از عشق مردن را به وصالی که از وقتش گذشته باشد ترجیح می دهم چرا که لذت 28 سال عاشقی را نمی خواهم از دست بدهم
باغ مارشال
از عشق مردن را به وصالی که از وقتش گذشته باشد ترجیح می دهم چرا که لذت 28 سال عاشقی را نمی خواهم از دست بدهم
باغ مارشال
هر روز صبح در هر ایستگاه بزرگ راه آهن هزاران نفر داخل شهر می شئند تا به سر کارهای خود بروند و یا در همین حال هزاران نفر دیگر از شهر خارج می شوند تا به سر کارشان برسند . راستی چرا این دو گروه از مردم محل های کارشان را با یکدگیر عوض نمی کنند ؟ صف های طویل اتومبیل ها و راه بندان های ناشی از ان در ساعت های پر رفت و امد از روز خود معضلی بزرگ است . اگر این دو دسته از مردم محل کار یا سکونتشان را با یکدیگر عوض کنند می توان از تمام مسائلی چون الودگی هوا ، درگیری روانی و فعالیت های پلیس های راهنمایی بر سر چهار راه ها اجتناب کرد : آنگاه خیابان ها آن قدر خلوت و ساکت خواهند شد که می توان بر سر تقاطع ها نشست و منچ بازی کرد .
عقاید یک دلقک
صدای حاضرین باغ گاه خیلی بلند می شد ، طوری که آسمان را می شکافت و از فراز حصار باغ می گذشت و به خانه همسایه ها می رسید ، فریاد هایی که هرگز دلیل درستی نداشتند و صرفاً به خاطر مسائل پوچ و بیهوده بودند : به طور مثال وقتی یک نعلبکی می شکست ، توپی شاخه گل ها را خم می کرد ، دست کودکی سنگریزه به سوی اتومبیل جلا داده شده پرتاب می کرد و یا وقتی فواره های آب لباسی تازه شسته و اتو شده را خیس می کردند اما فریادهایی که به خاطر کلاه برداری ، زنا و سقط جنین باشند مجاز نبود به گوش در و همسایه ها برسد و اگر موردی هم پیش می آمد ، یک نفر ملامت کنان می گفت :
" آخ گوشهایت خیلی حساس شده اند ، باید فکری به حالشان بکنی "
نه ماری تو نباید گوشهایت را از شنیدن این فریادها محروم کنی.
عقاید یک دلقک
هرگز نباید سعی در تکرار لحظات داشت ، باید آنها را همانگونه که یک بار اتفاق افتاده اند فقط تنها به خاطر اورد .
عقاید یک دلقک
با بی صبری و حالتی شدیداً عصبی پشت میله های جایگاه اعتراف کلیسا برای کشیش درباره عشق ، ازدواج ، مسئولیت و دوست داشتن صحبت می کند . سر انجام کشیش که شکی در اعتقاد و ایمان وی ندارد می پرسد : " دخترم شما چه کمبودی دارید ، چه مسئله ای شما را آزار می دهد ؟ "اما تو توانایی پاسخ دادن به این سوال را نداری . نه تنها از گفتن بلکه حتی از فکر کردن به انچه من می دانم ناتوان هستی . کمبود تو یک دلقک است .
عقاید یک دلقک
آیا جداً ماری می خواست که تسوپفنر را در مراسم رسمی و جشن ها همراهی کند و با دستانش لک لباس رسمی تسوپفنر را بشوید ؟ مطمئناض این مسئله ای است که به نظر و عقیده هر آدمی مربوط می شود ، ماری اما این کار شایسته تو نیست . بهتر است که به یک دلقک بی اعتقاد اعتماد کنی که تو را صبح های زود از خواب بیدار می کرد تا به موقع به مراسم دعا در کلیسا برسی .
عقاید یک دلقک
او خوب می فهمد که من دروغ می گویم. چشم هایم را نگاه می کند و می گوید: « دروغ می گویی.» نمی دانم وقتی دروغ می گویم چشم هایم را چکار کنم که معلوم نشود دروغ می گویم.
"پلو خورش" از هوشنگ مرادی کرمانی
از همه چیز گذشتن و به همه چیز رسیدن مهم نیست. مهم از چه گذشتن و به چه رسیدن است..
راز شناختن خودم
و چگونه از زمین سرخ گیاه سبز بروید؟پس هیچ گاه گیاه سبز از خاک سرخ نرست و درخت سبز زرد و گیاه سرخ سیاه شد و هر مرد گیاه طوفان زده کش پاک ریشه خشکیده.
آرش بهرام بیضایی
حق باید با خشم و غضب گرفته شود و همان خشم وعصیانهاست که راه پیشرفت را باز میکند.
شادیهای ما همیشه مبهمند و این خداست که می تواند همیشه بخندد.
بینوایان ویکتور هوگو
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)