هر چند همیشه تنهایی دوست من بوده است
من زندگی را در دستان تو به جای میگذارم
دوستت دارم
هر چند همیشه تنهایی دوست من بوده است
من زندگی را در دستان تو به جای میگذارم
دوستت دارم
_ قلبــ
_ محتاج
_ مهرتـــ
_ قلبــــ
_ پناه
_ می جــو یـــد
_ شـانه هایـتــ
ــ آرزو
_ مـــن
_ تــــو
_ خــــدا
_ هر ســه
_ تا
_ ابـــد
Last edited by aliaghil; 23-02-2013 at 15:32.
عشق بی همتای من
بگذار دلهایمان با هم به پرواز درآیند
دلم به دنبال سر پناهیست
آن را پناهی ده ... عشق بی همتای من
Last edited by aliaghil; 26-02-2013 at 20:56.
با این حالی که این روزها دارم
نمی توانم دیگر نوشته عاشقانه ایی بنویسم
هیچ آوازی درباره امید نمی توانم بخوانم، چیزی برای گفتن ندارم
از زمانی که رفته ایی
زندگی دیگر برایم معنایی ندارد
این ترانه را برایت می خوانم...
هر جا که هستی
در حالی که گیتارم...
خونریزان در آغوشم افتاده است
Last edited by aliaghil; 04-04-2013 at 21:54.
گفتی دلت غـم دارد و غـمخوار ندارد
گفتم کنم دل را غـمگسـارت
گفتی این دل بیمـار پرســتار ندارد
گفتم کنم جان را فدایـت
گفتی سـهــم دل گشـته سـیاهیـ و خـاموشی
گفتم سـهـم دلـت خورشیدستــ و نه خـاموشی
Last edited by aliaghil; 04-04-2013 at 21:48.
خورشید هم غروب می کند حتی
خورشید نماند و
کسی برای دلهایمان نیز
تغییر نکرد این روزها حتی
تو را در این هیاهوهای پـوچ یـافتم
هر بار که نگاهـت می کنم
احـسـاس مــی کـنم تـمـامِــ عـمـر تـو را مــی شـنـاخـتـم
ای کاش هیچ وقت تمامی نداشته باشد این لحظات
هر وقت با من هـمـدل مـی شـوی
آرام مـی گیرد این دلِ خـسـتـه
و چـه زیـبـاسـت لـحـظـاتِ بـا تـو بـودن
تـنـهـا یـک چـیـز مـانـده بـرای تقدیم کردن به تو
یک لـحـظـه از تـمامِ عـمـرم
لـحـظـه ایی کـه تـمـام این رویاها را به حـقـیـقـت تبدیل کند
لـحـظـه ایی کـه هـیـچ وقـت فـرامـوش نـــشــود
لـحـظـه ایی بـه نــام زنــدگــی
تـمـام زنـدگی مـن از آن تــوســت
دارم خواهشی از تو
تـو نــیــز برگرد، بــیــا و در کـنـارم بــمــان
Last edited by aliaghil; 23-04-2013 at 09:14.
چه تلخ است عاشقی
چه باید می کردم برایت بانو؟
ولی نگو که معنای عشق را نمی دانم
ای کاش می دیدی از آن زمان که قدم در راه عشق گذاشتم بر من چه گذشت
من از برای تو میمردم
این بی انصافیست در حق دلی که برای عشق تپید
Last edited by aliaghil; 25-06-2013 at 09:33.
هر دو خسته ایم می دانم، ولی وجودمان در کنار یکدیگر می برد خستگی را
بتاب بر این دلــ سرد، که بـی تـو خواهــد مـرد
من تنهاترینم، نـگو بدرود
من عاشق ترینم، نـگو بدرود
فرصتی برای نو شدن دلــ بــده
یادم می آید گفتی به من گر بگیری دستانم را
بــا زنــدگـی بـیـگانـه نخواهم بود،
گفتمتــ می گیرم دسـتانـت را و تا ابـد در کنارت خواهـم ماند
Last edited by aliaghil; 25-06-2013 at 09:34.
زخم و درد...
تمامش را یک جا با هم دارد دل
شکستن من گشته کار هر روزه شان
ولی با این همه...
دارم یاد تو را در خاطرم
نیستم
ولی چطور تو را فراموش کنم؟
تو که خاطرت مرا زنده نگاه داشته
بر تو عاشقم و این است دلیل زنده بودنم
هر روزم را با یاد تو شروع می کنم
و شب ها چشمانم را برای رویای دیدار تو می بندم
و گاهی اشکها و بی خوابی های شبانه غم فراق تو را
به من یادآوری می کنند.
آری
همیشه به یادت هستم، و هیچگاه تو را فراموش نخواهم کرد
از آن زمان که در مسیر عشق قرار گرفته ام، همواره گفته ام
در کنارت خواهم ماند و هیچگاه دستانت را رها نخواهم کرد
می دانی که در تمام این مدت که در جستجوی تو بوده ام
سعی کرده ام که در کنارت بمانم و هیچگاه دستانت را رها نکرده ام
فرصت بودنم بده، تو را دوست دارم و عاشقت خواهم ماند تا أبد.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)