تمامی رانندگان خودروی مسافری شخصی دور میادین شهر بیکار هستند.
تمامی کارگران در انتظار کار کنار چهاراه بیکار هستند
تمامی کشاورزانی که بیمه ندارند و تنها قادرند شام شب خود را از راه کشاورزی فراهم کنند بیکار هستند.
تمامی کارگران بدون قرارداد در شرکتها بیکار هستند.
تمامی مسافرکش های موتوری بیکار هستند.
تمامی دست فروشان بیکار هستند. اینها درآمدشان تنها کمک خرجی به خانواده است. تا بتوانند کمی از بار روی دوش والدین را کمتر کند.
جوان فارغ التحصیل شده از دانشگاه که ار روی ناچاری و بیکاری با ماشین پدرش در آزانس کار میکند یک شاغل نیست و این دسته از افراد هم بیکار هستند. وجود این دسته از جوانان موجب اشباع شدن این رسته شغلی شده و سبب شده اشخاصی که به طور رسمی در آژانس کار میکردند، دیگر درآمد کافی نداشته باشد و دست به کارگری و خورده کاری های دیگر بزنن و به جمع بیکاران جامعه بپیوندند.
بماند آنان که عملا هیچ آینده روشنی را نمیبینند و رسما به کسب درآمد منفی اعتراف میکنند. و هزینه شان بر دوش والدین است.
شما به نظر میرسد با مفهوم شغل و شاغل مشکل دارید. نه تعداد افراد بیکار...