◙ معرفی بهترین انیمیشن‌های کوتاه که دیده‌ایم

[Morteza4SN]

معرفی، نقد، بررسی و تحلیل انیمیشن های کوتاهی که دیده اید ...

انیمیشن کوتاه جایی است برای دیدن ؛
روایت هایی مستقل و متفاوت از جریان رایج استودیوهای بزرگ
از استعداد هایی که در چند دقیقه خلاصه شده
یا چکیده ای از جدیدترین تکنیک های انیماتورها در ساخت انیمیشن
و در قالبی مینیمالیستی و نمادین که مخاطبش را با دنیایی از مفاهیم روبرو میکند ...

در این بحث به معرفی انیمیشن های کوتاهی که دیده ایم می پردازیم ،
در قدم اول هدف از ایجاد این موضوع آشنایی با نظرات و تحلیل های همدیگه از این آثار هست پس ترجیحا غیر از خلاصه داستان برای معرفی بهتر، یک نقد کوتاه از ویژگی ها و نکات بارز انیمیشنی که معرفی می کنید هم بنویسید.
در صورتی که نوشته ی شما داستان رو لو میده از گزینه اسپویلر() استفاده کنید.
بحث های جانبی و مستقیم با یک نقل قول در تاپیک [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] دنبال میشه،
اما اگر نظری متفاوت یا کامل تر از یک انیمیشن دارید بهتره همین جا به تحلیل و معرفی اثر از دیدگاه خودتون هم بپردازید (بحث غیر مستقیم).
درخواست دانلود و قرار لینک جایی در این تاپیک و بخش ندارند، نهایتا از گروه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] استفاده کنید.

در نهایت امیدوارم در کنار هم لذت دیدن انیمیشن های کوتاه رو بیشتر و بهتر تجربه کنیم.

* * * *

برای شروع با یک انیمیشن کوتاه ایرانی شروع می کنیم:


صفر درجه / Zero Degree
اثر امید خوش نظر محصول 2005 ایران

یک دوربین فیلمبرداری که تاریخ 0-01-0001 و نمایی از یک برهوت با دو نفر رو در کادرش داره ، یکی دست بسته و اسیر فرد دیگری که لوله ی تفنگش آستانه ی تصمیمی است که انجامش برگشت پذیر نیست!

خلاقیت به کار رفته در این اثر در طرز بیان روایت و جایی است که دوربین فیلمبرداری در نقش سوم شخصی است که بر ماجرا احاطه داره اما قابل رویت نیست ، تاثیر گذاره اما تصمیم گیرنده نیست ، همه ی لحظات رو می بینه و ثبت میکنه اما بازیگردان نیست...

فیلمی که از لحظه ی صفر تصمیم انسان شروع میشه و میتونه به سقوط یا عروج منتهی بشه ، لحظه ی صفر تصمیم گیری از فیلمِ سرنوشتی که خودمان آنرا رقم میزنیم ولی بازیگری تحت نظر ناظری به اسم دانای کل هستیم.

صفر درجه ایده و پرداخت خوبی داره و با ویژگی های دیگری بجز گرافیک عالی مفاهیم مورد نظرش رو به خوبی ارائه میده... این اثر در جشنواره [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] حضور داشت که جایزه Best digital film رو دریافت کرد و به گفته ی سازنده اش اگر از منبع غیر رسمی مثل یوتیوب به نمایش درنیامده بود برای اسکار 2006 نامزد میشد.

[Morteza4SN]

پیرزن و کبوترها

انیمیشن کوتاهی از سیلوین شومه که برای اولین بار او رو نامزد دریافت جایزه ی اسکار کرد ، شومه بعد از این برای انیمیشن های بلند "سه قلوهای بله ویل" و "شعبده باز" هم اونو تجربه کرد و خب در هیچ کدام جایزه اسکار رو دریافت نکرد .

داستان در مورد مردی است که در قامت یک پلیس در محله های مختلف پاریس پرسه میزنه . جسه ی لاغر و نحیفش به خاطر فقر او در تهیه غذای مناسب در کنار قوز و سبک راه رفتنش از او شمایل یک کرکس ترسیم کرده که در ته مانده ی خوراکی های توریست ها جستجو می کنه و حریصانه به غذای مردی که روزنامه می خونه نگاه می کنه . در همین احوال به پارکی میرسه و چاقی بیش از حد کبوترهای آنجا توجهش رو جلب میکنه ، پیرزنی رو می بینه که در حال غذا دادن به کبوترهاست . کیک و شیرینی های پیرزن اونو به دنبال خودش میکشونه و تصمیم می گیره با زدن ماسک و در شمایل یک کبوتر به خانه ی پیرزن بره ...

بسیاری از المانهای سینمای شومه در این انیمیشن دیده میشه . موضوعی اجتماعی با نقد جوامع غربی به میان کشیده میشه ، طوری که در شروع انیمیشن توریست های امریکایی رو بسیار چاق و قلمبه می بینیم با صدایی مثل یک تیوب پر از چربی ! نکوهش شومه از پرخوری و ترسیم آن در کنار سوء تغذیه و ریشه های اخلاقی که سلامت جسمی و معنوی انسان ها را هدف گرفته بسیار پررنگ هست .

ریتم و نحوه ی روایت به کمک موسیقی زیبای اثر و چند مورد استفاده از زوم این و آوت در پیوستگی سکانسها به خوبی اجرا شده .
کاراکترهای اصلی بدون دیالوگ هستند و تنها دیالوگ ها از زبان توریست ها و به انگلیسی است ! این جداسازی شومه زبان نقدش را تیز تر کرده . این جهت گیری ها و عدم استفاده ی شومه از یک دنیای غیر واقعی و فانتزی در روایتش شاید اصلی ترین عاملی است که آثار شومه را در رقابتی مثل اسکار ناکام گذاشته .

  محتوای مخفی: سایر نکات  

بالنی که به کمک دوچرخه در آسمان حرکت می کند و عبارت روی آن یکی از طعنه های شومه به نگرش سلامتی است .
سگ چاقی که بی تحرک گوشه ای ایستاده و با دیدن مرد پارس میکند رو بعدا در سه قلوهای بله ویل می بینیم .
سکانس رقص مرد در اتاقش و بالا پاین پریدن های کبوتر چاق بی بال و پر در کنار او برای خوردن یک سوسک در کنار ورق خوردن تقویم و موسیقی عالی آن بسیار به یاد ماندنی است . جایی که نهایتا مرد را بسیار چاق در رختخواب می بینیم در حالی که کبوتر که به دنبال یک سوسک می دود به تدریج لاغر و لاغر تر می شود و نهایتا از بی غذایی خود غذای سوسک ها می شود . ارزش این سکانس با توجه به خوابی که پیرمرد دیده که با خوردن غذا از دست پیرزن غذای کبوترها شده و دیدن پایان فیلم بیشتر نمایان میشه .
در سکانسی که مرد از دست پیرزن به بالای کمد رفته ، پای راستش رو از کفش بیرون میاره اما در سقوط مرد از پنجره پای چپ رو بدون پوشش می بینیم !

تغییر رفتار ، حرکات و راه رفتن مرد که در ابتدا به کرکس شبیه است در ادامه با گذاشتن ماسک کبوتر شکل و چاق شدنش به خوبی استفاده شده . وقتی می بینیم مرد در ابتدای حضور در خانه ی پیرزن با عرض ادب و احترام پشت میز می نشینه اما وقتی مساله خوردن و درخواست غذای بهتر از پیرزن پیش میاد این ادب و اخلاق زیرپا گذاشته و به توقع تبدیل میشه ، نشان از تاثیر عدم تعادل شخصیتی در موقعیت های متفاوت و تاثیر سلامت جسم و روح بر هم داره. وقتی در آخر از دلیل توجه پیرزن به کبوترها و علاقه ی اصلی او آگاه می شویم و زن خدمتکاری که در راه پله ها دیده میشد را در موقعیتی جدید میابیم زمان سقوط فرا میرسه و انسانیت رو از بین رفته می بینیم جایی که توریست ها حالت جنون مرد رو که مثل قبل هم لاغر شده به حیوان تشبیه می کنند .

پی نوشت : این متن بدون ویرایش و یکجا اما در مدت یک ساعت نوشته شده است .

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

[Morteza4SN]

لابیرنت _ Labyrinth
امید خوش نظر (2007)

زیپ کیسه ای که به یک چتر نجات آویزان شده کم کم باز می شود ، بعد از برخورد با زمین سربازی از آن بیرون می آید و خود را در مکانی یکدست سفید و بدون جزئیات میابد در حالی که با نخی قرمز رنگ به کیسه وصل شده ... ماموریت او کشتن دشمنی است که نمی داند کجاست . تنها راه ورود به دنیایی است از هزارتویی بی سرانجام که فقط انعکاس خودت را در آن می بینی .

شروع فیلم بسیار خوب و درگیرکننده است ؛ ترکیب تمثیلی از به دنیا آمدن انسان با خروج از رحم در کنار پاکی و بی آلایشی دنیای اطراف و ریسمان قرمز رنگی که آخرین اتصال سرباز با کیسه است .

انیمیشن سه بعدی است و طراحی کاراکتر به صورت مدادی شکل صورت گرفته که توجه زیادی در پیاده سازی آن شده . بنظر میرسه در حرکت های نامنظم دوربین به فرم سر دوشی و طراحی بدون جزئیات محیط کمی زیاده روی شده که در ادامه توی ذوق میزنند ، این فرم با در خدمت گرفتن آن برای تاثیر بیشتر در روایت هم پوشیده نمیشه حتی وقتی سرباز به دنیای آیینه ای-مات لابیرنت می رود (با وجود دقت و زحمتی که برای کم نقص درآوردن بازتاب ها شده) این مورد به چشم میاد و همین تا حدودی ریتم نمایش رو یکنواخت کرده .

بجز سیاه و سفید و مشتقات ترکیب اونها تنها رنگ زنده ای که می بینیم قرمز هست ، صورت سرباز به شکل ترکیبی بریده بریده از نژادهای مختلف دیده میشه (هر چند مدل مو دو نیم کره ی شرقی و غربی است!) ، آیینه ای و کدر بودن تو در توی لابیرنتی که تصویر سرباز در آنها منعکس شده و او از آنها فرار می کند در حالیکه در حین فرار یکبار خراشی قرمز بر آن می افتد و تیره و محو می شود و نهایتا سرباز به این دیوارها محدود می شود . این موارد اما به خوبی در خدمت روایت قرار دارند و پیام انتهایی را تاثیر گذارتر می کنند . صداگذاری دالبی هم قابل توجه هست که فقط جزو ویژگی های ساخت میشه ذکرش کرد .

دیدگاه فیلم در آغاز بعدی مذهبی معنوی داره . در ادامه به رویکردی ضد جنگ با طعنه به ایجاد کننده گان اصلی جنگ می پردازه و جامعه ی بشری را اسیر و ابزار دست قدرت ها معرفی میکنه ، که در واقع این بٌعد به تم اصلی این فیلم تبدیل شده .

با یک مقایسه می توان گفت "صفر درجه" از بعد مذهبی اما "لابیرنت" از بعد ضد جنگ قوی تر ترسیم شده ، دشمن اسیر در صفر درجه این بار از جنس خود سرباز هست و ... . امید خوش نظر بعد از صفر درجه و لابیرنت انیمیشن کوتاه دیگری به اسم "پارازیت" ساخته که در همین حال و هوا بنظر میرسه ، در کل سه گانه ی خوش نظر مورد توجه واقع شده و در هر قسمت میزان موفقیت بیشتر شده که امیدوارم این روند ادامه داشته باشه .

[Morteza4SN]

پیکسل ها / (2010) Pixels
نویسنده و کارگردان Patrick Jean

برنده ی جایزه بلورین بهترین انیمیشن کوتاه جشنواره انسی 2011 در حضور رقیب گردن کلفتی مثل [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مخلوقات پیکسلی 8 بیتی که بن نظر میرسه دورانشون مدتهاست بسر اومده به نیویورک حمله می کنند .
این موجودات ، کاراکترهای بازیهای ویدئویی قدیمی هستند که با رفتار و ویژگی های خاص خودشون به شهر هجوم آوردن !
یک هجوم دوست داشتنی از بیگانگانی که اینبار اصلا بیگانه نیستند ،

از بازیهای فراموش نشدنی آتاری 2600 :
Tetris
Space Invaders
Pacman
Pong
Frogger

با تشکر از Bomberman نینتندو (NES)

با حضور افتخاری Donkey Kong از سوپر نینتندو روی ساختمون Empire State در قامت کینگ کونگ فقید ...


ایده ی بسیار جالب و بامزه ای که در زمان دو دقیقه واقعا عالی پیاده شده ،
از حضور کاراکترهای پیکسل پیکسل انیمیشنی در دنیای واقعی که یک ترکیب بجا و خلاقانه رو رقم زده
تا دیدن لوگوی آتاری بعلاوه موسیقی ، افکت ها و حتی تیتراژ پایانی که همگی یک برخورد نوستالژیک رو بوجود آوردن .

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

از سایت کمپانی سازنده می تونید پیکسل ها رو ببینید :

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

[Ahmad]

The Fantastic Flying Books of Mr. Morris Lessmore

کتاب‌های پرنده‌ی آقای موریس لسمر

آقای موریس لسمر در بالکن هتلی نشسته و در حال نوشتن و یا ترجمه‌ی کتابی است که ناگهان بادی تند شروع به وزیدن می‌کنه و همه چیز رو با خودش می‌بره حتی خانه‌ها و حروف روی کاغذ کتاب رو.
همه چیز در سایکلنی فرو رفته و وارد دنیای جدید میشه ...

در این دنیای جدید مردم و حتی محیط به رنگ سیاه و سفیدن تا اینکه دختری که موریس بجای اون می‌خواد بره در حال پرواز می‌رسه (پروازی که کتاب‌ها پرندگانش هستند) و بتدریج فضا رنگی میشه و در ادامه مردم و حتی خود موریس سیاه و سفیدن اما با خواندن و یا همرا شدن با کتابی و یا پا گذاشتن در کتابخانه رنگی میشن

چقدر زیباست این انیمیشن
زنی که برای بردن کتابی میاد و دست کتاب رو میگیره و میره
پسر بچه‌ای که لسمر کتابی بهش میده و وقتی پسر بچه اون کتاب رو باز میکنه نوری از کتاب به صورت پسر بچه میخوره و چه احساس خوشایندی پیدا می‌کنه.

و ...

اونقدر در کتابخونه می‌مونه و از کتابها نگاهداری می‌کنه و می‌نویسه و می‌خونه و ... تا پیر می‌شه
و چقدر زیبا تمامی کتابها دورش جمع میشن و میچرخن، جوونش کرده و از زمین بلندش می‌کنن
و میره و کتابها ناراحت اما دختر بچه‌ای جای اون رو می‌گیره تا اون هم در آینده به جمع عکسهای قاب شده به دیوار بپیونده

ویلیام جویس William Joyce (سمت چپ) نویسنده و کارگردان و برندن الدنبرگ Brandon Oldenburg (سمت راست) کارگردان
برنده‌ی اسکار بهترین انیمیشن کوتاه در سال 2011

کتاب بخوانیم تا هم جوان بمانیم و هم از لحاظ فکری ثروتمند

[piishii]

سلام
ما برای اینکه نشون بدیم انیمیشن هم میبینیم فقط مثل خیلی از فیلم هایی که میبینیم معرفی نمیشن
کم کم شاید معرفی کردیم یه چیزایی
The Apple Incident / 2001 / Kunio Katô

3 دقیقه هم فکر کنم نبود.
خوب ساختن انیمیشن کوتاه نظیر فیلم کوتاه دنبال کردن ایده های خاص هست.زمان بسیار اندک پیش رو باید بدونی صرف چی میشه که در این نمونه صرف یک ایدئولوژی خاص شد.
داستان قصه مردمان شهریست که به نظر به خوبی و خوشی دارند زندگی میکنند تا اینکه روزی شهرشون توسط بارش سیب ها از آسمون مواجه میشه.
من دیشب به این انیمیشن فکر کردم و چندباری هم دیدمش.
خوب این اولین کار بنده خدا به حساب میشه و به نظر کار دانشجوییش بوده و طبق بعضی گفته ها ایشون موادی به صورت تفننی میکشیده و یک شب میخواد توهم هاش رو بسازه که حاصل این میشه
سیب کلا به عنوان نماد یا متافوری اینجا از دیدگاه من به شمار میره که یک نوع بیمی ست که انسان ها ممکن است دچار آن باشند بارش آن ها و اون حالتشون آدم رو یاد نزدیک شدن سفینه های فضایی به زمین میندازه و تعجبی که همیشه برای انسان ها تصور دیدنش به وجود آورده و شاید بشه از هراس هایی یاد برد که انسان رو درگیر میکنه و همانند داخل انیمیشن انسان سعی میکنه اون رو حل کنه ولی هسته ی آن باقی میمانه و به مرور در ذهن جا باز میکنه و رشد پیدا میکنه.
و شاید بشه گفت انسان با هراس هاش همیشه زنده است.

از این امتیاز دهی Imdb اصلا خوشم نمیاد.

نمره ی من 7
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

این کل ترجمه من از این قطعه طراحی های ساده بود

[مرتضی nvcd]

نمی دونم چقدر علاقه مند به مباحث فلسفی هستید یا چقدر ایده های دور و برتون براتون جذابه ...

این انیمیشن 10 دقیقه ای بدون دیالوگ ، یکی از شاهکارهای بزرگ انیمیشنی در مورد دادائیسم ( مکتب فلسفی ) است ... یه فکر که میگه اصول و قواعدی که شما بر اساس اون همه چی رو میچینی و دسته بندی میکنی درست نیست ... یا بهتر بگیم همش همین نیست ..

تو این انیمیشن با نشون دادن ادمهایی که کتاب هایی رو روی سرشون حمل می کنن از طرفی دانش و فضیلت رو به حیطه طنز و نقد کشیده و از طرفی به شکل یک سمبل از افکار موجود نشون داده

بعد از سیری سریع در طول داستان که ثانیه به ثانیه اش دارای مفاهیم خاصیه ... بچه ای بدنیا میاد که برعکس همه کتابی روی سرش نمی مونه ... وقتی اونو به دکتری نشون میدن و مغزش رو مورد ازمایش قرار میدن ... مغز پسر جوان شروع به بهم ریختن اونجا و خوردن کتاب ها می کنه ... که همون مفهوم ضد دانش و اساس موجوده ... بعد به یه پرینتر میچسبه و چند خط چاپ میکنه که بسیار سنگینه و وقتی دکتر اونو می خونه دنیا براش عوض میشه و کتاب ها رو از روی سرش بر میداره ... یعنی متوجه میشه ارزش هایی که روش تکیه می کردند همه اونچیزی نیست که وجود داره

سر اخر هم پدر پسره مغز پسرش رو میندازه جلوی گربه که نشون از بی اعتنایی نسل ها به این نوع فکره و به زور میخواد روی کله پسرش کتاب بزاره .... درحالی که دکتر پشت در هی در میزنه ...

واقعا انیمیشنی جالب و عمیقه ... من برای اولین بار تو برای چهار سوق شبکه 4 دیدمش و برای دانلودش خیلی گشتم و بالاخره با کمک پسر داییم تونستم پیداش کنم ... شاید تا حالا بیش از 20 بار دیدمش ولی باز هم برام جذابه ... لینک مطلبی در موردش رو میزارم که توش لینک دانلودش هم هست
لذت ببرید

[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[Morteza4SN]

El Empleo
(اشتغال / The Employment)
Santiago Grasso
2008

فردی مطابق هر صبح با صدای زنگ ساعت برای رفتن به سر کار از خواب بیدار میشه. در اجتماعی با شغل‌هایی متفاوت ...

انیمیشن حدود 6 دقیقه است، هیچ موسیقی و دیالوگی نداره، در همان شروعش مخاطب رو غافلگیر می‌کنه و تا پایان با ایده‌ی منحصربه‌فردش ادامه پیدا می‌کنه.
تعریف تکنولوژی در جامعه‌ی این انیمیشن در راستای انتقال مفاهیم اصلی کاملاً مستقیم و بی‌واسطه است.
نقدی است بر نظام سرمایه‌داری و سلطه‌ی سلسله مراتب در زندگی اجتماعی و از بین رفتن شأن و کرامت انسانی.
بیشتر از صحبت درباره‌اش باید فکر کرد...

  محتوای مخفی: شات + لو رفتن ایده‌ی اثر + نکته 

اگر دقت کرده باشید اولین جایی که این ایده به نمایش درمیاد وقتی است که مرد از خواب بیدار میشه (پایه‌ی میزی که ساعت روی اون قرار گرفته)
اما با روشن شدن چراغ آباژور شوک اصلی ماجرا به وجود میاد و کم کم ابعادش در حیطه‌ی مسیر محل کار کاراکتر اصلی گسترش پیدا می‌کنه، در انتهای فیلم هم (بعد از اینکه شغل مرد رو می‌بینیم و بعد از تیتراژ پایانی) همین فرد که نقش پایه‌ی آباژور رو داره می‌بینیم که با نگاهی به وضعی که درش قرار داره اون رو به زمین می‌کوبه و بر علیه این وضعیت قیام می‌کنه.

[Morteza4SN]

[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

بعضی رفاقت‌ها کوتاه و گذرا هستند اما فراموش‌نشدنی، مثل رفاقت آدمی برفی


داستان مصور آدم برفی توسط هنرمند انگلیسی Raymond Briggs در سال 1978 خلق شد و چهار سال بعد انیمیشن کوتاهی بر اساس آن ساخته شد

انیمیشن کوتاه آدم برفی و سگ برفی (2012) بعد از سی سال دنباله‌ای است که خاطرات خوب گذشته از یک شب فراموش‌نشدنی با آدم برفی رو زنده می‌کنه

باز هم سبک بصری نقاشی دستی با مداد رنگی برای روایت داستانی که هیچ دیالوگی نداره و کاملاً با یک موسیقی گوش‌نواز پوشش داده شده حس خوشایندی به وجود آورده

پسر بچه‌ای که به همراه مادرش به خانه‌ی جدیدی رفته، بعد از مدتی سگش رو از دست میده. شب کریسمس پسرک شال و کلاه و عکسی پیدا میکنه که رویای رفاقت با آدم‌برفی رو زنده میکنه

خب در کنار یادآوری اتفاقات گذشته حضور سگ برفی رو شاهدیم که بیشتر بهانه‌ای برای ساخت یک آدم‌برفی جدیده و چندان در ایجاد یک رفاقت سه‌تایی پر رنگ نیست.

همچنان بهترین بخش فیلم پرواز بر فراز آسمانه که این‌بار با آهنگ Light the Night همراه میشه، شاید به خوبی آهنگ Walking in the Air نباشه اما زیباست

با وجود اینکه رفاقت آدم‌برفی حتی در بلندای شبی رویایی با طلوع گرم آفتاب پایان ناراحت‌کننده‌ای داره اما تمام‌شدنی نیست.


این اثر به تهیه‌کننده فیلم که در سپتامبر 2012 درگذشته تقدیم شده.

پرواز به سوی قطب شمال این‌بار بر فراز شهر لندن شروع می‌شود درحالیکه در نسخه اصلی شهر برایتون بود،

برای تولید این انیمیشن 24 دقیقه‌ای که ساختش نزدیک به دو سال طول کشیده 2 میلیون پوند هزینه شده،

200 هزار فریم نقاشی دستی توسط 40 نفر از هنرمندانی که بیشترشون در ساخت قسمت اول همکاری کرده بودند کشیده شده،

یک انیماتور ابتدا شخصیت‌ها رو با مداد کشیده و سپس رنگ‌آمیزی با مداد رنگی مدل Caran d’Ache (سی رنگ به ارزش 14 هزار پوند) انجام شده؛ برای یک تیم دو نفره 5 ثانیه انیمیشن در طول یک هفته!

هشتاد و پنج درصد فیلم توسط دست تولید شده، بعضی اشکالات اجتناب ناپذیر کار از جذابیت‌های این سبک هست. کامپیوتر تنها برای دقت جزئیات و اضافه کردن افکت‌های دیجیتال برف و نور به کار رفته،

کارگردان (Hilary Audus) و کارگردان هنری (Joanna Harrison) این فیلم که جزو انیماتورهای نسخه قبلی بوند فیلمنامه‌ی جدید رو با هم نوشتند.


به هر حال اقتباس قدیمی‌تر هنوز جذاب‌تر به نظر می‌رسه، پیش‌تر در موردش در [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نوشتم.