سجع مطرّف
(يعني طرف دار: طرف اول يکي از کلمات از طرف اول کلمه ديگر سنگين تر است.)
در آن اتحاد رَوي شرط است و حداقل يکي از طرفين سجع بايد بيش از يک هجا داشته باشد. سجع مطرف بر دو نوع است:
الف: دو کلمه در تعداد هجا متفاوت اند و صامت آغازين هجاي قافيه متغير است :
دست dast/ شکست še-kast / راز rāz / نواز na-vāz/ دانشمند / پند
ز بس گل که در باغ مأوي گرفت چمن رنگ ارتنگ ماني گرفت (رابعه)
کلمات سجع از نظر تعداد هجا مساوي باشند اما هجاهاي غير قافيه از نظر کميت يعني کوتاهي و بلندي يکسان نباشند:
ko-Jā /کجا dar/yā دريا / va-עar? / وقار at-vārاطوار
در اين مثالat ? و dar هجاي بلند و va و ko هجاي کوتاه هستند.
نه باغبان و نه بستان که سرو قامت تو برست و ولوله در باغ و بوستان انداخت
(سعدي)
در باغبان bān- עbā و بستان bos-tān ، هجاي עbā مانند bos سه واک دارد، اما از آن کشيده تر است (هجاي کشيده).
در شعر که پيرو قواعد عروضي است باغبان با بستان تساوي هجايي ندارد. از اين رو قسمت «ب» سجع مطرف هيچگاه نمي تواند قافيه باشد.
سجع متوازن
کلمات از نظر هجا، عدداً و کماً (کوتاهي و بلندي) مساويند؛ اما در واک رَوي مشترک نيستند. صامت نخستين هجاي قافيه مي تواند متغير باشد يا نباشد:
کام Kām / کار kār / بام / کار ، مستبين mos-ta-bin/ مستقيم imעmos-ta-،
ستاننده sa-tā-nan-de / گشاينده go-šā-yan-de / مواج mav-vāj / نقادādע-עna
تبصره1: هر چه واک هاي مشترک بيشتر باشند، سجع متوازن موسيقيايي تر است و اوج آن وقتي است که اختلاف واک فقط در واک رَوي باشد: عامل/ عامد
اين موارد را مي توان از ديدگاه تجنيس (تجنيس مطرف) نيز مورد بررسي قرار داد.
تبصره2: اگر اختلاف رَوي فقط در نقطه باشد مثل سوز/سور، شور/ سوز، در نزد برخي از قدما جناس خط يا تصحيف محسوب مي شد. اين موارد از نظر ما همان سجع متوازن است.
تبصره3: فرق سجع متوازن با هم هجائي اين است که در سجع متوازن علاوه بر رعايت تساوي عددي هجاها، تساوي کمي هجاها هم شرط است: بي نظم/ پرواز، اما در کلمات هم هجا فقط تساوي عددي هجاها مطرح است:
خدا xo-da/ کيسه ki-se / نقاشيa-ši ע-עna / شکستم še-kas-tam
تبصره4: اگر اسجاع متوازن در جمله، کنار هم قرار گيرند (اي صراف نقاد) موسيقي کلام، افزوني بيشتري خواهد يافت