تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 15 از 15 اولاول ... 51112131415
نمايش نتايج 141 به 147 از 147

نام تاپيک: مریم حیدر زاده

  1. #141
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    دلخوشیای بی خودی

    چند تا غروب دیگه میای طلوع کنیم با همدیگه ؟
    یه فال حافظ بگیرم تا ببینم اون چی می گه ؟
    باید یه جوری خودمو واسه تو آماده کنم
    می خوام برم دو بسته شمع نذر امامزاده کنم
    چی کار کنم می خوام برم نماز حاجت بخونم
    یعنی تا اوضا جور بشه منتظر تو بمونم ؟
    راستی یه ساله تو خونه زخم زبون زیاد شده
    اسمنتو دیگه نمی گم واژه ی اون زیاد شده
    همش می گن اون که می گفت دیوونته ، عاشقته
    بمیری ام سراعتو نمی گیره بگه چته
    تو می گی من چیکار کنم ، عجیب توی دوراهی ام
    نه توی خشکی ام نه آب ، درست مث یه ماهی ام
    یه ماهی خیلی کوچیک ، میون آزادی و تور
    که دلخوشیش بیخودیه ، مث یه آرزوی دور
    ببین روزا و لحظهها بدجوری اذیت می کنن
    آدما درباره ی تو یه جوری صحبت می کنن
    می گن که بعد این همه عاقل شم و رهات کنم
    می گن تو قلبمی ولی ، باید یه جور جدات کنم
    خب می دونی گوش نمی دم به پند و حرفای کسی
    ولی تو چی باید تا کی به داد دردم نرسی ؟
    تحملم حدی داره ، اونم دیگه تموم شده
    عمرمو زندگیم چی حیفف ، چه قدر برات حروم شده
    دیشب نشستم تا سحر ، دیدم اونا بد نمی گن
    به جای صبر و طاقتم ، چه کار کردی واسه من ؟
    نه رفتی و نه اومدی ، نه عشقی و نه دیدنی
    نه حتی از جانب تو ، حرف به هم رسیدنی
    اون دوره ها تموم شده ، دوره ی مثل گل یاس
    خودت عجب قد کشیدی ، منو شکستی ناسپاس
    چقدر بده اونکه اومد اول گل دادن من
    می خواد با یه تبر بشه باعث افتادن من
    تو همینو دلت می خواس ، حالا دیدی شکستنو ؟
    چرا می خواستی بشکنی رؤیاهای ترد منو ؟
    درسته دنیا بی وفاس ، اما بدون خدا داره
    کلی مجازات واسه ی آدم بی وفا داره
    اگر که راست گفته باشن آدمای دور و برم
    دلم می خواد برم یه جا ، لحظه ی مرگو بخرم
    شنیدن حرفای دیگه داره دیوونم می کنه
    آدم آخه برای کی ؟ انقد دل بسوزونه
    علتشو نفهمیدم می خواستی عاشقت بشم
    بعدش که مطمئن شدی هرگز دیگه نیای پیشم
    از همون اولم آره یه کم عجیب غریب بودی
    تو ماجرای تلخ من یه وسوسه یه سیب بودی
    تو اومدی دلم رو از راهی که داشت به در کنی
    بعدش بذاری بری و بدون اون سفر کنی
    من دیوونه رو بگو ، منتظر توأم هنوز
    حقمه که بهم بگن بازم بشین بازم بسوز
    رنگین کمون زیباس ولی تو حسرت یه رنگیه
    دلت رو بسپر دس کوه ، چون جنس اونم سنگیه
    من اینو اقرار می کنم تا خواستی آزارم دادی
    اما اینم بهت می گم از چشای من افتادی
    دیگه اگه خورجین تو پر از گل و نامه باشه
    اگه تو فکرت واسه بعد ،‌ هزارتا برنامه باشه
    اگه مث اون اولا خوب بشی و با حوصله
    نمی شنوی که من دیگه به پرسشت بگم بله
    تو این دو سال یا بد بودی یا خشن و مریض بودی
    تو اوج اذیتم ولی ، باز برام عزیز بودی
    اما حالا تصمیممو گرفتم و ، سخته برام
    نوشتنش سخته ، ولی دیگه شما رو نمی خوام
    خدا کمک می کنه که یه جور فراموشت کنم
    من قطره قطره آب می شم تا تو رو خاموشت کنم
    عکسا و یادگاریات نه اونا رو پس نمی دم
    دیگه برام تجربه شد دلو به هیچ کس نمی دم
    می شینم و با رؤیاهام یه وقتا خلوت می کنم
    دلم گرفت به عروسک ، گاهی محبت می کنم
    اون حرفامو گوش می کنه تو هر زمون و فرصتی
    بدون هیچ توقعی ، بدون هیچ خیانتی
    خب دیگه حرفی ندارم هیچی به جز خداحافظی
    اونم بذار پای یه جور ، رسم قدیم کاغذی
    کسی که تا قیامتم هرگز نمی بخشه تو رو
    انقد نشستی تا خودش آخر بهت بگه بذو
    بسیتم مرداد وسط تابستون یه سال گرم
    هیچی تو قلبت نداری ، حتی یه کم حیا و شرم

  2. #142
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    بچه بودم

    بچه بودم نه دیگه منتظر زنگ بودم
    نه دیگه واسه تو مثل تو دلتنگ بودم
    بچه بودم تو نبودی شبا زود خوابم می برد
    دل کوچیکم فقط غصه بازی رو می خورد
    بچه بودم چه قدر صاف و روون می خندیدم
    خوبیش این بود که ازت نمی خوامت نمی شنیدم
    بچه بودم همه ام مثل خودم بچه بودن
    نرم و ساده مث خکای توی باغچه بودن
    بچه بودم خبر از تو خبر از دروغ نبود
    سر فکرای پریشون انقدر شلوغ نبود
    بچه بودم همه چی درست می شد ، سخت نبود
    هیچکی اندازه ی من اونروزا خوشبخت نبود
    بچه بودم دلمو هنوز کسی نبرده بود
    هنوزم خدا اونو دست خودم سپرده بود
    بچه بودم قدرمو زمونه بیشتر ی دونست
    کوچمون حالا منو از تو که بهتر می دونست
    بچه بودم کسی بیخود منو اذیت نمی کرد
    مث تو میون بازیا خیانت نمی کرد
    بچه بودم کسی مثل تو باهام بد نمی شد
    بی توجه از کنار رؤیاهام رد نمی شد
    بچه بودم نبود اون کسی که بهم راس نمی گفت
    مث تو هیچکی بهم هر چی دلش خواس نمی گفت
    بچه بودم عالمی بود آخه عاشق نبودم
    از دس چشمای تو ، تو حسرت دق نبودم
    بچه بودم بدون هیچ غصه ای رفتم شمال
    لب دریا خونه های ماسه های ، بوی بلال
    بچه بودم توی قایق بی تو خیلی خوش گذشت
    دنیا رو کاش می دادم سالای رفته بر می گشت
    بچه بودم خبر از خواهش و التماس نبود
    لا به لای دفترام ،‌ جز دو تا برگ یاس نبود
    بچه بودم عکس تو باعث دردسر نشد
    جز تو هیچکی باعث رفتن به سفر نشد
    بچه بودم انقدر از سادگیا دور نبودم
    واسه گوش دادن به تو ، انقدر مجبور نبودم
    بچه بودم کسی مثل تو منو رنج نداد
    برد و باخت تلخ ما مزه شطرنج نداد
    بچه بودم دلم از هیچکسی ناراضی نبود
    فکر و ذکرم پیش هیچ چیزی به جز بازی نبود
    بچه بودم آسمون یه عالمه ستاره داشت
    غصه مون هر چی که بود یه دنیا راه چاره داشت
    بچه بودم و قهر و آشتیم روی هم لحظه نبود
    اخم و دردم واسه حرفی که نمی ارزه نبود
    بچه بودم بیشتر از این زمونا در می زدن
    اونروزا بزرگترا بیشتر به هم سر می زدن
    بچه بودم قلبای تو دفترم حقیقی بود
    روی دفتر خاطراتم عکس جوجه تیغی بود
    بچه بودم چقدر شعرای خوب بلد بودم
    کندن اسما رو رو درخت و چوب بلد بودم
    بچه بودم چشم تو در به درم نکرده بود
    اونروزا فکر و خیالت ،‌ خبرم نکرده بود
    بچه بودم روزای هفته شبیه هم نبود
    حواسم پهلوی اینکه چی بهت بگم نبود
    بچه بودم شادی پر بود تو دل بادکنکم
    آخر اون روزا کسی بود که بیاد به کمکم
    بچه بودم غروبا بوی غریبی نمی داد
    کسی هدیه به کسی ساعت جیبی نمی داد
    بچه بودم اگه مثل حالا مجنون می شدم
    از بزرگ شدن واسه ابد پشیمون می شدم

  3. #143
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    نرو زیبا

    نرو زیبا رفتنت واسه دلم ضرر داره
    اونورا آدم بد فراوونه ،‌ خطر داره
    سایه روشن چشات داد می زنه می خوای بری
    شب ناز مژه هات علامت سفر داره
    نرو زیبا همیشه وحشت من از این بوده
    که یکی یه جایی به چشمای تو نظر داره
    تو مراقب تمام لحظه هامی ، می دونی
    نباشی هر کی تو دستاش ، دو سه تا تبر داره
    منم این دیارو ،‌ این آدما رو دوس ندارم
    ولی هر چی که باشه دنا داره ،‌ خزر داره
    نرو زیبا ، لااقل به خاطر درخترکی
    که یه دل از همه عاشقا دیوونه تر داره
    تو بمون حتی اگه مال کس دیگه بشی
    بودنت رو خط به خط زندگیم اثر داره
    نرو زیبا بسمه هر چی که پیشم نبودی
    به خدا این دخترک یه قلب در به در داره
    می ری اونجا چه کنی دل منو بسوزونی ؟
    یگی مشکل توا ، عاشقی دردسر داره
    نرو زیبا به خدا از این دیوونه تر می شم
    واسه اون چشمای تو تفاوتی اگر داره
    تو فقط نمی دونی چه قدر دوست دارم همین
    خدا اما شاید از این عاشقی خبر داره
    نرو زیبا هستی مریم عاشقت اینه
    یه دل و یه زیبا و یه دنیا چشم تر داره
    تو نباشی می میرم ، اما چی گفتم مردنم
    واسه ی تو و خیالات فرقی ام مگر داره ؟
    زندگی سازیه که ما همه کوکش می کنیم
    زیر داره ، بالا داره ، پایین داره ، زبر داره
    گاهی تلخه ، مث جام شوکرانه رفتنت
    گاهی ام مثل خیال موندنت شکر داره
    بال پرواز ندارم اما بری باهات میام
    دل واسه بودن با تو ، هزار تا بال و پر داره
    اینو گفتم که نری ، باز ولی با خودت بگی
    جایی نیس این دختره دس از سر ما برداره

  4. #144
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    تو یعنی خود زیبا

    وقتی که چشات ابره ، پلکات چه مهی داره
    آفتاب به نگاه تو ،‌کلی بدهی داره
    ماه روزا میاد مکتب ،‌پیش مژه ی نازت
    بارون شده شاگرد ،‌شب تا سحر سازت
    پروانه میاد دورت ، تنها واسه ی مردن
    مردن پیش چشم تو ، یعنی همیشه بردن
    دریا شنیدم عصرا ،‌ موتو می زنه شونه
    راستی دیگه فهمیدم محض چی پریشونه
    پیش یه نگاه تو ، کوها همیشه موم ن
    بیچاره گلا پیشت یه عمره که محکومن
    کوها تو زمستونا از دوره که پر برفن
    پیش تو میان هیچن ، در حد دو تا حرفن
    رنگین کمونم سادس ، پهلوی تو بی رنگه
    چشمای تو که باشه ، جای آسمون تنگه
    با اسم تو سیمرغا ، پر می کشن و می رن
    با برق نگاه تو می سوزن و می میرن
    دربون دو چشماته ، هر چی نور و سیارس
    دفترچه ی ابرا از حرفای مژت پاره اس
    صحراها زیر دستت گرما رو می آموزن
    زیبا آتیشا از رو چشمای تو می سوزن
    قطبا زیر دست تو شیش ماه می بینن دوره
    تو قلب دائم شب ، دستات همیشه ظهره
    جنگل با اون ‌آوازش تو چشمای تو گم شد
    شمشاد اومد و پیشت خم شد قد گندم شد
    من هر چی بگم از تو ، با او جذبت دوره
    راس گفتی چه کاری بود ،‌ شاعر مگه مجبوره ؟
    من متهمم باشه ، تو داوری و قاضی
    هم می تونی شکی شی ، هم مهربون و راضی
    حرف حالا و فردا ،‌ مثل همیشس زیبا
    جز تو همه یعنی هیچ ، تو یعنی خود زیبا

  5. #145
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    دوس ندارم

    چی می شه می نویسم آدما رو دوس ندارم
    خودمو ، اونا رو ، حتی شما رو دوس ندارم
    دیگه از دلم گذشته عاشق کسی بشم
    اون دوست دارمای بی هوارو دوس ندارم
    یادمه یه وقت جونم سر عاشقی می رفت
    دیگه حتی فکر اون لحظه ها رو دوس ندارم
    سر نوشت و سفر و خیانت و پشیمونی
    حق دارم بگم که هیچکدوما رو دوس ندارم
    نه غریبه لطفی کرد ،‌ نه آشنا خیری رسوند
    هیچ کدوم ، غریبه و آشنا رو دوس ندارم
    کفره اما می نویسم ، دعا فایده ای نداشت
    من دعا نمی کنم ، نه ،‌دعا رو دوس ندارم
    بچه بودیم چی می شد بچه می موندیم همیشه
    گرچه من خیلی بدم بچه ها رو دوس ندارم
    یه زمونی یه صدا وجودمو تکون می داد
    باورش سخته ولی اون صدا رو دوس ندارم
    التماس سرخ سیبا دیگه معنی نداره
    سیا مال عاشقاس ، من سیبا رو دوس ندارم
    دیگه دستی نمی خوام که کنج دستام بشینه
    همه چی سرده ، می لرزه ، گرما رو دوس ندارم
    چرا من دلواپس شمدونی باشم ، تو غروب ؟
    دیگه نه گلا رو نه گلدونا رو دوس ندارم
    وفا حرفه ، مهربونی قحطیه ، عشقم بلاس
    دیگه بی وفام ،‌ عجب نیس ، وفا رو دوس ندارم
    صحبت چشمای روشنش یه عمری منو کشت
    ولی نه هرگز دیگه اون چشا رو دوس ندارم
    با خودم قرار گذاشتم سراغ دلم نرم
    با دلت بری خطاست ، من خطا رو دوس ندارم
    وقتی که عاشق بودم ،‌ بلا چه طعم خوشی داشت
    حالا که رها شدم ،‌ پس بلا رو دوس ندارم
    یعنی چی دوست دارم ، بی تو می میرم ، عزیزم
    نمی دونم چرا این جمله ها رو دوس ندارم
    باید آدم بشینه راس راسی زندگی کنه
    آدمای عاشق و مبتلا رو دوس ندارم
    خدا هر چی سر رام بود طعم خوشبختی نداشت
    نمی شه آخه بگم که خدا رو دوس ندارم
    ولی بنده هات نساختن با دلم تک تکشون
    اینکه جرمی نداره بنده ها رو دوس ندارم
    خورشید و ستاره رو ، مهتاب و آسمونا رو
    ساحل و موج بلند دریا رو دوس ندارم
    همه عمرم توی سوختن واسه پروانه گذشت
    ولی بی رحمم و حتی شمعا رو دوس ندارم
    می دوی می شکننت ، نمی خوانت ، نمی رسی
    من به کی بگم که این قانونا رو دوس ندارم
    زندگی رو شونه هام سنگینی می کنه عجیب
    پس گناه من چیه که دنیا رو دوس ندارم
    دو سه سالی بود به عشق رویاهام زنده بودم
    دیگه حتی رسیدن تو رؤیا رو دوس ندارم
    دلمو همه زدن یا بد می شن یا که بدن
    خودمم بدم ولیکن بدارو دوس ندارم
    به جای این همه حرفا چونکه باور بکنید
    بذارید بگم که دیگه ، زیبا رو دوس ندارم

  6. این کاربر از god_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #146
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    بهم برگردون

    عصر اونروز زیر بارونو بهم برگردون
    بوسه ی رنگ تابستونو بهم برگردون
    تو زمستون دس قلبت منو آتیش می زد
    کرسی داغ زمستونو بهم برگردون
    توی تالار مه اون شب پاییزی نرم
    بازی لیلی و مجنونو بهم برگردون
    توی فال افتاده بود عاشقمی یادت میاد ؟
    فال راست توی فنجونو بهم برگردون
    موهامو ریخته بودم دور نگاهت یادته ؟
    عکسا و موی پریشونو بهم برگردون
    تو حیاط زیر درخت ، کنار حوض ماهیا
    خاطرات لب ایوونو بهم برگردون
    من می خوام با تو باشم فرقی نداره چه جوری
    تو بمون با این کارت ، جونو بهم برگردون
    با نگات باز بیا آتیش بسوزون توی دلم
    برق اون چشمای شیطونو بهم برگردون
    حرفای مثل عسل ، شعرای مثل مروارید
    دعاهای زیر ناودونو بهم برگردون
    می دونی ما تو خیال به خیلی جاها رسیدیم
    لااقل ایینه و شمعدونو بهم برگردون
    یادته اسم تو رو با خودن نوشتم رو دیوار
    نامه هامو نمی خوام خونو بهم برگردون
    دوتا گلدون یادته دادیم به هم تا ته عمر
    یه کم عادل باش و گلدونو بهم برگردون
    دلمو بردی کجا راس بگو من چش می ذارم
    برو خونه ، برو بیرونو بهم برگردون
    حرف و قولات چی می شه ؟ یعنی فراموشش کنم ؟
    پس تو هم قولای پنهونو بهم برگردون
    دل من واسه خودش دار و درخت و گلی داشت
    تو سوزوندیش ، دل ویرونو بهم برگردون
    من می خوام برم به یه جزیره ، به یه جای دور
    اجازم دست تو ا ... اونو بهم برگردون

  8. 2 کاربر از god_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #147
    داره خودمونی میشه s@har's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2011
    پست ها
    175

    پيش فرض

    تمام شهرراویرانه خواهم کرد،وباتوآشنای من تمام شهررابیگانه خواهم کرد.
    ومن یک روز،یک روزنه چندان دور،کتاب ماجرایم باتراافسانه خواهم کرد.
    ببین زیبا،ببین شمع بلنددوردست قله ی برفی،خودم راتاکه دنیاهست پیش پای توپروانه خواهم کرد.
    ببخش امانمی دانم چرا این بارمن خواهی نخواهی دردل تو خانه خواهم کرد.
    برای فتح این قلعه،زمانی ترک شهرومردم وکاشانه خواهم کرد.
    وموهای بلندبیدمجنون نگاهت را،شبیه یک نسیم اول دی،شانه خواهم کرد.
    ومن ازدست خود،ازدست عشق تو،تمام اهل این دنیاوشایداهل این ویرانه رادیوانه خواهم کرد.
    ببین زیبا،صدایت می کنم حالا همین حالا،قسم خوردم که نامم راکنار نام توتاانتهای کهکشان راه شیری نیز خواهم برد.
    وزآن دوردست نقطه ی نزدیک،تمام سطرسطرعشقهایم رابه توافسانه خواهم کرد.
    ترابین تمام نورچشمی های این خورشیدزردسزکش مغرور،یکی یک دانه خواهم کرد.
    ببین زیباهزاران باردیگربازمیگویم،تراباعشق خود،بادست خود،باقلب سرشارازجنون خودشبی افسانه خواهم کرد.
    توزیبایی فقط دیوانه ام کردی،ببین با عشق چشمت آخرسرمن چه خواهم کرد.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •