شش ماه فرصت داشت آدم را بسازد
با این زمان کم محرم را بسازد
شش ماه...اما نه! همان یک روز بس بود
پیغمبری شش ماهه عالم را بسازد
حتماً دلیل محکمی دارد که طفلی
شش گوشه ای اینقدر محکم بسازد
گهواره اش با خود جهانی را تکان داد
منظومه ای اینسان منظم را بسازد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
معروف کرده مادر خود را، قرار است
عیسی دمی این بار مریم را بسازد
فرصت برای کودکی هایش نمانده
این مرد باید ذبح اعظم را بسازد
یک روز را با تشنگی سر کرد اما
فرزند هاجر رفت زمزم را بسازد
دست پدر تخت سلیمان شد پسر را
بر دست بابا رفته خاتم را بسازد
این مرد اگر کوچک! علمداری بزرگ است
بر نیزه ها رفته پرچم را بسازد
اینجا غزل هم دست و پا گم کرد، بگذار
آتش ردیف اشتباهم را بسوزد...
محسن ناصحی