سلام دوستان عزيز ...
خب، بك راست ميرم سر اصل مطلب، من از 9 سالگي داستانهاي كوتاه مينوشتم كه اكثرا رو هم در كامپيوتر تايپ ميكردم و ميريختم توي هارد، چندي پيش يك سيدي در بين خرت و پرت هام يافت شد كه تمامي داستان هاي كوتاهم توش بود ( 9 سالگي تا 13 سالگي - 4 سال ) و الان كه ميخونم يك لبخند بر روي لبم ميشينه
تصميم گرفتم كه دوباره دست به قلم ( دست به كيبورد ! ) بشم و استعدادهاي نهفته ام رو شكوفا كنم !
در اين تاپيك فقط داستانهايي رو كه به شخصه نوشته ام قرار ميدم و به هيچ وجه Copy / Paste نيستند، البته در اين كه شكي نيست. خواستم داستان هاي دوران كودكي رو بزارم كه به اون عنوان [ گلچين ] بالا نگاه كردم و منصرف شدم ! براي همين بعد از چندين سال دوباره دست به قلم ( دست به كيبورد ! ) شدم و اين اولين داستان كوتاهي هست كه بعد از اون وقفه ي طولاني نوشتم و سعي دارم دوباره به ميادين برگردم
لطفا هرگونه اشتباهي كه در داستان هام دارم رو بدون رو در بايستي بهم بگيد،
اگر انتقاد بتواند به ما كمك كند چرا از آن بترسيم ؟ "هندري وايزينگر"
و : با تشكر از karin عزيز براي رخصت دادن به منظور زدن تاپيك مستقل .
مرسي ...
ويرايش : دوستاني كه داستان هارو ميخونن و دكمه ي تشكر رو ميزنن، لطفا اگر مارو لايق ديدند به داستان از 100 نمره، نمره اي بدهند
مثلا شما داستان " اولين روز دبيرستان " رو ميخونيد و بعد ميگيد من به اين داستان 90/100 ميدم چون ...
خواهش ميكنم اين كارو بكنيد چون باعث ميشه هم اشتباهات من ( چه املايي و چه سوتي ) درست بشه و هم انگيزم بيشتر ميشه