به گنبد بازچه نغمه از تورسید
که گر به کوه رسانی به رقص آری
به شاه جهان چوقصدشکارنطنزآیی
چوهمچو بازشکاری به رزم آیی
به گنبد بازچه نغمه از تورسید
که گر به کوه رسانی به رقص آری
به شاه جهان چوقصدشکارنطنزآیی
چوهمچو بازشکاری به رزم آیی
هرچند نداری تو ز احساس، نشانی
من عاشق لبخند توام، گرچه ندانی
مغرور و بداخلاق بشو با همه اما
با من به ازین باش که با خلق جهانی
Last edited by behrouz2; 05-05-2021 at 14:33.
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست
آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست
این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیشرو و باز پسی نیست
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم، به تو بر میخورم اما
آنسان شدهام گم که به من دسترسی نیست
آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است
حیثیت این باغ منم، خار و خسی نیست
امروز که محتاج توام، جای تو خالی است
فردا که میآیی به سراغم نفسی نیست
در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است
وقتی همهی بودن ما جز هوسی نیست
عاشقُ معشوق کشتن چون بجرم عاشقی دشوارنیست
چون رسیدن این وصال با دار را انکار نیست
آدمی صورت اگر دفع کند شهوت نفس
آدمی خوی شود ور نه همان جانور است
سعدی
Last edited by behrouz2; 09-06-2021 at 17:51.
ای عشق همه بهانه ازتوست
من خامشم این ترانه از توست
حلقه بر در نتوانم زدن از بیم رقیبان
این توانم که بیایم سر کویَت به گدائی
نو بهار عمر را دیدی چه شد
زندگی را هیچ فهمیدی چه شد
چشمان سیاه بخت را می بینی
زخم دل این بادیه را می بینی
وقتی که تبر به دست خود می گیری
احساس بدِ درخت را می بینی
در شب چاردهم، ماه که پرنورتر است
غصه قلب حسین غربت عباس من است
گیف محرم
Last edited by behrouz2; 09-08-2021 at 11:07.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)