تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 3 123 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 24

نام تاپيک: یه خواب بد! بد! بد!

  1. #1
    در آغاز فعالیت H4O's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2012
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    17

    پيش فرض یه خواب بد! بد! بد!

    سلام خدمت همه

    آقا ما یه خواب خیلی بدی دیدیم... الان مغزم یه جورایی قفل شده انگار...!(مخصوصا قسمت چپ سرم!)
    دکترم رفتم گفت باید قرص بُخوری! (وااااا...!) که من قبول نکردم!! (آرررره؟؟)

    خوابم خیلی بد بود کلی ترسیده بودم!


    ----------------------------

    نمی دونم اینجا گفتن خواب درسته یا نه اما اگه یکمش و بخوام بگم قضیه این میشه که:

    «ظهر بود هوا هم گرم ... من تازه از سر کار برگشته بودم،خیلی گشنم بود خسته هم بودم خوابم میومد .
    ناهار که خوردم رفتم اتاقم سرم و که گذاشتم رو بالش رفتم...(خوابم برد)

    (از الان توی خوابم اما متوجه نیستم!خسته بودم فک میکردم هنوز خوابم نگرفت!)

    دیدم دارم به پنجره اتاقم نگاه میکنم که انگاری یکی داره توری پنجره رو با یه چیزی شبیه چاقویی چیزی پاره میکنه!
    اول فک کردم بچه های داداشمن که سابقه اذیت کردن من و داشتن اما........(خدا نیاره این جور صحنه ها رو!)
    دیدم یه چیزی شبیه حیوون-جونور ( تصور اول بود) داره از زیر همون یه ذره توری سیمی ای که پاره کرده سرشو آورده داخل بزورم داره میاد تو اتاقم...!

    خدایا چی جوری تعریفش کنم،
    من که تازه حواسم جا افتاد، از هول (یه جوری که چشمم داشت از حدقه در میومد )میخ شده بودم به این موجود کریه المنظر(نمی دونم چطوری بگم ) یهو از رخت خوابم از ترس سریع بلند شدم (توی خوابم هنوز).

    دیدم یه موجود سیاه چهره ی -چش درشت که موهای خاکستری کثیف و آویزونی داشت با چاقویی که دستَش نمی دونم از استخون بود چی بود! به سرعت بهم حمله کرد و با چه حرسی می خواد اونو تو تنم فرو کنه!!!

    خدا میدونه این قدر هول کردم که روح تو مغزم گیر کرد! (نمی تونستم بیدار شم) نمی دونم چطوری شد که فقط از رو غریزه یهویی من دست راستشو که چاقو داشت دو دستی محکم گرفتم که نزارم اون چاقوی زنگ زده رو تو تنم فرو کنه بعدم با تموم تزسی که تو تنم ریخته شده بود با هم در گیر شدیم یه جوری که حتی من یه ثانیه رو قشنگ یادمه که تو صورتش هی نگاه می کردم و هی بلند جیغ می کشیدم !!!(اوه خدا....این چی بود دیگه الان بازم تنم مور مور شد!)

    اینقدر داد زدم اینقدر داد زدم که مادر و برادرم اومدن به زور بیدارم کردن!!(خدا رحم کرد)

    اما فرداش من احساس کردم سمت چپ مغزم کیپ شده و منگ شدم! (نمی دونم به حافظم صدمه وارد شده یا چیز دیگه...)

    البته الان خیلی بهتر شده اما اثرش موقعی که خونه کسی نیست عود میکنه بازم منگ میشم...چرا؟



    تشکر

  2. #2
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2011
    محل سكونت
    یه جایی نزدیک خـــدا
    پست ها
    3,837

    پيش فرض

    من خوب متوجه نشدم
    الان شما این درگیری ها رو تو حالت خواب اما واقعی انجام دادین ؟
    یا اینکه شما تو رختخواب بودین و تو رویاها اینکارو کردین ؟

  3. #3
    در آغاز فعالیت H4O's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2012
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    17

    پيش فرض

    آره توی خواب بود همش
    اول رفتم دکتر روان کاو ده دقیقه یه ربع براش توضیح دادم بعدم گفت برات یه نامه مینویسم بده به فلان دوستم که روان پزشکه!
    رفتم اونجا گفت باید دارو بخوری اینقدم قیمتش میشه داری الان؟
    من گفتم الان ندارم برگشتم خونه دیگه هم نرفتم پیشش(چون گفته بود خوب میکنه اما عوارضم دارن) که دیگه بیخیال شدم...

  4. #4
    آخر فروم باز Viren's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    Rasht
    پست ها
    3,960

    پيش فرض

    اینا اثرات زیاد تماشا کردن فیلم ترسناکه!

  5. #5
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2011
    محل سكونت
    یه جایی نزدیک خـــدا
    پست ها
    3,837

    پيش فرض

    میشه بگی شغلتون چیه ؟
    زیاد احساساتی هستی ؟ یا اینکه زیاد فکر و خیال میکنی روزا ؟ بچگی از چیزی میترسیدی؟

  6. #6
    در آغاز فعالیت H4O's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2012
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    17

    پيش فرض

    اینا اثرات زیاد تماشا کردن فیلم ترسناکه!
    فیلم که نه... اما یکی از بچه ها رزدینت اویل 4 رو آورده بود شبش تا صبح بازی کرده بودم! (نمی دونم ساعت چند بود) یه جاهایی بد جوری هول کرده بودم زدم سیستم و خاموش کردم گرفتم خوابیدم از ترس!!

    می تونه تاثیر داشته باشه؟

    میشه بگی شغلتون چیه ؟
    باغ داریم... کارگری هم میکنم

    زیاد احساساتی هستی ؟
    احساسات.... نه فک نمی کنم ....یکم... شاید

    بچگی از چیزی میترسیدی؟
    یادم نیست والا... اما آره یه بار چند تا سگ گله دنبالمون کردن (من و داداشم) اون شب بد جوری تب کرده بودم چون نزدیک مردن بودیم! از اون وقت تا حالا از سگ خیلی میترسم آره!

  7. #7
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2011
    محل سكونت
    یه جایی نزدیک خـــدا
    پست ها
    3,837

    پيش فرض

    یادم نیست والا... اما آره یه بار چند تا سگ گله دنبالمون کردن (من و داداشم) اون شب بد جوری تب کرده بودم چون نزدیک مردن بودیم! از اون وقت تا حالا از سگ خیلی میترسم آره!
    این مورد میتونه خیلی موثر باشه تو این خواب . . . چون هر چی هست و نیست برمیگرده به دوران طوفولیت

    باغ داریم... کارگری هم میکنم
    خسته نباشی خدا قوت . . . شاید هم خستگی زیاد باعث این خواب عجیب و ترسناک شده

    چند سالتونه ؟

  8. #8
    در آغاز فعالیت H4O's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2012
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    17

    پيش فرض

    چند سالتونه ؟
    هنوز تو دهه بیستم جوونم

    حالا واقعا باید قرص خورد؟
    چرا سمت چپ مغزم یه جورایی منگه مگه قسمت تفسیر خوابه؟ یا وقتی که می خوابیم به قسمت نیمکره چپ مغز میریم که اینطوری شده؟

  9. #9
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2011
    محل سكونت
    یه جایی نزدیک خـــدا
    پست ها
    3,837

    پيش فرض

    والا منم مثل تو تو همین مایه ها سنمه
    راستش نمی دونم . . . اساتید محترم و پزشکان بهتر میتونن تجویز کنن . . . اما به نظر بنده فعلا نیازی به قرص خوردن نیست . . . شاید تشخیصشون درست نبوده که گفتن قرص بخور . . . خدا نکنه آدم به قرص عادت کنه . . . پدر معدش در میاد . . . من جای تو بودم فعلا قرص نمیخوردم و کمی صبر میکردم ببینم اوضام چطور میشه . . . والا بابت اینکه نیمکره مغز شما منگ شده شاید بخاطر وجود قلب در سمت چپ باشه . . . احتمال میدم
    مجردی یا متاهل ؟
    Last edited by Eblis 2011; 12-03-2012 at 02:45.

  10. #10
    در آغاز فعالیت H4O's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2012
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    17

    پيش فرض

    والا بابت اینکه نیمکره مغز شما منگ شده شاید بخاطر وجود قلب در سمت چپ باشه . . . احتمال میدم
    عجب...! چه جالب ،چطوری بهم ربط پیدا میکنه!

    مجردی یا متاهل ؟
    هنو مجردم

    میگم یه چیزی رو میترسم بگم نکنه جن که میگن این بوده ...ها ؟!!!!

    بلا بدور...آخه به یکی گفتم میگفت احتملا یک نوع جن بوده!!!

    اما من قبول نکردم گفتم اینا رو علم مردود کرده خرافه هست....درسته دیگه نه؟احتملا از عوارضی چیزی هست....

صفحه 1 از 3 123 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •