخیص بده اون آدم در حالت عادی و با اراده و اختیار این کارو انجام داده یا نه. بحثش هم قضائیه و به تاپیک مربوط نمیشه!
    برادر باز که بیراهه.. خوب بودن هم بخش بزرگی از شخصیته. منظور بنده هم یک فردی با شخصیت خوب و مثبت است، واقعن متوجه این نشدید یا نخواستید؟
    و این قاضی (بنابر مضامین و مفاد قانونی) فقط به شواهد و تاثیرات نگاه میکنه. کسی هم که شخصیت بد و منفی داره ، همیشه به همین منوال خواهد بود (حتا هنگام حضور در دادگاه و دفاع از خود)، و رای قاضی هم قریب به یقین به محکومیت این شخص خواهد بود؛ و لذا هیچگاه مراجع قانونی متوجه واقعیت امر نمیشن که بخوان اعاده ی حیثیت کنن.

  12. 3 کاربر از A M ! N بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #37
    حـــــرفـه ای Erfan.'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    Solar System
    پست ها
    5,350

    پيش فرض

    یا بنده ناقص عمل کردم یا شما تعریف دیگه از دلیل و مدرک دارید. به هر حال همه دلایل به صورت واضح توی پستهای قبلی بنده آورده شده

    ادعای شما:

    به نظر من"من" همون چیزیه که از روز اول عمر تا به حال باهامون بوده و با وجود اینکه تغییرات بسیار زیادی در طول عمر برای جسممون اتفاق افتاده اما اون "من" عوض نشده و ثابت مونده.
    این میتونه نشون بده که "من" وابستگی به جسم ما نداره.
    این دلیل و مدرک نیست به هیچ عنوان. گفته های شما به نفع فرضیه شما نیستند، تنها "ادعا" هستند که چون فلان اتفاق افتاده، قطعا فلان توضیح صحیح است.

    منکر تغییر کردن نیستم، ولی اینکه بگیم این "من" در طول سالیان
    عوض میشه، یعنی مثلاً من در بیست سال پیش یک کس دیگه ای بودم واضحه که درست نیست.
    جسم انسان تغییر می کنه قطعا، اما هر تغییری لزوما به این شکل نیست که آثار حالت های قبلی هم به طور کامل از بین برن. هر چیزی که حس میشه در مغز ثبت می شه به مرور زمان و با انباشته شدن اطلاعات در مغز، شخصیت انسان ساخته میشه و به قول شما احساس "من" بودن به وجود میاد و الکی و خود به خود قرار نیست این احساس عوض بشه چون مغز همون مغزه و اطلاعات درونش وجود دارن. آسیب های مغزی می تونن باعث پاک شدن خاطرات از ذهن بشن و حتی حرف زدن هم از یاد آدم بره.
    پشت کامپیوتر هم که می نشینید اطلاعات قبلی در هارد شما وجود دارن و یک سری اطلاعات جدید میان و می رن اما کامپیوتر همون کامپیوتره، انسان هم همین طور، ولی یک سری قابلیت اضافه نسبت به کامپیوتر داره از جمله هوش اما این که بگیم نه ما فرق داریم و چیزی خاص و فراطبیعی این وسط وجود داره، نیازمند شواهدی هست که تاییدش کنه.

    ادامه بحث نیازمند پاسخ به پرسش های زیر هست:

    1- این "من" دقیقا چه هست و چه کاری انجام می ده؟
    2- آیا به طور علمی و تجربی می توان آنرا کشف کرد؟ اگر نه، شما از کجا متوجه وجودش شدید؟
    3- در کجا وجود داره؟
    4- چه طور با بدن انسان ارتباط برقرار می کنه؟

  14. 5 کاربر از Erfan. بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #38
    حـــــرفـه ای *Ali*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    2,154

    پيش فرض

    اگر کلیت و اصل و اساس "من" مربوط به ماوراطبیعه هست و چیزی ثابت و مطلق، بدن مادی انسان چطور تونسته 2یا چند شخصیت از خودش بسازه و این"من" مابعدالطبیعه رو دچار اختلال کنه

    شما مطلقا میفرمایید این "من" چیزی هست خارج از بدن و یکتا و برای هرفرد تک
    وقتی چیزی غیرمادی هست بدن یا مغز یا هرچیزی دیگه چطور میتونه برای یک "من" مثلا اقای X بیاد چندین "من" کاملا متظاد Y Z M N و ... بسازه
    نمیتونید منکر این بشید که این شخصیتهای غیر از "من" اصلی مورد نظر شما اینها "من" نیستن چون تمام شرایط و خواص و خصلتهای "من" رو با خودش داره
    مثلا نمیتونید بگید یه اسب یهو بیاد از خودش یه پلنگ متولد کنه
    وقتی فقط برای هم جسم فقط یک "من" بهم داده باقی "من"های اضافی و اختلالگر از کجا اومدن؟
    "من" دچار اختلال نمیشه، اما چون مرکبش مختل شده بالطبع اون هم نمیتونه خودش رو برای اون فرد به اون صورتی که واقعاً هست به نمایش بگذاره.
    همونطور که گفتم این شخصیتهای مختلف در واقع حالات نفسانی متفاوتیه که به خاطر اختلال در اون افراد به وجود میاد و ربطی به اون "من" نداره. مثال دوست و خیابون رو برای همین زدم.
    روی موضوع روح و کلا مابعدالطبیعه و غیرماده بحث نمیکنم چون چندین تاپیک در این موارد با دوستان شما بحث شده و کوچکترین استدلال عقلی و منطقی و مستند ارائه داده نشده که میتونید به تاپیک مربوطه مراجعه کنید اگر روی این موضوع بحث دارید
    وگرنه اینجا فقط تاپیک رو منحرف و فرسایشی خواهد کرد
    لطفاً جناح بندی رو بگذارید کنار. اون دوستانی که میگید رو نه بنده میشناسم و نه بحثهاشون رو دیدم. اینجا داریم حول محور "من چیست؟" صحبت میکنیم و بنده نظری دادم و با دوستان داریم سرش بحث میکنیم. هیچ چیز دیگه ای هم در کار نیست.
    در مورد متاثر شدن من بحثم روی غیرمادی بودن از جسم نبود بلکه منظورم بیشتر مربوط به محیط پیرامونی هست
    من رو در کودکی اقای x نام گذاشتن و "من" اقای X هستم و این X یعنی "من" که محیط به "من" داده شده
    حالا اگر این "من" چیزی خارجی و مابعدالطبیعه هست که دیگری(منظور از دیگری فکر کنم متوجه باشید) به ما داده چطور دیگران(انسانهای دیگر) تونستن روی من تاثیر بزارن و کلا این"من" رو به سمتی که خواستن ببرن
    حالا مثالهای فراوانی مثل قومیت و مذهب و تفکر و ... رو میتونید در نظر داشته باشید
    درسته که محیط تونسته تأثیر بسیاری بر روی همه ابعاد شخصیتی ما بگذاره. اما اصل اون چیزی که به عنوان "من" درون همه ی ما وجود داره و همه مون درکش میکنیم، فارغ از همه این تأثیر و تأثرات خارجی هست.
    مورد دیگه در مورد این"من" این هست که چرا و چطور این من کالا غیرمادی و خارجی شرایط و خواص بدن رو در "من" خودش تاثیر میده
    مثلا چرا این "من" کاملا غیرمادی و غیر طبیعی خودش رو قدبلند یا چشم مشکی یا سبزه و ... میدونه
    یا مثلا این من با وجود هوش(اگر البته هوش رو هم مربوط به همون مابعدالطبیعه ندونید) خودش رو باهوش یا کم هوش بشناسه
    یا مثلا وقتی چپدست باشی این "من" مطلقا خودش رو چپدست خواهد دونست
    کاملاً بدیهیه، چون این جسم مرکب اون هست و داره خودش رو در قالب اون جسم به نمایش میگذاره.
    دوست عزیز اگر این استدلال رو بشه پذیرفت پس از کجا معلوم این "من" شما طبیعی هست و اونیکی اختلال؟
    وقتی فرد دچار اختلال میگه"من" اینم چه فرفی با گفتن شما درباره "من" اینم داره؟مطلقا هیچ فرقی
    تا وقتی شما جوابهای مختلف به این سوال "من" اینم رو نبینید هرگز نمیتونید این اختلال رو تشخیص بدید
    مطلقاً هیچ فرقی؟ واقعاً فکر میکنید تلقی که من به عنوان یه آدم سالم دارم از "من" دارم با چیزی که اون فرد مریض ارائه میده فرقی نداره؟

  16. 2 کاربر از *Ali* بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #39
    حـــــرفـه ای *Ali*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    2,154

    پيش فرض

    کسی که شخصیت های مختلف داره قادر به درک "من" نیست؟ اگر کسی از "من" درکی نداشته باشه هیچ (= صفر) شخصیت منظمی از خودش بروز نمیده!
    لطفاً نگاه صفر و صدی به موضوع نداشته باشید. وقتی فرد بیمار نتونه به درستی از "من" خودش مثل ماها که سالم هستیم درک داشته باشه، حتماً لازم نیست این عدم توانایی صفر باشه. همونطور که دوستان گفتند همون فرد هم درک خودش رو از "من" داره، اما با حالت طبیعی که ما باشیم فرق داره و مثلاً موقتاً این درک رو داره و زمانی که شخصیت دیگه ش بروز کرد نداره یا در قالب دیگه ای بروز میده.
    خیر، احتمالن چیزی که میخاید بگید اینه که با جملات میتونید این ادعا رو مطرح کنید و مادامی که ازتون پرسشی نشه میتونید مطرح کردن این ادعا رو تا دلتون بخاد ادامه و ادامه بدید، ولی وقتی کسی ازتون میخاد اثباتش کنید، اون وقت با جملات مادی نمیتونید به اثبات برسونیدش. یعنی اونجایی که به نقطه ی بحرانی میرسید از محدودیت واژگان به سود خودتون استفاده میکنید
    به هیچ وجه چیزی که گفتید درست نیست.
    صحبت از جزئیات و چگونگی ارتباط این "من" غیرمادی با جسم مادی امکانپذیر نیست. اما ویژگیها و اثراتی که همین ارتباط غیرمادی بر عالم ماده میذاره -که نمیشه با جملات مادی اون رو شرح داد- رو میشه بیان کرد. یکی از ویژگیهاش همین "من" ثابته که همه مون درکش میکنیم.
    جسم به کمک روح میتونه زنده بمونه و فعالیت کنه؟ اثر حیات بدون روح در جسم دیده نمیشه ؟ برادر سوای اینکه روح یک مدعای صرف و اثبات نشده است، حتا در منابع و کتب مطلوب خودتون هم میتونید بخونید که هنگام خوابیدن ، روح از بدن جدا میشه، ولی شما در حین خواب هم اگر کسی رو تحت معاینه قرار بدید، علائم حیاتی در بدن اون شخص وجود داره. انسان بدون علائم حیاتی در حین خواب؟
    تعلق روح به بدن در حین خواب کم میشه، نه اینکه کاملاً از اون جدا بشه.
    با این حساب شما باور دارید که حافظه ی آدمی در بخش "من" یا حالا همون روحش قرار داره؟ اگه هم فکر میکنید حافظه در مغز انسان (به شکل مادی) قرار داره، یعنی الان یک "من" رو داریم با حافظه ی شخص دیگه ؟
    بله، درسته. حافظه هم به همون امور غیرمادی مربوط میشه. اما ابزار دسترسی به این حافظه جسم هست. هر وقت این ابزار مختل بشه دسترسی به حافظه هم از بین میره.
    برادر باز که بیراهه.. خوب بودن هم بخش بزرگی از شخصیته. منظور بنده هم یک فردی با شخصیت خوب و مثبت است، واقعن متوجه این نشدید یا نخواستید؟
    شما فرض کردید اون فرد زمانی که انسان خوب و مثبتی بوده، این خوب و مثبت بودن = "من". در حالی که اینطور نیست و دلیلش رو گفتم. این "من" الان فرد قاتل و جنایتکار، همون "من"ـی هست که قبلاً وقتی آدم خوبی بود هم داشت. فقط به خاطر یک سری اختلالات؛ صفات، رفتار، شخصیت و هر واژه مترادف با این رو به صورت متفاوتی بروز میده.
    و این قاضی (بنابر مضامین و مفاد قانونی) فقط به شواهد و تاثیرات نگاه میکنه. کسی هم که شخصیت بد و منفی داره ، همیشه به همین منوال خواهد بود (حتا هنگام حضور در دادگاه و دفاع از خود)، و رای قاضی هم قریب به یقین به محکومیت این شخص خواهد بود؛ و لذا هیچگاه مراجع قانونی متوجه واقعیت امر نمیشن که بخوان اعاده ی حیثیت کنن.
    همونطور که گفتم این بحث به اینجا مربوط نمیشه. اما اگه خیلی مشتاق هستید قوانین کیفری مربوط به فرد "مجنون" در ارتکاب جرم رو مطالعه بفرمایید. چیزی که شما گفتید حداقل در ایران اجرا نمیشه.

  18. 2 کاربر از *Ali* بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #40
    حـــــرفـه ای *Ali*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    2,154

    پيش فرض

    این دلیل و مدرک نیست به هیچ عنوان. گفته های شما به نفع فرضیه شما نیستند، تنها "ادعا" هستند که چون فلان اتفاق افتاده، قطعا فلان توضیح صحیح است.
    اگه دوباره دقت بفرمایید می بینید که ذکر کردم "این میتونه نشون بده". یعنی با وجود این شواهد میتونیم نتیجه بگیریم که...
    جسم انسان تغییر می کنه قطعا، اما هر تغییری لزوما به این شکل نیست که آثار حالت های قبلی هم به طور کامل از بین برن. هر چیزی که حس میشه در مغز ثبت می شه به مرور زمان و با انباشته شدن اطلاعات در مغز، شخصیت انسان ساخته میشه و به قول شما احساس "من" بودن به وجود میاد و الکی و خود به خود قرار نیست این احساس عوض بشه چون مغز همون مغزه و اطلاعات درونش وجود دارن. آسیب های مغزی می تونن باعث پاک شدن خاطرات از ذهن بشن و حتی حرف زدن هم از یاد آدم بره.
    در این مورد شما می بایست ادعاتون رو ثابت کنید و دقیقاً بفرمایید این اطلاعات کجا و چطوری توی مغز ذخیره میشن.
    در مورد از دست رفتن حافظه و اتفاقات این چنینی هم تو پست قبلی توضیح دادم.
    1- این "من" دقیقا چه هست و چه کاری انجام می ده؟
    2- آیا به طور علمی و تجربی می توان آنرا کشف کرد؟ اگر نه، شما از کجا متوجه وجودش شدید؟
    3- در کجا وجود داره؟
    4- چه طور با بدن انسان ارتباط برقرار می کنه؟
    1- یکی از نشانه هایی هست که ثابت میکنه حقیقت انسان غیرمادی هست.
    2- از روی تأثیرات مادی که گذاشته، نمونه ش همین "من" ثابت.
    3- برای حقیقت غیر مادی نمیشه جا تصور کرد.
    4- توی بحث با جناب [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] توضیح دادم.

  20. 2 کاربر از *Ali* بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •