تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 4 اولاول 1234
نمايش نتايج 31 به 33 از 33

نام تاپيک: علف كش ها !!

  1. #31
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض مقاومت به علف كش: يك چالش جديد در كنترل شيميايي

    مقدمه: علف كشها يكي از مؤثرترين ابزارهاي كشاورزان اند كه مي توانند درجنگ با علفها از آن استفاده كنند. استفاده از اين مواد شيميايي كشاورزي بطور قابل توجهي در سال هاي اخير بويژه در كشورهايي كه داراي سيستم كشاورزي پيشرفته تري هستند، افزايش يافته است.

    ورود جمعيتهاي علفي مقاوم به علف كشهاي يكسان كه بطور موثر درگذشته آنها را كنترل مي كرد. يك مسأله جدي براي صنعت علف كش و براي استفاده كنندگان اين محصولات است. اين مرور به بررسي مختصري بر بررسي تاريخي بر روي تكامل تدريجي مقاومت به علف كشها، اهميت و گسترش مشكل، عناصري كه ورود جمعيتهاي مقاوم را تحت تاثير قرار مي دهد، مكانيسم هاي فيزيولوژي مسئول اين پديده و چند پيشنهاد براي جلوگيري يا كاهش ايجاد مقاومت علفي به اين مواد شيميايي كشاورزي، مي پردازد.

    مقاومت، توانايي يك جمعيت گياهي در عدم تاثير پذيري از يك علف كش در نتيجه استفاده مداوم و پيوسته از علف كش براي مدتي طولاني است. اين نوع مقاومت متفاوت از مقاومتي است كه يك گونه هرگز توسط علف كشي كه در معرض آن قرار نگرفته است كنترل نمي شود (مقاومت طبيعي).

    بنابراين مقاومت به جمعيتي از گونه ها بر مي گردد كه قبلاً حساس بوده است و سپس از استفاده از علف كش ديگر نمي توان آنرا با همان ميزان علف كش يا روزهاي بالاتر كنترل كرد.

    اولين گزارش در مورد مقاومت به علف كش از سال 1970 است يعني زماني كه ريان 1970 نشان داد كه جمعيتهاي خاصي از Senecio Vulgaris در ايالت واشنگتن آمريكا را حتي با روزهاي زياد سيمازين ديگر نمي توان كنترل كرد. بررسي هاي پيونيرر همراه باريان وراد و سويچ نشان داد كه اين جمعيتها نه تنها به سيمازين مقاوم اند بلكه به ساير تريازينها نيز مقاوم اند.

    در سال 1980، حدود 250000 هكتار در واشنگتن برآورد شد كه تحت پوشش جمعيتهاي Senecio مقاوم به تريازين ها هستند. پس از آن گزارشهاي مربوط به مقاومت به تريازين ها به طور قابل توجهي افزايش يافته است. در مجارستان كه بزرگترين توليد كننده ذرت بلوك سوسياليستي است، استفاده از تريازين ها متوقف شده است (بجز بصورت مخلوط با ساير علف كشها) و اين بدليل اين است كه بيش از 75% زمينهاي در نظر گرفته شده براي كشاورزي مورد هجوم گونه هاي مقاوم آمارانتوس قرار گرفته اند. حداقل 55 گونه علف در بيش از 20 كشور برآورد مي شود كه به اين گروه از علف كشها مقاوم اند.

    علفهايي كه بخصوص به همه خانواده هاي علف كشهاي مهم مقاوم اند در جدول يك ذكر شده است. حتي اين زمان كه تعدادي از موارد مقاوم به علف كش افزايش يافته است. زنگ خطر به اندازه آفت كشها به صدا در نيامده است. در 1980، جمعيتهاي حداقل 428 گونه از حشرات و كرم هاي مقاوم به آفت كش شناسايي شده اند. اين جمعيتها متعلق به 14 راسته و 83 خانواده مهم كشاورزي و دامپزشكي بود.

