دوستان من شش ترم دامپزشکی خوندم یه سری تجربه و خاطره دارم که گفتنش خالی از اشکال نیست.
اوایل ترم سه بود که من در راه خونه متوجه شدم سه تا آقای متشخص عمله در حال سنگ پرانی به یه توله سگ بودن.من جلو رفتم و گفتم چرا سنگ میندازید بهش؟جواب یکیشون جالب بود گفتش چون کثیفه.اون یکی که مثلا با سوادشون بود جواب داد چون مریضه داریم از محل کارمون دورش میکنم.من هم بلافاصله پرسیدم خوب شما اسم چهارتا بیماری سگ رو به من بگو تا خودم توله رو نابود کنم.هیچ جوابی نداشتن.
می دونید چرا حیوونا توی ایران بی اهمیت هستن؟
چون بی اطلاعی داره غوغا میکنه
یادمه دو سال پیش قبل از اینکه انصراف بدم گشت اداره بهداشت به واسطه تماس های مردم به گربه های کوچه و بازار کله سمی ماهی میداد.خودم جسد چندتا گربه ماده که به بچه هاشون شیر میدادن رو از توی کوچه جمع کردم.راستی یادم رفت بگم چرا همسایه ها با بهداشت تماس گرفته بودن.چون مریض بودن.با اینکه مریضی شون مشخص نبود.
اینم خاطره آخرم.یادمه توی دوران معدوم کردن سگها توی محله مون یه ماده سگ خیلی ناز داشتیم که کوچکترین آزاری نداشت.غذاش هم شاید به یه تیکه نون خشک محدود میشد.چند شب بعدش جسدش رو چند کوچه بالاتر پیدا کردیم.نمی دونم بهداشت این کار رو کرده بود یا ارتش.هرچی بود خرجش یه گلوله ژ-۳ بود.هرچی که بود منجر به مرگ اون موجود زبون بسته شده بود.اما می دونید چی ما رو متاثر کرد؟
پنج توله سگ که قرار بود چند روز دیگه به دنیا بیان...
اونا هم به سرنوشت مادرشون دچار شدند...
ببخشید اوقاتتون تلخ شد اما اینایی که گفتن نه فیلم بودن نا افسانه.
در ضمن از ایجاد کننده تاپیک هم تشکر میکنم.