سلسله مادها:
مادها اولين حكومت و دولت مستقل ايراني را رسما تشكيل دادند. هنوز معلوم نيست دولت ماد در چه زماني تشكيل شد ولي گفته ميشود دولت ماد در سال ٥٥٠ قبل از ميلاد مسيح تشكيل شد. در ابتدا دولت ماد داراي ٦ قبيله بود كه پاركتنها جنگجوترين و مغها صلح جو ترين بودند. ٦ قبيله ماد همواره در جنگ بودند به همين دليل آشوريها به راحتي روي انان تسلط داشتند.
مادها كشاورز و دامپرور بودند بعد از اين كه ديااكو پابه عرصه گذاشت مادها را متحد ساخت و حكومت ماد را بر عهده گرفت.
ديگر پادشاهان ماد به اين ترتيب هستند:
فرورتيش (٢٥ سال)، هووخ شتر (٤٨ سال) و ايخ توويگو (٣٥ سال)
سلسله هخامنشيان:
در اصل هرودت، هخامنش بنيانگذار اين سلسله است. اما چون كورورش پارسها را متحد كرده است اورا بنيانگذار اين سلسله ميدانند. سلسله هخامنشي در حدود ٢٢٠ سال در ايران حكومت كرد.
پارسها طايفهاي از هنديها و اروپائيان بودند كه به ايران كوچ كردند. پارسها نيز از ٦ قبيله تشكيل ميشدند كه هخامنش آنان را متحد كرد.
مذهب پادشاهان هخامنشي زرتشتي بود ولي مذهب خود را به كسي تحميل نمي كردند. خط آنان ميخي بود كه ٤٢ علامت داشت و جزو با اقتدارترين دولتهاي طول تاريخ جهان بود.
تعداد پادشاهان هخامنشي ١٣ نفر بود كه به اين شرح است:
كوروش كبير (٢١ سال)، كمبوجيه (٦ سال)، داريوش اول(٣٧ سال)، خشايارشاه (٢٠ سال)، اردشير اول (٤٠ سال)، داريوش دوم (١٩ سال)، اردشير دوم (٤٣ سال)، اردشير سوم (٣٧ سال)، ارشك (٢ سال) و داريوش سوم (٦ سال).
سلسله سلوکیان:
سلوکیان در حدود 70 سال حکومت کردند. موسس اين سلسله سلوکوس اول است. سلوکیان، یونانیان جانشین اسکندر بودند که مردم باختر را وادار به قبول فرهنگ یونانی و استفاده از زبان یونانی میکردند.
سلوکیان شهر انطاکیه در نزدیکی شام را بنیادنهادند و آن را پایتخت خویش گرداندند.
عاقبت همان دلايلى که باعث انقراض هخامنشيان شده بود چون جنگ و کشورگشائي، توطئههاى درباري، آشوبهاى داخلى و... باعث انقراض سلوکيان نيز شد.
پادشاهان سلوکی عبارتند از:
سلوکوس اول، دوم و...، آنتیوخوس اول، دوم و...
سلسله اشكانيان:
اشكانيان در حدود ٤٧٥ سال حكومت كردند. اولين پايتخت آنان شهر هكاتم يا صد دروازه بود و بعد به تيسفون و ري منتقل شد.
قوم اشكان را به خاطر نام جد آنها اشك يا ارشك، اشكانيان مينامند.
اشكانيان از ابتداي حكومت خود تا آخرحكومت با قبايل شرق كشور و امپراطوري روم در جنگ بودند.
مذهب آنان در ابتدا مظاهر طبيعي بود ولي بعدها پيرو مذهب زرتشت شدند و در برخي نواحي خدايان يونان را ميپرستيدند. اين سلسله داراي ٢٨ پادشاه بود كه از اشك اول شروع و تا اشك بيست و هشتم پايان يافت.
سلسله ساسانيان:
ساسانيان ٤٢٨ سال بر ايران سلطنت كردند كه اوج تمدن ايراني در جهان باستان به شمار ميآيد در آن زمان شهرسازي، صنايع، پل سازي، ابنيهها و توسعه تجارت داخلي و خارجي به اوج ترقي خود رسيد.
