تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 34

نام تاپيک: دست نوشته های aram joon

  1. #1
    داره خودمونی میشه aram joon's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2010
    پست ها
    37

    پيش فرض دست نوشته های aram joon

    اینجا هوا خوب است میگویند زمستان است اما من که نمیبینم
    آسمان نه هوس باران دارد و نه برف
    فقط درختان دارند به خواب میروند
    نمیدانم امروز چه روزی ست
    مدت هاست که شمار روز ها از دستم در رفته است
    دلم برای یک باران حسابی تنگ شده بروم زیر باران با آن هم صدا شوم تا سبک بشوم
    وای که چقدر دلم پرواز میخواهد
    دلم برای تو که نه برای خودم تنگ شده
    میخواهم آینه را
    اری آینه را به من بدهید مدت هاست که خودم را ندیدم
    اگر شما مرا دیدید
    بگویید بیایم
    که گویی گم شده ام
    این روزها دلم تنگ است ....

  2. 4 کاربر از aram joon بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    داره خودمونی میشه aram joon's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2010
    پست ها
    37

    پيش فرض

    من این روزها مدام خودم را خط میزنم
    بین ماندن و رفتن مرددم
    نه تاب ماندن دارم نه توان رفتن
    نمیدانم چه میخواهم لبخندی مصنوعی بر لب دارم
    تا نگاهم که میکنی بگویی شاد است
    دیگر خودم برایم مهم نیست
    مداد را بر میدارم بر روی صورتم لبخندی میکشم هر چه باشد از این همه اخم که بهتر است
    درست مثل رویه های کودکی
    که مدادم را بر میداشتم و خط خطی میکردم
    گذشت ان روزگارانم
    این روزها عجیب دلتنگم ...

  4. 3 کاربر از aram joon بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    داره خودمونی میشه aram joon's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2010
    پست ها
    37

    پيش فرض

    چقدر خوب میشد یه قلم تو دستم میگرفتم...
    هرچه که دوست داشتم میشکیدم
    تو ا میکشیدم ...
    و هر چه را که دوست داشتم خط خطی میکردم
    آن وقت نمیدانم خودم را میکشیدم یا خط میزدم ....
    اما فکر کنم خط میزدم ..
    راستی تو اگر قلمی داشتی چه میکردی
    میدانم در رویاهایت جایی ندارم
    میدانم که قطعا مرا نمیکشی ...
    با این که من انقدر به تو اندیشیده ام که خودم را دارم از یاد میبرم
    عیب ندارد
    من عادت دارم
    قلمم کو
    میخواهم رویاهایم را بکشم ...

  6. 5 کاربر از aram joon بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    داره خودمونی میشه aram joon's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2010
    پست ها
    37

    پيش فرض

    چقدر تنهایم
    تنهایی به گمانم از تو تنهاترم
    دارم از یاد میبرم روزها را
    شب ها
    تو را
    خودم را
    فراموشی هم دارد یارم میشود
    دارم از تنهایی درمیایم
    فراموشی با من یار بود اما نمیدانم چرا غریبگی میکرد
    دیگر نای نوشتن هم ندارم
    این قلم هم دیگر در دستانم آرام نمیگیرد
    من خسته ام
    به اندازه ی تمام دنیا....

  8. 4 کاربر از aram joon بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    داره خودمونی میشه aram joon's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2010
    پست ها
    37

    پيش فرض

    میروم ...هم چنان میروم
    نمیدام پایان کجاست ؟؟؟؟؟
    اصلا پایانی هست برای این آغاز من ....
    یادت با من است هر لحظه
    اما ...اما ...خودت نه
    دستانم یخ زده...
    .. اینجا سرد است
    بی تو همه جا سرد است ..
    کاش که پیدات کنم ...
    آن وقت فقط تماشایت میکنم ..
    گرمی نگاهت مرا بس است ...

  10. 3 کاربر از aram joon بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    داره خودمونی میشه aram joon's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2010
    پست ها
    37

    پيش فرض

    تازگی ها احساس غریبی میکنم
    خودت را که پنهان میکنی
    من که به از دور دیدنت هم راضی بودم دیگر چرا پنهان میشوی
    بدان مرا خواهی کشت
    چشمانم فقط تو را میبیند
    و هیچ چیز سخت تر از این نیست که چشمان تو فقط مرا نمی بیند
    تو نه صدایم را میشنوی نه نگاهم را میبینی
    خسته شدم
    دیگر صدایم را هم نخواهی شنید
    دیگر از من جز سکوت چیزی نمیشنوی
    تو فریادهایم را نمیشنوی
    چگونه انتظار دارم سکوتم را بشنوی ...
    من همچنان به دنبالت خواهم آمد
    بیهوده پنهان نشو...

  12. 4 کاربر از aram joon بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #7
    داره خودمونی میشه aram joon's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2010
    پست ها
    37

    پيش فرض

    تمام دیشب را بیدار بودم
    چمانم را میبستم اما تو در جلوی چشمانم بودی
    خواب را از من میدزدیدی
    سکوت میکردم دلم نمیامد بگویم برو ....
    نگاهت میکردم
    همین که میخواستم این سکوت را بشکنم میرفتی
    دوباره که خیالت میرفت
    چشمانم را میببستم و دوباره تو بودی
    بغضی که در گلویم بود را شکستم ...
    دیگر خواب از چشمانم رفته بود ..
    در پشت پنجره به نظاره نشستم ...
    آری ...هنوز هم کار من انتظار پشت پنجره است ...

  14. 3 کاربر از aram joon بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #8
    داره خودمونی میشه aram joon's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2010
    پست ها
    37

    پيش فرض

    دارم میروم ...
    برای که تو فرقی نمیکند ...
    اما گفتم که گفته باشم .،
    من که بی وفا نیستم ،
    دیگر مرا نمیبینی ،
    می خواهم از این دیار بروم..
    که دیگر در این دیار چیزی ندارم ..
    دیاری نمانده برایم که دیارم توئی..
    میروم از این جا به جای دیگر ،
    این تن خسته را میکشم از این جا به جای دیگر ...
    پاهایم دیگر مرا یاری نمیکند ....
    من سرا پا تو شدم ...
    چه کردی با من ....

  16. 3 کاربر از aram joon بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #9
    داره خودمونی میشه aram joon's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2010
    پست ها
    37

    پيش فرض

    امروز هم گذشت مثل دیروز مثل فردا که میگذرد .....
    احساس میکنم که این روزها جز دلتنگی ،
    احساس دیگری در من موج میزند ،
    نمیدانم چیست ..
    اما آشناست..
    پنجره را باز میکنم..
    سردی هوا بر تمام وجودم مینشیند ...
    اما خبری از باران نیست ،
    نه خبری از تو هم نیست ...
    نمیدانم تا کی اما من به انتظار خوهم نشست
    با این که عقلم میگوید که دیگر نمی...
    نه نمیگزارم که به زبانم بیاید ،
    دلم ساده ی من میگوید میایی..
    خودت گفتی که زود میایی
    هرچند الان مدت هاست که رفتی ونیامدی...
    دارم پیر میشوم ...
    پس کی میایی....

  18. 3 کاربر از aram joon بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #10
    داره خودمونی میشه aram joon's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2010
    پست ها
    37

    پيش فرض

    برگرد ...
    من جا مانده ام در گذشته ...
    درست در همان نقطه ای که آغاز شدم ...
    مرا بی پایان رها کردی ...
    حالا که دیگر پاهایم مرا یاری نمیکنند ...
    در این غربت رهایم میکنی ..
    حالا که با همه غریبه شدم ...
    و فقط تو را میشناسم ...
    همانند کودکی گم شده میمانم
    اینجا غریبم ..
    برگرد ..

  20. 2 کاربر از aram joon بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •