سلام به همه. منم گزارش بدم؟همینجا اعلام میکنم نتنها خیلی خوش گذشت بلکه اولین و چه بسا از مهمترین اتفاقات اونجا این بود که کفشهای من و پاتال عزیز یه جور بود . ازنکاتی که برا من جالب بود نوید عزیز بود که تصوری که من ازش داشتم یه پسره بد اخلاق بود مخصوصا بعد از بحث اینتل و ای ام دی می خواستم کل بندازم باش اسیدی ولی وقتی دیدمش اصلا سووسک شدم از ماه بودن و توپ بودن این بشر؛دوم پاتال عزیز بود که من همیشه یه مرد بالای 50 سال رو تصور می کردم که بازم سوسک شدم از باحالی این موجود که تا فردا صبح هم بگم ازانرژی و محشر بودن این پسر بازم حق مطلب ادا نمیشه ؛ سوم هم مهدی عزیز بود که بازم من فک میکردم یه آدم بالای 200 سال باشه مخصوصا با این نثر قشنگ که بعد از دیدنش بازم کف کردم و موندم از این باحالیش در مورد بقیه بچه ها هم که دوستان دیگه توضیح دادن .راستی چون من حدس می زدم که بازی زو این نتیجه بالا رو داشته باشه...به محض اینکه والیبال به زو تبدیل شد من محل رو به سرعت ترک کردم و به جمع اونایی که مشغول بحث بودن ملحق شدم .هر کاری هم کردیم این وسط مهدی عزیز دست از سره این نود برداره موفق نشدیم که نشدیم.