طاق كسري و كاخ خسرو از مهمترين بناهاي آن زمان است.
از اعياد بزرگ ساساني ميتوان به جشن نوروز، جشن مهرگان (كه علت آن پيروزي فريدون بر ضحاك است كه در ١٦ مهر هر سال برگزار ميشد)، جشن صده (كه پس از گذشت صد روز از زمستان كه جشن پيدايش آتش است) اشاره كرد.
نام مهمترين پادشاهان ساساني به اين شرح است:
اردشير بابكان (١٧ سال)، شاپور اول (٣٠ سال)، شاپور دوم (٣٠ سال)، يزدگرد اول (٢١ سال)، بهرام گور (١٨ سال)، فيروز اول (٢٤ سال)، قباد اول (٥٦ سال)، انوشيروان (٤٩ سال)، خسرو پرويز (٣٨ سال) و يزدگرد سوم (٣ سال).
سلسله طاهريان:
طاهر بنيانگذار سلسله طاهريان بود او با شكست سپاه علي بن ماهان سردار امين توانست بغداد را تصرف كند و مامون را به خلافت برساند. او در خراسان به عنوان امير ٢ سال براي مامون خدمت كرد و بعد اعلام استقلال كرد.
طاهريان هر چند نتوانستند خود حكومت بزرگي را تشكيل دهند اما ايران را از زير دستان اعراب بعد از ٢٠٠ سال رها كردند و موجب به وجود آمدن ديگر سلسلههاي ايراني شدند.
از حاكمان ديگر طاهريان افراد زير را ميتوان نام برد:
علي بن طاهر (چند ماه)، طلحه بن طاهر (٦ سال)، عبدالله طاهر (٧ سال)، طاهربن عبدالله (١٨ سال) و محمد بن طاهر (١١ سال).
سلسله صفاريان:
سلسله صفاري ٣٢ سال در ايران حكومت كرد و موسس آن يعقوب ليث صفاري بود.
پس از پيروزي امام علي در مقابل خوارج عدهاي از آنان به سيستان فرار كردند و حكومتهايي را به وجود آوردند. در ميان آنان صالح بن نصر قدرت و شهرت زيادي داشت يعقوب در سپاه صالح بود. آنان افرادي بودند كه در حملات خود ثروت كسب كرده و بين بيبضاعتان تقسيم ميكردند. يعقوب در ابتدا شغل پدر را كه رويگري بود دنبال كرد ولي بعد به عياري پرداخت.
عمرو ليث حاكم بعدي صفاريان بود كه بعد از برادر خود به حكومت رسيد و ١٤ سال در ايران حكومت كرد و آخرين حكمران قدرتمند صفاري بود.
ديگر شاهان اين سلسله عبارتند از:
يعقوب بن ليث (١٨ سال)، عمرو بن ليث (١٤ سال) و طاهر بن محمد بن عمرو (١ سال).
سلسله سامانيان:
سامانيان اولين خاندان ايراني بودند كه پس از ٣٠٠ سال دوباره رسم و رسوم ايرانيان را احياء نمودند. آنها از روستايي به نام سامان در شهر سمرقند برخاستند و حدود ١٠٨ سال در ايران حكومت كردند. وزراي آنان اغلب از شعرا ادبا و مورخان مشهور عصر خود بودند.
ديگر پادشاهان ساماني عبارتند از:
امير اسماعيل ساماني (١٦ سال)، ابو نصر احمدبن اسماعيل (٦ سال)، نصر بن احمد (٣٠ سال)، نوح بن نصر (١٣ سال)، ابو الفوراس عبدالملك نوح (٧ سال)، ابو صالح منصور بن نوح (١٦ سال) و ابوالقاسم نوح بن منصور (٩ سال).
سلسله آل بويه:
پسران بويه كه ماهيگير بود بسيار جاه طلب بودند آنها علي، حسن و احمد نام داشتند و شغل پدر را كنار گذاشتند و از افسران ماكان كاكي شدند و در هنگامي كه او از مردآويز شكست خورد به مردآويز پيوستند. مردآويز علي را به حكومت كرج انتخاب كرد و به كمك بعضي از سرداران مردآويز اصفهان را فتح و خليفه بغداد را شكست داد و سلسله آل بويه را پايه گذاري كرد.
از زمان سلسله آل بويه بود كه مذهب شيعه يا تشيع در ايران رسميت پيدا كرد.
ديگر پادشاهان آل بويه عبارتند از:
ابوالحسن علي بويه با عمادالدوله (١٨ سال)، ابوشجاع عضد الدوله (٣٤ سال)، شرف الدوله (٧ سال)، بهاء الدوله (٤ سال)، سلطان الدوله (١٢ سال)، ابو كاليجار مرزبان (٢٥ سال) و ملك رحيم (٧ سال).
سلسله آل زيار:
اين سلسله پس از سلسله علويان طبرستان روي كار آمد. ناصر كبير كسي بود كه با تلاش بسيار باعث استتقلال آن منطقه شد. ياران وي بعد از مرگ او توسط اسفار شيرويه و مردآويز بعد از يك نبرد خونين طبرستان را تصرف كردند ولي اسفار با مسلمانان رفتار ناشايستي انجام ميداد. مردآويز از اين مسئله استفاده كرد و نظر مردم را جلب كرد و حكومت آل زياري را تأسيس كرد.
ديگر پادشاهان اين سلسله عبارتند از:
وشمگير پسر زيار (٣٤ سال)، بهتون وشمگير ظهير الدوله (٣٩ سال)، فلك المعالي منوچهر پسر قابوس شاه (٢٠ سال)، نوشيروان پسر فلك المعالي (١٢ سال)، اسكندر پسر قابوس وشمگير (٦ سال)، كيكاووس پسر اسكندر پسر (٢١ سال)، گيلانشاه پسر كيكاووس عنصر المعالي (٨ سال).
سلسله غزنويان:
سلسله غزنويان با تلاش غلامي به نام آلبتكين در غزنين تاسيس شد. اوج قدرت غزنويان سلطنت سلطان محمود غزنوي بود غزنويان حدود ٢٣١ سال بر سرزمين پهناور ايران حكومت كردند.
سلطان محمود بارها به هندوستان لشكر كشيد و غنايم زيادي را به ايران آورد. اما به وضعيت نابسامان ايران كمكي نكرد زيرا اغلب آنان صرف جنگهاي بيهوده و يا عياشيهاي خود و خانوادهاش ميشد.
نام ديگر سلاطين غزنوي به اين شرح است:
سلطان محمود غزنوي (٣٤ سال)، جلال الدوله ابو احمد محمدبن محمود (١ سال)، شهاب الدوله ابوسعيد مسعود بن محمود (١١ سال)، شهاب الدوله ابوالفتح مودودبن مسعود غزنوي (٩ سال)، بعد از شهاب الدوله ١٠ نفر ديگر نيز روي كار آمدند.
سلسله سلجوقيان:
اين سلسله حدود ١٢٣ سال در ايران حكومت كرد. مركز سلجوقيان در ابتدا در ماوراءالنهر و در شهر جند بود.
سلجوق كه رياست قوم را بر عهده داشت مسلمان شد و ديگر افراد قبيله نيز مسلمان شدند. پس از مرگ طغرل پسرش ميكائيل جانشين او شد و پس ازمرگ وي سه پسرش رياست طغرل پسر بزرگتر را پذيرفتند. آنان از سلطان محمود درخواست كردند كه در شمال خراسان زندگي كنند. سلطان محمود نيز قبول كرد. به اين ترتيب روز به روز بر قدرت آنان اضافه شد. سلطان محمود غزنوي كه احساس خطر ميكرد به آنان دستور داد به سرزمين قبلي خود بازگردند ولي سلجوقيان نپذيرفتند و ميان آنان جنگ رخ داد. پس از مرگ سلطان محمود پسرش سلطان مسعود با آنان جنگ كرد ولي شكست سختي خورد و باعث انقراض غزنويان شد. سرانجام در ٢٠ شوال سال ٤٢٩ هجري پس از تصرف نيشابور خود را شاه خواند.
ديگر شاهان سلجوقي يه اين شرح هستند:
طغرل (٣٦ سال)، عضدالدوله الب ارسلان بن جعفري بيك (١٠ سال)، جلال الدين ابوالفتح حسن ملكشاه (٢٠ سال)، ركن الدين ابو المظفر بكياق (١٣ سال)، غياث الدين ابو شجاع محمد (١٣ سال) و معزالدين ابوالحارث سلطان احم سنجر (٤١ سال).
سلسله خوارزمشاهيان:
اين سلسله حدود ١٣٨ سال هم زمان با سلسله سلجوقيان در بخشهايي از ايران حكومت كردند و با حمله مغولان منقرض شد.
نام ديگر سلاطين اين سلسله به اين شرح است:
قطب الدين محمدبن انوشتكين (٣٢ سال)، علاءالدوله ابوالمظفر اتسز بن قطب الدين محمد (٢٩ سال)، تاج الدين ابوالفاتح ايل ارسلان بن اتسز (١٦ سال)، علاءالدين تكش بن ايل ارسلان (٢٩ سال)، علاءالدين محمد بن علاءالدين بن تكش (٢٢ سال) و سلطان جلال الدين منكبرني (١٠ سال).
نکته: اين سه سلسله حکومت بعدی از نژاد ترك هستند نه نژاد آذري ايراني اين سه دولت از تركاني هستند كه از شمال چين به شمال ايران مهاجرت كردند و با آمدن اسلام به ايران با پذيرفتن اين دين به ايران آمدند و به عنوان غلام در ايران شروع به كاركردند.
سلسله ايلخانان:
مغولها اقوامي بودند زردپوست كه در سرزمينهاي چين، هندوستان، منچوري سيبريه و مغولستان به طور پراكنده زندگي ميكردند آنان زير نظر دولت چين باج ميدادند. تا اين كه تموچين معروف به چنگيز خان به دنيا آمد. نام پدر او يسوكاي بود. چنگيز خان بعد از مدتي توانست اقوام مغول را متحد سازد و به اين ترتيب حكومت مغول يا ايلخانان را راه اندازي كرد و حملاتي به تمامي آسيا و اروپا انجام داد.اين سلسله در حدود ٢٠٠ سال حكومت كرده است.
ديگر پادشاهان مغول به اين شرح هستند:
چنگيزخان (٥٩ سال)، اكتاي قاآن (١٣ سال)، گيوك خان (٨ سال)، منگوقاآن (١٠ سال)، قوبيلاي قاآن (٣٦ سال)، هولاكوخان (١٢ سال)، آباقاآن (١٧ سال)، احمد تگودار (٣ سال)، ارغون شاه (٧ سال)، گيخاتو (٤ سال)، بايدو شاه (١ سال)، محمود غازان (٧ سال)، محمد خدابنده (١٣ سال)، ابوسعيد بهادر (٢٠ سال)، ارپاوگان (٦ ماه)، موسي خان (٢ ماه)، محمدخان (٢ سال)، ساتي بيك (١ سال)، جهان تيمور خان (١ سال)، سليمان خان (٥ سال) و انوشيروان (٢٠ سال).
سلسله گوركانيان:
موسس اين سلسله تيمور گوركاني بود كه در سال ٧٣٦ هجري قمري در ماورالنهر بدنيا آمد.
تيمور پس از مرگ همسرش ماورالنهر را تسخير كرد و بعد خوارزم خراسان و نيشابور راتصرف كرد. تيمور در سال ٧٨٨ هجري به آذربايجان، ارمنستان، گرجستان و شيروان حمله كرد و اصفهان و شيراز را تصرف كرد. او به چين هم لشكر كشيد اما قلمرو خود را تا هند بيشتر جلو نبرد. او بعد به تركيه و مصر و شام و بغداد حمله كرد و در هفتاد و يك سالگي درگذشت.
نام ديگر حاكمان گوركاني به اين شرح است:
شاهرخ تيموري (٤٣ سال)، علاءالدوله ميرزا (٣ سال)، ركن الدين ميرزا (١ سال)، ميرزا عبدالله (١ سال)، ميرزا بابر (٦ سال)، ابو سعيد تيموري (١٢ سال) و سلطان حسن بايقرا (٣٨ سال).
سلسله صفويه:
موسس اين سلسله شاهزاده اسماعيل صفوي اردبيلي بود. اين سلسله در حدود ٢٣٩ سال در ايران حكومت كرد و دومين حكومت ديني در ايران بعد از اسلام بود. در اين زمان ايران دچار رشد اقتصادي سياسي شد ايران به قدرت و اتحادي رسيد كه پس از اسلام بينظير بود. ايران در زمان صفويه به تفنگ و باروت دست پيدا كرد و علم ترويج تشيع بيشتر شد ولي با بيلياقتي فرزندان پادشاهان اين سلسله منقرض شد.
نام پادشاهان اين سلسله به اين شرح است:
شاه اسماعيل صفوي (٢٤ سال)، شاه طهماسب اول (٥٤ سال)، شاه اسماعيل دوم (١ سال)، سلطان محمد خدابنده (١١ سال)، شاه عباس كبير (٤٢ سال)، شاه صفي (١٤ سال)، شاه عباس دوم (٢٥ سال)، شاه سليمان (٢٨ سال)، شاه سلطان حسين صفوي (٣٤ سال) و شاه طهماسب دوم (١٠ سال).
سلسله افشاريه:
نادر در ٢٤ شوال سال ١١٤٨ هجري قمري تحت عنوان نادرشاه به تخت سلطنت نشست و سلسله افشاريه را پايه ريزي كرد. نادر از ايل افشار بود كه شاه اسماعيل اول آنان را از آذربايجان به خراسان كوچ داد.
ديگر شاهان افشار به اين شرح هستند:
عليقلي خان، ابراهيم خان، شاهرخ ميرزا، ميرزا سيد محمد و شاهرخ.
سلسله زنديه:
اين سلسله ١٤٦ سال در ايران حكومت كرد و توسط كريم خان زند تاسيس شد. پس از كشته شدن نادر شاه ايران دو باره دستخوش آشوب شد. احمدخان ابدال از يك سو و آزادخان افغان از سويي ديگر و ابوالفتح و علي مردان و محمد حسن خان قاجار از سوي ديگري اما از ميان آنان كريم خان زند كه سربازي بيش نبود پيروز شد و سلسله جديدي به وجود آورد.
نام پادشاهان زنديه به اين شرح است:
كريم خان زند، ابوالفتح، محمد علي خان، زكي خان، ابوالفتح خان، صادق خان، عليمرادخان، جعفر خان و لطفعلي خان.
سلسله قاجاريه:
اين سلسله ١٤٤ سال در ايران حكومت كرد. موسس آن آقا محمد خان قاجار بود كه در نوروز ١٢٠٠ هجري قمري در تهران تاجگذاري كرد.
اين سلسله باعث شد تا ايران به ضعيفترين حد خود در طول تاريخ رسيد. فتحعلي شاه قجر خود به تنهايي ١٨ شهر ايران را بدون هيچ جنگي به شوروي داد در اين زمان ايران ناگهان از پيشرفت و ترقي ايستاد آخرين شاه قجر احمد شاه قاجار در تبعيد جوانمرگ شد.
پادشاهان قاجار عبارتند از:
آقا محمد خان (١١ سال)، فتحعلي شاه (٣٨ سال)، محمد شاه (١٤ سال)، ناصرالدين شاه (٤٩ سال)، مظفرالدين شاه (١١ سال)، محمد علي شاه (٣ سال) و احمد شاه (٦ سال).
سلسله پهلوي:
اين سلسله ٥٣ سال در ايران حكومت كرد. رضا شاه موسس اين سلسله بود كه روز ٢٥ آذر ١٣٠٤ در كاخ گلستان تاج گذاري كرد و ١٥ سال بر ايران حكومت كرد.
پس از رضا شاه به خاطر محمد علي فروغي سلطنت از پدر به پسر رسيد و سرانجام در سال ١٣٥٧ منقرض شد و به اين ترتيب تاريخ شاهنشاهي ٢٥٠٠ ساله ايران برچيده شد.