تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 7 از 127 اولاول ... 345678910111757107 ... آخرآخر
نمايش نتايج 61 به 70 از 1265

نام تاپيک: تکامل (فرگشت)

  1. #61
    اگه نباشه جاش خالی می مونه moontoise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    nazarsanji.org
    پست ها
    337

    11 تکامل جانوران

    [SIZE="2"]مقدمه
    مسلما سنگواره‌های موجود در سنگها برای مطالعه حیاط و تکامل موجودات گذشته کامل و کافی نیستند. زیرا تعداد زیادی یاخته‌های موجودات زنده قبل از مدفون شدن و یا بعد از آن تحت تاثیر عوامل مختلف از بین می‌روند. ترکیبات شیمیایی نیز که بیانگر آثار حیاتی هستند در اثر عوامل مختلف به نحوی تغییر می‌کند که به راحتی قابل شناخت نمی‌باشد.

    موجودات زنده اولیه از نوع تک یاخته‌ای بودند که از آنها آثار معدودی بر جای مانده است. استروماتولیت‌ها از نمونه‌های فسیلی هستند که به تعداد نسبتا زیاد در رسوبات پرکامبرین بر جای مانده‌اند، این فسیلها در مقطع به شکل لایه‌های چین خورده دیده می‌شوند. قدیمی ترین آثار استروماتولیتی به سن 3.4 تا 3.5 بیلیون سال در غرب استرالیا گزارش شده است.





    [SIZE="3"]حیات در پروتروزوئیک[/SIZE]
    آغاز پیدایش حیات را به 4600 میلیون سال قبل تخمین می‌زنند. به علت وسعت سنگهای دگرگونی در پروتروزوئیک آثار و بقایای موجودات کمتر باقی مانده است. در سال 1883 والوچ (Walcoh) به آثار فسیلهای آهکی با ساختمان دایره‌ای متحدالمرکز که از جلبکهای آهکی یا اسفنجها به حساب می‌آیند پی برد که بعدا به استروماتولیت معروف شدند. آثاری از مرجانها و باز و پایان مانند لینگوللا (Lingulella) و خاردارانی چون تری براکسیدیوم (Tribrachidium) متعلق به پروتروزوئیک جدید در بعضی نقاط یافت شده‌اند.
    [SIZE="3"]حیات در پالئوزوئیک[/SIZE]از نظر زیست چینه‌ای و گسترش و تنوع موجودات زنده ، اکثریت گروههای بی‌مهرگان در پالئوزوئیک پسین وجود داشته‌اند. مهره‌داران به جز پرندگان و پستانداران نیز در این دوران ظهور نموده‌اند. مهمترین گروههای بی‌مهرگان از جمله روزنه داران ، اسفنج‌ها، بازوپایان ، نرمتنان ، خارپوستان ، گراپتولیت‌ها ، بریوزوئرها در این دوران می‌زیسته‌اند.
    کامبرین
    بعضی از جانورانی که در تشکیلات کامبرین مشاهده شده‌اند، از این جانوران مرجانها را می‌توان نام برد، خارپوستان نیز در این دوره ظهور نموده‌اند، از نرمتنان وجود دوکفه‌ایها مشکوک است و از شکم پایان هم جز چند نمونه ساده آثار بیشتری باقی نمانده است. تریلوبیت‌ها سخت پوستان دریایی هستند که در اوایل دوران پالئوزوئیک ظاهر شده و در اواخر همین دوران از بین رفته‌اند.
    اردوسین
    گذر بین اردوسین و کامبرین معمولا بر اساس گراپتولیت و گونه‌های جدید کنودونتها تعیین شده است. گذر فوقانی این دوره با سیلورین نیز بر پایه فسیلهای گراپتولیت‌ها و کنودونتها استوار است. سه گروه از جانوران در کامبرین ظاهر شده‌اند اما تنوع و گسترش آنها مربوط به دوره اردوسین است.

    این جانوران عبارتند از : بازوپایان لولادار ، گراپتولیتها و کنودونتها. فسیل مرجانهای شاخی شکل یا مرجانهای چین‌دار و مرجانهای تابولاتا و استروماتوپروئید‌ها از سازندگان ریفهای مرجانی این دوره بشمار می‌روند. کرینوئیدها ، بریوئیدها و بریوزوئرها نیز در این دوره ظهور نموده و گسترش یافته‌اند. فسیل ماهیهای زرده‌دار که از نخستین مهره‌داران بوده‌اند در رسوبات متعلق به اردوسین دیده شده‌اند.
    سیلورین
    گذر از این دوران با فسیل گراپتولیتی به نام گلیپتوگراپتوس مشخص شده است. علاوه بر گراپتولت‌ها ، براکیوپودها ، مرجانها و کنودونتها نیز در این دوره گسترش و توسعه فراوان داشته‌اند. تعدادی از ترلوبیت‌ها در این دوره می‌زیسته‌اند. ظهور ماهیهای حقیقی و همچنین ماهیهای زره‌دار نیز متعلق به این دوره بوده است. نخستین جانوران خشکی هم در سیلورین دیده شده‌اند.
    دونین
    پیشروی دریا در این دوره باعث افزایش مرجانهای روگوزا و تابولاتا که گاهی تا چندین متر بالاتر از سطح دریاوبه وسعت چند کیلومتر دیده می‌شوند گردید. بی‌مهرگان از جمله بازوپایان و دوکفه‌ایها در این دوره فراوان بوده‌اند. از براکیوپودها اسپریفریده ، رینکونلیده و استروفومنیده تنوع زیادی داشته‌اند.

    در اوائل این دوره آمونوئیدها که نرمتنان با صدف پیچیده بودند به جای ناتیلوئیدها که صدف مستقیم داشتند فراوان شدند. گرچه دونین به نام دوره ماهیها مشهور شده است ولی تعداد گونه‌ها در این دوره بیشتر از دوره‌های بعد نبوده‌ است. اولین حشره در دونین ظهور می‌یابد. گراتپولیتها از بین ‌رفتند و تری‌لوبیتها رو به کاهش گذاردند.
    کربونیفر
    براکیوپودها ، کرینوئیدها و بریوزوئوها از فسیلهای مهم این دوره به شمار می‌روند. بعضی از موجودات از جمله مرجانهای تابولاتا و استروماتوپوروئیدها که دوره‌های قبلی قسمت مهمی از ردیفهای مرجانی را تشکیل می‌داده‌اند در کربونیفر ناپدید شدند.
    پرمین
    تریلوبیتها تقریبا در این دوره از بین رفته‌اند. در پرمین آثاری از خزندگان مشهور است. بطور کلی مهره‌داران پرمین با کربونیفر اختلاف زیادی نداشته‌اند.
    حیات در مزوزوئیک
    تریاس
    بعضی از بی‌مهرگان تریاس مرجانهای چهار تیغه‌ای بوده‌اندکه تا اواسط دوره تریاس زندگی کرده و بعد از بین رفته‌اند. در دوره تریاس خزندگان تنوع و گسترش زیاد داشته‌اند. علاوه بر خزندگان خشکی ، خزندگانی هم در دریاها و کنار مردابها بسر می‌برده‌اند. ظهور اولین حشره با دگردیسی کامل و اولین پستاندار مربوط به این دوره است.
    [SIZE="3"]ژوراسیک[/SIZE]
    اولین پرندگان در ژوراسیک ظهور نموده‌اند. نخستین قورباغه شبیه به انواع امروزی در این دوره ظهور نموده است. گسترش دایناسورها در این دوره زیاد است.
    کرتاسه[/SIZE]
    علاوه بر مهره‌داران قبلی در اواخر دوران میانه زیستی پستانداران کوچکی به ظهور می‌رسند. در اواخر دوره کرتاسه دایناسورها از بین می‌روند.
    حیات در سنوزوئیک
    دورانی است که پرندگان در هوا و پستانداران در روی زمین تنوع و گسترش یافتند و زمین خود را برای فرمانروایی انسان آماده کرد. در اواخر کرتاسه داینوسورها ، آمونوئیدها ، رودسیتها و خزندگان دریایی به کلی نابود شدند. فقط گروههایی از نرمتنان، ماهیهای استخوانی و گونه‌های دیگر که شبیه نمونه‌های عهد حاضرند باقی ماندند.

    پستانداران که در ابتدای این دوره دارای جثه‌‌ای کوچک بودند کامل و گسترش یافتند و به وضع کنونی در آمدند. نهنگها در این دوران ظهور و تکامل یافتند. پنگوئنها ، خوکها و شیرهای دریایی در دوره پالئوژن حضور یافته‌اند. فسیل خفاشها را نیز مربوط به ائوسن دانسته‌اند. در دوره ائوسن جانوران سم‌دار ظهور یافتند.
    حیات در نئوژن
    تعداد نهنگها در این دوره افزایش یافت. جانوران خشکی از قبیل گوزنها ، گاو ، زرافه ، خرس ، خوک افزایش قابل ملاحظه‌ای یافتند. از مهمترین گونه‌هایی که در این دوره ظهور یافتند می‌توان گونه‌های جدید میمونها را نام برد. در طول عمر دوره نئوژن تکامل مهره‌دارن و پستانداران و افزایش گونه‌های دیگر جانوری مثل مارها ، مرغهای آوازخوان ، قورباغه‌ها ، خفاشها ، جوندگان ، ‌میمونها اتفاق افتاده است.
    کواترنری
    پیدایش انسان در دوره کواترنری صورت گرفته است. دوره کواترنری با توسعه فیلها ، شترها و دیگر پستانداران امروزی مشخص می‌گردد و بالاخره از موجودات خشکی نواحی سرد می‌توان فیل ماموت را نام برد.
    Last edited by moontoise; 16-09-2007 at 22:34.

  2. این کاربر از moontoise بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #62
    اگه نباشه جاش خالی می مونه moontoise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    nazarsanji.org
    پست ها
    337

    13 دوره کواترنری

    مشخصات دوره کواترنری
    این دوره بر خلاف دیگر دوره‌های زمین شناسی بسیار کوتاه و بیش از یک و نیم میلیون سال از عمر آن نمی‌گذرد. چون کوهزایی دوره کواترنری دنباله کوهزایی آلپ در پلیوسن است، بعضی از زمین شناسان آن را به نام پلیوکواترنر می‌نامند. از طرفی نظر به اینکه یخچالها در این دوره توسعه زیادی داشته‌اند، آن را دوره توسعه یخچالها نیز نامیده‌اند. در این دوره است که کوههای اروپای شمالی کانادا قسمت مهمی از آمریکای شمالی از یخ پوشیده بوده است.
    پیدایش انسان
    چون پیدایش انسان در دوره کواترنری گرفته است، برخی از زمین شناسان و دیرینه شناسان آن را دوره انسان یا دوره آنتروپوزوئیک نیز نامیده‌اند. از نقطه نظر دیرینه شناسی ، دوره کواترنری با توسعه فیلها ، شترها و دیگر پستانداران امروزی که در پلیوسن نیز وجود داشته‌اند مشخص می‌گردد. از نظر دیرینه شناسی ، دوره کواترنری را بر اساس فسیل انسانهای اولیه تقسیم بندی می‌نمایند.

    برای مثال در روسیه مقیاس تقسیمات چینه شناسی این دوره بر اساس مطالعات انسان شناسی مبتنی بر دلایلی نظیر اندازه‌های مختلف قد و اعضاء بدن از بدو پیدایش تاکنون صورت می‌گیرد. بطور کلی دوره کواترنری با عقب نشینی دریا و پیدایش دوره‌ای یخچالی و همچنین پیدایش انسان آغاز می‌گردد.



    تقسیمات دوره کواترنری
    دوره کواترنری را اغلب به دو زیر دوره تقسیم می‌کنند:


    پلیتوسن: که مطابق با دوره‌های قبل از یخبندان و دوره‌های یخبندان است.

    هولوسن: که شامل دوره‌های بعد از یخبندان و از چند هزار سال تجاوز نمی‌کند.
    حیات در کواترنری
    در نواحی خارج از محیطهای یخچالی دوره کواترنری در دریاها دو گروه از موجودات تشخیص داده است. یکی موجودات مربوط به محیطهای گرم مانند گاستروپودها و دیگری موجوداتی که مربوط به محیطهای سرد هستند، مانند بعضی از لاملی برانکیاها. در این دوره یک دسته از موجودات به طرف شمال و دسته دیگر در دوره یخچالی به طرف جنوب کره زمین مهاجرت کرده‌اند. از جانوران خشکی مخصوص نواحی گرم می‌توان: فیلها ، رینوسرسها و ماستودونها را نام برد.

    مهمترین موجودات اولین دوره بین یخچالی عبارتند از: الفاس‌انتی‌کاس و رینوسراس مرکی و بالاخره از موجودات خشکی نواحی سرد می‌توان فیل ماموت را نام برد. بطور کلی گیاهان کواترنر شبیه به گیاهان دوره نئوپن و گیاهان امروزه بودند. در موقعی که یخچالها توسعه یافته‌اند، گیاهان مشخص نواحی سرد مانند بید علفی توسعه یافته‌اند. بر عکس در مواقع سردی یخچالها گیاهان نواحی گرم مانند ماگنولیا در آمریکا دیده شده‌اند گیاهانی مانند شمشماد ، سرو خمره‌ای و مو در دوره بین یخچالی دیده شده‌اند.
    حرکات کوهزایی در کواترنری
    کوهزایی در دوره نئون به بیشینه توسعه خود رسیده است. لذا در دوره کواترنری حرکات کوهزایی چندان اهمیت نداشته و چین خوردگی مهمی به وقوع نپیوسته است. مع هذا از این دوره جنبشهای خفیفی در کنار دریاها به موازات چین خوردگیهای دوره نئون مشاهده شده است.
    پدیده‌های آتشفشانی کواترنری
    با اینکه برخی از زمین شناسان عقیده دارند که پدیده‌های آتشفشانی در دوره کواترنری اهمیت چندانی ندارند، ولی در این دوره ، آتشفشانها فعالیتهای زیادی داشته و گدازه های فراوان از آنها باقی مانده است. یکی از مهمترین مراکز آتشفشانی دوره کواترنری آتشفشان ایسلند است که گدازه‌های بازالتی از آن به بیرون رانده شده است. پدیده‌های آتشفشانی در ناحیه شرقی بن در فرانسه نیز دیده شده است.

    در اروپای مرکزی و جنوبی چندین آتشفشان متعلق به این دوره شناخته شده است، ولی هم اکنون کاملا خاموش هستند. در آمریکا فعالیتهای آتشفشانی دوره کواترنری در نواحی سیرا (Seerra) کوههای اورگان واشنگتن (آمریکای شمالی) دیده می‌شود. در ایران نیز فعالیتهای آتشفشانی کواترنری از جمله سهند و سبلان و تفتان گزارش شده‌اند.
    جغرافیای دیرینه کواترنری
    بطور کلی باید خاطر نشان کرد که گسترش و پیشروی یخچالها و تشکیلات مربوط به آنها با پیشروری و پسروی دریاها نسبت معکوس داشته است. یعنی هر وقت دریاها پیشروی داشته‌اند از وسعت یخچالها کاسته شده و هر گاه دریاها پسروی نموده‌اند پیشروی یخچالها و تشکیلات مربوط به آنها توسعه یافته‌اند.

    تغییرات شدید و وسیع دبی آبهای حاصل از ذوب یخچالها موجب ایجاد پادگانه‌ای رودخانه شده و نوسان سطح آب دریا یعنی پیشروی و پسرویهای مقدار دریا نیز پادگانه‌های ساحلی را بوجود آورده است. تعداد پادگانه‌های دریایی کواترنری در مناطق مختلف متغیر بوده و بیشتر در شمال اروپا و یا نواحی مدیترانه شناسایی شده‌اند و سن مطلق آنها نیز محاسبه شده است.

  4. #63
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض آفرینش هوشمند یا تکامل داروینی؟

    آفرینش هوشمند یا تکامل داروینی؟
    سعید کلانتری

    مقدمه

    هنگامی که کاپیتان رابرت فیتزروی۱ - فرمانده کشتی بیگل، متعلق به نیروی دریایی بریتانیا- علاقه‌اش را برای به‌همراه بردن یک زیست‌شناس در دومین سفر از سری ماموریت‌هایش به بعضی مناطق دور افتاده جهان آنروز در سال ۱۸۳۱ به رییس بخش نقشه‌برداری نیروی دریایی بریتانیا اعلام کرد، شاید هرگز گمان نمی‌برد که این همراهی زمینه‌ساز یکی از بزرگترین انقلاب‌های فکری در تمام تاریخ بشری شود.

    در سالهای آغازین قرن ۱۹ میلادی هنگامی که بریتانیا برنامه‌ریزی برای کشف منابع جدید و نیز تثبیت قدرت خود در سطح دریاها را با جدیت تمام دنبال می‌كرد، نیاز به نقشه‌های قابل اعتمادتر از مناطق دور از دسترس آن روزگار نیازی حیاتی بود. به همین منظور، مجموعه ماموریت‌هایی برای تهیه نقشه‌های دقیق‌تر در دستور کار نیروی دریایی بریتانیا قرار گرفت. این سفرها با کشتی بزرگی به نام بیگل و به فرماندهی کاپیتان رابرت فیتزروی در سال ۱۸۱۷ آغاز شد.

    دومین ماموریت فیتزروی تهیه نقشه‌هایی از سواحل آمریکای جنوبی، استرالیا، جنوب افریقا و بعضی جزایر اقیانوس آرام همچون گالاپاگوس بود. در این سفر بود كه چارلز داروین۲ شاید مهمترین سفر علمی تاریخ تا قرن ۱۹ میلادی را رهسپار شد.

    داروین البته به شکلی كاملا تصادفی، در حالی که ابتدا قرار بود زیست‌شناس دیگری به این سفر اعزام شود، جانشین او شد. دقت مثال‌زدنی او در انتخاب و ثبت نمونه‌ها، شواهد تجربی بی‌نظیری برای نظریه‌ای که بعدتر توسط او و بعضی دیگر دانشمندان ارایه شد فراهم کرد. نظریه تکامل با انتشار کتاب سرمنشا انواع در سال ۱۸۵۹ شکل منسجم یافته‌ایی بخود گرفت و بعنوان نظریه‌ای كه داعیه‌ی پاسخ دادن به چگونگی ساز و کار پیدایش انواع موجودات را دارد، در مجامع علمی مطرح شد.

    نظریه تکامل البته اولین نظریه با این داعیه نبود. دیدگاه‌های گوناگون و بعضا مخالف دیگری نیز پیش تر از آن مطرح شده بودند. از مهمترین نظریات دیگری که در مقابل نظریه تکامل قرار دارند، میتوان از نظریه طراحی هستی توسط یک طراح آسمانی نام برد. این عقیده که نظم موجود در جهان و پیچیدگی‌های فراوان در آن نشانگر وجود یک خالق و طراح ماورایی است، بسیار قبل‌تر از ارایه نظریه تکامل توسط داروین، بیان شده بود. این استدلال را برهان نظم نیز می‌نامند.

    معروف‌ترین مثال در برهان نظم، مثال ساعت ساز ویلیام پالی۳ است. او استدلال می‌کند که اگر شما حین قدم زدن در یک مزرعه، یک ساعت جیبی پیدا کنید به سرعت نتیجه می‌گیرید که آن ساعت توسط یک موجود هوشمند طراحی شده است و نه در نتیجه فرایندهای خودبه‌خودی در روی زمین. به همین نحو، جهان هستی که با نظم تمام در حال کار کردن است نمایانگر وجود یک ناظم است.

    نظریه طراحی موجودات (آفرینش یکباره)، پس از ارایه شواهد تجربی داروین مبنی بر وجود تکامل تدریجی در موجودات، دچار چالش جدی شد. به شکلی که اغلب دانشمندان، نظریه داروین را به لحاظ تجربی قابل قبول‌تر یافتند.

    طرفداران آفرینش البته در بعضی حلقه‌های دانشگاهی و دینی به تلاش‌های خود برای موجه نگه داشتن دیدگاه خود ادامه دادند.

    آفرینش هوشمند


    اخیرا گروهی از متفکران دارای صبغه دانشگاهی با پیش کشیدن نظریه‌ای به نام آفرینش هوشمند - كه قرائت جدیدی از برهان نظم است- روح تازه‌ای به دیدگاه معتقد به آفرینش موجودات دمیده‌اند. این متفکران عقیده دارند که شواهد تجربی علم زیست‌شناسی و نیز برهان های ریاضی موید ادعاهای آنهاست. آنها بر خلاف طرفداران سنتی آفرینش به وقوع تغییرات بسیار جزیی در موجودات در طول زمان‌های طولانی معتقدند و نیز عمر حیات در کره زمین را بسیار بیشتر از ۶۰۰۰ سال می‌شمرند.

    در میان برجسته‌ترین و فعال‌ترین این متفکران، میتوان به ویلیام دمبسکی۴ اشاره کرد.

    اما آنچه كه سبب شهرت بسیار سریع و گسترده این نظریه شد، جنجال رسانه‌ای موافقان و مخالفان گنجاندن این نظریه در برنامه درسی مدارس امریکا و بعدتر کشیده شدن این مساله به دادگاه در سال ۲۰۰۵ بود.

    دادگاه

    در سپتامبر سال ۲۰۰۵، والدین ۱۱ دانش‌آموز مدرسه‌ای در منطقه داور در ایالت پنسیلوانیا از مسوولان مدرسه‌ی منطقه‌ای داور بسبب گنجاندن نظریه آفرینش هوشمند در برنامه درسی دانش‌آموزان و تدریس آن به عنوان نظریه‌ای علمی در کنار نظریه تکامل شکایت کردند.

    قاضی دادگاه فدرال، جان جونز۵، در نهایت مسوولان مدرسه داور را به علت تخلف از متمم اول قانون اساسی امریکا مجرم شناخت. دادگاه همچنین حکم به خارج کردن تدریس این نظریه از برنامه درس علوم دانش‌آموزان مدرسه داد.

    دلایل طرفداران نظریه آفرینش هوشمند


    از مهمترین دلایلی که طرفداران این نظریه برای اثبات مدعای خود می‌آورند می‌توان به سه مورد زیر اشاره کرد:

    ۱) وجود پیچیدگی‌های غیر قابل فروکاست در هستی

    ۲) وجود پیچیدگی‌های کاملا مشخص شده در هستی

    ۳) وجود ثوابت فیزیکی كه مقدارشان دقیقا تنظیم شده است

    پیچیدگی‌های غیر قابل فروکاست ( کاهش‌ناپذیر)

    بعضی دستگاه‌های دارای اجزای متعدد، دارای این ویژگی هستند که فقط و فقط در صورت وجود تک تک اجزای‌شان قادر به کار کردن هستند، به شکلی كه شما نمی‌توانید یکی از اجزای آنها را از آنها جدا کرده و دستگاه کماکان قادر به کار کردن باشد. بعنوان مثال می‌توانید یک موتور خودرو را در نظر بگیرید که برای حرکت نیازمند تمامی اجزای خود است.

    پیچیدگی‌های موجود در این دستگاه‌ها را اصطلاحا پیچیدگی‌های کاهش‌ناپذیر می‌نامند. طرفداران نظریه آفرینش هوشمند معتقدند كه دستگاه‌های دارای پیچیدگی‌های کاهش‌ناپذیر، نمی‌توانند از تکامل تدریجی و انتخاب طبیعی مطرح شده در نظریه داروین بوجود آمده باشند چرا كه هر تغییر جزیی در آنها به قیمت از کار افتادنشان تمام می‌شود.

    پیچیدگی‌های کاملا مشخص شده

    این مفهوم كه برای اولین بار توسط ویلیام دمبسکی ارایه شد، بر وجود دو خصیصه همزمان در دستگاه های کاینات تاکید می‌کند كه به زعم مبدع آن- دمبسکی- نشانگر آفرینش جهان توسط طراح هوشمندی است. دمبسکی این دو خصیصه را اولا وجود پیچیدگی و ثانیا کاملا مشخص بودن آن بر می‌شمرد.

    او پیچیدگی را امری می‌داند كه احتمال وقوع آن به خودی خود بسیار کم است و مشخص بودن آنرا در آن میداند كه شما بتوانید آن امر را با توصیفاتی بسیار کوتاه، بطوری که برای همگان قابل فهم باشد مشخص کنید. به عنوان مثال‌هایی كه هر دو این خصیصه را در خود دارند میتوان به دنباله طولانی‌ای از اعداد اول اشاره کرد که طولانی بودن آن نشانه پیچیدگی و اول بودن آن نشانه مشخص بودنش است، یا یک غزل از شکسپیر که از کنار هم قرار گرفتن بسیاری حروف الفبا تشکیل شده است که طولانی بودنش دلیلی بر پیچیدگی‌اش و با معنی بودنش نشانه‌ای از مشخص بودنش است.

    دمبسکی می‌گوید که اگر شما یک گیرنده رادیویی برای دریافت امواج فضایی داشته باشید و روزی مثلا امواجی به شکل دنباله اعداد اول را از فضا دریافت کنید مطمئنا ارسال کننده آنرا یک موجود هوشمند خواهید شمرد.

    ثوابت فیزیکی تنظیم شده

    نظریه‌پردازان آفرینش هوشمند استدلال می‌کنند که ثوابت فیزیکی جهان هستی به شکلی کاملا دقیق تنظیم شده‌اند. به نحوی كه اگر در مقادیرشان، کوچکترین تغییری وجود می‌داشت، حیات به شکل کنونی‌اش ابدا قابل شکل‌گیری نمی‌بود.

    از جمله این ثوابت می‌شود ثابت کیهانشناختی، ثابت گرانش، ثابت ساختار ریز، سرعت نور، ثابت پلانک و برخی دیگر را نام برد .این مساله البته موضوع بحث‌های جدی در میان کیهانشناسان و فیزیکدانان نظری امروز است، بطوریکه هر روزه نظر تازه ای در این زمینه منتشر می‌شود.

    حال، آینده

    طرفداران نظریه تکامل نیز پاسخ‌های چالش برانگیزی به استدلالات مبدعان نظریه آفرینش هوشمند داده اند كه هر كدام در جای خود بسیار شنیدنی و اثر گذار است، ولی مهمترین اشكالی كه تكامل‌گرایان، به این نظریه وارد می‌دانند، غیر علمی بودن آن، یا به عبارت بهتر شبه علمی بودن آن است. بیشترینه‌ی از تكامل‌گرایان، طرفداران آفرینش هوشمند را متهم به استفاده ناقص از شواهد علمی و تفسیرهای به‌رای از آنها می‌كنند و اعتقاد دارند كه این امر بیشتر به سبب انگیزه‌های دینی آنان صورت می‌گیرد.

    به هر نحو باب مناظرات میان هر دو گروه تكامل گرایان و طرفداران نظریه آفرینش هوشمند − كه گهگاه بخاطر اهمیتش از حد و مرزهای بحثهای معمول علمی فراتر نیز می‌رود− همچنان باز است، به شكلی كه پرداختن به این موضوع در هر مجله علمی هنوز هم با واكنشهای گسترده و مختلف روبرو می‌شود.

    باید منتظر ماند و دید که داور بی رحم علم− که چیزی جز آزمایشات زیست‌شناختی پیش رو نیست− در نهایت به نفع کدام جبهه رای صادر خواهد کرد و کدام یک از این نظریات بهتر خواهد توانست نتایج آزمایشات را توجیه کند.

    پاورقی‌ها:


    ۱ Robert Fitzroy فرمانده کشتی بیگل. او همچنین دومین فرماندار نیوزلند و نیز هواشناسی متبحر بود.
    ۲ Charles Darwin، مبدع نظریه‌ی تکامل
    ۳ William Paley،فیلسوف و الهی‌دان مسیحی
    ۴ William Dembski ریاضیدان، فیلسوف و الهی‌دان معاصر امریکایی. او که از برجسته‌ترین طرفداران نظریه آفرینش هوشمند است، دارای تحصیلات دانشگاهی بسیار متنوعی به شرح زیر است: کارشناسی روانشناسی ۱۹۸۱، کارشناسی ارشد امار ۱۹۸۳، دکترا ریاضی ۱۹۸۸، کارشناسی ارشد الهیات ۱۹۹۶، دکترا فلسفه ۱۹۹۶
    ۵ John Jones III

    منابع:


    1http://www.aboutdarwin.com/
    2http://www.designinference.com/
    3www.en.wikipedia.org
    4http://skepdic.com/intelligentdesign.html
    5http://www.actionbioscience.org/evolution/nhmag.html

  5. #64
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Silence so loud's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    470

    10 قاتل انسان هاى نئاندرتال كيست؟

    تلاش براى حل اين معماى پليسى هفت سال قبل زمانى كه تژيرد ون اندل (T.Van Andelٍ) و گروهى از ديرين شناسان دانشگاه كمبريج با جست وجو در ميان اطلاعات ديرين شناسى و زيست محيطى به نكاتى جديد در خصوص نئاندرتال ها پى بردند، آغاز شد. به راستى علت ناپديد شدن نئاندرتال ها قريب به هشت هزار سال قبل در اروپا چه بوده است. در گذشته چنين تصور مى شد كه علت مرگ نئاندرتال ها اين بوده كه آنها به اندازه انسان هاى امروزى در استفاده از ابزارآلات مهارت نداشته اند. اما ون اندل عقيده ديگرى دارد. او بدى آب و هوا را عامل نابودى انسان هاى نئاندرتال مى داند. غالب حيواناتى كه انسان هاى نئاندرتال با شكار آنها زندگى خود را مى گذراندند گاوميش ها و گوزن غول پيكر- به دنبال تغييرات شديد آب و هوايى از بين رفتند. قريب به ۶۰ هزار تا ۲۰ هزار سال قبل، اروپا شاهد آب و هواى خشك و دوره هاى متوالى سرمايش و گرمايش زمين بود.

    ون اندل مى گويد: «تغييرات آب و هوايى آن زمان به قدرى شديد بوده كه درختان را نيز از بين برده است.» همزمان با از بين رفتن پوشش گياهى، گله هاى بزرگ حيوانات ديگر غذايى براى خوردن نيافته و قادر به ادامه حيات نبودند. با اين اوصاف، شيوه شكار نئاندرتال ها- دويدن به دنبال حيوانات شكار و فرو كردن نيزه به بدن آنها ديگر كارساز نبوده و نمى توانست احتياجات غذايى آنها را برآورده سازد. بنابراين تغييرات آب و هوايى به سادگى زمام امور را از دست آنها گرفته و خود برقاره چيره شد. ون اندل پس از كشف اوريگناسين ها (Aurignacian) و بازبينى اطلاعات ديرين شناسى و زيست محيطى مربوط به آن زمان توانست اين معماى پليسى را حل كند. اوريگناسين ها انسان هايى هستند كه از نظر فرهنگى شبيه انسان هاى امروزى بوده و در كنار نئاندرتال ها زندگى مى كرده اند. آنها درست در همان زمان نئاندرتال ها منقرض و از سطح زمين ناپديد شدند. آنها نيز با كمك نيزه اقدام به شكار حيوانات مى كردند اگرچه نئاندرتال ها به طور كامل از بين رفتند اما تعدادى از انسان هاى امروزى با بهبود روش شكار خود و توسعه تير و كمان و پرتاب نيزه توانستند از تغييرات شديد آب و هوايى جان سالم به در برده و به حيات خود ادامه بدهند.

    به نظر مى رسد هيچ دليل فيزيكى براى عدم استفاده نئاندرتال ها از تكنولوژى هاى جديد شكار وجود نداشته باشد. تجزيه و تحليل اخير صورت گرفته توسط وست نيوآهنر (W.Niewoehner) از دانشگاه ايالتى كاليفرنيا بر روى استخوان هاى دست نئاندرتال ها نشان داد كه آنها نيز همانند انسان هاى امروزى مهارت توليد و استفاده از ابزارهاى پيچيده را داشته اند. اين تجزيه و تحليل اين سئوال را در ذهن دانشمندان ايجاد كرد كه چرا نئاندرتال ها قادر به استفاده از روش هاى جديد شكار نبوده اند.

    سرنوشت نهايى نئاندرتال ها هنوز هم در هاله اى از ابهام قرار دارد. تعدادى از ديرين شناسان معتقدند كه آنها از بين نرفتند بلكه با پيدايش انسان هاى امروزى به داخل جمعيت آنها راه يافته و جزيى از جمعيت آنها شدند. كاترينا هارويت (K.Harvait) از دانشگاه نيويورك ضمن مقايسه مرفولوژى جمجمه نئاندرتال ها و انسان هاى امروزى بيان مى كند كه نئاندرتال ها در ذخيره ژنى انسان هاى امروزى نقش چندانى ندارند. اگر نظريه هارويت درست باشد مى توان چنين نتيجه گرفت كه آخرين نئاندرتال هاى ساكن اروپا به دنبال تحمل گرسنگى هاى بسيار از پاى درآمده و از بين رفته اند. همزمان با مرگ نئاندرتال ها، گروهى از انسان هاى امروزى، سرزمين آنها را مورد هجوم خود قرار داده و نهايتاً سروران زمين شده اند.

  6. #65
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Silence so loud's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    470

    10 ۱۶ ميليون مرد در آسيا از نسل چنگيز هستند

    «لذتي بالاتر از اين نيست كه مرد دشمنانش را به زانو درآورد و در مقابل خويش بر خاك افكند. بر اسب‌هايشان سوار شود و اموالشان را از چنگشان بيرون آورد. چهره عزيزانشان را غرق در اشك ببيند و زن‌ها و دخترانشان را تصاحب كند.» چنگيزخان

    همسري پيدا مي‌كنيد. به جايي مي‌رسيد. تمام دنياي زمانتان را مي‌گيريد و در طول عمرتان به عظمتي دست مي‌يابيد. اما در بلندمدت، اينها واقعا چقدر اهميت دارند؟ پس از آنكه مرديد، مي‌آيند دفتر كارتان را خالي مي‌كنند. عكس يادگاري‌تان را هم از روي ديوار بر مي‌دارند. تنديس شكوهمندي كه از خود ساخته بوديد، در بادهاي ويراني فرو مي‌پاشد.



    يك راه براي غلبه بر فناپذيري‌تان بنيان‌گذاري يك سلسله پادشاهي است. گروهي موفق از نسل شما مي‌توانند خودشان را نسل در نسل نگهدارند و نامتان را زنده نگهدارند… يا دست كم DNAتان را. اين همان كاري است كه چنگيزخان انجام داد و با موفقيت حيرت‌آوري هم اين كار را انجام داد. امروزه حدود 16 ميليون مرد به اضافه تعداد نامعلومي زن، مستقيما از او نسب مي‌گيرند. خانواده بزرگ خان در يك نقشه‌برداري گسترده از DNA پيدا شدند.



    وقتي ژن‌هايمان را به فرزندانمان منتقل مي‌كنيم، برخي نشانگرهاي (marker) ژنتيكي شاخص نيز به آنها ارث مي‌رسد. دانشمندان در طول 20 سال گذشته آموخته‌اند كه چگونه اين نشانگرها را تشخيص دهند و چگونه از آنها در بررسي تاريخ انسان استفاده كنند. براي مثال، آثار مربوط به انتشار گونه‌ها از آفريقا به ديگر نقاط جهان حدود 50 هزار سال پيش در اين نشانگرها حفظ شده است.



    ژنتيك‌دانان نيز براي به دست آوردن اطلاعات بيشتر درباره تبار نياكاني اقوام بخش‌هاي مختلف جهان، از نشانگرهاي ژنتيكي استفاده كرده‌اند. دستاوردهاي ژنتيكي چنگيزخان در پژوهشي كه در آن يك تيم بين‌المللي، DNA متعلق به 2123 مرد از آسيا را تحليل كرد آشكار شد. چرا فقط مردان؟ زيرا كروموزوم Y برخلاف كروموزوم‌هاي ديگر، در هر مرد معمولا فتوكپي كروموزوم Y پدرش است. (كروموزوم‌هاي ديگر جفتي‌اند و پيش از آنكه ما آنها را از پدر و مادرمان به ارث ببريم با هم مخلوط مي‌شوند.)



    ژنتيك‌دانان در بررسي مردان آسيايي يك نشانگر ژنتيكي فوق‌العاده قابل توجه كشف كردند. اين نشانگر در مرداني يافت شد كه در منطقه‌اي پهناور از چين تا مغولستان و از آنجا به طرف غرب تا ازبكستان زندگي مي‌كنند. هشت درصد از مردان اين منطقه داراي اين نشانگر هستند. فراسوي اين مرزها نشانگر مورد بحث تنها در نيم درصد از مردان آسيايي يافت مي‌شود. بررسي‌هاي دقيق‌تر نشان داد كه اين نشانگر احتمالا هزار سال پيش، به اضافه يا منهاي سه قرن، از مغولستان منشا گرفته است.



    تمام اين شواهد ژنتيك‌دانان را به سوي نتيجه هيجان‌انگيز رهنمون شد: مرداني كه داراي اين نشانگر خاص هستند همگي از چنگيزخان نسب گرفته‌اند. خان حدود سال 1162 در مغولستان به دنيا آمد و از چهل سالگي به بعد شروع به كشورگشايي كرد كه سرانجام آن امپراتوري عظيمي بود از كرانه درياي خزر تا ساحل اقيانوس آرام. تعداد فرزندان خان هم از زنان خودش و هم از زنان ديگر بسيار زياد بود. پسرانش كه مرزهاي امپراتوري مغول را تا اروپا گسترش دادند نيز خودشان فرزندان بسياري داشتند. اگرچه امپراتوري ظرف چند دهه پس از مرگ خان در سال 1227 تجزيه شد، فرزندان مذكرش تا قرن‌ها بر بخش‌هاي وسيعي از آن حكومت كردند و همچون نياي خويش آنها نيز فرزندان بسياري داشتند.



    اگر حق با ژنتيك‌دانان باشد، خان و فرزندانش كروموزم Y مختص او را به حدود نيم درصد از جمعيت جهاني مرداني كه امروزه زنده‌اند، يا به عبارت ديگر به حدود 16 ميليون مرد منتقل كردند. جالب آنكه تقريبا تمام اين مردان اكنون در منطقه‌اي زندگي مي‌كنند كه با مرزهاي امپراتوري باستاني مغول مطابقت دارد. ظاهرا پادشاهان ديگري نيز بوده‌اند كه به انواع مشابهي از موفقيت ژنتيكي دست يافتند. ژنتيك‌دانان ايرلندي نشانگري كشف كرده‌اند كه از هر پنج مرد در شمال غربي ايرلند يك مرد آن را دارد. از اين گذشته پي برده‌اند كه اين مردان در يك چيز ديگر نيز با هم مشتركند و آن نام خانوادگي‌شان است.



    از مدت‌ها پيش چنين پنداشته مي‌شد كه افرادي با نام‌هاي خانوادگي ايرلندي خاص، نظير O`neil (O در ابتداي نام‌هاي ايرلندي به معناي زاده يا پور است – م) بايد از تبار سلسله‌اي از پادشاهان ايرلندي به نام Ui Neil باشند و از ديرباز اعتقاد بر اين است كه بنيانگذار سلسله Ui Neil سلحشوري به نام «نيال» Niall نه گروگان» است. بررسي‌هاي ژنتيكي اخير نشان مي‌دهند كه نيال كروموزوم y خويش را براي بيش از 2 ميليون مرد ايرلندي كه اكنون زنده‌اند به ميراث گذاشته است.



    با آنكه شايد اين دستاوردهاي توليدمثلي شما را تحت تاثير قرار دهد، اما در عمل آن قدر هم كه به نظر مي‌رسد قابل ملاحظه نيستند. چنگيزخان و نيال نه‌گروگان نسبت به ديگر مردان روزگار خويش هيچ نوع برتري زيست‌شناختي نداشتند. روي كروموزوم yشان ژن‌هايي نداشتند كه پسرانشان را به ابرمرد تبديل كند. موفقيت‌هاي توليدمثلي‌شان ناشي از قضاي روزگار و حوادث تاريخي بود. آنها با ويژگي‌هاي شخصيتي مناسب براي شاه شدن در زمان مناسب در جاي مناسب حضور داشتند و فرزندانشان پس از آنها همچنان از مزاياي خانواده سلطنتي، از جمله داشتن فرزندان بسيار برخوردار شدند. در واقع به جاي انتخاب طبيعي،‌انتخاب تاريخي روي آنها عمل كرده است.



    اما در كل تاريخ انسان، نياي چند ميليون مرد بودن چيزي نيست كه بتوان خيلي به آن نازيد. هر چه باشد، هر مردي كه امروز زنده است از يك مرد نسب مي‌گيرد كه حدود 230 هزار سال پيش در آفريقا مي‌زيست يعني تقريبا در همان زمان كه گونه‌ها Homosapiens شكل مي‌گرفت. اين مرد نياكاني نه امپراتور جهان بود و نه يك ابرمرد با برتري‌هاي ژنتيكي. احتمالا او نيز يكي بوده در ميان توده شكارچي – گردآورنده‌هاي نخستين كه در شرق آفريقا زندگي مي‌كردند.