    فاكتورهاي تعيين كننده انتخاب بيوتيپهاي مقاوم به علف كشها:

    اجزاء اصلي كه باعث ظهور مقاومت بيوتيپها به علف كشها مي شود به طور مفصل توسط گرسل 1978 و گرسل وبعل 1982 شرح داده شده است. مهمترين اين فاكتورها عبارتند از:

    1ـ فشار انتخاب:

    فشار انتخاب نتيجه مرگ و مير موثر است. ميزان مرگ و مير از لحاظ دانه ها يا عوامل انتشاري در انتهاي دوره رشد مي باشد و بلافاصله پس از استفاده از علف كشها نيست. اگر ژنهاي مقاومت بزودي در جمعيت يافت شود، مرگ و مير موثر باعث احتمال انتخاب افراد مقاوم منتخب تر و بيشتر مي شود. بايستي توجه داشت كه ژنهاي كمك كننده مقاومت علف كش معمولاً در جمعيت علفهاي حتي قبل از استفاده از علف كش وجود دارد و به دليل ورود نمونه هاي مقاوم از ساير نواحي يا ايجاد توسط علف كش نمي باشد. اين فقط فشار انتخابي است كه توسط علف كش تحميل مي شود و باعث بسط و توسعه جمعيت مقاوم مي گردد.

    2ـ وجود علف كش در خاك:

    علف كشهايي كه اثر رسوبي طولاني دارند باعث مي شوند كه بر روي جمعيت علفي بيش از علف كشهايي كه به آساني در خاك پراكنده شده و با باد برده مي شوند، فشار انتخابي داشته باشند. اين احتمالاً يكي از دلايلي است كه چرا مقاوم جمعيت علفي به گروهي از علف كشها بتازگي در سولفو نيلو راز كشف شده است. اگر علف كش زياد پايا نيست، بانك دانه در خاك احتمال تكثير بيوتيپهاي مقاوم را با حفظ يك جمعيت زيادي از افراد و حساس كه بلافاصله پس از اينكه علف كش اثر بيولوژيكي است را از دست داد رشد و توليد مثل مي كنند، كاهش مي دهد. علف كشهايي كه بلافاصله در خاك غير فعال مي شوند لزوماً عاري و بري از مسأله مقاومت نيستند. براي مثال، علف هايي مقاوم به پاراكوت وجود دارد. اين بيوتيپهاي مقاوم اغلب بر اثر استفاده منظم و پيوسته پاراكوت بوجود مي آيند يعني شرايطي كه معادل با فشار انتخابي بالا است.

    3ـ فاكتورهاي بيولوژيكي:

    برخي از خصوصيات علفها باعث تاخير در بسط و توسعه مقاومت به علف كش مي شوند. همانطور كه قبلاً ذكر شد. اگر چه مسأله مقاومت به علف كش در سالهاي اخير بدتر شده است، اصولاً به بدي مقاومت به قارچ كشها و حشره كشها نيست. علفها معمولاً قدرت توليد مثل بالايي دارند، كه حتي در شرايط محيطي كه براي رشد گياه ايده آل نيست حفظ مي شود. وقتي كه به دليل برخي از استراتژيهاي كنترل جمعيت علفها در منطقه كاهش مي يابد، تعداد اندكي كه از دست علف كشها فرار مي كنند مادر به توليد دانه هاي كافي هستند كه مي توانند بقاء بانك دانه را در خااك تضمين كند و اجازه جاودان سازي گونه ها را بدهد. اين انعطاف جمعيتها به شدت رقت (يعني اندكي و كمي) دانه هاي مقاوم كه با استفاده مداوم از يك علف كش خاص انتخاب شده اند را تحت تاثير قرار مي دهد. عمر طولاني و خواب دانه در خاك نيز انتخاب بيوتيپهاي مقاوم به علف كشها را به تاخير مي اندازد.

    در پايان، عدم تطابق يا توانايي رقابتي كم علفهاي مقاوم، در مقايسه با علفهاي حساس، فاكتور ديگري است كه بسط و توسعه مقاومت علف كش را به تاخير مي اندازد. وقتي كه ژني (كه باعث مقاومت مي شود) جانشين ژن ديگري (كه مسول حساسيت است) در جمعيت شود، فرد جديد معمولاً شايستگي كمتري دارد چرا كه در مقايسه با نوع اوليه داراي معايب فيزيولوژيكي است. اين معايبها ژن جديد را در فركانس (يعني تكرار و ميزان پراكندگي) بسيار پاييني در جمعيت نگه مي دارد.

    بنابراين، منطقي است كه نتيجه بگيريم كه اگر افراد مقاوم شايستگي بيشتري داشتند، در غياب فشار انتخابي (علف كش)، آنها نوع غالب جمعيت شوند، و علف كش هرگز بطور موثر گونه هاي علفي را در اولين مكان كنترل نمي كند. پس شايستگي يعني موفقيت توليد مثل يا آن بخش از ژنهايي كه يك فرد در بانك ژنتيكي جمعيت باقي مي گذارد. دو جزء اصلي آن بقاء توليدمثل است.

    در بررسي هاي اوليه كه توسط كونارد و رادوسوويچ (1979)، رادوسويچ و هولت (1982)، انجام گرفت، اين موضوع ذكر شد كه بيوتيپهاي مقاوم به تريازين نسبت به بيوتيپهاي حساس ماده خشك كمتري توليد مي كنند، كه اين حالت هم در شرايط رقابتي و هم غير رقابتي صادق است. بيوتيپهاي مقاوم همچنين بيش از آنكه با رقابت در بين خودشان تحت تاثير قرار گيرند ، تحت تاثير رقابت با بيوتيپهاي حساس قرار مي گيرند.

    مشاهدات مشابهي نيز از مقاومت علفها به ساير علف كشها مثل Eleusine india مقاوم به دينيتر و آينلين بدست آمد. اين كاهش در توانايي رقابت از لحاظ عدم توانايي علفهاي مقاوم در انجام فرايندهاي فيزيولوژيكي اساسي است، كه در مناطقي كه تحت تاثير علف كشها مي باشند بوجود مي آيد و علت مقاومت آنها نسبت به علف كشها است. بهر حال بررسي هاي اخير نشان مي دهد كه مقاومت تريازين هميشه همراه با كاهش قدرت گياه نيست.

    اساس بيوشيميايي مقاومت علف كش:

    تفاوت در جذب علف كش، جابجايي و متابوليسم ممكن است به عنوان مكانيسم هاي احتمالي ذكر شود كه تكامل تدريجي مقاومت علف كش را توضيح مي دهد. بهر حال موارد مستند بهتري، شيوعي از تعييرات در محل عمل به عنوان مسئول اين پديده ذكر مي كند. در مورد تريازين ها، مكانيسم عملكردشان شامل سركوب فتوسنتز است كه آنها مانع از انتقال الكترونها در فوتوسيستم (PSII) . II مي شوند. اين توقف و *** بين اولين پذيرنده الكترون (Q) و پلاستوكوئينون (PQ) است. در اين ناحيه از غشاء تيلاكوئيدي يك پروتئيني با وزن مولكولي KD32 به عنوان پروتئين B يا QB است كه تريازينها و پلاستوكوئيدي بر سر پيوند با آن با هم رقابت مي كنند.

    جانشيني يك اسيد آمينه (سرين بجاي گلسين) در اين پروتئين كلروپلاستي مانع از اتصال تريازين ها مي شود و باعث مقاومت به اين گروه از علف كشها مي شود. همچنين حداقل يك مورد مقاومت به تريازينها گزارش شد كه به دليل توانايي سم زدايي زياد علف كش توسط بيوتيپ مقاوم ايجاد گرديده است. تغييرات محل اتصال علف كشها نيز به عنوان مسئول مقاومت به سولفونيلوراز ذكر مي شود. در چنين شرايطي آنزيم استولاكتات سنتتاز حساسيتش را از دست مي دهد و در مورد مقاومت به دي نيترونياين ها ظاهراً يك توبولين تغيير يافته باعث ايجاد مقاومت درEleusine india مي شود.

    براي توضيح مقاومت به پاراكوات، دو مكانيسم فرض شده است. پاراكوات عمل فيتوتو كسيك خود را با ايجاد راديكال هاي آزاد انجام مي دهد. با مداخله در فوتوسيستم I، ديكاتيونيك پاراكوات به يك مونوكاتيون احياء مي گردد كه باعث احياء مولكول اكسيژن CD2 به يك راديكال سوپراكسيدآنيون (O2) مي گردد. پس باعث تجديد ديكاتيونيك پاراكوات مي شود. در مقابل راديكال O2 توليد پراكسيد هيدروژن (H2O2) و راديكال هيدروكسيد(OH) مي كند.

    راديكال هاي سوپراكسيد و هيدروكسيل با پراكسيد كردن اسيدهاي چرب، غشاهاي سلولي را تضريب مي كنند. اولين مكانيسم مقاومت فرض شده كه مربوط به برخي از گونه ها و بيوتيپهاي مقاوم است، بررسي سطح آنزيم هايي (مثل سوپراكسيد دسيموتاز) كه قادر به از بين بردن راديكال هاي آزاد توليد شده توسط پاراكوات در حضور نور هستند، مي باشد. در بيوتيپهاي مقاوم برخي از گونه ها مثل Hardeumglaucum وconyza boneriensis به نظر مي آيد كه پاراكوات از محل فعاليتش در كلروپلاست محدود مي شود (خارج مي شود) اگر چه محل نهايي اش هنوز روشن نشده است.

    براي مثال در H گلاكوم هيچ تفاوتي در فعاليت آنزيم هاي سوپراكسيد دسيموتاز، كاتالازو پراكسيداز بين بيوتيپهاي مقاوم و حساس ديده نشد. هر دو بيوتيپ از لحاظ نفوذپذيري پاراكوات به غشاء پلاسمايي يا به غشاءهاي پوشش كلروپلاست نشان مشابه اند. نفوذ پذيري كوتيكل به پاراكوات در هر بيوتيپ يكسان است، بهر حال، انتقال علف كش از سطح برگ در بيوتيپ مقاوم در مقايسه با درجه انتقال خاصي كه در بيوتيپ حساس وجود دارد، نامشخص است (كم اهميت است). بر اساس اين نتايج فرض شده، است كه مكانيسم مقاومت بر اساس جلوگيري از دخول پاراكوات از سيتوپلاسم بوسيله حبس در گزينم اپوپلاست، ديواره هاي سلولي و فضاي داخل سلولي اتفاق مي افتد.

    جلوگيري و كنترل مقاومت

    يك سخن مشهور است كه بهترين راه حل مواجه با علف كش پيشگيري است. بايستي از آن اعمال كشاورزي كه باعث فشار انتخابي بالا مي شود جلوگيري كرد. مثل: استفاده از علف كشهاي بسيار مقاوم و ماندگار، دوزهاي بالا، استفاده مداوم از تنها يك علف كش و استفاده از يك كشت كه تنها بسته به روشهاي شيميايي حذف علفها دارد. بايستي خاطر نشان شد كه استفاده گردشي از علف كشها با مكانيسم هاي عملكردي متفاوت مثل استفاده از مخلوطي از آنها توصيه مي گردد.

    در انتخاب مخلوط، علف كشها بايستي داراي مكانيسم هاي متفاوت عملكردي باشند. وقتي كه ظهور جمعيتهاي مقاوم در سطح زمين اثبات شد، مراحل لازم بايستي انجام گيرد تا مانع از انتشار آنها شود، دقت لازم مبذول گردد تا مانع از توليد دانه و انتشار آن شود. استفاده از علف كش و ساير مكانيسم ها بايستي با دقت كافي انجام گيرد بطور كلي بايستي در نظر داشت كه هر علف كشي داراي مقاومت متقابل با علف كشهاي همان خانواده شيميايي و يا حتي با علف كشهايي كه رابطه شيميايي ندارد، دارد. كشاورز بايستي هميشه برچسب محصولات را بخواند و عاقلانه علف كش مورد نظرش را انتخاب كند.

  2. #32
    حـــــرفـه ای Vmusic's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    vmusic.ir
    پست ها
    5,376

    پيش فرض علفهای مقاوم به علف كش

    علفهای مقاوم به علف كش


    علفهای مقاوم به علف كش به طور قابل توجهی در ویسكونزین و غرب میانی در حال افزایش است.


    علفهای مقاوم به علف كش به طور قابل توجهی در ویسكونزین و غرب میانی در حال افزایش است. سه گزارش نهایی اداره كنترل محصولات ویسكونزین جزئیات مشروحی را در مورد دم روباهی غول پیكر، تا جزیره سیاه شرقی و دم روباهی سبز كه مقاوم به ALS هستند گزارش داد. در این مقاله، من بسیاری از سؤالاتی كه به طور مداوم راجع به علفهای مقاوم به علف كش پرسیده می شود پاسخ داده ام.

    چه علفهای شناخته شده ای می باشند كه دارای بیولتیپ های مقاوم در ویسكونزین می باشند؟
    ▪ مواد مستند از مقاومت شامل این موارد است: لابسكوارتها، خرفه نرم، برگ مخملی، كوچیا مقاوم به تریازین، دم روباهی غول پیكر و علف خرچنگ بزرگ مقاوم به ACC آز، و دم روباهی غول پیكر، دم روباهی سبز، تا جزیزی (عنب الثعب، انگورسگ) سیاه شرقی، شاهدانه یا كنف آبی و كوچیا مقاوم به ALS .

    ببیوتیپ چیست؟
    ▪ بیوتیپ به گروهی از گیاهان هم گونه اتلاق می شود كه در یك ویژگی متفاوت اند. در این مورد، آنها در مقاومت نسبت به علف كش متفاوت اند. برای مثال، بیوتیپ نرمال برگ مخملی به آترازین (حساس است)، اما چند ناحیه در ایالت وجود دارد كه بیوتیپ های برگ مخملی مقاوم به آترازین در آن رشد می كنند. تمامی این گیاهان برگ مخملی اند فقط بیوتیپ های متفاوتی از آن هستند.

    آیا شما می توانید مفاومت یك گیاه را از ظاهرش تشخیص دهید؟
    ▪ خیر. یك گیاه مقاوم از لحاظ ظاهری شبیه به یك گیاه حساس است. تغییرات ژنتیكی و بیوشیمیایی درون یك گیاه است كه مقاومتی غیر قابل دیدن را ایجاد می كنند.

    با چه شواهدی می توان ثابت كرد كه یك علف ممكن است مقاوم باشد؟
    ▪ اگر شما به تمامی سؤالات زیر جواب بله بدهید، می توان شك كرد كه این علف مقاوم است:
    ▪ آیا علف كش معمولاً این گونه های علفی را كنترل می كند؟
    ▪ آیا سایر گونه های علفی در همان محلی كه این علف سالم باقی می ماند از بین می روند؟
    ▪ آیا این علف تنها گونه علفی است كه در این حوزه است؟
    ▪ آیا علف كش مشابهی یا علف كش دیگری به همین روش قبلاً در همین منطقه استفاده شده است؟
    ▪ آیا شما از مقلدهای بالقوه ای كه در سؤال بعدی ذكر شده است جلوگیری كرده اید؟
    اگر منطقه برای كنترل علف نیاز دارد كه دوباره اسپری شود و شما بسیار معتقدید كه این علف مقاوم است، از یك علف كش دیگر با روش كاری متفاوت استفاده كنید. پولتان را با اسپری مجدد همان علف كش در آن منطقه بدلیل مقاومت به هدر ندهید. برای اثبات مقاومت، یك تكه كوچكی از زمین را با علف كش اسپری دستی كنید.

    چگونه می توان مقاومت علف كش را تقلید كرد؟
    ▪ شرایط اندكی وجود دارد كه ممكن است یك مشكل یا مسأله مقاومتی را تقلید كرد. دقت كنید كه آیا علف به طور طبیعی به علف كش مقاوم است یا نه. برای مثال Pinnacle نمی تواند علف تاجریری را در زمینهای سویا كنترل كند. این مورد حالت مقاومت نیست. علفهایی كه پس از استفاده از علف كش غیر رسوبی ظاهر می شوند. نیز مقاوم نیستند، اما دیگر به زمان ظهورشان توجه نشود می توان به عنوان مقاوم در نظر گرفت. آب و هوای سخت مثل خشكسالی می تواندایجاد علفهایی كند كه به استفاده از علف كش مقاوم اند، اما این حالت نیز مقاومت نیست. خطاهای استفاده مثل نقاطی كه اسپری نمی شوند، میزان علف كش اشتباه و غیره نیز بایستی به عنوان مقلدان مقاومت حذف شود. (منظور از مقلد شرایطی است كه حالت مقاومت را ایجاد می كند اما در واقع این مقاومت ایجاد شده مقاومت حقیقی نیست بلكه مقاومتی تقلیدی است، مترجم،).

    آیا من می توانم از میزان علف كش بیشتری برای كنترل علف مقاوم استفاده كنم؟
    ▪ خیر. بیوتیپ های مقاوم اغلب چندین برابر بیش از بیوتیپ های و طبیعی به علف كش مقاوم اند. در آزمایشات گلخانه ای، بایستی میزان Accent حدود ۲۰ برابر بیشتر استفاده كرد تا دم روباهی غول پیكر مقاوم به ALS در همان سطح دم روباهی غول پیكر حامل كنترل كرد. با تاجریزی سیاه شرقی مقاوم به ALS میزان Raptor بایستی ۱۳۳ برابر بیشتر كرد تا به همان سطح كنترل تاجریزی حامل دست یافت. برگ مخملی مقاوم به آترازین و یسكونزین نیز حدود ۱۰۰ برابر مقاوم تر از برگ مخملی حامل است، نتوانستیم این علف كشها را آنقدر زیاد كنیم تا بتواند این بیوتیپهای مقاوم را بكشد اگر چه كه این حد بالا نیز قانونی بود.

    اگر ما استفاده از آن علف كش را برای ۱۰ سال متوقف كنیم آیا مقاومت از بین می رود؟
    ▪ بطور واقع گرایانه، مقاومت دوباره شروع می شود. چرا كه مقاومت همیشگی است زیرا درصد زیادی از دانه های در خاك حاوی ژنهای حامل مقاومت اند. توجه داشته باشید كه در یك منطقه ۵۰% دانه در خاك مقاوم و ۵۰% حساس اند. اگر چه علف كشهای متفاوت در این سال اسپری شده اند، حدود ۵۰% دانه هایی كه از آن فرار می كنند هنوز مقاوم باقی مانده اند و علاوه بر این كه دانه های مقاوم همچنان در خاك باقی می ماند دانه های مقاومتری را برای سالهای آتی تولید می كنند. زمانی كه تغییر ژنتیكی بسوی این مقاومت اتفاق افتاده است، این مقاومت در آن سطح باقی می ماند. بیوتیپهای مقاوم به تریازین یك استشاد هستند چرا كه آنها نسبتاً نیرو و قدرت كمتری دارند و دانه های كمتری نسبت به بیوتیپهای حساس تولید می كنند. پس از سالها، مقاومت به تریازین ممكن است به آرامی كاهش یابد، اما اگر تریازین مجدداً استفاده شوند این مقاومت به سرعت افزایش پیدا می كند.

    اگر یك دانه به علف كش مقاوم است، چگونه می توان آن را كنترل كرد؟
    ▪ معمولاً علف های مقاوم به علف كش به سایر علف كشهایی كه به روش یكسانی عمل می كنند مقاوم اند. بهر حال، شما قادرید كه علف مقاوم به علف كشهایی كه روش عملكردی متفاوتی دارند كنترل كنید. برای مثال، دیكامبا(یك تنظیم كننده رشد) لامسبكواترهای معمول مقاوم به تریازین را كنترل می كند. نمونه هایی از علفهای مقاوم در سایر قسمتهای كشور یا دنیا وجود دارند كه دارای مقاومت چند گانه اند. با یك مقاومت چند گانه، یك بیوتیپ ممكن است به دو یا چند روش عملكردی متفاوت مقاوم باشد، مثلاً یك بیوتیپ كه هم به تریازینها و هم به بازدارندگانALS مقاوم است.

    چگونه می توان از مقاومت جلوگیری كرد؟
    ▪ تنها روشی كه بطو ركامل می توان از مقاومت جلوگیری كرد استفاده نكردن از علف كشها است. هر زمان كه علف كشی استفاده می شود یك شانس برای افزایش بیوتیپی مقاوم بوجود می آید. بهر حال، ما می توانیم چندین كار را برای به تأخیر انداختن مقاومت انجام دهید: ۱) استفاده از IPM و اسپری مجدد مناطق تنها در صورت لزوم، ۲) ایجاد چرخش در بین علف كشهای با روشهای مختلف عملكرد، ۳) مخلوط كردن علف كشهای با روش عملكردی مختلف در تانك اسپری، ۴) شخم زدن و پاكن كردن مرتب علفها، با ماشینهای محوری، ۵) استفاده چرخشی از علف كشهای با روشهای عملكردی مختلف در محصول یا كاشت متوالی محصولاتی چون یونجه یا گندم كه اغلب با علف كشها درمان نمی گردند، ۶) پرهیز از اسپری كردن علفهای مقاوم از یك منطقه تا منطقه دیگر چرا كه مقاومت افزایش می یابد.

    آیا همه علف كشها دارای دیسك مشابهی از جهت ایجاد مقاومت دارند؟
    ▪ به نظر می آید كه پتانسیل مقاومت علف كش با برخی روشهای عملكردی نسبت به بقیه بیشتر است. بازدارندگان ALS و بازدارندگان ACC آز دو گروهی هستند كه دارای یك دیسك بالاتری نسبت به سایرین هستند و بایستی با دقت بیشتری استفاده شوند. خطر مقاومت تریازین نیز به دلیل سالهای زیادی كه تریازین استفاده شده است بالاتر است. اگر چه سایر علف كشها ممكن است روشهای عملكردی با دیسك پایین تری داشته باشند، بایستی دقت كرد كه استفاده بیش از حد یا سوء استفاده از این علف كشها نشود. برای مثال، گلیفوسات احتمالاً روش عملكردی كم خطرتری را دارد. چند سال قبل، اذعان شد كه مقاومت گلیفوساتی اتفاق نمی افتد. بهر حال، اكنون دو گونه علف با بیوتیپهای مقاوم به گلیفوسات وجود دارد.

    در كجا من می توانم یك لیست درستی از علفهای مقاوم به علف كش پیدا كنم؟
    ▪ Ian Heap دارای وب سایتی است كه اطلاعات، لیستها و خلاصه ای از علفهای مقاوم به علف كش را در خود دارد.

  3. #33
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    پست ها
    2

    پيش فرض

    با سلام
    لطفن بفرمایید جهت علفهای پهن برگ در مزرعه شوید از چه سمی استفاده شود در مقاله ای از سم آفالون یاد شده بود به صورت 2.5 کیلو در هکتار . ایا این سم بر روی پهن برگها اثری دارد لطفن راهنمایی بفرمایید. ادرس ایمیل [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

صفحه 4 از 4 اولاول 1234

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •