1- Sorry, I busted up the party.
تونیر به گروه فرار: شرمنده، مهمونی تونو بهم زدم
2- For your purposes, all you need to know is that man in the photo used to work for the company. He went rogue.
برینکر به کلرمن: تا جایی که به کارت میاد ، باید بدونی اینی که تو عکسه قبلاً واسه کمپانی کار می کرده. (حالا) آواره شده
3- Scofield! Pope wants to see you. The rest of you round up, you’re done in here.
نگهبان به مایکل: اسکوفیلد! پوپ (رئیس زندان) کارت داره (رو به بقیه) بقیتون جل و پلاستونو جمع کنین، کارتون اینجا تموم شده
4- I wouldn’t exactly call a two-week stay nothing, Okay? It’s more than we had yesterday.
وکیل لینکن به ال جی: از نظر من دو هفته تاحیر در اعدام بهتر از هیچه، خوب؟ وضعمون از دیروز بهتره
5- Do you really ever think that you’re going to get to the bottom of this? That they’ll let you get to the bottom of this?
ال جی در پاسخ: واقعاً فکر می کنی تا آخرش می ری؟ فکر می کنی اونا می زارن تا آخرش بری؟
6- They gunned my mother down, man. You think I give a damn about justice?
اونا مادرم رو با تفنگ کشتن. فکر کردی من اهمیتی به عدالت می دم؟
7- Look, they’re going to slip up, Okay? They’re going to leave a peace of evidence that can’t be refuted. And we’re going to be waiting to nail them when they do.
وکیل لینک در پاسخ: ببین، اونا بالاخره یه سوتی میدن. یه مدرک انکار نشدنی جا می زارن و ما هم باید صبر کنیم تا به محض اینکار، چنگمون بهشون برسه
8- Dr Toncredi found this embedded in your flesh when she was treating you.
پوپ به مایکل: دکتر تانکردی اینو موقع معاینه ات تو گوشتت پیدا کرده
9- But I need to know where you got that burn right now. Otherwise, your ass is going to solitary.
ولی من باید بدونم کجا دچار سوختگی شدی وگرنه سر از انفرادی درمیاری
10- I put my blood into this.
مایکل به لینک: من جونمو پای اینکار گذاشتم
---------- Post added at 09:54 PM ---------- Previous post was at 09:50 PM ----------
1- There’s not a problem whit the 1 17th. We’re coming back. It’s a snafu, that’s all.
مشکلی درباره گروهان یک هفده نیست. ما برمی گردیم. اینجا شلوغ پلوغه، فقط همین
2- Oh, God. The hits just keep coming.
ای خدا، بد شانسی پشت سر هم
3- Oh, it’s panic time, old head. We got an unfinished hole in that room over there that Scofield was supposed to fill tonight. Come tomorrow 8:00 A.M, they rip up that carpet, our game is over.
تی بگ به پیرمرد: وقت مصیبته پیری. ما تو اتاق اونوری یه سوراخ ناتموم داریم که قرار بود اسکوفیلد امشب پرش کنه. فردا ساعت 8 که بشه اونا موکت رو می زنن کنار و کارمون تمومه
4- Yeah, maybe I can get out of my cell. And maybe I can get into the guard’s room. But even I do, and fill that hole in. I’ll still be in that room. I’ll be sealed in, there’s no way out.
(سوکری به افراد گروه که ازش می خوان سوراخ رو پر کنه): آره شاید بتونم از سلولم بیام بیرون، شایدم تونستم برم اتاق نگهبانا ، ولی اگه این کارر رو هم بکنم و سوراخ رو پر کنم من همونجا می مونم. من اون تو گیر می کنم و راه در رو ندارم
5- That’s ten years on my bid if I get caught.
اگه گیر بیفتم ده سال می ره تو پاچه ام
6- We get Quinn’s phone powered up. It could be a gold mine of information.
ما موبایل کوئین رو بکار انداخیتم می تونه خدادتا اطلاعات داشته باشه
7- Capitol Hall saw it’s first dead lock of the term on the Senate floor this morning. The hotly contest ended up in a 50-50 tie.
مجری تلویزیون: ساختمان مجلس امروز در صحن مجلس سنا اولین بن بست خودش رو تجربه کرد. رقابت داغ به نتیجه 50،50 منتهی شد
8- I know I sound like a broken record, but you work too hard.
همکار سارا به سارا: می دونم حرفم به نظر تکراری بیاد ولی تو خیلی کار می کنی
9- Don’t lie to me. Every he comes in for his shot, you spend 20 minutes rolling up his sleeve.
همکار سارا در پاسخ به او که ادعا می کنه علاقه ای به مایکل نداره: خالی نبند، هر وقت واسه زدن آمپولش میاد 20 دقیقه طول می دی تا آستینشو بزنی بالا
10- If this is your expose on my social life, it’s about to be a real sad one.
سارا در پاسخ به همکارش: اگه می خوای سر از داستان زندگی اجتماعی من دربیاری آخرش غم انگیز از آب درمیاد
11- I don’t tend to go for the nice guys. I like the ones with deep-seated emotional issues I can internalize and make my own.
سارا: من عادت ندارم دنبال بچه مثبتا برم. من کسی رو می خوام که احساسات قوی داشته باشه تا من بهش نفوذ کنم و بشه مال خودم
12- You know what? I think he is interesting. And I think he’s attractive, but he’s still an inmate.
سارا: می دونی، به نظر من اون (مایکل) آدم جالبیه. جذابه . ولی هر چی باشه یه زندانیه