    او و هزاران مرد ديگر هم‌نسل او كروموزوم‌هاي yشان را به پسران خويش منتقل كردند. اما از خوش‌شانسي‌اش به تدريج تنها كروموزوم y او در كل گونه انسان انتشار يافت. در حالي كه كروموزوم‌هاي y مردان ديگر سرانجام به بن‌بست رسيد.

    معلوم مي‌شود كه تك‌تك ژن‌ها نيز شجره‌نامه خودشان را دارند. كساني كه داراي نسخه خاصي از يك ژن هستند همگي آن را از يك نياي مشترك به ارث برده‌اند. چنانچه در زمان به عقب بازگرديد مي‌توانيد آن نياي مشترك كه تمام نسخه‌هاي ژن مورد نظر به آن مي‌رسند را بيابيد.



    اگرچه برخي قطعات DNA به دليل كشورگشايي پادشاهان يا خوش‌اقبالي‌هاي تاريخي امروزه فراوان هستند قطعات ديگر به لطف كهن انتخاب طبيعي عزيز فراگير شده‌اند. هر از گاهي كساني با ژن‌هاي جهش‌يافته‌اي به دنيا آمده‌اند كه به آنها برتري توليدمثلي اندكي بخشيد؛ برتري‌اي كه فرزندان‌شان نيز از آن برخوردار شدند. براي مثال اين افراد جهش‌يافته خوشبخت ممكن بود در برابر مالاريا مقاوم‌تر باشند يا لاكتوز را بهتر بتوانند تحمل كنند يا پيچيدگي‌هاي زبان تمام‌عيار را بهتر فراگيرند. در تمام اين موارد،‌ نسخه جهش‌يافته ژن آنها در جمعيت انساني رواج يافت در حالي كه نسخه‌هاي ديگر رو به زوال نهادند.



    هرگز دقيقا نخواهيم دانست نخستين بار چه كسي آن ژن‌هاي سازشي را در خود داشت. اما در نهايت اين مساله اهميتي ندارد. اين ژن‌ها هستند كه به اين نوع عظمنت دست يافته‌اند، نه افراد. بي‌كم و كاست‌ترين مدرك در اين رابطه از ژني به نام ميكروسفالين به دست آمده كه در تكوين مغز دخيل است. هر انساني داراي نسخه‌اي از ژن ميكروسفالين است. اما يكي از نسخه‌هاي اين ژن فراوان‌تر از نسخه‌هاي ديگر است و در 70 درصد افراد يافته مي‌شود.



    به تازگي دانشمندان دانشگاه شيكاگو نسخه‌هاي مختلف ژن ميكروسفالين را با هم مقايسه كرده‌اند تا محاسبه كنند چند وقت پيش همه آنها از يك ژن نياكاني منفرد منشا گرفته‌اند.



    نتيجه شگفت‌انگيز بود: بيش از يك ميليون سال پيش – مدت‌ها پيش از آن كه گونه ما ظاهر شود. اما از اين هم عجيب‌تر آن كه نسخه رايج ميكروسفالين انتشار خويش را 37 هزار سال پيش آغاز كرد. با اين حساب پس نسخه رايج ژن ميكروسفالين در اين فاصله چه مي‌كرد؟ بهترين تبيين براي اين يافته آن است كه رايج‌ترين نسخه ميكروسفالين در گونه ما از نئاندرتال‌ها به ما رسيده است. نئاندرتال‌ها و انسان‌ها از نياي مشتركي تكامل يافتند كه حدود نيم ميليون سال پيش در آفريقا مي‌زيست.



    نياكان نئاندرتال‌ها از آفريقا خارج شدند و حدود 300 هزار سال پيش به اروپا رسيدند. اين مردمان تنومند و چهارشانه با شكار و ساخت پناهگاه از تغييرات شديد و دائمي آب و هوا در عصر يخبندان جان سالم به در بردند. تا حدود 45 هزار سال پيش اروپا فقط متعلق به آنها بود تا آنكه از آفريقا انسان‌هاي مدرن از راه رسيدند.



    آفريقايي‌هاي زيرك و ظريف آمده بودند كه بمانند. در طول 15 هزار سال پس از آن نئاندرتال‌ها مدام آب رفتند و به پناهگاه‌هاي كوهستاني دوردست عقب‌نشيني كردند، ‌در حالي كه انسان‌هاي مدرن در سرتاسر قاره انتشار يافتند و سپس لحظه‌اي فرا رسيد كه در آن آخرين نئاندرتال واقعي مرد و به اين ترتيب گونه ديگري روي تل خاكستر انقراض پرتاب شد. انسان‌ها و نئاندرتال‌ها قاعدتا مي‌توانستند با هم آميزش داشته باشند،‌درست همان طور كه امروزه پستانداران ديگري از گونه‌هاي خويشاوند نزديك اين كار را انجام مي‌دهند و بررسي ژن ميكروسفالين نشان مي‌دهد كه آنها با هم آميخته‌اند. فرزندان دورگه نئاندرتال – انسان ژن‌هاي متعلق به هر دو گونه را در خود داشتند. اما ظاهرا بيشتر ژن‌هاي داراي منشا نئاندرتالي به تدريج از خزانه ژني انسان محو شدند.



    اما داستان ژن ميكروسفالين فرق مي‌كرد. انسان‌هايي كه نسخه نئاندرتالي اين ژن را داشتند نسبت به ديگراني كه آن را نداشتند فرزندان بيشتري از خود بر جاي مي‌گذاشتند و به اين ترتيب ژن مورد بحث بيشتر و بيشتر انتشار يافت. دانشمندان هنوز نمي‌دانند چرا اين ژن نئاندرتالي خاص چنين برتري توليد‌مثلي قابل‌توجهي به انسان داد. اما مي‌دانند كه ميكروسفالين به ساخت مغز كمك مي‌كند. نام آن – كه به معناي «سر كوچك»‌است – از يك نقص مادرزادي ويرانگر مي‌آيد كه با از كار انداختن اين ژن به وسيله يك جهش مي‌توان آن را توليد كرد. (اصولا ژن‌ها را با نقصي مي‌نامند كه صورت از كار انداختن‌شان پديد مي‌آيد-م) پس اين امكان وجود دارد كه خود ذهن انسان نيز با يك ژن نئاندرتالي از نو شكل گرفته باشد.



    به نظر مي‌رسد پيروزي در تكامل، مقوله بسيار شگفت‌انگيزي است. يك ژن ممكن است از گونه نياكاني‌اش جدا شود و به حيات خويش در گونه ديگري ادامه دهد تا به عظمت برسد، حتي آن گاه كه گونه نخست در تباهي انقراض فرورفته است.

    Forbes, Jun.2007

    (جون من تو تکامل نندازش)

  7. #66
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض حیات چگونه اغاز شد ؟؟

    سلام

    در این تاپیک قصد داریم درباره این موضوع که چگونه حیات آغاز شد ؟ و نظریه های مختلف در این باره بپردازیم .

    امیدوارم همراهی کنید.

  8. #67
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض

    منبع :سایت آفتاب



    در حدود چهار میلیارد سال پیش سطح زمین پوشیده از مواد مذاب بود و امكان تشكیل حیات بر روی كره زمین وجود نداشت . پس از مدتی سطح سیاره زمین سرد شد وپوستهای سنگی آنرا فرا گرفت .بخار آب موجود در اتمسفر متراكم شد و با بارش باران اقیانوس های وسیعی بر روی كره زمین به وجود آمد د بسیاری از زیست شناسان اعتقاد دارند كه حیات اولین بار در این اقیانوس های حاصل از باران به وجود آمده است و به عقیده آنان تكامل جانداران صدها میلیون سال طول كشیده است و شواهد حاكی از این است كه زمین مدتها قبل از پیدایش حیات وجود داشته است كه این شواهد را اندازه گیری سن زمین نشان می دهد.



    مواد شیمیایی و پایه ای حیات چگونه تشكیل شدند

    نظریه های علمی بیانگر این مطلب است كه در نخستین مراحل پیدایش حیات ملكولهای غیر زنده در طی واكنش هایی شیمیایی با هم تعداد زیادی ملكول های آلی ساده را تشكیل دادند و این ملكولهای ساده با استفاده از انرژی های محرك( از قبیل انرژی خورشید ، گرمای حاصل از فعالیت های آتشفشانی و رعدو برق) ملكولهای پیچیده تری را به وجود آوردند.این ملكولهای پیچیده واحدهای سازنده اولین سلولها را تشكیل دادند و این فرضیه كه بسیاری از واحد های آلی سازنده حیات نخستین بار از ملكولهای غیر زنده تشكیل شده اند بارها مورد آزمایش قرار گرفت و از لحاظ علمی تایید شد. درباره چگونگی تشكیل حیات چندین نظریه وجود دارد كه تعدادی از آنان را برای شما معرفی می كنیم.

    ● مــــــــدل سوپ بنیادین: در دهه ۱۹۲۰ دانشمندان اظهار داشتند كه در اقیانوس های اولیه زمین یكباره مقدار زیادی مواد آلی پدید آمدند و این نظریه به مدل سوپ بنیادین مشهور است .تصور دانشمندان بر این است كه درآن هنگام اقیانوس های زمین مملو از ملكولهای آلی مختلف بودند.این دانشمندان فرض كرده بودند كه این ملكولها در اثر انرژی حاصل از تابش خورشید د انفجارهای آتشفشانی و رعد و برق پدید آمده بودند.پس از آن گروهی از دانشمندان اعلام كردند كه در جو اولیه زمین اكسیژن وجود نداشته است و در عوض غنی از نیتروژن،هیدروژن و گازهای دارای هیدروژن مانند بخار آب و آمونیاك و متان بوده است .در آن زمان انرژی خورشید یا انرژی الكتریكی حاصل از رعد و برق این ملكولها را به سطوح انرژی بالاتر ( ملكولهای برانگیخته ) انتفال داده اند.

    استانلی میلر در نیمه های قرن بیستم مدل سوپ بنیادین را آزمایش كرد . وی گازهای متان و بخار آب ، آمونیاك و هیدروژن را درون دستگاهی قرار داد و منظور شبیه سازی رعدو برق از یك جرقه الكتریكی استفاده كرد ، بعد از چند روز وی در آن دستگاه تركیبات متعددی پیدا كرد كه این تركیبات شامل برخی از عناصر تشكیل دهنده حیات از جمله آمینو اسیدها ، اسیدهای چرب و كربوهیدراتها بودند.این نتایج نشان میدهد كه برخی از مواد شیمیایی پایه ای حیات در شرایطی مشابه شرایط آزمایشگاهی میلر پدید آمدند.

    دلیل مردود بودن آزمایشات میلر را از نظر سایر دانشمندان:

    تحقیقاتی درباره مدل سوپ بنیادین:

    اکتشافات جدیدی که بعد از نظریه سوپ بنیادین به دست آمد باعث ارزیابی مجدد مدل سوپ بنیادین شد . در زمان آزمایش میلر زیست شناسان تصور می کردند که پیدایش حیات در حدود یک میلیارد سال پیش روی داده است . اما اندازه گیری سن زمین و کشف سنگواره هایی که ۵/۳ میلیارد سال سن داشتند نشان داد که حیات در واقع بسیار پیشتر از آن تشکیل شده است .ما اکنون می دانیم که مخلوطی از گازهای مورد استفاده در آزمایش میلر هنگام پیدایش حیات وجود نداشته است.

    در آن زمان زمین فاقد لایه حفاظتی اوزون بوده است و پرتوهای ماورای بنفش بدون اوزون همه آمونیاک ها و متانهای موجود در اتمسفر را از بین می برند .از سوی دیگر در صورتی که گازهای آمونیاک و متان در آزمایش میلر وجود نداشته باشند .بعد از مردود شناختن نظریه میلر دانشمندان مدلی دیگر به نام مدل حباب را پیشنهاد کردند.


    ● مدل حباب: چندی بعد دانشمندان اعلام کردند که فرآیندهای کلیدی که مواد شیمیایی مورد نیاز برای حیات را به وجود آوردند درون حباب های سطح اقیانوس ها انجام شده است.

    این مدل شامل پنج مرحله اصلی است، مونیاک , متان و دیگر گازهای حاصل از انفجار های آتشفشانی زیر دریایی در حباب های زیر دریا محبوس می شدند.متان و آمونیاک های مورد نیاز برای تشکیل آمینو اسید ها درون حباب ها در مقابل صدمات حاصل از اشعه ماورای بنفش محفوظ می ماندند.

    حباب ها به سطح اقیانوس ها می آمدند و و پس از ترکیدن د ملکول های آلی ساده آزاد می کردند.ملکول های آلی ساده ضمن انتقال توسط باد و حرکت به سمت بالا در معرض اشعه ماورای بنفش نور خورشید و رعد و برق قرار می گرفته اند و در نتیجه نیروی لازم برای واکنش های بعدی برایشان فراهم می شد.باران بسیاری از این ملکول های آلی را که به تازگی تشکیل شده بودند به درون اقیانوس می برد و چرخه دیگری را شروع می کردند.

  9. این کاربر از bb بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #68
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض

    خب دیدن این فیلم رو به شما پیشنهاد می کنم

    حجم : 16.1 مگابایت
    به زبان فارسی
    فرمت : rm
    مدت زمان : 1:04:28
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    نسخه اصلی
    نسخه اصلی 45 mb فرمت wmv
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  11. #69
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    محل سكونت
    Bangalore,INDIA
    پست ها
    2,135

    پيش فرض

    دست شما درد نکنه!!بی بی جان!!شما یک کاربر سوپر حرفه ای هستید!!در عرض 5 دقیقه به اون چیزی که میخواستم رسیدم!اگه میشه اون فیلمی رو که گذاشتی کم حجمش کن و به 3gp تبدیلش کن تا من هم دانلود کنم!

  12. #70
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    با سلام ...
    موضوع جالبی هست ... من هم چندتا مقاله دارم که می زارم ...

    ---------------------------------------------------------------------------------

    آغاز حیات




    مقدمه

    مساله منشا حیات و چگونگی ظهور جانداران در روی کره زمین در زمره مسائلی است که از قدیم‌ترین اعصار مورد توجه انسانها بوده و امروزه نیز به عنوان یک سوال زنده برای اذهان انسانها مطرح است. در طول تاریخ اندیشه بشر نظریه‌های گوناگونی در این باره ارائه شده است. نحوه نگرش و قضاوت انسانها روی این دو نکته تاثیر اساسی در شکل‌گیری نظریه‌های مرتبط با منشا حیات دارد.


    حیات پدیده یا خصلتی نیست که به یکسان روی تمام هستی مادی توزیع شده باشد و یا به تعبیر دیگر در همه اشیا ، یعنی تمام تجمعهای ماده تظاهر کند. تنها بخشی از اشیاء جهان زنده‌اند و بین زنده‌ها و غیر زنده‌ها حالات بینابین یا حد واسط وجود ندارد.

    کالبد جانداران از یک سری عناصر و مواد تشکیل می‌یابد که در محیط غیر زنده نیز وجود دارند.




    فرضیه پیدایش خودبخودی

    منظور از پیدایش دفعی یا خلق‌الساعه حیات آن است که موجودات زنده می‌توانند به صورت یکباره یا دفعتا از محیط غیر زنده نشات بگیرند. این فرضیه در یونان قدیم رواج گسترده داشته، ارسطو فیلسوف و دانشمند برجسته قرن سوم قبل از میلاد از معتقدین این نظریه بوده است. در میان ملل اروپایی تا اواخر قرن 18 نه تنها در میان عوام بلکه دانشمندان ، معتقدین به این نظریه اکثریت قاطع داشتند.

    دلیل اصلی روی آوردن مردم به این نظریه آن بوده که در برخی از موارد موجودات زنده به صورت یکباره در محیطهایی ظاهر می‌شدند که قبلا موجود زنده در آنها حضور نداشته مانند پیدایش کرم در آبهای راکد و لجن‌زارها ، ظهور حشرات در روی شاخ و برگ درختان قبل از فرا رسیدن بهار ، پیدایش کرم در فضولات و اجساد حیوانات و .... معتقدین به نظریه پیدایش خلق‌الساعه باور دارند که حیات به دلیل تاثیر علل یا در نتیجه وجود شرایط خاص پدیدار می‌شود نه اینکه منکر تاثیر علل یا معتقد به بی‌نیازی از شرایط و احوال خاص باشند.


    فرضیه ازلی بودن حیات


    این دیگر به صورت همزمان از طرف پاستور دانشمند فرانسوی و ورنادسکی دانشمند میکروبیولوژیست روسی در اواخر قرن 19 ارائه شده و علت روی آوردن به این دیدگاه رد فرضیه قبلی است. نتیجه طبیعی این نحو نگرش درباره جانداران آن است که باید پذیرفت جانداران یا حیات همیشه وجود داشته و به عبارت دیگر نقطه پدید آمدن ندارد. مفهوم واضح‌تر این دیدگاه آن است حیات پدیده‌ای نیست که نقطه مشخصی برای شروع داشته باشد بلکه پدیده‌ای است که از نظر زمانی بی‌آغاز یا ازلی است.

    از جمله ایرادهایی که بر این نظریه وارد می‌شوند این است که اولا کره زمین یا مهد حیاتی که ما می‌شناسیم ازلی نیست بلکه خود زمین در یک مقطع زمانی پدید آمده است. ثانیا اگر به فرض کره زمین نیز ازلی بوده باشد شرایط کره زمین بالاخص در اولین دوره های شکل‌گیری به دلیل داشتن حرارت بسیار زیاد ، مناسب برای بقای جانداران نبوده‌اند. توجه به این نکات موجب ارائه فرضیه‌های دیگر شده است.


    دیدگاه انتقال کیهانی

    انسانها از دیر باز متوجه بوده‌اند که گاه و بی‌گاه سنگهایی که به احتمال قوی از متلاشی شدن کرات دیگر حاصل شده‌اند از اتمسفر زمین می‌گذرند و بر روی سطح زمین سقوط می‌کنند. ملاحظه این مطلب ذهن برخی از انسانها را متوجه این احتمال نموده که ممکن است اولین موجودات زنده در روی این قبیل سنگها و یا در داخل شکافهای آنها به کره زمین منتقل شده باشد. از سوی دیگر در اواخر قرن 19 متخصصان فیزیک به مساله ورود ذرات یونیزه از فضای کیهانی به طرف اتمسفر زمین پی بردند.

    برخی از آنها و از جمله آرنیوس فیزیکدان سوئدی این احتمال را مطرح کردند که ممکن است تخم و جوانه جانداران به دلیل اخذ حالت یونیزاسیون و همانند ذرات یونیزه به طرف کره زمین هدایت شده باشد. ایراد اساسی که بر فرضیه انتقال کیهانی وارد می‌شود این است که اگر این دیدگاه به فرض محال نیز درست باشد، سوال این است که حیات در کره مبدا چگونه پیدا شده است؟ به بیان ساده‌تر فرضیه انتقال کیهانی مساله پیدایش حیات را پاسخ نمی‌دهد بلکه در نهایت امر این سوال را به کره دیگری حواله می‌نماید.





    فرضیه پیدایش تدریجی حیات

    این فرضیه از طرف یک دانشمند به تنهایی ارائه نشده است بلکه عده‌ای از زیست شناسان از حدود 80 سال پیش بخشهای مختلف این نظریه را مطرح کردند. ارکان اصلی این فرضیه به قرار زیر است.
    موجودات زنده به صورت یکباره از محیط منشا نگرفته‌اند، بلکه پیدایش حیات در طی مراحل متعدد صورت گرفته است.

    برای ظهور حیات ، تنها پیدایش آرایش مطلوب در عناصر کافی نبوده در نتیجه منشا مادی دارد.

    انرژی لازم یا صورتهای مختلف انرژی برای برهم زدن آرایش ماده غیر زنده و ایجاد آرایش مقتضی برای ظهور حیات در روی زمین فراهم بوده است.


    تکامل شیمیایی

    منظومه شمسی در حدود 10 میلیارد سال پیش به صورت گوی چرخنده بسیار گرم مرکب از گازهای اتمی بوجود آمده است. خورشید هنگامی تشکیل شد بیشتر این گازها که در میان آنها اتمهای هیدروژن فزونی داشتند به سوی مرکز گوی کشانده و متراکم شدند. زمین در حدود 4.5 تا 5 سال پیش بوجود آمد و در آغاز به صورت توده تابنده‌ای از هیدروژن و دیگر عنصرهای آزاد بود. با گذشت زمان این گازهای سطحی باهم ترکیب شده و چند ماده مرکب را بوجود آوردند که عبارت بودند از: آب ، متان ، آمونیاک ، دی‌اکسید کربن ، اسید سیانیدریک و مولکولهای هیدروژن.

    سرانجام دمای لایه‌های بیرونی زمین به آن اندازه کاهش یافت که بعضی از گازها توانستند به مایع تبدیل شوند و بعضی از مایعات به جامد تبدیل شدند. سرانجام دمای زمین به درجه ای پایین آمد که برای بقای موجودات زنده مناسب بود. اما نخستین موجود زنده از کجا بر زمین آمد؟ ممکن است که مواد غیر آلی ساده تحت تاثیر انرژی تخلیه‌های الکتریکی اتمسفر و نیز انرژی تابشهای خورشیدی ترکیبات آلی گوناگونی را بوجود آورده باشند که در دریاهای اولیه جمع شدند. در نقطه‌ای از جریان تکامل شیمیایی ، ممکن است که تکامل زیست شناختی آغاز شده باشد.






    تکامل زیست شناختی


    اگر حیات از این راه بر زمین آغاز شده باشد پس قبول اینکه رویدادهای حساس پیدایش سلول در پهنه اقیانوس به وقوع نپیوسته بلکه در امتداد سواحل اقیانوسهای اولیه رخ داده‌اند. ذرات ماسه و گل رس سواحل ، سطوحی فراهم آورده‌اند که مولکولهای موجود در آب اقیانوس توانسته‌اند روی آنها بهم بچسبد و تبخیر آب تراکم اینگونه مولکولها را افزایش داده است. حفره‌های میکروسکوپی ماسه محتوی مواد آلی ساده متراکم می‌توانستند زادگاههای نخستین سلولها بوده باشند. نخستین سلولها از مواد موجود بر سطح یا نزدیک به سطح سیاره زمین به صورتی خودبخودی پدید آمده باشند.

    ولی آیا نخستین سلولها بر این سیاره پدید آمده است؟ بر اساس تحقیقات نظری بعضی از دانشمندان ، حیات در جای دیگر بوجود آمده و سپس سیاره زمین را که به اندازه کافی سرد شده بود اشغال کرده است. نخستین سلولها با هر خاستگاهی که داشته باشند به صورت جانداران جدیدی تکامل یافتند و شاید جالب‌ترین نمود آنها هم همین باشد، یعنی با سر آغازی چنان کوچک توانستند صاحب سرانجامی چنین بزرگ شوند. تکامل همواره مهمترین نشان ماده زنده بوده است. و امروزه نیز این ماده زنده مدام در حال تکوین و تغییر است و هیچ گاه پایان نمی‌یابد. مگر وقتی که آخرین جرقه‌اش خاموش شود.


    آغاز حیات از دیدگاه قرآن

    در سوره مبارکه سجده آیه‏ای است که می‏رساند همان طوری که آدم ابوالبشر با نفخه الهی بوجود آمد، همه افراد بشر با همان امداد و همان افاضه که‏ اسمش در تفسیر قرآن نفخه است بوجود می‏آیند. می‏فرماید: خدایی که هر چه آفرید، نیکو آفرید. آغاز خلقت انسان را از گل قرار داد، بعد نسل او را از خلاصه و شیره کشیده آب پست قرار داده است، سپس آن نسل را تعدیل کرد و از روح خویش در آن دمید و برای شما گوش و چشمها و دلها قرار داد. اما کم سپاسگزاری می‏کنید. در آیه دیگر در سوره اعراف می‏فرماید: شما را آفریدیم، بعد صورت بخشیدیم، بعد امر کردیم‏ فرشتگان را برای شما خضوع کنند و فقط شیطان ابا کرد. آن کس که گفته شد برای او خضوع کنید همان است که در آیات دیگر نسبت نفخ روح را به او داده است.

    daneshname.roshd.com

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •