PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : دست نوشته های Hadi King



Hadi King
06-01-2011, 18:02
یه توپ دارم قلقلیه ... سوراخ سوراخو گِلیه ... من این توپو نداشتم ...
از سطل اشغالی برداشتم ... بابام منو کتک زد ... یه مشتو یه لگد زد ... :31:

Hadi King
05-02-2011, 00:31
با دست بر دستم زدم
اما نشد
با مشت بر پشتم زدم
اما نشد
از ته قلبم صدا بر عقده ي قلبم زدم
اما نشد
اين غم بي خانمان از قلب من خارج نشد

عاقبت از فرط غم
دست دامن چشم شدم
آنگه آسوده از درد و غم
از هواي سرد و چرک آلود غم
.
.
.
پس خداي بي نياز و اي کبير
نعمت زيباي اشکم را نگير

Hadi King
08-04-2011, 15:17
پای آمدنت که نباشد ،

اگر تمام جاده های عالم هم به خانه من ختم شود ،

باز هم نمیرسی ...!

Hadi King
12-04-2011, 21:20
ترک خورده ام
دیریست ... چکه می کنند
چشمهایم ...

...

Hadi King
26-04-2011, 16:14
ای آدم ها ...

مرا که

هیچ مقصدی به نامم ..

و هیچ چشمی در انتظارم

نیست را !..

ببخشید !

که با بودنم ترافیک کرده ام !!

Hadi King
08-05-2011, 23:53
دلِ سبــــــزم را گــــــ ــــ ـره زد ..

و رفتـــــــ ــــ ــ تا بـــــــه آرزوهـــایش برســــد ..

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

...

Hadi King
11-05-2011, 12:02
قبول نیست !!!
چشمهایت را زمین بگذار
.
.
.
بیا دست خالی بجنگیم

...

Hadi King
16-05-2011, 14:52
عصاره همه مهربانی ها را گرفتند و از آن مادر را ساختند.[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Hadi King
18-05-2011, 15:26
ديگر نه در کوچه می‌مانم و نه به خانه برمی‌گردم

پاک خسته‌ام از حرفِ گريه،

از خوابِ آدمی

ديگر هيچ علاقه‌ای به التفاتِ آينه ندارم

حتی به فهم ِ سکوت،‌

به صحبتِ سنگ

به بود، به نَبود،

به هر چه همين حدود

فقط می‌خواهم کمی بخوابم

بالای صخره‌ای خسته از اينجا دور

شبِ يکی دامنه از بوی پونه و کتاب

عکسی از ریا

و يک پياله‌ی آب

بعد انگار که نيامده رفته باشم،

هيچ، اصلا هيچ

...

Hadi King
11-06-2011, 11:18
خط بزن من را ...

آری ، خط بزن !

من نباید نوشته می شدم ...

...

Hadi King
16-06-2011, 01:09
پیامبر شب های دلتنگی ام باش

که من

بی اعجاز

تو را مومنم ...

Hadi King
16-06-2011, 17:25
خودم را
در گور می خوابانم
و فکر می کنم
باید سنگ قبری سفارش دهم
تا رهگذران را
_حتی لحظه ای_
بایستاند
تا بدانند
زیر این سنگ
مردی خفته است
که هنوز به رویاهایش فکر می کند ...

...

Hadi King
01-07-2011, 20:36
ببخشیــد خونه اجاره ای داریـــد ؟
پـــول ندارم قلبمـو پیش میـدم
جونمـــو ماه به مـاه

:10:

Hadi King
14-07-2011, 12:56
دنبال خوشبختـــی گشتــم نبــود

دنبـال آزادی گشتـــم نبــود

قسمتـــم از زنــدگی چیزی که میخواستــم نشــد

سهـم من عشق و گلایــه زیر گنـبد کبـود

چشم هامو باز کردم میــونه غـم ها بودم

خسته ام اینقـدر تو راه غصـه تنها بــودم

خسته ام از همه آدم های پشـت نقـاب

که تو غـم هـا رفتنو تو شادی هـا باهـام

...

Hadi King
09-08-2011, 23:10
از دبستان تا سطوح عالیه

همه جا بحث رسم اشکال هندسی است...

هیچ استادی ،
...
حرفی از

رسم آدمیت نمی زند..

Hadi King
11-10-2012, 09:37
نــََ نـمے دانـــے ..!

ـهیــچ ڪـَس نـمے دانــَـد ..!

پـُشـتـــــِِ ایـن چـِهْــــرِﮧ آرامــ دَر دِلــَم چـِﮧ مے گـُـذَرَد ..!

نـمیدانـــے ..!

ڪَسـے نـمے دانــد ..

ایـن آرامشــِِ ِ ظـاـِهــر وَ ایـن دلـــ ِ نــا آرامــ ـ ..

چـِقــَدْرْ خـَسـْتـِﮧ اَمـ مـے ڪـُنــَد ..!

Hadi King
13-10-2012, 22:28
گاهی دلت میخوآد همه بغضآت از تو نگاهت خونده بشه ...

که جسآرت گفتن کلمه ها رو نداری ..

اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری و یه جمله مثه :

چیزی شده؟!

اونجاست که بغضت ُ با لیوان سکوتت سر میکشی و با لـــــبخنـــد میگی :

نــــه هیچی ..!

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Hadi King
15-08-2019, 13:25
اولیــن پســت بعد از 8 سال نبودنـــ . :n28:
-
- -
- - - -
- - - - - - -
- - - - - - - - - -
هر ثانیه هر لحظمی شیرینی شب بد مزمی

هر دقیقه هر روز منی نباشی پر از کمبود همیم

هر هفته هر ماه منی ماه من وقتی همراه تنمی

خورشیدمی نور تنمی تنها کسی که بش رو بزنمی

:n40: