تو ميخوري به مجلس بر خاک جرعه ريزي****من خاک خاک باشم کز جرعه يابم افسر
پيشت چو جرعه بوسم خاک و چو جرعه بينم****برچينمش به مژگان سازم سرشک احمر
تو ميخوري به مجلس بر خاک جرعه ريزي****من خاک خاک باشم کز جرعه يابم افسر
پيشت چو جرعه بوسم خاک و چو جرعه بينم****برچينمش به مژگان سازم سرشک احمر
رخسار تو را که ماه و گل بندهی اوست***لشکرگه آن زلف سر افکندهی اوست
زلفت به شکار دل پراکنـــــدهی اوست*** لشکر به شکارگه پراکندهی اوســـت
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو بر خور ز همه سیم تنان
کمتر از ذره نهای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان
حافظ
نه خاک توام به آدمی کردهی عشق*** نه مرغ توام به دانـــه پروردهی عشق
پس بر چو منــی پرده دری را مگزین*** کهنگ شناس نیست در پردهی عشق
قیامت باشد آن قامت در آغوش
شراب سلسبیل از چشمه نوش
سعدی
قاسم رحمت ابوالقاسم رسول الله که هست ***در ولاي او خديو عقل و جان مولاي من
از مصاف بولهب فعلان نپيچانم عنان***چون رکاب مصطفي شد ملجا و منجاي من
شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی***هر لحظه به دام دیگری پا بســتی
گفتا شیخا هر آنچه گویی هســــتم***آیا تو چنان که می نمایی هستی؟
یاران بموافقت چو دیدار كنید،
باید كه ز دوست یاد بسیار كنید
چون باده خوشگوار نوشید بھم
.نوبت چو بما رسد نگونسار كنید
منسوب به خیام
++++++++++++++
خیلی با این رباعی حال می کنمشیخی به زنی فاحشه گفتا مستی***هر لحظه به دام دیگری پا بســتی
گفتا شیخا هر آنچه گویی هســــتم***آیا تو چنان که می نمایی هستی؟
Last edited by alireza fatemi; 11-08-2009 at 00:14.
دوری که در او آمدن و رفتن ماســــــــت***اورا نه نهایت نه بدایت پیداســــــت
کس می نزند دمی در این معنی راست***کین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
توبه ها را بشکنید آمد بهاران
می خانه ها را وا کنید ای باده خواران
=====
همای
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)