تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 3 123 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 30

نام تاپيک: هیـوا مسـیح

  1. #1

    پيش فرض




    بـرای استفاده راحت تـر از فهرسـت بـه روش زیر عمل کنید :

    [INDENT] 1. Ctrl + f یا F3 را فشار دهید
    2. کلمه ی کلیدی مورد نظر را وارد کنید
    3. کلمات هایلایت شده را بررسی کنید


    » من پسر تمــام مادران زمينــم :
    جایی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    میخواهم کمی دورتر از شما سوت بزنم : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ابتدای هر ناگهان: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    جهان را همین جا نگه دار : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    خواب هایم را تو خواهی دید : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    دارم به شهر شما دست می کشم : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    از این پنجره به بعد من از این دنیا می ترسم : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    او ..آن مسافر : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    جاده مرا دور می کند : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    جایی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    روشنايي راه : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    کودکی خوابهای ندیده را برایم تعریف می کند : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    سرود آب : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    در ابتدای آن ناگهان : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    صدایی میان دندان های ماست : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ما همه : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    » آب :
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    » همسايه! چيزهايي امشب به يادم مي آيد :
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    » ببخشيد، هواپيماهاي ما شهر شما را ويران کردند :
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    » ما عشق را از بهشت به زمين آورده ايم :
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    » تبعیــد بـه شما :
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    » فقیــر :
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    ~~
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




    به روزرسانی تا 30#
    Last edited by F l o w e r; 19-02-2012 at 21:42.

  2. 2 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض هیـوا مسـیح




    هيوا مسيح از مطرح ترين شاعران دهه اخير شعر نو، و فرا نو (پست- مدرن) در ايران متولد ،۱۳۴۴ در شيروان خراسان، در عين آنكه اولاً و بالذات شاعر است، نويسنده- و نويسنده ژانر بى نامى از شعر نثرگونه يا نثر شعرگونه- روزنامه نگار و سينما پژوه هم هست. در جوان ترى ها اهل تئاتر هم بوده است. در رشته مكانيك درس خوانده كه هيچ به آن نپرداخته و خيال هم ندارد بپردازد. از جشنواره تئاتر فجر و سينماى جوان جوايزى دريافت داشته است. به نقاشى، عكاسى و مجسمه سازى هم علاقه و در آنها دستى دارد. دبير و سردبير بعضى از نشريات فرهنگى/ هنرى بوده است.


    برخی از آثار هیوا مسیح:
    ببخشيد، هواپيماهاي ما شهر شما را ويران کردند (نامه ها و اشعار بچه هاي دنيا به پيرترين پدربزرگ دنيا)
    همسايه! چيزهايي امشب به يادم مي آيد: مجموعه شعر
    ما عشق را از بهشت به زمين آورده ايم
    من از دنياي بي کودک مي ترسم
    من پسر تمام مادران زمينم (مجموعه شعر)
    از شبانى كه دست هاى خدا را مى شست
    احمدشاملو
    فقير
    آب
    ...

  4. 6 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    به جاي حرف هاي هميشگي
    راز بزرگ
    راز بزرگ
    نامه ها
    مثل يک نان داغ
    يک قطره آب، که از کنار بشريت مي آيد
    نقاشي کنيد تا دنيا رنگي بشود
    فقط معلم ما مرا بوسيد
    دست بزني آب مي شود
    گنده ترين پدربزرگ
    اين آدم ها يک روز گم مي شوند
    ما را در آفتاب پهن کرده اند
    از يک کوچه به آسمان مي روم
    يک هفت بزرگ
    اين رنگ ها
    چرا آدم ها جايشان را عوض مي کنند؟
    سه تا هشت بزرگ در صحرا
    مي خواهم دست بزنم، دور مي شود
    پدرم مرا تعطيل کرد
    دارم چيزي به دنيا اضافه مي کنم


    ببخشيد، هواپيماهاي ما شهر شما را ويران کردند (نامه ها و اشعار بچه هاي دنيا به پيرترين پدربزرگ دنيا)

  6. #4
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    دوباره باران می بارد
    و دلم می خواهد از کوچه عاشقی بگذرد
    و زیباترین نیات آدمی را
    در خواب کوچه های

    این همه شبانه بی عبور
    آرزو کند.


    کتاب آب

  7. #5
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    به اتاق کودکان خوش آمدي
    دست هاي من سرشار از قدم هاي
    کودکاني است که به اتاق هاي
    مهربانشان مي روند و صبح ها
    با لبخندي پنهان، که يقين
    دارم لبخند خداوند است
    بيدار مي شوند.
    دارم به اتاق کودکان مي روم
    بيا، بيا و از من نپرس اتاق
    کودکان کجاست، زيرا هرگز
    کسي از آسمان نمي پرسد که
    چرا آبي است...


    ما عشق را از بهشت به زمين آورده ايم

  8. #6
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    جایی به من بدهید
    دورترین دلتنگی آدمی با من است
    گفته بودم
    روزی باران دریا را خیس خواهد کرد
    و تلخ ترین روز ماه خواهدرسید
    و تلخ ترین تبخیر
    آسمان را سیاه خواهد کرد
    جایی به من بدهید
    تمام دلتنگی آسمان با من است
    گفته بودم
    شبی ماه آب خواهد شد
    و تمام پنجره ها غریب
    و زمین تنها خواهد مرد
    جایی به من بدهید
    تمام تنهایی زمین با من است
    گفته بودم روزی
    تمام عکس هایمان را از زندگی پس می گیریم
    گفته بودم دیگر
    از آسمان هواپیمایی نمی گذرد
    و هیچ مسافری به جهان نمی رسد
    و ما با چترهای بسته به دنیا می اییم
    و با چترهای باز به خواب می رویم
    جایی به من بدهید
    شاید یکی از میان ما
    شب کوچکی از نخستین شادمانی را به یاد آورد
    شب کوچکی که زیر ماه
    شب کوچکی کنار چند شعر ساده ی روشن
    شب کوچکی میان تمام شب های دنیا
    شبی که ابتدای کلمات بود
    جایی به من بدهید
    جایی برای خندیدن
    جایی برای خیره شدن
    شب کوچکی از تمام دنیا با من است

  9. این کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #7
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    بگو قطار بايستد
    بگو در ماه ترين ايستگاه زمين بماند
    بماند سوت بكشد ، بماند دير برود
    بماند سوت بكشد ، برود
    دور شود
    بگو قطار بايستد
    دارم آرزو مي كنم
    مي خواهم از همين بين راه
    از همين جاي هيچ كس نيست
    كمي از كناره ي دنيا راه بروم
    از جاده هاي تنها
    كه مردان بسياري را گم كرد
    مرداني كه در محرم ترين ساعات عشق گريستند
    و صدايشان در هيچ قلبي نپيچيد
    مي خواهم سوت
    بزنم ، بمانم
    زود بروم ، سوت بزنم ، دور شوم
    كمي از اين همه صندلي هاي پر دود
    كمي از اين همه چشم و عينك هاي سياه
    مي خواهم كمي دورتر از شما سوت بزنم
    مي خواهم در ماه ترين ايستگاه زمين
    در محرم ترين ساعات ماه
    گريه كنم
    مي خواهم كمي دورتر از شما
    كمي نزديك
    تر به ماه
    بميرم
    Last edited by Ghorbat22; 03-12-2008 at 18:09.

  11. #8
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض ابتدای ناگهان

    در ابتداي آن ناگهان
    كه كودك شدم
    در ابتداي اين ناگهان
    كه حالا مردي براي خودم
    هميشه گفته ام
    چيزي به انتهاي
    اين همه ناگهان نمانده است
    كاشي هاي آن همه آبي
    كنار دستشويي هميشه
    آسمان كودكي را به ياد مي آورند
    و آيينه ي شكسته هر بار
    گوشه اي از دنيا را از ياد مي برد
    ابتداي آن ناگهان كه كودك شدم
    هميشه گوشه اي از دنيا به دست مي آيد و از دست مي رود
    ولي هميشه ي
    هر ناگهان گفته ام
    نگفته ام ؟
    گفته ام شبي ماه مي آيد
    و ما ، پشت بام هاي از دست رفته را به ياد مي آوريم
    و زندگي را به دست مي گيريم
    در ابتداي آن ناگهان
    كه از پشت بام هاي رو به ماه
    و بعد زير چتري كه با خودم
    هميشه گوشه اي از ماه پريده است
    در انتهاي اين
    ناگهان
    كه باز هم زير چتر
    گوشه اي از زندگي پريده است
    و آسمان كودكي
    هميشه از كاشي هاي كنار دستشويي آغاز شده است
    آيينه هم حالا
    از تمام دنيا
    فقط دو چشم خيس
    دو چشم خسته ي زير چتر را به ياد مي آورد
    و حالا باز ناگهان در سفرم
    در تماشاي باغ زير شب
    چه
    غربني ميان سايه هاي اين باغ انگار آشنا پيداست
    گاه كسي با دوچرخه از وهم راه مي گذرد
    گاه وانتي سبز از باغ سيب مي آيد
    و امتداد وهم راه و غربت سايه ها را
    به ابتداي آن ناهان عروسي زير ماه مي برد
    گفته ام ، نگفته ام؟
    گفته ام كه در اين ساعت ناگهان
    شبي براي آسمان
    كودكي ترانه اي مي خوانم
    تا تمام باران ها
    بر كاشي ها و بام هاي از دست رفته ببارند
    تا كاشي هاي آن همه آبي
    آسمان كودكي و
    بام هاي خفته
    ماه را به ياد آورند
    مثل همين ماه ناگهان
    كه تمام كودكي هاي دنيا را به ياد مي آورد
    و از پشت بام هاي رو به آسمان
    به
    هر چه ناگهان تا دو چشم زير چتر
    خيره مي شود
    تا ساعتي ديگر
    كه ترانه اي براي آسمان و ترانه اي براي ماه
    تمام پشت بام هاي از دست رفته برق مي زنند
    و گام هاي بي راه
    به شب ناگهان باران و ماه مي آيند
    و زندگي را به دست مي گيرند

  12. #9
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض جهان را همین جا نگه دار

    كمي جلوتر
    من آن طرف امروز پياده مي شوم
    كمي نزديك به پنجشنبه نگهدار
    كسي از سايه هاي هر چه ناپيدا مي آيد
    از آن
    طرف كودكي
    و نزديك پنجشنبه به راه بعد از امروز مي افتد
    كمي نزديك به پنجشنبه نگهدار
    تو همان آشناترين صداي اين حدودي
    كه مرا ميان مكث سفر
    به كودك ترين سايه ها مي بري
    با دلم كه هواي باغ كرده است
    با دلم كه پي چند قدم شب زير ماه مي گردد
    و مرامي نشيند
    مي
    نشينم و از يادمي روم
    مي نشينم و دنيا را فكر مي كنم
    آشناترين صداي اين حدود پنجشنبه
    كنار غربت راه و مسافران چشمخيس
    دارم به ابتداي سفر مي روم
    به انتهاي هر چه در پيش رو مي رسم
    گوش مي كني ؟
    مي خواهم از كنار همين پنجشنبه حرفي بزنم
    حالا كه دارم از ياد
    مي روم
    دارم سكوت مي شوم
    مي خواهم آشناترين صداي اين حدود تازه شوم
    گوش مي كني؟
    پيش روي سفر
    بالاي نزديك پنجشنبه برف گرفته است
    پيش روي سفر
    تا نه اين همه ناپيدا
    تنها منم كه آشناترين صداي اين حدودم
    تنها منم كه آشناترين صداي هر حدودم
    حالا هر چه باران است ، در من برف مي شود
    هر چه درياست ، در من آبي
    حالا هر چه پيري است ، در من كودك
    هر چه ناپيدا ، در من پيدا
    حالا هر چه هر روز و بعد از اين
    هر چه پيش رو
    منم كه از ياد مي روم ، آغاز مي شوم
    و پنجشنبه نزديك من است
    جهان را همين
    جا نگهدار
    من پياده مي شوم

  13. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #10
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض خواب هایم را تو خواهی دید

    از امشب
    خوابهايم براي تو
    از اين پس
    باچشم هاي باز مي خوابم
    از اينجا به بعد
    چشم هايم از تا غروب
    نگاههاي آشنا مي آيد
    و مي رود كه بيايد از طلوع چشم هايي كه نديدم
    از اينجا به بعد
    كه تو چترت را نو مي كني
    من از راههاي پراز چتر رفته برمي گردم
    ولي تو آمدنم را خواب نخواهي ديد
    از اينجا به هر كجا
    من بدون ساعت راه مي روم
    بدوه هر روز كه صبح را
    از پنجره به عصر
    مي برد
    و پاي سكوت ماه
    به خاطره خيره مي شود
    از اينجا به بعد
    دنيا زير قدم هايم تمام مي شود
    و تو از دو چشم باز
    كه رو به آخر دنيامي خوابد
    رو به چترهاي رفته
    تمام خوابهايم را خواهي ديد

صفحه 1 از 3 123 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •