شما ابتدا به یک انسان باید فرصت بدی دانش خودش رو جمع و جور کنه، سپس بهش حق انتخاب بدی !!
اینکه انسانی در ابتدا تحت غالبیت یک ایدئولوژی باشه، حق انتخاب براش چندان معنایی ندارد.
بستگی داره تعریف از غالبیت چی باشه. اگه به این معنی باشه که تفکر غالب به عنوان تفکر بر حق آموزش داده بشه و در ضمن اون تفکرات دیگه ای که بر جهان حاکم هستند هم مورد توجه قرار بگیره و در نهایت حق انتخاب با دانش آموز باشه٬ چیزی سلب نمیشه. کما اینکه الان هم در رشته های تخصصی مثل روانشناسی و فلسفه همچین وضعی رو داریم. همچنین حوزه های علمیه هم در مقاطعی مکاتب فلسفی مختلف رو تدریس می کنند. البته هر مقطع بنا به ظرفیتی که خودش داره به این مهم پرداخته. مسلماً تمام دانش آموزان ظرفیت این رو ندارند که به این مباحث به شکل تخصصی و کاملاً آکادمیک بپردازند.
اتفاقا
جبر جغرافیایی خیلی قشنگ نشون میده که انسان ها معمولا
آزادانه و با کلی تحقیق و بررسی !! باورهای اجدادشون رو انتخاب میکنند، مگر اینکه انقلابی رخ بده.
احتمالا این جبر جغرافیایی و اینکه اکثر ایرانی ها شیعه میشن و اکثر هندی ها بودایی، یک چیز تصادفیه و ارتباطی با تزریق ایدئولوژی توسط آموزش و پرورش نداره.
این که جبر جغرافیایی در حال حاضر پایه عقاید بسیاری از ما ها رو تشکیل داده رو انکار نمیکنم. اما تا اونجایی که من میدونم همین تفکری که شما با رواج اون در سیستم آموزشی مخالف هستید به صراحت بیان کرده که در اصول اون به هیچ وجه نباید تقلید کرد و هر کس موظفه در رابطه با اون تحقیق کنه و بهش برسه.
اگر فروپاشی اخلاقی و ناهنجاری های اجتماعی رو روز به روز بیشتر حس نمی کنید، معلومه دیدگاه ما به جامعه خیلی متفاوت هست و اونم به تفاوت محیط هایی که توش بودیم و هستیم احتمالا بر میگرده و نمیشه سر آن نزاع کرد که چه کسی راست میگه و چه کسی دروغ !
به نظرم هر ذهن بیطرفی با نگاه به وضعی که امروز حاکم بر جوامع غربی هست٬ از فروپاشی تقریبی خانواده گرفته تا تقریباٌ از بین رفتن روابط خویشاوندی و یا همسایگی و ارزشهایی مثل فداکاری٬ ایثار و از خودگذشتگی و... و مقایسه با وضع الان جامعه ما -با همه کاستی ها و عیوبی که متأسفانه به وجود اومده- کاملاٌ قضاوت خواهد کرد که کدوم تفکر تونسته بیشتر به گسترش انسانیت و بهبود روابط انسانی کمک کنه. به قول شما نیازی به نزاع و مباحثه هم نیست.