آدم مقصر بود يا حوا؟؟؟
كسي درست نميداند...
گرچه ،فرقي هم نميكند...
زمين ما ، ديگر ، بهشت نيست...
آدم مقصر بود يا حوا؟؟؟
كسي درست نميداند...
گرچه ،فرقي هم نميكند...
زمين ما ، ديگر ، بهشت نيست...
محض رضاي خدا...
دلم را آرامتر ،با خود ، به اينطرف و آنطرف ببر...
آخر اين دل هنوز آب بندي نشده است...
بلاخره به آرزويش رسيده بود...
سفرش به دور دنيا ،به پايان رسيد،ولي...
آنوقت بود كه فهميد...
"دنيا چقدر كوچك است"
ستاره...
كاش ميشد سياه چاله اي شوم...
آنوقت ...
ممكن بود به هم برسيم ...
از همان لحظه اي كه دلم را به زنجير كشيدي...
فهميدم...
اين ديوانه ي زنجيري...
محال است بي تو جايي برود...
كارهايش همه دلي بود...
به همين خاطر...
هيچكس،تا وقتي كه زنده بود...
نفهميد كه چه دل بزرگي دارد...
امروز بازهم هوا ابريست...
خداكند باران ببارد...
ميدانم ،قدم زدن زير باران را دوست داري...
آنقدر پشت پنجره منتظرت ميمانم تا قدمهايت ،تو را به مهماني نگاهم بياورد...
آنقدر حرف نگفته در دلم تلنبار كرده ام...
كه ديگر جايي ندارد...
بايد از همين حالا...
خانه تكاني اش را شروع كنم...
اگر هم نباشي،خيالت با من است...
آنقدر به خيالت خو كرده ام...
كه وقتي با خودت روبرو ميشوم ...
ديگر نميدانم خود- تويي يا خيالت...
خبر كوتاه بود ولي تلخي اش را هنوز زير زبانم مزمزه ميكنم...
روز شنبه قصاص دانشجوي پسري كه به همكلاسي اش اسيد پاشيده بود در بيمارستان...
ونميدانم بيشتر دلم براي كدامشان ميسوزد؟؟؟
بيگناهي دختر ؟؟؟يا عشق بيرحمي كه صاحبش را هم سر انجام كور كرد؟؟؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)