تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 32 از 32 اولاول ... 222829303132
نمايش نتايج 311 به 317 از 317

نام تاپيک: سریال نابرده رنج

  1. #311
    پروفشنال SHADEL's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    931

    پيش فرض

    نوع جنگ بد بود
    مثلا کلی عراقی از روبه رومیومد طرف 2تا تیر میزد همه میمرن

    بعدش اون ای آخر که گیر افتادن همشون به راحتی تونست از اون بالا برن پشت صخره ولی میخواستن بالا برن نمیشد

    اصلا معلوم نوبد چه شکلی بود از رو به رو نشون میداد داره کلی عراقی میاد یه کم که میگذشت خبری ازشون نبود
    آره
    انگاری عراقی ها وامیستادن اینا حرفاشونو بزنن بعد حمله کنند.

  2. 2 کاربر از SHADEL بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #312
    کـاربـر بـاسـابـقـه amin666's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    karaj
    پست ها
    1,215

    پيش فرض

    از نظر تکنیکی که کلا مسخره بود.در حد فیلم هندی.من فقط واسه جنبه طنزش نگاه می کردم و بازی دیر باز و سام درخشانی.وگرنه از نظر جنگی که ارزش نداشت اصلا.البته کلا همه فیلمهای جنگی ما اینجوریه ها.همیشه عراقیا احمقن و ایرانیها همشون جومونگن!
    از این خندم می گرفت جابر 3-4 تا تیر کلاش خرده پشتش تازه چند دقیقه هم جون می ده!انگار مثلا کلت از 50 متری خورده بهش!

  4. 3 کاربر از amin666 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #313
    Banned
    تاريخ عضويت
    Mar 2010
    محل سكونت
    پایتخت تاریخ و تمدن
    پست ها
    1,035

    پيش فرض

    با وجود تکذیب تهیه کننده، ماجرای اختلاف بازیگر و کارگردان و تغییر پایان علنی شد
    داستان سریال «نابرده رنج» قرار بود چطور تمام شود؟



    سینمای ما - سرانجام پس از حدود دو ماه، سريال شبانه «نابرده رنج» به پايان راه خود رسيد. بينندگان اين سريال سه‌شنبه شب گذشته شاهد روي آنتن رفتن آخرين قسمت اين مجموعه بودند و جالب آنكه مسؤولان شبكه سه با بهره‌وري (!) از استقبال نسبي مخاطبان خود، تك قسمت آخر را بدل به دو قسمت كردند و با تأخيرهاي نيم‌ساعتي، تا مي‌توانستند طي اين دو شب آگهي بازرگاني نمايش دادند! از اين گذشته، نخستين سريال عليرضا بذرافشان قرار بود فينال متفاوتي از آنچه روي آنتن رفت داشته باشد، اما بروز يك اختلاف‌نظر و دلخوري ميان كارگردان پروژه و يكي از بازيگران اصلي سبب شد پايان‌بندي مجموعه تغيير كند. ماجرا از اين قرار است كه در آخرين بخش‌هاي تصويربرداري سريال، ميلاد كيمرام بازيگر نقش جابر از كارگردان مي‌خواهد تا نام او در عنوانبندي سريال همراه با كامبيز ديرباز و سام درخشاني آورده شود.
    سازندگان نيز كه به هيچ وجه اين قضيه را نمي‌پذيرند، تصميم به ايجاد تغييراتي در نحوه پايان قصه مي‌گيرند تا از مشكل موجود، بدون نياز به همكاري كيمرام رهايي پيدا كنند.
    در روايتي كه براي پايان اين سريال در نظر گرفته شده بود، وقتي قصه به زمان حال مي‌رسيد، ما شاهد اين مي‌بوديم كه جابر سالها پيش با مرضيه (سحر دولتشاهي) ازدواج كرده و به آرامگاه اسد و عماد (ديرباز و درخشاني) مي‌روند و مشخص مي‌شود كه آن دو شهيد شده‌اند. گفته مي‌شود جابر به جاي عماد قرار بود به عنوان مسافركش در زمان حاضر ديده شود. با وجود در خواست كيمرام و زيربار نرفتن بذر افشان، ادامه بازي نقش جابر در نهايت حذف شده و او نيز در كنار اسد، آن هم در ديالوگ مرضيه، شهيد معرفي مي‌شود.
    به همين دليل، ناگزير سازندگان عماد و مرضيه را در پايان سريال به شكل بي‌ربطي كنار يكديگر قرار دادند تا ماجرا ختم به خير شود!

    چندی پیش علیرضا بذرافشان کار گردان سریال نابرده رنج روایت جالبی از در خواست عجیب یک بازیگر این مجوعه باز گو کرده بود. بذر افشان در مصاحبه خود گفت: در اين كار ما نقشي را به بازيگري داديم كه تلاشي براي آن نكرده بود تا رسيديم به فينال سريال. او پيغام داد كه اسم من در تيتراژ بايد فلان جا باشد وگرنه در فينال بازي نمي‌كنم. حضور او هم براي ما مهم بود. اما من ياد گرفتم به كسي باج ندهم براي همين فينال را تغيير داديم و بدون او فيلمبرداري كرديم. هر چند به كار ضربه خورد اما ياد گرفتم شخصيتم از كارم مهم‌تر باشد. به هر حال شناخت جايگاه براي آدمها خيلي مهم است.

    اما برخلاف این حرف، محمود رضايي تهيه كننده سريال نابرده رنج گفته بود: قسمت پاياني سریال «نابرده رنج» بدون تغيير و با حضور تمام بازيگران اين سريال از شبكه سوم سيما پخش مي شود. خروج يكي از بازيگران از قسمت پاياني سريال و تغيير قسمت پاياني نابرده رنج بر اثر يك مشكل شخصي ميان عليرضا بذرافشان كارگردان اين اثر و يك بازيگر اين سريال رخ داده است. هم اكنون با برطرف شدن سوء تفاهم ها ميان اين دو نفر اين بازيگر در پايان سريال حضور دارد و قسمت پاياني نابرده رنج بر حسب روال قبلي و بدون تغيير پخش خواهد شد.

    با وجود این خبر، حالا اعلام شد که پایان سریال چرا و چگونه تغییر کرد. سایت "سینمای ما" آماده انعکاس نظرات و حرفهای بازیگر مورد ادعای این خبر و مشکل پایانی سریال است.

    لینک منبع خبر:
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

    خدایا با نام تو
    سلام
    بسی جالب بود.دم شما گرم.

    حامد

  6. #314
    آخر فروم باز وین رونی's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    خونمون
    پست ها
    2,586

    پيش فرض

    از نظر تکنیکی که کلا مسخره بود.در حد فیلم هندی.من فقط واسه جنبه طنزش نگاه می کردم و بازی دیر باز و سام درخشانی.وگرنه از نظر جنگی که ارزش نداشت اصلا.البته کلا همه فیلمهای جنگی ما اینجوریه ها.همیشه عراقیا احمقن و ایرانیها همشون جومونگن!
    از این خندم می گرفت جابر 3-4 تا تیر کلاش خرده پشتش تازه چند دقیقه هم جون می ده!انگار مثلا کلت از 50 متری خورده بهش!
    صحنه های جنگش که اصلاً حرفی برای گفتن نداشت.رفیق شما فکر کنم فیلمهایی مثل تویی که نمی شناختمت یا پرواز در شب یا دیده بان و ... را ندیدید.تو اون فیلمها اینقدر سطح پایین بخش جنگی فیلم ساخته نشده اند

    اما یه جمله عماد آخر فیلم خیلی برای من جالب بود.یه چیزی تو این مایه ها گفت: دیگه خسته شدم بعد از بیست و پنج سال.اونها رفتن و مارو تنها گذاشتن.
    تو سکانسهای آخر فیلم نبود اسد کنار عماد کاملاً حس میشد.اگه تو خانواده شهید داشته باشید یا با خانواده شهدا در ارتباط باشید این نهست را کاملاً میشه حس کرد
    Last edited by وین رونی; 30-07-2011 at 21:13.

  7. این کاربر از وین رونی بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #315
    M Ơ Ɗ Є Ʀ ƛ Ƭ Ơ Ʀ VAHID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    "فروم" ها خانه دوم ما
    پست ها
    10,149

    پيش فرض

    ما میتونیم واقعا فیلم های خوبی بسازیم ولی با وجود اماتور بودن بازیگرا و دست اندر کاران فیلم
    هیچوقت یه فیلم خوب تولید نمیشه مثلا همین صحنه های جنگی فیلم ببینید اگه بلد بودن
    خیلی بهتر فیلم در میومد و زیبا تر هم میشد ولی حیف که همه از حرفه ای بودن حرف میزنن
    ولی .....

  9. #316
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    ممکن بود سر صحنه «نابرده رنج» کور شوم !

    هفته‌نامه سروش نوشت:
    برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از جشنواره بیست ‌و دوم فجر به خاطر فیلم «دوئل» (احمد‌رضا درویش) و نامزد سیمرغ برای فیلم «به نام پدر» حاتمی‌کیا در جشنواره بیست‌ و چهارم در تلویزیون هم کارنامه درخشانی دارد.

    کامبیر دیرباز با سه مجموعه «تب سرد»، «در چشم باد» و «نابرده رنج» توانسته سه فضای مختلف را در جعبه جادو تجربه کرده و ثابت کند موفقیت‌های سینمایی‌اش را حتی می‌تواند در تلویزیون نیز تکرار کند.

    بازیگر فیلم‌های «دختران انتظار»، «سرگیجه»، «اخراجی‌ها» «انعکاس»، «عیار چهارده»، «شرایط اول» و... که تحصیلات دانشگاهی در زمینه تئاتر دارد، اولین بار با نمایش «سیاوش خوانی» روی صحنه می‌رود و با نمایش‌هایی چون «پیک‌نیک در میدان جنگ» فعالیت در این عرصه را ادامه می‌دهد. با او درباره «نابرده رنج» گفت و گویی کرده ایم

    بعد از «نابرده رنج» پیشنهاد جدی نداشته‌ای؟
    چرا، چند فیلمنامه خواندم؛ هم سریال و هم سینمایی، حتی کسانی بودند که خودم هم دوست داشتم با آن‌ها کار کنم، اما ترجیح می‌دهم از آن‌ها نام نبرم. ولی دلیل اصلی‌ام برای این کار خستگی بوده، ترجیح می‌دهم دوباره درگیر سریال‌های طولانی نشوم.

    واقعاً پارسال فشار زیادی را تحمل کردم، نوع رج زدن و برنامه‌ریزی این کار طوری بود که تمام صحنه‌های بدون من را قبل از آغاز بازی من تصویر‌برداری کردند، این مسئله باعث شد پس از بازگشت از مکه به خاطر عفونت چشم من گروه 10 روز استراحت کنند، چون هیچ پلانی بدون من وجود نداشت، این مسئله فشار را روی من بسیار بالا برده بود.

    بعد از رفاقت چند ساله با سام درخشانی بالاخره همکاری‌تان با هم همانطور که دلخواه‌تان بود اتفاق افتاد.
    قبل از هر چیزی باید توضیحی بدهم؛ سام درخشانی یک بازیگر تمام حرفه‌ای است. این‌که ما پشت دوربین با هم رفیق بودیم به کنار، رفتار ما با یکدیگر در جلوی دوربین برگرفته از خود فیلمنامه بود. نمی‌توانم منکر این مسئله بشوم که رفاقت ما سر کار تأثیر‌گذار نبود؛ همچنان که در هشتاد درصد از این سریال هیچ رفاقتی بین این دو شخصیت وجود ندارد.

    در این‌که ما در بده بستان‌ها راحت بودیم و این کار بخشی از زندگی ما در این سیزده ماه شده بود شکی نیست. علت این مسئله برمی‌گردد به اینکه ما در آن 12 ساعت استراحت در طول شبانه‌روز با هم بودیم، با هم استراحت می‌کردیم، با هم راجع به کار حرف می‌زدیم، گپ‌وگفت‌های خوبی راجع به نقش داشتیم و در نهایت با یکدیگر آماده حضور جلوی دوربین بذر‌افشان می‌شدیم. فکر می‌کنم همین رفاقت ما باعث شده بود کار در زندگی‌مان جریان پیدا کند و بتوانیم در این سیزده ماه به یک حرف مشترک به نام «نابرده رنج» برسیم.

    البته این رفاقت و آشنایی با خصوصیات و ویژگی‌های بازی یکدیگر، می‌توانست برای کار و به خصوص لحظات درگیری و کشمکش دو شخصیت عماد و اسد مضر هم باشد.
    بله، دقیقا درست است، اما به قدری سام در این موارد حرفه‌ای عمل می‌کرد که ما هرگز با شروع تصویر‌برداری و ضبط سکانس به رفاقتمان فکر نمی‌کردیم و در واقع به دل نقش رفته بودیم. قطعاً من و سام در زندگی واقعی‌مان تا این حد با هم کشمکش و کل‌کل نداریم که بگویم ما عین زندگی‌مان را جلوی دوربین بردیم. ولی شناخت از بازی یکدیگر، حمایت کردن، انرژی دادن و انگیزه دادن در این رابطه بسیار تأثیر‌گذار بوده و به نظرم نتیجه آن مورد قبول هم از آب درآمد.

    نکته جالب اینکه هم تو و هم سام در این سریال نقش‌هایی را بازی کردید که تا به حال شبیه به آن را تجربه نکرده بودید.
    بله، مدت‌ها به دنبال این بودیم که یک نویسنده یا کارگردانی بیاید و ما را با نگاهی متفاوت نسبت به قبل ببیند، این مسئله در کار ما بسیار ایجاد انرژی کرد.

    از شخصیت اسد و خصوصیات او صحبت کن، چقدر از این شخصیت ساخته ذهن کارگردان و نویسنده است و چه بخش از آن را می‌توان به خود کامبیز در بازی نسبت داد؟ انگار تو خودت بیش از آنچه در فیلمنامه بوده برای ساده نان دادن شخصیت اسد تلاش کرده‌ای.
    به جرأت اعلام می‌کنم 95 درصد از آنچه در حال حاضر می‌بینیم همان چیزی بود که در فیلمنامه آمده بود. فیلمنامه، خوب و کامل بود و شخصیت‌پردازی کاملی هم روی آن صورت گرفته بود من تنها تلاش کردم آن را درست اجرا کنم.

    به نظرم علیرضا بذر‌افشان و سارا خسرو‌آبادی قلم بسیار خوبی دارند. من هفت سال پیش با ایشان «تب سرد» را کار کردم. آن‌جا هم همین نظر را داشتم. آن‌قدر قلم آن‌ها در نوشتن قوی است که بازیگر تنها باید تلاش کند نقش را درست از آب در آورد، همین! در مورد اسد در تعامل با کارگردان، خود من شاید ویژگی‌هایی را به اسد اضافه کرده باشم؛ ویژگی‌هایی که همیشه نمی‌توان آن‌ها را بیان کرد و در فیلم‌نامه هم وجود ندارد...

    ویژگی‌هایی که بیشتر به سبک اجرای هر بازیگر برمی‌گردد...
    دقیقا به همین دلیل فکر می‌کنم هرکس این نقش را بازی می‌کرد با شرایط و نوع بازی خاص خودش شخصیت اسد را ارائه می‌داد؛ شاید حتی خیلی بهتر از من! به هر حال اسدی که در حال حاضر می‌بینید، روحی است که کامبیز دیر‌باز در شخصیت دمیده است.

    در این مجموعه یک سانحه خطرناک هم برای تو اتفاق افتاد که می‌رفت تا خدای نکرده سلامتی‌ات را به خطر بیندازد که به خیر گذشت.
    بله، متأسفانه سر این سریال اتفاقی برای من رخ داد که در سینمای ایران نظیرش بارها اتفاق افتاد و مسئله نتایج دردناکی را هم در پی داشته! خدا را شکر که خدا من را دوست داشت و به من رحم کرد؛ چون به راحتی با یک ثانیه این طرف یا آن طرف منجر شدن چاشنی ممکن بود من کور بشوم! خدا را شکر که پشت سرم این اتفاق افتاد و تنها ترکش آن به من برخورد کرد. امیدوار هستم این شتابزدگی کم‌کم از سینما و تلویزیون ما رخت بربندد!

    معمولاً این شتاب‌زدگی‌ها ریشه مالی دارد و به خاطر شرایط خاص تولید به وجود می‌آید. این مسئله در سینمای خصوصی ما هم وجود داد و تنها صحنه‌های جنگی نیست. ممکن است در صحنه‌های شهری هم شاهد اتفاقاتی باشیم که به خاطر همین شتابزدگی‌ها جان بسیاری از دوستان و همکاران ما را تهدید می‌کند. من سینما را با فیلم «دوئل» یاد گرفتم یا بهتر بگویم شروع کردم، من آنجا از آقای احمد‌رضا درویش یاد گرفتم که همه چیز باید در خدمت پلان باشد.

    روز‌ها بود که ما به لحاظ شرایط فیزیکی تنها یک پلان برداشت می‌کردیم یا حتی هیچ پلانی برداشت نمی‌کردیم، برای آقای درویش این اتفاق خیلی طبیعی بود، نتیجه آن آرامش و شرایط خوب تولید این شد که پس از 9 ماه کار تولید خون از بینی هیچ‌کس نیامد،‌حتی یک نمونه هم ندیدیم! این نتیجه همان سینمای حرفه‌ای است که با پشتوانه تولید مناسب اتفاق می‌افتد و ما آرزوی آن را داریم.
    خبرآنلاین

  10. 2 کاربر از nar nia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #317
    حـــــرفـه ای M3HRD@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    دالان ســـبز WEb►ByNvAyAn.BlOgFa.CoM
    پست ها
    3,446

    پيش فرض

    سکانس آخر فیلم دیالوگ های عماد که در حسرت رفیقش می گفت خیلی قشنگ و تاثیر گذار بود گفتم بنویسم



    اين پنجشنبه آخره
    ديگه نميام سر خاک
    کم آووردم ديگه بسه
    خسته شدم....
    25 ساله دارم با خاطرش زندگي ميکنم
    هر هفته ميايم اينجا و هر چي از خاطرمون رفته زنده ميکنيم
    اينجوري نامرديه,نامرديه که اونا رفتنو راحت شدن ما مونديمو عذاب کشيديمو خسته شديمو عذاب مي کشيم....
    ديگه بسه
    انگار مال يجاي ديگم
    انگار جاموندم از آدماي قبيلم ....

  12. 9 کاربر از M3HRD@D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •