تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 42 اولاول 12345612 ... آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 418

نام تاپيک: اشعار مادر

  1. #11
    آخر فروم باز persian365's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    اینترنت
    پست ها
    1,267

    پيش فرض

    مادر

    مثل، ستاره گان که در آسمان، جا دارد،
    مثل، گل که در ساقه ء خود جا دارد،
    مثل، حون که در رگهای وجود دارد،
    مثل انسان که در زمين جا دارد،
    مثل روشنی، آفتاب که در مهتاب جا دارد،
    ای مادر عزيز ! محبت تو در دل من جا دارد،
    و خودت در زندگی ام وجود داری!

    از سميرا سحر

  2. #12
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تكرار كن برايم كلمات شنيده را
    مثل باد مثل باد
    عينهو يك سنگ

    در آلونك‌هاي محقر نان شامگاهي
    برف
    و خرده چوب‌هاي ريزان
    دستمالي نخي و
    آكاردئوني لال

    دندانهاش برق مي‌زنند در تاريكي
    مي‌لرزد به رعشه تن كشيده در تاريكي
    تنها خواب جدامان مي‌كند
    تنها برف
    دور هم جمع‌مان مي‌كند

    تكرار كن برايم كلمات لالايي
    عينهو باد عينهو باد
    عينهو يك سنگ
    عينهو سنگي شعله‌ور
    اي مادر

    مهرۀ ساكت صدف
    نگاهي بي‌همتا
    لبخندي دردانه
    عينهو باد عينهو باد
    عينهو آهنگي سنگي و دور
    كه حامي ماست.

  3. #13
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    خدای را مهلتی مهلتی
    كه این فرشتة جانگیر
    دیرگاهی به انتظار پای فرسوده ست

    شتاب كن؛ شتاب كن ربابه
    ماه كامل چارده
    برخاك پاك تو چهره بگشوده ست
    ز چهره بركش حجب آن جامة اهورائی
    كه میزبانت خزانه دار بهشت موعود است

    چه گفتی به گوش این خزانه دار زبردستی
    كه پیش تو هزار قفل بسته بگشوده ست
    ستاره ای به شب نیست رفته موكب نور
    ولی دلم حریم گدازه و دود است
    كه خانه ای داشتیم و امیدی و مادر
    كنون كه رفته ای و خانه و كومه نابود است

    به انتظار تو نشستن عبادت محض است
    شماتتم اگر بكنند كه انتظار بیهوده ست
    نزاید چون تو دیگر این پیرمادر گیتی
    هما نظری كه مرگش نیز؛ صبح مسعود است

  4. #14
    آخر فروم باز persian365's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    اینترنت
    پست ها
    1,267

    پيش فرض مادر

    تا آمدم که ببینم چگونه است مادر
    انگار که صدها سال ازکنارم رفته بود
    تا آمدم به دستش دهم گلی برسم یادبود
    گلچین روزگار باغ را به دستش سپرده بود
    تاآمدم بخاطر یک عمر محبتش
    پیشانیش ببوسم و نوازشش کنم
    دست ستایشگر باد، شاخه های شکسته را
    از درخت عمرش چیده بودو بر سر مزارش کشیده بود
    تا آمدم باردیگر از لبخندش بگیرم درس
    درس گذشت و شکست و مهربانی را
    صد آه و صد افسوس که رسم روزگار
    روح پاکش را زجانش ربوده بود
    پایان هرخوشی غمی نهفته است
    این گفته سالها بر دل من نشسته بود

    شاعر اسماعیل زارع زاده

  5. #15
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    مادر منم كه بر سر آرامگاه تو
    باز آمدم كه شرح غمت باز گويم
    باز آمدم كه با سر مژگان اشكبار
    خاك مزار پاك تو را شستشو كنم

  6. #16
    آخر فروم باز persian365's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    اینترنت
    پست ها
    1,267

    پيش فرض حس مادر

    حس مادر قد دنياست

    به بلنداي شب يلداست

    حس مادر مثل چشمه ست

    به بزرگي يه درياست

    حس مادر يه طلوع

    يه طلوع واسه خوبي

    حس مادر يه فروغه

    توي اين نا اميدي

    حس مادر چه قشنگه

    مثل باروناي نم نم

    مثل بوسه ي ستاره

    روي آسمون قلبم


    محسن حمزه ای

  7. #17
    آخر فروم باز persian365's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    اینترنت
    پست ها
    1,267

    پيش فرض مادر

    مادرم آغوش خود را باز کن

    نوگلت ء طفلت ء جوانت ناز کن

    این منم مادر که تالان آمدم

    ناتوان از جور رندان آمدم

    دیدی آخر مهربانی حاصلش جز غم نبود ؟!

    شمع بودن ء سوختن ء راهش نبود؟!

    مادرم دیدی که مردی نیست در میدان رزم !

    روبهانند این ستمکاران بزم!

    شوق پرواز و پریدن خواب بود

    در قفس ماندن تکیدن باب بود

    نوگلانت را در آغوشت بگیر

    گرچه گردون کرده آنها را اسیر!

    زندگی رنگش دگر یکرنگ نیست

    با نبود مهربانی و صداقت آدمی دلتنگ نیست

    آخر اندوه کدام از ماست در پیشانی ات

    یا ستمهای چه زهاکیست در بی تابی ات؟

    مادرم آغوش گرمت را به رویم باز کن

    هرچه غم در سینه ات داری برایم ساز کن

    این من و این قلب رنجور از ستم

    می کنم تقدیم تو جانم که ارزانیست کم!

    شاعر حسنا خورسندی

  8. #18
    آخر فروم باز persian365's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    اینترنت
    پست ها
    1,267

    پيش فرض مادر تنها

    مــنــــــم يـــــــك مــــــادرم يـــــك مــــــادر تـــنــهـــا ... نــشـسـتـم مـنـتـظـر شايـد کـه بازآيند كفترها
    دو چـــشـمـانـم بــه سوي آسمان هر لحظه می دوزم... كـه تــا شـايـد بـبـيـنـم بــاز پــرواز كبـوترها

    ســه تـــا كــفــتر كه با خون دل خــود آب و دان دادم.... بزودی پر کشیدند از بَرَم من ماندم و غمـهـا
    چــه شــبــهــاي زمــستــانــي بـه زيـر بـال و پرهايم.... به خواب ناز بودند بی خیال از بیش و از کم ها

    اگــر باران پــــایــيـــزي بـــهـــم زد آشيــانـــم را... ويـا ويـران بشد لانه ز دست باد و توفانهـا
    بـــه خـــون دل بــنـــا كــردم دوبـــاره لانـه اي ديگـر... كـه تــا يـابند آرامش به دور از برف و بورانها

    بــه آنـــان يـــاد دادم نــحـــوه ی پــرواز و بـا ايـنـكار... شدم تنها ومحزون خسته از دیروز و از فردا
    چه خوش بودي دوباره جوجه هايم باز مـي گشتــنـد... که تا باردگر سازند شور و فتنه ای برپا

    قــسـم بـر هــستي« جــاويـد» در اين قلب مـجـروحـم... نـبــاشـد كـيـنـه اي از دست رفتار بد آنها
    اگـــر آنـــان رهــا كـردنـد اين تــن خستـه ی محزون... خداوندا شکیبایی ببخشا برمن تنها


    شاعر محمد جاويد

  9. این کاربر از persian365 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #19
    آخر فروم باز persian365's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    اینترنت
    پست ها
    1,267

    پيش فرض دعای مادر

    لالايي گفت مادرم تا لحظه اي آرام بگيرم
    نمیدانست که از غم دوری
    در دلم آشوب است
    براي دلخوشي او
    چشمانم را بستم
    او که رفت زار زدم
    به حال دل پریشانم
    آرام که شدم
    صداي مادرم را شنيدم
    زار ميزد
    به حال دل پریشان دلبندش
    او ميدانست
    که در دلم آشوب است
    سحر از پشت در اتاق
    صداي گريه مادر را شنيدم
    سر نماز
    برايم دعا ميکرد.

    شاعر ميلاد(تنها)

  11. #20
    آخر فروم باز persian365's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    اینترنت
    پست ها
    1,267

    پيش فرض لالالالایی

    لالالالايی
    مادری لالايی می‌خواند
    مادر از پرواز بادبادك‌های رنگين خيال
    در آسمان باور بهشت
    لالايی می‌خواند
    مادر از سرزمين عجايب می‌گويد
    از دختر زيبای شاه پريان
    از سواركار اسب تك شاخ
    از تاج گُل
    و
    پيراهن حرير سفيد
    مادری لالايی می‌خواند
    و
    چشم‌های دخترش تا سحر
    امتداد می‌يابند
    لالالالايی
    لالالالايی
    مادر من لالايی می‌خواند
    و
    من
    هنوز
    بيدارم.

    شاعر مهديس تفضلی هرندی

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •