بارون بارون بارونه... می باره دونه دونه ... رو سقف ِ باز ِ خونه
وقت قدم زدن بود
بارون تموم ِ من بود
پر از هوای زن بود ...
بارون بارون بارونه... می باره دونه دونه ... رو سقف ِ باز ِ خونه
وقت قدم زدن بود
بارون تموم ِ من بود
پر از هوای زن بود ...
با دست های بازیگوش و ...
خمیر نان سنگک ...
پرنده ی کوچکی درست می کردم ...
یک قناری ...
که برایم بخواند ...
یک بال قناری ام را درست کرده بودم ...
هر پا و چنگال های کوچکش را چسبانده بودم ...
لختک لختک تازه می خواستم ...
بال دیگرش را بسازم که ...
ناگهان آوازی شنیدم ...
مشتم وا شد ...
پرنده ام روی دو پای نازکش خیزی برداشت ...
بالی گرفت و پرک پرک پر زد و رفت ...
حالا من مانده ام و یک بال و اوقات تلخ ...
چند وقت پیش وقتی اومده بود توی برنامه ی دوباره زندگی(یا یه همچین چیزی)اومده بود یه شعر برای حضرت محمد خواند که خیلی قشنگ بود
کسی اون رو نداره
ترانه :مش تقی
مش تقی سلام علیکم
قربون دستات برم واسه من سیگار آوردی، قربون دستات برم
مش تقی کاری نکردم، پرونده سازی شده
آبروم رفت پیش مردم، با زندگیم بازی شده
مادرم غصه نخور زندون مال مَرده
دست روی دلم نذار که پُرِ درده
مادرم غصه نخور زندون مال مَرده
دست روی دلم نذار که پُرِ درده
قدیمیا راست میگفتن، کفِ دادگستری لیزه
زندگی دست خودت نیست، لایِ پرونده رو میزه
سگ همیشه در کمینت با دوتا دندونِ تیزه
جونِ آدمی عزیزه، جون هر کسی عزیزه
مادرم غصه نخور زندون مال مَرده
دست روی دلم نذار که پُرِ درده
مادرم غصه نخور زندون مال مَرده
دست روی دلم نذار که پُرِ درده
ممد آقا سر پایی قربونت آبو بده
بیژن آژان سرِ پاستی طنابِ دارو بده
اگه کشتین منو، بابا جواب یارو بده
مادرم غصه نخور زندون مال مَرده
دست روی دلم نذار که پُرِ درده
مادرم غصه نخور زندون مال مَرده
دست روی دلم نذار که پُرِ درده
قدیمیا راست میگفتن، کفِ دادگستری لیزه
زندگی دست خودت نیست، لایِ پرونده رو میزه
سگ همیشه در کمینت با دوتا دندونِ تیزه
جونِ آدمی عزیزه، جون هر کسی عزیزه
مادرم غصه نخور زندون مال مَرده
دست روی دلم نذار که پُرِ درده
مادرم غصه نخور زندون مال مَرده
دست روی دلم نذار که پُرِ درده
پشت سر توپخونه لاله زاره
میدون ارگ چسبیده به بازاره
چار قدم از تو پارک شهر که رد شی
کاخ گلستانه که گلگذاره
کاخ گلستانه که گلگذاره
تیمچه و سر چشمه و سبزه میدون
سد اسماعیل چشمو چراغ تهرون
از تیمچه که رد بشی اسه اسه
قلب ادم از ذق میخواد که واسه
قلب ادم از ذق میخواد که واسه
هرجای تهرون یه چیزایی داره
واسه خودش برو و بیاییی داره
از اون همه چیزهای خوب که داره
مچت شاس که ابرویی داره
مچت شاس که ابرویی داره
میدون شهیاد و یادگاراش
امضای یادبود بزرگواراش
یه سرسبیل یه دونه سه راه درشته
امامزاده معصومه و درشکه
امامزاده معصومه و درشکه
شابدل عظیمه و یه باغ طوطیش
ادمای خدا شناس و لوطیش
چشم علی و چارجوبو کوه سنگیش
کوه بی بی شهربانو با اون قشنگیش
کوه بی بی شهربانو با اون قشنگیش
هرجای تهرون یه چیزایی داره
واسه خودش برو و بیاییی داره
از اون همه چیزهای خوب که داره
مچت شاس که ابرویی داره
مچت شاس که ابرویی داره
قمر صداش صدای درد ملیس
صدای بهرام سیر جبلیس
اونا که خوندن دردما و رفتن
رفیعی و هایده ها و ضلیس
رفیعی و هایده ها و ضلیس
از باغ شاه تا سنگلج تا سر بلوار کرج
از بازار تا توپخونه تا گود زنبورک خونه
هرجای تهرون یه چیزایی داره
واسه خودش برو و بیاییی داره
از اون همه چیزهای خوب که داره
مچت شاس که ابرویی داره
مچت شاس که ابرویی داره
میدون شهیاد و یادگاراش
امضای یادبود بزرگواراش
یه سرسبیل یه دونه سه راه درشته
امامزاده معصومه و درشکه
امامزاده معصومه و درشکه
یه تهرونه یه نیروی هواییش
هزار تا عاشق مثه من فداییش
یه ژالس و مردمای شریفش
هیشکی به زور نمیشه بشه حریفش
هیشکی به زور نمیشه بشه حریفش
هرجای تهرون یه چیزایی داره
واسه خودش برو و بیاییی داره
از اون همه چیزهای خوب که داره
مچت شاس که ابرویی داره
مچت شاس که ابرویی داره
هرجای تهرون یه چیزایی داره
واسه خودش برو و بیاییی داره
از اون همه چیزهای خوب که داره
مچت شاس که ابرویی داره
مچت شاس که ابرویی داره
یه بار چند سال پیش در یه برنامه رادیویی شبانه دکلمه ای شنیدم که خیلی جادویی و زیبا خونده خونده شد.
بسیار زیبا و جالب و غیر کلیشه ای.
فهمیدم که صالح علا بوده.
بعد ها توی هفته نامه "مهر" می نوشت که من خیلی دوست داشتم.
سراغی ازش نداشتم اما اسمشو روی مجله(؟) "چراغ" می دیدم.
اما بعد از مدتی در تلویزیون دیدمش. اما از نظر من اون دیگه مثل گذشته نیست.
مجری گری در تلویزیون وطنی یعنی محدود شدن به حالاتی که بعدا جزیی از خصوصیت رفتاری طرف میشه!
راستش خیلی خوشم نیومد.
اما خب کارنامه اصلی صالح علا را باید در جاهای دیگه جستجو کرد. شعرها و نوشته هایش و حرفهای خودمانی اش.
درود
دوستان کسی آهنگ این شعر رو داره ؟
صداي باد و بارونه
صداي شرشر آروم ناودونه
يكي داره تو تنهايي
يه شعر تازه ميخونه
خودش تنها،
صداش غمگين،
دلش كوچيك،
غمش اندازه دنياست:
" دلم غمگين و بيتابه
مث ماهي توي يك تنگ بيآبه
دلم گنجشك پر بستهس
تك و تنهاست از اين بيهمدمي خستهس
دلم يه همزبون ميخواد
يه دوست مهربون ميخواد
يكي باشه دلم واشه
مث يك نقطه روشن
توي تاريكي پيدا شه
ببار اي نمنم بارون
كه باز آبي بشن ابرا
بتاب اي قرص ماه نو
كه روشن شه دل علا "
مال برنامه علا الدین و غول چراغ جادو هستش
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)